Iranncorg شورای ملی ایران
10.4K subscribers
35.7K photos
24.8K videos
204 files
10.5K links
شورای ملی ايران يك نهاد سياسی است كه برای برگزارى انتخابات آزاد و استقرار دموكراسى تلاش مى‌كند.
Irannc.org
facebook.com/Iranncorg/
twitter.com/Iranncorg
instagram.com/iranncorg
تماس با ادمین کانال
@iranncmedia
Download Telegram
۲۴ اسفندماه سالروز تولد #رضاشاه کبیر است. در دوران تکاپو برای بازآفرینی هویت ملی و ایجاد یک کشور-ملت، رضا شاه پهلوی در بازدید از مراحل ساخت آرامگاه #فردوسی خطاب به کیخسرو شاهرخ، سرپرست منصوب انجمن آثار ملی تحت هدایت محمدعلی فروغی و حسن تقی‌زاده برای کشف محل دفن فردوسی و ساخت مقبره گفت: "معلوم می‌شود فردوسی فرد بزرگی بوده که بعد از نزدیک به هزار سال چنان آثار بزرگی بر سر مقبره‌ او برپا می‌شود. آیا بشود که روزی برای من چنان آثاری گذارده شود؟"

رضا شاه پهلوی، پادشاه و معمار نوین ایران بود که در شانزده سال آن مملکت از هم گسیخته و عقب‌افتاده را سامان بخشید.

#احسان_یارشاطر، ایران‌شناس و موسس دانشنامه #ایرانیکا: "هیچ پادشاهی در تاریخ ایران، شاید به استثنای اردشیر اول ساسانی، نتوانسته همچنان رضا شاه در شانزده سال این اندازه کار برای آن مملکت از هم گسیخته و عقب‌افتاده انجام دهد."


#رضا_شاه_روحت_شاد

پاینده ایران
@irannc
۲۵ اسفندماه روز بزرگداشت #پروین_اعتصامی، شاعر بزرگ ایرانی است.

اعتصامی شعر «زن در ایران» را درباره خدمات #رضاشاه کبیر به زنان ایران سرود:

زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود
پیشه‌اش جز تیره‌روزی و پریشانی نبود
زندگی و ‌‌‌‌‌‌مرگش اندر کنج عزلت‌ می‌گذشت
زن چه بود آن روزها، گر زان که زندانی نبود


کس چو زن، اندر سیاهی قرنها منزل نکرد
کس چو زن، در معبد سالوس قربانی نبود
در عدالتخانه‌ی انصاف، زن شاهد نداشت
در دبستان فضیلت، زن دبستانی نبود

دادخواهیهای زن می‌ماند عمری بی‌جواب
آشکارا بود این بیداد، پنهانی نبود
بس کسان را جامه و چوب شبانی بود، لیک
در نهادِ جمله گرگی بود، چوپانی نبود

از برای زن به میدا ن فراخِ زندگی
سرنوشت و قسمتی، جز تنگ میدانی نبود
نور دانش را زچشم زن نهان می‌داشتند
این ندانستن ز پستی و گرانجانی نبود

زن کجا بافنده می‌شد بی‌نخ و دوک هنر
خرمن و حاصل نبود آنجا که دهقانی نبود
میوه‌های دکّه‌ی دانش فراوان بود ، لیک
بهر زن هرگز نصیبی زین فراوانی نبود

در قفس می‌آرمید و در قفس می‌داد جان
در گلستان، نام از این مرغ گلستانی نبود
بهر زن، تقلید تیه فتنه و چاه بلاست
زیرک آن زن کاو رهش این راه ظلمانی نبود

آب و رنگ از علم می‌بایست شرط برتری
با زمرّد یاره و لعل بدخشانی نبود
جلوه‌ی‌صد‌‌‌پرنیان ،‌ چون‌یک قبای‌ساده نیست
عزت از شایستگی بود، از هوسرانی نبود

ارزش پوشنده، کفش و‌ جامه را‌ ارزنده کرد
قدر و پستی، با گرانی و به ارزانی نبود
سادگی و پاکی و پرهیز، یک یک گوهرند
گوهر تابنده، تنها گوهر کانی نبود

از زر و زیور چه سود آنجا که نادان است زن
زیور و زر، پرده‌پوشِ عیب نادانی نبود
عیب‌ها را جامه‌ی پرهیز پوشانده‌ست و بس
جامه‌ی عجب و هوا، بهتر ز عریانی نبود

زن سبکساری نبیند تا گرانسنگ است و پاک
پاک را آسیبی از آلوده دامانی نبود
زن چو گنجور است ‌و عفت، گنج و حرص‌و ‌آز، دزد
وای اگر آگه از آیین نگهبانی نبود

اهرمن بر سفره‌ی تقو ی نمی‌شد میهمان
زان که می‌دانست کان جا، جای مهمانی نبود
پا به راه راست باید داشت، کاندر راه کج
توشه‌ای و رهنمودی، جز پشیمانی نبود

چشم و دل ر ا پرده می‌بایست، اما از عفاف
چادر پوسیده، بنیاد مسلمانی نبود
خسروا، دست توانای تو، آسان کرد کار
ورنه در این کار سخت امید آسانی نبود

شه‌ نمی‌شد گر‌در این گمگشته کشتی‌ناخدای
ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود
باید این انوار را پروین به چشم عقل دید
مهر رخشان را نشاید گفت نورانی نبود

https://ibb.co/wcccB0B

ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:

▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc