بخشی از کتاب #دیل_گپ اثر #علی_عبدالرضایی
#دیل_گپ_بخوانید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
#دیل_گپ_بخوانید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دیل_گپ_بخوانید
#علی_عبدالرضایی
دانلود دیلگپ👇
شامل یادداشتهای علی عبدالرضایی در فضای مجازی
https://t.me/kargah_Democracy/605
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
#علی_عبدالرضایی
دانلود دیلگپ👇
شامل یادداشتهای علی عبدالرضایی در فضای مجازی
https://t.me/kargah_Democracy/605
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
میگویند فلانى خیلى مرد است و اینگونه محکم میزنند روى سرِ زن! کاش میگفتند چقدر آدم است فلانى! اینجورى لااقل فقط به حوّا برمیخورد! براى اینکه به آزادى برسى راهى ندارى مگر از راهِ برابرى بگذرى؛ عدالت را تنها برابرى ممکن میکند نه قانون که دست پختِ قدرت است!
قانون دفترچهى راهنماى تبعیت از قدرت است و قدرت جز کاتالوگِ انحراف از حقوقِ انسان نیست. قدرت ستیزتر از آنارشیستها وجود ندارد براى همین آنارشیستها واقعیترین فعالانِ حقوقِ بشرند، البته این را کسى قبول ندارد چون فکر نمیکند، یا بلد نیست بکند. اندیشیدن آسان نیست؛ باید از جانت هم که شد براش بگذرى، وگرنه میترسى. برخى ایرانىها به هر معروفى که پیتوک مىدهد مىگویند جاسوس ! در حالى که آنها جاسوس نیستند، فقط میترسند! گاهى ترسوها خدمتى بـه قدرت مىکنند کـه انجامش از عهدهى هر جاسوسى خارج است! اندیشیدن آسان نیست، باید از جانت هم که شد براش بگذرى، وگرنه نمیفهمى! نفهمها تنها مروّجانِ بلاهتند و بلاهت مردابِ درندشتیست که تنها گاوِ قدرت از آن آب مىخورد، پس براى اینکه غیرانسانى نباشى، اول باید آنارشیست باشى؛ براى اینکه آنارشیسـت باشى باید از اندیشیدن نترسى. در جهانِ کیچ و فیک، فقط آنارشیستها واقعیترند.
#دیل_گپ #علی_عبدالرضایی
📗📕📙📓
🔶 کانال خبری ایرانارشیسم:
@iranarchismnews
🔷 کانال کارگاه دمکراسی:
@kargah_democracy
قانون دفترچهى راهنماى تبعیت از قدرت است و قدرت جز کاتالوگِ انحراف از حقوقِ انسان نیست. قدرت ستیزتر از آنارشیستها وجود ندارد براى همین آنارشیستها واقعیترین فعالانِ حقوقِ بشرند، البته این را کسى قبول ندارد چون فکر نمیکند، یا بلد نیست بکند. اندیشیدن آسان نیست؛ باید از جانت هم که شد براش بگذرى، وگرنه میترسى. برخى ایرانىها به هر معروفى که پیتوک مىدهد مىگویند جاسوس ! در حالى که آنها جاسوس نیستند، فقط میترسند! گاهى ترسوها خدمتى بـه قدرت مىکنند کـه انجامش از عهدهى هر جاسوسى خارج است! اندیشیدن آسان نیست، باید از جانت هم که شد براش بگذرى، وگرنه نمیفهمى! نفهمها تنها مروّجانِ بلاهتند و بلاهت مردابِ درندشتیست که تنها گاوِ قدرت از آن آب مىخورد، پس براى اینکه غیرانسانى نباشى، اول باید آنارشیست باشى؛ براى اینکه آنارشیسـت باشى باید از اندیشیدن نترسى. در جهانِ کیچ و فیک، فقط آنارشیستها واقعیترند.
#دیل_گپ #علی_عبدالرضایی
📗📕📙📓
🔶 کانال خبری ایرانارشیسم:
@iranarchismnews
🔷 کانال کارگاه دمکراسی:
@kargah_democracy
💢#دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
#علی_عبدالرضایی
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
💢#دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
#علی_عبدالرضایی
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
💢#دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
#علی_عبدالرضایی
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
ایرانیان بخش بزرگى از جمعیت پناهجوى دنیا را تشکیل مىدهند. درصـد بـالایى از ایـن هـموطنـان فاقـد توانائى مالىاند و تنها از طریق ترکیه قادرند کشور را ترک کنند. بعـد از توافـق اتحادیـه اروپـا و ترکیـه کـه جمعهى گذشته اتفاق افتاد و در آن داوود اوغلوى نخست وزیر مأمور شد تمام روزنههاى دیوار بلندى را که دور پناهجویان کشیده ببندد. پریروز هم مستر ظریف با اردوغان دیدار کرد و اینها همه طى چهار روز اخیر اتفاق افتاد. سناریوى کثیفى علیه طبقه فرودست و به ستوه آمدهگان کلید خورده اما تمـام مـدیاهاى چـپ و راست فارسى زبان حتى سازمانهاى حقوق بشرى لالمانى گرفتهاند. آیـا هنـوز از فاجعـهاى کـه دارد بـراى پناهجویان امروز و فردا اتفاق مىافتد بىخبرند!؟
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
Forwarded from Deleted Account
کارگاه یخچال سازی پدرم در انزیلمحله بود، جایی که تا هفده سـالگی یخچـال آدمهـا را درش تعمیـر مـیکردم، حیف که بعدها رفت جلوى شهربانى و من دانشجویى تهرانى شدم. بـراى ایـن کـه مـأموران گـزینش آموزش عالى تائیدم کنند من توى هیئتِ زنجیرزنى همین محله، یک زمانى وقت نوحهخوانى دخترهاى شهر را صدا مىزدم: "وگرد وگرد مه نیا کن مدینه!". گاهى هم البته جاى مدینه را مىدادم به صدیقه و مدیحه که هیچکدامشان فقط براى اینکه مرثیه "شیوا بیه اکبر خوته" باعث شده بود شیوا از همه معروفتر شود هرگز بهم نزدیک نشدند! با اینهمه هنوز ایران را دوست دارم، گیلان را بیشتر، لنگرود را هـم خیلـى ولـى سـالهاست که تنها آرزوم این است تا نمردم یک بار دیگر سرى به ایالت خودمختار "انزیلمحله" بزنم. آن وقتها هر خانهاش یک بروسلى داشت، نشد راکى و جکىجان روى شاخش بود، یک وقتهایى لینچانشـان من بودم. آن وقتها محال بود یکى از محلهمان بگذرد و کتک نخورد، دروغ نگویم طى قرن بیستم هـر چـه آدمِ خایهدار در ایران ظهور کرده یا انزیلمحلهاى بود یا انزیلمحلهاى! حتـى پاسـدارها وقتـى از آنجـا مـىگذشتند دستشان را مىگذاشتند روى کونشان و در مىرفتند. یعنى همهى گیلان که مهربان و صلحطلب و گیلک است یک طرف، انزیلمحله هم که در شرارت همتا نداشـت یـک طـرف! مـا اصـلن آنجـا گیلـک نداشتیم، همه از دم "مارد" بودند. چندى پیش رفیقى همشهرى مىخواست برود ایران؛ گفت على هر چه مىخواهى بگـو بیـاورم. گفـتم بـرو انزیلمحله پاتوق پسرعموهام، آنجا هر نیم ساعت دو سه تا دعوا مى.شود، از قمهکشىهاش فـیلم بگیـر بیـار ببینم دلم تنگ شده! رفته از دیوارهاش که بلندش کردهاند، از خانهها و کوچه پسکوچههاش که آرام گرفتهاند، از آدمهاش که در دستههاى سه چارتایى چمباتمه به دیوار تکیه دادهاند عکس گرفتـه. انگـار انزیلمحلـه دود شده رفته هوا! یادش بخیر! اخلاق انزیلمحلهاى حکمت دیگرى داشت؛ آنجا بـدى پسـندیده و خـوبى واقعن سه بود! حیف که نابودش کردند.
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
آزادى بیانتان هم تنها در خدمت ضعیفکُشىست؛ نوجوانى بدبخت که در بدبختتـرین محلـهى ورامـین لانه دارد، به دختربچهى بدبخت همسایه بدبختش تجاوز مىکند او را مىدَرد، یکـى نمـىپرسـد چـرا، چـرا چنین شده! در عوض آزادىِ بیانِ اسلامى پسربچهى پانزده ساله را هفده ساله حتى بیست ساله مىخواند تـا که هر چه زودتر قانون مجازات اسلامى مجاز باشد او را اعدام کند. وقتى که چنین بىرحمانـه قـانون مـىکُشد، چرا بىفرهنگى یاد نگیرد و نکشد!؟ شما آزادىِ بیان ندارید، در عوض تا بخواهید آزادىِ دروغ داریـد !
شما بویى از کوچهى فقر، از کوچهى بدبخت نبردهاید وگرنه پانزده ساله را به خانوادهى شـهید ربـط نمـىدادید که محروم را منفور کنید! متنفرم وقتى که فقط پول تصمیم مىگیرد، متنفرم وقتى که فقط پولدارها حرف مىزنند و پولدارتر مىشـوند. شما که برجهاتان بر استخوانِ پوکیدهى کارگران لُر و خراسـان بنـا شـده، شـما کـه در هـر ویـلا، کـارگرى خراسانى در حالِ بندگى دارید، شما عبادارها، رباخوارهـا، ریاکارهـا، تـا حـالا کجـا بودیـد کـه حـالا علیـه فرودستى به خونخواهىِ فرودستى درآمدهاید!؟ اگر خراسان کشور برادرتان است پـس واقعـن بـا خراسـانى برادرى کنید! کاش آن برابرى که شما از آن دم مىزنید معناى دقیقش نابرابرى نبود.
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
شما بویى از کوچهى فقر، از کوچهى بدبخت نبردهاید وگرنه پانزده ساله را به خانوادهى شـهید ربـط نمـىدادید که محروم را منفور کنید! متنفرم وقتى که فقط پول تصمیم مىگیرد، متنفرم وقتى که فقط پولدارها حرف مىزنند و پولدارتر مىشـوند. شما که برجهاتان بر استخوانِ پوکیدهى کارگران لُر و خراسـان بنـا شـده، شـما کـه در هـر ویـلا، کـارگرى خراسانى در حالِ بندگى دارید، شما عبادارها، رباخوارهـا، ریاکارهـا، تـا حـالا کجـا بودیـد کـه حـالا علیـه فرودستى به خونخواهىِ فرودستى درآمدهاید!؟ اگر خراسان کشور برادرتان است پـس واقعـن بـا خراسـانى برادرى کنید! کاش آن برابرى که شما از آن دم مىزنید معناى دقیقش نابرابرى نبود.
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لندن
متنی از کتاب #دیل_گپ #علی_عبدالرضایی (موتا)
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
✅ کانال کارگاه دمکراسی:
@kargah_democracy
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
متنی از کتاب #دیل_گپ #علی_عبدالرضایی (موتا)
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
✅ کانال کارگاه دمکراسی:
@kargah_democracy
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◾️تنهایی
🔸متنی از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی (موتا)
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
✅ کانال کارگاه دمکراسی:
@kargah_democracy
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
🔸متنی از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی (موتا)
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
✅ کانال کارگاه دمکراسی:
@kargah_democracy
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
زبان رسمى براى اینکه رسمى بماند مدام باید خودش را واکس بزند؛ زبان رسمىِ هر کشورى حجاب دارد و همیشه فاصلهاش را با زبان لوگو و کوچه بازارى حفظ مىکند؛ زبان رسمى مدام نیازمنـد رأى و رضـایت همگانىست و ناچار است مدام مقبول بماند پس ریسک نمىکند؛ مثلن آنهـا کـه در مرکـز لنـدن سـکونت دارند شیک حرف مىزنند و کلماتشان آنقدر پاستوریزهست که گاهى فکر مىکنى تازه از آسمان رسـیدهاند، برعکس اینها، ساکنانِ محلهى هکنىِ لندن وقتى حرف مىزنند زندگى زمینى را به اکران مىگذارند و به درکِ دردها و زیست هر روزهشان مىرسى. من همیشه شیفتهى شنیدنِ گویشهایى بودهام که در نقاط مختلف ایران توسط قومیّـتهـا بـه کـار مـى رود. لحنهاى مستترى در این گویشها کشف کردهام که تاکنون بسیار بـه دادِ شـعرم رسـیده؛ گـویش هـا ترسـو نیستند، خودشان را واکس نمىزنند و تنها آنچه را که هستند یا دارند، رو مىکنند. این ماهیّت زبان رسـمىست که مثل زبان ادبى از زندگى دور است، دورى مىکند.
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
Forwarded from کانال تحلیلی حزب براندازان( موتا)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
◾️تنهایی
🔸متنی از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی (موتا)
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
✅ کانال کارگاه دمکراسی:
@kargah_democracy
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
🔸متنی از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی (موتا)
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
✅ کانال کارگاه دمکراسی:
@kargah_democracy
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
دیل گپ.pdf
1.5 MB
پیدیاف کتاب 👆
📒📕📗📘📙
#دیل_گپ
شامل یادداشتهای علی عبدالرضایی در فضای مجازی
#علی_عبدالرضایی
منتشر شده در #نشر_کالج
@kargah_democracy
لینک ورود به نشر کالج 👇
http://kalej.net/publisher
📒📕📗📘📙
#دیل_گپ
شامل یادداشتهای علی عبدالرضایی در فضای مجازی
#علی_عبدالرضایی
منتشر شده در #نشر_کالج
@kargah_democracy
لینک ورود به نشر کالج 👇
http://kalej.net/publisher
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
دیل گپ.pdf
1.5 MB
پیدیاف کتاب 👆
📒📕📗📘📙
#دیل_گپ
شامل یادداشتهای علی عبدالرضایی در فضای مجازی
#علی_عبدالرضایی
منتشر شده در #نشر_کالج
@kargah_democracy
لینک ورود به نشر کالج 👇
http://kalej.net/publisher
📒📕📗📘📙
#دیل_گپ
شامل یادداشتهای علی عبدالرضایی در فضای مجازی
#علی_عبدالرضایی
منتشر شده در #نشر_کالج
@kargah_democracy
لینک ورود به نشر کالج 👇
http://kalej.net/publisher
این روشنگری موتا مربوط به سال ۲۰۱۶ میلادی است .نزدیک به شش سال پیش در کتاب بالینی " دیل گپ " ....
بحث پیشگویی نیست، ما که خرافه پرست نیستیم . بحث بر سر روشنگری است. قدر این روشنگری را باید بدانیم و گوش به زنگی دینامیکی داشته باشیم تا دوباره مردم ما را فریب ندهند. تا دوباره بلاهت مُد نشود. تا دوباره " تکرار می کنم ها "در نقش مُحلل مانع پیروزی ما نشوند. پیشینیان ما جز انگشت شماری ، روشنگری نکردند. مگر زندگی چقدر به ما فرصت می دهد که بتوانیم انقلابی درون ذهنمان بوجود آوریم!؟
#سازماندهی_محلی_براندازان
#سازماندهی
#سازماندهی_عملیات #مردم_مسلح_شوید
#موتا_را_بشنوید
#موتا
#دیل_گپ
@moota1
@iranarchismnews
بحث پیشگویی نیست، ما که خرافه پرست نیستیم . بحث بر سر روشنگری است. قدر این روشنگری را باید بدانیم و گوش به زنگی دینامیکی داشته باشیم تا دوباره مردم ما را فریب ندهند. تا دوباره بلاهت مُد نشود. تا دوباره " تکرار می کنم ها "در نقش مُحلل مانع پیروزی ما نشوند. پیشینیان ما جز انگشت شماری ، روشنگری نکردند. مگر زندگی چقدر به ما فرصت می دهد که بتوانیم انقلابی درون ذهنمان بوجود آوریم!؟
#سازماندهی_محلی_براندازان
#سازماندهی
#سازماندهی_عملیات #مردم_مسلح_شوید
#موتا_را_بشنوید
#موتا
#دیل_گپ
@moota1
@iranarchismnews
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
اگر مىدانست که مرگ فقط تنهاترش مىکند هرگز خودش را نمىکشت. ازم مىترسید، مـىگفـت هـر کـه بهت نزدیک شده حالا فقط خاکسترش مانده باقى. دوست داشت امتحانم کند اما نمىخواست بسوزد. گفـتم نترس! بیا جلو! سینههات را بِهم بچسبان، سفت بغلم کن! من آنقدر هم که فکر میکنند سرد نیسـتم . کـاش همانقدر که در درون مىسوختم بیرونم نشان مىداد. کاش اینقدر عصبى و بداخلاق نبودم؛ مثل بهار بـودم، گل مىدادم بى دلیل، بى منّت و در هوا پخش مىشدم مثل عشق. تبعید مثل گور اسـت؛ دفـن مـى شـوى در حالى که زندگى مىکنى. باید یاد بگیرم به یکى مهربانى کنم، بعد به یکى مهربـانى کـنم، بـاز هـم بـه یکـى مهربانى کنم. هیچ چیزِ این زندگى، جز این نمىارزد. اگر مىدانست که من فقط تنهاترش مىکنم هرگز عاشقم نمىشد. ازم مىترسید ولى آمد جلو؛ سـه هفتـه در آغوشم داغ شد، آنقدر داغ که دیگر چیزى از او نمانده بود باقى. نباید پرش مىدادم؛ از وقتى که رفته بیشتر براش کادو مىخرم. هنوز یادم مىرود که دیگر نیست، این تىشرت را پریروز براش خریدم، آن کیف چرمى
را نمىدانم کى؛ از وقتى که رفته بیشتر هزینه مىکنم. دیگر وقت خالى ندارم، همه جاى من و ایـن خانـه در اشغالِ اوست. امشب باز رفتم به همان رستورانى که با هم مىرفتیم، باز آن روبرو نشسته بود و هى برام لقمه مىگرفت و هر بار انگشتهاى باریکش بینِ دندانهام گیر مىکرد. بشقابم که خالى شد، بیست پوند گذاشتم سرِ میز و زدم بیرون. وقتى رسیدم خانه، تنهایى باز صدام زد، و تازه یادم آمد که باید ده پوند مىدادم.
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
را نمىدانم کى؛ از وقتى که رفته بیشتر هزینه مىکنم. دیگر وقت خالى ندارم، همه جاى من و ایـن خانـه در اشغالِ اوست. امشب باز رفتم به همان رستورانى که با هم مىرفتیم، باز آن روبرو نشسته بود و هى برام لقمه مىگرفت و هر بار انگشتهاى باریکش بینِ دندانهام گیر مىکرد. بشقابم که خالى شد، بیست پوند گذاشتم سرِ میز و زدم بیرون. وقتى رسیدم خانه، تنهایى باز صدام زد، و تازه یادم آمد که باید ده پوند مىدادم.
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
Forwarded from کارگاه دمکراسی (Iranarchism)
تبعید شاعرها را مىکشد، نه! قطعه قطعه مىکند بعد هم قورت مىدهد، مىخورد! تبعید دانشگاه دردشناسىست؛ یادت مىدهد چگونه آن دیگرى باشى، آزادت مىگذارد همه جـا بـروى جـز وطنـت ! حتـى سـیاوش کسرایى که عضو حزبى ناتنى با وطن بود در تبعید وطنى شد، آنقدر دربارهى وطـن نوشـت کـه دیگـر تـن نداشت! نادر پور را همه حالا فراموش کردهاند، با اینهمه هنوز شاعرِ بىمثالىست، ایماژیستى با تخیّل بـىهمتا که تبعید ذرّه ذرّه آبش کرد، دود شد و رفت هوا! طىٍ چند دههى اخیر همه با هم دست به یکى کردند و عمد داشتند که این غول وطنى فراموش شود، هم حکومت هم چپهاى وطنى موفـق شـدند دیگـر او را نبینند، دیگر کسى از او یاد نمىکند اما مگر مىشود شعر را کشت؟ فردا شاعرِ ملـىِ خـودش را بـاز بخـاطر خواهد آورد و به اینهمه دروغ شعرى که اسمى شدهاند، خواهد شاشید! پیشِ من هم هى اسمِ این شاشورها را ردیف نکن! اینها همین که از پستانِ جمهورى اسلامى جدا شوند، اسمشان یک کاره مىمیـرد. مـدیاهاى حکومتى در داخل و خارج اینها را زورچپان کردهاند! همانهـا کـه تـا دیـروز بـراى رادیـو و تلویزیـون و روزنامههاى ایران مىنوشتند، حالا هم در صداى امریکا و بى بى سى مشغول به کارند، پول خوبى هم مـىگیرند، پس کونِ لقشان! حرف و حدیثِ پنج زارى جماعت که ملاک نیست، اینها از دم توخالىانـد، مـدام گوش به زنگند یکى از علىهاى عبدالرضایى حرف تازهاى بزنـد تـا هـزار جـور قـابش بگیرنـد و بـه اسـم خودشان سند بزنند و بعد هم به کیرىترین شکل ممکن به خوردِ مخاطب بدهند؛ اینها را سگ عابد ارمنى هم دیگر نمىگاید برو سرِ سوال بعدى لطفن!
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
#علی_عبدالرضایی_را_بشنوید
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
✅ کانال کارگاه دمکراسی
@kargah_democracy
✅ کانال مرکزی ایرانارشیسم
@iranarchism3
مرثیهای برای کامران یا همان هادی بندهخدا قهرمان اصلی اما گمنام جنبش ملی سیاهکل
تو را پرویز ثابتی فقط نباید گایید!
مهدى بنده خدا دبیر ریاضى بود اما فلسفه را بیشتر و بهتر خوانده بود. پدرم را فامیل صدا مىزد اما آقاجـان جز در مراسم کچ چینى که اواخر اردیبهشت ماه زیر بزرگتـرین تلنبارمـان برگـزار مـىشـد هرگـز او را بـه مهمانىهامان دعوت نمىکرد. مهدى گاهى که راه مىرفت با خودش حرف مىزد، براى همین عمو احمد که کارخانهى چوببُرى داشت صداش مىزد خل! بقالها، حمالها و خلاصه مردم این جماعـت لات و لـوت همه سر به سرش مىگذاشتند. من اما براى همصحبتى با مهدى ثانیه مىشکستم. تـازه وارد دبیرسـتان شـده بودم و مىرفتم سرِ باغمان که بین درختهاى توت قدم زنان درس بخوانم. تهِ باغمان هم جنگـلِ درندشـتِ گل آقا رضایى قرار داشت. درسم که تمام مىشد تفنگ کمرشکنِ پدربزرگ را برمىداشتم و مىرفـتم آنجـا "گبر" و "رابیشکن" شکار کنم. مهدى را هم که تقریبن هم سن و سال پدرم بود با کتابى قطور در دسـت و انگشتهاى سرخ شده لاى بوتههاى تمشک، همیشه آنجا پیدا مىکردم، همیشه هم با صدایى غـم زده مـىگفت پرندهها را شکار نکن پسر! همه کامرانند! کامران اسم دیگر برادرش هادى بنده خدا بود که وقتى یـک سالم بود در میدانِ تیر چیتگر تیرباران شده بود. مهدى شاعر نبود اما مرگ بـرادر جوانش باعـث شـده بـود حکمتى محزون در سینه داشته باشد. متاسفانه کلماتش در مغز گردوئىِ اهالى جا نمىشد براى همین اغلـب خُل صداش مىزدند. هادى یکى از شش چریک طاغىِ جنبش سیاهکل بود که وقتى از دانشگاه پلى تکنیـک اخراجش کردند و سربازىاش را به عنوان سپاهىِ دانش در دهات کرمانشاه تمام کرد، جـذبِ گـروهِ جزنـى شد و زد به کوه! من هادى یا همان کامران را هرگز ندیدم اما ورژنهاى متفاوتى از داستان چریکىِ سـیاهکل خواندم که هیچکدام ربطى به قصهى مهدى که قهرمانش هادى بود نداشت. امشب بعد از سالها بـا کیـوان، یکى از نزدیکانش، داشتم حرف میزدم که ناگهان گفت: مهدى دیگر نیست. چقدر به آن خُلِ گمنام مدیونم، چقدر سکوت کردهام در قبال آنهمه که یادم داد. یک بار در همان جنگل گلآقا در حالى که کتاب کاپیتـال مارکس را که من فقط مىتوانستم نام مترجمش یعنى ایرج اسکندرى را بخوانم بغل کرده با صداى بلنـد بـه گیلکى هى گفته بود "مى مارکس مى مارکس" و من چقدر حقیر بودم که فکـر مـى کـردم دارد بـه مـادرش فحش مىدهد! واى مهدى! مهدىِ بنده خدا! دیوانهى بزرگِ باغهاى تهِ لنگرود! حالا من هم خُلى شـدهام در بیابانِ درندشتِ لندن.
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews
تو را پرویز ثابتی فقط نباید گایید!
مهدى بنده خدا دبیر ریاضى بود اما فلسفه را بیشتر و بهتر خوانده بود. پدرم را فامیل صدا مىزد اما آقاجـان جز در مراسم کچ چینى که اواخر اردیبهشت ماه زیر بزرگتـرین تلنبارمـان برگـزار مـىشـد هرگـز او را بـه مهمانىهامان دعوت نمىکرد. مهدى گاهى که راه مىرفت با خودش حرف مىزد، براى همین عمو احمد که کارخانهى چوببُرى داشت صداش مىزد خل! بقالها، حمالها و خلاصه مردم این جماعـت لات و لـوت همه سر به سرش مىگذاشتند. من اما براى همصحبتى با مهدى ثانیه مىشکستم. تـازه وارد دبیرسـتان شـده بودم و مىرفتم سرِ باغمان که بین درختهاى توت قدم زنان درس بخوانم. تهِ باغمان هم جنگـلِ درندشـتِ گل آقا رضایى قرار داشت. درسم که تمام مىشد تفنگ کمرشکنِ پدربزرگ را برمىداشتم و مىرفـتم آنجـا "گبر" و "رابیشکن" شکار کنم. مهدى را هم که تقریبن هم سن و سال پدرم بود با کتابى قطور در دسـت و انگشتهاى سرخ شده لاى بوتههاى تمشک، همیشه آنجا پیدا مىکردم، همیشه هم با صدایى غـم زده مـىگفت پرندهها را شکار نکن پسر! همه کامرانند! کامران اسم دیگر برادرش هادى بنده خدا بود که وقتى یـک سالم بود در میدانِ تیر چیتگر تیرباران شده بود. مهدى شاعر نبود اما مرگ بـرادر جوانش باعـث شـده بـود حکمتى محزون در سینه داشته باشد. متاسفانه کلماتش در مغز گردوئىِ اهالى جا نمىشد براى همین اغلـب خُل صداش مىزدند. هادى یکى از شش چریک طاغىِ جنبش سیاهکل بود که وقتى از دانشگاه پلى تکنیـک اخراجش کردند و سربازىاش را به عنوان سپاهىِ دانش در دهات کرمانشاه تمام کرد، جـذبِ گـروهِ جزنـى شد و زد به کوه! من هادى یا همان کامران را هرگز ندیدم اما ورژنهاى متفاوتى از داستان چریکىِ سـیاهکل خواندم که هیچکدام ربطى به قصهى مهدى که قهرمانش هادى بود نداشت. امشب بعد از سالها بـا کیـوان، یکى از نزدیکانش، داشتم حرف میزدم که ناگهان گفت: مهدى دیگر نیست. چقدر به آن خُلِ گمنام مدیونم، چقدر سکوت کردهام در قبال آنهمه که یادم داد. یک بار در همان جنگل گلآقا در حالى که کتاب کاپیتـال مارکس را که من فقط مىتوانستم نام مترجمش یعنى ایرج اسکندرى را بخوانم بغل کرده با صداى بلنـد بـه گیلکى هى گفته بود "مى مارکس مى مارکس" و من چقدر حقیر بودم که فکـر مـى کـردم دارد بـه مـادرش فحش مىدهد! واى مهدى! مهدىِ بنده خدا! دیوانهى بزرگِ باغهاى تهِ لنگرود! حالا من هم خُلى شـدهام در بیابانِ درندشتِ لندن.
بریدهای از کتاب #دیل_گپ
✅ کانال خبری ایرانارشیسم
@iranarchismnews