گفتار اجتماعی 1
تفاوت اکت سیاسی و اکت اخلاقی
محمدامین مروتی
سیاست را باید بر اساس نتایج عملی (هزینه-فایده) داوری کرد. چنان که میلتون فریدمن اقتصاددان و برندهی نوبل اقتصاد می گوید:
"یکی از اشتباهات بزرگ این است که سیاستها و برنامهها را به جای اینکه بر اساس نتایجشان بسنجیم، بر مبنای نیتهای [عاملان]شان قضاوت کنیم."
اما در اخلاق حقیقت معکوس است. اخلاق را می توان بر حسب نیات ارزیابی و قضاوت کرد. عمل اخلاقی عملی است که از نیتی نیک برخاسته باشد.
در واقع در سیاست، اخلاق فایده گرای یوتیلیتارین هایی چون جیمز و میل، اعتبار دارد و در عرصه روابط بین فردی، اخلاق وظیفه گرای کانتی.
در سیاست ملاک، کارآمدی و نتیجه است در اخلاق ملاک انجام وظیفه و حسن نیت.
4 دی 1404
🤡1
گفتار اجتماعی 2
تقصیر یا تحلیل؟
محمدامین مروتی
در برخورد با پدیده های تاریخی مثل انقلاب ایران، می توان به دوگونه عمل کرد.
می توان دنبال مقصر گشت و دق دلی ها را بر سر او خالی کرد.
می توان از چشم سوم شخص یعنی با چشم تحقیق و تفحص در آن نگریست.
حاصل جستجوی مقصر، این است که مقصر اتحاد نامقدس آمریکا و انگلیس وفرانسه و شوروی و سازمان های چپگرا و اسلامگرا بودند که چشم دیدن پیشرفت کشور را نداشتند و همچنین مقصر، نسل بدیُمن 57 بود که خوشی زیردلشان زده بود. همه این ها دست به دست هم دادند تا پهلوی های نازنین و فرشته خو و ایرانساز را سرنگون سازند. زیرا پهلوی ایران را در آستانه تمدن بزرگ قرار داده بود و بهای نفت را بالا برده بود و این با منافع جهانخواران منافات داشت که چشم پیشرفت ایران را نداشتند.
اما حاصل جستجوی محققانه، تحلیل مجموعه ای از فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و تاریخی است که به انقلاب انجامید.
در جستجوی مقصر، لعن و نفرین و فحاشی جای تحلیل را می گیرد. در تحلیل، دنبال مقصر نمی گردیم. تحولات را مولتی فاکتور می دانیم و به ساده سازی و عوام گرایی میدان نمی دهیم. قصدها و نیات را تابع این فاکتورها می کنیم نه برعکس.
در مقصریابی، همه خود را صاحب نظر می دانند و دنبال دستهای پشت پرده می گردند و به خود اجازه اظهار نظر قاطع و بی تردید می دهند.
در تحقیق تاریخی، سند و مدرک، ملاک و مبنای اظهار نظر است و مبتنی بر احتیاط و فروتنی علمی است و تحولات تاریخی به نیات و توطئه های اشخاص تقلیل داده نمی شود.
3 دی 1404
👍1🖕1
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
در شبکههای اجتماعی، مکملهای منیزیم بهعنوان سلاح مخفی برای دستیابی به تندرستی شهرت یافتهاند.
افراد زیادی را میبینید که از فواید آن برای آرامش، کاهش دردهای عضلانی، بهبود ضربان قلب و مهمتر از همه، غلبه بر مشکلات خواب سخن میگویند.
اما فراتر از شهرت تازهای که این ماده معدنی بهدست آورده، باید دانست که منیزیم یکی از عناصر کلیدی برای عملکرد درست بدن انسان بهطور کلی است.
مطلب کامل را میتوانید در وبسایت بیبیسی بخوانید.
📷GETTY
https://bbc.in/458JyFh
@BBCPersian
در شبکههای اجتماعی، مکملهای منیزیم بهعنوان سلاح مخفی برای دستیابی به تندرستی شهرت یافتهاند.
افراد زیادی را میبینید که از فواید آن برای آرامش، کاهش دردهای عضلانی، بهبود ضربان قلب و مهمتر از همه، غلبه بر مشکلات خواب سخن میگویند.
اما فراتر از شهرت تازهای که این ماده معدنی بهدست آورده، باید دانست که منیزیم یکی از عناصر کلیدی برای عملکرد درست بدن انسان بهطور کلی است.
مطلب کامل را میتوانید در وبسایت بیبیسی بخوانید.
📷GETTY
https://bbc.in/458JyFh
@BBCPersian
🙏2💩1
Ⓜ️ آمیزهی حق و باطل
➕ما باید واقعاً باور کنیم که هیچ انسانی حق مجسم نیست و هیچ انسانی هم باطل مجسم نیست وگرنه نمیتوانیم عقلانی زندگی کنیم. کسانی میتوانند عقلانی زندگی کنند که هیچ انسانی را حق مسلم ندانند و باطل مسلم هم ندانند؛ یعنی یکپارچه حق ندانند و یکپارچه باطل هم ندانند. شما اگر کسی را یکپارچه باطل بدانید نسبت به ادلهای که بر سخنش میآورد بیاعتنا میشوید چون اصل سخنش را باطل میدانید به ادلهاش گوش نمیسپارید. از طرف دیگر هم اگر کسی را حق مجسم بدانید به ادلهاش گوش نمیسپارید. چرا؟ چون میگویید سخن ایشان دلیل نمیخواهد، هرچه میگویند درست است.
➕آدم برای اینکه علاوه بر مدعای کسی، به دلیل او هم گوش بدهد، نباید او را حق مجسم بداند و نه باطل مجسم. ما وقتی کسی را حق مجسم بدانیم دیگر به دلیلش گوش نمیدهیم چون میگوییم مدعایش درست است و دیگر احتیاج به دلیل نیست. وقتی کسی را باطل مجسم هم بدانیم باز به دلیلش گوش نمیدهیم چون میگوییم مدعایش نادرست است دلیلش هرچه میخواهد باشد. ما باید هرکسی را آمیختهای از حق و باطل بدانیم و بگوییم درصدی از آنچه میگوید حق است و درصدی از آنچه میگوید باطل است.
➕مولانا خیلی خوب میگفت (به تعبیر امروزی) هیچکسی نمیآید یک سکه «سه تومان و پنج هزاری» ضزب بزند چرا؟ چون آدم سکه را ضرب میزند و تقلب میکند که بهجای سکه واقعی و اصیل از او بپذیرند. چون سکه واقعی «سه تومان و پنج هزاری» وجود ندارد هیچکس سکه سه تومان و پنج هزاری را ضرب نمیزند. هیچکس نمیآید یک اسکناس بیضی شکل چاپ کند چون اسکناس باید به مصرف برسد. این تمثیل معنایش چیست؟ معنایش این است اگر یک سخنی بخواهد باطل کامل باشد مشتری ندارد و آدمهایی هم که میخواهند حرف باطلی بزنند باید این حرف باطلشان را با کلی حق باهم بیامیزند تا مشتری پیدا بکند. و این یعنی هیچ سخنی نیست الا اینکه جنبه حقی در آن وجود دارد .
➕وقتی فروید میگفت: آدم همهی فعالیتهایش ناشی از غریزه جنسی است - البته مبالغه میکرد - ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی در زندگی نداشت فروید میتوانست بگوید همه نقش مال غریزه جنسی است؟ طبعاً باید غریزه جنسی یک نقشی در زندگی داشته باشد تا بعد فروید بیاید در این نقش مبالغه کند ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی نداشت اصلاٌ فروید نمیتوانست این را بگوید. در زمانی مارکس گفته است: منافع طبقاتی آدمها در موضعگیریهایشان تاثیر دارد - ولو مبالغه داشت - اما در عینحال اگر منافع طبقاتی هیچ تاثیری در موضعگیریها نداشت، مارکس نمیتوانست این را بگوید. ما باید بپذیریم که سخنان همیشه آمیزهای از حق و باطلند. وقتی این آمیزهبودن سخنان از حق و باطل را بپذیریم به ادله سخنان اعتنا نشان میدهیم.
➕علاوه بر این انسان باید قبول کند که خودش هم انسان است و ما این را قبول نمیکنیم. برتولت برشت یک نمایشنامهای دارد به نام «آدم، آدم است». اول به نظر میآید این گزاره، یک گزاره تحلیلی است؛ آنالتیک است زیرا «هرچیزی خودش است»؛ آب، آب است؛ سنگ هم سنگ است و طبعاٌ آدم هم آدم است. ولی همانگونه که برتولت برشت در آن نمایشنامه میخواهد نشان دهد واقعاً گاهی وقتها ما فکر میکنیم آدم، آدم نیست. نکته مرتبط با بحث من این است که ما گاهی وقتها فکر میکنیم که خود ما انسان نیستیم چرا؟ برای اینکه حکم کلی میکنیم درباره اینکه هر انسانی ممکن است اشتباه بکند اما در مورد خودمان چنین حکمی نمیکنیم. پس لااقل ظاهراً در مورد خودمان معتقدیم که ما انسان نیستیم چون ما ممکن نیست اشتباه بکنیم. شرط عقلانیت این است که آدم به خودش بباوراند که من یک تافته جدابافتهای نیستم؛ من هم انسانم و هر انسانی جایزالخطا است بنابراین من هم جایزالخطا خواهم بود.
➕مصطفی ملکیان | عقلانیت و زندگی عقلانی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
➕ما باید واقعاً باور کنیم که هیچ انسانی حق مجسم نیست و هیچ انسانی هم باطل مجسم نیست وگرنه نمیتوانیم عقلانی زندگی کنیم. کسانی میتوانند عقلانی زندگی کنند که هیچ انسانی را حق مسلم ندانند و باطل مسلم هم ندانند؛ یعنی یکپارچه حق ندانند و یکپارچه باطل هم ندانند. شما اگر کسی را یکپارچه باطل بدانید نسبت به ادلهای که بر سخنش میآورد بیاعتنا میشوید چون اصل سخنش را باطل میدانید به ادلهاش گوش نمیسپارید. از طرف دیگر هم اگر کسی را حق مجسم بدانید به ادلهاش گوش نمیسپارید. چرا؟ چون میگویید سخن ایشان دلیل نمیخواهد، هرچه میگویند درست است.
➕آدم برای اینکه علاوه بر مدعای کسی، به دلیل او هم گوش بدهد، نباید او را حق مجسم بداند و نه باطل مجسم. ما وقتی کسی را حق مجسم بدانیم دیگر به دلیلش گوش نمیدهیم چون میگوییم مدعایش درست است و دیگر احتیاج به دلیل نیست. وقتی کسی را باطل مجسم هم بدانیم باز به دلیلش گوش نمیدهیم چون میگوییم مدعایش نادرست است دلیلش هرچه میخواهد باشد. ما باید هرکسی را آمیختهای از حق و باطل بدانیم و بگوییم درصدی از آنچه میگوید حق است و درصدی از آنچه میگوید باطل است.
➕مولانا خیلی خوب میگفت (به تعبیر امروزی) هیچکسی نمیآید یک سکه «سه تومان و پنج هزاری» ضزب بزند چرا؟ چون آدم سکه را ضرب میزند و تقلب میکند که بهجای سکه واقعی و اصیل از او بپذیرند. چون سکه واقعی «سه تومان و پنج هزاری» وجود ندارد هیچکس سکه سه تومان و پنج هزاری را ضرب نمیزند. هیچکس نمیآید یک اسکناس بیضی شکل چاپ کند چون اسکناس باید به مصرف برسد. این تمثیل معنایش چیست؟ معنایش این است اگر یک سخنی بخواهد باطل کامل باشد مشتری ندارد و آدمهایی هم که میخواهند حرف باطلی بزنند باید این حرف باطلشان را با کلی حق باهم بیامیزند تا مشتری پیدا بکند. و این یعنی هیچ سخنی نیست الا اینکه جنبه حقی در آن وجود دارد .
➕وقتی فروید میگفت: آدم همهی فعالیتهایش ناشی از غریزه جنسی است - البته مبالغه میکرد - ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی در زندگی نداشت فروید میتوانست بگوید همه نقش مال غریزه جنسی است؟ طبعاً باید غریزه جنسی یک نقشی در زندگی داشته باشد تا بعد فروید بیاید در این نقش مبالغه کند ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی نداشت اصلاٌ فروید نمیتوانست این را بگوید. در زمانی مارکس گفته است: منافع طبقاتی آدمها در موضعگیریهایشان تاثیر دارد - ولو مبالغه داشت - اما در عینحال اگر منافع طبقاتی هیچ تاثیری در موضعگیریها نداشت، مارکس نمیتوانست این را بگوید. ما باید بپذیریم که سخنان همیشه آمیزهای از حق و باطلند. وقتی این آمیزهبودن سخنان از حق و باطل را بپذیریم به ادله سخنان اعتنا نشان میدهیم.
➕علاوه بر این انسان باید قبول کند که خودش هم انسان است و ما این را قبول نمیکنیم. برتولت برشت یک نمایشنامهای دارد به نام «آدم، آدم است». اول به نظر میآید این گزاره، یک گزاره تحلیلی است؛ آنالتیک است زیرا «هرچیزی خودش است»؛ آب، آب است؛ سنگ هم سنگ است و طبعاٌ آدم هم آدم است. ولی همانگونه که برتولت برشت در آن نمایشنامه میخواهد نشان دهد واقعاً گاهی وقتها ما فکر میکنیم آدم، آدم نیست. نکته مرتبط با بحث من این است که ما گاهی وقتها فکر میکنیم که خود ما انسان نیستیم چرا؟ برای اینکه حکم کلی میکنیم درباره اینکه هر انسانی ممکن است اشتباه بکند اما در مورد خودمان چنین حکمی نمیکنیم. پس لااقل ظاهراً در مورد خودمان معتقدیم که ما انسان نیستیم چون ما ممکن نیست اشتباه بکنیم. شرط عقلانیت این است که آدم به خودش بباوراند که من یک تافته جدابافتهای نیستم؛ من هم انسانم و هر انسانی جایزالخطا است بنابراین من هم جایزالخطا خواهم بود.
➕مصطفی ملکیان | عقلانیت و زندگی عقلانی
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
Telegram
مدرسه علوم انسانی
🔹من یک معلم هستم.
🔹️شنونده ی خوبی باشیم.
🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد.
🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم.
🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست.
🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
🔹️شنونده ی خوبی باشیم.
🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد.
🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم.
🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست.
🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
😁1