✔️ سیل و بحران #حکمرانی_سنتی
🔹1- دیدن صحنه های دلخراش #سیل_گلستان و #شیراز جز تقویت نگاه بدبینانه به #حکمرانی ریشه گرفته از " #سنت " پیامد دیگری ندارد.پاسخ چنین #حکمرانی به بحران، قربانی کردن کارگزاران خود برای فرونشاندن خشم مردم است؛اما، اگر در گلستان استاندار واجد پیکره مطلوب برای کاربست این حربه است، اما در شیراز و سایر مناطق چه می توان کرد؟ چه کسانی به عنوان مقصر باید قربانی شوند تا خشم مردم فروکاسته شود: وزیر کشور یا بالاتر. اگر هم بتوان با قربانی کردن این افراد اعتراض ها را کنترل کرد، در بحران های آتی چه کسانی باقی خواهند ماند، تا بتوان آنها را در لحظه حساس به عنوان خاطی مورد خطاب و عتاب قرار داده، مسوول حادثه خواند.
🔹2- #ماکیاولی به خوبی در کتاب شهریار (ص90) در توصیف تکنیک های حکمرانی "چزاره بورجا" امیر ولایت رومانیا، وصفی دقیق از این شیوه فرونشاندن اعتراض ها عرضه کرده است.چگونه او با قربانی کردن وزیرش، خشم مردم را فروکاست؛ او وانمود کرد که « آن سنگدلی ها نه از وی که از طبع بدخوی وزیر سرزده است. و این زمینه ای شد برای آنکه مردم بامدادی در "چسنا" سربریده ی "رمیرو" را در کنار جسداش ببینند، با کُنده و کارد خونینی در کنارش.ناهنجاری این منظره مردم را چندی آرام و رام کرد».
🔹3- اما، تکنیکی که ماکیاولی آن را در حدود 1513م توصیف می کند، راهکاری برای فرونشاندن بحران های حکمرانی در هزاره سوم نیست؛ بحران حکمرانی در ایران که نمود کوچک و آشکار آن را در صحنه های دلخراش سیل می بینیم، ریشه در در بیگانگی عقلانیت حکمرانی و سازمان های حکومتی از عقلانیت مدرن و زیست معاصر دارد؛ حکومتگری که به جای اتکاء به دانش و عقلانیت محاسبه گر برای رفع بلایای طبیعی، متوسل به حوزه های علمیه می گردد.این بیگانگی باعث گسیخته شدن فرآیندهای حکمرانی از پیکره اجتماعی است، که هر روز بیشتر از گذشته خواهان قواعد و الگوهای نوین حکومتگریست.
🔹4- #حکومتگری_سنتی با تاکید بر سنت، عملا از زمان "حال" بیگانه است و بخش مهمی از انرژی و توان آن صرف مقاومت در برابر امر جدید و تحمیل الگوهای مندرس و گذشته نگرانه حکمرانی بر پیکره اجتماعی می گردد. این در حالی است که پیکره اجتماعی به مثابه پدیداری زنده هر روز دچار تحولی تازه است و آئینی جدید در حکمرانی طلب می کند. این وضعیت باعث شده است که حکومت از همسخنی با جامعه و توجه به مصالح آن بازماند و مصالح حکومت کنندگان با مصالح جامعه در ستیزش و تعارض قرار گیرد.(توجه کنید به داستان جنگ، انرژی هسته ای، تحریم ها، FATF و دهها مورد دیگر که خسارت های آن برای جامعه قابل مقایسه با سیل گلستان و شیراز نیست.)
🔹5- حکمرانی در جامعه مدرن از لایه های مختلفی برخوردار است؛ درونی ترین لایه آن عقلانیت سازنده حکمرانی و نوع نگرش حکومتگران بر فعل حکومت کردن است. لایه های بعدی آن قواعد/الگوها/نهادها/کارگزاران می باشد.جامعه مدرن، پیچیده، خطر خیز و مملو از بحران های ادواری و پیش بینی نشده است و نمی توان با قربانی کردن کارگزاران که در پایین ترین بخش هرم حکمرانی قرار دارند، به مواجه با آنها پرداخت. راهکار مواجه با این بحران ها، گذار از نگرش سنتی به حکمرانی و استقرار آن بر بنیاد جامعه مدرن و عقلانیت جدید است.
🔸منبع ارجاع به ماکیاولی، کتاب شهریار، ترجمه داریوش آشوری، انتشارات آگاه است.
@kazemizamharir
🔹1- دیدن صحنه های دلخراش #سیل_گلستان و #شیراز جز تقویت نگاه بدبینانه به #حکمرانی ریشه گرفته از " #سنت " پیامد دیگری ندارد.پاسخ چنین #حکمرانی به بحران، قربانی کردن کارگزاران خود برای فرونشاندن خشم مردم است؛اما، اگر در گلستان استاندار واجد پیکره مطلوب برای کاربست این حربه است، اما در شیراز و سایر مناطق چه می توان کرد؟ چه کسانی به عنوان مقصر باید قربانی شوند تا خشم مردم فروکاسته شود: وزیر کشور یا بالاتر. اگر هم بتوان با قربانی کردن این افراد اعتراض ها را کنترل کرد، در بحران های آتی چه کسانی باقی خواهند ماند، تا بتوان آنها را در لحظه حساس به عنوان خاطی مورد خطاب و عتاب قرار داده، مسوول حادثه خواند.
🔹2- #ماکیاولی به خوبی در کتاب شهریار (ص90) در توصیف تکنیک های حکمرانی "چزاره بورجا" امیر ولایت رومانیا، وصفی دقیق از این شیوه فرونشاندن اعتراض ها عرضه کرده است.چگونه او با قربانی کردن وزیرش، خشم مردم را فروکاست؛ او وانمود کرد که « آن سنگدلی ها نه از وی که از طبع بدخوی وزیر سرزده است. و این زمینه ای شد برای آنکه مردم بامدادی در "چسنا" سربریده ی "رمیرو" را در کنار جسداش ببینند، با کُنده و کارد خونینی در کنارش.ناهنجاری این منظره مردم را چندی آرام و رام کرد».
🔹3- اما، تکنیکی که ماکیاولی آن را در حدود 1513م توصیف می کند، راهکاری برای فرونشاندن بحران های حکمرانی در هزاره سوم نیست؛ بحران حکمرانی در ایران که نمود کوچک و آشکار آن را در صحنه های دلخراش سیل می بینیم، ریشه در در بیگانگی عقلانیت حکمرانی و سازمان های حکومتی از عقلانیت مدرن و زیست معاصر دارد؛ حکومتگری که به جای اتکاء به دانش و عقلانیت محاسبه گر برای رفع بلایای طبیعی، متوسل به حوزه های علمیه می گردد.این بیگانگی باعث گسیخته شدن فرآیندهای حکمرانی از پیکره اجتماعی است، که هر روز بیشتر از گذشته خواهان قواعد و الگوهای نوین حکومتگریست.
🔹4- #حکومتگری_سنتی با تاکید بر سنت، عملا از زمان "حال" بیگانه است و بخش مهمی از انرژی و توان آن صرف مقاومت در برابر امر جدید و تحمیل الگوهای مندرس و گذشته نگرانه حکمرانی بر پیکره اجتماعی می گردد. این در حالی است که پیکره اجتماعی به مثابه پدیداری زنده هر روز دچار تحولی تازه است و آئینی جدید در حکمرانی طلب می کند. این وضعیت باعث شده است که حکومت از همسخنی با جامعه و توجه به مصالح آن بازماند و مصالح حکومت کنندگان با مصالح جامعه در ستیزش و تعارض قرار گیرد.(توجه کنید به داستان جنگ، انرژی هسته ای، تحریم ها، FATF و دهها مورد دیگر که خسارت های آن برای جامعه قابل مقایسه با سیل گلستان و شیراز نیست.)
🔹5- حکمرانی در جامعه مدرن از لایه های مختلفی برخوردار است؛ درونی ترین لایه آن عقلانیت سازنده حکمرانی و نوع نگرش حکومتگران بر فعل حکومت کردن است. لایه های بعدی آن قواعد/الگوها/نهادها/کارگزاران می باشد.جامعه مدرن، پیچیده، خطر خیز و مملو از بحران های ادواری و پیش بینی نشده است و نمی توان با قربانی کردن کارگزاران که در پایین ترین بخش هرم حکمرانی قرار دارند، به مواجه با آنها پرداخت. راهکار مواجه با این بحران ها، گذار از نگرش سنتی به حکمرانی و استقرار آن بر بنیاد جامعه مدرن و عقلانیت جدید است.
🔸منبع ارجاع به ماکیاولی، کتاب شهریار، ترجمه داریوش آشوری، انتشارات آگاه است.
@kazemizamharir