گفتار اجتماعی 2
صبر غیرانقلابی
محمدامین مروتی
تحولات تاریخی نه حاصل انقلابات بلکه حاصل پیشرفتهای تکنولوژیک و به تبع این پیشرفتها، تغییرات فکری و گفتمانی در جوامع بشری است که اندک اندک، ولی مستمراً اتفاق می افتد.
"مایکل ایگناتیف" رهبر سابق حزب لیبرال کانادا و صاحب نظر سیاسی می گوید در زمانه انقلاب ها، لیبرال ها باید برای بقا بکوشند تا دوره انقلاب و گفتمان انقلابی به سر رسد. لیبرالیسم مقابله با سخت سری و تندروی است.
این همان نقشی است که دکتر فراستخواه برای کنشگران مرزی قائل است. یعنی کسانی که پایی در دولت و پایی در میان مردم دارند تا زمینه تحول تدریجی از گفتمان انقلابی را به گفتمان عقلانی و خردورز فراهم سازند.
امیرکبیر و قائم مقام و میرزاملکم خان در دوران قاجار و فروغی و قوام و مصدق و امینی در دوران پهلوی و خاتمی و روحانی و پزشکیان در دوران پسا انقلاب نماد چنین گفتمانی هستند.
در چین دنگ شیائوپینگ سمبل کسانی است که توانست در دل گفتمان انقلابی باقی بماند تا در فرصت مقتضی سیاست خود را عرضه کند و به عرصه بکشاند.
در شوروی خروشچف و به خصوص گورباچف حامل این گفتمان بودند و در همه کشورهای انقلابی این حکایت همچنان باقی است.
در غرب، کسانی چون آلبر کامو، ریمون آرون و ایزایا برلین، خود را به شیوه های مختلف در زمانه عسرت لیبرالیسم و غلبه گفتمان چپ، سر پا نگه داشتند. کامو با کناره گیری از سیاست چنین کرد. آرون، در اروپا "افیون روشنفکران" را در نقد توهم تب آلود کمونیسم نوشت و در آمریکا با تب کمونیسم ستیزی مقابله می کرد. محور موضع گیری هایش واقع گرایی و کارآمدی حکومت بود نه اخلاق. آیزایا برلین ترکیبی از واقع بینی و شرافت اخلاقی بود.
صبری غیرانقلابی و کوششی که از منظر انقلابیون، به تجدیدنظر طلبی و استحاله طلبی تعبیر می شود. صبری که لیبرالیسم را در عصر سرکوب، آبدیده می کند.
منبع:
اندیشه پویا شماره 99 (آذر 1404)
20 آذر 1404
🤡1
نکته:
هراسناکتر از نابینایی دیدن است با دو چشم باز، که چه بر سر سرزمینمان میآید. (بلاگا دیمیتروا)
👏8
نکته:
بالاترین کار روح این است که خود را نثار کند تا خود را بجوید، خود را فنا کند تا خود را باز یابد. انسان چیزی بجز آنچه میدهد ندارد. (نان و شراب-اینیاتسیو_سیلونه)
👍2🏆1
گفتار عرفانی
نمادهای بهشت و دوزخ در مثنوی
محمدامین مروتی
مولانا در دفتر چهارم و در خلال گفتگوی موسی و فرعون، تفسیر بدیعی از محتوای بهشت و جهنم می کند.
تفسیر جویهای بهشتی:
موسی به فرعون گفت از من یک چیز بپذیر، در عوض چهار چیز بستان:
۲۵۰۸ هین زِ من بِپْذیر یک چیز و بیار پَس زِ من بِسْتان عِوَض آن را چهار
فرعون پرسید آن یک چیز چیست؟ فرعون گفت اقرار به وحدانیت خدا که او خالق همه موجودات است:
۲۵۰۹ گفت ای موسی کُدام است آن یکی؟ شَرح کُن با من از آن یک اندکی
۲۵۱۰ گفت آن یک که بگویی آشکار که خدایی نیست غیر کِردگار
فرعون گفت آن چهار چیز را بیاور. شاید قفل کفر سنگینم را باز کنند:
۲۵۱۳ گفت ای موسی کُدام است آن چهار که عِوَض بِدْهی مرا؟ بَرگو بیار
۲۵۱۴ تا بُوَد کَزْ لُطفِ آن وَعْدهیْ حَسَن سُست گردد چارمیخِ کُفرِ من
۲۵۱۵ بوک زان خوش وَعْدههایِ مُغْتَنَم بَرگُشایَد قُفْلِ کُفرِ صد مَنَم
شاید جوی انگبین، زهر کین را از خونم بزداید. یا جوی تمیز شیر، عقلم را از اسارت نجات دهد. (شیر نماد معرفت است):
۲۵۱۶ بوک از تاثیرِ جوی اَنْگَبین شَهْد گردد در تَنَم این زَهْرِ کین
۲۵۱۷ یا زِ عکسِ جویِ آن پاکیزهشیر پَروَرِش یابَد دَمی عقلِ اسیر
یا به واسطه تاثیر جوهای شراب، نسبت به امر الهی ذوق و شوق بیابم. یا از زلالی جوی های آب، تنم طراوت بیابد و شوره زار و خار زار خاک تنم سبز و بهشتی شود:
۲۵۱۸ یا بُوَد کَزْ عکس آن جوهایِ خُمر مَست گردم بو بَرَم از ذوقِ اَمْر
۲۵۱۹ یا بُوَد کَزْ لُطْفِ آن جوهایِ آب تازگی یابَد تَنِ شورهیْ خَراب
۲۵۲۰ شورهاَم را سَبزهیی پیدا شود خارْزارَم جَنَّتِ ماوی شود
یعنی عسل نماد خوش خلقی است، شیر نماد معرفت، شراب نماد ذوق عرفانی و آب نماد سبزی و خرمی است.
تفسیر دوزخ:
همانگونه که اکنون، از تاثیرات دوزخ آتش قهرم نسبت به حق شعله ور شده. از زهر مارهای دوزخ بر بهشتیان زهر می بارم. از تاثیر و انعکاس آب گرم جهنم، بر مردم ظلم و نابودشان می کنم:
۲۵۲۲ آن چُنان کَزْعکسِ دوزخ گشتهام آتش و در قَهْرِ حَقْ آغشتهام
۲۵۲۳ گَهْ زِ عکسِ مارِ دوزخ هَمچو مار گشتهام بر اَهْلِ جَنَّت زَهْربار
۲۵۲۴ گَه زِ عکسِ جوششِ آب حَمیم آبِ ظُلْمَم کرده خَلْقان را رَمیم
من جلوه ای از سرمای سخت یا آتش داغم. عین دوزخم برای مردم فقیر و هر کس را مظلوم بیابم نابود می کنم:
۲۵۲۵ من زِ عکسِ زَمْهریرَمْ زَمْهریر یا زِ عکسِ آن سَعیرم چون سَعیر
۲۵۲۶ دوزخِ درویش و مَظْلومَم کُنون وایِ آن که یابَمَش ناگَهْ زَبون
یعنی دوزخ هم نماد قهر و خشم و ظلم و نیش زدن و ستم بر ضعفاست.
1 دی 1404
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشیمانم.....قاسم رفعتی
@MolaviPoet
حافظ شناسی_ استاد همایی
🔊 فایل صوتی
💬حافظ شناسی
شاعر حقیقی دو شخصیت ممتاز دارد، یکی شخصیت اجتماعی و دیگر شخصیت شاعری.حافظ دو صفات را در حد اعلا دارد. او در همهی علوم عربی تسلط و احاطهی مسلم داشت و ازافتخارات دورهی آل مظفر است که حدود هشتاد سال در فارس و کرمان و اصفهان حکومت کردند.
🎙علامه جلال الدین همایی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
💬حافظ شناسی
شاعر حقیقی دو شخصیت ممتاز دارد، یکی شخصیت اجتماعی و دیگر شخصیت شاعری.حافظ دو صفات را در حد اعلا دارد. او در همهی علوم عربی تسلط و احاطهی مسلم داشت و ازافتخارات دورهی آل مظفر است که حدود هشتاد سال در فارس و کرمان و اصفهان حکومت کردند.
🎙علامه جلال الدین همایی
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
👏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نگاهی به نامههای ایرانی کتابی به قلم شارل مونتسکیو
▪️نامههای ایرانی یکی از آثار ادبی شارل دو مونتسکیو است و مضمون آن نامههایی فرضی هستند که در اواخر سلطنت لوئی چهاردهم بین سالهای، نگارش یافتهاند. مونتسکیو این نامهها را از زبان دو ایرانی ثروتمند بهنامهای «ازبک» و «ریکا» که در مدت مسافرت خود به اروپا، برای مدتی طولانی در فرانسه اقامت گزیدهاند، نوشته است.
این کتاب پایه فکری اثر بعدی مونتسکیو یعنی روح القوانین است.
#مونتسکیو
@NazariyehAdabi
گفتار فلسفی
فلسفه ی اقتصاد
محمدامین مروتی
گویی ریشه همه علوم امروزی به افلاطون و ارسطو برمی گردد، دونابغه جهان باستان.
افلاطون قائل به وجود کلیات مستقل از افراد بود. مثلاً علاوه بر تک تک انسان ها، مفهومی به نام انسانیت در "عالم مثل" یا مثال وجود دارد که منبع و سرچشمه ی انسان های منفرد است.
ارسطو از این نظریه عدول می کند و قائل به عالم مثل نیست ولی به نوعی دیگر از کلیات موسوم به "ذوات" معتقد بود. به این معنی که هر پدیده ای در این عالم، ذاتی دارد و اعراضی. ذات آن است که ماهیت شیء را تعریف می کند و بدون آن، شیء، خودش نیست. عرض آن است که به ذات ملحق و ملصق است اما بدون آن، شیء، کماکان خودش است. مثلاً ذات سیب، همان سیبیت است ولی عطر و رنگ عوارض سیب اند. سیب می تواند زرد یا قرمز باشد، ترش یا شیرین باشد و کماکان سیب بماند.
مهمترین معارض کل گرایی و باور به کلیات، "ویلیام اوکامی" در قرن چهارده میلادی بود که بنیانگذار "نومینالیسم" یا اسم گرایی شد. او منکر کلیات و معتقد به افراد بود. افراد وجود دارند نه کلیات. کلیات اسمند، ولی مسمایی مستقل از افراد ندارند. سیب عبارت است از رنگ و بو وطعم و سایر صفاتش و ذاتی ندارد. انسانیت منهای تک تک افراد، مبنا و مصداقی ندارد و قس علیهذا.
حالا این مقدمات چه ربطی به اقتصاد دارد؟
مدعای این یادداشت این است که تئوری ارزش ژرمینالیستی(مکتب اتریش) ریشه ای نومینالیستی و اوکامی دارد و تئوری ارزش مارکس ریشه ای ارسطویی.
در ژرمینالیسم، ارزش امری ذهنی و بهتر بگوییم بین الاذهانی است. ارزش کالا بستگی به این دارد که بین اذهان خریداران، چقدر خواستنی و مطلوب باشد. یعنی تابع تقاضای بازار است.
هایک می گوید به عکس علوم فیزیکی و تجربی، که قوانین ثابت و عام و قابل پیش بینی داریم، در اقتصاد، ارزش تابع توافقات ذهنی نامحسوسی است که روی کاغذ قابل محاسبه و پیش بینی نیست و نهایتاً در بازار و به عنوان برآیند تعاملات بین ذهنی، خود را بروز و ظهور می دهد.
هرچند جان لاک و امانوئل کانت مشرب لیبرال داشتند اما کماکان، به شکلی پنهان، متاثر از اموزه های افلاطون و ارسطو بودند.
لاک و کانت می کوشیدند مبنایی الهی یا اخلاقی برای مالکیت خصوصی بیابند و از حقوق طبیعی و خدایی انسان سخن می گفتند اما از نظر نومینالیسم، این حقوق مبتنی بر هزینه و فایده و قرارداد است. به عبارتی اقتصاد لیبرال با پیامدگرایی اخلاقی سازگارتر است تا اخلاق فضیلت ارسطو یا اخلاق وظیفه گرای کانت.
نزد مارکس هر کالایی ارزش درونی و ذاتی و به اصطلاح عینی دارد که معادل میزان کار انجام شده (کار اجتماعاً لازم) روی آن است. یعنی ارزش کالا امری ذاتی و مستقل از مطلوبیت و تقاضا است و قیمت عارض بر ارزش(ذات) می شود. قیمت عارضی است و نمی تواند معرف(تعریف کننده) ذات و ماهیت کالا باشد. اما ارزش معرف ذات و ماهیت کالاست.
26 آذر 1404
🤮1
نیچه و شوپنهاور
محمدامین مروتی
نیچه نخست به شوپنهاور ارادت خاص داشت ولی کم کم راه این دو فیلسوف بزرگ از هم جداشد.
شوپنهاور با ترکیب اسپینوزا و بودیسم و رواقی گری، از نوعی عرفان سردرآورد و سرچشمه اخلاق را ترحم به دیگری دانست:
«عمل اخلاقی، تنها از آن جهت اخلاقی است که از ترحم سرچشمه گرفته باشد. ترحم این حقیقت را بر ما آشکار میسازد که ما خود، آن موجود رنجدیدهایم که در شکل دیگری میبینیم.» (جهان همچون اراده و تصور، کتاب چهارم)
شوپنهاور به دولت حداقلی اعتقاد داشت که محافظ امنیت و مالکیت باشد نه اینکه بخواهد انسان ها را سعادتمند نماید یا به بهشت ببرد:
«دولت چیزی جز سازوکاری برای محافظت از افراد در برابر یکدیگر، و کل جامعه در برابر دشمنان خارجی نیست... هدفش صرفاً تأمین امنیت جانی و حقوق مالکیت است، نه بیشتر.» (در باب فلسفهی دانشگاهی)
اما نیچه سودای حکومت ابرمرد به قیمت بی رحمی و نابودی ناتوانان را داشت:
«ترحم در تقابل با عواطف تونیک که روح را برمیافزایند و نیرو میبخشند، اثر افسردگی دارد... ترحم از فزونی رنج در دنیا میافزاید.» (ضد مسیح، بند ۷)
برگرفته از:
کانال تلگرامی liberty_moral
27 آذر 1404
محمدامین مروتی
نیچه نخست به شوپنهاور ارادت خاص داشت ولی کم کم راه این دو فیلسوف بزرگ از هم جداشد.
شوپنهاور با ترکیب اسپینوزا و بودیسم و رواقی گری، از نوعی عرفان سردرآورد و سرچشمه اخلاق را ترحم به دیگری دانست:
«عمل اخلاقی، تنها از آن جهت اخلاقی است که از ترحم سرچشمه گرفته باشد. ترحم این حقیقت را بر ما آشکار میسازد که ما خود، آن موجود رنجدیدهایم که در شکل دیگری میبینیم.» (جهان همچون اراده و تصور، کتاب چهارم)
شوپنهاور به دولت حداقلی اعتقاد داشت که محافظ امنیت و مالکیت باشد نه اینکه بخواهد انسان ها را سعادتمند نماید یا به بهشت ببرد:
«دولت چیزی جز سازوکاری برای محافظت از افراد در برابر یکدیگر، و کل جامعه در برابر دشمنان خارجی نیست... هدفش صرفاً تأمین امنیت جانی و حقوق مالکیت است، نه بیشتر.» (در باب فلسفهی دانشگاهی)
اما نیچه سودای حکومت ابرمرد به قیمت بی رحمی و نابودی ناتوانان را داشت:
«ترحم در تقابل با عواطف تونیک که روح را برمیافزایند و نیرو میبخشند، اثر افسردگی دارد... ترحم از فزونی رنج در دنیا میافزاید.» (ضد مسیح، بند ۷)
برگرفته از:
کانال تلگرامی liberty_moral
27 آذر 1404
👍1🤮1
نکته:
کانت می گوید جرئت دانستن داشته باش، می توان افزود عاشق دانستن باش.
👍1💩1
Ⓜ️ جذابیت پنهان تئوری توطئه
🔻رد پای نظريه های توطئه را تقریبا هر کجا می توان یافت. از دنیای سیاست گرفته تا علم و فناوری با دیدگاه هایی روبرو هستیم که از وجود دست هایی پنهان و پشت پرده در جهان صحبت می کند.
🔻یافتن منشاء و همچنین چگونگی شکل گیری چنین باورهایی از مدت ها پیش موضوع پژوهش و تحقیق جامعه شناسان و فیلسوفان و روانشناسان اجتماعی بوده است.
1⃣ تئوری توطئه، صورت بندی ساده مسائل دشوار
✔️باورهای مبتنی بر تئوری های توطئه عموما ساده هستند و قابل فهم برای عموم. به ندرت پیچیدگی های فنی و تخصصی در آن ها یافت می شود و غالبا هم به شکلی اسرارآمیز اما ساده بیان می شوند. البته همین عامل، یعنی صورت بندی ساده این باورهاو جذابیت آن ها به واسطه ی اسرار آمیزبودن ، سرعت پخش آنها را در جامعه افزایش می دهد. زیرا عده بیشتری از مردم احساس می کنند از یک موضوع مهم و یک راز بزرگ سر درآورده اند.
✔️کافی است در نظر بگیریم که تاریخ و سیاست به واسطه پیچیدگی و در هم تنیدگی رخدادها بی نهایت پیچیده هستند. وقایعی در تاریخ اتفاق افتاده که هنوز با گذشت سالها بسیاری از جنبه های آن در هاله ای از ابهام باقی مانده است. ترور جان اف کندی، قتل جان لنون، حادثه یازده سپتامبر و سقوط شوروی هر کدام جوانب ناشناخته ای دارند که از قضا همین جنبه های ناشناخته به ساخت تئوری های توطئه دامن می زنند. در نبود سند و مدرک و شواهد تاریخی کافی، بازار داغ شایعه و تئوری های توطئه هم داغ می شود و تحلیل های عجیب و رازآلود نیز با استقبال عمومی روبرو می شوند.
✔️در این بین، برخی از تئوری های توطئه ، تفاسیر رازآلود و تاریخی از وقایع جهان ارائه می دهند. از رمز داوینچی سخن می گویند و از اعداد مقدس ماسونها. این گروه از هواداران تئوری توطئه تلاش می کنند حتی رخدادهایی مانند حادثه یازده سپتامبر را نیز با پیشگویی های نوسترآداموس و اسرار کابالیست ها توضیح دهند. از نفوذ معماری فراماسونری و نمادهایی چون ابليسک و هرم و پرگار و گونيا در سازه های شهری سخن می گویند و تلاش می کنند نشان دهند که تحولات سیاسی دنیا، یک توطئه از پیش تعیین شده است.
✔️فرد باورمند به تئوری توطئه، با پیدا کردن شکل هرم و چشم جهان بین، تصور می کند پاسخ پرسش های خود را یافته و اینک می داند پای یک توطئه پشت پرده در میان است.
✔️ایده ای که نه فهم آن مانند نظریه های علمی یا جامعه شناسی دشوار است و نه بررسی آن نیاز به تحلیل و سند و مدرک دارد. هر کسی با هر سطحی از سواد و دانش می تواند به دنبال این نمادها بگردد و از اینکه به همین سادگی توانسته اسرار بزرگ جهان را کشف کند احساس رضایت کند.
2⃣ انسان، موجودی نظریه پرداز
✔️اگر غربالی برای نظریه پردازی وجود نداشته باشد می توان هر پدیده ای را به هر علت دلبخواهی ربط داد و آسمان به ریسمان بافت.
✔️ مروجان تئوری توطئه که اطلاعی از ساز و کار زمین شناسی و فعالیت های گسل های زمین ندارند ، می توانند زلزله را به پروژه هارپ (برنامه پژوهشی یونوسفر فعال با فرکانس بالا) نسبت دهند و مثلا بگویند که هارپ یک سلاح مخوف تولید زلزله است که آمریکایی ها به کمک آن در مناطق مختلف جهان، گردباد و طوفان و زلزله ایجاد میکنند. چنین ایده ای اگرچه توسط هیچ گواه و سند و مدرک علمی پشتیبانی نمی شود (و به عبارت دیگر توسط علم مردود می شود) اما ممکن است به دلیل سادگی و رازآلود بودن، هواداران بسیاری هم پیدا کند.
3⃣ تولید تئوری های توطئه در عین حال راهی برای شانه خالی کردن از مسئولیت نیز به شمار می رود. حاکم باورمند به نظریه توطئه، همواره تلاش می کند شکست ها و ناکامی ها و مشکلات داخلی خود را به توطئه یک دشمن خارجی نسبت دهد. توهم توطئه، می تواند به عنوان ابزار روانی حکومت ها برای توجیه ناکارآمدی نیز استفاده شود.
✔️ محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۹۰ گفته بود که دشمن، ابرهایی را که به سمت ایران میآیند، تخلیه میکند و غربی ها با استفاده از تجهیزاتی خاص، به گونه ای عمل كرده اند كه ابرها تخلیه شده و ابرهای بارش زا به ایران نرسد. رئیس سازمان پدافند غیرعامل نیز از توطئه بیگانگان و اسرائیل در برف دزدی و غیربارور کردن ابرهای در حال ورود به ایران صحبت کرده بود.
✔️ این بدان معنا نیست که در دنیای سیاست و علم و اساسا در تاریخ، توطئه وجود ندارد. از قضا کاملا بالعکس سراسر تاریخ لبریز است از توطئه و دسیسه، اما "تئوری توطئه" بحث دیگری است.تئوری توطئه، نظریه پردازی بدون مدرک مبتنی برهمه مه ترسی پارانوئیدی (همه دشمن پنداری) است و عقاید غیرمستند ، غیرمنطقی و حتی بیمارگونه.
➕ عرفان کسرایی | پژوهشگر فلسفه
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
🔻رد پای نظريه های توطئه را تقریبا هر کجا می توان یافت. از دنیای سیاست گرفته تا علم و فناوری با دیدگاه هایی روبرو هستیم که از وجود دست هایی پنهان و پشت پرده در جهان صحبت می کند.
🔻یافتن منشاء و همچنین چگونگی شکل گیری چنین باورهایی از مدت ها پیش موضوع پژوهش و تحقیق جامعه شناسان و فیلسوفان و روانشناسان اجتماعی بوده است.
1⃣ تئوری توطئه، صورت بندی ساده مسائل دشوار
✔️باورهای مبتنی بر تئوری های توطئه عموما ساده هستند و قابل فهم برای عموم. به ندرت پیچیدگی های فنی و تخصصی در آن ها یافت می شود و غالبا هم به شکلی اسرارآمیز اما ساده بیان می شوند. البته همین عامل، یعنی صورت بندی ساده این باورهاو جذابیت آن ها به واسطه ی اسرار آمیزبودن ، سرعت پخش آنها را در جامعه افزایش می دهد. زیرا عده بیشتری از مردم احساس می کنند از یک موضوع مهم و یک راز بزرگ سر درآورده اند.
✔️کافی است در نظر بگیریم که تاریخ و سیاست به واسطه پیچیدگی و در هم تنیدگی رخدادها بی نهایت پیچیده هستند. وقایعی در تاریخ اتفاق افتاده که هنوز با گذشت سالها بسیاری از جنبه های آن در هاله ای از ابهام باقی مانده است. ترور جان اف کندی، قتل جان لنون، حادثه یازده سپتامبر و سقوط شوروی هر کدام جوانب ناشناخته ای دارند که از قضا همین جنبه های ناشناخته به ساخت تئوری های توطئه دامن می زنند. در نبود سند و مدرک و شواهد تاریخی کافی، بازار داغ شایعه و تئوری های توطئه هم داغ می شود و تحلیل های عجیب و رازآلود نیز با استقبال عمومی روبرو می شوند.
✔️در این بین، برخی از تئوری های توطئه ، تفاسیر رازآلود و تاریخی از وقایع جهان ارائه می دهند. از رمز داوینچی سخن می گویند و از اعداد مقدس ماسونها. این گروه از هواداران تئوری توطئه تلاش می کنند حتی رخدادهایی مانند حادثه یازده سپتامبر را نیز با پیشگویی های نوسترآداموس و اسرار کابالیست ها توضیح دهند. از نفوذ معماری فراماسونری و نمادهایی چون ابليسک و هرم و پرگار و گونيا در سازه های شهری سخن می گویند و تلاش می کنند نشان دهند که تحولات سیاسی دنیا، یک توطئه از پیش تعیین شده است.
✔️فرد باورمند به تئوری توطئه، با پیدا کردن شکل هرم و چشم جهان بین، تصور می کند پاسخ پرسش های خود را یافته و اینک می داند پای یک توطئه پشت پرده در میان است.
✔️ایده ای که نه فهم آن مانند نظریه های علمی یا جامعه شناسی دشوار است و نه بررسی آن نیاز به تحلیل و سند و مدرک دارد. هر کسی با هر سطحی از سواد و دانش می تواند به دنبال این نمادها بگردد و از اینکه به همین سادگی توانسته اسرار بزرگ جهان را کشف کند احساس رضایت کند.
2⃣ انسان، موجودی نظریه پرداز
✔️اگر غربالی برای نظریه پردازی وجود نداشته باشد می توان هر پدیده ای را به هر علت دلبخواهی ربط داد و آسمان به ریسمان بافت.
✔️ مروجان تئوری توطئه که اطلاعی از ساز و کار زمین شناسی و فعالیت های گسل های زمین ندارند ، می توانند زلزله را به پروژه هارپ (برنامه پژوهشی یونوسفر فعال با فرکانس بالا) نسبت دهند و مثلا بگویند که هارپ یک سلاح مخوف تولید زلزله است که آمریکایی ها به کمک آن در مناطق مختلف جهان، گردباد و طوفان و زلزله ایجاد میکنند. چنین ایده ای اگرچه توسط هیچ گواه و سند و مدرک علمی پشتیبانی نمی شود (و به عبارت دیگر توسط علم مردود می شود) اما ممکن است به دلیل سادگی و رازآلود بودن، هواداران بسیاری هم پیدا کند.
3⃣ تولید تئوری های توطئه در عین حال راهی برای شانه خالی کردن از مسئولیت نیز به شمار می رود. حاکم باورمند به نظریه توطئه، همواره تلاش می کند شکست ها و ناکامی ها و مشکلات داخلی خود را به توطئه یک دشمن خارجی نسبت دهد. توهم توطئه، می تواند به عنوان ابزار روانی حکومت ها برای توجیه ناکارآمدی نیز استفاده شود.
✔️ محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۹۰ گفته بود که دشمن، ابرهایی را که به سمت ایران میآیند، تخلیه میکند و غربی ها با استفاده از تجهیزاتی خاص، به گونه ای عمل كرده اند كه ابرها تخلیه شده و ابرهای بارش زا به ایران نرسد. رئیس سازمان پدافند غیرعامل نیز از توطئه بیگانگان و اسرائیل در برف دزدی و غیربارور کردن ابرهای در حال ورود به ایران صحبت کرده بود.
✔️ این بدان معنا نیست که در دنیای سیاست و علم و اساسا در تاریخ، توطئه وجود ندارد. از قضا کاملا بالعکس سراسر تاریخ لبریز است از توطئه و دسیسه، اما "تئوری توطئه" بحث دیگری است.تئوری توطئه، نظریه پردازی بدون مدرک مبتنی برهمه مه ترسی پارانوئیدی (همه دشمن پنداری) است و عقاید غیرمستند ، غیرمنطقی و حتی بیمارگونه.
➕ عرفان کسرایی | پژوهشگر فلسفه
🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
❤1
خلاصهٔ کتاب «انسان در جستجوی معنا»
نویسنده: ویکتور اِمِل فرانکل
مترجم : امیر لاهوتی
موضوع: روانشناسی معنا و تابآوری در سختترین شرایط زندگی
بخش اول – خاطرات در اردوگاههای نازی
فرانکل که روانشناس اتریشی بود، طی جنگ جهانی دوم در اردوگاههای کار اجباری نازیها اسیر شد. او در این بخش تجربههای شخصیاش را از رنج، مرگ، گرسنگی، امید و ناامیدی روایت میکند و نشان میدهد که حتی در سختترین وضعیتهای ممکن هم انسان میتواند انتخاب کند چگونه با درد روبهرو شود و معنایی برای ادامهٔ زندگی بیابد.
او میگوید، کسانی که هدف یا معنایی برای زندگی داشتند — مثل فکر به خانواده، آینده یا کاری که میخواستند انجام دهند — بهتر از دیگران توانستند شرایط طاقتفرسا را تحمل کنند.
بخش دوم – نظریهٔ لوگوترپی (معنا درمانی)
در این قسمت فرانکل نظریهٔ رواندرمانی خودش را معرفی میکند:
اراده به معنا: برخلاف فروید که میگفت انسان دنبال لذت است، و خلاف آدلر که میگفت انسان دنبال قدرت است، فرانکل معتقد است انسان بیش از همه دنبال معناست.
او توضیح میدهد که وقتی انسان معنایی را در زندگیاش پیدا کند — چه در کار، چه در عشق، چه در خدمت به دیگران — حتی سختیها هم قابل تحملتر میشوند.
فرانکل تأکید میکند که آخرین آزادی انسان این است که حتی در محدودترین شرایط هم میتواند نگرش و پاسخ خود را انتخاب کند، و این انتخاب است که به زندگی معنا میدهد.
پیام کلی کتاب
زندگی همیشه معنادار است — حتی در رنج. معنا در خارج از خود انسان نیست، بلکه در وظایف، مسئولیتها، اهداف، عشق و نوع نگرش انسان به زندگی یافت میشود.
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
🙏1🤡1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 : «The Life of David Gale 2003»
▪️وقتی که از جولیا(یکی از مراجعین) پرسیدم: «چرا مرگ اینقدر ترسناک است؟ چه چیز خاصی در مرگ هست که تو را میترساند؟» فورا پاسخ داد: «همه کارهایی که انجام ندادهام.» پاسخ جولیا به جانمایهای اشاره میکند که برای همه آنهایی که به مرگ میاندیشند یا با آن روبرو میشوند اهمیت دارد: رابطه دو جانبه بین ترس از مرگ و حس زندگی نزیسته. به عبارت دیگر، هر چه از زندگی کمتر بهره برده باشید، «اضطراب مرگ» بیشتر است. در تجربه کامل زندگی هر چه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید .
"نیچه" این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیان کرده است: «زندگیت را به کمال برسان و بهموقع بمیر»، همانطور که "زوربای یونانی" با گفتن این حرف تأکید کرده است: «برای مرگ چیزی جز قلعه ای ویران به جای نگذار» و "سارتر" در زندگینامهاش آورده: «آرام آرام به آخر کارم نزدیک می شوم و یقین داشتم که آخرین تپشهای قلبم در آخرین صفحههای کارم ثبت میشود و مرگ فقط مردی مرده را درخواهد یافت»
✍🏻 برشی از کتاب «خیره به خورشید نگریستن» اثر "اروین یالوم"
مجله هنری آرت ژورنال
@ARTTJOURNAL
▪️وقتی که از جولیا(یکی از مراجعین) پرسیدم: «چرا مرگ اینقدر ترسناک است؟ چه چیز خاصی در مرگ هست که تو را میترساند؟» فورا پاسخ داد: «همه کارهایی که انجام ندادهام.» پاسخ جولیا به جانمایهای اشاره میکند که برای همه آنهایی که به مرگ میاندیشند یا با آن روبرو میشوند اهمیت دارد: رابطه دو جانبه بین ترس از مرگ و حس زندگی نزیسته. به عبارت دیگر، هر چه از زندگی کمتر بهره برده باشید، «اضطراب مرگ» بیشتر است. در تجربه کامل زندگی هر چه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید .
"نیچه" این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیان کرده است: «زندگیت را به کمال برسان و بهموقع بمیر»، همانطور که "زوربای یونانی" با گفتن این حرف تأکید کرده است: «برای مرگ چیزی جز قلعه ای ویران به جای نگذار» و "سارتر" در زندگینامهاش آورده: «آرام آرام به آخر کارم نزدیک می شوم و یقین داشتم که آخرین تپشهای قلبم در آخرین صفحههای کارم ثبت میشود و مرگ فقط مردی مرده را درخواهد یافت»
✍🏻 برشی از کتاب «خیره به خورشید نگریستن» اثر "اروین یالوم"
مجله هنری آرت ژورنال
@ARTTJOURNAL
❤3❤🔥1
خودشناسی و سبک زندگی
نیاز روز افزون به رواندرمانگری
محمدامین مروتی
پرسش این است که چرا در جامعه مدرن، نیاز به مراجعات روانپزشکی را افزوده شده است؟
ملکیان می گوید یک دلیل مهم این است که در گذشته دین و پیوندهای خانوادگی، نقشی آرامش بخش و تسلی بخش داشتند و امروزه نقش این عوامل کمرنگ شده است و دوستی جای ارتباطات عمیق خانوادگی را گرفته ولی کافی نیست. NGO ها یا سازمان های مردم نهاد، به خصوص خیریه ها و حتی احزاب، بدیلی دیگر برای ارتباطات گمشده و درگذشته اند که می توانند حس بهتری به انسان دهند.
اما خودشناسی از طریق تامل در خود و مطالعه روانشناسی و ادبیات و فلسفه و عرفان، می تواند به سلامت روان کمک و از میزان نیاز ما برای مراجعه به روانشناس بکاهد.
پوپر روانکاوی را به دلیل اظهار قضایای ابطال ناپذیر از جرگه و رسته علوم خارج کرده بود. اما روانکاوی به نظر ملکیان یک فن روانشناسی است در کنار روانپزشکی و تحلیل روان یونگ و درمانگری های اگزیستانسیال و غیره قرار دار که از مقوله فنون اند.
خود روانشناسی یک علم است اما روش های روانشناسی فن اند و خوبی و بدی فنون را با توجه به نتایجشان می توان داوری کرد نه ابطال پذیری.
ملکیان می گوید انسان پنج ساحت وجودی دارد: باورها، احساسات و عواطف، اراده و میل، گفتار و بالاخره کردار.
باورها و عواطف، اراده را شکل می دهند و اراده گفتار و کردار(یا رفتار) را.
وی می گوید در صورت داشتن مشکل روانی ابتدا باید به روانپزشک مراجعه کرد تا مطمئن شویم مشکل ما ریشه فیزیولوژیک ندارد و در صورت عدم حل مشکل و پس از آن می توانیم به سایر رده های روانشناسی مراجعه کنیم.
ملکیان در مقابل این سوال که آیا انسان همان گونه که به پزشک مراجعه می کند باید به رواندرمانگر هم مراجعه کند، می گوید مادامی که انسان احساس خوبی نسبت به زندگی دارد، مراجعه به روانشناس لازم نیست ولی اگر اختلالی در روند طبیعی زندگی ایجاد شد این مراجعه ضروری است.
اما به نظر می رسد که با توجه به این که اختلالات روانی صفری و صدی نیستند، مراجعه به منظور مشاوره با روانشناسان باید کم کم به یک مراجعه روتین تبدیل شود. همانگونه که در برخورد به اختلال جسمی به پزشک مراجعه می کنیم، در برخورد به اشکال روانی هم باید به رواندرمانگر مراجعه کنیم و از تجربیات و علمش بهره برگیریم.
منبع:
اندیشه پویا شماره 99، مصاحبه با مصطفی ملکیان (آذر 1404)
22 آذر 1404
👍1
نکته:
The ability to observe without evaluating is the highest form of intelligence.
توانایی مشاهده کردن بدون داوری، والاترین شکلِ هوش است. (جیدو کریشنامورتی)
👍2🔥1