فلاخن||سلمان کدیور
✳️ چراغ سبز است ... با احتیاط برانید!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✳️ بلاتکلیفی بدتر از عدم مذاکره!
🔹رهبری در سخنرانی تاریخی دو روز پیش علت عدم بی فایده بودن مذاکره با آمریکا را #تجربه برجام عنوان کردند که بنظرم از یک منظر سخنی درست است و کسی نمی تواند به ایشان ایراد بگیرد که بدون لحاظ تجربه مذاکرات قبلی، به مذاکرات تازه تن دهند.
اما این تجربه از یک منظر دیگر نیز قابل تفسیر و شایسته توجه است و آن اینکه ما در انعقاد آن قرارداد ضعف ها و کاستی هایی به خرج دادیم که خود یکی از بسترهای خروج آمریکا بود.
بجای آنکه تجربه سبب نفی کامل مذاکره و توافق شود، می تواند با نگاهی دیگر سبب تقویت نقاط ضعف گذشته نیز باشد که بنظر این راهی میانه تر و معتدل تر است.
🔹سیاست نه جنگ نه مذاکره که نوعی بلاتکلیفی ملی نیز هست که هرچند در اواخر دهه 90 اجرایی شد، اما در شرایط کنونی امکان آن نیست مگر با دادن هزینه هایی که از توان مردم خارج است.
🔹بخصوص که اواسط سال آینده موعد تمدید بکارگیری مکانیسم ماشه نیز هست و نظام اگر مذاکره را برای معیشت مردم بی فایده میداند، نمی تواند منکر تاثیر آن در فرایند اجرایی شدن مکانیسم ماشه شود. و در این بین قطعا مذاکره صرف با طرف های اروپایی بی فایده است.
🔹پس خواه یا ناخواه مذاکره امری حیاتی و ضروری است که اگر ما هم نخواهیم باید به آن تن دهیم.
🔴در این باره یک پیشنهاد وجود دارد :
🔹 بجای آنکه پیشنهادات و داده ها و ستانده ها از طرف آمریکایی ها به ج. اسلامی ابلاغ شود و زمین بازی را آنها طراحی کنند، ج.ا با یک بسته مدون در تمام حوزه ها، ایده ها و مطالبات خود را ابلاغ نماید و در پی کسب تضمین های قابل قبول برای عدم نقض مجدد باشد.
حداقل خروجی این مذاکرات می تواند رسیدن به الگویی برای مدیریت تنش در منطقه باشد که اصطلاحا به آن کم در برابر کم می گویند.
در صورت موفقیت این پله و عمل به تعهدات از سوی طرفین در دوران آزمايشی ، سطح مذاکرات و مطالبات طرفین به تدریج و قدم به قدم به صورت اقدام در برابر اقدام (امری که در برجام انجام نشد و بستر نقض توافق نیز بود. ) می تواند به نقطه قابل قبولی برسد.
🔹 در این مدل، در ازای یک اقدام از یک طرف، طرف مقابل باید اقدام متناسب را عملی نماید و در صورت نقض، خسارات کمی ببار خواهد آمد که قابل راستی آزمایی، بازگشت و البته قضاوت افکار عمومی داخلی و خارجی است.
🔹باید دقت کرد که ترامپ بیش از هر رئیس جمهور دیگری در آمریکا عطش یک توافق با ایران را دارد. او با کیش شخصیت خودشیفته ای که دارد، می خواهد باز شدن این گره لاینحل به نام او تمام شود و این شاید از اصل توافق برای او کم ارزش تر نباشد.
این پیشنهاد، راهی است که اگر هوشمندانه و آگاهانه با اجماع ملی عملی شود، شانس موفقیتی بیش از برجام خواهد داشت و مستلزم آن این است که اولا سیاستگذاران عدم مذاکره را تبدیل به وحی منزل نکنند و به آن جنبه ناموسی حیثیتی ندهند (تا بشود به کم و کیف آن اندیشید) و دوم به این ادراک رسیده باشند که سیاست بلاتکلیفی کشور، ضررش بسیار بیشتر می تواند باشد.
#سلمان_کدیور
@Falaakhon
🔹رهبری در سخنرانی تاریخی دو روز پیش علت عدم بی فایده بودن مذاکره با آمریکا را #تجربه برجام عنوان کردند که بنظرم از یک منظر سخنی درست است و کسی نمی تواند به ایشان ایراد بگیرد که بدون لحاظ تجربه مذاکرات قبلی، به مذاکرات تازه تن دهند.
اما این تجربه از یک منظر دیگر نیز قابل تفسیر و شایسته توجه است و آن اینکه ما در انعقاد آن قرارداد ضعف ها و کاستی هایی به خرج دادیم که خود یکی از بسترهای خروج آمریکا بود.
بجای آنکه تجربه سبب نفی کامل مذاکره و توافق شود، می تواند با نگاهی دیگر سبب تقویت نقاط ضعف گذشته نیز باشد که بنظر این راهی میانه تر و معتدل تر است.
🔹سیاست نه جنگ نه مذاکره که نوعی بلاتکلیفی ملی نیز هست که هرچند در اواخر دهه 90 اجرایی شد، اما در شرایط کنونی امکان آن نیست مگر با دادن هزینه هایی که از توان مردم خارج است.
🔹بخصوص که اواسط سال آینده موعد تمدید بکارگیری مکانیسم ماشه نیز هست و نظام اگر مذاکره را برای معیشت مردم بی فایده میداند، نمی تواند منکر تاثیر آن در فرایند اجرایی شدن مکانیسم ماشه شود. و در این بین قطعا مذاکره صرف با طرف های اروپایی بی فایده است.
🔹پس خواه یا ناخواه مذاکره امری حیاتی و ضروری است که اگر ما هم نخواهیم باید به آن تن دهیم.
🔴در این باره یک پیشنهاد وجود دارد :
🔹 بجای آنکه پیشنهادات و داده ها و ستانده ها از طرف آمریکایی ها به ج. اسلامی ابلاغ شود و زمین بازی را آنها طراحی کنند، ج.ا با یک بسته مدون در تمام حوزه ها، ایده ها و مطالبات خود را ابلاغ نماید و در پی کسب تضمین های قابل قبول برای عدم نقض مجدد باشد.
حداقل خروجی این مذاکرات می تواند رسیدن به الگویی برای مدیریت تنش در منطقه باشد که اصطلاحا به آن کم در برابر کم می گویند.
در صورت موفقیت این پله و عمل به تعهدات از سوی طرفین در دوران آزمايشی ، سطح مذاکرات و مطالبات طرفین به تدریج و قدم به قدم به صورت اقدام در برابر اقدام (امری که در برجام انجام نشد و بستر نقض توافق نیز بود. ) می تواند به نقطه قابل قبولی برسد.
🔹 در این مدل، در ازای یک اقدام از یک طرف، طرف مقابل باید اقدام متناسب را عملی نماید و در صورت نقض، خسارات کمی ببار خواهد آمد که قابل راستی آزمایی، بازگشت و البته قضاوت افکار عمومی داخلی و خارجی است.
🔹باید دقت کرد که ترامپ بیش از هر رئیس جمهور دیگری در آمریکا عطش یک توافق با ایران را دارد. او با کیش شخصیت خودشیفته ای که دارد، می خواهد باز شدن این گره لاینحل به نام او تمام شود و این شاید از اصل توافق برای او کم ارزش تر نباشد.
این پیشنهاد، راهی است که اگر هوشمندانه و آگاهانه با اجماع ملی عملی شود، شانس موفقیتی بیش از برجام خواهد داشت و مستلزم آن این است که اولا سیاستگذاران عدم مذاکره را تبدیل به وحی منزل نکنند و به آن جنبه ناموسی حیثیتی ندهند (تا بشود به کم و کیف آن اندیشید) و دوم به این ادراک رسیده باشند که سیاست بلاتکلیفی کشور، ضررش بسیار بیشتر می تواند باشد.
#سلمان_کدیور
@Falaakhon