#قطعه ای از یک کتاب
❤️«چرا نباید اخبار را دنبال کنی؟»
(توهم اخبار)
زلزله در سوماترا، سانحهی هوایی در روسیه، مردی که سی سال دخترش را در زیرزمین زندانی کرد، جدایی هایدی کلام از سیل، حقوقهای بالا در بانکهای امریکا، حمله در پاکستان، استعفای رییس جمهور مالی، رکورد جدید جهانی در پرتاب وزنه. آیا واقعاً نیازی هست همهی این چیزها را بدانی؟
ما به طرز اعجابآوری بمباران اطلاعاتی میشویم، اما به طرز اعجابآوری کم میدانیم. چرا؟ چون دو قرن پیش، قالب مسمومی از اطلاعات را تحت عنوان «اخبار» خلق کردیم. اخبار برای ذهن به مثابه قند است برای بدن: اشتهاآور، آسانهضم و در درازمدت بسیار مخرب.
سه سال قبل، تجربهای را شروع کردم. ممنوعیت خواندن و شنیدن اخبار. حق اشتراک تمام روزنامهها و مجلاتم را لغو کردم. از شر تلویزیون و رادیو خلاص شدم. نرمافزار اخبار را از روی آیفونم حذف کردم. دست به هیچ روزنامهای نمیزدم و وقتی در هواپیما کسی بهم پیشنهاد خواندن مطلبی را میداد عمداً به سمت دیگری نگاه میکردم. چند هفتهی اول سخت بود، خیلی سخت. مدام میترسیدم چیزی را از دست بدهم. اما بعد از مدتی جهانبینی تازهای داشتم. نتیجهاش بعد از سه سال: افکار صریحتر، دید ارزشمندتر، تصمیمات بهتر و زمان بسیار بیشتر. و بهترین نکته؟ هیچچیز مهمی را از دست ندادم.
شبکهی اجتماعی من فیسبوک نبود، که شبکهای در جهان واقعی و متشکل از خویشاوندان و آشنایان است و به عنوان فیلتر خبری برایم کار میکند و مرا در چرخه نگه میدارد.
دلایل زیادی برای دوری از اخبار وجود دارد. اینجا به سه مورد عمدهاش اشاره میکنیم. اول اینکه مغز ما به انواع اطلاعات واکنشهای نامتناسبی نشان میدهد. اخبار جنجالبرانگیز، غافلگیرکننده، مردممحور، پُرسروصدا و پرجزئیاتی که مدام در حال تغییر است. همگی ما را تحریک میکند، درحالی که اطلاعات خشک، پیچیده و فراورینشده برایمان آرامشبخشاند. تولیدکنندگان خبر از این موضوع به نفع خودشان بهرهبرداری میکنند. داستانهای هیجانانگیز، تصاویر پرزرق و برق و جنجالی توجهمان را جلب میکند. یک لحظه شیوهی کسبوکار آنها را به خاطر بیاور، آگهیدهندگان، فضا میخرند و بنابراین بودجهی اخبار را به شرطی تأمین میکنند که تبلیغاتشان دیده شود. نتیجه: هر نکتهی ظریف، پیچیده، انتزاعی و عمیقی باید همواره حذف شود، بهرغم اینکه چنین داستانهایی بیشتر به زندگی و درک ما از جهان مربوط است. در نتیجهی این میزان مصرف اخبار، نقشهی ذهنی اشتباهی از ریسکها و تهدیدهایی است که در عمل همیشه همراهمان است.
دوم این که اخبار نامربوطاند. در دوازده ماه گذشته، احتمالاً حدود دههزار خبر کوتاه به تو رسیده، شاید روزی سی خبر. با خودت صادق باش. یکی از آنها را نام ببر، فقط یکی که بهت کمک کرده تصمیم بهتری بگیری - برای زندگی یا کار یا شغلت - و مقایسهاش کن با شرایطی که این خبر را نمیدانستی. از میان کسانی که ازشان پرسیدم، هیچکس نتوانست به بیش از دو خبر مفید اشاره کند، آن هم از بین ده هزار خبر. نتیجهای ناراحتکننده. سازمانهای خبری تأکید میکنند اطلاعاتشان به شما مزیت رقابتی میدهد. خیلیها در این مسیر شکست خوردهاند. در دنیای واقعی، میزان مصرف خبر نمایانگر وضعیت نامطلوب رقابتی است. اگر اخبار واقعاً به پیشرفت مردم کمک میکرد، خبرنگاران باید در رأس هرم درآمدی قرار میگرفتند، در حالی که آنها چنین وضعیتی ندارند.
سوم اینکه خواندن اخبار وقت تلف کردن است. یک آدم معمولی نصف روز در هفته را صرف خواندن مطالب مربوط به روابط عاشقانه میکند از منظر جهانی، این ضرری عظیم به لحاظ بهرهوری است. حملات تروریستی سال ۲۰۰۸ بمبئی را در نظر بگیر. تروریستها برای عطش مطرح شدن اسمشان دویست نفر را کشتند. فرض کنید یک میلیارد نفر یک ساعت از وقتشان را برای دنبال کردن عواقب این حادثه مصرف کرده باشند. آنها اخبار را لحظهبهلحظه دنبال میکردند و به پُرحرفیهای بیمعنی چند «کارشناس» و «مفسر» گوش میکردند. این «حدس» کاملاً واقعگرایانه است، چون هند به تنهایی بیش از یک میلیارد نفر جمعیت دارد. بنابراین، حاصل محاسبات محافظهکارانهمان: یک میلیارد نفر ضرب در یک ساعتی که حواسشان پرت بوده مساوی میشود با یک میلیارد ساعت توقف کار. با تبدیل سادهی این ارقام، متوجه میشویم توجه به این خبر جان دو هزار نفر را گرفته، ده برابر بیشتر از آن حمله: نگاهی طعنهآمیز اما کاملاً دقیق.
این عادت را کاملاً کنار بگذار. به جای آن، مقالات و کتابهای مطرح را بخوان. بله، هیچچیزی رقیب کتاب در شناخت جهان نمیشود.
کتاب: #هنر_شفاف_اندیشیدن | صفحه ۳۱۱
نویسنده: رولف دوبلی
ترجمهی: #عادل_فردوسیپور، بهزاد توکلی، علی شهروز
انتشارات: نشر چشمه | ۱۳۹۴
⚜زندگیتونو با کتاب خوندن زیباتر کنید⚜
🌺تحول در زندگی کارنیل
@karnil
www.karnil.com
❤️«چرا نباید اخبار را دنبال کنی؟»
(توهم اخبار)
زلزله در سوماترا، سانحهی هوایی در روسیه، مردی که سی سال دخترش را در زیرزمین زندانی کرد، جدایی هایدی کلام از سیل، حقوقهای بالا در بانکهای امریکا، حمله در پاکستان، استعفای رییس جمهور مالی، رکورد جدید جهانی در پرتاب وزنه. آیا واقعاً نیازی هست همهی این چیزها را بدانی؟
ما به طرز اعجابآوری بمباران اطلاعاتی میشویم، اما به طرز اعجابآوری کم میدانیم. چرا؟ چون دو قرن پیش، قالب مسمومی از اطلاعات را تحت عنوان «اخبار» خلق کردیم. اخبار برای ذهن به مثابه قند است برای بدن: اشتهاآور، آسانهضم و در درازمدت بسیار مخرب.
سه سال قبل، تجربهای را شروع کردم. ممنوعیت خواندن و شنیدن اخبار. حق اشتراک تمام روزنامهها و مجلاتم را لغو کردم. از شر تلویزیون و رادیو خلاص شدم. نرمافزار اخبار را از روی آیفونم حذف کردم. دست به هیچ روزنامهای نمیزدم و وقتی در هواپیما کسی بهم پیشنهاد خواندن مطلبی را میداد عمداً به سمت دیگری نگاه میکردم. چند هفتهی اول سخت بود، خیلی سخت. مدام میترسیدم چیزی را از دست بدهم. اما بعد از مدتی جهانبینی تازهای داشتم. نتیجهاش بعد از سه سال: افکار صریحتر، دید ارزشمندتر، تصمیمات بهتر و زمان بسیار بیشتر. و بهترین نکته؟ هیچچیز مهمی را از دست ندادم.
شبکهی اجتماعی من فیسبوک نبود، که شبکهای در جهان واقعی و متشکل از خویشاوندان و آشنایان است و به عنوان فیلتر خبری برایم کار میکند و مرا در چرخه نگه میدارد.
دلایل زیادی برای دوری از اخبار وجود دارد. اینجا به سه مورد عمدهاش اشاره میکنیم. اول اینکه مغز ما به انواع اطلاعات واکنشهای نامتناسبی نشان میدهد. اخبار جنجالبرانگیز، غافلگیرکننده، مردممحور، پُرسروصدا و پرجزئیاتی که مدام در حال تغییر است. همگی ما را تحریک میکند، درحالی که اطلاعات خشک، پیچیده و فراورینشده برایمان آرامشبخشاند. تولیدکنندگان خبر از این موضوع به نفع خودشان بهرهبرداری میکنند. داستانهای هیجانانگیز، تصاویر پرزرق و برق و جنجالی توجهمان را جلب میکند. یک لحظه شیوهی کسبوکار آنها را به خاطر بیاور، آگهیدهندگان، فضا میخرند و بنابراین بودجهی اخبار را به شرطی تأمین میکنند که تبلیغاتشان دیده شود. نتیجه: هر نکتهی ظریف، پیچیده، انتزاعی و عمیقی باید همواره حذف شود، بهرغم اینکه چنین داستانهایی بیشتر به زندگی و درک ما از جهان مربوط است. در نتیجهی این میزان مصرف اخبار، نقشهی ذهنی اشتباهی از ریسکها و تهدیدهایی است که در عمل همیشه همراهمان است.
دوم این که اخبار نامربوطاند. در دوازده ماه گذشته، احتمالاً حدود دههزار خبر کوتاه به تو رسیده، شاید روزی سی خبر. با خودت صادق باش. یکی از آنها را نام ببر، فقط یکی که بهت کمک کرده تصمیم بهتری بگیری - برای زندگی یا کار یا شغلت - و مقایسهاش کن با شرایطی که این خبر را نمیدانستی. از میان کسانی که ازشان پرسیدم، هیچکس نتوانست به بیش از دو خبر مفید اشاره کند، آن هم از بین ده هزار خبر. نتیجهای ناراحتکننده. سازمانهای خبری تأکید میکنند اطلاعاتشان به شما مزیت رقابتی میدهد. خیلیها در این مسیر شکست خوردهاند. در دنیای واقعی، میزان مصرف خبر نمایانگر وضعیت نامطلوب رقابتی است. اگر اخبار واقعاً به پیشرفت مردم کمک میکرد، خبرنگاران باید در رأس هرم درآمدی قرار میگرفتند، در حالی که آنها چنین وضعیتی ندارند.
سوم اینکه خواندن اخبار وقت تلف کردن است. یک آدم معمولی نصف روز در هفته را صرف خواندن مطالب مربوط به روابط عاشقانه میکند از منظر جهانی، این ضرری عظیم به لحاظ بهرهوری است. حملات تروریستی سال ۲۰۰۸ بمبئی را در نظر بگیر. تروریستها برای عطش مطرح شدن اسمشان دویست نفر را کشتند. فرض کنید یک میلیارد نفر یک ساعت از وقتشان را برای دنبال کردن عواقب این حادثه مصرف کرده باشند. آنها اخبار را لحظهبهلحظه دنبال میکردند و به پُرحرفیهای بیمعنی چند «کارشناس» و «مفسر» گوش میکردند. این «حدس» کاملاً واقعگرایانه است، چون هند به تنهایی بیش از یک میلیارد نفر جمعیت دارد. بنابراین، حاصل محاسبات محافظهکارانهمان: یک میلیارد نفر ضرب در یک ساعتی که حواسشان پرت بوده مساوی میشود با یک میلیارد ساعت توقف کار. با تبدیل سادهی این ارقام، متوجه میشویم توجه به این خبر جان دو هزار نفر را گرفته، ده برابر بیشتر از آن حمله: نگاهی طعنهآمیز اما کاملاً دقیق.
این عادت را کاملاً کنار بگذار. به جای آن، مقالات و کتابهای مطرح را بخوان. بله، هیچچیزی رقیب کتاب در شناخت جهان نمیشود.
کتاب: #هنر_شفاف_اندیشیدن | صفحه ۳۱۱
نویسنده: رولف دوبلی
ترجمهی: #عادل_فردوسیپور، بهزاد توکلی، علی شهروز
انتشارات: نشر چشمه | ۱۳۹۴
⚜زندگیتونو با کتاب خوندن زیباتر کنید⚜
🌺تحول در زندگی کارنیل
@karnil
www.karnil.com
#قطعه ای ازیک کتاب
❤️«طرز فکر ماکروویوی»
درکِ اثر مرکب، شما را از انتظار کسب نتایج آنی خلاص میکند؛ از این اعتقاد که موفقیت باید به همان سرعتی به دست آید که مثلا فستفود حاضر میشود، یا مثل یک عینک مطالعه یک ساعته ساخته میشود، یا عکسی که ۳۰ دقیقهای چاپ میشود، یا تخممرغهایی که در ماکروویو میپزند، یا آب گرم فوری یا ارسال و دریافت سریعِ پیام کوتاه از طریق تلفنهمراه. این طرز فکر را باید ول کنید، قبول؟
به خودتان قول دهید که یک بار و برای همیشه، همهی فکر و خیالات شبیهِ برندهی بختآزماییشدن را رها کنید و با واقعیت روبهرو شوید، چون شما فقط داستانهایی را میشنوید که دربارهی آن یک برنده صحبت میکند، ولی از آن میلیونها نفر بازنده حرفی نمیزنند. آن شخصی که میبینید به خاطر برندهشدن در یک شرطبندی شادی میکند یا جلوی یک دستگاه بختآزمایی بالا و پایین میپرد، چیزی از صدها باری که شکست خورده است به زبان نمیآورد. اگر با استفاده از ریاضی، احتمال برندهشدن و کسب یک نتیجهی مثبت را حساب کنیم، با یک عدد خیلی خیلی کوچک که به صفر گرد میشود، روبهرو میشویم که نشان میدهد احتمال برندهشدن شما در حد صفر خواهد بود. دانیل گیلبرت، روانشناس هاروارد و نویسنده کتاب «شیرجه در خوشبختی» میگوید اگر در هر ۳۰ ثانیه یک بازندهی مسابقه را در تلویزیون نشان دهیم که در عوض، بگوید باختم، حدود ۹ سال طول میکشد تا کل بازندههای یک قرعهکشی را نشان دهیم.
کتاب: #اثر_مرکب |
نویسنده: دارن هاردی
ترجمهی: لطیف احمدپور، میلاد حیدری
انتشارات: شریف | ۱۳۹۴
⚜زندگیتونو با کتاب خوندن زیباترکنید⚜
🌺تحول در زندگی کارنیل
@karnil
www.karnil.com
❤️«طرز فکر ماکروویوی»
درکِ اثر مرکب، شما را از انتظار کسب نتایج آنی خلاص میکند؛ از این اعتقاد که موفقیت باید به همان سرعتی به دست آید که مثلا فستفود حاضر میشود، یا مثل یک عینک مطالعه یک ساعته ساخته میشود، یا عکسی که ۳۰ دقیقهای چاپ میشود، یا تخممرغهایی که در ماکروویو میپزند، یا آب گرم فوری یا ارسال و دریافت سریعِ پیام کوتاه از طریق تلفنهمراه. این طرز فکر را باید ول کنید، قبول؟
به خودتان قول دهید که یک بار و برای همیشه، همهی فکر و خیالات شبیهِ برندهی بختآزماییشدن را رها کنید و با واقعیت روبهرو شوید، چون شما فقط داستانهایی را میشنوید که دربارهی آن یک برنده صحبت میکند، ولی از آن میلیونها نفر بازنده حرفی نمیزنند. آن شخصی که میبینید به خاطر برندهشدن در یک شرطبندی شادی میکند یا جلوی یک دستگاه بختآزمایی بالا و پایین میپرد، چیزی از صدها باری که شکست خورده است به زبان نمیآورد. اگر با استفاده از ریاضی، احتمال برندهشدن و کسب یک نتیجهی مثبت را حساب کنیم، با یک عدد خیلی خیلی کوچک که به صفر گرد میشود، روبهرو میشویم که نشان میدهد احتمال برندهشدن شما در حد صفر خواهد بود. دانیل گیلبرت، روانشناس هاروارد و نویسنده کتاب «شیرجه در خوشبختی» میگوید اگر در هر ۳۰ ثانیه یک بازندهی مسابقه را در تلویزیون نشان دهیم که در عوض، بگوید باختم، حدود ۹ سال طول میکشد تا کل بازندههای یک قرعهکشی را نشان دهیم.
کتاب: #اثر_مرکب |
نویسنده: دارن هاردی
ترجمهی: لطیف احمدپور، میلاد حیدری
انتشارات: شریف | ۱۳۹۴
⚜زندگیتونو با کتاب خوندن زیباترکنید⚜
🌺تحول در زندگی کارنیل
@karnil
www.karnil.com
#قطعه ای از یک کتاب
❤️قبل از آنکه بتوانید «قورباغه» خود را مشخص کنید و دست بهکار خوردن آن شوید باید ابتدا دقیقاً معین کنید که در هر حوزه از زندگیتان به چه چیزی میخواهید برسید. در بالا بردن کارایی فردی مهمترین اصل روشن بودن هدف است. اولین دلیل اینکه چرا بعضی از مردم میتوانند کارها را سریعتر انجام دهند این است که هدفها و برنامههای کاملاً روشنی دارند و از آنها فاصله نمیگیرند.
هرچه برایتان روشنتر باشد که چه میخواهید و برای به دست آوردن آن چه باید بکنید، آسانتر میتوانید بر تنبلی غلبه کنید، راحتتر قورباغهتان را میخورید و سریعتر کارها را به اتمام میرسانید.
روشن نبودن هدف، سردرگمی و پریشانفکری در مورد اینکه چه کاری را باید انجام بدهید و به چه دلیل و به چه صورتی باید آن را انجام بدهید یکی از دلایل اصلی تنبلی و نداشتن انگیزه است. برای نجات پیدا کردن از این شرایط معمول باید تمام نیروهای خود را بهکار بگیرید و برای هر کاری که انجام میدهید هدف روشن و مشخصی را تعیین کنید.
یک روش عالی برای موفقیت در کار این است: افکارتان را روی کاغذ بیاورید.
فقط سه درصد از مردم هدفهای مشخص دارند و آنها را روی کاغذ میآورند. این افراد در مقایسه با افرادی که از نظر میزان تحصیلات و توانایی برابر و یا بهتر از آنها هستند اما به هر دلیلی هرگز وقت خود را صرف روی کاغذ آوردن هدفهای خود نکردهاند پنج تا ده برابر بیشتر کارایی دارند.
کتاب: قورباغه را قورت بده
نویسنده: #برایان_تریسی
مترجم: اشرف رحمانی | کورش طارمی
انتشارات: راشین | تابستان ۱۳۸۴
⚜زندگیتونو با کتاب خوندن زیباتر کنید⚜
🌺تحول در زندگی کارنیل
@karnil
www.karnil.com
❤️قبل از آنکه بتوانید «قورباغه» خود را مشخص کنید و دست بهکار خوردن آن شوید باید ابتدا دقیقاً معین کنید که در هر حوزه از زندگیتان به چه چیزی میخواهید برسید. در بالا بردن کارایی فردی مهمترین اصل روشن بودن هدف است. اولین دلیل اینکه چرا بعضی از مردم میتوانند کارها را سریعتر انجام دهند این است که هدفها و برنامههای کاملاً روشنی دارند و از آنها فاصله نمیگیرند.
هرچه برایتان روشنتر باشد که چه میخواهید و برای به دست آوردن آن چه باید بکنید، آسانتر میتوانید بر تنبلی غلبه کنید، راحتتر قورباغهتان را میخورید و سریعتر کارها را به اتمام میرسانید.
روشن نبودن هدف، سردرگمی و پریشانفکری در مورد اینکه چه کاری را باید انجام بدهید و به چه دلیل و به چه صورتی باید آن را انجام بدهید یکی از دلایل اصلی تنبلی و نداشتن انگیزه است. برای نجات پیدا کردن از این شرایط معمول باید تمام نیروهای خود را بهکار بگیرید و برای هر کاری که انجام میدهید هدف روشن و مشخصی را تعیین کنید.
یک روش عالی برای موفقیت در کار این است: افکارتان را روی کاغذ بیاورید.
فقط سه درصد از مردم هدفهای مشخص دارند و آنها را روی کاغذ میآورند. این افراد در مقایسه با افرادی که از نظر میزان تحصیلات و توانایی برابر و یا بهتر از آنها هستند اما به هر دلیلی هرگز وقت خود را صرف روی کاغذ آوردن هدفهای خود نکردهاند پنج تا ده برابر بیشتر کارایی دارند.
کتاب: قورباغه را قورت بده
نویسنده: #برایان_تریسی
مترجم: اشرف رحمانی | کورش طارمی
انتشارات: راشین | تابستان ۱۳۸۴
⚜زندگیتونو با کتاب خوندن زیباتر کنید⚜
🌺تحول در زندگی کارنیل
@karnil
www.karnil.com
#قطعه ای از یک کتاب
❤️«اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است»
در مسیر یک کنسرت، سر یک چهارراه با گروهی از آدمها مواجه میشوی که همه به آسمان خیره شدهاند. بدون این که فکر کنی، تو هم به بالا زل میزنی. چرا؟ تأیید اجتماعی.
وسط کنسرت، زمانی که تکنواز اوج هنرنماییاش را به نمایش میگذارد، یک نفر شروع به کف زدن میکند و ناگهان همهی حضار با او همراه میشوند. تو هم همینطور. چرا؟ تأیید اجتماعی.
بعد از کنسرت به رختکن میروی تا کتت را برداری. میبینی مردم چگونه سکهای به عنوان انعام در بشقاب میگذارند، هر چند هزینهی خدمات در پول بلیت لحاظ شده. چهکار میکنی؟ احتمالاً تو هم انعام میدهی.
تأیید اجتماعی، که گاهی سختگیرانه از آن به عنوان غریزهی جمعگرایی یاد میشود، تأکید دارد افراد وقتی مثل بقیه عمل میکنند که احساس میکنند رفتارشان درست است. به عبارت دیگر هر چه تعداد بیشتری از مردم عقیدهی خاصی را دنبال کنند، ما آن عقیده را بهتر (درستتر) میپنداریم. هر چه تعداد افرادی که رفتار خاصی را بروز میدهند بیشتر باشد، این رفتار از سوی دیگران مناسبتر ارزیابی میشود. البته این امر مضحک است.
تأیید اجتماعی عامل اصلی ایجاد حباب و نگرانی در بازار بورس است. آن را در مد، تکنیکهای مدیریتی، سرگرمیها، مذهب و رژیمهای غذایی میتوان دید. تأیید اجتماعی میتواند، مانند زمانی که اعضای فرقههای مذهبی دست به خودکشی دستهجمعی میزنند، تمامی فرهنگها را زمینگیر کند.
آزمایشی ساده که در دههی پنجاه به همت سالوموناَش، روانشناس مشهور، انجام شد ثابت کرد چگونه فشار جمعی میتواند شعور انسان را تحتتأثیر قرار بدهد. به یک شخص، یک خط روی کاغذ نشان داده میشود که کنار آن سه خط دیگر با شمارههای ۱، ۲، ۳ بودند، یکی کوتاهتر، یکی بلندتر، و یکی دقیقاً هماندازهی خط اصلی. آن فرد در اتاق تنها باشد، پاسخ صحیح میدهد و عجیب هم نیست، چرا که کار واقعاً سادهای است. حالا پنج نفر دیگر وارد اتاق میشوند و شخص تحتآزمایش نمیداند آنها نقش بازی میکنند. آنها یکی پس از دیگری پاسخ غلط میدهند و با این که واضح است جواب صحیح شمارهی ۳ است، شمارهی ۱ را انتخاب میکنند. بعد نوبت به شخص موردنظر میرسد. در یکسوم موارد، او هم برای اینکه پاسخش با پاسخ دیگران همخوانی داشته باشد جواب اشتباه میدهد.
کتاب: هنر شفاف اندیشیدن | صفحه ۲۶
نویسنده: رولف دوبلی
ترجمهی: عادل فردوسیپور، بهزاد توکلی، علی شهروز
انتشارات: نشر چشمه | ۱۳۹۴
⚜زندگیتونو با کتاب خوندن زیباتر کنید⚜
🌺تحول در زندگی کارنیل
@karnil
www.karnil.com
❤️«اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است»
در مسیر یک کنسرت، سر یک چهارراه با گروهی از آدمها مواجه میشوی که همه به آسمان خیره شدهاند. بدون این که فکر کنی، تو هم به بالا زل میزنی. چرا؟ تأیید اجتماعی.
وسط کنسرت، زمانی که تکنواز اوج هنرنماییاش را به نمایش میگذارد، یک نفر شروع به کف زدن میکند و ناگهان همهی حضار با او همراه میشوند. تو هم همینطور. چرا؟ تأیید اجتماعی.
بعد از کنسرت به رختکن میروی تا کتت را برداری. میبینی مردم چگونه سکهای به عنوان انعام در بشقاب میگذارند، هر چند هزینهی خدمات در پول بلیت لحاظ شده. چهکار میکنی؟ احتمالاً تو هم انعام میدهی.
تأیید اجتماعی، که گاهی سختگیرانه از آن به عنوان غریزهی جمعگرایی یاد میشود، تأکید دارد افراد وقتی مثل بقیه عمل میکنند که احساس میکنند رفتارشان درست است. به عبارت دیگر هر چه تعداد بیشتری از مردم عقیدهی خاصی را دنبال کنند، ما آن عقیده را بهتر (درستتر) میپنداریم. هر چه تعداد افرادی که رفتار خاصی را بروز میدهند بیشتر باشد، این رفتار از سوی دیگران مناسبتر ارزیابی میشود. البته این امر مضحک است.
تأیید اجتماعی عامل اصلی ایجاد حباب و نگرانی در بازار بورس است. آن را در مد، تکنیکهای مدیریتی، سرگرمیها، مذهب و رژیمهای غذایی میتوان دید. تأیید اجتماعی میتواند، مانند زمانی که اعضای فرقههای مذهبی دست به خودکشی دستهجمعی میزنند، تمامی فرهنگها را زمینگیر کند.
آزمایشی ساده که در دههی پنجاه به همت سالوموناَش، روانشناس مشهور، انجام شد ثابت کرد چگونه فشار جمعی میتواند شعور انسان را تحتتأثیر قرار بدهد. به یک شخص، یک خط روی کاغذ نشان داده میشود که کنار آن سه خط دیگر با شمارههای ۱، ۲، ۳ بودند، یکی کوتاهتر، یکی بلندتر، و یکی دقیقاً هماندازهی خط اصلی. آن فرد در اتاق تنها باشد، پاسخ صحیح میدهد و عجیب هم نیست، چرا که کار واقعاً سادهای است. حالا پنج نفر دیگر وارد اتاق میشوند و شخص تحتآزمایش نمیداند آنها نقش بازی میکنند. آنها یکی پس از دیگری پاسخ غلط میدهند و با این که واضح است جواب صحیح شمارهی ۳ است، شمارهی ۱ را انتخاب میکنند. بعد نوبت به شخص موردنظر میرسد. در یکسوم موارد، او هم برای اینکه پاسخش با پاسخ دیگران همخوانی داشته باشد جواب اشتباه میدهد.
کتاب: هنر شفاف اندیشیدن | صفحه ۲۶
نویسنده: رولف دوبلی
ترجمهی: عادل فردوسیپور، بهزاد توکلی، علی شهروز
انتشارات: نشر چشمه | ۱۳۹۴
⚜زندگیتونو با کتاب خوندن زیباتر کنید⚜
🌺تحول در زندگی کارنیل
@karnil
www.karnil.com