سکانسی ماندگار از فیلم #مرگ_یزدگرد به کارگردانی #بهرام_بیضایی | سرباز ساسانی وارد می شود و خبر دستگیری یک تازی را می دهد . #امین_تارخ در نقش سردار ساسانی : نان کشکیش بده و سپس به تازیانه ببند تا سخن گوید . بپرسش ویرانه ، چرا می سازند ؟! آتش ، چرا می زنند ؟! سیاه ، چرا می پوشند ؟! و این خدای که می گویند ، چرا چنین خشمگین است ؟! ...


👈با ما همراه باشید در کانال خبرگر و گزارشات و اخبار شهر خودتان را به ایدی زیر برای ما ارسال کنید
👉 @mansoor1999
👉 @Arezoo3512

#مرگ_بر_خامنه_ای
#اعتصابات_اعتراضات_سراسری_فروپاشی_رژیم_
#نه_به_رژیم_اسلامی
#جنبش_همبستگی_ستمدیدگان_دادخواه_ایران
🆔http://t.me/khabargar

کسانی که به من لقبِ استاد می‌ دهند، مرا در منگنه قرار می‌ دهند؛ در نوعی مسئولیتِ غیرقابلِ‌گریز. و مجبورم می‌کنند به نوعی آگاهی به خود و به هر کلمه و حرکت، که آزادی را از من می‌ گیرد. ولی من به‌ کوشش توانسته‌ ام نگذارم این استاد مزاحمِ خلوصِ عواطفم بشود و کمبودهایم را از یادم ببرد.

✍ #بهرام_بیضایی

✅ #زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar

موبد: آه اینان چه می‌گویند؟ سخن از پلیدی چندان است که جای مزدا اهورا نیست. گاهِ آن است که ماه از رنگ بگردد و خورشید نشانه‌های سهمناک بنماید. دانش و دینم می‌ستیزند و خرد با مهر. گویی پایان هزاره‌ ی اهورایی است.

#کتاب
#مرگ_یزدگرد

✍ #بهرام_بیضایی

#زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar

مرغ افسوس به ويرانه نشست
آن كه ويرانه برآورد كجاست!

مادر اشکِ جهان زندانىست
اشک بر مادرِ اين درد كجاست!

آن كه مىگفت زِ پيكار دَدان
در چنين پهنه‌ى آوَرد كجاست!

آن كه جان بُرد به دَر زين غوغا
وآن كه اين غائله پَروَرد كجاست!

وآن كه زد لاف و نيامد به ميان
در چنين تيره‌ى دلسرد كجاست!

زن گرفتيد به الفاظ لجن
به دليرىِ زنان مرد كجاست!

چهچهِ مرغِ سَحر بر دار است
آن كه اين دار به پا كرد كجاست!

تا دليرانِ جوان بر خاکاند
خاکِ خُودْكُشته‌ى شبگرد كجاست!

مُهره‌ها چيده و شِشدر بسته
كُشته‌ى بازىِ اين نَرد كجاست!

گُفتوگويىست نهان در خاموش
روز پادافره و پيگرد كجاست!

✍ #بهرام_بیضایی

✅ ١٦ فروردين ١٤٠٢

#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی




https://t.me/khabargar

اخبارِ دنیا دارد مرا فرو می‌برد.
من بینِ سیل و قحطی و زمین‌لرزه دست‌و‌پا می‌زنم.
هرجا را درست می‌کنی، مصیبت از جای دیگری سر در می‌آورد. من بین ارواحِ کشته‌شدگان و صدای گرسنگان غرق می‌شوم. زنی پنج میمون به‌دنیا آورد، کوه‌ها حرکت می‌کنند. من نمی‌توانم جلوی اتفاقات را بگیرم. معدنچیانِ زنده‌به‌گور، سوختگانِ آتش، و یتیم‌های جنگ، درِ خانه‌ی مرا می‌زنند.
من غرق می‌شوم.
فقط دستم است که به امیدِ نجات بیرون است و کسی آنرا نمی‌گیرد...

✍ #بهرام_بیضایی

✅ #زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar

زن گفت:
ضحاک تو هزار شب حکومت کردی، اینک شب هزار و یکم است، این کابوس تو و رویای ماست!

و روزی آن وقت مبارک می رسد...

#کتاب
#شب_هزار_و_یکم
#بهرام_بیضایی


#زن_زندگی_آزادی



https://t.me/khabargar