بخشی از کتاب روزها در راه که خاطرات #شاهرخ_مسکوب است در یک بازهی زمانی حدودن ۲۰ ساله. روشنفکر تیزهوشی که با وجود عضویت ۱۰ ساله در حزب توده هیچگاه ایرانیبودن خود را فراموش نکرد و البته تاوانش را هم داد: زندگی در غربت و مشکلات مالی فراوان و در اروپا سرگردان بودن برای لقمهای نان (مقایسه کنید با آخوندهای بیمصرف که در خاک خودمان صاحب همهچیز شدهاند. یا صادرتیهای ارسالی از ایران که یک شبه به پول و مدیا و رسانه و زندگی در ناز و نعمت میرسند).
او به تمام معنا یک #چپ_ملی تیزهوش بود.
او در چندجای کتاب به رضا پهلوی اشاره میکند و جالب این است که شاشزاده انگار از روز اول هم همینطور بوده! میآمده و نوکی میزده و میرفته. همینقدر بیتاثیر و خواجه، گویی رسالتش فقط کاری نکردن است.
#موتا_را_بشنويد
#مردم_مسلح_شوید
@iranarchismnews
@KOKTEEL_IA
او به تمام معنا یک #چپ_ملی تیزهوش بود.
او در چندجای کتاب به رضا پهلوی اشاره میکند و جالب این است که شاشزاده انگار از روز اول هم همینطور بوده! میآمده و نوکی میزده و میرفته. همینقدر بیتاثیر و خواجه، گویی رسالتش فقط کاری نکردن است.
#موتا_را_بشنويد
#مردم_مسلح_شوید
@iranarchismnews
@KOKTEEL_IA
روزها_در_راه_از_شاهرخ_مسکوب_جلد_اول.pdf
6.7 MB
کتاب روزها در راه، نوشتهی #شاهرخ_مسکوب
«فرهنگ ایران، وطن من است. احساس مسئولیت آدم باشرف را زیر و رو میکند.»
#موتا_را_بشنويد
#مردم_مسلح_شوید
@iranarchismnews
@KOKTEEL_IA
«فرهنگ ایران، وطن من است. احساس مسئولیت آدم باشرف را زیر و رو میکند.»
#موتا_را_بشنويد
#مردم_مسلح_شوید
@iranarchismnews
@KOKTEEL_IA