Forwarded from اتچ بات
🍃 #سهیل_عربی در آستانه شهادت اعضای بدنش را اهدا کرد
او از ۱۴ اسفند پس از ۴۹ روز اعتصاب غذای تر دست به اعتصاب خشک زد و آب را هم بر خود حرام کرد
پیام سهیل عربی از زندان تهران بزرگ:
حقوقم را نقض کردید ؛گذشتم. دست کم اجازه دهید اعضای بدنم را اهدا کنم. بعید می دانم که بیش از دو روز دیگر زنده بمانم. نه آب و نه خوراک و نه حتی اجازه می دهم که سرم تزریق کنند. من باید ۷ شهریور مطابق قوانین آزاد می شدم ولی هنوز محبوسم و حتی از حقوق خود مثل تخت و تفکیک جرائم طبق آیین نامه سازمان زندانها محروم می باشم و مثل سایر زندانیان سیاسی محکومیت حبسم را در بند زندانیان عادی که بعضا توسط رژیم تحریک به اذیت و آزار ما می شوم ؛ هستم.
پس از آمدن به زندان تهران بزرگ بیش از ۳ مرتبه تهدید به مرگ و تجاوز شدم و به سختی از خود دفاع میکردم. افسران نگهبان؛ زندانیان تحریک شده و یا پرستار بهداری به خوداجازه می دهند که به ما توهین کنند و وقتی پاسخ می دهم به ما میگویند حسن اخلاق داشته باشید.
جرم ما این است که نمی توانیم در برابر ظلم سکوت کنیم.
حال که آزادم نمی کنید و نمی گذارید که در کنار دوستانم همچون آرش یا منوچهر که حرفم را می فهمند؛ زندگی کنم؛ دست کم اجازه دهید اعضای بدنم را اهدا کنم.
سهیل عربی
زندان تهران بزرگ
۱۵ اسفند ۹۶
@khabargar
او از ۱۴ اسفند پس از ۴۹ روز اعتصاب غذای تر دست به اعتصاب خشک زد و آب را هم بر خود حرام کرد
پیام سهیل عربی از زندان تهران بزرگ:
حقوقم را نقض کردید ؛گذشتم. دست کم اجازه دهید اعضای بدنم را اهدا کنم. بعید می دانم که بیش از دو روز دیگر زنده بمانم. نه آب و نه خوراک و نه حتی اجازه می دهم که سرم تزریق کنند. من باید ۷ شهریور مطابق قوانین آزاد می شدم ولی هنوز محبوسم و حتی از حقوق خود مثل تخت و تفکیک جرائم طبق آیین نامه سازمان زندانها محروم می باشم و مثل سایر زندانیان سیاسی محکومیت حبسم را در بند زندانیان عادی که بعضا توسط رژیم تحریک به اذیت و آزار ما می شوم ؛ هستم.
پس از آمدن به زندان تهران بزرگ بیش از ۳ مرتبه تهدید به مرگ و تجاوز شدم و به سختی از خود دفاع میکردم. افسران نگهبان؛ زندانیان تحریک شده و یا پرستار بهداری به خوداجازه می دهند که به ما توهین کنند و وقتی پاسخ می دهم به ما میگویند حسن اخلاق داشته باشید.
جرم ما این است که نمی توانیم در برابر ظلم سکوت کنیم.
حال که آزادم نمی کنید و نمی گذارید که در کنار دوستانم همچون آرش یا منوچهر که حرفم را می فهمند؛ زندگی کنم؛ دست کم اجازه دهید اعضای بدنم را اهدا کنم.
سهیل عربی
زندان تهران بزرگ
۱۵ اسفند ۹۶
@khabargar
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#سهیل_عربی در آستانه مرگ اعضای بدنش را اهدا کرد
پیام سهیل عربی از زندان فشافویه (تهران بزرگ):
“حقوقم را نقض کردید ؛گذشتم. دست کم اجازه دهید اعضای بدنم را اهدا کنم. بعید می دانم که بیش از دو روز دیگر زنده بمانم. نه آب و نه خوراک و نه حتی اجازه می دهم که سرم تزریق کنند. من باید ۷ شهریور مطابق قوانین آزاد می شدم ولی هنوز محبوسم و حتی از حقوق خود مثل تخت و تفکیک جرائم طبق آیین نامه سازمان زندانها محروم می باشم و مثل سایر زندانیان سیاسی محکومیت حبسم را در بند زندانیان عادی که بعضا توسط رژیم تحریک به اذیت و آزار ما می شوم ؛ هستم.
پس از آمدن به زندان تهران بزرگ بیش از ۳ مرتبه تهدید به مرگ و تجاوز شدم و به سختی از خود دفاع میکردم. افسران نگهبان؛ زندانیان تحریک شده و یا پرستار بهداری به خوداجازه می دهند که به ما توهین کنند و وقتی پاسخ می دهم به ما میگویند حسن اخلاق داشته باشید.
جرم ما این است که نمی توانیم در برابر ظلم سکوت کنیم.
حال که آزادم نمی کنید و نمی گذارید که در کنار دوستانم همچون آرش یا منوچهر که حرفم را می فهمند؛ زندگی کنم؛ دست کم اجازه دهید اعضای بدنم را اهدا کنم”.
سهیل عربی
زندان تهران بزرگ
۱۵ اسفند ۹۶
سهیل عربی (زاده ۳۰ مرداد ۱۳۶۴) وبلاگ نویس ایرانی است که به اتهام اهانت به مقدسات اسلامی به اعدام محکوم شده بود. گفته می شود وی مدیریت هشت صفحه در شبکه اجتماعی فیسبوک را بر عهده داشتهاست. وی متأهل و دارای یک فرزند است
سهیل عربی، در دادگاه تجدید نظر، به ۹۰ ماه زندان و دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی و نجات از حکم اعدام محکوم شد. او میبایست ضمن گذراندن هفت سال و نیم زندان، برای حذف مجازات اعدام و اثبات ندامت خود، باید ۱۳ جلد کتاب در حوزه دین شناسی، مذهب شناسی و رفع شبهات دینی بخواند. در مرحله دوم باید از هر کتاب ۵ تا ۱۰ صفحه خلاصه تهیه کند. او همچنین در تماس با مؤسسه «در راه حق» و پژوهشکده امام خمینی باید پاسخ شبهات خود را بگیرد و پرسش و پاسخها را به صورت مکتوب به دادگاه ارائه کند. او همچنین باید مقالهای با موضوع دین یا مذهب شناسی تهیه و برای نوشتن آن به ۵ تا ۱۰ کتاب رجوع کند. او باید طی دو سال و هر سه ماه یک بار گزارش تحقیقات خود را به دادگاه ارائه کند تا پس از اثبات پشیمانی اش برای دادگاه و تغییر در رفتارش از مجازات اعدام نجات یابد
@khabargar
پیام سهیل عربی از زندان فشافویه (تهران بزرگ):
“حقوقم را نقض کردید ؛گذشتم. دست کم اجازه دهید اعضای بدنم را اهدا کنم. بعید می دانم که بیش از دو روز دیگر زنده بمانم. نه آب و نه خوراک و نه حتی اجازه می دهم که سرم تزریق کنند. من باید ۷ شهریور مطابق قوانین آزاد می شدم ولی هنوز محبوسم و حتی از حقوق خود مثل تخت و تفکیک جرائم طبق آیین نامه سازمان زندانها محروم می باشم و مثل سایر زندانیان سیاسی محکومیت حبسم را در بند زندانیان عادی که بعضا توسط رژیم تحریک به اذیت و آزار ما می شوم ؛ هستم.
پس از آمدن به زندان تهران بزرگ بیش از ۳ مرتبه تهدید به مرگ و تجاوز شدم و به سختی از خود دفاع میکردم. افسران نگهبان؛ زندانیان تحریک شده و یا پرستار بهداری به خوداجازه می دهند که به ما توهین کنند و وقتی پاسخ می دهم به ما میگویند حسن اخلاق داشته باشید.
جرم ما این است که نمی توانیم در برابر ظلم سکوت کنیم.
حال که آزادم نمی کنید و نمی گذارید که در کنار دوستانم همچون آرش یا منوچهر که حرفم را می فهمند؛ زندگی کنم؛ دست کم اجازه دهید اعضای بدنم را اهدا کنم”.
سهیل عربی
زندان تهران بزرگ
۱۵ اسفند ۹۶
سهیل عربی (زاده ۳۰ مرداد ۱۳۶۴) وبلاگ نویس ایرانی است که به اتهام اهانت به مقدسات اسلامی به اعدام محکوم شده بود. گفته می شود وی مدیریت هشت صفحه در شبکه اجتماعی فیسبوک را بر عهده داشتهاست. وی متأهل و دارای یک فرزند است
سهیل عربی، در دادگاه تجدید نظر، به ۹۰ ماه زندان و دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی و نجات از حکم اعدام محکوم شد. او میبایست ضمن گذراندن هفت سال و نیم زندان، برای حذف مجازات اعدام و اثبات ندامت خود، باید ۱۳ جلد کتاب در حوزه دین شناسی، مذهب شناسی و رفع شبهات دینی بخواند. در مرحله دوم باید از هر کتاب ۵ تا ۱۰ صفحه خلاصه تهیه کند. او همچنین در تماس با مؤسسه «در راه حق» و پژوهشکده امام خمینی باید پاسخ شبهات خود را بگیرد و پرسش و پاسخها را به صورت مکتوب به دادگاه ارائه کند. او همچنین باید مقالهای با موضوع دین یا مذهب شناسی تهیه و برای نوشتن آن به ۵ تا ۱۰ کتاب رجوع کند. او باید طی دو سال و هر سه ماه یک بار گزارش تحقیقات خود را به دادگاه ارائه کند تا پس از اثبات پشیمانی اش برای دادگاه و تغییر در رفتارش از مجازات اعدام نجات یابد
@khabargar
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔴 درخواست مادر #سهیل_عربی از مردم ایران:
- به من اجازه ملاقات با فرزندم را ندادند. بیایید سفره های هفت سین را در برابر #زندان_اوین پهن کنیم...
Www.khabargar.co
گزارشگران سایت خبرگر
عیاران معیشت
- به من اجازه ملاقات با فرزندم را ندادند. بیایید سفره های هفت سین را در برابر #زندان_اوین پهن کنیم...
Www.khabargar.co
گزارشگران سایت خبرگر
عیاران معیشت
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
ابراز نگرانی جمعی از فعالان سیاسی و مدنی از وضعیت #سهیل_عربی در زندان تهران بزرگ
مطابق گزارشهای رسیده از زندان تهران بزرگ، نویسنده ی منتقد و فعال مدنی سهیل عربی در وضعیت نگران کننده ای در زندان تهران بزرگ به سر می برد.
اودر حالی که بعد از یک اعتصاب غذای طولانی نیاز به مراقبت های پزشکی خاصی داشت مدتها در انفرادی ودر حالت بی خبری نگهداری شد و اکنون هم برخلاف اصل طبقه بندی زندانیان جرایم، در قرنطینه تیپ دو این زندان در کنار مجرمان عادی و خطرناک نگهداری می شود ومستمرا در معرض اذیت و آزار این مجرمان و همزمان زندانبانان قرار دارد.
خبرها حاکی است که سهیل عربی در حالی در میان مجرمان خطرناک نگهداری می شود که ظن آن می رود که مدیریت زندان از همین عوامل جهت اذیت و آزار این زندانی سیاسی استفاده می کند. او در محیطی به سر می برد که وضعیت بهداشتی وخیمی دارد و از بوی تعفن فاضلاب ها، زندانیان امکان استراحت ندارند.
لذا ما جمعی از فعالین مدنی و سیاسی با اعلام اینکه نگهداری زندانی سیاسی و رسانه ایی در کنار زندانیانی با جرایم خطرناک امری مجرمانه است و این فرایند به طور جدی جان و سلامت سهیل عربی را در خطر قرار می دهد، در درجه اول خواهان تضمین سلامت و امنیت این زندانی از طریق انتقال او به جمع زندانیان سیاسی دیگر زندانها هستیم و در درجه دوم با توجه به اینکه سهیل در تمام مراحل دادگاه از یک دادرسی منصفانه و قانونی محروم بوده است خواهان آزادی بلادرنگ او هستیم و از همه ی حقوقدانان میهنی و حقوق بشری جهانی می خواهیم که صدایشان را با صدای ما پیوندبزنند و از زندانیان سیاسی ایران بخصوص سهیل عربی حمایت کنند.
جمعی از فعالین سیاسی و مدنی
پنجم خرداد ماه ٩٧
راحله راحمی پور، فرنگیس مظلوم، شهین مهین فر، منصوره بهکیش، دایه شریفه و خالو میرزا (مادر و پدر رامین حسین پناهی)، شهناز اکملی، محمد کریم بیگی، زرتشت احمدی راغب، شعله پاکروان، بهنام ابراهیم زاده، حوریه فرج زاده طارانی،راحله فرج زاده طارانی، مهرداد گریوانی، طاهره خاتمی بیدگلی، امجد حسین پناهی، رضا حضرتی، نادیا عنبری، پویا جگروند، بهزاد همایونی،منصور اسانلو، سودابه نامدار زنگنه، اقبال مرادی، روزبه اکرادی،امید نوروزیان،پونه اسطلخی، ملیحه (صغری) کریم الدینی، حسین موسوی، رضوان بیگی، حمید رضا کرمی،کاوه مرتضوی، افسون دهقانی راد، آرشام رضایی،امیر حاجیلویی، رقیه زارع پور حیدری، سرشک درخشان، شاپرک معدلی، پریچهر نعمانی، میترا ابراهیمی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی، سید علی رضوی راد، امیر علی مرادی، مجید تمجیدی، احمد شیخ محمدی، امیر امیر قلی، مهر انگیز شاه مرادی، امینه انصاری موحد، نگین رستمی زاده، سولماز اسکندری، شکوفه آذر ماسوله، آزاده خزایی، بهزاد بهرامی، نازان شریعتی،فرنگیس مرادی، زینب کاوری زاده، سارا ساعی، داریوش عدیم، مرجان داوودی، بهمن منصور یار، فرزانه میر فردی، پوریا ابراهیمی ،امیربهمنی،رضا رستگار ،امیرنوذرنوری پور، سیروان حسین پناهی،مبینا پرورش نیا، بهزاد آسیایی،مهدی ساجدی فر، مهدی نوذر،زانیار سهرابی، عباس جلو دار،سهیلا دالوند، هنگامه شهیدی، عباس اکرمی ، کیومرث مظفری
@khabargar
مطابق گزارشهای رسیده از زندان تهران بزرگ، نویسنده ی منتقد و فعال مدنی سهیل عربی در وضعیت نگران کننده ای در زندان تهران بزرگ به سر می برد.
اودر حالی که بعد از یک اعتصاب غذای طولانی نیاز به مراقبت های پزشکی خاصی داشت مدتها در انفرادی ودر حالت بی خبری نگهداری شد و اکنون هم برخلاف اصل طبقه بندی زندانیان جرایم، در قرنطینه تیپ دو این زندان در کنار مجرمان عادی و خطرناک نگهداری می شود ومستمرا در معرض اذیت و آزار این مجرمان و همزمان زندانبانان قرار دارد.
خبرها حاکی است که سهیل عربی در حالی در میان مجرمان خطرناک نگهداری می شود که ظن آن می رود که مدیریت زندان از همین عوامل جهت اذیت و آزار این زندانی سیاسی استفاده می کند. او در محیطی به سر می برد که وضعیت بهداشتی وخیمی دارد و از بوی تعفن فاضلاب ها، زندانیان امکان استراحت ندارند.
لذا ما جمعی از فعالین مدنی و سیاسی با اعلام اینکه نگهداری زندانی سیاسی و رسانه ایی در کنار زندانیانی با جرایم خطرناک امری مجرمانه است و این فرایند به طور جدی جان و سلامت سهیل عربی را در خطر قرار می دهد، در درجه اول خواهان تضمین سلامت و امنیت این زندانی از طریق انتقال او به جمع زندانیان سیاسی دیگر زندانها هستیم و در درجه دوم با توجه به اینکه سهیل در تمام مراحل دادگاه از یک دادرسی منصفانه و قانونی محروم بوده است خواهان آزادی بلادرنگ او هستیم و از همه ی حقوقدانان میهنی و حقوق بشری جهانی می خواهیم که صدایشان را با صدای ما پیوندبزنند و از زندانیان سیاسی ایران بخصوص سهیل عربی حمایت کنند.
جمعی از فعالین سیاسی و مدنی
پنجم خرداد ماه ٩٧
راحله راحمی پور، فرنگیس مظلوم، شهین مهین فر، منصوره بهکیش، دایه شریفه و خالو میرزا (مادر و پدر رامین حسین پناهی)، شهناز اکملی، محمد کریم بیگی، زرتشت احمدی راغب، شعله پاکروان، بهنام ابراهیم زاده، حوریه فرج زاده طارانی،راحله فرج زاده طارانی، مهرداد گریوانی، طاهره خاتمی بیدگلی، امجد حسین پناهی، رضا حضرتی، نادیا عنبری، پویا جگروند، بهزاد همایونی،منصور اسانلو، سودابه نامدار زنگنه، اقبال مرادی، روزبه اکرادی،امید نوروزیان،پونه اسطلخی، ملیحه (صغری) کریم الدینی، حسین موسوی، رضوان بیگی، حمید رضا کرمی،کاوه مرتضوی، افسون دهقانی راد، آرشام رضایی،امیر حاجیلویی، رقیه زارع پور حیدری، سرشک درخشان، شاپرک معدلی، پریچهر نعمانی، میترا ابراهیمی، حمیدرضا تقی پور دهقان تبریزی، سید علی رضوی راد، امیر علی مرادی، مجید تمجیدی، احمد شیخ محمدی، امیر امیر قلی، مهر انگیز شاه مرادی، امینه انصاری موحد، نگین رستمی زاده، سولماز اسکندری، شکوفه آذر ماسوله، آزاده خزایی، بهزاد بهرامی، نازان شریعتی،فرنگیس مرادی، زینب کاوری زاده، سارا ساعی، داریوش عدیم، مرجان داوودی، بهمن منصور یار، فرزانه میر فردی، پوریا ابراهیمی ،امیربهمنی،رضا رستگار ،امیرنوذرنوری پور، سیروان حسین پناهی،مبینا پرورش نیا، بهزاد آسیایی،مهدی ساجدی فر، مهدی نوذر،زانیار سهرابی، عباس جلو دار،سهیلا دالوند، هنگامه شهیدی، عباس اکرمی ، کیومرث مظفری
@khabargar
Telegram
attach 📎
Forwarded from Attach Master
اعتصاب غذای خشک دو درویش زندانی
@khabargar
#صالحالدین_مرادی و #محمدرضا_درویشی دو درویش محبوس در زندان فشافویه با اعلام اعتصاب غذای خشک خواستار پاسخ صریح مسئولان زندان فشافویه در مورد وضعیت #هشت_درویش گمشده در آن زندان شدهاند.
این دو درویش گنابادی خطاب به فرزادی رئیس زندان #فشافویه گفتهاند مادامی که با هشت درویش گمشده ملاقات حضوری نکنند به اعتصاب غذای خشک خود ادامه خواهند داد.
همچنین گفته شده است که #سهیل_عربی نیز در حمایت از این دو درویش اعلام اعتصاب غذای خشک کرده است.
یادآور میشود که هشت درویش گنابادی با نامهای #رضا_انتصاری، #محمد_شریفیمقدم، #کسری_نوری، #مرتضی_کنگرلو، #سینا_انتصاری، #مهدی_اسکندری، #امیر_نوری و #حسام_معینی پس از حملهی روز هفتم شهریور گارد زندان فشافویه به درویشان متحصن در تیپ ۳ آن زندان به مکان نامعلومی منتقل شدهاند و اینک ۸۰ روز است که خانوادههایشان در بیخبری کامل از وضعیت آنان هستند.
@khabargar
#صالحالدین_مرادی و #محمدرضا_درویشی دو درویش محبوس در زندان فشافویه با اعلام اعتصاب غذای خشک خواستار پاسخ صریح مسئولان زندان فشافویه در مورد وضعیت #هشت_درویش گمشده در آن زندان شدهاند.
این دو درویش گنابادی خطاب به فرزادی رئیس زندان #فشافویه گفتهاند مادامی که با هشت درویش گمشده ملاقات حضوری نکنند به اعتصاب غذای خشک خود ادامه خواهند داد.
همچنین گفته شده است که #سهیل_عربی نیز در حمایت از این دو درویش اعلام اعتصاب غذای خشک کرده است.
یادآور میشود که هشت درویش گنابادی با نامهای #رضا_انتصاری، #محمد_شریفیمقدم، #کسری_نوری، #مرتضی_کنگرلو، #سینا_انتصاری، #مهدی_اسکندری، #امیر_نوری و #حسام_معینی پس از حملهی روز هفتم شهریور گارد زندان فشافویه به درویشان متحصن در تیپ ۳ آن زندان به مکان نامعلومی منتقل شدهاند و اینک ۸۰ روز است که خانوادههایشان در بیخبری کامل از وضعیت آنان هستند.
Telegram
📎
🔴پیام زندانی سیاسی #سهیل_عربی به مناسبت سالروز قیام دیماه ۹۶
@khabargar
زندانی سیاسی سهیل عربی از زندان تهران بزرگ:
✍️و چنین شد که خلق برخاست!
دیگر زنجیر را بر فرزندانش نپسندید.
همه برخاستند از مشهد و قم و سبزوار و کرمانشاه تا دلاوران دورود و ایذه و دزفول و اصفهان
ایران، آتشی شد سوزنده
دیکتاتور بر خویش لرزید......
شهر دیگر سکوت را نپسندید
دیماه ۹۶در هر ماه تکرار شد
♦️شهرها در شورش و عصیان از هم پیشگی گرفتند
از اراک تا کازرون از شوش تا اهواز، از ایران تا گسترده قلبهایی که در آن می تپد
♦️زنجیرها گسسته اند!
چگونه این گزمه صدای ریختن زنجیرها را نمیشنوند؟ از اوین و گوهردشت و تهران بزرگ و قرچک ورامین تا زابل و وکیلآباد و شیبان و دیزلآباد
نه! دیگه تمومه ماجرا.
دیماه ۹۶فصلی را ورق زد
سرماپرستان و سیه دلان، دیگر زمانهتان بهسر رسیده است.
11 دی
http://t.me/khabargar
@khabargar
زندانی سیاسی سهیل عربی از زندان تهران بزرگ:
✍️و چنین شد که خلق برخاست!
دیگر زنجیر را بر فرزندانش نپسندید.
همه برخاستند از مشهد و قم و سبزوار و کرمانشاه تا دلاوران دورود و ایذه و دزفول و اصفهان
ایران، آتشی شد سوزنده
دیکتاتور بر خویش لرزید......
شهر دیگر سکوت را نپسندید
دیماه ۹۶در هر ماه تکرار شد
♦️شهرها در شورش و عصیان از هم پیشگی گرفتند
از اراک تا کازرون از شوش تا اهواز، از ایران تا گسترده قلبهایی که در آن می تپد
♦️زنجیرها گسسته اند!
چگونه این گزمه صدای ریختن زنجیرها را نمیشنوند؟ از اوین و گوهردشت و تهران بزرگ و قرچک ورامین تا زابل و وکیلآباد و شیبان و دیزلآباد
نه! دیگه تمومه ماجرا.
دیماه ۹۶فصلی را ورق زد
سرماپرستان و سیه دلان، دیگر زمانهتان بهسر رسیده است.
11 دی
http://t.me/khabargar
https://khabargar.net/%d8%ac%d8%a7%d9%86-%d9%81%d8%b1%d9%86%da%af%db%8c%d8%b3-%d9%85%d8%b8%d9%84%d9%88%d9%85-%d9%85%d8%a7%d8%af%d8%b1-%d8%b3%d9%87%db%8c%d9%84_%d8%b9%d8%b1%d8%a8%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%ae%d8%b7%d8%b1/
جان فرنگیس مظلوم مادر #سهیل_عربی در خطر است
جان فرنگیس مظلوم مادر #سهیل_عربی در خطر است
خبرگر
جان فرنگیس مظلوم مادر #سهیل_عربی در خطر است - خبرگر
آیا وقاحت وبیشرمی جمهوری اسلامی تمامی دارد بعد از اینهمه شکنجه و رنج و عذابی که در زندان به سهیل عربی زندانی محبوس در تهران بزرگ وارد شد اکنون با بیشرمی مادرش را می ربایند تا صدای فرزند قهرمانش نباشد ….. جرم این مادر و فرزندچیست به جز آزادی خواهی و حق طلبی…
🔴سهیل عربی در سیزدهمین پرونده سازی نهادهای امنیتی به فعالیت تبلیغی علیه نظام متهم شد...
روز چهارشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۰؛ #سهیل_عربی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر کرج در سیزدهمین پروندهای که نهادهای امنیتی و دستگاه فاسد قضائی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی برای او گشوده است، در شعبه بازپرسی سوم بیدادسرای مقدم، به ارتکاب” فعالیت تبلیغی و اجتماع و تبانی علیه نظام” متهم شد.
سهیل عربی از داخل زندان رجایی شهر کرج درخصوص آخرین پروندهای که علیه او باز شده، گفت؛
۹۸۰۳۶۹؛ سیزدهمین پرونده است.
“ساعت ۱۰ صبح دوشنبه، سوم خرداد هزار و چهارصد به اتاق کنفرانس زندان رجایی شهر فراخوانده شدم و از طریق تماس اینترنتی توسط بازپرس شعبه سوم دادسرای مقدم، متهم به ارتکاب فعالیت تبلیغی و اجتماع و تبانی علیه نظام شدم.
آنچه به عنوان مصادیق این اتهام ها به من تفهیم شد، تهیه چند گزارش از اوضاع زندان، انتقاد به عملکرد عوامل زندان به ویژه دادیار ناظر زندان که به مهمترین وظیفه خود یعنی هر هفته دست کم سه مرتبه مراجعه به زندان و پاسخ به شکایات و مطالبات زندانیان را دارد، رعایت نکرده است و دیگر مصادیق این اتهام ها، اقدام به اعتصاب غذا در اعتراض به محرومیت زندانیان سیاسی از حق درمان و صدور چند بیانیه با هدف حمایت از قیام آبان ۹۸ و اعتراض به سرکوب و کشتار معترضین عدالت خواه اعلام شد. بازپرس از من دفاع آخر خواست، به او گفتم دفاع آخر من همان خواسته هایست که در آغاز راه دشوار آزادی داشتم. از جمله خواست توزیع عادلانه ی امکانات و ثروت ها، حمایت از مردم ستم دیده به ویژه آن ها که دور از مرکز هستند و حتی از امکانات و نیازهای نخستین زیستن هم محروم بودند.
در خوزستان، کردستان و سیستان و بلوچستان و حتی حاشیه نشینان نزدیک به پایتخت مثل اهالی مارلیک اسلامشهر و قرچک و همچنین ایجاد دگرگونی های بنیادین در اقتصاد سیاسی، آموزش و مسائل مربوط به کارگران و بازنشستگان . مبارزه با فساد و نابرابری ها، تبعیض بین زن و مرد تا تبعیض بین شیعه و غیر شیعه . و همچنان برای دستیابی به خواسته هایم تلاش خواهم کرد.اگرچه تاکنون پاسخی جز بیش از ۱۰ پرونده که با اتهام های فعالیت تبلیغی علیه علیه من گشوده شد و ازار و شکنجه های پیاپی از شما نشنیدم. اما بدیهی است که این مجازات ها هرگز نمی تواند از انگیزه ها و تلاش هایم بکاهد.
و البته که امروز پس از تحمل ۸ سال حبس و مبارزه بی وقفه با انگیزه و توان بیش تری به دادخواهی و مبارزه برای ساختن جهانی عاری از خشونت، استبداد و فساد و بیدادگری ادامه خواهم داد.
هشت سال پیش در دادسرای فرهنگ و رسانه و سپس در دادسرای مقدم شعبه یک بابت اتهام فعالیت تبلیغی گسترده علیه نظام تفهیم اتهام شده و سپس مرا محکوم به اعدام کردند. تابستان سال ۹۶ پس از نفی حکم اعدام و پنجاه و شش روز مانده به پایان محکومیت به تحمل حبس به همراه همسر سابقم به بازداشت گاه الف یک سازمان اطلاعات سپاه قرارگاه ثارالله منتقل شدم و پس از بازجویی ها و آزارهای فراوان، تحت شکنجه پرونده ای دیگر با همان اتهامات تکراری به دلیل حمایت از زندانیان سیاسی و روشنگری، پرونده دیگری علیه من گشوده شد و آزارها و فشارهای شدید آن ها منجر به جدایی همسرم از من شد. حین همان بازجویی ها یکی از عوامل قرارگاه ثارالله گفت: “من می ترسم که تو را آزاد کنیم . تو در زندان دست از دشمنی با نظام بر نمیداری، اگر آزاد شوی معلوم نیست چه خواهی کرد.”
به او گفتم؛” من به دلیل اعتراض به فساد و بیدادگری متهم به فعالیت تبلیغی علیه نظام شدم و همین که شما انسانی که از چهارده سالگی، سخت ترین کارها را انجام داده و بهترین لحظات جوانی و نوجوانی اش را در محل کار گذراند را دشمن خود می دانید و در عوض دوستان شما همین اختلاس گران و جنایت کاران هستند که جای مهر داغ روی پیشانیشان است، نشان دهنده عموم واقعیت هاست. شک ندارم که به زودی پرونده های ما و دیگر زندانیان سیاسی به دست مردم خواهد افتاد و همه می فهمند که چه جنایاتی در این بیدادگاه ها رخ داده است.”
طبق پرینت قضایی که در دست داشتم، باید ۲۶ شهریور ۱۳۹۶ آزاد می شدم. اما با این پرونده گشایی نا عادلانه، بی آن که جرمی مرتکب شده باشم، محکومیتم تمدید شد و از زندان اوین به زندان بزرگ تبعید شدم. و باز هم به دلیل اعتراض به اوضاع فاجعه بار این زندان و افشای حقایق توسط شعبه دو بازپرسی دادسرای مقدم محمد نصیرپور متهم به فعالیت تبلیغی و در شعبه شش بیدادگاه انقلاب اسلامی با حکم احمدزاده محکوم به دوسال حبس و دوسال تبعید به برازجان و چهار میلیون جریمه نقدی شدم و یک ماه بعد، مقیسه رئیس شعبه ۲۸ با استناد به گزارش به گزارش قرارگاه ثارالله و کیفر خواست شعبه سه بازپرسی توسط سید احمد حسینی، مرا محکوم به تحمل ۵ سال حبس نمود.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#رای_من_سرنگونی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
https://t.me/khabargar/63583
روز چهارشنبه ۵ خردادماه ۱۴۰۰؛ #سهیل_عربی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر کرج در سیزدهمین پروندهای که نهادهای امنیتی و دستگاه فاسد قضائی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی برای او گشوده است، در شعبه بازپرسی سوم بیدادسرای مقدم، به ارتکاب” فعالیت تبلیغی و اجتماع و تبانی علیه نظام” متهم شد.
سهیل عربی از داخل زندان رجایی شهر کرج درخصوص آخرین پروندهای که علیه او باز شده، گفت؛
۹۸۰۳۶۹؛ سیزدهمین پرونده است.
“ساعت ۱۰ صبح دوشنبه، سوم خرداد هزار و چهارصد به اتاق کنفرانس زندان رجایی شهر فراخوانده شدم و از طریق تماس اینترنتی توسط بازپرس شعبه سوم دادسرای مقدم، متهم به ارتکاب فعالیت تبلیغی و اجتماع و تبانی علیه نظام شدم.
آنچه به عنوان مصادیق این اتهام ها به من تفهیم شد، تهیه چند گزارش از اوضاع زندان، انتقاد به عملکرد عوامل زندان به ویژه دادیار ناظر زندان که به مهمترین وظیفه خود یعنی هر هفته دست کم سه مرتبه مراجعه به زندان و پاسخ به شکایات و مطالبات زندانیان را دارد، رعایت نکرده است و دیگر مصادیق این اتهام ها، اقدام به اعتصاب غذا در اعتراض به محرومیت زندانیان سیاسی از حق درمان و صدور چند بیانیه با هدف حمایت از قیام آبان ۹۸ و اعتراض به سرکوب و کشتار معترضین عدالت خواه اعلام شد. بازپرس از من دفاع آخر خواست، به او گفتم دفاع آخر من همان خواسته هایست که در آغاز راه دشوار آزادی داشتم. از جمله خواست توزیع عادلانه ی امکانات و ثروت ها، حمایت از مردم ستم دیده به ویژه آن ها که دور از مرکز هستند و حتی از امکانات و نیازهای نخستین زیستن هم محروم بودند.
در خوزستان، کردستان و سیستان و بلوچستان و حتی حاشیه نشینان نزدیک به پایتخت مثل اهالی مارلیک اسلامشهر و قرچک و همچنین ایجاد دگرگونی های بنیادین در اقتصاد سیاسی، آموزش و مسائل مربوط به کارگران و بازنشستگان . مبارزه با فساد و نابرابری ها، تبعیض بین زن و مرد تا تبعیض بین شیعه و غیر شیعه . و همچنان برای دستیابی به خواسته هایم تلاش خواهم کرد.اگرچه تاکنون پاسخی جز بیش از ۱۰ پرونده که با اتهام های فعالیت تبلیغی علیه علیه من گشوده شد و ازار و شکنجه های پیاپی از شما نشنیدم. اما بدیهی است که این مجازات ها هرگز نمی تواند از انگیزه ها و تلاش هایم بکاهد.
و البته که امروز پس از تحمل ۸ سال حبس و مبارزه بی وقفه با انگیزه و توان بیش تری به دادخواهی و مبارزه برای ساختن جهانی عاری از خشونت، استبداد و فساد و بیدادگری ادامه خواهم داد.
هشت سال پیش در دادسرای فرهنگ و رسانه و سپس در دادسرای مقدم شعبه یک بابت اتهام فعالیت تبلیغی گسترده علیه نظام تفهیم اتهام شده و سپس مرا محکوم به اعدام کردند. تابستان سال ۹۶ پس از نفی حکم اعدام و پنجاه و شش روز مانده به پایان محکومیت به تحمل حبس به همراه همسر سابقم به بازداشت گاه الف یک سازمان اطلاعات سپاه قرارگاه ثارالله منتقل شدم و پس از بازجویی ها و آزارهای فراوان، تحت شکنجه پرونده ای دیگر با همان اتهامات تکراری به دلیل حمایت از زندانیان سیاسی و روشنگری، پرونده دیگری علیه من گشوده شد و آزارها و فشارهای شدید آن ها منجر به جدایی همسرم از من شد. حین همان بازجویی ها یکی از عوامل قرارگاه ثارالله گفت: “من می ترسم که تو را آزاد کنیم . تو در زندان دست از دشمنی با نظام بر نمیداری، اگر آزاد شوی معلوم نیست چه خواهی کرد.”
به او گفتم؛” من به دلیل اعتراض به فساد و بیدادگری متهم به فعالیت تبلیغی علیه نظام شدم و همین که شما انسانی که از چهارده سالگی، سخت ترین کارها را انجام داده و بهترین لحظات جوانی و نوجوانی اش را در محل کار گذراند را دشمن خود می دانید و در عوض دوستان شما همین اختلاس گران و جنایت کاران هستند که جای مهر داغ روی پیشانیشان است، نشان دهنده عموم واقعیت هاست. شک ندارم که به زودی پرونده های ما و دیگر زندانیان سیاسی به دست مردم خواهد افتاد و همه می فهمند که چه جنایاتی در این بیدادگاه ها رخ داده است.”
طبق پرینت قضایی که در دست داشتم، باید ۲۶ شهریور ۱۳۹۶ آزاد می شدم. اما با این پرونده گشایی نا عادلانه، بی آن که جرمی مرتکب شده باشم، محکومیتم تمدید شد و از زندان اوین به زندان بزرگ تبعید شدم. و باز هم به دلیل اعتراض به اوضاع فاجعه بار این زندان و افشای حقایق توسط شعبه دو بازپرسی دادسرای مقدم محمد نصیرپور متهم به فعالیت تبلیغی و در شعبه شش بیدادگاه انقلاب اسلامی با حکم احمدزاده محکوم به دوسال حبس و دوسال تبعید به برازجان و چهار میلیون جریمه نقدی شدم و یک ماه بعد، مقیسه رئیس شعبه ۲۸ با استناد به گزارش به گزارش قرارگاه ثارالله و کیفر خواست شعبه سه بازپرسی توسط سید احمد حسینی، مرا محکوم به تحمل ۵ سال حبس نمود.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#رای_من_سرنگونی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
https://t.me/khabargar/63583
Telegram
خبرگر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فراخوان فرنگیس مظلوم مادر #سهیل_عربی
فرنگیس مظلوم: "بیایید همه با هم در رای گیری شرکت نکنیم. رای من به جمهوری اسلامی نه است."
#بایکوت_جمهوری_اسلامی
#من_صدای_او_هستم
#رای_من_سرنگونی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ایران_فروشی_نیست
#تحریم_انتصابات1400
#NoOrdinationInIran1400
#غذا_نیست_ترس_نیست
#قیام_نزدیک_است
@mansoor1999
🆔http://t.me/khabargar
فرنگیس مظلوم: "بیایید همه با هم در رای گیری شرکت نکنیم. رای من به جمهوری اسلامی نه است."
#بایکوت_جمهوری_اسلامی
#من_صدای_او_هستم
#رای_من_سرنگونی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ایران_فروشی_نیست
#تحریم_انتصابات1400
#NoOrdinationInIran1400
#غذا_نیست_ترس_نیست
#قیام_نزدیک_است
@mansoor1999
🆔http://t.me/khabargar
#فوري
امروز دوشنبه ۱۲ آبان #سهیل_عربی در حمله ماموران حکومتی به منزلش در #تهران دستگیر شد. او را به محل نامعلومی منتقل کردند.سهیل عربی زندانی سیاسی سابق، صبح امروز دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ در منزلش در تهران بازداشت شد.
او بارها مورد تهدید قرار گرفته بود که بازداشت می شود.
او در پیامی پس از آزادی اش در مهرماه چنین نوشت:
با قدرت و با انگیزه و امید ، بیش از بیش ادامه می دهیم
✌️
بخوان که دوباره بخواند این عشیره ی زندانی گُل سرود شستن را
#فرنگیس_مظلوم مادر سهیل نیز در زندان اوین محبوس است
صدای سهیل باشیم #مهسا_امینی #فراخوان_۱۰_تا_۲۰_دی
#زن_زندگی_آزادی_کارمسکن_آبادی #مجیدرضا_رهنورد #محسن_شکاری
#انتقام_میگیریم
#خامنه_ای_ضحاک_میکشمیت_زیر_خاک
#نه_به_اعدام https://t.me/khabargar
امروز دوشنبه ۱۲ آبان #سهیل_عربی در حمله ماموران حکومتی به منزلش در #تهران دستگیر شد. او را به محل نامعلومی منتقل کردند.سهیل عربی زندانی سیاسی سابق، صبح امروز دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ در منزلش در تهران بازداشت شد.
او بارها مورد تهدید قرار گرفته بود که بازداشت می شود.
او در پیامی پس از آزادی اش در مهرماه چنین نوشت:
با قدرت و با انگیزه و امید ، بیش از بیش ادامه می دهیم
✌️
بخوان که دوباره بخواند این عشیره ی زندانی گُل سرود شستن را
#فرنگیس_مظلوم مادر سهیل نیز در زندان اوین محبوس است
صدای سهیل باشیم #مهسا_امینی #فراخوان_۱۰_تا_۲۰_دی
#زن_زندگی_آزادی_کارمسکن_آبادی #مجیدرضا_رهنورد #محسن_شکاری
#انتقام_میگیریم
#خامنه_ای_ضحاک_میکشمیت_زیر_خاک
#نه_به_اعدام https://t.me/khabargar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سهیل_عربی
♦️چه حس فجیعی!
چه جو سنگینی!
این حس را در زندان اوین کنار تپه های مین گذاری شده و در زندان گوهر دشت در سوییت_ محلی که اعدامی ها را دو شب پیش از اجرای حکم اعدام به آنجا منتقل می کنند هم داشتم،انگار صدای اعدام شدگان در گوش آدم می پیچد،صدای ناله ی همه زندانیان تحت شکنجه،
انگار او جلوی چشمم از تشنگی و گرما می میرد ...
حالا نزدیک به اذان صبح
کنار کارتن خوابهای برازجان ، از یک سو غم و خشم ناشی از اعدامها و شکنجه شدن عزیزانم در زندانها و از یک سو حس افتخار و امیدواری
افتخار به اینکه از جلادها نیستیم و از مردمیم،فدایی...
و امید به آینده ای که باید بسازیمش،آینده ای بدون اعدام و شکنجه
بدون تبعیض و ستم
#اعتراضات_سراسری #اعدام_نکنید #نه_به_اعدام #مرگ_بر_خامنهای #مرگ_بر_دیکتاتور
♦️چه حس فجیعی!
چه جو سنگینی!
این حس را در زندان اوین کنار تپه های مین گذاری شده و در زندان گوهر دشت در سوییت_ محلی که اعدامی ها را دو شب پیش از اجرای حکم اعدام به آنجا منتقل می کنند هم داشتم،انگار صدای اعدام شدگان در گوش آدم می پیچد،صدای ناله ی همه زندانیان تحت شکنجه،
انگار او جلوی چشمم از تشنگی و گرما می میرد ...
حالا نزدیک به اذان صبح
کنار کارتن خوابهای برازجان ، از یک سو غم و خشم ناشی از اعدامها و شکنجه شدن عزیزانم در زندانها و از یک سو حس افتخار و امیدواری
افتخار به اینکه از جلادها نیستیم و از مردمیم،فدایی...
و امید به آینده ای که باید بسازیمش،آینده ای بدون اعدام و شکنجه
بدون تبعیض و ستم
#اعتراضات_سراسری #اعدام_نکنید #نه_به_اعدام #مرگ_بر_خامنهای #مرگ_بر_دیکتاتور
👊 رژیم مغز های ما را نشانه گرفته است. همچون ضحاک ماربدوش،
ما در کجای حادثه ایستاده ایم؟ هراس از پیکار،هراس از بازداشت ...؟ هراس از
#بازجویی،سلول #انفرادی،سلول #جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
✅ #سامان_یاسین #سامان_صیدی
✍ #سهیل_عربی
و بی تردید !
آن کاج کوب خاطره و مرثیه
نیمه عبور زندان را ،
فاش خواهد کرد
زیرا که ...
پایان سرشت و
پاسخ نوشت این اسارت
این حادثه
و این اشتیاق و انتظار و انقلاب
یک تقویم است :
تقویم میهن و نان و آغوش
✅ برشی کوتاه از #شعر ( قرینه های موازی )
✍ #امید_آدینه
در امتداد آرزو
کوشش نهفته است،
کوکتل مولوتف ها در بوسه به گشتهای «ارشاش»
بوسه های گلوله های عشق به اندام زامبی های اشغالگردست نشانده
فاسدان پلید
فاشیست های اسلامیست
پلیدی راهی بجز پیکاری
از جنس کاوه آهنگر باقی نگذاشته است!
خلیفه ی پاستور
راهی بجز تقدیم جان
برای نابودی اش نگذاشته
راه نجات مغزهایمان
میهنمان از انهدام پاستور
و جماران
میگذرد!
#م_ا_نور
#منصوراسانلوکارگرسندیکالیست #جنبش_همبستگی_ستمدیدگان_دادخواه_ایران #شورای_ملی_تصمیم_ایران
https://t.me/khabargar
ما در کجای حادثه ایستاده ایم؟ هراس از پیکار،هراس از بازداشت ...؟ هراس از
#بازجویی،سلول #انفرادی،سلول #جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
✅ #سامان_یاسین #سامان_صیدی
✍ #سهیل_عربی
و بی تردید !
آن کاج کوب خاطره و مرثیه
نیمه عبور زندان را ،
فاش خواهد کرد
زیرا که ...
پایان سرشت و
پاسخ نوشت این اسارت
این حادثه
و این اشتیاق و انتظار و انقلاب
یک تقویم است :
تقویم میهن و نان و آغوش
✅ برشی کوتاه از #شعر ( قرینه های موازی )
✍ #امید_آدینه
در امتداد آرزو
کوشش نهفته است،
کوکتل مولوتف ها در بوسه به گشتهای «ارشاش»
بوسه های گلوله های عشق به اندام زامبی های اشغالگردست نشانده
فاسدان پلید
فاشیست های اسلامیست
پلیدی راهی بجز پیکاری
از جنس کاوه آهنگر باقی نگذاشته است!
خلیفه ی پاستور
راهی بجز تقدیم جان
برای نابودی اش نگذاشته
راه نجات مغزهایمان
میهنمان از انهدام پاستور
و جماران
میگذرد!
#م_ا_نور
#منصوراسانلوکارگرسندیکالیست #جنبش_همبستگی_ستمدیدگان_دادخواه_ایران #شورای_ملی_تصمیم_ایران
https://t.me/khabargar
Forwarded from خبرگر
👊 رژیم مغز های ما را نشانه گرفته است. همچون ضحاک ماربدوش،
ما در کجای حادثه ایستاده ایم؟ هراس از پیکار،هراس از بازداشت ...؟ هراس از
#بازجویی،سلول #انفرادی،سلول #جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
✅ #سامان_یاسین #سامان_صیدی
✍ #سهیل_عربی
و بی تردید !
آن کاج کوب خاطره و مرثیه
نیمه عبور زندان را ،
فاش خواهد کرد
زیرا که ...
پایان سرشت و
پاسخ نوشت این اسارت
این حادثه
و این اشتیاق و انتظار و انقلاب
یک تقویم است :
تقویم میهن و نان و آغوش
✅ برشی کوتاه از #شعر ( قرینه های موازی )
✍ #امید_آدینه
در امتداد آرزو
کوشش نهفته است،
کوکتل مولوتف ها در بوسه به گشتهای «ارشاش»
بوسه های گلوله های عشق به اندام زامبی های اشغالگردست نشانده
فاسدان پلید
فاشیست های اسلامیست
پلیدی راهی بجز پیکاری
از جنس کاوه آهنگر باقی نگذاشته است!
خلیفه ی پاستور
راهی بجز تقدیم جان
برای نابودی اش نگذاشته
راه نجات مغزهایمان
میهنمان از انهدام پاستور
و جماران
میگذرد!
#م_ا_نور
#منصوراسانلوکارگرسندیکالیست #جنبش_همبستگی_ستمدیدگان_دادخواه_ایران #شورای_ملی_تصمیم_ایران
https://t.me/khabargar
ما در کجای حادثه ایستاده ایم؟ هراس از پیکار،هراس از بازداشت ...؟ هراس از
#بازجویی،سلول #انفرادی،سلول #جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
✅ #سامان_یاسین #سامان_صیدی
✍ #سهیل_عربی
و بی تردید !
آن کاج کوب خاطره و مرثیه
نیمه عبور زندان را ،
فاش خواهد کرد
زیرا که ...
پایان سرشت و
پاسخ نوشت این اسارت
این حادثه
و این اشتیاق و انتظار و انقلاب
یک تقویم است :
تقویم میهن و نان و آغوش
✅ برشی کوتاه از #شعر ( قرینه های موازی )
✍ #امید_آدینه
در امتداد آرزو
کوشش نهفته است،
کوکتل مولوتف ها در بوسه به گشتهای «ارشاش»
بوسه های گلوله های عشق به اندام زامبی های اشغالگردست نشانده
فاسدان پلید
فاشیست های اسلامیست
پلیدی راهی بجز پیکاری
از جنس کاوه آهنگر باقی نگذاشته است!
خلیفه ی پاستور
راهی بجز تقدیم جان
برای نابودی اش نگذاشته
راه نجات مغزهایمان
میهنمان از انهدام پاستور
و جماران
میگذرد!
#م_ا_نور
#منصوراسانلوکارگرسندیکالیست #جنبش_همبستگی_ستمدیدگان_دادخواه_ایران #شورای_ملی_تصمیم_ایران
https://t.me/khabargar
پرسید دینت چیست ؟
پاسخ دادم :انسانیت.
خشمگین شد و فریاد زد :
پس اعتراف می کنی که مرتد شدی و دیگر مسلمان نیستی؟؟؟
پس از ورود به زندان ،اولین کار تشکیل کارت_عکس است،یعنی از آدم عکس می گیرند،بعد اثر انگشت،قد و وزن را ثبت می کنند و مشخصات را می پرسند
اسم؟
_سهیل
فامیل؟
عربی
نام پدر ...
شماره شناسنامه...
محل تولد
تاریخ تولد ...
مذهب ؟
پاسخ دادم : دین من انسانیت است.گفت یعنی اعتراف می کنی که مرتد شدی و دیگر مسلمان نیستی؟
#بازداشت
#خاطرات۹۲۰۵۸
#بند_دو_الف
✍ #سهیل_عربی
https://t.me/khabargar
پاسخ دادم :انسانیت.
خشمگین شد و فریاد زد :
پس اعتراف می کنی که مرتد شدی و دیگر مسلمان نیستی؟؟؟
پس از ورود به زندان ،اولین کار تشکیل کارت_عکس است،یعنی از آدم عکس می گیرند،بعد اثر انگشت،قد و وزن را ثبت می کنند و مشخصات را می پرسند
اسم؟
_سهیل
فامیل؟
عربی
نام پدر ...
شماره شناسنامه...
محل تولد
تاریخ تولد ...
مذهب ؟
پاسخ دادم : دین من انسانیت است.گفت یعنی اعتراف می کنی که مرتد شدی و دیگر مسلمان نیستی؟
#بازداشت
#خاطرات۹۲۰۵۸
#بند_دو_الف
✍ #سهیل_عربی
https://t.me/khabargar
بازجو از اینکه فهمید من را به مسلخ آورده اند بسیار ذوق کرد و خوشحال شد،مثل سلاخی که دلش برای تکه تکه کردن گوشت تنگ شده خیلی زود آمد و من را از زندانبان تحویل گرفت.
☆
تقریبا ساعت یک ظهر بود که زندانبان درب سلول را بست،غروب که درب سلول را باز کرد تا به بازجویی برویم،وقتی از سلول خارج شدم،حس می کردم سالهاست بیرون از سلول را ندیده ام!
همین طور که با چشم بند به سمت اتاق بازجویی حرکت می کردیم بار دیگر تکرار کرد که به جز بازجو با هیچ کس نباید صحبت کنم و به هیچ کس اسمم را نگویم،اسم من از این پس ۹۲۰۵۸ است.
از قسمتی که سلولهای انفرادی در آن است خارج شدیم و وارد یک حیاط شدیم،در انتهای حیاط به یک ساختمان رسیدیم،زندانبان زنگ زد و گفت سلام سید،۹۲۰۵۸ را آوردم.
در زندانهای سپاه نام تمام بازجو ها "سید" است.
بازجو از اینکه فهمید من را به مسلخ آورده اند بسیار ذوق کرد و خوشحال شد،مثل سلاخی که دلش برای تکه تکه کردن گوشت تنگ شده خیلی زود آمد و من را از زندانبان تحویل گرفت.
ساختمان بازجویی جایی بسیار مخوف است،باید با چشم بند از روی فنسهایی نازک عبور کنم،هیچ جا را نمی بینم،بازجو پاهایش را روی فنسها می کوبد و زیر پایم می لرزد،گمان می کنم هر لحظه ممکن است سقوط کنم.
از راهروی اول که رد شدیم بازجو فریاد شادی کشید: بیایید !کسی که به پیامبر و ائمه توهین می کرد و می گفت دین وسیله فریب دادن مردم است.
چشمهای من بسته بود،فقط صدای پاهایشان را می شنیدم که به سمتم حمله می کردند و با مشت و لگد به سر و بدنم می کوبیدند،آنقدر کتکم زدند که از حال رفتم.
از بس به سرم مشت و لگد زدند که گیج و تقریبا بیهوش شده بودم،صدای سربازجو را شنیدم که بر سر بازجو ها فریاد کشید: اینجا نه! اینجا نباید کشته شود،باید در دادگاه اسلامی محاکمه شود و در برابر انظار عمومی به دار آویخته و اعدام شود.
●●●
روز اول بازجویی فقط کتک خوردم و تهدید به اعدام شدم.
از روز دوم سئوال و جوابها و بازجویی های پیاپی به شیوه های متفاوت آغاز شد.
گاه در اتاق آینه،گاه نزد سربازجو،گاه بازجوی خشن،گاه بازجوی شبه مهربان...
یکی از بازجویی ها با مشت به سرم می کوبید و فریاد می کشید بیش از هزار صفحه علیه دین اسلام مقاله نوشتی،اسلام در طول بیش از هزار و چهارصد سال تاریخش دشمنی بد تر از تو نداشته...
پس از ( بیشتر از ) دویست جلسه بازجویی بابت اتهامهای توهین به مقدسات،فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به پیامبر اسلام بازپرسی و سپس در دادگاه اسلامی محکوم به اعدام شدم.
به حکم اعدام اعتراض کردیم،اما نه تنها نشکست،بلکه تایید و تشدید شد،در دیوان توسط علی رازینی حکم اعدام بابت اتهام سب النبی تایید و حکم اعدام دیگری بابت اتهام افسادفی الارض از طریق درج فراخوانهای پیاپی و تشویق مردم به قیام علیه حکومت صادر شد.
■■
در همان هنگام وصیت نامه نوشتم و به مردم توضیح دادم که چرا می خواهند اعدامم کنند،گفتم که درد دلم را نوشته ام،به ظلم و بیداد اعتراض کرده ام،با جهل و خرافه و فساد جنگیدم و...
مردم حمایت کردند...
توفانهای توییتری پیامی و گسترده باعث عقب نشینی سپاه شد.
و در نهایت به لطف حمایت مردم این احکام نقض و تبدیل به مجازات حبس شد.
در آن زمان از توییتر استفاده خوبی می کردیم و چند حکم اعدام با همین اتحاد شکست.
افسوس که آن اتحاد خوب را از بین بردند...
✍ #سهیل_عربی
#زن_زندگی_آزادی
https://t.me/khabargar
☆
تقریبا ساعت یک ظهر بود که زندانبان درب سلول را بست،غروب که درب سلول را باز کرد تا به بازجویی برویم،وقتی از سلول خارج شدم،حس می کردم سالهاست بیرون از سلول را ندیده ام!
همین طور که با چشم بند به سمت اتاق بازجویی حرکت می کردیم بار دیگر تکرار کرد که به جز بازجو با هیچ کس نباید صحبت کنم و به هیچ کس اسمم را نگویم،اسم من از این پس ۹۲۰۵۸ است.
از قسمتی که سلولهای انفرادی در آن است خارج شدیم و وارد یک حیاط شدیم،در انتهای حیاط به یک ساختمان رسیدیم،زندانبان زنگ زد و گفت سلام سید،۹۲۰۵۸ را آوردم.
در زندانهای سپاه نام تمام بازجو ها "سید" است.
بازجو از اینکه فهمید من را به مسلخ آورده اند بسیار ذوق کرد و خوشحال شد،مثل سلاخی که دلش برای تکه تکه کردن گوشت تنگ شده خیلی زود آمد و من را از زندانبان تحویل گرفت.
ساختمان بازجویی جایی بسیار مخوف است،باید با چشم بند از روی فنسهایی نازک عبور کنم،هیچ جا را نمی بینم،بازجو پاهایش را روی فنسها می کوبد و زیر پایم می لرزد،گمان می کنم هر لحظه ممکن است سقوط کنم.
از راهروی اول که رد شدیم بازجو فریاد شادی کشید: بیایید !کسی که به پیامبر و ائمه توهین می کرد و می گفت دین وسیله فریب دادن مردم است.
چشمهای من بسته بود،فقط صدای پاهایشان را می شنیدم که به سمتم حمله می کردند و با مشت و لگد به سر و بدنم می کوبیدند،آنقدر کتکم زدند که از حال رفتم.
از بس به سرم مشت و لگد زدند که گیج و تقریبا بیهوش شده بودم،صدای سربازجو را شنیدم که بر سر بازجو ها فریاد کشید: اینجا نه! اینجا نباید کشته شود،باید در دادگاه اسلامی محاکمه شود و در برابر انظار عمومی به دار آویخته و اعدام شود.
●●●
روز اول بازجویی فقط کتک خوردم و تهدید به اعدام شدم.
از روز دوم سئوال و جوابها و بازجویی های پیاپی به شیوه های متفاوت آغاز شد.
گاه در اتاق آینه،گاه نزد سربازجو،گاه بازجوی خشن،گاه بازجوی شبه مهربان...
یکی از بازجویی ها با مشت به سرم می کوبید و فریاد می کشید بیش از هزار صفحه علیه دین اسلام مقاله نوشتی،اسلام در طول بیش از هزار و چهارصد سال تاریخش دشمنی بد تر از تو نداشته...
پس از ( بیشتر از ) دویست جلسه بازجویی بابت اتهامهای توهین به مقدسات،فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به پیامبر اسلام بازپرسی و سپس در دادگاه اسلامی محکوم به اعدام شدم.
به حکم اعدام اعتراض کردیم،اما نه تنها نشکست،بلکه تایید و تشدید شد،در دیوان توسط علی رازینی حکم اعدام بابت اتهام سب النبی تایید و حکم اعدام دیگری بابت اتهام افسادفی الارض از طریق درج فراخوانهای پیاپی و تشویق مردم به قیام علیه حکومت صادر شد.
■■
در همان هنگام وصیت نامه نوشتم و به مردم توضیح دادم که چرا می خواهند اعدامم کنند،گفتم که درد دلم را نوشته ام،به ظلم و بیداد اعتراض کرده ام،با جهل و خرافه و فساد جنگیدم و...
مردم حمایت کردند...
توفانهای توییتری پیامی و گسترده باعث عقب نشینی سپاه شد.
و در نهایت به لطف حمایت مردم این احکام نقض و تبدیل به مجازات حبس شد.
در آن زمان از توییتر استفاده خوبی می کردیم و چند حکم اعدام با همین اتحاد شکست.
افسوس که آن اتحاد خوب را از بین بردند...
✍ #سهیل_عربی
#زن_زندگی_آزادی
https://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
به هنگام دفاع از حقوق هر انسان " گرایش سیاسی، عقیده مذهبی،نژاد ، ملیت،زبان،چهره ،نوع اتهام و جنسیت " اهمیت ندارد! انسان بودن و اصلا جاندار بودن اصل است،یعنی در حقوق همه با هم برابرند،اگر زندانی عرب است یا بلوچ،شیرازی است یا یزدی،ایرانی است یا افغان،اصلاح طلب است یا اصولگرا یا انقلابی و برانداز..
نولیبرال است یا مارکسیست ،مونارشیست یا آنارشیست،متهم به فعالیت علیه حکومت( سیاسی) است یا قاتل یا سارق،جذاب است یا بی ریخت،زن است یا مرد،پیر است یا جوان ...
اینها اهمیت ندارد،مهم این است که انسان است و حق دارد،مهم این است که جان دارد و جان شیرین خوش است!
من حقوق بشر را اینطور فهمیده ام!
ظاهرا برداشت من اشتباه است که به هر رسانه و گروه که انتقاد میکنم چرا خیلی ها مورد تبعیض قرارگرفته اند و از آنها حمایت نمی شود،بایکوت و طردم می کنند.
اما نا امید و منصرف نمی شوم ،یک دست هم شاید صدا داشته باشد.
به امید پیروزی قیاممان ،قیام علیه اعدام و شکنجه،قیام علیه هر شکل از ستمگری
#قیام_علیه_اعدام_وشکنجه
تا همه آزاد نشوند،هیچ کس آزاد نیست( #اریش_موزام )
✍ #سهیل_عربی
#اعدام_قتل_عمد_دولتی_است
https://t.me/khabargar
نولیبرال است یا مارکسیست ،مونارشیست یا آنارشیست،متهم به فعالیت علیه حکومت( سیاسی) است یا قاتل یا سارق،جذاب است یا بی ریخت،زن است یا مرد،پیر است یا جوان ...
اینها اهمیت ندارد،مهم این است که انسان است و حق دارد،مهم این است که جان دارد و جان شیرین خوش است!
من حقوق بشر را اینطور فهمیده ام!
ظاهرا برداشت من اشتباه است که به هر رسانه و گروه که انتقاد میکنم چرا خیلی ها مورد تبعیض قرارگرفته اند و از آنها حمایت نمی شود،بایکوت و طردم می کنند.
اما نا امید و منصرف نمی شوم ،یک دست هم شاید صدا داشته باشد.
به امید پیروزی قیاممان ،قیام علیه اعدام و شکنجه،قیام علیه هر شکل از ستمگری
#قیام_علیه_اعدام_وشکنجه
تا همه آزاد نشوند،هیچ کس آزاد نیست( #اریش_موزام )
✍ #سهیل_عربی
#اعدام_قتل_عمد_دولتی_است
https://t.me/khabargar
خبرگر
#سامان_یاسین #سامان_صیدی #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد https://t.me/khabargar
.
لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های پیش از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
#سامان_یاسین
#سامان_صیدی #امین_آباد از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
✅ #سامان_یاسین #سامان_صیدی
✍ #سهیل_عربی
و بی تردید !
آن کاج کوب خاطره و مرثیه
نیمه عبور زندان را ،
فاش خواهد کرد
زبرا که ...
پایان سرشت و
پاسخ نوشت این اسارت
این حادثه
و این اشتیاق و انتظار و انقلاب
یک تقویم است :
تقویم میهن و نان و آغوش
✅ برشی کوتاه از #شعر ( قرینه های موازی )
✍ #امید_آدینه
https://t.me/khabargar
لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های لحظه ی بازداشت!
آیا این بدترین جای این فاجعه است،یا خود سانسوری های پیش از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
#سامان_یاسین
#سامان_صیدی #امین_آباد از بازداشت،هراس از بازداشت ...؟
بازجویی،سلول انفرادی،سلول جمعی،ورود به بند عمومی،عادت به زندگی جدید ...
زمستان پارسال او را از بند ۴ زندان گوهر دشت به نا کجا بردند تا پرونده اش را سنگین تر کنند.
#بازجویی !
"از بند عمومی به اتاق بازجویی و سلول انفرادی بازگشتن"
چقدر دشوار است توضیحش_فهماندن این حقیقت تلخ ،که این شکنجه چه دردی دارد و هر شکنجه چه با مغز و احساسات بشر می کند....
وقتی برگشت آنجا بودم، در بند چهار _سالن ده ،زندان گوهر دشت ،از سیگار را با سیگار روشن کردن هایش،از خیره شدنش به دور دست،از بی قراری و دردی که در صورتش آشکار بود...
او یک سلبریتی ،از جنس سلبریتی های سوپاپ اطمینان حکومتی نیست،او هنرمندی است با دغدغه های بزرگ،او صدای جوانهای بی کار و مردم دردمند هرسین و کوهدشت است...
آنها مغز سامان را نشانه گرفته اند !
"امین آباد" فجیع تر از کشتار گاه است و شکنجه شدن بدتر از مرگ...
برای نجات سامان بشتابیم !
مگر گریه های مادر بهنام محجوبی را از یاد برده ایم؟؟؟
✅ #سامان_یاسین #سامان_صیدی
✍ #سهیل_عربی
و بی تردید !
آن کاج کوب خاطره و مرثیه
نیمه عبور زندان را ،
فاش خواهد کرد
زبرا که ...
پایان سرشت و
پاسخ نوشت این اسارت
این حادثه
و این اشتیاق و انتظار و انقلاب
یک تقویم است :
تقویم میهن و نان و آغوش
✅ برشی کوتاه از #شعر ( قرینه های موازی )
✍ #امید_آدینه
https://t.me/khabargar
Telegram
خبرگر
#خبرگرصدای_بیصدایان_وستمدیدگان_دادخواه
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
ارتباط با ادمینها(,عکس ها و ویدیوهای خود را برای انعکاس از این جا
با ما در میان بگذارید.)
@mansoor1999
#سهیل_عربی:
عکاس/خبرنگار موظف است که بازتاب دهنده حقایق و صدای مردم باشد،
جامعه شناس باید آسیب شناسی کند و درد جامعه را بفهمد و برایش درمان پیدا کند،
وکیل مدافع باید از حقوق متهم دفاع کند و بکوشد تا حقوق موکلش پایمال نشود...
اما اینجا هر کس کارش را درست انجام دهد ،متهم به ارتکاب جرم امنیتی و خودش هم بازداشت می شود.
خانم اسدی یکی از ده ها وکیل مدافعی است که به دلیل انجام وظیفه اش " مجرم " شناخته شده و او را در زندان عادل آباد محبوس کردند، حتی داروهایش را هم ندادند تا تشنج کند .
#فاطمه_اسدی متولد ۱۳۶۲،اهل نورآباد ممسنی سالهاست که بدون دریافت دستمزد /حق الزحمه
وکالت زندانیان ( به ویژه )محکوم به اعدام را می پذیرد و در اکثر مواقع موفق به شکستن حکم شده ،اما خودش به دلیل درگیری با پرونده های اعدام دچار افسردگی شدید شده، طوری که اگر داروهایش را به موقع مصرف نکند،دچار تشنج می شود.
و هنگامی که در قرنطینه زندان عادل آباد محبوس بود،داروهای او را ندادند و تشنج کرد.
✍ #سهیل_عربی
#زن_زندگی_آزادی
https://t.me/khabargar
عکاس/خبرنگار موظف است که بازتاب دهنده حقایق و صدای مردم باشد،
جامعه شناس باید آسیب شناسی کند و درد جامعه را بفهمد و برایش درمان پیدا کند،
وکیل مدافع باید از حقوق متهم دفاع کند و بکوشد تا حقوق موکلش پایمال نشود...
اما اینجا هر کس کارش را درست انجام دهد ،متهم به ارتکاب جرم امنیتی و خودش هم بازداشت می شود.
خانم اسدی یکی از ده ها وکیل مدافعی است که به دلیل انجام وظیفه اش " مجرم " شناخته شده و او را در زندان عادل آباد محبوس کردند، حتی داروهایش را هم ندادند تا تشنج کند .
#فاطمه_اسدی متولد ۱۳۶۲،اهل نورآباد ممسنی سالهاست که بدون دریافت دستمزد /حق الزحمه
وکالت زندانیان ( به ویژه )محکوم به اعدام را می پذیرد و در اکثر مواقع موفق به شکستن حکم شده ،اما خودش به دلیل درگیری با پرونده های اعدام دچار افسردگی شدید شده، طوری که اگر داروهایش را به موقع مصرف نکند،دچار تشنج می شود.
و هنگامی که در قرنطینه زندان عادل آباد محبوس بود،داروهای او را ندادند و تشنج کرد.
✍ #سهیل_عربی
#زن_زندگی_آزادی
https://t.me/khabargar
.
🟠 یادداشت #سهیل_عربی زندانی سیاسی سابق که در حال حاضر دوران تبعید خود را در شهر برازجان سپری میکند، درباره نامه #فائزه_هاشمی_رفسنجانی علیه زنان زندان اوین
فائزه همبندیانش را فاشیست میخواند چون با رای دادن به حکومت غارتگر و ویرانگر مخالفند! فائزه مدعی است که چند زن زندانی کارگر سالخورده میخواهند و میتوانند او را به قتل برسانند، در حالی که او و همخرج ملی مذهبیاش روی هم بیش از سیصد کیلو وزن دارند، چطور چند زن کارگر و سالخورده مانع رای دادن شما غولپیکرها شدند؟
او زندانیان زن زندان اوین را دروغگو میخواند چون به کیفیت غذای زندان اعتراض دارند، غذای جیره زندان، که نه خودش و برادرش و نه دیگر مدعیان اصلاحطلبی آن را نخوردهاند چرا که بهترین خوراک از بیرون زندان برایشان میآید...
تلاش فائزه برای فاشیست و دروغگو نشان دادن گروهی از همبندیانش که به اصلاح شدنِ حکومتی که میراث پدر او است اعتقاد ندارند، با این هدف است که مخاطبانش را متقاعد کند که اولا به گواه خوابی که دخترعمویش «یوزارسیفه رفسنجانی» مبنی بر به قتل رسیدنش توسط همبندیانش دیده، بازگشت به زندان جان او را به خطر میاندازد، و دوما با سیاه نشان دادن افرادی که برای سرنگونی این حکومت تلاش میکنند، میخواهد مخاطبش را به این نتیجه برساند که فکر براندازی را از سر بیرون کنند و به اصلاحات از طریق دل خوش کردن به امثال پزشکیان قناعت کند.
او مدعی است که چپها هر زمان که تعدادشان در بند زیاد شود باند راه میاندازند، خودی و غیر خودی راه میاندازند، در حالی که بنیانگذار خودی و غیر خودی پدرش و هملباسان و همدستان پدرش بودند، آخوندها بودند که پیش از انقلاب به زندانبانها اعتراض میکردند که چرا ما را با این کمونیستهای بیدین یک جا انداختهاید؟ در حالی که دکتر هاشم موسوی، زندانی کمونیست همبند رفسنجانی، پدر فائزه/اکبر رفسنجانی را جراحی کرد و جانش را نجات داد، قاتل پدرش کمونیستها نبودند، بلکه هملباسش بود، همانکه توسط خود او به رهبری این حکومت رسید.
و البته این خودی و غیرخودیسازی توسط حاج آقاهای اصلاحطلب و ملی مذهبی از دهه شصت تا هشتاد، نود و تاکنون هم ادامه داشته:
هنگامی که نمایندگان مجلس برای بازدید به بند ۳۵۰ آمدند "عبدالله مومنی و عماد بهاور" دو زندانی خط امامی/اصلاحطلب به آنها اعتراض کردند که چرا اصلاحطلبان که به نظام و امام اعتقاد دارند را با معاندین برانداز در یک بند محبوس کردهاید؟!
خودی و غیرخودی آنجا است که همکیشان شما "سکولار، کمونیست، نوکیش مسیحی، بهایی و دیگر زندانیان غیرمسلمان" را نجس میخواندند...
خودی و غیرخودی این است که بسیاری از زندانیان به اجبار به پوشیدن لباس تحقیرآمیز زندان در ملاقات اعتراض داشتند، ولی امثال رفسنجانی و بابک زنجانی معاف از پوشیدن لباس زندان، با لباس شخصی در اتاق ویژه سالن ملاقات جدا از دیگر زندانیان ساعتها بدون مزاحمت ملاقات داشتند، خودی و غیرخودی یعنی سانس ویژه سالن ورزش برای برادرت مهدی، یعنی موبایل برای او آزاد و برای دیگران ممنوع...
فائزه رفسنجانی همبندیانش را متهم به دروغگویی کرده، چون آنها به کیفیت غذای زندان معترضند و او معتقد است غذای زندان ایرادی ندارد!
اما نمیگوید که چرا خودش، برادرش و همخرجهایش از غذای زندان نمیخوردند؟
برادرش چند آشپز اختصاصی داشت، خودش هم به راحتی گونی گونی پسته و مواد غذایی مطلوبش را وارد بند و استفاده میکند در حالی که بسیاری از زندانیان برای گرفتن مجوز یک کتاب درسی مجبور به بارها نامهنگاری بودند و خیلی وقتها هم مجوز نمیگرفتند.
خودی و غیرخودی یعنی فائزه رفسنجانی و همسفرههایش پسته رفسنجان، کباب و بهترین دسرها را میخورند، در حالی که بسیاری از همبندیانشان توان خرید از فروشگاه یا رستوران زندان را ندارند و با همان عدسیهای دیر پز و سویای کنجاله جیره زندان سر میکنند.
فائزه دروغگویی و وارونه نشان دادن حقیقت به نفع خود را به خوبی از پدرش و دیگر آخوندها یاد گرفته و از این توانایی به نفع حفظ حکومتی که هر چه دارند از آن است استفاده می کند.
ما امثال این آخوندزاده را از مدتها قبل میشناختیم، اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد، همدستی کسانی که نقاب فعال کارگری و فعال حقوق بشر دارند با اینها است، بیانیه مشترک امضا کردن و همسفره شدن با مهمترین عوامل ایجاد و حفظ رژیم جور و جهل...
🟠 یادداشت #سهیل_عربی زندانی سیاسی سابق که در حال حاضر دوران تبعید خود را در شهر برازجان سپری میکند، درباره نامه #فائزه_هاشمی_رفسنجانی علیه زنان زندان اوین
فائزه همبندیانش را فاشیست میخواند چون با رای دادن به حکومت غارتگر و ویرانگر مخالفند! فائزه مدعی است که چند زن زندانی کارگر سالخورده میخواهند و میتوانند او را به قتل برسانند، در حالی که او و همخرج ملی مذهبیاش روی هم بیش از سیصد کیلو وزن دارند، چطور چند زن کارگر و سالخورده مانع رای دادن شما غولپیکرها شدند؟
او زندانیان زن زندان اوین را دروغگو میخواند چون به کیفیت غذای زندان اعتراض دارند، غذای جیره زندان، که نه خودش و برادرش و نه دیگر مدعیان اصلاحطلبی آن را نخوردهاند چرا که بهترین خوراک از بیرون زندان برایشان میآید...
تلاش فائزه برای فاشیست و دروغگو نشان دادن گروهی از همبندیانش که به اصلاح شدنِ حکومتی که میراث پدر او است اعتقاد ندارند، با این هدف است که مخاطبانش را متقاعد کند که اولا به گواه خوابی که دخترعمویش «یوزارسیفه رفسنجانی» مبنی بر به قتل رسیدنش توسط همبندیانش دیده، بازگشت به زندان جان او را به خطر میاندازد، و دوما با سیاه نشان دادن افرادی که برای سرنگونی این حکومت تلاش میکنند، میخواهد مخاطبش را به این نتیجه برساند که فکر براندازی را از سر بیرون کنند و به اصلاحات از طریق دل خوش کردن به امثال پزشکیان قناعت کند.
او مدعی است که چپها هر زمان که تعدادشان در بند زیاد شود باند راه میاندازند، خودی و غیر خودی راه میاندازند، در حالی که بنیانگذار خودی و غیر خودی پدرش و هملباسان و همدستان پدرش بودند، آخوندها بودند که پیش از انقلاب به زندانبانها اعتراض میکردند که چرا ما را با این کمونیستهای بیدین یک جا انداختهاید؟ در حالی که دکتر هاشم موسوی، زندانی کمونیست همبند رفسنجانی، پدر فائزه/اکبر رفسنجانی را جراحی کرد و جانش را نجات داد، قاتل پدرش کمونیستها نبودند، بلکه هملباسش بود، همانکه توسط خود او به رهبری این حکومت رسید.
و البته این خودی و غیرخودیسازی توسط حاج آقاهای اصلاحطلب و ملی مذهبی از دهه شصت تا هشتاد، نود و تاکنون هم ادامه داشته:
هنگامی که نمایندگان مجلس برای بازدید به بند ۳۵۰ آمدند "عبدالله مومنی و عماد بهاور" دو زندانی خط امامی/اصلاحطلب به آنها اعتراض کردند که چرا اصلاحطلبان که به نظام و امام اعتقاد دارند را با معاندین برانداز در یک بند محبوس کردهاید؟!
خودی و غیرخودی آنجا است که همکیشان شما "سکولار، کمونیست، نوکیش مسیحی، بهایی و دیگر زندانیان غیرمسلمان" را نجس میخواندند...
خودی و غیرخودی این است که بسیاری از زندانیان به اجبار به پوشیدن لباس تحقیرآمیز زندان در ملاقات اعتراض داشتند، ولی امثال رفسنجانی و بابک زنجانی معاف از پوشیدن لباس زندان، با لباس شخصی در اتاق ویژه سالن ملاقات جدا از دیگر زندانیان ساعتها بدون مزاحمت ملاقات داشتند، خودی و غیرخودی یعنی سانس ویژه سالن ورزش برای برادرت مهدی، یعنی موبایل برای او آزاد و برای دیگران ممنوع...
فائزه رفسنجانی همبندیانش را متهم به دروغگویی کرده، چون آنها به کیفیت غذای زندان معترضند و او معتقد است غذای زندان ایرادی ندارد!
اما نمیگوید که چرا خودش، برادرش و همخرجهایش از غذای زندان نمیخوردند؟
برادرش چند آشپز اختصاصی داشت، خودش هم به راحتی گونی گونی پسته و مواد غذایی مطلوبش را وارد بند و استفاده میکند در حالی که بسیاری از زندانیان برای گرفتن مجوز یک کتاب درسی مجبور به بارها نامهنگاری بودند و خیلی وقتها هم مجوز نمیگرفتند.
خودی و غیرخودی یعنی فائزه رفسنجانی و همسفرههایش پسته رفسنجان، کباب و بهترین دسرها را میخورند، در حالی که بسیاری از همبندیانشان توان خرید از فروشگاه یا رستوران زندان را ندارند و با همان عدسیهای دیر پز و سویای کنجاله جیره زندان سر میکنند.
فائزه دروغگویی و وارونه نشان دادن حقیقت به نفع خود را به خوبی از پدرش و دیگر آخوندها یاد گرفته و از این توانایی به نفع حفظ حکومتی که هر چه دارند از آن است استفاده می کند.
ما امثال این آخوندزاده را از مدتها قبل میشناختیم، اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد، همدستی کسانی که نقاب فعال کارگری و فعال حقوق بشر دارند با اینها است، بیانیه مشترک امضا کردن و همسفره شدن با مهمترین عوامل ایجاد و حفظ رژیم جور و جهل...
Telegram
رسانه سپیده دم