Iranncorg شورای ملی ایران
10.8K subscribers
35.1K photos
24.6K videos
204 files
10.4K links
شورای ملی ايران يك نهاد سياسی است كه برای برگزارى انتخابات آزاد و استقرار دموكراسى تلاش مى‌كند.
Irannc.org
facebook.com/Iranncorg/
twitter.com/Iranncorg
instagram.com/iranncorg
تماس با ادمین کانال
@iranncmedia
Download Telegram
.
بهای رویای سوسیالیستی
.
این روزها دموکرات های آمریکا فریاد سوسیالیسم سر داده اند. فریاد آموزش رایگان ، خدمات درمانی رایگان و بسیاری چیزهای رایگان دیگر . پس بگذارید کمی از سوسیالیسمی که در زمان حکمرانی فیدل کاسترو از سر گذراندم، برایتان بگویم.
.
خانه زادگاه من در کوبای کمونیست ، زمینی کثیف داشت . توالتی محقر که سوراخی بود در زمین که آن را با شش خانواده ی دیگر شریک بودیم ، و سقفی رویین که در تابستانها گرمای غیر قابل تحمل بر سرمان می ریخت و زمستان ها سرمای استخوان سوز . ما نه آب لوله کشی داشتیم نه یخچال و نه دری برای حیاط پشتی خانه . با زغال آشپزی می کردیم و مادرم در این به اصطلاح خانه به تنهایی چهار پسر را بزرگ می کرد و روزی 12 ساعت کار می کرد تا هر ماه ۱۶۰ پزوی کوبا یا تقریبا شش دلار به خانه بیاورد .
.
چرا خانه مان را تعمیر نمی کردیم؟ سوای درآمد اندکی که داشتیم ، هیچ فروشگاه مصالحی در دسترس مان نبود که میخ یا سیمان بخریم و خانه ی محقرمان را تعمیر کنیم .راستش هر کسی که می خواست کیسه ای سیمان یا بسته ای میخ یا چیزی برای پوشاندن سقف خانه اش بخرد باید از عضو محلی مجلس ملی مجوز می گرفت .البته اگر چنین چیزهایی اصلا موجود بودند. بدون آن تکه کاغذ با ارزش مجوز محال بود بتوانید چنین چیزهایی بخرید. تصورش را بکنید که بروید سر وقت نماینده ی شهر و از او طلب مجوز خرید بسته ای میخ یا چند تایی سفال برای پشت بام کنید . بله تصورش سخت است . اما در این کوبا ، که ما از نیازهای اولیه ی زندگی محروم بودیم ، چاره ای جز این نبود. هر وقت هم گله و شکایتی می کردیم مقامات سرکوفت مان می زدند که باید شکر گزار آموزش رایگان و خدمات درمانی رایگان باشیم.
.
در کوبا شکایت از دولت یا گله گزاری از وضعیت زندگی ممنوع بود . ما نمی توانستیم از نیازهای تامین نشده مان بگوییم و هر بار حرفی می زدیم مدام به یادمان می آوردند که نباید ناشکری کنیم چون قرار بود به ما - بله درست حدس زدید- آموزش رایگان و خدمات درمانی رایگان بدهند.
.
بچه که بودم دو برادرم را برای جنگ به آنگولا فرستادند . بعد از سالها که جان شان را کف دستشان گرفته بودند و می جنگیدند ، آن هم برای رسیدن به هدفی عجیب و غریب ، به کوبا برگشتند و تازه دیدند که وضعیت زندگی مادر و برادر کوچک شان از قبل هم بدتر شده . این جا بود که فهمیدند وعده جنگ برای آینده کبیر و زیبای سوسیالیستی دروغی بیش نبوده است.
.
در کوبا اگر جرات کنید و حقیقت را فریاد بزنید ، مثل اینکه بگویید : فیدل و رائول کاسترو دیکتاتور هستند ، سال ها باید آب خنک بخورید ....
.
روز شانزدهم اوت ۱۹۹۴ تصمیم گرفتم همراه ۲۰ کوبایی دیگر و در جست و جوی آینده ای ارزشمند سوار قایق کوچکی شوم و به آمریکا بروم . یک برادرم هم بعد از من به آمریکا آمد. برادر دیگرم هنوز منتظر تایید درخواست ویزایی است که من برایش پر کرده ام .در تمام طول این روزهای پر مشقت ، در جنگ و در خانه ی هنوز محقرمان به برادرانم وعده ی آموزش رایگان و خدمات درمانی رایگان داده بودند.
.
از وقتی به ایالات متحده رسیده ام ، مدیر فروش بین المللی شرکتی بوده ام . بعد رستوران کوچکی برای خودم دایر کردم . یک برنامه ی رادیویی راه انداختم و خودم مجری اش بوده ام و دو کتاب نوشته ام .امروز مشاور و مدیر کمپین یکی از نمایندگان کنگره هستم . هیچ کدام از این فرصت ها در کوبای سوسیالیست برای من مهیا نمی شد . امیدوارم روزی با بعضی از این جوانان سوسیالیست آمریکایی به گفت و گو بنشینم . جوانانی که هرگز تجربه ی زندگی در سوسیالیسم واقعی را نداشته اند.
.
▪️آنها خیال می کنند می توانند دموکراسی و اقتصاد سوسیالیستی را یک جا داشته باشند .اما مالکیت اشتراکی و عمومی ابزارهای تولید هر جا که مستقر شده بی استثناء به سرکوب سیاسی انجامیده است و همه جا..... مثل زادگاه من کوبا با وعده ی خدمات رایگان . انتخاب من چیزی بیش از وعده ی چیزهای رایگان بود ....من آزادی را انتخاب کردم. / انریکه پادرون

https://ibb.co/wSBM2fQ
#سوسیالیسم #دموکراسی #اقتصاد_سیاسی #۱۶آبان۹۹ #7Nov2020

ارسال فيلم، عکس و مطلب به ما:

▫️Telegram ID: @iranncmedia 👈
@irannc