“دوازده سال گذشت، اما یاد و صدایت زنده است. تو رفتی، اما حقیقت و رویایت باقی ماند. راهت را ادامه میدهم؛ تو نوری هستی که خاموش نمیشود.”
#شلر_فرهادی
#خانواده_دادخواه
#دادخواهی
#هم_آوا
#شلر_فرهادی
#خانواده_دادخواه
#دادخواهی
#هم_آوا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
او متولد دوم اسفند ۱۳۶۱ در کرج بود. پدرش حسن و مادرش صغری، اهل تنکابن بودند و سالها پیش فوت کردهاند. در کمال شهر کرج در یک خانه استیجاری، تنها زندگی میکرد. وی را یک روز پس از مراسم چهلم حدیث نجفی و کشته شدن یک بسیجی با خشونت در خانهاش بازداشت کردند.
او تا مقطع سیکل (راهنمایی) درس خوانده بود و در شرکت «جوجهکشی» مرغک قزوین، کارگر بود. محمد حسینی در چند رشته رزمی، از جمله کونگفو و ووشو، حکم قهرمانی داشت.
او آنقدر تنها بود که در ۶۵ روز بازداشتش، تنها یک ملاقاتی داشت، وکیلش، علی شریفزاده، وکیل انتخابی او، بعد از اعدام ضربالاجل موکلش در زندان کرج نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمتهای مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
سیدمحمد حسینی را روز ۱۷ دیماه در حالی که خودش هم خبرنداشت، اعدام کردند، او را امروز تمام مردم ایران و همه دنیا میشناسند.
#هم_آوا
#دادخواهی #سید_محمد_حسینی #خیزش_انقلابی
او تا مقطع سیکل (راهنمایی) درس خوانده بود و در شرکت «جوجهکشی» مرغک قزوین، کارگر بود. محمد حسینی در چند رشته رزمی، از جمله کونگفو و ووشو، حکم قهرمانی داشت.
او آنقدر تنها بود که در ۶۵ روز بازداشتش، تنها یک ملاقاتی داشت، وکیلش، علی شریفزاده، وکیل انتخابی او، بعد از اعدام ضربالاجل موکلش در زندان کرج نوشت: «روایت موکلم همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمتهای مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
سیدمحمد حسینی را روز ۱۷ دیماه در حالی که خودش هم خبرنداشت، اعدام کردند، او را امروز تمام مردم ایران و همه دنیا میشناسند.
#هم_آوا
#دادخواهی #سید_محمد_حسینی #خیزش_انقلابی