Forwarded from Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر (Mahdi kazemi zamharir)
پارادوکس گفتگوی ملی
🔹1- موضوع این نوشته بررسی امکان گفتگوی ملی برای خروج از بحران ها و انسدادهای سیاسی در جوامع تقسیم شده- دارای شکاف های عمیق سنتی/ مدرن یا فقیر/ غنی - است؛ صاحبنظران در مواجه با بی ثباتی و انسداد سیاسی، کنش گران را به گفتگوی متقابل در مورد مسائل حیاتی جامعه دعوت می کنند. اما، گفتگو کردن در مورد موضوعات حیاتی جامعه در جوامع دستخوش بحران نه تنها به سادگی ممکن نیست، بلکه "فروبستگی گفتگو" خود بخشی از شرایطی است که ما آن را انسداد سیاسی می نامیم.
🔹2- در جوامع دستخوش بحران، گفتگوی سیاسی دچار انسداد می گردد، زیرا، گفتگو فرآیندی "معرفتی و شناختی" ، باهدف آگاهی از سرشت کردارهای سیاسی و دلایل مطلوبیت آنها نیست، بلکه همچون سلاحی نیرومند برای تسخیر مواضع سیاسی رقیب است. این وضعیت ستیزش آمیز، در جوامع تقسیم شده که هدف از رقابت سیاسی نه تغییرات در برنامه های عملی حکومت بلکه تلاش برای جابجایی در سرشت نظام حکمرانی و تغییر در ماهیت ارزش های بنیادین حاکم بر دستگاه حکومت است، شدتی غیرمعقول می یابد.
🔹3- در جوامع تقسیم شده، طبقات مسلط، از ورود به گفتگو در سطح ملی اجتناب می کنند، زیرا که چنین فضایی را با سلطه انحصاری خود بر دستگاه حکمرانی در تضاد می بینند؛ این وضعیت زمانی بدتر می شود که نخبگان حاکم نه از طبقات اجتماعی دارای اکثریت بلکه نماینده طبقات رو به زوال یا اقلیت جامعه باشند.در چنین حالتی، طبقات اجتماعی با اکثریت رو به رشد از گفتگو استقبال می کنند، و آن را راهکاری برای به کرسی نشاندن بدون جنگ خواسته های خود می بینند، اما، نخبگان حاکم، گفتگو را همچون فرآیندی برای زوال کنترل انحصاری خود بر نهادها و منابع قدرت سیاسی می فهمند.
🔹4- واکنش طبیعی چنین نخبگانی، بستن راه اثرگذاری وجدان جمعی بر حکومت و برنامه های آن، از طریق انسداد مجاری اثرگذاری جامعه بر سیستم سیاسی است؛ درست در همین زمان است که نخبگان وابسته به گروه های رو به رشد اجتماعی، پرچم گفتگوی ملی را برمی افرازند.
🔹5- اینجاست که پارادوکسیکال بودن ایده گفتگوی ملی آشکار می شود؛ طرفداران ضرورت گفتگوی ملی، این ایده را ترویج می کنند، تا شاهد گذار غیرخشونت آمیز به سمت حکمرانی دموکراتیک تر باشیم. در حالی که فروبستگی مجاری سیاست رسمی بر روی منتقدان دقیقا" با هدف کنترل تاثیر جامعه و نخبگان اجتماعی بر سیستم سیاسی طراحی و اجراء می شود.
🔹6- وجود علاقه به گفتگو در حوزه عمومی درباره مسائل اساسی جامعه، نه با خصوصیات "اخلاقی"، "روانشناختی" یا " فرهنگی" جامعه، بلکه با توازن قدرت میان طبقات مختلف در پیوند است.بنابراین، اگر گفتگو سرشتی قدرت بنیان دارد، تنها زمانی امکان شکل گیری گفتگو در جامعه وجود دارد، که توازن قدرت سیاسی واجتماعی در درون جامعه به نحوی جابجا گردد، که طبقات مسلط از توانایی استمرار کنترل انحصاری خود بر نهادها و منابع قدرت محروم گردند.تنها در چنین شرایطی است که امکان ورود به گفتگوی ثمربخش در حوزه عمومی میان طبقات حاکم و گروههای اجتماعی وجود خواهد داشت.
@kazemizamharir
🔹1- موضوع این نوشته بررسی امکان گفتگوی ملی برای خروج از بحران ها و انسدادهای سیاسی در جوامع تقسیم شده- دارای شکاف های عمیق سنتی/ مدرن یا فقیر/ غنی - است؛ صاحبنظران در مواجه با بی ثباتی و انسداد سیاسی، کنش گران را به گفتگوی متقابل در مورد مسائل حیاتی جامعه دعوت می کنند. اما، گفتگو کردن در مورد موضوعات حیاتی جامعه در جوامع دستخوش بحران نه تنها به سادگی ممکن نیست، بلکه "فروبستگی گفتگو" خود بخشی از شرایطی است که ما آن را انسداد سیاسی می نامیم.
🔹2- در جوامع دستخوش بحران، گفتگوی سیاسی دچار انسداد می گردد، زیرا، گفتگو فرآیندی "معرفتی و شناختی" ، باهدف آگاهی از سرشت کردارهای سیاسی و دلایل مطلوبیت آنها نیست، بلکه همچون سلاحی نیرومند برای تسخیر مواضع سیاسی رقیب است. این وضعیت ستیزش آمیز، در جوامع تقسیم شده که هدف از رقابت سیاسی نه تغییرات در برنامه های عملی حکومت بلکه تلاش برای جابجایی در سرشت نظام حکمرانی و تغییر در ماهیت ارزش های بنیادین حاکم بر دستگاه حکومت است، شدتی غیرمعقول می یابد.
🔹3- در جوامع تقسیم شده، طبقات مسلط، از ورود به گفتگو در سطح ملی اجتناب می کنند، زیرا که چنین فضایی را با سلطه انحصاری خود بر دستگاه حکمرانی در تضاد می بینند؛ این وضعیت زمانی بدتر می شود که نخبگان حاکم نه از طبقات اجتماعی دارای اکثریت بلکه نماینده طبقات رو به زوال یا اقلیت جامعه باشند.در چنین حالتی، طبقات اجتماعی با اکثریت رو به رشد از گفتگو استقبال می کنند، و آن را راهکاری برای به کرسی نشاندن بدون جنگ خواسته های خود می بینند، اما، نخبگان حاکم، گفتگو را همچون فرآیندی برای زوال کنترل انحصاری خود بر نهادها و منابع قدرت سیاسی می فهمند.
🔹4- واکنش طبیعی چنین نخبگانی، بستن راه اثرگذاری وجدان جمعی بر حکومت و برنامه های آن، از طریق انسداد مجاری اثرگذاری جامعه بر سیستم سیاسی است؛ درست در همین زمان است که نخبگان وابسته به گروه های رو به رشد اجتماعی، پرچم گفتگوی ملی را برمی افرازند.
🔹5- اینجاست که پارادوکسیکال بودن ایده گفتگوی ملی آشکار می شود؛ طرفداران ضرورت گفتگوی ملی، این ایده را ترویج می کنند، تا شاهد گذار غیرخشونت آمیز به سمت حکمرانی دموکراتیک تر باشیم. در حالی که فروبستگی مجاری سیاست رسمی بر روی منتقدان دقیقا" با هدف کنترل تاثیر جامعه و نخبگان اجتماعی بر سیستم سیاسی طراحی و اجراء می شود.
🔹6- وجود علاقه به گفتگو در حوزه عمومی درباره مسائل اساسی جامعه، نه با خصوصیات "اخلاقی"، "روانشناختی" یا " فرهنگی" جامعه، بلکه با توازن قدرت میان طبقات مختلف در پیوند است.بنابراین، اگر گفتگو سرشتی قدرت بنیان دارد، تنها زمانی امکان شکل گیری گفتگو در جامعه وجود دارد، که توازن قدرت سیاسی واجتماعی در درون جامعه به نحوی جابجا گردد، که طبقات مسلط از توانایی استمرار کنترل انحصاری خود بر نهادها و منابع قدرت محروم گردند.تنها در چنین شرایطی است که امکان ورود به گفتگوی ثمربخش در حوزه عمومی میان طبقات حاکم و گروههای اجتماعی وجود خواهد داشت.
@kazemizamharir
Forwarded from اتچ بات
🔻پادکست “کتاب فلسفه سیاست در جهان معاصر": بخش ششم
عنوان فصل چهارم " آزادی در معرض پرسش " است و نویسنده به بررسی نقدهای وارده به "آزادی" از منظرهای سه گانه می پرازد:
منظر اول: آزادی والاترین ارزش نیست/ نقد دموکراسی از منظر فلسفه سیاسی کلاسیک / دموکراسی لیبرال به مثابه حاکمیت غیرفضیلت مندان/ خطر دیکتاتوری اکثریت.
منظر دوم: آیا آزادی صوری همان آزادی واقعی است؟/ دموکراسی تامین کننده آزادی نیست./ دموکراسی و لاپوشانی نابرابری/ روایت فوکویی از قدرت و نقد دموکراسی لیبرال / اهمیت زیست سیاست و زیست قدرت / شباهت روایت از قدرت و مکانیزم های اعمال قدرت در جوامع دموکراتیک و غیردموکراتیک / آگامبن و فروپاشی تمایز مفهومی حکومت های دموکراتیک از غیردموکراتیک.
منظر سوم: آیا می توان از جنگ پرهیز کرد؟ / روایت مونتسکیو و ماکیاولی از جامعه / جامعه به مثابه شبکه ای از نیروهای / سیاست به مثابه جنگ با ابزارهای دیگر / دولت محصول جنگ و خشونت ؛ و عدم امکان زدودن خشونت از دولت از جمله دولت لیبرال / پرسش های اصلی سیاست: چه کسی با چه کسی می چنگد؟ چرا می جنگد؟ ابزارهای موفقیت در جدال چیست؟ .
♾ادامه دارد.
#فلسفه_سیاست_در_جهان_معاصر
#کریستیان_دلاکامپانی
#مهدی_کاظمی_زمهریر
@kazemizamharir
عنوان فصل چهارم " آزادی در معرض پرسش " است و نویسنده به بررسی نقدهای وارده به "آزادی" از منظرهای سه گانه می پرازد:
منظر اول: آزادی والاترین ارزش نیست/ نقد دموکراسی از منظر فلسفه سیاسی کلاسیک / دموکراسی لیبرال به مثابه حاکمیت غیرفضیلت مندان/ خطر دیکتاتوری اکثریت.
منظر دوم: آیا آزادی صوری همان آزادی واقعی است؟/ دموکراسی تامین کننده آزادی نیست./ دموکراسی و لاپوشانی نابرابری/ روایت فوکویی از قدرت و نقد دموکراسی لیبرال / اهمیت زیست سیاست و زیست قدرت / شباهت روایت از قدرت و مکانیزم های اعمال قدرت در جوامع دموکراتیک و غیردموکراتیک / آگامبن و فروپاشی تمایز مفهومی حکومت های دموکراتیک از غیردموکراتیک.
منظر سوم: آیا می توان از جنگ پرهیز کرد؟ / روایت مونتسکیو و ماکیاولی از جامعه / جامعه به مثابه شبکه ای از نیروهای / سیاست به مثابه جنگ با ابزارهای دیگر / دولت محصول جنگ و خشونت ؛ و عدم امکان زدودن خشونت از دولت از جمله دولت لیبرال / پرسش های اصلی سیاست: چه کسی با چه کسی می چنگد؟ چرا می جنگد؟ ابزارهای موفقیت در جدال چیست؟ .
♾ادامه دارد.
#فلسفه_سیاست_در_جهان_معاصر
#کریستیان_دلاکامپانی
#مهدی_کاظمی_زمهریر
@kazemizamharir
Telegram
attach 📎
Forwarded from DinOnline دینآنلاین
🔻 روزهداری و سنجش هویت معنوی بشر
✍مهدی کاظمی زمهریر
🔹1- ماه رمضان به اتمام رسید و این پرسش باقیست که دستاورد آن برای روزه داران چه بود؟ در دورانی که تا حد زیادی از متافیزیک حاکم بر ادیان اعتبار زدایی شده و همه ما به نحوی در جدال با باورهای الهیاتی سنتی خود قرار داریم، توجیه تحمل مشقت یک ماه روزه داری به امری شاق بدل گشته است. ازاین رو، ناچارا" نیازمند افق های عام تری برای فهم این پدیده هستیم.
🔹2- روزه داری برای "انسان مدرن" به مثابه یک فعل آگاهانه معطوف به آزمودن "خود" است.در این فرآیند سنجشگری، تلاشی آگاهانه پی جویی می شود تا هویت و سرشت خود برای فرد تا حدی پدیدار گردد. در بادی امر، آنچه برای ما مشهود است، پیکره طبیعی خود است و در قسمت مهمی از زندگی روزمره، دلمشغول توجه به حاجات این بخش مشهود هستیم.اما،روزه داری این فرآیند را بطور محدود دچار توقف می کند، و فرصت تامل درباره این پرسش را مهیا می سازد که: آیا می توان وجود انسانی را صرفا" به ابعاد ملموس و مادی فروکاست؟
🔹3- قاعدتا" طبیعت گرایان از سرشت مادی «خود» دفاع می کنند. اما، به گمانم این فروکاستن چندان موفقیت آمیز نیست.تقلای ما برای انکار ابعاد غیرمادی وجودمان نه تنها به انکار آن نمی انجامد، بلکه بطور اصولی به شکل گیری دوگانه تن/آگاهی کمک می کند؛ این دوگانه نه تنها مانع فروکاستن خود به امرمادیست، بلکه حاکی از وجود تمایزی در ساخت هویت بشر است که او را به تنها حیوان واجد آگاهی بدل می سازد. اگرچه، تمایز میان تن / آگاهی، تمایزیابی نحیفی می باشد، که حتی ممکن است با این پاسخ ناپدید گردد: آگاهی تنها شکلی از کارکرد مغز در مواجه با محیط بیرونیست و آن نیز در نهایت سرشتی مادی و طبیعی دارد. با این وجود، همین تمایز یابی حداقلی تن/آگاهی، نقطه مهم و در عین حال عینی است که به ما برای شکل گیری روایتی از خود کمک می کند که ناچارا" دیگر نمی تواند صرفا" مادی باشد.
🔹4- روزه داری به مثابه سنجش خود گامی برای باورمندان به امر متعالی است، تا به سرشت این بعد غیرمادی "خود" آگاهی بیشتری بیابند؛ روزه داری با تضعیف ابعاد مادی پیکره انسانی و با دادن فرصت تامل درباره خود، امکان تجربه ابعاد غیرمادی وجود را فراهم می سازد. این آزمون، گرچه سرشتی شخصی دارد، اما به هر فرد این فرصت را می دهد تا درباره هویت خود به تامل بپردازد و امکان تجربه محتمل امرمتعالی را در درون خود فراهم نماید. موفقیت در این آزمایش می تواند، دوگانه تن/آگاهی را به دوگانه ستبرتر و اساسی تر تن/نفس(روح) بدل سازد که امکان بیشتری برای اندیشیدن به انسان به مثابه پدیداری معنوی و روحانی فراهم می کند.
🔹5- بنابراین، روزه داری، در بیانی حداقلی، طریقه ای برای سنجش و افزایش آگاهی هرفرد از خود است. موفقیت یا شکست در این آزمون آینده نگرش ما را نسبت به خود تعیین می کند؛ اگر در گذشته باور کلی به گزاره های دینی دیدگاه ما را نسبت به این گونه مناسک برمی ساخت، حال میزان موفقیت هر فرد دراجراء درست این آزمون وکسب نتایج ملموس از آن است که چارچوب باورهایش را درباره خود و دینداری خواهد ساخت.
📎 پیوند به این مطلب در سایت دینآنلاین
🆔 @kazemizamharir
🆔 @dinonline
✍مهدی کاظمی زمهریر
🔹1- ماه رمضان به اتمام رسید و این پرسش باقیست که دستاورد آن برای روزه داران چه بود؟ در دورانی که تا حد زیادی از متافیزیک حاکم بر ادیان اعتبار زدایی شده و همه ما به نحوی در جدال با باورهای الهیاتی سنتی خود قرار داریم، توجیه تحمل مشقت یک ماه روزه داری به امری شاق بدل گشته است. ازاین رو، ناچارا" نیازمند افق های عام تری برای فهم این پدیده هستیم.
🔹2- روزه داری برای "انسان مدرن" به مثابه یک فعل آگاهانه معطوف به آزمودن "خود" است.در این فرآیند سنجشگری، تلاشی آگاهانه پی جویی می شود تا هویت و سرشت خود برای فرد تا حدی پدیدار گردد. در بادی امر، آنچه برای ما مشهود است، پیکره طبیعی خود است و در قسمت مهمی از زندگی روزمره، دلمشغول توجه به حاجات این بخش مشهود هستیم.اما،روزه داری این فرآیند را بطور محدود دچار توقف می کند، و فرصت تامل درباره این پرسش را مهیا می سازد که: آیا می توان وجود انسانی را صرفا" به ابعاد ملموس و مادی فروکاست؟
🔹3- قاعدتا" طبیعت گرایان از سرشت مادی «خود» دفاع می کنند. اما، به گمانم این فروکاستن چندان موفقیت آمیز نیست.تقلای ما برای انکار ابعاد غیرمادی وجودمان نه تنها به انکار آن نمی انجامد، بلکه بطور اصولی به شکل گیری دوگانه تن/آگاهی کمک می کند؛ این دوگانه نه تنها مانع فروکاستن خود به امرمادیست، بلکه حاکی از وجود تمایزی در ساخت هویت بشر است که او را به تنها حیوان واجد آگاهی بدل می سازد. اگرچه، تمایز میان تن / آگاهی، تمایزیابی نحیفی می باشد، که حتی ممکن است با این پاسخ ناپدید گردد: آگاهی تنها شکلی از کارکرد مغز در مواجه با محیط بیرونیست و آن نیز در نهایت سرشتی مادی و طبیعی دارد. با این وجود، همین تمایز یابی حداقلی تن/آگاهی، نقطه مهم و در عین حال عینی است که به ما برای شکل گیری روایتی از خود کمک می کند که ناچارا" دیگر نمی تواند صرفا" مادی باشد.
🔹4- روزه داری به مثابه سنجش خود گامی برای باورمندان به امر متعالی است، تا به سرشت این بعد غیرمادی "خود" آگاهی بیشتری بیابند؛ روزه داری با تضعیف ابعاد مادی پیکره انسانی و با دادن فرصت تامل درباره خود، امکان تجربه ابعاد غیرمادی وجود را فراهم می سازد. این آزمون، گرچه سرشتی شخصی دارد، اما به هر فرد این فرصت را می دهد تا درباره هویت خود به تامل بپردازد و امکان تجربه محتمل امرمتعالی را در درون خود فراهم نماید. موفقیت در این آزمایش می تواند، دوگانه تن/آگاهی را به دوگانه ستبرتر و اساسی تر تن/نفس(روح) بدل سازد که امکان بیشتری برای اندیشیدن به انسان به مثابه پدیداری معنوی و روحانی فراهم می کند.
🔹5- بنابراین، روزه داری، در بیانی حداقلی، طریقه ای برای سنجش و افزایش آگاهی هرفرد از خود است. موفقیت یا شکست در این آزمون آینده نگرش ما را نسبت به خود تعیین می کند؛ اگر در گذشته باور کلی به گزاره های دینی دیدگاه ما را نسبت به این گونه مناسک برمی ساخت، حال میزان موفقیت هر فرد دراجراء درست این آزمون وکسب نتایج ملموس از آن است که چارچوب باورهایش را درباره خود و دینداری خواهد ساخت.
📎 پیوند به این مطلب در سایت دینآنلاین
🆔 @kazemizamharir
🆔 @dinonline
دینآنلاین
روزهداری و سنجش هویت معنوی بشر | دینآنلاین
ماه رمضان به اتمام رسید و این پرسش باقیست که دستاورد آن برای روزه داران چه بود؟ در دورانی که تا حد زیادی از متافیزیک حاکم بر ادیان اعتبار زدایی شده و همه ما به نحوی در جدال با باورهای الهیاتی سنتی خود قرار داریم، توجیه تحمل مشقت یک ماه روزه داری به امری شاق…
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر
✔️ کرونای ایدئولوژی : تلفیق ناسیونالیسم و مذهب 🔹1- دهشت از کرونا چنان ما و جهان را دربرگرفته، که گوئی هیولایی نادر پدیدار شده است؛ ملت ها، دولت ها و سازمانهای جهانی در تکاپو برای مهار آن هستند.اما، وقتی به آمار مرگ و میر کرونا نظر می کنیم، این حقیقت عیان…
✔به بهانه مرگ جورج فلوید شهروند سیاه پوست آمریکایی
اگر به جهان پیرامونمان نگاه کنیم، ایدئولوژی های افراطی که ملغمه ای از مذهب؛ناسیونالیسم و نژاد گرایی هستند،بیشتر از کرونا در کشتن انسانها و کرامت زدایی از بشر موفق بودند.
به گمانم این ایده مصطفی ملکیان که برای تحول در زیست عمومی، باورهای ما باید تغییر کند بطور نسبی درست به نظر می رسد و نمی توان در جوامعی که چنین باورهای ستیزه جویانه ای در ذهنیت عمومی ریشه دارد به زدوده شدن خشونت از عرصه مدنی و رشد کرامت شهروندان امید داشت.
@kazemizamharir
اگر به جهان پیرامونمان نگاه کنیم، ایدئولوژی های افراطی که ملغمه ای از مذهب؛ناسیونالیسم و نژاد گرایی هستند،بیشتر از کرونا در کشتن انسانها و کرامت زدایی از بشر موفق بودند.
به گمانم این ایده مصطفی ملکیان که برای تحول در زیست عمومی، باورهای ما باید تغییر کند بطور نسبی درست به نظر می رسد و نمی توان در جوامعی که چنین باورهای ستیزه جویانه ای در ذهنیت عمومی ریشه دارد به زدوده شدن خشونت از عرصه مدنی و رشد کرامت شهروندان امید داشت.
@kazemizamharir
Forwarded from Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر (Mahdi kazemi zamharir)
✔️ چرا شریعتی به کار ما نمی آید؟
🔹1- شریعتی به کار ما نمی آید چون حامل یک ساده انگاری روشنفکرانه عظیمی است که سالهاست دست و پای ما را بسته است.این ساده انگاری ریشه در برداشت ابزاری از جهان جدید و قدیم، و اعتماد به نفس نامعقول از توانایی ما دارد. این گمان که می توان با بهره گیری از عقلانیت انتقادی مدرن، گذشته را همچون ماده ای برای ساختن عصری جدید بکار گرفت. اما، تجربه نشان می دهد که گذشته ماده ای خام برای برساختن آرزوهای و تحقق ایدههای ما نیست.
🔹2- اگرچه بازسازی گذشته در افق حال ما را در پیوند میان دیروز وامروز تا حدی کامیاب می کند، اما همزمان دو محدودیت اساسی را بر ما تحمیل می نماید.از یک سو، گذشته ساختار خود را بر اندیشه ما مسلط می سازد و ما را گرفتار مسائل و پرسشهایی می کند، که گرچه در افق گذشته جذاب و پرطنین بودند، اما ما دیگر چندان دلبستگی به آنها نداریم. از سوی دیگر، افق آینده در پرتو آمیزش با گذشته تاریک و مبهم می گردد. بیش از آنکه ما چشم به آینده داشته باشیم، گرفتار چالش با نیرویی هستیم که همبسته با ما اما دلبسته به ایستایی و ماندگاری در افق دیرین است.
🔹3- تجربه اندیشه شریعتی نه امری دلخواسته بلکه بخشی از سرنوشت تاریخی ما برای گذار از گذشته بود.اما، بازسازی مجدد آن در عصر جدید تقدیر تاریخی ما نیست. ما با گذار از همه تفکراتی که سعی در اتصال گذشته با حال را دارند، ضرورت چنین بازسازی و سودمندی آن را به پرسش می کشیم. امروز نیازمند افقی از تجربه فکری هستیم که بنیاد آن بر حال و افقش روی به آینده باشد. چنین اندیشه ناچارا" طور دیگر از مواجه با زندگی و میراث گذشته را می طلبد، که بیگانه با تجربه معاصر و در ستیزش با تغییر و پویایی نباشد.بازسازی شریعتی تنها تلاشی ناکام برای احیاء تفکری است که ما را در یک هویت گرایی گذشته گرایانه و خیال اندیش محبوس می کند.
✍️بعد ازالتحریر
🔹4- خوشبختانه یا متاسفانه نه تنها تجربه سالهای گذشته مانعی برای احیاء شریعتی است، بلکه بنیاد جامعه شناختی ظهور چنان نگرشی به حیات اجتماعی نیز تا حدودی زوال پیدا کرده است. برای احیاء ایده عدالت و خلق همبستگی در میان تودهها به تفکری غیراسطوره ای و واقعی درباره مسائل جامعه بیشتر نیاز است تا به زبان سمبلیک و اسطوره گرایانه شریعتی.
@kazemizamharir
🔹1- شریعتی به کار ما نمی آید چون حامل یک ساده انگاری روشنفکرانه عظیمی است که سالهاست دست و پای ما را بسته است.این ساده انگاری ریشه در برداشت ابزاری از جهان جدید و قدیم، و اعتماد به نفس نامعقول از توانایی ما دارد. این گمان که می توان با بهره گیری از عقلانیت انتقادی مدرن، گذشته را همچون ماده ای برای ساختن عصری جدید بکار گرفت. اما، تجربه نشان می دهد که گذشته ماده ای خام برای برساختن آرزوهای و تحقق ایدههای ما نیست.
🔹2- اگرچه بازسازی گذشته در افق حال ما را در پیوند میان دیروز وامروز تا حدی کامیاب می کند، اما همزمان دو محدودیت اساسی را بر ما تحمیل می نماید.از یک سو، گذشته ساختار خود را بر اندیشه ما مسلط می سازد و ما را گرفتار مسائل و پرسشهایی می کند، که گرچه در افق گذشته جذاب و پرطنین بودند، اما ما دیگر چندان دلبستگی به آنها نداریم. از سوی دیگر، افق آینده در پرتو آمیزش با گذشته تاریک و مبهم می گردد. بیش از آنکه ما چشم به آینده داشته باشیم، گرفتار چالش با نیرویی هستیم که همبسته با ما اما دلبسته به ایستایی و ماندگاری در افق دیرین است.
🔹3- تجربه اندیشه شریعتی نه امری دلخواسته بلکه بخشی از سرنوشت تاریخی ما برای گذار از گذشته بود.اما، بازسازی مجدد آن در عصر جدید تقدیر تاریخی ما نیست. ما با گذار از همه تفکراتی که سعی در اتصال گذشته با حال را دارند، ضرورت چنین بازسازی و سودمندی آن را به پرسش می کشیم. امروز نیازمند افقی از تجربه فکری هستیم که بنیاد آن بر حال و افقش روی به آینده باشد. چنین اندیشه ناچارا" طور دیگر از مواجه با زندگی و میراث گذشته را می طلبد، که بیگانه با تجربه معاصر و در ستیزش با تغییر و پویایی نباشد.بازسازی شریعتی تنها تلاشی ناکام برای احیاء تفکری است که ما را در یک هویت گرایی گذشته گرایانه و خیال اندیش محبوس می کند.
✍️بعد ازالتحریر
🔹4- خوشبختانه یا متاسفانه نه تنها تجربه سالهای گذشته مانعی برای احیاء شریعتی است، بلکه بنیاد جامعه شناختی ظهور چنان نگرشی به حیات اجتماعی نیز تا حدودی زوال پیدا کرده است. برای احیاء ایده عدالت و خلق همبستگی در میان تودهها به تفکری غیراسطوره ای و واقعی درباره مسائل جامعه بیشتر نیاز است تا به زبان سمبلیک و اسطوره گرایانه شریعتی.
@kazemizamharir
Forwarded from مصطفی ملکیان
✔️شریعتی بیش از هر چیز سخنران بود
✔️ هر وقت به ایشان فکر میکنم یاد گفته شکسپیر میافتم که «هیاهو بر سر هیچ.»
✍مصطفی ملکیان
🔹 شریعتی، بیش از هر چیز سخنران بود. منظورم این است که با احساسات، هیجانات و عواطف مخاطبان بازی میکرد. ولی روشنفکران بعد از انقلاب، بیشتر معلم و مدرساند. در سخنرانیهایشان هم درس میدهند. شما وقتی به سخنرانی دکتر علی شریعتی گوش میکنید، خیلی احساسات و عواطف و هیجانات دارید، غلیان پیدا میکنید. میگویید حق با اوست، آفرین و هورا... اما وقتی سخنرانیاش تمام شد، اگر کسی از شما بپرسد که عصاره سخنرانی دکتر شریعتی چه بود، آن گاه میبینید مثل ماهی که از چنگتان میگریزد، چیزی در مشت ندارید.
🔹نمیتوانید مثلا بگوید سخنرانی یک مقدمه داشت، سه تا ذیالمقدمه داشت، یک مدعا و دو تا دلیل داشت. چون خطیب بود. از خطه خراسان بود و در آن خطه سخنرانان قهار داشتیم، مثل فخرالدین حجازی. «هیاهو بر سر هیچ». خدا رحمتاش کند اما هر وقت به ایشان فکر میکنم یاد گفته شکسپیر میافتم که «هیاهو بر سر هیچ.» شریعتی خطیب بود و منظورم همان خطابه صناعات خمس ارسطویی است. یعنی با هیجانات، احساسات و عواطف سر و کار داشت.
🔹اما وقتی پای صحبت روشنفکران پس از انقلاب مینشیند [مینشینید]، احساسات، عواطف و هیجان شما در کار نیست و دایم باید فکر کنید که استدلالش چه بود. [...] این که گفتم مذمت نیستند، معنایش این است که اینها معلماند. یعنی با ذهن مخاطب کار دارند، استدلال میکنند، مدعا پیش میکشند، ادله مخالفان را نقد میکنند و دلیل خودشان را میخواهند تقویت کنند. شما آیا از دکتر شریعتی سخنرانی سراغ دارید که بگوید من در این سخنرانی دو مدعا دارم؟ مدعای اول را یک دلیل تایید میکند و مدعای دوم را سه دلیل. در تمام سخنرانی شریعتی یک مورد نمیتوانید بیابید که این گونه باشد.
🌾 بخشی از گفتگوی علی زمانیان با مصطفی ملکیان
@kherade_montaghed
بحث و بررسی ها در این باب:
@naghdmalekian
🔻
@mostafamalekian
✔️ هر وقت به ایشان فکر میکنم یاد گفته شکسپیر میافتم که «هیاهو بر سر هیچ.»
✍مصطفی ملکیان
🔹 شریعتی، بیش از هر چیز سخنران بود. منظورم این است که با احساسات، هیجانات و عواطف مخاطبان بازی میکرد. ولی روشنفکران بعد از انقلاب، بیشتر معلم و مدرساند. در سخنرانیهایشان هم درس میدهند. شما وقتی به سخنرانی دکتر علی شریعتی گوش میکنید، خیلی احساسات و عواطف و هیجانات دارید، غلیان پیدا میکنید. میگویید حق با اوست، آفرین و هورا... اما وقتی سخنرانیاش تمام شد، اگر کسی از شما بپرسد که عصاره سخنرانی دکتر شریعتی چه بود، آن گاه میبینید مثل ماهی که از چنگتان میگریزد، چیزی در مشت ندارید.
🔹نمیتوانید مثلا بگوید سخنرانی یک مقدمه داشت، سه تا ذیالمقدمه داشت، یک مدعا و دو تا دلیل داشت. چون خطیب بود. از خطه خراسان بود و در آن خطه سخنرانان قهار داشتیم، مثل فخرالدین حجازی. «هیاهو بر سر هیچ». خدا رحمتاش کند اما هر وقت به ایشان فکر میکنم یاد گفته شکسپیر میافتم که «هیاهو بر سر هیچ.» شریعتی خطیب بود و منظورم همان خطابه صناعات خمس ارسطویی است. یعنی با هیجانات، احساسات و عواطف سر و کار داشت.
🔹اما وقتی پای صحبت روشنفکران پس از انقلاب مینشیند [مینشینید]، احساسات، عواطف و هیجان شما در کار نیست و دایم باید فکر کنید که استدلالش چه بود. [...] این که گفتم مذمت نیستند، معنایش این است که اینها معلماند. یعنی با ذهن مخاطب کار دارند، استدلال میکنند، مدعا پیش میکشند، ادله مخالفان را نقد میکنند و دلیل خودشان را میخواهند تقویت کنند. شما آیا از دکتر شریعتی سخنرانی سراغ دارید که بگوید من در این سخنرانی دو مدعا دارم؟ مدعای اول را یک دلیل تایید میکند و مدعای دوم را سه دلیل. در تمام سخنرانی شریعتی یک مورد نمیتوانید بیابید که این گونه باشد.
🌾 بخشی از گفتگوی علی زمانیان با مصطفی ملکیان
@kherade_montaghed
بحث و بررسی ها در این باب:
@naghdmalekian
🔻
@mostafamalekian
Forwarded from اتچ بات
🔻پادکست “کتاب فلسفه سیاست در جهان معاصر": بخش هفتم
عنوان فصل پنجم کتاب فلسفه سیاسی در جهان معاصر "فرضیه قرارداد " است و نویسنده به بررسی رابطه میان "آزادی " و " عدالت" با توجه به مفهوم "قرارداد اجتماعی " می پردازد.
از نظر نویسنده فهم ضرورت پیگیری برابری و عدالت در جامعه دموکراتیک نیازمند نشان دادن ماهیت دولت دموکراتیک و پیوند آن با مساوات و برابری شهروندان است.
نویسنده با بررسی این ایده سعی دارد مقدمه ای برای فهم اهمیت فلسفه سیاسی جان رالز فراهم کند، که در فصل بعدی یعنی "برابری یا انصاف " به آن می پردازد.
♾ادامه دارد.
#فلسفه_سیاست_در_جهان_معاصر
#کریستیان_دلاکامپانی
#مهدی_کاظمی_زمهریر
@kazemizamharir
عنوان فصل پنجم کتاب فلسفه سیاسی در جهان معاصر "فرضیه قرارداد " است و نویسنده به بررسی رابطه میان "آزادی " و " عدالت" با توجه به مفهوم "قرارداد اجتماعی " می پردازد.
از نظر نویسنده فهم ضرورت پیگیری برابری و عدالت در جامعه دموکراتیک نیازمند نشان دادن ماهیت دولت دموکراتیک و پیوند آن با مساوات و برابری شهروندان است.
نویسنده با بررسی این ایده سعی دارد مقدمه ای برای فهم اهمیت فلسفه سیاسی جان رالز فراهم کند، که در فصل بعدی یعنی "برابری یا انصاف " به آن می پردازد.
♾ادامه دارد.
#فلسفه_سیاست_در_جهان_معاصر
#کریستیان_دلاکامپانی
#مهدی_کاظمی_زمهریر
@kazemizamharir
Telegram
attach 📎
هم شرقی و هم غربی در خدمت «ایران»
1. ایده استقلال از مولفه های اصلی سازنده فرهنگ سیاسی در ایران معاصر است. این ایده نه برساخته محافظه کاران بلکه برآمده از ادراک روشنفکران عصر قاجار می باشد.آنها به درستی به این نکته پی برده بودند که ساخت یک هویت جمعی مشترک که بتواند در مقابل دست اندازی قدرت های خارجی مقاومت نماید، بدون رجوع به ناسیونالیسم ممکن نیست. ایده ناسیونالیسم در عصر مصدق به ظهور سیاست "موازنه منفی" انجامید. در این رویکرد، سیاست خارجی شکلی عدمی داشت و بیشتر به عدم وابستگی کشور به قدرت های خارجی تاکید می کرد؛ سیاست "نه شرقی و نه غربی" در دوران معاصر بازنمودی از همین رویکرد بود.
2. اما، در دوران معاصر امکان گزینش سیاست انزواجویانه فراهم نیست. قرار گرفتن توسعه اقتصادی در قلب سیاست گذاری های ملی و جهانی شدن بسیاری از روندهای ملی، ناچارا" ملت ها را به ارتباطات بیشتر با هم ملزم کرده است. سیاست درست نه تاکید صرف بر توان ملی، بلکه پیوند دادن متعادل آن با روندهای جهانی و بهره گیری از منابع معنوی و مادی موجود در مناطق تمدنی متمایز است.
3. آنچه در این سطور گفته شد، ظاهرا" معقول و بدیهی به نظر می رسد.اما، این پرسش را پیش می کشد که پس چرا بعضی حکومت ها در انتخاب این شیوه تعامل با جهان در می مانند. به گمانم، این پرسشی است، که تنها با نظرکردن به شرایط امکان پدیدار شدن دولت های ملی قابل پاسخ است .
@kazemizamharir
1. ایده استقلال از مولفه های اصلی سازنده فرهنگ سیاسی در ایران معاصر است. این ایده نه برساخته محافظه کاران بلکه برآمده از ادراک روشنفکران عصر قاجار می باشد.آنها به درستی به این نکته پی برده بودند که ساخت یک هویت جمعی مشترک که بتواند در مقابل دست اندازی قدرت های خارجی مقاومت نماید، بدون رجوع به ناسیونالیسم ممکن نیست. ایده ناسیونالیسم در عصر مصدق به ظهور سیاست "موازنه منفی" انجامید. در این رویکرد، سیاست خارجی شکلی عدمی داشت و بیشتر به عدم وابستگی کشور به قدرت های خارجی تاکید می کرد؛ سیاست "نه شرقی و نه غربی" در دوران معاصر بازنمودی از همین رویکرد بود.
2. اما، در دوران معاصر امکان گزینش سیاست انزواجویانه فراهم نیست. قرار گرفتن توسعه اقتصادی در قلب سیاست گذاری های ملی و جهانی شدن بسیاری از روندهای ملی، ناچارا" ملت ها را به ارتباطات بیشتر با هم ملزم کرده است. سیاست درست نه تاکید صرف بر توان ملی، بلکه پیوند دادن متعادل آن با روندهای جهانی و بهره گیری از منابع معنوی و مادی موجود در مناطق تمدنی متمایز است.
3. آنچه در این سطور گفته شد، ظاهرا" معقول و بدیهی به نظر می رسد.اما، این پرسش را پیش می کشد که پس چرا بعضی حکومت ها در انتخاب این شیوه تعامل با جهان در می مانند. به گمانم، این پرسشی است، که تنها با نظرکردن به شرایط امکان پدیدار شدن دولت های ملی قابل پاسخ است .
@kazemizamharir
Forwarded from سیاسیون ایران| siasiuniran@
4_5773858865409951750.pdf
11.2 MB
🔻متن کامل قرارداد برنامه جامع همکاری های 25 ساله ایران و چین
🔸ویرایش نهایی/18صفحه
#سیاسیون_ایران
🆘 @siasiuniran
🆘 @siasiuniran_News
🆘 @siasiuniran_Bot
🆘 @siasiuniran_gap
🔸ویرایش نهایی/18صفحه
#سیاسیون_ایران
🆘 @siasiuniran
🆘 @siasiuniran_News
🆘 @siasiuniran_Bot
🆘 @siasiuniran_gap
Forwarded from امیر تاکی
بحران مرگ فراگیر.pdf
10.5 MB
🔰شماره چهارم ویژه نامه پرسش روزنامه اصفهان زیبا
✅با موضوع: "بحران مرگ فراگیر"
زندگی بشر در میان بحران های جهانی
🔷با نوشتارها و گفتارهایی از:
مقصود فراستخواه، سعید مدنی، حسین دباغ، ناصر مهدوی، سیدعلی میرموسوی، بابک عباسی، مهدی کاظمی زمهریر، قاسم کاکایی، مرتضی کاظمی، علی نیکجو، مرضیه مرتاضی لنگرودی، شهریار دبیرزاده، سعید خضر، امیر تاکی
✅با موضوع: "بحران مرگ فراگیر"
زندگی بشر در میان بحران های جهانی
🔷با نوشتارها و گفتارهایی از:
مقصود فراستخواه، سعید مدنی، حسین دباغ، ناصر مهدوی، سیدعلی میرموسوی، بابک عباسی، مهدی کاظمی زمهریر، قاسم کاکایی، مرتضی کاظمی، علی نیکجو، مرضیه مرتاضی لنگرودی، شهریار دبیرزاده، سعید خضر، امیر تاکی
Forwarded from اتچ بات
🔻پادکست “کتاب فلسفه سیاست در جهان معاصر": بخش هشتم
عنوان فصل ششم کتاب فلسفه سیاسی در جهان معاصر "برابری یا انصاف؟ " است و نویسنده سعی دارد به مساله عدالت و دو روایت از آن یعنی روایت مارکسیستی و لیبرالی بپردازد.
نویسنده در ابتداء نظریه عدالت به مثابه مساوات را که متاثر از اندیشه مارکس است، مورد بررسی قرار می دهد. سپس به بررسی نظریه عدالت جان رالز می پردازد. نظریه عدالت جان رالز قصد دارد به جای تاکید بر مساوات بر انصاف تاکید کند.
عدالت به مثابه انصاف رویکردی ترمیمی و تصحیحی به عدالت است.
در این پادکست همچنین، به برداشت ارسطو از عدالت و محدودیت های نظریه عدالت جان رالز خواهیم پرداخت.
♾ادامه دارد.
#فلسفه_سیاست_در_جهان_معاصر
#کریستیان_دلاکامپانی
#مهدی_کاظمی_زمهریر
@kazemizamharir
عنوان فصل ششم کتاب فلسفه سیاسی در جهان معاصر "برابری یا انصاف؟ " است و نویسنده سعی دارد به مساله عدالت و دو روایت از آن یعنی روایت مارکسیستی و لیبرالی بپردازد.
نویسنده در ابتداء نظریه عدالت به مثابه مساوات را که متاثر از اندیشه مارکس است، مورد بررسی قرار می دهد. سپس به بررسی نظریه عدالت جان رالز می پردازد. نظریه عدالت جان رالز قصد دارد به جای تاکید بر مساوات بر انصاف تاکید کند.
عدالت به مثابه انصاف رویکردی ترمیمی و تصحیحی به عدالت است.
در این پادکست همچنین، به برداشت ارسطو از عدالت و محدودیت های نظریه عدالت جان رالز خواهیم پرداخت.
♾ادامه دارد.
#فلسفه_سیاست_در_جهان_معاصر
#کریستیان_دلاکامپانی
#مهدی_کاظمی_زمهریر
@kazemizamharir
Telegram
attach 📎
Forwarded from DinOnline دینآنلاین
🔻کرونا و تجدیدنظر در ارزشها و شیوههای زندگی
✍مهدی کاظمی زمهریر
۴ مرداد ۱۳۹۹
✔️یکی از پرسشهایی که در مواجه با کرونا پیش روی ماست، بررسی تاثیرات بادوام این بیماری همه گیر بر شئون مختلف زندگی بشر است. در پاسخ به این پرسش شاهد روایتهای اغراق آمیز از تاثیرات کرونا بر آینده بشر هستیم. اما، به گمان نگارنده این سطور باید با دیدی واقع بینانه به تاثیرات این بیماری پرداخت. در این مقاله، نویسنده سعی کرده است، به تاثیرات کرونا بر رشد “فردگرایی” و ” جمع گرایی ” در جوامع معاصر در سطوح مختلف فردی و اجتماعی بپردازد. با بررسی تجربه زیسته شده در بازه زمانی اپیدمی مشخص میشود، کرونا در بعضی حوزهها به رشد فردگرایی و انزواجویی کمک میکند؛ در عین حال در بعضی حوزههای دیگر میتواند به تقویت نهادها، فرهنگ جمعی و روحیه همکاری میان شهروندان و ملتها بیانجامد. در نتیجه، کرونا بیش از آنکه باعث تغییر جهت یکسویه زندگی ما به سوی فردگرایی یا جمع گرایی باشد، بیشتر به متوازن سازی سبک زندگی انسان معاصر در میانه فردگرایی و جمع گرایی کمک خواهد کرد.
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
🆔 @dinonline
✍مهدی کاظمی زمهریر
۴ مرداد ۱۳۹۹
✔️یکی از پرسشهایی که در مواجه با کرونا پیش روی ماست، بررسی تاثیرات بادوام این بیماری همه گیر بر شئون مختلف زندگی بشر است. در پاسخ به این پرسش شاهد روایتهای اغراق آمیز از تاثیرات کرونا بر آینده بشر هستیم. اما، به گمان نگارنده این سطور باید با دیدی واقع بینانه به تاثیرات این بیماری پرداخت. در این مقاله، نویسنده سعی کرده است، به تاثیرات کرونا بر رشد “فردگرایی” و ” جمع گرایی ” در جوامع معاصر در سطوح مختلف فردی و اجتماعی بپردازد. با بررسی تجربه زیسته شده در بازه زمانی اپیدمی مشخص میشود، کرونا در بعضی حوزهها به رشد فردگرایی و انزواجویی کمک میکند؛ در عین حال در بعضی حوزههای دیگر میتواند به تقویت نهادها، فرهنگ جمعی و روحیه همکاری میان شهروندان و ملتها بیانجامد. در نتیجه، کرونا بیش از آنکه باعث تغییر جهت یکسویه زندگی ما به سوی فردگرایی یا جمع گرایی باشد، بیشتر به متوازن سازی سبک زندگی انسان معاصر در میانه فردگرایی و جمع گرایی کمک خواهد کرد.
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دینآنلاین
🆔 @dinonline
دینآنلاین
کرونا و تجدیدنظر در ارزشها و شیوههای زندگی | دینآنلاین
یکی از پرسشهایی که در مواجه با کرونا پیش روی ماست، بررسی تاثیرات بادوام این بیماری همه گیر بر شئون مختلف زندگی بشر است. در پاسخ به این پرسش شاهد روایتهای اغراق آمیز از تاثیرات کرونا بر آینده بشر هستیم. اما، به گمان نگارنده این سطور باید با دیدی واقع بینانه…
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «✔️ اهداف استراتژیک #آمریکا علیه #ایران 🔹1- امروز #ترامپ و دولت آمریکا " #سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی #IRGC" را در لیست سازمان های #تروریستی قرار داد. سوالی که پیش می آید، اینست که این اقدامات ستیزه جویانه آمریکا علیه ایران در بستر کدام هدف استراتژیک…»
Forwarded from بیایید ketabestaneman@
اسلام_و_مبانی_حکومت_از_علی_عبدالرزاق.pdf
18.7 MB
اسلام و مبانی حکومت
نوشته : علی عبدالرزاق
ترجمه : محترم رحمانی و محمدتقی محمدی
با مقدمه و نقد مفصل محمد عماره
نوشته : علی عبدالرزاق
ترجمه : محترم رحمانی و محمدتقی محمدی
با مقدمه و نقد مفصل محمد عماره
Forwarded from بیایید ketabestaneman@
جامعه_شناسی_روشنفکری_دینی_در_ایران_از_عباس_کاظمی.pdf
13.3 MB
جامعهشناسی روشنفکری دینی در ایران
نوشته : عباس کاظمی
نوشته : عباس کاظمی
Forwarded from Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر (Mahdi kazemi zamharir)
🔰معنای حکومت "جمهوری"
🔹من آن حکومت را حکومت جمهوری می نامم که تحت سیطره قانون اداره می شود، شکل حکومت هر چه باشد تفاوتی نمی کند؛ زیرا در چنین حکومتی فقط نفع عمومی حاکم است و این نفع بر هر نفع دیگری مقدم است.
🔹این آشکارا خلاف قانون طبیعت است که گروه بسیار کوچکی از آدم ها تا سرحد اشباع از همه امکانات زندگی برخوردار باشند ،حال آنکه اکثریت به اتفاق مردم از ضروری ترین وسایل ادامه زندگی محروم اند.
✔روسو، قرار داد اجتماعی
🆔 @kazemizamharir
🔹من آن حکومت را حکومت جمهوری می نامم که تحت سیطره قانون اداره می شود، شکل حکومت هر چه باشد تفاوتی نمی کند؛ زیرا در چنین حکومتی فقط نفع عمومی حاکم است و این نفع بر هر نفع دیگری مقدم است.
🔹این آشکارا خلاف قانون طبیعت است که گروه بسیار کوچکی از آدم ها تا سرحد اشباع از همه امکانات زندگی برخوردار باشند ،حال آنکه اکثریت به اتفاق مردم از ضروری ترین وسایل ادامه زندگی محروم اند.
✔روسو، قرار داد اجتماعی
🆔 @kazemizamharir
Forwarded from مباحث ایرانشناسی
تکوین زبان فارسی.pdf
25.6 MB
علی اشرف صادقی،تکوین زبان فارسی،دانشگاه آزاد ایران،۱۳۵۷
دانشگاه آزاد ایران منحل شده و ناشر در حال حاضر فعال نیست
@IssuesofIranology
دانشگاه آزاد ایران منحل شده و ناشر در حال حاضر فعال نیست
@IssuesofIranology
Social Sciences Research Methods.part1.pdf
1.3 MB
روش تحقیق در علوم اجتماعی
دکتر مهدی کاظمی زمهریر
دانشکده علوم سیاسی دانشگاه مفید
ترم تحصیلی 1_00_99
@kazemizamharir
دکتر مهدی کاظمی زمهریر
دانشکده علوم سیاسی دانشگاه مفید
ترم تحصیلی 1_00_99
@kazemizamharir
🔻لینکهای مفید در زمینه تعریف "سنت " و " مدرنیته"
https://en.wikipedia.org/wiki/Tradition
https://jisr.ut.ac.ir/article_36562_7fb78b5c31606098c4c7127ec3d125c9.pdf
http://ensani.ir/file/download/article/20121212083737-9512-5.pdf
https://bit.ly/3iXhqe4
https://www.magiran.com/article/1904325
https://bit.ly/33PnZsI
https://www.youtube.com/watch?v=-VA2sb7jPTk
https://bit.ly/2RQO1Gx
https://bit.ly/2RW4s49
https://bit.ly/3cqqZj7
#اندیشه_اسلام_و_ایران
@kazemizamharir
https://en.wikipedia.org/wiki/Tradition
https://jisr.ut.ac.ir/article_36562_7fb78b5c31606098c4c7127ec3d125c9.pdf
http://ensani.ir/file/download/article/20121212083737-9512-5.pdf
https://bit.ly/3iXhqe4
https://www.magiran.com/article/1904325
https://bit.ly/33PnZsI
https://www.youtube.com/watch?v=-VA2sb7jPTk
https://bit.ly/2RQO1Gx
https://bit.ly/2RW4s49
https://bit.ly/3cqqZj7
#اندیشه_اسلام_و_ایران
@kazemizamharir
Wikipedia
Tradition
custom passed down through generations