https://t.me/KanaleMaHastim/74490 .
📶 کتاب زمان انتخاب
نویسنده: شاهزاده رضا پهلوی

#بخش10


در آغاز انقلاب، اکثريت مخالفان خواستار سرنگونی نھاد پادشاھی نبودند، بلکه تنھا خواستار اجرای کامل قانون اساسی بودند. يعنی اينکه شاه بايد تنھا پادشاھی کند و نه حکومت. پدرم نتوانست در مقابل خمينی و مذھبيونی که با اصلاحات مخالف بودند با "چپ ميانه" ائتلاف کند و به سوی طبقات متوسط دست آشتی پيش کشد. او انتقادھای روشنفکران را ناشنيده گرفت. پايه ھای رژيم رو به ضعف نھاد. البته، رفتار ساواک ھم مطرح بود که وظيفه اش به عنوان سرويس اطلاعاتی در آغاز کنترل مارکسيست ھا بود که در خدمت اتحاد شوروی عمل می کردند. متاسفانه، سرکوب دامنه يافت و به اتحاد مخالفان پراکنده منجر شد. ھنگامی که انقلاب پا گرفت، پدرم به لزوم آزاد کردن نظام پی برد. در اين مورد نيز می توان گفت که او بسيار سريع عمل کرد! او بدون ايجاد نھادھای دموکراتيک و تقويت جامعه مدنی از خلال آزادی سنديکاھا و آزادی مطبوعات، به بازکردن فضای سياسی اقدام کرد.

البته برای من به مراتب آسان تر است که امروز چنين انتقادھايی را مطرح کنم. اما ھنگامی که آدمی در قلب حوادث است، مسئله کاملا متفاوت می شود. با اين حال، اگر بکوشم تا حد ممکن موضعی بی طرفانه
اتخاذ کنم فکر می کنم که نمی توان اصطلاح بسيار بحث برانگيز "ديکتاتوری" را در مورد رژيم پدرم به کار برد.
اگر رژيم پدرم حقيقتاً يک ديکتاتوری بود، آنوقت چگونه بايد عراق صدام حسين يا اتحاد شوروی برژنف و البته جمھوری اسلامی را توصيف کرد؟
اصطلاحی که بيش از ھمه مناسب ايران سال ھای٧٠-١٩۶٠ است، رژيم آمرانه يا مقتدر است.

* چگونه شما دو تصوير از پدر خود را با يکديگر آشتی می دھيد؟ از يک طرف، شاه آزادمنش و اصلاحگری بلندپرواز و از طرف ديگر، خودکامه ای که شکنجه و اعدام ھای دسته جمعی را مجاز می شمرد؟ آيا او دچار روان گسيختگی بود يا نمی خواست برخی از واقعيت ھا را ببيند؟

*پاسخ: در مورد پدرم سخنان وحشتناکی گفته شده است. گفته شده که او بی رحم بود و از مشاھدە صحنه ھای شکنجه لذت می برد. اين ھا دروغ ھايی بی شرمانه است. پدر من بسياری از مخالفان سياسی خود را از جمله کسانی را که در ١٩۶۵ قصد جانش را کرده بودند، مشمول عفو ساخت. برخی از اين مخالفان حتی به مسئوليت ھای عالی دست يافتند. بر خلاف بسياری از تبليغات، پدر من تا حد ممکن کوشيد از اعدام ھا جلوگيری کند.

در دورە پادشاھی او سوء استفاده از قدرت وجود داشت، اما او از اين امر ھمواره اطلاع نداشت. به شما اطمينان می دھم که پدرم از ھمه آنچه در کشور می گذشت، اطلاع نداشت. پليسی که مرتکب خشونت می شد، مورد حمايت رؤسايش قرار می گرفت. اگر پدرم از برخی رفتارھا آگاه می بود، محکومشان می کرد.

مسئله اصلی، نبود گشايش سياسی بود. وقتی مطبوعات و قوه قضائيە مستقل وجود داشته باشد، سوء استفاده ھا برملا و عاملانشان محاکمه می شوند و به داد قربانيان می رسند. از زبان مادرم شنيده ام که پدرم صميمانه طرح استقرار آزادی ھای سياسی را در سر داشت. اما او بر اين فکر بود که پيش تر به درجە معينی از توسعە اقتصادی نياز است و اين که جامعه بايد آموزش ببيند امروز بسياری از ايرانيان از جمله مخالفان پيشين اين اصل را می پذيرند.
ترازنامە اجتماعی پدرم بسيار مثبت بود، اما نبود آزادی ھای سياسی ھمه آن را به ھدر داد. از ميان اشتباھات بزرگ، به تشکيل نظام تک حزبی رستاخيز در سال ١٩٧۵ اشاره می کنم.


#زمان_انتخاب #شاهزاده #رضا_پهلوی
#ماهستیم
#ارتش_انقلاب_سپید
#نه_به_انتخابات


https://www.instagram.com/officialmahastim?r=nametag اینستاگرام

@KanaleMahastim تلگرام