▪ #یادداشت | یک توصیه به اصولگرایان، یک توصیه به اصلاح طلبان!
این روزها ماجرای هولناک قتل همسر دوم محمدعلی نجفی توسط او داغ ترین بحث همه رسانهها است. و در همین بزنگاههاست که مردم میتوانند عیار انصاف و اخلاق جریانهای سیاسی را محک بزنند.
آنطور که من از همان ساعات اول انتشار این خبر دیدم، بسیاری از چهرههای اصولگرا موضع اخلاقی را برگزیدند و موجسواری سیاسی با این موضوع را ناصحیح خواندند. اما بعضا رسانهها و اشخاصی هم بودند که این پرونده جنایی و خانوادگی را موقعیت مناسبی برای کوبیدن جریان سیاسی مخالفشان یافتند. یادآوری این حدیث امیرالمومنین که "از به زمين خوردن ديگران شاد مشو؛ زيرا تو نمى دانى كه زمانه با تو نيز چه خواهد كرد" و این حدیث امام صادق که "اگر انسانی، انسانی را بخاطر گناهی سرزنش کند، نمیرد تا به آن گناه مرتکب شود" میتواند چراغ راه چهرهها و رسانههای اصولگرا باشد. ضمن اینکه همه ما باید بدانیم بیاخلاقی رسانهای، با خودش بیبرکتی میآورد، و با روش ناحق نمیتوان انتظار نیل به هدف حق را داشت.
اما از سوی دیگر اصلاحطلبان و رسانههایشان هم امروز در همین آزمون تاریخی انصاف و اخلاق قرار دارند؛ رسانههایی که در چند روز گذشته برای فرار از عواقب این فاجعه، خبرها و شبهههای متعددی را تولید کردهاند؛ از تهمتهای جنسی و تهمت خیانت بستن به مقتوله و حق قتل دادن به نجفی، تا زدن برچسب مامور امنیتی به همسر دومی نجفی، و تا این شایعه که اصلا نجفی قاتل نبوده و صرفا قتل را به گردن گرفته!
مردم دارند چهرهها و رسانههای اصلاح طلب را هم میبینند؛ و با خود فکر میکنند وقتی این جریان سیاسی در مقابل ماجرایی به این روشنی، که نجفی خودش با پای خودش به آگاهی رفته و علنا و با جزئیات به نحوه قتل اعتراف کرده، اینچنین دروغبافی میکنند و برای فرار از واقعیت هزار روایت متناقض میتراشند، در ماجراهای دیگر که مساله به این اندازه روشن نیست چه مقدار توانایی دروغبافی دارند؟ و چقدر میشود به روایتهایشان اعتماد کرد؟!
بهتر است چهرهها و رسانههای اصلاح طلب هم یک نفس عمیق بکشند، با قضیه کنار بیایند و به آسیب شناسی این اتفاق هولناک بپردازند تا صحنه سیاسی کشور بار دیگر گرفتار چنین فجایعی نشود.
📝 علی صدرینیا
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
این روزها ماجرای هولناک قتل همسر دوم محمدعلی نجفی توسط او داغ ترین بحث همه رسانهها است. و در همین بزنگاههاست که مردم میتوانند عیار انصاف و اخلاق جریانهای سیاسی را محک بزنند.
آنطور که من از همان ساعات اول انتشار این خبر دیدم، بسیاری از چهرههای اصولگرا موضع اخلاقی را برگزیدند و موجسواری سیاسی با این موضوع را ناصحیح خواندند. اما بعضا رسانهها و اشخاصی هم بودند که این پرونده جنایی و خانوادگی را موقعیت مناسبی برای کوبیدن جریان سیاسی مخالفشان یافتند. یادآوری این حدیث امیرالمومنین که "از به زمين خوردن ديگران شاد مشو؛ زيرا تو نمى دانى كه زمانه با تو نيز چه خواهد كرد" و این حدیث امام صادق که "اگر انسانی، انسانی را بخاطر گناهی سرزنش کند، نمیرد تا به آن گناه مرتکب شود" میتواند چراغ راه چهرهها و رسانههای اصولگرا باشد. ضمن اینکه همه ما باید بدانیم بیاخلاقی رسانهای، با خودش بیبرکتی میآورد، و با روش ناحق نمیتوان انتظار نیل به هدف حق را داشت.
اما از سوی دیگر اصلاحطلبان و رسانههایشان هم امروز در همین آزمون تاریخی انصاف و اخلاق قرار دارند؛ رسانههایی که در چند روز گذشته برای فرار از عواقب این فاجعه، خبرها و شبهههای متعددی را تولید کردهاند؛ از تهمتهای جنسی و تهمت خیانت بستن به مقتوله و حق قتل دادن به نجفی، تا زدن برچسب مامور امنیتی به همسر دومی نجفی، و تا این شایعه که اصلا نجفی قاتل نبوده و صرفا قتل را به گردن گرفته!
مردم دارند چهرهها و رسانههای اصلاح طلب را هم میبینند؛ و با خود فکر میکنند وقتی این جریان سیاسی در مقابل ماجرایی به این روشنی، که نجفی خودش با پای خودش به آگاهی رفته و علنا و با جزئیات به نحوه قتل اعتراف کرده، اینچنین دروغبافی میکنند و برای فرار از واقعیت هزار روایت متناقض میتراشند، در ماجراهای دیگر که مساله به این اندازه روشن نیست چه مقدار توانایی دروغبافی دارند؟ و چقدر میشود به روایتهایشان اعتماد کرد؟!
بهتر است چهرهها و رسانههای اصلاح طلب هم یک نفس عمیق بکشند، با قضیه کنار بیایند و به آسیب شناسی این اتفاق هولناک بپردازند تا صحنه سیاسی کشور بار دیگر گرفتار چنین فجایعی نشود.
📝 علی صدرینیا
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪ #یادداشت | روایت آشفته خاتمی از 88 تا پرستو!
محسن مهدیان نوشت:
امروز دادگاه محمدرضا خاتمی برگزار شد و اولین اظهارنظر در این دادگاه عقب نشینی از ادعاهای گذشته بود. اما این بازگشت آشفته نیز آدرس غلط است و آورده ای هم برای اصلاح طلب ها نخواهد داشت.
خاتمی می گوید فتنه اصلی را می خواهم معرفی کنم تا سوتفاهم ها برطرف شودو ادامه می دهد: تلاش می کنم دامن نظام را از تقلب تبرئه کنم.
می خواهد بین دولت و حاکمیت تفکیک کند و در نهایت نتیجه بگیرد که منظور ما تقلبِ دولت بود نه نظام. بعد هم احتمالا نتیجه بگیرد که هرچه بود، گذشت. نه دولت سابق وجود دارد و نه شرایط موجود اجازه محاکمه می دهد. پس دو طرف کوتاه بیایند و ...
اما این تصویر یک روایت جعلی از ماجراست. خاتمی و دوستانش در رویایی ترن حالت اگر بتوانند ثابت کنند تقلب شده است تازه ابتدای راه اند و باید محاکمه شوند.
آدرس غلط و روایت جعلی این است که فتنه را به تقلب منحصر کنیم. البته اصلاح طلبان برای چنین اتهامی باید در محکه حاضر شوند و ادعای شان را ثابت کنند اما ماجرای فتنه، اتهام تقلب نبود، بلکه فتنه روش اعتراض به تقلب بود.
قانون شکنی و آتش کشیدن شهر است که پنجه کشیدن به صورت نظام است نه ادعای تقلب. اصلاح طلبان تنها با ادعای تقلب مقابل نظام قرار نگرفتند که امروز مدعی اند منظور ما دولت بوده است. فتنه را قشون کشی خیابانی و ساختارشکنی ایجاد کرد و با تقلیل اتهام گذشته به دولت اسبق زشتی آن کم نمی شود. فتنه ایستادن مقابل رای اکثریت با شعار دموکراسی و آزادی خواهی است نه اختلاف سیاسی با یک وزیر و یک وزارتخانه و یک رئیس جمهور.
این بی حیثیتی سیاسی باید در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شود که عده ای برای پی گیری منافع شان هیچ ابایی نداشتند اصل نظام را متهم و هزینه کنند و امروز ماترک همان جریان است که برای دفاع از آبروی بر آب رفته شان، مثل آب خوردن نظام را متهم به پرستو سازی می کنند. این جریان در تهمت و دروغ، نشان دارست.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محسن مهدیان نوشت:
امروز دادگاه محمدرضا خاتمی برگزار شد و اولین اظهارنظر در این دادگاه عقب نشینی از ادعاهای گذشته بود. اما این بازگشت آشفته نیز آدرس غلط است و آورده ای هم برای اصلاح طلب ها نخواهد داشت.
خاتمی می گوید فتنه اصلی را می خواهم معرفی کنم تا سوتفاهم ها برطرف شودو ادامه می دهد: تلاش می کنم دامن نظام را از تقلب تبرئه کنم.
می خواهد بین دولت و حاکمیت تفکیک کند و در نهایت نتیجه بگیرد که منظور ما تقلبِ دولت بود نه نظام. بعد هم احتمالا نتیجه بگیرد که هرچه بود، گذشت. نه دولت سابق وجود دارد و نه شرایط موجود اجازه محاکمه می دهد. پس دو طرف کوتاه بیایند و ...
اما این تصویر یک روایت جعلی از ماجراست. خاتمی و دوستانش در رویایی ترن حالت اگر بتوانند ثابت کنند تقلب شده است تازه ابتدای راه اند و باید محاکمه شوند.
آدرس غلط و روایت جعلی این است که فتنه را به تقلب منحصر کنیم. البته اصلاح طلبان برای چنین اتهامی باید در محکه حاضر شوند و ادعای شان را ثابت کنند اما ماجرای فتنه، اتهام تقلب نبود، بلکه فتنه روش اعتراض به تقلب بود.
قانون شکنی و آتش کشیدن شهر است که پنجه کشیدن به صورت نظام است نه ادعای تقلب. اصلاح طلبان تنها با ادعای تقلب مقابل نظام قرار نگرفتند که امروز مدعی اند منظور ما دولت بوده است. فتنه را قشون کشی خیابانی و ساختارشکنی ایجاد کرد و با تقلیل اتهام گذشته به دولت اسبق زشتی آن کم نمی شود. فتنه ایستادن مقابل رای اکثریت با شعار دموکراسی و آزادی خواهی است نه اختلاف سیاسی با یک وزیر و یک وزارتخانه و یک رئیس جمهور.
این بی حیثیتی سیاسی باید در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شود که عده ای برای پی گیری منافع شان هیچ ابایی نداشتند اصل نظام را متهم و هزینه کنند و امروز ماترک همان جریان است که برای دفاع از آبروی بر آب رفته شان، مثل آب خوردن نظام را متهم به پرستو سازی می کنند. این جریان در تهمت و دروغ، نشان دارست.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | قتل اصلاح طلبانه اخلاق!
قتل همسر یک سیاستمدار میتوانست اتفاقی صرفاً جنایی باقی بماند و همچون همه رویدادهای اینچنینی در حوزه خودش بررسی شود. نگاه سیاسی به یک قتل خانوادگی، اخلاقی نیست و سوی سیاسیِ مخالفِ نجفی هم تمایلی برای زیر پا نهادن اخلاق و سوءاستفادهی سیاسی از قاتل شدن رقیب پیشین نشان نداد. گرچه به تجربه روشن بود که اگر سمت و سوی سیاسی مسئول مربوطه در جهت مقابل بود، اصلاح طلبان چه بلوایی از موج سازی علیه کل جریان به راه میانداختند. با این حال، غوغازیستی اصلاح طلبان آن همه است که اینجا هم باز سیاسی کاری را چاشنی یک پروندهی جنایی کردند و صحنههایی زشت از بی اخلاقی را به نمایش گذاشتند.
از اولین قصههایی که خبرنگاران اصلاحطلب در فضای مجازی ساختند، «پرستو» بودن مقتول بود. پرستو در اصطلاح نام زنانی است که مامور میشوند تا با استفاده از جاذبههای جنسیتی اطلاعاتی را از سوژه موردنظر کسب کنند. این ادعا البته هیچ سندی ندارد و کاربران مجازی اصلاح طلب صرفاً برای توجیه قتل صورت گرفته، نهادهای اطلاعاتی کشور را متهم به فرستادن پرستو برای نجفی کردند. ادعایی که صرفاً ساخته و پرداختهی ذهنهایی بود که نمیخواستند باور کنند مسئول هم جناحیشان میتواند مرتکب قتل همسرش شده باشد. از سویی آنان فراموش کرده بودند که همین یک سال پیش این ازدواج دوم را چقدر عادی جلوه میدادند و فکر حقوق زنان به دلیل وضعیت زن اول هم نبودند و خبری از نهادهای امنیتی نبود و همه چیز با دو عبارت "حریم خصوصی" و "عاشق شدهاند" تمام شد. کسی هم نپرسید این سیاستمدار ورشکسته که از عهدهی مسئولیتهای خود در سالهای اخیر هم برنیامده و استعفا داده، چقدر به عنوان یک سوژه امنیتی میتواند مورد توجه باشد!
سناریوی دیگری که اصلاح طلبان در همین راستا دنبال کردند، تقدیس متهم و در عین حال ربط دادن نقطه عطف تغییر او به آنچه افشاگری هایش علیه قالیباف نامیدند، بود. در واقع آنان کوشیدند بگویند ورود این خانم به زندگی نجفی نقشهای از سوی محمدباقر قالیباف برای انتقام آن افشاگریها بوده است! قالیبافی که شاید بهتر بود پس از این فاجعه پیش آمده، فکر تهمتهایی باشند که به او زدند و مسیر حلالیت طلبی بپیمایند، اما همچنان بر طبل تهمت و بی اخلاقی کوبیدند.
در ادامه، برخی خبرنگاران اصلاح طلب فضا را از فرط ابتذال به تهمت اخلاقی به میتِ مقتول رساندند و از قول نجفی مدعی شدند که همسر او خائن بوده و به سبب ارتباط با مردی دیگر مهدورالدم محسوب شده و به همین دلیل توسط نجفی به قتل رسیده است. نجفی اما هیچ گاه ادعای خیانت همسرش را نکرده بود و این گزاره بعدتر توسط نزدیکان قاتل و خود او تکذیب شد. اصلاح طلبان فراموش هم کرده بودند که تا پیش از این منتقد قتلهای ناموسی بودهاند. حمایت از قاتل و قبیله گرایی در برخورد با جنایتی اینچنین باعث شده بود تا آنان هر سناریوی کثیفی را در فضای مجازی منتشر کنند. رویدادی که اگر اقتدار دستگاه قضایی در برخورد با تهمت زنندگان بود، نمیتوانست مجال ظهور و بروز بیابد.
اصلاح طلبانی که تا پیش از این، فلان مدیر تلویزیونی را با چند واسطه به منتقدین سیاسی خود ربط میدادند یا کوچکترین خطای یک مذهبی یا زیرمجموعههای حکومت را به پای کل نظام مینوشتند و یا ماههای متمادی با کلیدواژه هفتتیر کشی در باب خطای یک مداح موج سواری میکردند، حالا مدام پی توجیه قتل بودند. گرچه اگر میخواستند نگاهی انسانی به اشتباهات گذشته خود بیندازند، بهتر بود به توبه از بی اخلاقیها فکر کنند، اما ترجیح دادند با قوت بیشتر بی اخلاقی کنند!
نجفی اگر با شلیک ۵ گلوله، همسرش را به قتل رساند، اصلاح طلبان اما با گلولههای متعدد، مرگ اخلاق را رقم زدند تا شاید برای مرگی که او خود معترف است که انجام داده، توجیهاتی دست و پا کنند. توجیه تراشی برای گناهی که یک دوست مرتکب شده، با انگیزههای اخلاقی میتواند انسانی باشد؛ اما اتهام زنی به عالم و آدم تا هم جناحی خود را تبرئه کنند، نقطه مقابل انسانیت است. قاتل بودن نجفی که محرز است و توجیه هم نمیپذیرد، اما اصلاح طلبان پس از این اتفاق حتی نمیتوانند بگویند گرچه باختیم، اما جوانمردانه بازی کردیم. ابتذالی که آنان با زیر پا نهادن اخلاق رقم زدند، کم از قتل یک انسان ندارد.
📝 کبری آسوپار
@asoupar
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
قتل همسر یک سیاستمدار میتوانست اتفاقی صرفاً جنایی باقی بماند و همچون همه رویدادهای اینچنینی در حوزه خودش بررسی شود. نگاه سیاسی به یک قتل خانوادگی، اخلاقی نیست و سوی سیاسیِ مخالفِ نجفی هم تمایلی برای زیر پا نهادن اخلاق و سوءاستفادهی سیاسی از قاتل شدن رقیب پیشین نشان نداد. گرچه به تجربه روشن بود که اگر سمت و سوی سیاسی مسئول مربوطه در جهت مقابل بود، اصلاح طلبان چه بلوایی از موج سازی علیه کل جریان به راه میانداختند. با این حال، غوغازیستی اصلاح طلبان آن همه است که اینجا هم باز سیاسی کاری را چاشنی یک پروندهی جنایی کردند و صحنههایی زشت از بی اخلاقی را به نمایش گذاشتند.
از اولین قصههایی که خبرنگاران اصلاحطلب در فضای مجازی ساختند، «پرستو» بودن مقتول بود. پرستو در اصطلاح نام زنانی است که مامور میشوند تا با استفاده از جاذبههای جنسیتی اطلاعاتی را از سوژه موردنظر کسب کنند. این ادعا البته هیچ سندی ندارد و کاربران مجازی اصلاح طلب صرفاً برای توجیه قتل صورت گرفته، نهادهای اطلاعاتی کشور را متهم به فرستادن پرستو برای نجفی کردند. ادعایی که صرفاً ساخته و پرداختهی ذهنهایی بود که نمیخواستند باور کنند مسئول هم جناحیشان میتواند مرتکب قتل همسرش شده باشد. از سویی آنان فراموش کرده بودند که همین یک سال پیش این ازدواج دوم را چقدر عادی جلوه میدادند و فکر حقوق زنان به دلیل وضعیت زن اول هم نبودند و خبری از نهادهای امنیتی نبود و همه چیز با دو عبارت "حریم خصوصی" و "عاشق شدهاند" تمام شد. کسی هم نپرسید این سیاستمدار ورشکسته که از عهدهی مسئولیتهای خود در سالهای اخیر هم برنیامده و استعفا داده، چقدر به عنوان یک سوژه امنیتی میتواند مورد توجه باشد!
سناریوی دیگری که اصلاح طلبان در همین راستا دنبال کردند، تقدیس متهم و در عین حال ربط دادن نقطه عطف تغییر او به آنچه افشاگری هایش علیه قالیباف نامیدند، بود. در واقع آنان کوشیدند بگویند ورود این خانم به زندگی نجفی نقشهای از سوی محمدباقر قالیباف برای انتقام آن افشاگریها بوده است! قالیبافی که شاید بهتر بود پس از این فاجعه پیش آمده، فکر تهمتهایی باشند که به او زدند و مسیر حلالیت طلبی بپیمایند، اما همچنان بر طبل تهمت و بی اخلاقی کوبیدند.
در ادامه، برخی خبرنگاران اصلاح طلب فضا را از فرط ابتذال به تهمت اخلاقی به میتِ مقتول رساندند و از قول نجفی مدعی شدند که همسر او خائن بوده و به سبب ارتباط با مردی دیگر مهدورالدم محسوب شده و به همین دلیل توسط نجفی به قتل رسیده است. نجفی اما هیچ گاه ادعای خیانت همسرش را نکرده بود و این گزاره بعدتر توسط نزدیکان قاتل و خود او تکذیب شد. اصلاح طلبان فراموش هم کرده بودند که تا پیش از این منتقد قتلهای ناموسی بودهاند. حمایت از قاتل و قبیله گرایی در برخورد با جنایتی اینچنین باعث شده بود تا آنان هر سناریوی کثیفی را در فضای مجازی منتشر کنند. رویدادی که اگر اقتدار دستگاه قضایی در برخورد با تهمت زنندگان بود، نمیتوانست مجال ظهور و بروز بیابد.
اصلاح طلبانی که تا پیش از این، فلان مدیر تلویزیونی را با چند واسطه به منتقدین سیاسی خود ربط میدادند یا کوچکترین خطای یک مذهبی یا زیرمجموعههای حکومت را به پای کل نظام مینوشتند و یا ماههای متمادی با کلیدواژه هفتتیر کشی در باب خطای یک مداح موج سواری میکردند، حالا مدام پی توجیه قتل بودند. گرچه اگر میخواستند نگاهی انسانی به اشتباهات گذشته خود بیندازند، بهتر بود به توبه از بی اخلاقیها فکر کنند، اما ترجیح دادند با قوت بیشتر بی اخلاقی کنند!
نجفی اگر با شلیک ۵ گلوله، همسرش را به قتل رساند، اصلاح طلبان اما با گلولههای متعدد، مرگ اخلاق را رقم زدند تا شاید برای مرگی که او خود معترف است که انجام داده، توجیهاتی دست و پا کنند. توجیه تراشی برای گناهی که یک دوست مرتکب شده، با انگیزههای اخلاقی میتواند انسانی باشد؛ اما اتهام زنی به عالم و آدم تا هم جناحی خود را تبرئه کنند، نقطه مقابل انسانیت است. قاتل بودن نجفی که محرز است و توجیه هم نمیپذیرد، اما اصلاح طلبان پس از این اتفاق حتی نمیتوانند بگویند گرچه باختیم، اما جوانمردانه بازی کردیم. ابتذالی که آنان با زیر پا نهادن اخلاق رقم زدند، کم از قتل یک انسان ندارد.
📝 کبری آسوپار
@asoupar
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | پُلتیک پمپئو در ربع آخر بازی!
پمپئو وزیر خارجه آمریکا گفته "آماده هستیم بدون هرگونه پیششرطی با ایران مذاکره کنیم"!
لابد طیف خاص مشتاق مذاکره، دوباره دوره می افتند که؛ "بفرمایید آمریکا از 12 شرط خود عقب نشینی کرد، پس ما هم کوتاه بیاییم تا مذاکره سر بگیرد"!
آن شرط ها از ابتدا هم معلوم بود که برای تغییر معادله و صورت مسئله "ایران/ آمریکا" عنوان شده و هیچ مبنا و اعتباری ندارد. در واقع محاسبه تیم ترامپ این بود که می تواند به موازات زدن زیر میز برجام، شرط هایی را پیش بکشد و سپس عقب نشینی از همین موهومات را به عنوان امتیاز، برای ایران فاکتور کند!
اما موضوع واقعی این است که دولت آمریکا توافق موجود (برجام) را زیر پا گذاشته و دعوت به مذاکره و توافق جدید می کند. توافق برای چه؟ برای گرفتن امتیاز جدید و زیر پا گذاشتن تعهدات خود؟
به تعبیر آقای روحانی "«داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست. کشورها مگر ديوانهاند؟ شما به مذاكرهاي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد».
فروشندگان کلاهبردار را دیده اید؟ قیمت را سه برابر می کنند و در و دیوار فروشگاه را پر می کنند با "حراج 50 درصد"! اما رفتار آمریکا فراتر از این است!
تصور کنید کسی کلاه شما را برباید و بگوید چیزی بده تا کلاهت را در قالب یک معامله به تو بفروشم. بعد هم که پول نقد گرفت و کلاه را پس نداد، بگوید به 12 شرط حاضرم با شما مذاکره و معامله کنم. سپس 12 شرط را تخفیف !! بدهد و بگوید "بیا مذاکره کنیم، تو کُت خود را به من بده تا بعد از آن، من کلاه را به تو بفروشم"!
نکته مهم این است که تحولات منطقه درست بر عکس شرط گذاری های آمریکا پیش رفته و هم اکنون ایران و محور منطقه دست برتر را در معادلات دارند. چنان که اخیرا بروس ریدل از مقامات سابق سیا در اندیشکده بروکینگز گفت:
"انقلاب ایران، دولت آمریکا را غافلگیر کرد... زمانی که انقلاب رخ داد، دولتمردان و کارشناسان امر در واشنگتن اطمینان داشتند که دوامی نخواهد داشت. اما ما در سازمان سیا میگفتیم اینها را دست کم نگیرید، زیرکتر از آن هستند که تصور میکنید. آنها نفرات خود را نه تنها در منطقه و حتی در آلمان دارند".
او می افزاید "ظرافت کار آنها نشان میداد ایرانیها آگاهانه و حساب شده عمل میکنند. اینکه نظام آنها طی این مدت به حیات خود ادامه داده، نشان میدهد دست برتر را دارند. این ایران است که بیش از هر کشور دیگری در عراق نفوذ دارد، حکومت سوریه راحفظ کرد و با حمایت حزبالله، در لبنان نفوذ دارد. باید بگوییم ما به ربع آخر بازی رسیدهایم و ایران به مراتب، به مراتب و به مراتب جلوتر است."
📝 محمد ایمانی
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
پمپئو وزیر خارجه آمریکا گفته "آماده هستیم بدون هرگونه پیششرطی با ایران مذاکره کنیم"!
لابد طیف خاص مشتاق مذاکره، دوباره دوره می افتند که؛ "بفرمایید آمریکا از 12 شرط خود عقب نشینی کرد، پس ما هم کوتاه بیاییم تا مذاکره سر بگیرد"!
آن شرط ها از ابتدا هم معلوم بود که برای تغییر معادله و صورت مسئله "ایران/ آمریکا" عنوان شده و هیچ مبنا و اعتباری ندارد. در واقع محاسبه تیم ترامپ این بود که می تواند به موازات زدن زیر میز برجام، شرط هایی را پیش بکشد و سپس عقب نشینی از همین موهومات را به عنوان امتیاز، برای ایران فاکتور کند!
اما موضوع واقعی این است که دولت آمریکا توافق موجود (برجام) را زیر پا گذاشته و دعوت به مذاکره و توافق جدید می کند. توافق برای چه؟ برای گرفتن امتیاز جدید و زیر پا گذاشتن تعهدات خود؟
به تعبیر آقای روحانی "«داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید که اهل مذاکره و تعهد نیست. کشورها مگر ديوانهاند؟ شما به مذاكرهاي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد».
فروشندگان کلاهبردار را دیده اید؟ قیمت را سه برابر می کنند و در و دیوار فروشگاه را پر می کنند با "حراج 50 درصد"! اما رفتار آمریکا فراتر از این است!
تصور کنید کسی کلاه شما را برباید و بگوید چیزی بده تا کلاهت را در قالب یک معامله به تو بفروشم. بعد هم که پول نقد گرفت و کلاه را پس نداد، بگوید به 12 شرط حاضرم با شما مذاکره و معامله کنم. سپس 12 شرط را تخفیف !! بدهد و بگوید "بیا مذاکره کنیم، تو کُت خود را به من بده تا بعد از آن، من کلاه را به تو بفروشم"!
نکته مهم این است که تحولات منطقه درست بر عکس شرط گذاری های آمریکا پیش رفته و هم اکنون ایران و محور منطقه دست برتر را در معادلات دارند. چنان که اخیرا بروس ریدل از مقامات سابق سیا در اندیشکده بروکینگز گفت:
"انقلاب ایران، دولت آمریکا را غافلگیر کرد... زمانی که انقلاب رخ داد، دولتمردان و کارشناسان امر در واشنگتن اطمینان داشتند که دوامی نخواهد داشت. اما ما در سازمان سیا میگفتیم اینها را دست کم نگیرید، زیرکتر از آن هستند که تصور میکنید. آنها نفرات خود را نه تنها در منطقه و حتی در آلمان دارند".
او می افزاید "ظرافت کار آنها نشان میداد ایرانیها آگاهانه و حساب شده عمل میکنند. اینکه نظام آنها طی این مدت به حیات خود ادامه داده، نشان میدهد دست برتر را دارند. این ایران است که بیش از هر کشور دیگری در عراق نفوذ دارد، حکومت سوریه راحفظ کرد و با حمایت حزبالله، در لبنان نفوذ دارد. باید بگوییم ما به ربع آخر بازی رسیدهایم و ایران به مراتب، به مراتب و به مراتب جلوتر است."
📝 محمد ایمانی
-
کانال #فارس_پلاس:
http://t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | زیبایی یک تحریم...
محسن مهدیان نوشت:
ابتدا فکر می کردم اگر من بودم شاید بجای تحریم، برخورد عدلیه را مطالبه می کردم. یا برای عذرخواهی اسنپ کمپین می ساختم. بیشتر که دقیق شدم احساس کردم تحریم موثرتر است و دقیقتر.
کسانی که فکر می کنند ماجرا بی دلیل بزرگ شده است، متوجه نیستند که ماجرا حتی حجاب و حکم ضروری اسلام هم نیست. بلکه صیانت از قانونی است که زیربنای همه احکام از جمله حجاب است. بلکه پشتوانه کلیه عهود اجتماعی است.
اما معتقدم بهترین و کاملترین روش برخورد همین تحریم است. چرا؟
دقت کنیم که مساله #اسنپ و این مورد خاص نیست. این بازی دامنگیر است و قابل امتداد به دهها نمونه دیگر.
ابتدا مقایسه مطالبه تحریم با مطالبه عذرخواهی؛
چرا مطالبه عذرخواهی در این مصداق مشخص موثر نیست؟ چون با سازمانی سوداگر مواجهیم که برای نفع شخص حاضر است از قانون جمهوری اسلامی که هیچ، از قانون خودش نیز عبور کند. حالا با کدام ملاک و معیار می خواهیم عذرخواهی کند؟ به اصول خودش نیز پایبند نیست چه رسد به اصول اخلاقی شما!
مطالبه عذرخواهی خوب است؛ اما بعد تحریم موثر است؛
انشالله که نمی گویید با #تحریم_اسنپ راننده ها نیز تحریم می شوند؟ عجیب است که عده ای برای تحریم ساپیا و یا گوجه فرنگی و پیاز هیچ وقت به کارگران آن فکر نمی کنند اما حالا...دقیق تر شوید این تحریم موقت برای کارکنان آنها نیز مفید است.
اما تحریم از برخورد قضائی نیز موثرتر است. اصل حرف یادداشت اینجاست.
تحریم مالی یک شرکت خصوصی بلوغ اجتماعی جامعه متدین ماست. این بلوغ دهها برابر از برخورد قضائی موثرتر است. تصمیم مشتری های اسنپ و حتی کارکنان اسنپ برای تربیت بخش خصوصی متخلف است. یعنی پیش از آنکه عدلیه ورود کند، خود مردم به صورت مدنی و قانونی یک سازمان سوداگر را جریمه می کنند.
دقت فرمائید؛ کسانی که تحریم کردند حاضر شدند خودشان را هم محدود کنند اما قانون صیانت شود. حذف اسنپ هم محدودیت خدمت برای مشتری است و هم محدودیت مالی برای راننده های محترم اسنپ؛ اما هدف تحریم کننده ها، حفظ حرمت حجاب و بلکه قانون و بلکه میثاق یک ملت است. حقا مایه مباهات است.
اسنپ و غیراسنپ را عبور کنید؛ این بلوغ اجتماعی زیبا نیست؟
تحریم موقت اجتماعی در مواجهه با یک سازمان اقتصادی از هر روش دیگری موثرتر است و انشاالله به عذرخواهی هم می رسد و نیازی به ورود عدلیه هم نخواهد بود.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محسن مهدیان نوشت:
ابتدا فکر می کردم اگر من بودم شاید بجای تحریم، برخورد عدلیه را مطالبه می کردم. یا برای عذرخواهی اسنپ کمپین می ساختم. بیشتر که دقیق شدم احساس کردم تحریم موثرتر است و دقیقتر.
کسانی که فکر می کنند ماجرا بی دلیل بزرگ شده است، متوجه نیستند که ماجرا حتی حجاب و حکم ضروری اسلام هم نیست. بلکه صیانت از قانونی است که زیربنای همه احکام از جمله حجاب است. بلکه پشتوانه کلیه عهود اجتماعی است.
اما معتقدم بهترین و کاملترین روش برخورد همین تحریم است. چرا؟
دقت کنیم که مساله #اسنپ و این مورد خاص نیست. این بازی دامنگیر است و قابل امتداد به دهها نمونه دیگر.
ابتدا مقایسه مطالبه تحریم با مطالبه عذرخواهی؛
چرا مطالبه عذرخواهی در این مصداق مشخص موثر نیست؟ چون با سازمانی سوداگر مواجهیم که برای نفع شخص حاضر است از قانون جمهوری اسلامی که هیچ، از قانون خودش نیز عبور کند. حالا با کدام ملاک و معیار می خواهیم عذرخواهی کند؟ به اصول خودش نیز پایبند نیست چه رسد به اصول اخلاقی شما!
مطالبه عذرخواهی خوب است؛ اما بعد تحریم موثر است؛
انشالله که نمی گویید با #تحریم_اسنپ راننده ها نیز تحریم می شوند؟ عجیب است که عده ای برای تحریم ساپیا و یا گوجه فرنگی و پیاز هیچ وقت به کارگران آن فکر نمی کنند اما حالا...دقیق تر شوید این تحریم موقت برای کارکنان آنها نیز مفید است.
اما تحریم از برخورد قضائی نیز موثرتر است. اصل حرف یادداشت اینجاست.
تحریم مالی یک شرکت خصوصی بلوغ اجتماعی جامعه متدین ماست. این بلوغ دهها برابر از برخورد قضائی موثرتر است. تصمیم مشتری های اسنپ و حتی کارکنان اسنپ برای تربیت بخش خصوصی متخلف است. یعنی پیش از آنکه عدلیه ورود کند، خود مردم به صورت مدنی و قانونی یک سازمان سوداگر را جریمه می کنند.
دقت فرمائید؛ کسانی که تحریم کردند حاضر شدند خودشان را هم محدود کنند اما قانون صیانت شود. حذف اسنپ هم محدودیت خدمت برای مشتری است و هم محدودیت مالی برای راننده های محترم اسنپ؛ اما هدف تحریم کننده ها، حفظ حرمت حجاب و بلکه قانون و بلکه میثاق یک ملت است. حقا مایه مباهات است.
اسنپ و غیراسنپ را عبور کنید؛ این بلوغ اجتماعی زیبا نیست؟
تحریم موقت اجتماعی در مواجهه با یک سازمان اقتصادی از هر روش دیگری موثرتر است و انشاالله به عذرخواهی هم می رسد و نیازی به ورود عدلیه هم نخواهد بود.
@mahdian_mohsen
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
فارس پلاس
▪️یه قسم جلاله بوده دیگه! چرا انقد شلوغش میکنید!؟ - کانال #فارس_پلاس: t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️#یادداشت | استدلال معاون حقوقی، حکم ابطال ریاست روحانی است!
محمد ایمانی نوشت:
معاون حقوقی رئیس جمهور در توجیه "وعدههای انتخاباتی" آقای روحانی گفت "انتخابات بدون وعده در دنیا دارید؟ آن وقت دیگر انتخابات نمی شود. مگر میشود بگویی در انتخابات شرکت میکنم اما کار خاصی نمیتوانم انجام دهم. اصلا هر رئیس جمهوری باید همین را بگوید". جنیدی در عین حال مدعی شده روحانی مشکل اختیارات دارد!
اگر معاون حقوقی دولت این گونه سخن بگوید، از دیگر مدیران و سیاستمداران چه توقعی باید داشت؟ اولا آقای روحانی در چهل سال گذشته در مدیریت های ارشد کشور علی الدوام حضور داشته و اختیارات رئیس جمهور را می شناخته است. ثانیا اگر واقع باور داشت رئیس جمهور اختیارات ندارد، چرا نوبت دوم در سال 96 نامزد شد و نگفت که چون اختیارات ندارم، دیگر نامزد نمی شوم؟
ثالثا کسی که اختیارات ندارد، چرا وعده های دهان پرکن رونق اقتصاد و افزایش ارزش پول ملی در بی نیاز کردن مردم از یارانه و ایجاد سالانه بیش از یک میلیون شغل و از این قبیل می دهد و چرا نوبت دوم نامزدی، به جای کاستن از انتظارات، بر توقعات بیشتر مردم دامن می زند؟ فقط برای رای آوردن؟ این که نامش پوپولیسم و عوام فریبی است و شرعا و قانونا به عنوان تدلیس و غش در معامله محسوب می شود و آن را باطل می نماید.
معاون حقوقدان آقای روحانی اولا می گوید آقای روحانی به مردم وعده دروغ داده، چون می دانسته که امکان و اختیار عملی کردن آن را ندارد. و ثانیا، کار خیلی خوبی هم کرده که وعده دروغ داده، چون اصلا انتخابات یعنی همین!
خانم جنیدی البته به روی مبارک هم نمی آورد که انتخابات، یک عقد وقرارداد طرفینی است که در آن، مردم حق و اختیار خود را در قالب وکالت به رئیس جمهور تفویض می کنند، چون او متعهد می شود به تکالیف قانونی و وعده ها عمل کند.
و الّا ااگر قرار است نامزدی وعده بدهد اما بداند که به وعده عمل نخواهد کرد یا نمی تواند عمل کند، اصل قرارداد و تفویض باطل است. و هر نوع بهره مندی وکیل (منتخب) به نیابت از موکلان نامشروع می شود. همین طور است تعهد رئیس جمهور به نظام درقالب تنفیذ و تحلیف!
@IMANImohamad51
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محمد ایمانی نوشت:
معاون حقوقی رئیس جمهور در توجیه "وعدههای انتخاباتی" آقای روحانی گفت "انتخابات بدون وعده در دنیا دارید؟ آن وقت دیگر انتخابات نمی شود. مگر میشود بگویی در انتخابات شرکت میکنم اما کار خاصی نمیتوانم انجام دهم. اصلا هر رئیس جمهوری باید همین را بگوید". جنیدی در عین حال مدعی شده روحانی مشکل اختیارات دارد!
اگر معاون حقوقی دولت این گونه سخن بگوید، از دیگر مدیران و سیاستمداران چه توقعی باید داشت؟ اولا آقای روحانی در چهل سال گذشته در مدیریت های ارشد کشور علی الدوام حضور داشته و اختیارات رئیس جمهور را می شناخته است. ثانیا اگر واقع باور داشت رئیس جمهور اختیارات ندارد، چرا نوبت دوم در سال 96 نامزد شد و نگفت که چون اختیارات ندارم، دیگر نامزد نمی شوم؟
ثالثا کسی که اختیارات ندارد، چرا وعده های دهان پرکن رونق اقتصاد و افزایش ارزش پول ملی در بی نیاز کردن مردم از یارانه و ایجاد سالانه بیش از یک میلیون شغل و از این قبیل می دهد و چرا نوبت دوم نامزدی، به جای کاستن از انتظارات، بر توقعات بیشتر مردم دامن می زند؟ فقط برای رای آوردن؟ این که نامش پوپولیسم و عوام فریبی است و شرعا و قانونا به عنوان تدلیس و غش در معامله محسوب می شود و آن را باطل می نماید.
معاون حقوقدان آقای روحانی اولا می گوید آقای روحانی به مردم وعده دروغ داده، چون می دانسته که امکان و اختیار عملی کردن آن را ندارد. و ثانیا، کار خیلی خوبی هم کرده که وعده دروغ داده، چون اصلا انتخابات یعنی همین!
خانم جنیدی البته به روی مبارک هم نمی آورد که انتخابات، یک عقد وقرارداد طرفینی است که در آن، مردم حق و اختیار خود را در قالب وکالت به رئیس جمهور تفویض می کنند، چون او متعهد می شود به تکالیف قانونی و وعده ها عمل کند.
و الّا ااگر قرار است نامزدی وعده بدهد اما بداند که به وعده عمل نخواهد کرد یا نمی تواند عمل کند، اصل قرارداد و تفویض باطل است. و هر نوع بهره مندی وکیل (منتخب) به نیابت از موکلان نامشروع می شود. همین طور است تعهد رئیس جمهور به نظام درقالب تنفیذ و تحلیف!
@IMANImohamad51
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
▪️ #یادداشت | سه نکته درباره فراخوان قالیباف
محمدباقر قالیباف در یک فراخوان عمومی از جوانان مومن و کارآمد خواست که آستین بالا بزنند و برای حضور در یک رقابت انتخاباتی اعلام آمادگی کنند.
این فراخوان از چند منظر قابل ارزیابی است:
یکم. گام دوم
این فراخوان انتخاباتی، یک قدم بیانیه گام دوم انقلاب را پیش برده است. با گذشت حدود 4 ماه از انتشار بیانیه گام دوم انقلاب، هنوز برخی در متن متوقف اند و نتوانستند بیانیه را با یک فناوری اجتماعی وارد گردش رسانه ای کنند تا "مساله مخاطب" و "مطالبه جامعه" شود.
این فراخوان سیاسی از منظر گام دوم انقلاب اقدامی عملی در توجه به جوانان مومن و انقلابی و تلاش برای تبدیل "سربازان آتش به اختیار" به " افسران سیاست و حاکمیت" است. سرنوشت این فراخوان هر چه باشد، یک اثر قطعی دارد و آنهم جوشش درونی جوانانی است که احساس می کنند برای برقراری عدالت و حرکت به سمت پیشرفت و ارتقای کارآمدی باید آستین بالا بزنند.
فراموش نکنیم که دوران، دوران جوانی است. بخواهیم و نخواهیم گام دوم محقق می شود. سوال این است که سهم ما در این ارتقا تاریخی کجاست.
دوم. نواصولگرایی
این فراخوان انتخاباتی یک پیام روشن برای اصولگراها دارد و آن اینکه با سازوکار کهنه و سنتی نمی توان مجلسی نو و کارآمد رقم زد. اولین گام برای اصولگرایی متحول، بازکردن چتر اصولگرایی و جذب حداکثری و از همه مهمتر دیدن و رصد دارایی های انقلاب است. باید فراتر از اسم ها و رسم ها برای به میدان خواستن جوانان مومن و کارآمد پیشگام بود و برای شان هزینه داد و تلاش کرد نام آوران مجلس از میان همین خیزش های پرانگیزه و معتقد انتخاب شوند نه چانه زنی ها ناصواب.
فراتر از مجلس، تغییر و اصلاح و پوست انداختن اصولگرایی وابسته به حضور همین جوانانی است که فارغ از حب و بغض های سیاسی و حزبی، معتقد به انقلاب و آینده روشن این کشورند و نفس حضورشان بازگشت به اصولگرایی انقلاب 57 است نه ارزش های ملون در دوقطبی های کاذب و دروغین. فراموش نکنیم اصولگرایی زمانی کهنه شد که نخواست داشته ها و دارایی هایش را ببیند.
سوم. جمناها
هیچ انتخاباتی بدون وحدت به نتیجه نمی رسد. وحدت همیشه و همواره برای دست یابی به "انتخاب بهتر" طریقیت دارد. اما سوال اصلی این است که کدام سازوکار می تواند وحدت را در مسیر انتخاب کارآمد قرار دهد؟ اولین سوال از فرآیندهای موجود این است که از چند درصد جامعه انقلابی نمایندگی می کند؟ آیا اعتماد به جمناها از سرناچاری است یا از روی اعتبار؟
اعتبار ساختن برای یک فرآیند مولفه های مختلف دارد که یکی از مهمترین آن رصد و گزینش بهترین های جبهه انقلاب است. با این توضیح آیا می شود شب انتخابات، با اتکا به روابط محفلی ریش سفیدهای سیاسی لیست انتخاباتی بست؟ مردم کجا هستند؟ فقط باید اعتماد کنند و رای دهند؟
این فراخوان، صندوقچه گوهرین و گرانبهای شب انتخابات جمناهاست تا به قاعده مردمسالاری دینی از گستره نخبگان انقلابی گزینش کنند؛ نه چانی زنی احزاب خاک خورده. فراخوان، یک لیست نیست، بلکه قدرت سازی برای لیست هاست.
قالیباف بار روی زمین مانده دیگران را برداشت؛ هرچند ماجرا متوقف به یک سامانه مجازی نیست. راه بسیار است و چه بسا ناهموار. باید تمرین مردم سالاری دینی کنیم که از نتیجه انتخابات هم مهمتراست.
📝 محسن مهدیان
@mahdian_mohsen
🎥 دعوت ویژه محمدباقر قالیباف از جوانان برای نامزد شدن در انتخابات مجلس
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
محمدباقر قالیباف در یک فراخوان عمومی از جوانان مومن و کارآمد خواست که آستین بالا بزنند و برای حضور در یک رقابت انتخاباتی اعلام آمادگی کنند.
این فراخوان از چند منظر قابل ارزیابی است:
یکم. گام دوم
این فراخوان انتخاباتی، یک قدم بیانیه گام دوم انقلاب را پیش برده است. با گذشت حدود 4 ماه از انتشار بیانیه گام دوم انقلاب، هنوز برخی در متن متوقف اند و نتوانستند بیانیه را با یک فناوری اجتماعی وارد گردش رسانه ای کنند تا "مساله مخاطب" و "مطالبه جامعه" شود.
این فراخوان سیاسی از منظر گام دوم انقلاب اقدامی عملی در توجه به جوانان مومن و انقلابی و تلاش برای تبدیل "سربازان آتش به اختیار" به " افسران سیاست و حاکمیت" است. سرنوشت این فراخوان هر چه باشد، یک اثر قطعی دارد و آنهم جوشش درونی جوانانی است که احساس می کنند برای برقراری عدالت و حرکت به سمت پیشرفت و ارتقای کارآمدی باید آستین بالا بزنند.
فراموش نکنیم که دوران، دوران جوانی است. بخواهیم و نخواهیم گام دوم محقق می شود. سوال این است که سهم ما در این ارتقا تاریخی کجاست.
دوم. نواصولگرایی
این فراخوان انتخاباتی یک پیام روشن برای اصولگراها دارد و آن اینکه با سازوکار کهنه و سنتی نمی توان مجلسی نو و کارآمد رقم زد. اولین گام برای اصولگرایی متحول، بازکردن چتر اصولگرایی و جذب حداکثری و از همه مهمتر دیدن و رصد دارایی های انقلاب است. باید فراتر از اسم ها و رسم ها برای به میدان خواستن جوانان مومن و کارآمد پیشگام بود و برای شان هزینه داد و تلاش کرد نام آوران مجلس از میان همین خیزش های پرانگیزه و معتقد انتخاب شوند نه چانه زنی ها ناصواب.
فراتر از مجلس، تغییر و اصلاح و پوست انداختن اصولگرایی وابسته به حضور همین جوانانی است که فارغ از حب و بغض های سیاسی و حزبی، معتقد به انقلاب و آینده روشن این کشورند و نفس حضورشان بازگشت به اصولگرایی انقلاب 57 است نه ارزش های ملون در دوقطبی های کاذب و دروغین. فراموش نکنیم اصولگرایی زمانی کهنه شد که نخواست داشته ها و دارایی هایش را ببیند.
سوم. جمناها
هیچ انتخاباتی بدون وحدت به نتیجه نمی رسد. وحدت همیشه و همواره برای دست یابی به "انتخاب بهتر" طریقیت دارد. اما سوال اصلی این است که کدام سازوکار می تواند وحدت را در مسیر انتخاب کارآمد قرار دهد؟ اولین سوال از فرآیندهای موجود این است که از چند درصد جامعه انقلابی نمایندگی می کند؟ آیا اعتماد به جمناها از سرناچاری است یا از روی اعتبار؟
اعتبار ساختن برای یک فرآیند مولفه های مختلف دارد که یکی از مهمترین آن رصد و گزینش بهترین های جبهه انقلاب است. با این توضیح آیا می شود شب انتخابات، با اتکا به روابط محفلی ریش سفیدهای سیاسی لیست انتخاباتی بست؟ مردم کجا هستند؟ فقط باید اعتماد کنند و رای دهند؟
این فراخوان، صندوقچه گوهرین و گرانبهای شب انتخابات جمناهاست تا به قاعده مردمسالاری دینی از گستره نخبگان انقلابی گزینش کنند؛ نه چانی زنی احزاب خاک خورده. فراخوان، یک لیست نیست، بلکه قدرت سازی برای لیست هاست.
قالیباف بار روی زمین مانده دیگران را برداشت؛ هرچند ماجرا متوقف به یک سامانه مجازی نیست. راه بسیار است و چه بسا ناهموار. باید تمرین مردم سالاری دینی کنیم که از نتیجه انتخابات هم مهمتراست.
📝 محسن مهدیان
@mahdian_mohsen
🎥 دعوت ویژه محمدباقر قالیباف از جوانان برای نامزد شدن در انتخابات مجلس
-
کانال #فارس_پلاس:
t.me/joinchat/AAAAAD-0eOhwnRi51xzBzA
Telegram
فارس پلاس
دعوت ویژه دكتر محمدباقر قالیباف از جوانان برای نامزد شدن در انتخابات مجلس
اگر وارد میدان نشوید در بر همان پاشنه قبل خواهد چرخید
#مجلس_نو
http://jahad.net/
@ghalibaf_official
اگر وارد میدان نشوید در بر همان پاشنه قبل خواهد چرخید
#مجلس_نو
http://jahad.net/
@ghalibaf_official