Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر
481 subscribers
121 photos
97 videos
215 files
357 links
استاد سابق دانشگاه؛
مدرس و پژوهشگر اندیشه سیاسی؛
جایی برای گفتگو درباره: فلسفه سیاسی و روش شناسی؛ سنت روشنفکری و مدرنیته ایرانی.
مقیم #تورنتو

لینک آکادمی 👇
https://kazemizamharir.ir/academy

اینستاگرام👇
@drkazemizamharir
کانال تلگرام👇
Download Telegram
✔️ اندیشه هایی که آینده نیستند!

🔹مهدی کاظمی زمهریر

🔸1- اخبار شگفت نوآوری های بشر ، هر لحظه در حال برکندن ما از عادات دیروز و مجبور کردن ما به پذیرش شیوه های نو در زندگی است.اما، اندیشه ها هنوزگرفتار گذشته هستند ومناظره های فکری در ایران معاصر سعی دارند ما را با گذشته عتیق پیوند دهند. این در حالی است که ما در زندگی عملی ناچار به پیوستن به روندهای آینده ساز هستیم.

🔸2- نظریه "ایرانشهری" سید جواد طباطبایی و" حکمرانی فقهی" داود فیرحی ، نمونه ای از مناظره های مسلط بر ایران معاصر هستند؛ بیش از آنکه ما را با واقعیت های عینی جامعه خود و چشم اندازهای آینده پیوند دهند، در حال بازسازی گذشته به مثابه امرجدید می باشند.

🔸 3- این ایده های گذشته گرایانه، به این سوال ها پاسخ نمی دهند که در پروژه آنها ایران واقعی در کجا قرار دارد؟ ایران چند تکه از حیث قومیت، زبان و دین چگونه می تواند، در ایرانشهر خود را بازیابد؟ آیا امکان بسط مناسبات صلح آمیز با کشورهای همسایه درسایه این نگاه باستان گرایانه - که یادآور سلطه امپراتوریایی ماست- وجود دارد؟ یا اینکه، باتوجه به تجربه چند دهه گذشته، این تجربه چه عبرت ها و نتایجی برای ما برای فهم سیاست از منظر فقه بهمراه دارد؟ چه میزان می توان روایت صرفا"دینی از نظم را مبنای اداره جامعه قرار داد، در حالی که جوامع معاصر برای حفظ پویایی، نیازمند پیوند با جهان پیرامون خود می باشند؛ جهانی که نظم آن برساخته خرد بشری و گریزان از هرگونه ایستایی و گذشته نگری است.

🔸4- همانطور که در مقاله «10مانع توسعه سریع ایران» گفته ام، تفکر سیاسی در جامعه ما خیالی ، گذشته گرا و شدیدا" انزواجویانه است. لذا، "مساله ایران" را منتزع از واقعیت ها و مسائل امروز جهان و خاورمیانه طرح می کنند. این در حالی است که هر اندیشه ای درباره ایران ، تنها زمانی رهگشاست، در افق آینده مسائل جامعه معاصر را طرح نماید.

✔️لینک متن کامل مقاله : 10 مانع توسعه سریع ایران
https://bit.ly/2D4JJob

@kazemizamharir
به بهانه نشست ضدایرانی در لهستان👇👇
Mahdi Kazemi | مهدی کاظمی زمهریر pinned «✔️تحریم های ترامپ و اموری که دیده نمی شود. 🔸مهدی کاظمی زمهریر 🔹1- وقتی به گفتار سیاست مداران و کنش گران در داخل و خارج درباره اقدامات و سیاست های ترامپ علیه ایران نظر می کنیم، ثقل اصلی تحلیل ها بر اقدامات آشکار ترامپ یعنی تحریم ها و اثرات آن متمرکز است؛…»
✔️ تفکر سیاسی و ایده "ایران آیند"

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- کانون هرگونه نظریه پردازی سیاسی، "ایران آینده" است؛ اما، ایران آینده، نه در پیوند با "ایرانشهر" باستانی است و نه " مدینه فاضله". چنین ایرانی، در ذهنیت جمعی تنیده در زندگی روزمره مردم است و وظیفه دانش سیاسی – چه فلسفی و چه جامعه شناختی – بازسازی این ذهنیت جمعی درباره ایران می باشد.

🔹2- وقتی سخن از ایران آینده است، به معنای برساختن امری غریب نیست. بلکه، عینیت بخشی به آن چیزی است که در اذهان کنونی ما برساخته شده است و آنها در تب و تاب تحقق آن هستند. نقش متفکر سیاسی، نه ساخت ایده "ایران آینده" بلکه کمک به زادن "ایران آینده" است.

🔹3- چون سخن گفتن از ایران آینده، سخن گفتن از امرحاضر است، نیازی به تحمیل خود بر ذهن و جان مردمان ندارد، زیرا که بیان پذیر شدن چیزی است که فرد ایرانی در تقلای بیان آن هستند. در مقابل، تفکر گذشته نگر و بی ارتباط با زیست جمعی، برای تحمیل خود بر ذهنیت مردم ، نیازمند طرد و برچسب زنی است.

🔹5- ایده "ایران آینده"، کمک به فعلیت بخشی به امکان هایی است که در دسترس انسان ایرانی، اما محروم از آن است.سوال اصلی، تفکر آینده نگر، معطوف به این مساله است که چه عواملی این امکان ها را از دسترس انسان ایرانی دور کرده است، و چگونه می توان این امکان ها را فعلیت بخشید.

@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✔️ نقشه ترامپ برای جهان و منطقه خاورمیانه

🔹1- این دو مقاله زیر تصویر خوبی از سیاست خارجی ترامپ عرضه کرده اند.پیشنهاد می کنم حتما علاقمندان به سیاست خارجی آمریکا آن را بخوانند. بویژه اینکه، عملکرد ترامپ تاثیر مهمی بر چشم اندازهای داخلی ما دارد.
🔹2- لینک مقاله ها:
https://bit.ly/2S0aPVS
https://bit.ly/2FOiDnf

@kazemizamharir
✔️اصل جمهوریت و حق اظهار نظر درباره امور دینی

✍️ مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- سخنان دیروز رییس جمهور در روز دوشنبه اول بهمن ۱۳۹۷ با معاونان و مدیران وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات درباره "حجاب"، واکنش هایی را بویژه در میان حوزویان به همراه داشت.قاعدتا" یکی از سوال هایی که پیش می آید، اینست که سخنان رییس جمهور درباره مسائل دینی چه ارتباطی با مسوولیت های وی در قوه مجریه دارد. به تعبیر یکی از منتقدان بهتر نیست، "امرشرعی" به حوزه واگذاشته شود و رییس جمهور به امور اقتصادی و سیاسی بپردازند.

🔹2- با نگاهی پدیدارشناسانه به عملکرد سیاست مداران،فقیهان و دانشگاهیان، اثری از عمل به این توصیه در میان هیچ کدام دیده نمی شود. فقیهان هر روز درباره امور بسیار تخصصی اقتصادی و سیاسی اظهار نظر می کنند و در این اظهار نظرها نیز خود را محق می بینند. دانشگاهیان نیز اظهار نظر در امور عمومی از جمله مذهب و دین را از حیطه صلاحیت های خود خارج نمی بینند. در این میان، سیاست مداران نیز در همان مسیر گام برداشته، در هر امری که با بسیج عمومی توده ها مرتبط باشد، برای خود حق سخنوری قائل هستند. اما، این وضعیت از منظری باعث نوعی آشفته بازار در حوزه عمومی شده است.آیا راهکار گذار از این وضعیت دعوت به سکوت است؟

🔹3- به گمانم در این مساله سه نکته وجود دارد. اولین نکته اینست که اظهار نظر در هر امر عمومی چه دینی یا سیاسی، حق همه شهروندان کشور است.این حق بدون توجه به سطح دانش افراد، عام و مطلق می باشد. از این رو، همه افراد چه "عامی" و چه "متخصص" حق دارند، در هر موضوعی چند و چون کنند و دیدگاههایشان را در حوزه عمومی طرح نمایند. این حق مردم است که عملکرد سیاست مداران را به پرسش کشند و در مورد تبعات تصمیمات آنها بر زندگی شان خواهان توضیح باشند.نمی توان مردم را از حق پرسشگری در مورد آنچه با کیفیت زندگی آنها مرتبط است، محروم کرد. همچنین، مردم حق دارند، درباره عقاید دینی که هم زندگی اینجهانی و هم زندگی اخروی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، کنجکاوی و پرسش کنند و خواهان گفتگوی در یک فضای بین الاذهانی در مورد دعاوی و گزاره های دینی شوند. کسی نمی تواند هیچ شهروندی را به خاطر بهره گیری از این حق نکوهش کند و یا خواهان محروم کردن آنها از این حق به بهانه نداشتن تخصص گردد. هر شهروندی حق دارد با بهره گیری از همان عقلی که به باورهای سیاسی و دینی می گراید، و مبنای کنش روزمره وی و زندگی ایمانیش می باشد، در هر دو حوزه پرسشگری کند، و در جستجوی دلایل قوی تر برای باورهای خود باشد.

🔹4- اما، نکته دوم مرتبط با نحوه کاربست عملی "حق مطلق شهروندان برای اظهار نظر در مورد هر امر مرتبط با حیات فردی و جمعی " است. اگرچه همه بویژه سیاست مداران، فقیهان و دانشگاهیان به مثابه شهروندان از این حق بهره مند هستند،اما داشتن حق مطلق اظهار نظر درباره مسائل عمومی به معنای کاربست مطلق آن توسط فرد نیست. زیرا ، همانطور که سعدی در گلستان می گوید، « تامرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد»، کاربست مطلق حق اظهار نظر و سخنوری در مورد همه چیز تنها می تواند، باعث برملا شدن بنیان های سست استدلال سخنوران گردد. بنابراین، به گمانم بهترین مانع و رادع برای افراد در بهره گیری از این حق، در خود این حق نهفته است.بویژه، در عصر اینترنت که دانش های تخصصی نه تنها در دسترس عالمان ، بلکه توده مردم می باشد، بهره گیری زیاد از حق اظهار نظر تنها باعث بی اعتباری گوینده کلام می شود. امری که از قضا امروزه بسیاری از حوزویان را به خاطر دسترسی سهل به رسانه های عمومی و امنیت پس از سخن گفتن به آن دچار کرده است؛ وفور اظهار نظرهای غیرتخصصی و ناصحیح در امور مختلف توسط حوزویان ، تنها باعث اعتبار زدایی از این نهاد گردیده ، بی انکه ثمری برای ایشان یا جامعه داشته باشد.

🔹5- اما، نکته سوم به گمانم محل اصلی بحران است.آنچه این مباحثه ها را جدل برانگیز می کند، نه خصلت کارشناسانه یا غیرکارشناسانه این سخنان، بلکه عدم توافق درباره شیوه تبدیل این نظرات به قواعد رسمی کنش در حوزه عمومی است. در حالی که سخنوران سنتی مدعی این هستند، که به اعتبار مرجعیت شرعی خود می بایست، فتاوای آنها می بایست مبنای ساخت قواعد رسمی باشد، اما در نظام های دموکراتیک و مدرن، این مردم هستند که در نهایت تعیین کننده سرشت قواعد عمومی می باشند؛در منازعه رییس جمهور با مخالفان، مساله اصلی این نکته است.
🔹6- در واقع، سماجت روحانی در انجام اظهار نظرهای حساسیت برانگیز با وجود تذکرات مختلف، ریشه در لاینحل باقی ماندن این مساله دارد.در واقع، عملکرد روحانی بازنمایی کننده این ایده است که در یک حکمرانی مبتنی بر اصل جمهوریت، تنها نیرویی که می تواند درباره اعتبار یا قانونیت قواعد رسمی اظهار نظر کند، مردم می باشند. این امر نه تنها ریشه در ماهیت اصل جمهوریت است، بلکه با این واقعیت جامعه شناختی در پیوند است، که آنچه در وجدان عمومی معتبر می باشد، در نهایت خود را به مثابه نظم رسمی بر نهادهای حکمرانی تحمیل خواهد کرد.عدم پذیرش این واقعیت جامعه شناختی تنها به شکست واضعان قواعد و هنجارهای رسمی در تحمیل ایده های خود به جامعه؛ تبدیل هنجارهای غیررسمی به مثابه قواعد حاکم بر زندگی مدنی و متروک شدن قواعد قانونی در زندگی روزمره مردم می انجامد.امری که امروزه در در جامعه خود شاهد آن هستیم.

📎 لینک مقاله در وب سایت دین آنلاین:
http://dinonline.com/doc/note/fa/8111

@kazemizamharir
https://kazemizamharir.ir
✔️ ونزوئلا و شکست اقتصاد سیاسی پوپولیستی و چپ

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- هیچ چیز مانند مدعاهای اقتصاد سیاسی پوپولیستی و چپ در منظر اول جذاب نیست: دفاع از توزیع منابع، مخالف با سرمایه داری و نقد استعمار طبقات محروم.اما، همان میزان که در نقد سرمایه داری لیبرالی، چپ ها موفق هستند، در عرضه بدیلی برای آن شکست خورده. مشکله اقتصاد سیاسی پوپولیستی و چپ اینست که اقتصاد برخلاف سایر حوزه های اجتماعی بر شاخص های عینی تری استوار است و شکست در فهم و مدیریت آنها سریعا" خود را به نمایش می گذارد. برای همین، سیاست مداران پوپولیست در لحظه اوج گیری، گام های حرکت به سمت شکست را نیز طی می کنند.

🔹2- وقتی احمدی نژاد در ایران با شعارهای پوپولیستی برآمد، با وجود بدبینی ذاتی، از نوعی خوشی و امید کاذب به سیاست های وی برخوردار بودم.اما، تنها پس از یک سال شاخص های واقعی اقتصاد به همه فهماند که برخلاف رویای شیرینی پوپولیستی، منطق اقتصاد فراتر از ایدئولوژی های سیاسی گام بر می دارد. تورم، کمبود، کاهش کارایی، رشد منفی چیزهایی نیستند که در پس لفاظی های ایدئولوژیک بتوان آنها را مخفی کرد. برخلاف سایر حوزه ها مانند فرهنگ، که می توان با بهره گیری از ادبیات بیانی ، مردم را فریب داد، اما امکان فریب مردم در حوزه اقتصاد وجود ندارد؛ آنها فرق میان هزارتومن و یک میلیون را به خوبی می فهمند.

🔹3- حاکمیت عقل متعارف در اقتصاد، امکان مانور را از سیاست مداران و تئوری پردازان چپ گرایی اقتصادی می گیرد.در پس همه لفاظی ها در نهایت آنچه در حوزه اقتصاد برای فرد معنادار است، قدرت خریدی است که در جیب ایشان قرار می گیرد. سوال هایی مانند « اینکه مالکیت از آن کیست؟ اینکه چه کسی فرادست است یا فرودست؟ ابزار تولید از آن کیست و یا اینکه چه کسی تولید کننده ارزش است؟ » مهم هستند، اما نمی توان با لفاظی در این حوزه ها، معیارهای عینی اقتصادی را به حاشیه راند.برای مردم عادی نه پاسخ های ما به این سوال ها، بلکه دستاورد پاسخ های ما برای آنها از حیث ارزش، اهمیت دارد.

🔹4- اقتصاد سیاسی چپ به مثابه یک پادگفتمان می تواند نقش مهمی در بهبود نظم اقتصادی سرمایه دارانه و بسط عدالت داشته باشد، اما، هیچگاه بدیل خوبی برای آن نیست.پیوند این نگرش با رانت نفت عمق فاجعه را چند برابر خواهد کرد؛ امری که در ایران و ونزوئلا تجربه شده است.

✔️بعضی لینک ها جالب درباره علل بحران اقتصادی ونزوئلا:
https://bit.ly/2CK5zfm
https://bit.ly/2FP0LcM
https://bit.ly/2RQ39pZ

@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
✔️ امید؛ آیا باید به آینده امید داشت؟

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- آیا باید به آینده امید داشت؟ من چندان امیدوار نیستم؛ آینده ایران چندان روشن نیست چون آن کسانی که می بایست به تحقق امیدهای مردم کمک کنند، خود در خوابند.اینکه ما در این جلسه و یا آن سخنرانی از امید سخن بگوئیم، باعث خلق امید در میان مردم نمی گردد.

🔹2- خلق امید در ذهن و جان مردم؛ بیش از آنکه به عملکرد مردم عادی وابسته باشد، فعل نخبگان است. مخاطب فلسفه امید، نخبگان هستند که می بایست نشان دهند برای جامعه خود آرزوهای بزرگ و خیر دارند و جهت تحقق آن حاضر به از خودگذشتگی و ایثار هستند.

🔹3- در افق جاری، شاهد وارونگی هستیم. نخبگان فکری و سیاسی به جای اینکه چشم انداز خود را برای ایران آینده عرضه و برای تحقق آن تلاش کنند، در حال گفتار درمانی می باشند؛ گمان می کنند اگر به مردم بگویند امیدوار باشید، آنها امیدوار خواهند شد.

🔹4- امید حاصل عمل نخبگان جامعه است که بر ذهن توده ها هک می شود.اگر مردم ناامیدند چون نخبگان ایرانی آنها را به حال خود رها کرده اند؛ و دلخوش به مواهبی هستند که از آن بهره می برند؛ و امیدوار به اینکه مردم با تحمل سختی ها، زمان لازم را به تاریخ بدهند که خودش راه فروبسته را بگشاید، بدون هیچ جسارتی، شجاعتی و اقدام خطیری.

@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
#کودک_همسری و توسعه مرزهای تمتع #جنسی

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- تجربه #چهل_سال گذشته انقلاب نشان داده که هر زمان نهادهای حکومتی قصد بازسازی نهادهای سنتی را دارد ، نه تنها به تقویت آنها کمک نکرده، بلکه باعث زوال آنها شده است. ترویج پدیده کودک همسری در تلویزیون ( سریال #بچه_مهندس) نیز از این قاعده مستثنی نیست.
🔹2- ترویج #کودک_همسری، گام دیگری از فرآیند سنت زدایی جامعه ایران است.برخلاف تصور اولیه، ایده کودک_همسری ، پدیده ای جدید است و بعضی قواعد مهم و حیاتی اخلاقی را در میان مدت دچار زوال خواهد کرد.
🔹3- کودک همسری در عالم قدیم ریشه در عواملی همچون فقر اقتصادی، نیاز به بازتولید اجتماعی، ابزاری برای پیوندهای اجتماعی و ... داشت، و کمتر در آن طرفین ازدواج بویژه زنان "سوژه های آگاه از حیث جنسی " تصور می شدند. اما، در کودک همسری جدید، نه فقر اقتصادی خانواده و نیاز به کاهش عایله و نه مساله بازتولید اجتماعی جامعه و نه اموری از این حیث عامل شکل گیری آن است.در مقابل، در ایده جدید کودکان همانند بزرگسالان دارای انگیزه های جنسی روشن و آگاهانه ای هستند، که می بایست به طور مشروع ارضاء گردد.همچنین، ایده کودک همسری برخلاف عقاید سخت گیرانه گذشته در باب امر جنسی، که بر خویشتن داری و تقوا استوار بود، کمتر بر این بعد تاکید می کند، و "تمتع" را راهکار پاسخ به این نیاز می داند.
🔹4- بنابراین، ایده کودک_همسری دارای دو بعد مهم است؛ بعد اول، بیان این گزاره است که کودکان نیز همانند بزرگسالان از حق مشروعی برای ارضاء نیازهای جنسی و عاطفی خود برخوردار می باشند.بعد دوم، ارایه راهکار برای این نیاز است، که از نظر سنت گرایان ازدواج زودهنگام می باشد.اما، تجربه جمهوری اسلامی نشان می دهد، که آنچه باقی خواهد ماند، گزاره اول است و جامعه راهکار دیگری را متناسب با دوران جدید برخواهد ساخت.
🔹5- اگر به تجربه عملی گذشته مراجعه کنیم، مواردی را می یابیم، که گواه این ادعاست. بطور مثال، سنت گرایان در مقابل موج تقاضاهای جنسی جمعیت جوان کشور در دهه 70 و 80، ازدواج موقت را به مثابه راهکار ترویج کردند.اما، جامعه ایده امکان روابط کوتاه مدت را از ازدواج موقت گرفت، ولی آن را در صورتی مدرن که همان #ازدواج_سفید بود، عملیاتی کرد.
🔹6- در داستان کودک همسری نیز آنچه جامعه از این ایده برخواهد گرفت، ایده ضرورت توجه به نیازهای جنسی کودکان و فروریختن قبح چنین روابطی در این دوران می باشد؛ و آنچه طرد خواهد شد، صورت حل این معضل یعنی ازدواج می باشد. اینکه، چگونه این ایده خود را در صورتی جدید همانند "ازدواج سفید" در آینده تجسد خواهد بخشید، و به بخش عادی از زندگی روزمره ایرانیان تبدیل خواهد شد، امری است که در روند تاریخ آشکار خواهد گردید.


@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸ویدیوئی تاریخی از #کنفرانس‌تهران در سفارت شوروی (باغ اتابک)نوامبر ۱۹۴۳ (آذر ۱۳۲۲)با حضور چرچیل ، استالین و روزولت
برگرفته از کانال "یک سبد گل یاس"
@sahandiranmehr
✔️ انقلاب امر غیرعقلانی اما گریزناپذیر: به بهانه سالگرد انقلاب 57

🔹1- جامعه به مثابه پدیداری زنده در لحظات حساس تاریخی ناچار از گزینش انقلاب است. این گزینش گریزناپذیر، اما غیرعقلانی است. گریزناپذیر، چون بدون انقلاب امکان شکستن انسداد سیاسی وجود ندارد.اما، غیرعقلانیست، چون بر تصاویری کاذب از موقعیت استوار است؛تصاویری که وعده رفع سریع همه مشکلات و کمیابی ها را به توده ها می دهد و نظام سیاسی مستقر را تنها عامل اساسی این بحران ها بازنمایی می کند.اما، پس از تحقق انقلاب، واقعی نبودن این مدعاها به سرعت آشکار می گردد. چون انقلابیون با واقعیت های سختی که امکانات کنش حکمرانان و حکومت را محدود می کند، آشنا می شوند.

🔹2- ظهور چنین موقعیتی، محصول جدایش عقلانیت حکمرانی از عقلانیت اجتماعی است.این جدایش باعث ایجاد بیگانگی میان حکومت و مردم می گردد. علت بیگانگی، تغییر ادراکات عمومی از نظم مطلوب، و ناتوانی حکومت از تطبیق خود با آن است. توسعه این بیگانگی امکان گفتگو و سازش میان طرفین منازعه را از بین می برد؛ هر گونه سازش نیازمند گذار از صورت بندی حاکم بر نظم سیاسی موجود به صورت بندی جدیدی است که جایگاه حکومت گران را به طور کلی تغییر خواهد داد؛ سازش خود به شکلی تن دادن به نتایجی است که انقلاب آن را تحقق خواهد بخشید. از این رو، حکومت گران دیگر میان موقعیت اصلاح با انقلاب تمایزی نمی بینند.لذا، از پذیرش هر نوع کنشی که نظم مستقر را با تغییر مواجه سازد، گریزان هستند.

🔹3- تنها راه خروج از این موقعیت، پذیرش این اصل اساسی است که قدرت همیشه سرشت اجتماعی دارد و هیچ قدرت سیاسی نمی تواند، با بستن راه مشارکت طبقات در حوزه عمومی دوام یابد.گشودگی نسبت به حیات اجتماعی و هماهنگی عقلانیت حکمرانی با عقلانیت اجتماعی تنها راه تبدیل انقلاب به امری "گریز پذیر" است.

✔️ بعد از تحریر :
1- پیام یزدانجو در مقاله " افسانه های انقلاب و اوهام روشنفکری" سعی کرده است، گریزناپذیری انقلاب را افسانه تعبیر کند. از نظر وی، علت انقلاب نه گریزناپذیری آن بلکه نفس علاقه انقلابیون به انقلاب و عدم پذیرش راهکارهای اصلاح گرایانه است. این فرض به نظرم غلط است چون اساسا" این انقلابیون نیستند که انقلاب را می سازند، بلکه این منطق موقعیت اجتماعی است که نیاز به انقلاب و انقلابیون را بطور همزمان می سازد و بر حوزه عمومی مسلط می کند.
🔹 لینک مقاله " افسانه های انقلاب و اوهام روشنفکری" در وب سایت بی بی سی فارسی
https://t.me/bbcpersian/36017

2- علی دینی ترکمان در مقاله " ریشه های انقلاب" پس از توضیح ریشه های اقتصادی انقلاب و استدلال بر گریزپذیر بودن انقلاب ، بعنوان نکته نهایی می نویسد: « نه ساخت فرهنگی و نه ساخت اقتصادی مبتنی بر رانت نفت، و نه ساخت طبقاتی جامعه مانع اجرای تمام و کمال قانون اساسی برآمده از انقلاب مشروطه نمی‌شد اگر که شاه اراده می‌کرد آن را اجرا کند. مشکل اصلی خود او بود.» در این جمع بندی سه نکته وجود دارد: اولا، هیچ عنصرساختی وجود نداشت که عامل شکل گیری و استمرار استبداد شاهانه باشد. ثانیا"، مشخص نمی کند که شاه چگونه بدون اتکاء به یک دستگاه حامی و منتفع از اقتدارگرایی،بر چنین جامعه ناراضی حکومت می کرد. ثالثا"، همین مشکل اصلی – یعنی شاه - چگونه می توانست برطرف شود. آیا راهی برای برکناری شاه و دستگاههای حکمرانی حامی وی بدون انقلاب وجود داشت؟
🔹 لینک مقاله " ریشه های انقلاب"
https://t.me/alidinee/214

@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
✔️ فقه، نظم اجتماعی و صلح سازی در خاورمیانه

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- در چند دهه اخیر، خاورمیانه شاهد خشونت و جنگ بوده است.یکی از علل برآمدن این خشونت ها عرضه روایت های ستیزه جویانه دینی از نظم اجتماعی توسط گروه های سلفی و اسلام گرا به اتکاء منابع دینی از جمله شریعت و فقه می باشد.این سوال قابل طرح است که چه نوع ادراک فقهی از نظم اجتماعی می تواند، به ایجاد صلح – و نه جنگ و خشونت - در منطقه خاورمیانه کمک نماید؟

🔹2- مفهوم صلح (Peace)در مقابل خشونت و جنگ قرار دارد و شرط تاسیس صلح وجود نظامات بین المللی، و رفتار برابر و عادلانه با ملت هاست. تاسیس صلح در داخل و سطح بین المللی تنها با پذیرش اصل برابری افراد و ملت ها به مثابه یک واقعیت اساسی و گریزناپذیر ممکن است.

🔹3- اما، چه میزان ادراکات فقهی از نظم اجتماعی و سیاسی با این واقعیت گریزناپذیر عصر جدید سازگار است؟ فقه سنتی ، دریافتی نابرابر از افراد در مناسبات اجتماعی را پیش فرض می گیرد. در واقع، فقه سنتی ویژگی های اساسی جامعه شناختی جوامع قدیم را به عنوان پیش فرض برای تولید احکام اجتماعی و سیاسی مورد بهره برداری قرار می دهد.

🔹4- اما، به علت زوال زندگی سنتی در خاورمیانه، فقه سنتی بنیاد اجتماعی خود را از دست داده و دچار بحران در عقلانیت اجتماعی است. به علت بی بنیادی عقلانیت اجتماعی فقه سنتی، روایت های سیاسی برآمده از آن در ستیزش با نظام های اجتماعی معاصر قرار دارد و به جای بسط روابط همکارانه میان مردم، در تلاش برای برانداختن مناسبات مدرن در این کشورها می باشند، که دستاورد آن افزایش خشونت و ستیزش در منطقه خاورمیانه است.

🔹5-راهکار خروج از این وضعیت، بازسازی دستگاه فقه سنتی برمبنای ویژگی های گریزناپذیر زندگی معاصر و پذیرش اصل برابری شهروندان بدون توجه به دین،مذهب، جنسیت و... است.یکی از راههای رسیدن به این هدف، بازگشت به دوران پیشاتاسیس دانش فقه است. بطور مثال، در زمان تاسیس دولت-شهر مدینه، مفهوم امت منحصر در مسلمانان نبوده و « یهود و مشرکان » را نیز در بر می¬گرفته است.

✔️ متن کامل مقاله در وب سایت « مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC » به آدرس زیر:
https://bit.ly/2UWNnqj

@kazemizamharir
✔️ آینده لعنتی!

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- مدتها بود که می خواستم در مورد مفهوم "آینده" از منظر محافظه کاران، فردیدی ها و اصحاب فرهنگستان علوم اسلامی قم بنویسم.به گمانم، در این لحظه تاریخی هیچ چیز برای آنها سخت تر از اندیشیدن به آینده نیست.آینده ای که در گذشته امیدش را می کشیدن و نویدش را می دادن و حال که در حال ظهور است به امری لعنت شده و دلهره آور برای آنها تبدیل شده است.

🔹2- آینده از منظر این جریان که با عناوینی همچون "فردا" و "پس فردای" تاریخ نشان خورده، آینده ای آخر الزمانی بود که می بایست مجددا" به احیای زیست باشکوه و اسطوره ای گذشته کمک می کرد. این آینده به تعبیر بعضی دوستان پا در "سنت" و چشم به " آینده" داشت. اما، این آینده نه تنها نیامد، بلکه آنچه در حال سیطره یابی بر افق های زیست ماست، چیزی جز "حال" نیست.

🔹3- آینده فردیدی و آینده همه محافظه کاران هویت اندیش نافی حال است. این آینده، حال و اکنون یعنی امرجدید؛ یعنی مدرنیته را نفی می کند تا با بقایای سنت بتواند عصر جدیدی را در تقابل با آن بگشاید.اما، ظاهرا این امید در حال زوال است و امت واحده آخرالزمانی تنها در هیبت مدرنیته پیشرفته در حال ظهور است. مدرنیته ای که با وجود به پرسش کشیده شدن درونه خود یعنی "عقلانیت خودبنیاد" و " ایده پیشرفت" توسط تفکرات پسامدرن، نه تنها از حرکت بازنایستاده است بلکه تفکر پسامدرن را همچون مرکبی برای نفوذ به جهان های بسته پیرامون خود بکار گرفته است.در چنین عالمی، پیرامون در حال جذب شدن در مرکز و کانونیست که هویت گرایان امید داشتند که به مدد آن، مرکز و قلب مدرنیته را تسخیر کنند.

🔹4- شکست هویت اندیشان و مدعیان زندگی آخرالزمانی ریشه در این ایده عقیم دارد که می توان "آینده" را به اتکای " گذشته" و با نفی "حال" برساخت. این در حالیست که همیشه گذشته تا آنجایی می تواند موثر باشد که بخشی از حال گردد. گذشته در ستیزش با حال، گذشته مرده است و امر مرده هیچگاه زندگی نمی آفریند. چنین گذشته نگری تنها به نفی حال و امکاناتی می انجامد که ما بر مبنای آن می بایست آینده را بسازیم.

🔹5- آینده لعنتی، آینده ای است که شادان به سوی ما می آید، بی توجه به اضطراب ها و بحران های ما؛ بی توجه به آرزوهای ما برای حفظ آنچه برای ما عزیز بود و شاید هست. آینده ای که با فضای مجازی، مرزهای برآمده از مدرنیته کلاسیک را فروپاشانده است و قبل از آنکه ما بتوانیم دولت را در پیکره خود مستقر کنیم، در حال برانداختن آن با دولت مجازی و شبکه های فراملی است؛ آینده ای که در آن به مدد دانش های زیستی و تکنولوژی، مفهوم "مرگ" در حال "واسازی" است.مرگی که بزرگترین منبع تولید پرسش از "معناست" و واسازی آن به معنای شکست عمود خیمه همه فلسفه های متافیزیکی و مرگ اندیش است؛آینده ای که به مدد دانش فیزیک، مرزهای فضا و زمان در حال شکسته شدن است و ما در حال وارد شدن به عصر زندگی فرازمینی هستیم.این آینده باعث شده است که هرچه ایدئولوژی پردازان درباره آینده نوید می دهند، امری بی پایه،توخالی و بی رنگ و رو جلوه کند و نویدهای آنها به آینده در لحظه به سخن آمدن، جوانمرگ شود.

🔹6- این آینده، دیگر آینده نیست، حالیست که ما هنوز آمادگی پذیرش را نداریم.

@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
✔️ بی قراری گفتمانی و ظهور منازعه های ایدئولوژیک

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- منازعه های ایدئولوژیک فرارسیده است و نشانه آن نیز جدال میان ایده های مختلف برای تصرف پایگاه های علمی و طرد رقیبان از صحنه است. این جدالها همانند جدال های سیاسی خشن، بی رحمانه و فارغ از اخلاقیات آکادمیک است.

🔹2-در برخورد با این منازعات نمی توان آنها را مورد سنجش آکادمیک قرار داد یا معیارهای اخلاقی را برای داوری در موردشان بکار برد. بلکه تنها باید به این پدیده به عنوان بخشی از تحولات بزرگتری نظرکرد که در حال ظهور است و اینان پیشاهنگان این تحولات هستند.

🔹3- شعار "اصول گرا اصلاح طلب دیگه تمام ماجرا" فقط یک شعار نبود، بلکه باعث فروپاشی اعتبار گفتمان های مسلط بر سپهر سیاسی ایران نیز گردید. اعتبار زدایی از دو گفتمان اصلی سیاسی در ایران باعث ظهور واگرایی میان عقلانیت های سیاسی بنیادینی شده است که در پس این گفتمان ها قرار داشتند.

🔹4- در ایران معاصر (قبل و پس از انقلاب) حداقل 4 گونه عقلانیت سیاسی ناب یعنی اسلام گرا، چپ گرا ، لیبرال و ناسیونالیستی در تولید گفتمان های سیاسی مشارکت داشته اند.این عقلانیت های سیاسی در اثر اعتبار زدایی از دو گفتمان مسلط سه دهه اخیر، مجددا در تلاش هستند که گونه جدیدی از گفتمان سیاسی را جهت تسلط بر سپهر سیاسی ایران تالیف کنند. این هدف باعث شده است که جریان های فکری و اندیشه ای که در گذشته در فضایی آکادمیک در حال بسط خود بودند، ناگهان به نمایندگی از این عقلانیت های سیاسی به کنش گران جدی در حوزه عمومی تبدیل گردند.

🔹3- تا اینجای منازعه حداقل سه جریان فکری به منبعی برای داغ شدن این منازعه سیاسی تبدیل شده است. پروژه فکری ایران گرایان که حول اندیشه های سید جواد طباطبایی شکل گرفته است و بطور همزمان خواهان طرد "چپ گرایی" و " نگاه فقهی " به ایران است و بر "ناسیونالیسم" و روایت " سکولار و لیبرال" از حکمرانی استوار می باشد. پایگاه این جریان در میان بخشی از اصلاح طلبان، محافظه کاران نو و جریان های سکولار خارج از ساخت جمهوری اسلامی است.همچنین، ایده های این جریان می تواند توسط شخصیت های سیاسی برآمده از نهادهای نظامی و امنیتی برگرفته شود.پروژه دوم، جریان فکری چپ بویژه اساتید علوم اجتماعی مستقر در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران می باشد که بر اهمیت تاکید بر عدالت و نفی "ایران گرایی گذشته گرا " و " لیبرالیسم" تاکید دارند؛ پایگاه اجتماعی این جریان در میان بخش هایی از اصلاح طلبان، ملی مذهبی ها، جریان های کارگری و نیروهای بیرون از ساخت جمهوری اسلامی است. پروژه سوم، رویکردهای فقهی و بطور خاص ایده های نواندیشان دینی مانند داوود فیرحی است که خواهان بازسازی اسلام سیاسی فقهی حول مفهوم حق می باشند و با "ناسیونالیسم گذشته گرا" و " سکولاریسم" مرزبندی دارند؛پایگاه این تفکر نیز در میان اصلاح طلبان و بخشی از طرفداران اسلام سیاسی در درون حاکمیت می باشد. در این میان، محافظه کاران و طرفداران اسلام سیاسی که بر نهادهای قدرت مسلط هستند، کمتر توان عرضه بدیل نظری برای ورود موثر در این منازعه ایدئولوژیک را دارند. زیرا که هرگونه تلاش برای عرضه روایت جدید خود به نفی وضع موجود می انجامد که در آن دارای سلطه ایدئولوژیک هستند.

🔹4- با توجه به سرشت چندپاره جامعه ایران، هیچ کدام از این عقلانیت های سیاسی نخواهند توانست، به تنهایی به خلق گفتمان سیاسی مسلط نائل شوند. این بدان معناست که گفتمان مسلط آینده سرشتی تلفیقی خواهند داشت. موفقیت هر کدام از این عقلانیت ها در خلق گفتمان مسلط وابسته به انعطاف پذیری نظریه پردازان این جریان ها در وام گیری و بسط چشم اندازهای سیاسی خود ( حول مفاهیم آزادی، عدالت، ایران و اسلام )، پیوند با تشکل ها و شخصیت های سیاسی، عملکرد محافظه کاران حاکم بر دستگاه های حکمرانی، روندهای آتی جنبش های اجتماعی و تحولات بین المللی است.

✔️نمونه ای از متن های ایدئولوژیک بازنمایی کننده این منازعات در لینک های زیر:

https://t.me/javadtabatabai/1189
https://bit.ly/2BSuCgH
https://bit.ly/2TfBoXO
https://www.mehrnews.com/news/4544863
https://www.donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3498865


@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
Forwarded from حقوق عمومی
در گزارش جدیدی که مؤسسه «پروژه عدالت در جهان» در روز پنج‌شنبه، ۹ اسفندماه، منتشر کرده، درباره وضعیت شاخص‌های حاکمیت قانون در دیگر کشورها نیز ابراز نگرانی شده است.
بنابر این گزارش، بررسی شاخص‌های به دست‌آمده نشان می‌دهد که در سال گذشته شمار کشورهایی که حاکمیت قانون در آنها تنزل یافته برای دومین سال پیاپی از کشورهایی که این شاخص‌ها در آنها بهبود یافته پیشی گرفته و جهت حرکت منحنی به سوی «تضعیف قانون در جهان» در حرکت است.
این گزارش سالانه همچنین می‌گوید که در بین شاخص‌های هشت‌گانه، شاخص «تحدید قدرت دولت» در کشورهای بیشتری تنزل کرده و بالاترین شاخص نگرانی‌آور است.
نام ایران در بین ۱۲۶ کشور مورد بررسی در رده ۱۰۲ قرار گرفت؛ در جدول شاخص‌های جزئی این گزارش نیز جمهوری اسلامی ایران در قعر جدول مربوط به شاخص «حقوق اساسی» قرار گرفته است.
از ۱۲۶ کشوری که مورد برررسی این نهاد بین‌المللی قرار گرفته، رتبه ایران در شاخص‌های هشت‌گانه به شرح زیر اعلام شده است:

شاخص حقوق اساسی: ۱۲۶

شاخص دولتِ باز: ۱۲۱

شاخص تحدید قدرت دولت: ۱۰۹

شاخص اجرای مقررات: ۷۹

شاخص حقوق کیفری: ۷۵

شاخص نبودِ فساد: ۷۰

شاخص حقوق مدنی: ۵۸

شاخص نظم و امنیت: ۵۴


منبع: http://data.worldjusticeproject.org/#/groups/IRN
وضعیت ایران از حیث شاخص های حاکمیت قانون فوق العاده بحرانیست؛ باید فکری کرد. اینهم اطلاعات کاملی در اینباره به نقل از موسسه پروژه عدالت در جهان . لینک گزارش در زیر:
http://data.worldjusticeproject.org/pdf/rule-of-law-index-IRN.pdf
✔️ "زنان" و روشنفکران دینی

🔸مهدی کاظمی زمهریر

🔹1- 8 مارس روز جهانی "زن" است و می توان این سوال را طرح کرد که روشنفکران دینی در رفع تبعیض های جنسیتی چه نقشی بازی کرده اند؟با نگاهی به کارنامه روشنفکران برجسته دینی در پس از انقلاب از سروش تا ملکیان، و روشنفکران جوانتر¬ مانند آرش نراقی و ابوالقاسم فنایی می توان دید که آنها مسائل زنان را به صورت موضوعی مستقل مورد بررسی نظری قرار نداده اند. از حیث معرفتی می توان دو دلیل برای این بی توجهی احصاء کرد.
🔹2- اولا" روشنفکران بعد از انقلاب تحت تاثیر لیبرالیسم از بازشناسی زن و مرد به مثابه دو هویت متفاوت بازمانده اند؛ از نظر ایشان، دفاع از "حق" و "حقوق بشر" بطور کلی مکفی برای دفاع از حقوق زنان است. این نگاه باعث شده است که آنها از توجه ویژه به مسائل خاص زنان، فرآیندهای استثمار جنسی زنان و موانع جامعه شناختی و اقتصادی مشارکت آنها در حوزه عمومی بازبمانند.
🔹3- ثانیا"، روایت آنها از امردینی نیز شدیدا" تحت تاثیر عرفان قرار دارد که برداشتی بدون صورت از امردینی عرضه می کند.در این روایت ، فهم زنان به مثابه هستی متمایز جایگاهی ندارد. درعین حال این سنت بطور ضمنی مردسالارانه بوده، زنان در خلق آن از حیث تاریخی جایگاهی نداشته اند. لذا، در فرآیند بازسازی و استمرار آن نیز از وجدان عمومی علاقمندان به این سنت طرد شده اند.بنابراین، درعمل سنت عرفانی پیوند خورده با روشنفکری دینی به صورت غیرمستقیم فرادستی مردانه را در تفکر روشنفکران دینی بازتولید کرده و اهمیت توجه به زنان را به حجاب برده است.
🔹3- ضعف نظریه پردازی در حوزه زنان ، تنها با استقلال زنان ایرانی از جریان های فکری مردانه و خلق روایت نظری مستقل از جایگاه زن در اجتماع معاصر قابل رفع است.بدون چنین اسقلال نظری، امکانی برای گذار از مرزبندی های سیاسی و هویتی مردانه، و خلق یک جنبش فراگیر زنانه وجود نخواهد داشت.

✔️بعضی مقاله های مفید درباره جایگاه زن در اندیشه نواندیشان دینی در لینک های زیر:
https://bit.ly/2Tljaoy
https://bit.ly/2tWMTF8
https://bit.ly/2SOF6TN
https://kadivar.com/1040
http://library.sbu.ac.ir/sites/default/files/islandora_book_pdf/5e8c72b8d5380aafdc611b41763afedd.pdf
http://booyebaran.ir/?p=16573
http://www.asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=25085
https://bit.ly/2TxJivP
https://bit.ly/2VIM3rI

@kazemizamharir
http://www.kazemizamharir.ir
20190309(1).pdf
2.9 MB
بخشی از خلاصه کتاب ها مرتبط با مباحث روشی کلاس که خارج از مباحث کتاب دکتر فیرحی است.