💻 MIZAN | میزان 💻

🔹حکایت اشنایی هست!!!؟

سالها پیش روستایی بود در کنار رودخانه ای ... .رودخانه پرآب بودُ خشن. و برای گذشتن از آن مردم باید کیلومترها مسیر را طی می کردند تا به بخش کم عمق و آرام رودخانه برسند.روزی پادشاه از آن ده می گذشتُ چون وضع مردم را دید به آنان گفت من حاضرم برای شما پل بسازم به شرط آنکه شما هرگاه میخواهید از پل عبور کنید باید ۱قران به عنوان عوارض پرداخت کنید راضی هستید؟؟مردم گفتند آری ۱قران را میدهیم و جانمان راحت میشود.به هرحال شاه به پایتخت رفت و پل ساخته شد... .بعد مدتی شاه وزیر را فراخواند و گفت برو ببین مردم ده از وضع راضی اند؟؟وزیر رفت و سرکشید و گفت آری راضی اند.شاه گفت ۱قران را بکنید ۲قران.مردم گفتند نه ۲قران زیاد است و ما توانایی دادنش را نداریم از همان راه قدیم می رویم.اما بعد مدتی گفتند چه کسی میخواهد ۵۰کیلومتر راه را دور بزند پس دوباره از پل گذشتند.بار دیگر شاه وزیر را فرستاد تا ببیند مردم راضی اند یا نه؟؟؟ و وزیر پاسخ آورد آری راضی اند.گفت پس ۲قران را بکنید ۳قران.

مردم در ابتدا گفتند نه. این دیگر خیلی گران است و مدتی از مسیر قدیم رد شدند اما کم کم خسته شدند و دوباره از پل گذر کردند.شاه این بار هم وزیر را فراخواند و گفت آیا مردم راضی اند؟؟؟وزیر پاسخ آورد آری راضی اند.شاه گفت ۳قران را بکنید ۱۰قران.مردم فریاد برآوردند که ما دیگر توانایی دادن این مالیات و عوارض را نداریم و دیگر از این پل عبور نمیکنیمُ از همان راه قدیم میرویم.اما باز بعد مدتی به دادن ۱۰قران راضی شدند و از پل عبور کردند.

شاه دوباره وزیر را فراخواند که ببین آیا مردم راضی اند؟؟؟وزیر بعد بازدید خبر آورد آری راضی اند.شاه دستور داد مردم علاوه براینکه ۱۰قران را می دهند باید ۱دست هم بدهند تا از پل عبور کنند.مردم دیگر تحمل نداشتند و گفتند این چه حکمیست... ما دیگر از پل عبور نمی کنیم و مشقتُ سختی راه را برخود می خریم.یک مدتی گذشت و مردم راه سخت را میرفتند اما بعد مدتی خسته شدند و حکم جدید را هم ... پذیرفتند.

باز شاه به وزیر دستور داد که برو ببین مردم راضی اند؟؟؟وزیر گفت آری.شاه دستور داد مردم علاوه براینکه ۱۰قران را می دهند ۱دست هم اینطرف پل می دهند ۱دست هم باید آنطرف پل بدهند.باز دستور ابلاغ شد و مردم مردم گفتند دیگر نمیشود هم اینطرف پل بدهیم هم آنطرف پل.ما دیگر از پل عبور نمی کنیم.باز مدتی گذشت و مردم..... قبول کردند.

شاه باز وزیر را فرمود برو ببین مردم راضی اند؟؟؟وزیر رفت و خبر آورد نه.شاه گفت چرا؟گفت تعداد سربازان آنطرف پل کم است صف طولانی شده مردم ناراضی اند. تعداد سربازان آنطرف پل را بیشتر کنید مردم سریعتر(کو..شان)را بدهند بروند به کارشان برسند.

پ ن: بلانسبت مردم عزیزمان

✉️

@mizangorup

Please open Telegram to view this post