🔺اسلام، مؤسس یا مروّج #چند_همسری نیست و در این موضوع نیز مانند دیگر امور جاری و عادی زندگی، ضمن همراهی ممکن با عرف زمانه، تلاش خود را بر جهتدهی معنوی و مراقبت از جنبههای اخلاقی آن متمرکز ساخته است.
🔻در دورانی که داشتن چندین همسر، حقّ مسلّم مردان شمرده میشد و اغلب زنان نیز تصور متفاوتی از حقوق خود نداشتند، قرآن کریم در برابر فرهنگ مردسالار آن منطقه ایستاد و داشتن بیش از یک همسر را در صورت رعایت نشدن اخلاق، عدالت و حقوق همسر اول، ممنوع اعلام کرد.
⭕️ @hamidhossaini
🔻در دورانی که داشتن چندین همسر، حقّ مسلّم مردان شمرده میشد و اغلب زنان نیز تصور متفاوتی از حقوق خود نداشتند، قرآن کریم در برابر فرهنگ مردسالار آن منطقه ایستاد و داشتن بیش از یک همسر را در صورت رعایت نشدن اخلاق، عدالت و حقوق همسر اول، ممنوع اعلام کرد.
⭕️ @hamidhossaini
💢 چند همسری، روا یا ناروا؟💢
🔸چند روزی است که در پی برنامهٔ "بدون توقف" صدا و سیما با موضوع #چند_همسری و نیز انتشار پوستر تبلیغاتی کارگاه مهارتهای ارتباطی خانوادههای چند همسری در تهران، این مسئله به بحثی داغ در شبکههای مجازی تبدیل شده است. موافقان چند همسری مهمترین استدلالی که برای ترویج این امر بیان میدارند آن است که با توجه به آمار بالای زنان و دخترانی که در سنین تجرد قطعی بهسر میبرند و نیز با توجه به آنکه نیازهای جسمی و روانی این زنان نیز باید ارضا و پاسخ داده شود و از آنجا که به علت پایینتر بودن آمار تجرد قطعی در مردان، تنها راه برای پاسخدهی به نیازهای این دسته از زنان، ازدواج مردان متأهل با آنها میباشد، بنابراین منع از چند همسری مساوی است با محروم کردن خیل عظیمی از زنان جامعه از ارضای نیازهای طبیعی جسمی و روانی .
و محروم کردن انسان ها از ارضای نیاز هایشان ظلم در حق آنها محسوب میشود.
🔹این استدلال اگر چه در جای خود مطلبی صحیح است اما یک حلقهٔ مفقوده دارد که بدون در نظر گرفتن آن این استدلال ناتمام میماند و آن در نظر نگرفتن نقش و عکس العمل همسران اول مردانی است که اقدام به ازدواج مجدد مینمایند.
به اعتقاد نگارنده چند همسری در زمینه و زمانهٔ معاصر تفاوتی بنیادین با چند همسری در اعصار گذشته پیدا کرده است که همین مسئله باعث تفاوت حکم فقهی و اخلاقی آن نسبت به زمان گذشته میگردد.
در قرون گذشته به علت جنگهای بسیار داخلی و خارجی و کشته شدن مردان در این جنگها جمعیت زنان بهصورت فزایندهتری از مردان بیشتر بوده است، در کنار این عامل زنان در منزل مسئولیتهای متعدد سنگینی بر عهده داشتد که وظیفهٔ همسری و خانهداری را برای آنها به کاری طاقتفرسا مبدل میساخت، از آنجا که در آن دوران فرزندان به خصوص پسران به مثابه بازوان اقتصادی برای خانواده محسوب میشدند، کثرت فرزندان امری مطلوب بود.
از دیگر سو به علت بهداشت پایین و وجود بیماریهای مختلف و عدم مهار آنها، بیشتر کودکان در سنین نوزادی از دنیا میرفتند به گونهای که یک زن برای داشتن مثلاً پنج فرزند لازم بود که به طور معمول ده فرزند بهدنیا آورد تا در طول زمان حداقل پنج نفر از آنان باقی بمانند، علاوه بر این مسئولیت نگهداری و مراقبت از کودکان و نیز سایر وظایف درون منزل از آشپزی و نظافت و شستشو و ... بر عهدهٔ زنان بود، با توجه به نبود امکانات و تکنولوژیهای امروزین میتوان تصور نمود که مجموع این وظایف در کنار بارداری و فرزند آوریهای تقریباً هر ساله، چه رنج سنگین و طاقتفرسایی را بر زنان وارد میساخته است.
مجموع این عوامل باعث میشد که به گفته ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، زنان از ازدواج مجدد شوهران خود استقبال میکردند و حتی گاه خود اقدام به پیدا کردن همسر دیگری برای شوهر خود مینمودند، چرا که آمدن همسر دوم و سوم مساوی بود با سبکتر شدن وظایف همسر اول، هم نیازی به بارداریها و فرزند آوریهای هر ساله برای فزونی بخشیدن به تعداد فرزندان نبود، چرا که این امر در میان چند همسر تقسیم میشد و هم آنکه این همسران در سایر کارها و شئونات منزل کمک کار یکدیگر بودند. در مجموع اگر چه ازدواج مجدد شوهران از جنبهٔ حس تملّک (و یا بگوییم حسادت زنانه) برای زنان امری تلخ و سخت بود اما از آنجایی که همسران دیگر بارهای سنگینی را از دوش همسر اول بر میداشتند و مزیتهایی را با خود به ارمغان میآوردند، مجموعهٔ این مزیتها باعث ایجاد یک توازن نسبی میان سختیها و راحتیهای هوو داشتن برای زنان می شد.
🔸اما در زمانهٔ معاصر نه از فرزندآوریهای زیاد و متعدد خبری هست و نه خانهداری کاری طاقت فرسا محسوب میشود، چرا که تکنولوژیهای نوین همچون هووهای قرون گذشته دستیار زنان شدهاند. به همین جهت در زمانهٔ معاصر داشتن هوو برای همسران اول، جز رنج روحی و فرسایش روانی چیز دیگری به ارمغان نمیآورد، و از آنجا که باز به گفته ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه، زن امروزی یک پدیدهٔ نوپدید در تاریخ بشری است و هیچ نظیری در میان زنان تاریخ بشری ندارد و افکار و احساسات او از زنان دیروزی متمایز شده است، مشاهده میکنیم که در اکثر مناطق کشور زنان اول در صورت ازدواج مجدد شوهران خود یا اقدام به طلاق مینمایند و یا آنکه روابط آنها با شوهرانشان تیره و تار میشود.
🔸حال میتوان پرسید آیا به لحاظ اخلاقی مجازیم که برای برآورده ساختن نیازهای غریزی و روحی یک زن، آرامش روانی یک زن دیگر را از او سلب کنیم؟
و با توجه به آنکه در اسلام نهاد ازدواج و خانواده مقدسترین نهاد قلمداد شده آیا میتوان بهمنظور کمک به رفع نیازهای طبیعی بخشی از زنان، روابط خانوادگی بخشی دیگر از زنان را تخریب و نابود نمود؟
✍️ حسین سعادت، دانش آموخته حوزه علمیه قم
⭕️ @hamidhossaini
🔸چند روزی است که در پی برنامهٔ "بدون توقف" صدا و سیما با موضوع #چند_همسری و نیز انتشار پوستر تبلیغاتی کارگاه مهارتهای ارتباطی خانوادههای چند همسری در تهران، این مسئله به بحثی داغ در شبکههای مجازی تبدیل شده است. موافقان چند همسری مهمترین استدلالی که برای ترویج این امر بیان میدارند آن است که با توجه به آمار بالای زنان و دخترانی که در سنین تجرد قطعی بهسر میبرند و نیز با توجه به آنکه نیازهای جسمی و روانی این زنان نیز باید ارضا و پاسخ داده شود و از آنجا که به علت پایینتر بودن آمار تجرد قطعی در مردان، تنها راه برای پاسخدهی به نیازهای این دسته از زنان، ازدواج مردان متأهل با آنها میباشد، بنابراین منع از چند همسری مساوی است با محروم کردن خیل عظیمی از زنان جامعه از ارضای نیازهای طبیعی جسمی و روانی .
و محروم کردن انسان ها از ارضای نیاز هایشان ظلم در حق آنها محسوب میشود.
🔹این استدلال اگر چه در جای خود مطلبی صحیح است اما یک حلقهٔ مفقوده دارد که بدون در نظر گرفتن آن این استدلال ناتمام میماند و آن در نظر نگرفتن نقش و عکس العمل همسران اول مردانی است که اقدام به ازدواج مجدد مینمایند.
به اعتقاد نگارنده چند همسری در زمینه و زمانهٔ معاصر تفاوتی بنیادین با چند همسری در اعصار گذشته پیدا کرده است که همین مسئله باعث تفاوت حکم فقهی و اخلاقی آن نسبت به زمان گذشته میگردد.
در قرون گذشته به علت جنگهای بسیار داخلی و خارجی و کشته شدن مردان در این جنگها جمعیت زنان بهصورت فزایندهتری از مردان بیشتر بوده است، در کنار این عامل زنان در منزل مسئولیتهای متعدد سنگینی بر عهده داشتد که وظیفهٔ همسری و خانهداری را برای آنها به کاری طاقتفرسا مبدل میساخت، از آنجا که در آن دوران فرزندان به خصوص پسران به مثابه بازوان اقتصادی برای خانواده محسوب میشدند، کثرت فرزندان امری مطلوب بود.
از دیگر سو به علت بهداشت پایین و وجود بیماریهای مختلف و عدم مهار آنها، بیشتر کودکان در سنین نوزادی از دنیا میرفتند به گونهای که یک زن برای داشتن مثلاً پنج فرزند لازم بود که به طور معمول ده فرزند بهدنیا آورد تا در طول زمان حداقل پنج نفر از آنان باقی بمانند، علاوه بر این مسئولیت نگهداری و مراقبت از کودکان و نیز سایر وظایف درون منزل از آشپزی و نظافت و شستشو و ... بر عهدهٔ زنان بود، با توجه به نبود امکانات و تکنولوژیهای امروزین میتوان تصور نمود که مجموع این وظایف در کنار بارداری و فرزند آوریهای تقریباً هر ساله، چه رنج سنگین و طاقتفرسایی را بر زنان وارد میساخته است.
مجموع این عوامل باعث میشد که به گفته ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن، زنان از ازدواج مجدد شوهران خود استقبال میکردند و حتی گاه خود اقدام به پیدا کردن همسر دیگری برای شوهر خود مینمودند، چرا که آمدن همسر دوم و سوم مساوی بود با سبکتر شدن وظایف همسر اول، هم نیازی به بارداریها و فرزند آوریهای هر ساله برای فزونی بخشیدن به تعداد فرزندان نبود، چرا که این امر در میان چند همسر تقسیم میشد و هم آنکه این همسران در سایر کارها و شئونات منزل کمک کار یکدیگر بودند. در مجموع اگر چه ازدواج مجدد شوهران از جنبهٔ حس تملّک (و یا بگوییم حسادت زنانه) برای زنان امری تلخ و سخت بود اما از آنجایی که همسران دیگر بارهای سنگینی را از دوش همسر اول بر میداشتند و مزیتهایی را با خود به ارمغان میآوردند، مجموعهٔ این مزیتها باعث ایجاد یک توازن نسبی میان سختیها و راحتیهای هوو داشتن برای زنان می شد.
🔸اما در زمانهٔ معاصر نه از فرزندآوریهای زیاد و متعدد خبری هست و نه خانهداری کاری طاقت فرسا محسوب میشود، چرا که تکنولوژیهای نوین همچون هووهای قرون گذشته دستیار زنان شدهاند. به همین جهت در زمانهٔ معاصر داشتن هوو برای همسران اول، جز رنج روحی و فرسایش روانی چیز دیگری به ارمغان نمیآورد، و از آنجا که باز به گفته ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه، زن امروزی یک پدیدهٔ نوپدید در تاریخ بشری است و هیچ نظیری در میان زنان تاریخ بشری ندارد و افکار و احساسات او از زنان دیروزی متمایز شده است، مشاهده میکنیم که در اکثر مناطق کشور زنان اول در صورت ازدواج مجدد شوهران خود یا اقدام به طلاق مینمایند و یا آنکه روابط آنها با شوهرانشان تیره و تار میشود.
🔸حال میتوان پرسید آیا به لحاظ اخلاقی مجازیم که برای برآورده ساختن نیازهای غریزی و روحی یک زن، آرامش روانی یک زن دیگر را از او سلب کنیم؟
و با توجه به آنکه در اسلام نهاد ازدواج و خانواده مقدسترین نهاد قلمداد شده آیا میتوان بهمنظور کمک به رفع نیازهای طبیعی بخشی از زنان، روابط خانوادگی بخشی دیگر از زنان را تخریب و نابود نمود؟
✍️ حسین سعادت، دانش آموخته حوزه علمیه قم
⭕️ @hamidhossaini