کانال تحلیلی حزب براندازان( موتا)
56.6K subscribers
24.5K photos
30K videos
577 files
17.3K links
🔹تماس با موتا:
@mouta1
🔹کمک مالی از طریق پی‌پال( paypal):
komakemali2023@gmail.com

🔹صفحه موتا در ویکی‌پدیا:
https://bit.ly/3YYltfx
🔹کانال تحلیلی حزب براندازان:
@iranarchismnews
🔹یوتوب حزب براندازان:
https://youtube.com/poetrycollege
Download Telegram
«گزارش #علی_عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی‌_دختر_آبی‌»


ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کرده‌ایم که «هیچ‌چیز را برای خود نمی‌خواهیم؛ همه‌چیز را برای همه می‌خواهیم» و در عین حال بارها تأکید کرده‌ایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشته‌ایم، پیش از انجام‌اش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفته‌اند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما به‌طور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچ‌گونه کمکی دریافت نکرده‌ایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عده‌ای از من می‌پرسند که چرا همه‌چیز آن‌قدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.

هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همه‌جا پیچید و عکس‌هایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحث‌هایی که در گروه ایرآنارشیست داشته‌ام، اثبات کردم که نه عکس‌های بیمارستان و نه عکس‌های عادی‌ِ سحر خدایاری، هیچ‌کدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌های استمرارطالبان بسیج شده‌اند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری‌‌ که با #ندا_آقا‌سلطان و ترانه موسوی کردند. به‌همین دلیل این‌بار ما نباید اجازه می‌دادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیست‌و‌دوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامی‌داشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت می‌کنیم. برای این‌کار نیازمند رسانه‌ای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفت‌وگو کنیم. روز بیست‌و‌پنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت می‌کرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسه‌ای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آن‌ها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همان‌روز کلید خورد. ما در همه‌جا اعلام کردیم که فردای آن‌روز، این برنامه را شروع می‌کنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آن‌روز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانه‌های استمرارطالب و حتی سلطنت‌طلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکه‌تکه شدن و ما نباید اجازه می‌دادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکه‌پاره کنند. به‌همین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سه‌بعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار می‌شود. اما این‌بار در یک‌شنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقب‌کشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلی‌ها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخ‌های تویتری و تلویزیون‌های برون‌مرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کرده‌اند. ما هم برای این‌که تبلیغات مالتی‌مدیا و تلویزیون‌های برون‌مرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سه‌بعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانواده‌های‌شان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آن‌جا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانه‌های تحریم‌چی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامه‌های مختلفی ارائه دادیم که این برنامه‌ها باید تبلیغ می‌شد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچ‌‌کدام از کانال‌های پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچ‌جایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانی‌مان را که باید صرف آموزش و سازماندهی می‌شدند، به دیوارنویسی و پخش شب‌نامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگ‌ایم! تلویزیون‌هایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من‌_و‌_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سال‌ها که لااقل ده‌روز و یا یک‌هفته قبل از دربی بلیت می‌فروخت سه‌روز‌ و‌ نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آن‌هم فروشی که برای اولین‌بار فقط به‌صورت اینترنتی انجام می‌شد...
ادامه‌ی متن در فایل پی‌دی‌اف زیر👇
«گزارش #علی_عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی‌_دختر_آبی‌»


ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کرده‌ایم که «هیچ‌چیز را برای خود نمی‌خواهیم؛ همه‌چیز را برای همه می‌خواهیم» و در عین حال بارها تأکید کرده‌ایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشته‌ایم، پیش از انجام‌اش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفته‌اند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما به‌طور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچ‌گونه کمکی دریافت نکرده‌ایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عده‌ای از من می‌پرسند که چرا همه‌چیز آن‌قدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.

هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همه‌جا پیچید و عکس‌هایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحث‌هایی که در گروه ایرآنارشیست داشته‌ام، اثبات کردم که نه عکس‌های بیمارستان و نه عکس‌های عادی‌ِ سحر خدایاری، هیچ‌کدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌های استمرارطالبان بسیج شده‌اند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری‌‌ که با #ندا_آقا‌سلطان و ترانه موسوی کردند. به‌همین دلیل این‌بار ما نباید اجازه می‌دادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیست‌و‌دوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامی‌داشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت می‌کنیم. برای این‌کار نیازمند رسانه‌ای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفت‌وگو کنیم. روز بیست‌و‌پنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت می‌کرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسه‌ای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آن‌ها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همان‌روز کلید خورد. ما در همه‌جا اعلام کردیم که فردای آن‌روز، این برنامه را شروع می‌کنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آن‌روز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانه‌های استمرارطالب و حتی سلطنت‌طلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکه‌تکه شدن و ما نباید اجازه می‌دادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکه‌پاره کنند. به‌همین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سه‌بعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار می‌شود. اما این‌بار در یک‌شنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقب‌کشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلی‌ها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخ‌های تویتری و تلویزیون‌های برون‌مرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کرده‌اند. ما هم برای این‌که تبلیغات مالتی‌مدیا و تلویزیون‌های برون‌مرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سه‌بعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانواده‌های‌شان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آن‌جا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانه‌های تحریم‌چی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامه‌های مختلفی ارائه دادیم که این برنامه‌ها باید تبلیغ می‌شد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچ‌‌کدام از کانال‌های پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچ‌جایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانی‌مان را که باید صرف آموزش و سازماندهی می‌شدند، به دیوارنویسی و پخش شب‌نامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگ‌ایم! تلویزیون‌هایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من‌_و‌_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سال‌ها که لااقل ده‌روز و یا یک‌هفته قبل از دربی بلیت می‌فروخت سه‌روز‌ و‌ نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آن‌هم فروشی که برای اولین‌بار فقط به‌صورت اینترنتی انجام می‌شد...
ادامه مطلب در وبسایت ایرانارشیسم👇
https://iranarchism.com/iranian-blue-girl/
دوربین مخفی.pdf
894.6 KB
نام کتاب #دوربین_مخفی
اثر #علی‌_عبدالرضایی‌

این کتاب درباره‌ی #جنبش_سبز است و تمامی شعرهای آن در سال ۱۳۸۸ نوشته شده‌اند. برای آنکه درک عمیقی از اتفاقات سال ۸۸ داشته باشید، این کتاب را بخوانید و در شعرهای آن دقیق شوید.

#علی‌_عبدالرضایی‌
#دوربین_مخفی
#جنگ_خیابانی
#مردم_بپاخیزید
#موتا_سخنگوی_براندازان

@Iranarchismnews
کانال تحلیلی حزب براندازان( موتا)
دوربین مخفی.pdf
شعری از مجموعه‌شعر #دوربین_مخفی
اثر #علی_عبدالرضایی


نشد هرگز یکی بمیرد
که دیگری آزادی‌اش را پس بگیرد
کسی حق ندارد
برای اینکه دارد
به جرم‌ ما بمیرد
ما را سیاه کرده‌اند
شما را سبز
که حق ما را بگیرید
ما غایب‌یم
شما حاضر
پس نمی‌گیرید
و می‌میرید
شما می‌روید
که ما بیاییم
ما غایب‌یم
شما حاضر
پس نمی‌آییم
و می‌میرید
به دل نگیرید!
برای همین‌ست
که برای می‌نویسم


#علی_عبدالرضایی
#دوربین_مخفی
#جنبش_سبز
#مردم_بپاخیزید
#موتا_سخنگوی_براندازان

@Iranarchismnews
ترور.pdf
893.5 KB
نام کتاب #ترور
اثر #علی‌_عبدالرضایی‌

این مجموعه‌شعر در سال ۱۳۸۸ منتشر شده و به وقایع #جنبش_سبز می‌پردازد و اکثر شعرهای آن اتفاقات آن‌روزها را حکایت می‌کند. این مجموعه‌شعر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

#علی‌_عبدالرضایی‌
#دوربین_مخفی
#جنگ_خیابانی
#مردم_بپاخیزید
#موتا_سخنگوی_براندازان

@Iranarchismnews
«گزارش #علی_عبدالرضایی دربارۀ جزئیات پروژۀ #دربی‌_دختر_آبی‌»


ما(حزب ایرآنارشیست) بارها اعلام کرده‌ایم که «هیچ‌چیز را برای خود نمی‌خواهیم؛ همه‌چیز را برای همه می‌خواهیم» و در عین حال بارها تأکید کرده‌ایم که «سیاست ما عین صداقت ماست». تا حالا هر برنامه و فعالیتی را که داشته‌ایم، پیش از انجام‌اش، به اطلاعِ عموم و تمامِ اعضای حزب ایرآنارشیست رسیده است و مدام در جریان اخبار قرار گرفته‌اند. واقعیت این است که از #دربی_دختر_آبی بسیارانی حمایت کردند، اما به‌طور عملی، تبلیغاتی و یا نیرویی، ما هیچ‌گونه کمکی دریافت نکرده‌ایم. درواقع فقط یک حمایت بود! فقط کانال #آمدنیوز و دونفر از اعضای شورای هماهنگی ما را همراهی کردند. عده‌ای از من می‌پرسند که چرا همه‌چیز آن‌قدر به سرعت اتفاق افتاد؟ چون ما مرگ #سحر_خدایاری را طراحی نکرده بودیم. درواقع این پروژه برای سحر خدایاری اتفاق افتاد.

هجده شهریور نودوهشت خبر فوت سحر خدایاری همه‌جا پیچید و عکس‌هایی از او بیرون آمد، با اطلاعاتی که هیچ ارتباطی به او نداشت! طیِ بحث‌هایی که در گروه ایرآنارشیست داشته‌ام، اثبات کردم که نه عکس‌های بیمارستان و نه عکس‌های عادی‌ِ سحر خدایاری، هیچ‌کدام مال او نیست. پس از آن متوجه شباهت پروژۀ #ترانه_موسوی در #جنبش_سبز و سحر خدایاری شدم و معلوم شد که تمام شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌های استمرارطالبان بسیج شده‌اند که دختر آبی را مال خود کنند. تا خوراک تبلیغاتیِ خود را برای انتخاباتِ آتیِ مجلس فراهم کنند. مانند کاری‌‌ که با #ندا_آقا‌سلطان و ترانه موسوی کردند. به‌همین دلیل این‌بار ما نباید اجازه می‌دادیم که ندا و ترانه موسوی دیگری به خدمتِ جبهۀ استمرارطالبان در بیاید. پس بیست‌و‌دوی شهریور من در گروه تلگرامی حزب ایرآنارشیست اعلام کردم که برای گرامی‌داشتِ #دختر_آبی و مبارزه با تبعیض جنسیتی، همۀ ما در دربی تهران شرکت می‌کنیم. برای این‌کار نیازمند رسانه‌ای معتبر و مردمی بودیم تا از طریق آن، بتوانیم با مردم گفت‌وگو کنیم. روز بیست‌و‌پنج شهریور از دوستی که در شورای هماهنگی فعالیت می‌کرد، درخواست کردم که با مدیران آمدنیوز جلسه‌ای بگذارد که در صورتِ تمایلِ آن‌ها، پروژۀ دختر آبی را با هم پیش ببریم. آمدنیوز استقبال کرد و پروژۀ #دربی_دختر_آبی همان‌روز کلید خورد. ما در همه‌جا اعلام کردیم که فردای آن‌روز، این برنامه را شروع می‌کنیم. با شروع این اکت، دقیقن فردای آن‌روز با اولین مانع برخورد کردیم؛ چون بسیاری از رسانه‌های استمرارطالب و حتی سلطنت‌طلب، حضور در ورزشگاه را تحریم کردند. چنین چیزی یعنی تکه‌تکه شدن و ما نباید اجازه می‌دادیم که مانندِ همیشه، مردم را تکه‌پاره کنند. به‌همین دلیل کارِ وسیع ما آغاز شد؛ آمدنیوز در فضای دوبُعدی و ما در فضای سه‌بعدی و دیوارنویسی در سراسر کشور، مردم را برای شرکت در دربی دختر آبی دعوت کردیم. دربی معمولن روز جمعه برگزار می‌شود. اما این‌بار در یک‌شنبه یعنی یک روزِ کاری برگزار شد. اولین حرکتِ حکومت، عقب‌کشیدنِ زمانِ بازی بود؛ از ساعت ۱۸:۴۵ به ساعت ۱۶:۰۰ انتقال داد که خیلی‌ها نتوانند در دربی شرکت کنند و مسابقه به شب نرسیده تمام شود که بهتر بتوانند مردم را کنترل کنند. مانع دوم: ناگهان دیدیم که در توییتر، شاخ‌های تویتری و تلویزیون‌های برون‌مرزی تبلیغاتِ گستردۀ #تحریم_دربی را آغاز کرده‌اند. ما هم برای این‌که تبلیغات مالتی‌مدیا و تلویزیون‌های برون‌مرزی طبق معمول باعث شکاف در جبهۀ براندازی نشود، اعلام کردیم که بهتر است استادیوم را در فضای سه‌بعدی تحریم کنیم. یعنی از مردم بخواهید که با خانواده‌های‌شان، پشت درِ ورزشگاه آمده و در آن‌جا ورزشگاه را تحریم کنند. هدفِ ما «بستنِ گارد مشکوکِ رسانه‌های تحریم‌چی» بود. ما برای شیوۀ اجرای اعتراض در ورزشگاه برنامه‌های مختلفی ارائه دادیم که این برنامه‌ها باید تبلیغ می‌شد که تماشاگرها به هماهنگی برسند. اما جز آمدنیوز هیچ‌‌کدام از کانال‌های پُرمخاطب این برنامه را تبلیغ نکردند و هیچ‌جایی منتشر نشد. ما مجبور شدیم نیروهای میدانی‌مان را که باید صرف آموزش و سازماندهی می‌شدند، به دیوارنویسی و پخش شب‌نامه و اعلامیه در سرتاسر کشور بفرستیم که این کارها انرژیِ زیادی از ما گرفت. درواقع مجبور بودیم در دو جبهه بجنگ‌ایم! تلویزیون‌هایی مانند #ایران_اینترنشنال و #من‌_و‌_تو تا چند دقیقه مانده به آغاز بازی، مدام درحال تبلیغ بودند که کسی به ورزشگاه نرود. از طرفی حکومت هم برخلاف تمام این سال‌ها که لااقل ده‌روز و یا یک‌هفته قبل از دربی بلیت می‌فروخت سه‌روز‌ و‌ نیم قبل از مسابقه فروشِ بلیت را آغاز کرد. آن‌هم فروشی که برای اولین‌بار فقط به‌صورت اینترنتی انجام می‌شد...
ادامه‌ی متن در فایل پی‌دی‌اف زیر👇