Forwarded from در گذرِ كتاب
پدر گفت: دوست داشتن كه عيب نيست باباجان. دوست داشتن دل آدم را روشن میكند. اما كينه و نفرت دل آدم را سياه میكند.
اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم كه شدی آمادهی دوست داشتن چيزهای خوب و زيبای اين دنيا هستی.
دل آدم عين يك باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزيدی غنچهها پلاسيده میشوند.
آدم بايد بداند كه نفرت و كينه برای خوبی و زيبایی نيست، برای زشتی و بیانصافی است.
سووشون/سیمین دانشور
@Beheshteketab
اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم كه شدی آمادهی دوست داشتن چيزهای خوب و زيبای اين دنيا هستی.
دل آدم عين يك باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزيدی غنچهها پلاسيده میشوند.
آدم بايد بداند كه نفرت و كينه برای خوبی و زيبایی نيست، برای زشتی و بیانصافی است.
سووشون/سیمین دانشور
@Beheshteketab
Forwarded from Tarikh dar Tasvir - تاریخ در تصویر (Saeid Shabani)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑 چرا شاهنامه فردوسی برای ایرانیان مهم است؟
پاسخ شادروان استاد #مجتبی_مینوی (استاد دانشگاه، ادیب، پژوهشگر و مصحح برجسته) به این پرسش
٢۵ ارديبهشت روز بزرگداشت فردوسى بزرگ فرخنده باد 🌹
#شاهنامه
#فردوسی
🆔 @TarikhDarTasvir
پاسخ شادروان استاد #مجتبی_مینوی (استاد دانشگاه، ادیب، پژوهشگر و مصحح برجسته) به این پرسش
٢۵ ارديبهشت روز بزرگداشت فردوسى بزرگ فرخنده باد 🌹
#شاهنامه
#فردوسی
🆔 @TarikhDarTasvir
Forwarded from 🕊 فرازتد 🕯
۲۵ اردیبهشت
روز گرامیداشت حکیم فردوسی
پی افـکنـدم از نظـم کـاخـی بلـند
که از بـاد و بـاران نــیــابـد گــزنـد
بسـی رنـج بـردم در این سـال سـی
عـجــم زنـده کـردم بـدیـن پـارسـی
بـنــاهــای آبــاد گـــــردد خــــراب
ز بـــاران و از تــــابـــش آفـــتـاب
بـریـن نـامـه بـر عـمـرهــا بـگـــذرد
بـخواند هـر آن کس که دارد خرد
جـهان کردهام از سخن چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت
چـو ایـن نامـورنامه آمـد بـه بـُن
ز مـن روی گیـتـی شود پر سُخُن
نمـیرم از این پس که من زنده ام
که تـخــم سـخـن را پـراکــنـده ام
هر آن کس که دارد هـُش و رای و دیـن
پـس از مــرگ، بـر مـــن کـند آفـــریـن
⭕️ دو شعر جعلی منتسب به فردوسی:
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت
t.me/FarazTed/1448
در این خاک زرخیز ایران زمین
t.me/FarazTed/20725
📌 کل شاهنامه به نثر و نظم اینجا 👇
t.me/FarazTed/33561
روز گرامیداشت حکیم فردوسی
پی افـکنـدم از نظـم کـاخـی بلـند
که از بـاد و بـاران نــیــابـد گــزنـد
بسـی رنـج بـردم در این سـال سـی
عـجــم زنـده کـردم بـدیـن پـارسـی
بـنــاهــای آبــاد گـــــردد خــــراب
ز بـــاران و از تــــابـــش آفـــتـاب
بـریـن نـامـه بـر عـمـرهــا بـگـــذرد
بـخواند هـر آن کس که دارد خرد
جـهان کردهام از سخن چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت
چـو ایـن نامـورنامه آمـد بـه بـُن
ز مـن روی گیـتـی شود پر سُخُن
نمـیرم از این پس که من زنده ام
که تـخــم سـخـن را پـراکــنـده ام
هر آن کس که دارد هـُش و رای و دیـن
پـس از مــرگ، بـر مـــن کـند آفـــریـن
⭕️ دو شعر جعلی منتسب به فردوسی:
t.me/FarazTed/1448
t.me/FarazTed/20725
📌 کل شاهنامه به نثر و نظم اینجا 👇
t.me/FarazTed/33561
Forwarded from گشتها | هومن پناهنده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فهم دختری ۵-۶ ساله در افغانستان طالبان در دنیایی که متفاوت است و حاکمانی که به این زمانه تعلق ندارند!
Forwarded from حضور
رفیقم سوئد زندگی میکرد. رضا از زنش نوشین جدا شده بود. به روی خودش نمیآورد. ما هم به روش نمیاوردیم. تا اینجاش مهم نیست. از اینجا به بعدش مهمه. رضا زنگ میزد حال و احوال. خودش، بدون اینکه ما حرفی بزنیم، وسط گفتگو، یهو میگفت نوشین هم خوبه. کارش را دوست داره و از این حرفا. مام تو دلمون حرص میخوردیم، که رضا بیخیال شو. وانمود تا کجا؟
چند سالی همینطوری بود گفتگوها. رضا وانمود میکرد ما حرص میخوردیم. مادرش که مرد یه مدت غیبش زد. بعد از مدتها یه روز زنگ زد. حال و احوال و این حرفا. موقع خداحافظی گفت بهت گفته بودم از نوشین جدا شدم؟ موندم چی بگم. یه مِنُ و منی کردم و گفتم، نه راستش. رضا ادامه داد، آره چند سالی هست. تو دلم گفتم ما که خبر داشتیم. میدونی نمیخواستم کسی بدونه. تو دلم گفتم خاک تو سرت که حرف مردم برات مهمه. آخه مادرم به گوشش میرسید، غصه میخورد. حالا که مادرم نیست دارم میگم. تو دلم چیزی نگفتم. شرمنده شدم.
میخوام بگم، دنیا دروغهای قشنگ هم داره.
چند سالی همینطوری بود گفتگوها. رضا وانمود میکرد ما حرص میخوردیم. مادرش که مرد یه مدت غیبش زد. بعد از مدتها یه روز زنگ زد. حال و احوال و این حرفا. موقع خداحافظی گفت بهت گفته بودم از نوشین جدا شدم؟ موندم چی بگم. یه مِنُ و منی کردم و گفتم، نه راستش. رضا ادامه داد، آره چند سالی هست. تو دلم گفتم ما که خبر داشتیم. میدونی نمیخواستم کسی بدونه. تو دلم گفتم خاک تو سرت که حرف مردم برات مهمه. آخه مادرم به گوشش میرسید، غصه میخورد. حالا که مادرم نیست دارم میگم. تو دلم چیزی نگفتم. شرمنده شدم.
میخوام بگم، دنیا دروغهای قشنگ هم داره.
Forwarded from بانگ و قلم(پوریاخاکپور)
ترکیب و اجرای بداهه
بجز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم ازین خوشتر نمیدانم
خوشنویس : پوریا خاکپور
اجرا با قلم پانزده میلیمتر
شعر از عطار
🆔 @bang_va_ghalam
🆔 @ostadfarhangsharif
بجز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم ازین خوشتر نمیدانم
خوشنویس : پوریا خاکپور
اجرا با قلم پانزده میلیمتر
شعر از عطار
🆔 @bang_va_ghalam
🆔 @ostadfarhangsharif