Forwarded from کانال تحلیلی حزب براندازان( موتا)
Instagram
نشر ناکجا
اول از خیابان آزادی آغاز شد بعد به خیابان آزادی رسید که زندانِ آزادی‌ست باید در همین خیابان کار را تمام کرد و به آزادی رسید نویسنده: علی عبدالرضایی ناشر: نشر ناکجا شعر سفر به دیگر سو شعر ادبیات فارسی تاریخ انتشار: ۲۰۱۲ ۱۱۴ صفحه #زخم_باز #علی_عبدالرضایی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعری از کتاب #زخم_باز
اثری از #موتا #علی_عبدالرضایی
با صدای شاعر
تو آنجا تیر می‌خوری
تا گل بدهد
گلبول‌های قرمز در خیابان آزادی
می‌میری
که برف ببارد
با گلبول‌های سفیدش
نرم‌نرمک
تو را کفن کند
مخفی‌ات می‌کند
تا باد شومی نیاید
تو را که از آن‌ها نبودی بدزدد
تو از آن‌ها نیستی
شریان یک شهرست سرخ‌رگ‌هات
و این که می‌تپد در میدان
هنوز قلب توست
که می‌کند راهی
یکی
یکی
تاکسی‌ها را
به هر خیابانی که منتهی شود
چون سیاه‌رگ
به قلب من
که میدان آزادی‌ست
ما هر دو در یک خیابان می‌جنگیم
تو آنجا تیر می‌خوری
من این‌جا می‌میرم
#موتا_شاعر_آزادی‌بخش
#موتا_را_بشنوید
#موتا_سخنگوی_براندازان
@Iranarchismnews
اثری از #موتا #علی_عبدالرضایی
با صدای شاعر
تو آنجا تیر می‌خوری
تا گل بدهد
گلبول‌های قرمز در خیابان آزادی
می‌میری
که برف ببارد
با گلبول‌های سفیدش
نرم‌نرمک
تو را کفن کند
مخفی‌ات می‌کند
تا باد شومی نیاید
تو را که از آن‌ها نبودی بدزدد
تو از آن‌ها نیستی
شریان یک شهرست سرخ‌رگ‌هات
و این که می‌تپد در میدان
هنوز قلب توست
که می‌کند راهی
یکی
یکی
تاکسی‌ها را
به هر خیابانی که منتهی شود
چون سیاه‌رگ
به قلب من
که میدان آزادی‌ست
ما هر دو در یک خیابان می‌جنگیم
تو آنجا تیر می‌خوری
من این‌جا می‌میرم
#موتا_شاعر_آزادی‌بخش
#موتا_را_بشنوید
#موتا_سخنگوی_براندازان
@Iranarchismnews
Forwarded from کانال تحلیلی حزب براندازان( موتا)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از کتاب #زخم_باز
اثری از #موتا #علی_عبدالرضایی
با صدای شاعر
تو آنجا تیر می‌خوری
تا گل بدهد
گلبول‌های قرمز در خیابان آزادی
می‌میری
که برف ببارد
با گلبول‌های سفیدش
نرم‌نرمک
تو را کفن کند
مخفی‌ات می‌کند
تا باد شومی نیاید
تو را که از آن‌ها نبودی بدزدد
تو از آن‌ها نیستی
شریان یک شهرست سرخ‌رگ‌هات
و این که می‌تپد در میدان
هنوز قلب توست
که می‌کند راهی
یکی
یکی
تاکسی‌ها را
به هر خیابانی که منتهی شود
چون سیاه‌رگ
به قلب من
که میدان آزادی‌ست
ما هر دو در یک خیابان می‌جنگیم
تو آنجا تیر می‌خوری
من این‌جا می‌میرم
#موتا_شاعر_آزادی‌بخش
#موتا_را_بشنوید
#موتا_سخنگوی_براندازان
@Iranarchismnews
اثری از #موتا #علی_عبدالرضایی
با صدای شاعر
تو آنجا تیر می‌خوری
تا گل بدهد
گلبول‌های قرمز در خیابان آزادی
می‌میری
که برف ببارد
با گلبول‌های سفیدش
نرم‌نرمک
تو را کفن کند
مخفی‌ات می‌کند
تا باد شومی نیاید
تو را که از آن‌ها نبودی بدزدد
تو از آن‌ها نیستی
شریان یک شهرست سرخ‌رگ‌هات
و این که می‌تپد در میدان
هنوز قلب توست
که می‌کند راهی
یکی
یکی
تاکسی‌ها را
به هر خیابانی که منتهی شود
چون سیاه‌رگ
به قلب من
که میدان آزادی‌ست
ما هر دو در یک خیابان می‌جنگیم
تو آنجا تیر می‌خوری
من این‌جا می‌میرم
#موتا_شاعر_آزادی‌بخش
#موتا_را_بشنوید
#موتا_سخنگوی_براندازان
@Iranarchismnews
Forwarded from کانال تحلیلی حزب براندازان( موتا)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعری از کتاب #زخم_باز
اثری از #موتا #علی_عبدالرضایی
با صدای شاعر
تو آنجا تیر می‌خوری
تا گل بدهد
گلبول‌های قرمز در خیابان آزادی
می‌میری
که برف ببارد
با گلبول‌های سفیدش
نرم‌نرمک
تو را کفن کند
مخفی‌ات می‌کند
تا باد شومی نیاید
تو را که از آن‌ها نبودی بدزدد
تو از آن‌ها نیستی
شریان یک شهرست سرخ‌رگ‌هات
و این که می‌تپد در میدان
هنوز قلب توست
که می‌کند راهی
یکی
یکی
تاکسی‌ها را
به هر خیابانی که منتهی شود
چون سیاه‌رگ
به قلب من
که میدان آزادی‌ست
ما هر دو در یک خیابان می‌جنگیم
تو آنجا تیر می‌خوری
من این‌جا می‌میرم
#موتا_شاعر_آزادی‌بخش
#موتا_را_بشنوید
#موتا_سخنگوی_براندازان
@Iranarchismnews
اثری از #موتا #علی_عبدالرضایی
با صدای شاعر
تو آنجا تیر می‌خوری
تا گل بدهد
گلبول‌های قرمز در خیابان آزادی
می‌میری
که برف ببارد
با گلبول‌های سفیدش
نرم‌نرمک
تو را کفن کند
مخفی‌ات می‌کند
تا باد شومی نیاید
تو را که از آن‌ها نبودی بدزدد
تو از آن‌ها نیستی
شریان یک شهرست سرخ‌رگ‌هات
و این که می‌تپد در میدان
هنوز قلب توست
که می‌کند راهی
یکی
یکی
تاکسی‌ها را
به هر خیابانی که منتهی شود
چون سیاه‌رگ
به قلب من
که میدان آزادی‌ست
ما هر دو در یک خیابان می‌جنگیم
تو آنجا تیر می‌خوری
من این‌جا می‌میرم
#موتا_شاعر_آزادی‌بخش
#موتا_را_بشنوید
#موتا_سخنگوی_براندازان
@Iranarchismnews