Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ هر میزان که پذیرش یک نفر، بعنوان پیامبر الهی، آنهم بمدت بیست و سه سال عجیب و باورنکردنی است؛ پذیرشِ حکومتِ مدعیانِ نمایندگیِ امامتِ الهیِ شخصی که نزدیک به هزارو دویست سال است غایب است ، نشانه سفاهت و جهالت است.
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
Audio
زنان ما ، رهایی از شریعت و تحول خواهی انقلابی
ارائه شده توسط ایمان سلیمانی امیری در کانال @imansoleymaniamiri
ارائه شده توسط ایمان سلیمانی امیری در کانال @imansoleymaniamiri
Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ داستانِ برخی از مسلمینِ رفته در دیار فرنگ ، که همچنان خوی بدوی خود را حفظ نمودند، بمانند داستانِ مسلمین صدر اسلام مےماند که وارد مدینه شدند و سپس برخی از آنها، شروع به اهانت به میزبانان خود نمودند. همانهایی که عبدالله بن ابی بن ابی سلول در وصفشان گفت: چنین مےکنند ، بر ما تفوق مےجویند و در دیارمان بر ما تسلط مےیابند ، بخدا قصهٔ ما و گروه قریشیان همانست که گویند سگ خود را چاق کن ، تا تو را بخورد. (طبری ، جلد سوم ، ص۲۰۲ و۲۰۳)
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ در کوچهٔ بن بستِ«معرفت شناسیِ احساسی-عاطفی» نشسته ایم.
🔸مقوله و مولفهٔ «اپیستمولوژی» یا همان «معرفت شناسیِ» خودمان ، گسترده، و ساده سازی اش چندان ممکن و مقدور نخواهد بود ؛ آنهم در یک متنِ کوتاه ، با مخاطبینِ متعدد و متنوع ، از نظر پایگاههای عِلم و دانش.
🔹«معرفت» و «شناخت» ، نتیجهٔ برخورد، مواجهه و تصادمِ اورگانیسم و ابزارهایِ حسّیِ ما انسانها با محیط طبیعیِ پیرامون ماست. در چنین مواجهه ای ، دو حالت پدید مےآیند که نتایجِ حاصل از آن ، بسیار تعیین کننده اند.
🔺 حالتِ اول ، «حالتِ ادراکیِ» ماست؛ همان حالتی که «هیوم» آنها را با عناوینِ « تأثیرات» و «تأثرات» دسته بندی مےکند. حالتی که در آن، از اشیاء پیرامون ما ، بر اندامهایِ حسّیِ ما اثراتی بار مےشود.
🔺حالتِ دوم ، «حالتِ احساسی-عاطفی» ایست که محصولِ واکنشِ درونیِ ما ، نسبت به تأثیرات و تأثراتِ بیرونی ، یا همان ادراکاتِ بیرونی و خارجی است؛ یعنی معرفتی که از حالتِ تأثر و انفعال ذهن انسان ، در برابر محیطِ خارجی پدید مےآید.
🔸«شناختِ ادراکی» را شناخت یا معرفت «علمی» مےگوییم، و شناخت «احساسی-عاطفی» را شناخت «هُنری» نام مےنهیم ؛ از تلفیق و امتزاج این دو نیز نوعی شناختِ «فلسفی» حاصل مےشود. مولفهٔ «شناختِ هُنَری» را مےتوان به مفاهیمی همچون دین ، اخلاق، ادبیات، موسیقی و همانند آنها تسری داد.
🔹 آنچه باید مورد مداقه واقع شود ، مواجهه ما با این انواع معرفت شناسی است ؛
🔺شناسایی و معرفت پیرامونیِ مان بدون برکشیدنِ عاطفه و احساس خود؛
🔺وارسیِ اُمورات پیرامونیِ مان با دخیل کردن احساس و عاطفه؛
🔺 و یا ممزوج نمودن این هر دو
🔸آنچه مےتوان دریافت ، اینست که بیشترینِ معرفت شناسی ما از جهانِ پیرامونمان ، نه از منهج «علمی» است ، نه صراطِ «فلسفی»؛ بلکه بیشتر در کوچهٔ بن بستِ «عاطفی» است.
🔺ما معرفت شناسیِ مان را در بیشترین حالت ، بصورت احساسی-عاطفی حاصل مےکنیم ، نه فلسفی و علمی. سهل است که این مشکل ، مشکل نهادها و اشخاصِ علمی ما نیز هست.
🔹 اینگونه است که در مواجهه با یک پدیدهٔ فیزیکی ، بیشترین سهم در شناختِ آن ، از راهِ احساس و عاطفهٔ ما نسبت به آن پدیده حاصل مےشود، نه آنگونه که باید بشکل علمی پژوهیده شود.
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
🔸مقوله و مولفهٔ «اپیستمولوژی» یا همان «معرفت شناسیِ» خودمان ، گسترده، و ساده سازی اش چندان ممکن و مقدور نخواهد بود ؛ آنهم در یک متنِ کوتاه ، با مخاطبینِ متعدد و متنوع ، از نظر پایگاههای عِلم و دانش.
🔹«معرفت» و «شناخت» ، نتیجهٔ برخورد، مواجهه و تصادمِ اورگانیسم و ابزارهایِ حسّیِ ما انسانها با محیط طبیعیِ پیرامون ماست. در چنین مواجهه ای ، دو حالت پدید مےآیند که نتایجِ حاصل از آن ، بسیار تعیین کننده اند.
🔺 حالتِ اول ، «حالتِ ادراکیِ» ماست؛ همان حالتی که «هیوم» آنها را با عناوینِ « تأثیرات» و «تأثرات» دسته بندی مےکند. حالتی که در آن، از اشیاء پیرامون ما ، بر اندامهایِ حسّیِ ما اثراتی بار مےشود.
🔺حالتِ دوم ، «حالتِ احساسی-عاطفی» ایست که محصولِ واکنشِ درونیِ ما ، نسبت به تأثیرات و تأثراتِ بیرونی ، یا همان ادراکاتِ بیرونی و خارجی است؛ یعنی معرفتی که از حالتِ تأثر و انفعال ذهن انسان ، در برابر محیطِ خارجی پدید مےآید.
🔸«شناختِ ادراکی» را شناخت یا معرفت «علمی» مےگوییم، و شناخت «احساسی-عاطفی» را شناخت «هُنری» نام مےنهیم ؛ از تلفیق و امتزاج این دو نیز نوعی شناختِ «فلسفی» حاصل مےشود. مولفهٔ «شناختِ هُنَری» را مےتوان به مفاهیمی همچون دین ، اخلاق، ادبیات، موسیقی و همانند آنها تسری داد.
🔹 آنچه باید مورد مداقه واقع شود ، مواجهه ما با این انواع معرفت شناسی است ؛
🔺شناسایی و معرفت پیرامونیِ مان بدون برکشیدنِ عاطفه و احساس خود؛
🔺وارسیِ اُمورات پیرامونیِ مان با دخیل کردن احساس و عاطفه؛
🔺 و یا ممزوج نمودن این هر دو
🔸آنچه مےتوان دریافت ، اینست که بیشترینِ معرفت شناسی ما از جهانِ پیرامونمان ، نه از منهج «علمی» است ، نه صراطِ «فلسفی»؛ بلکه بیشتر در کوچهٔ بن بستِ «عاطفی» است.
🔺ما معرفت شناسیِ مان را در بیشترین حالت ، بصورت احساسی-عاطفی حاصل مےکنیم ، نه فلسفی و علمی. سهل است که این مشکل ، مشکل نهادها و اشخاصِ علمی ما نیز هست.
🔹 اینگونه است که در مواجهه با یک پدیدهٔ فیزیکی ، بیشترین سهم در شناختِ آن ، از راهِ احساس و عاطفهٔ ما نسبت به آن پدیده حاصل مےشود، نه آنگونه که باید بشکل علمی پژوهیده شود.
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ در ادبیاتِ قرآنی و فقهیِ اسلام ، کم نیستند آیاتی که در آن ، همه چیز طبق خواست و ارادهٔ الله صورت مےگیرند؛ اوست که فرمانروایی مےبخشد و بازمےستاند ، روزی فراخ مےدهد و نمےدهد ، و هدایت مےکند و گمراه مےگرداند. مابقیِ اراده ها و خواسته ها و فعالیتها ، فقط زمانی اثر بخش است که خدا بخواهد.
🔸 این تفکراتِ ویران کننده ، در کتب روایی شیعیان نیز متبلور شده است. بعنوان نمونه شیخِ صدوق ، از اجلّ علمایِ شیعه ، در کتاب «علل الشرایع» ، بابی با عنوانِ «سرّ فراخ بودنِ روزیِ احمقان و ابلهان» گشوده و روایتی از جعفر صادق مےآورد که مےگوید: پدرم فرمود ، محمد بن یحیی عطار ، از احمد بن محمد بن عیسی، از علی بن الحکم ، از ربیع بن محمد ، از عبدالله بن سلیمان نقل کرده که وی مےگفت: از حضرت صادق علیه السلام شنیدم که مےفرمود:
خدای عزّوجلّ روزیِ احمقان و ابلهان را فراخ نمود تا عقلاء عبرت گرفته و بدانند که دنیا با عقل و حیله و چاره اندیشی به دست نمےآید.
علل الشرایع، جلد اول ، باب هشتادوسه ، صفحه۳۲۵
🔹بدین ترتیب مےبینیم که طبق گفتهٔ جعفر صادق ، امورات اقتصادی دنیا با تعقل و چاره اندیشی صورت نمیگیرد؛ بلکه این خداوند است که برای ابلهان و احمقان روزی رسان است ، بدون اینکه آنان توانایی برنامه ریزی اقتصادی را داشته باشند. لذا اگر خدا بخواهد روزی مےدهد و اگر نخواهد نیز نمےدهد. آیهٔ سی و هفتم آل عمران و دیگر آیات مشابه را مےتوان از نظر گذراند و درک نمود از اعتقاد به این آیات و روایات ، تا چه اندازه خسران ببار آورده مےشود.
«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ»
پس پروردگارش وى [=مريم] را با حُسنِ قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد، و زكريا را سرپرست وى قرار داد. زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مىشد، نزد او [نوعى] خوراكى مىيافت. [مى]گفت: «اى مريم، اين از كجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى]گفت: «اين از جانب خداست، كه خدا به هر كس بخواهد، بى شمار روزى مىدهد.»
سوره آل عمران / آیه ۳۷
🖊ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
🔸 این تفکراتِ ویران کننده ، در کتب روایی شیعیان نیز متبلور شده است. بعنوان نمونه شیخِ صدوق ، از اجلّ علمایِ شیعه ، در کتاب «علل الشرایع» ، بابی با عنوانِ «سرّ فراخ بودنِ روزیِ احمقان و ابلهان» گشوده و روایتی از جعفر صادق مےآورد که مےگوید: پدرم فرمود ، محمد بن یحیی عطار ، از احمد بن محمد بن عیسی، از علی بن الحکم ، از ربیع بن محمد ، از عبدالله بن سلیمان نقل کرده که وی مےگفت: از حضرت صادق علیه السلام شنیدم که مےفرمود:
خدای عزّوجلّ روزیِ احمقان و ابلهان را فراخ نمود تا عقلاء عبرت گرفته و بدانند که دنیا با عقل و حیله و چاره اندیشی به دست نمےآید.
علل الشرایع، جلد اول ، باب هشتادوسه ، صفحه۳۲۵
🔹بدین ترتیب مےبینیم که طبق گفتهٔ جعفر صادق ، امورات اقتصادی دنیا با تعقل و چاره اندیشی صورت نمیگیرد؛ بلکه این خداوند است که برای ابلهان و احمقان روزی رسان است ، بدون اینکه آنان توانایی برنامه ریزی اقتصادی را داشته باشند. لذا اگر خدا بخواهد روزی مےدهد و اگر نخواهد نیز نمےدهد. آیهٔ سی و هفتم آل عمران و دیگر آیات مشابه را مےتوان از نظر گذراند و درک نمود از اعتقاد به این آیات و روایات ، تا چه اندازه خسران ببار آورده مےشود.
«فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ»
پس پروردگارش وى [=مريم] را با حُسنِ قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد، و زكريا را سرپرست وى قرار داد. زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مىشد، نزد او [نوعى] خوراكى مىيافت. [مى]گفت: «اى مريم، اين از كجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى]گفت: «اين از جانب خداست، كه خدا به هر كس بخواهد، بى شمار روزى مىدهد.»
سوره آل عمران / آیه ۳۷
🖊ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
Forwarded from .
⚜ بر سر عبدالرحمان بن ملجم چه آمد؟
♦️روحانیون و مورخین شیعه که ید طولایی در تحریف تاریخ یا کتمان حقایق تاریخی دارند ، همواره سعی کرده اند آنچه بنفع مذهبشان است را بزرگ نمایی کرده و آنچه را صلاح ندانسته اند مغفول گذارند. وظیفه ما نیز این است که این اطلاعات را از همان کتب مورخین مسلمان در اختیار علاقمندان قرار دهیم. در این متن بدنبال سرنوشت ابن ملجم خواهیم بود که پس از مرگ علی بن ابیطالب چه بر او گذشت.
◾️نکته ای که نباید فراموش کرد این است که علی بن ابیطالب خلیفه اکثریت مسلمانان و امام اقلیتی از آنان است ، و در واقع مورد حب و دوستی کلیه مسلمانان است ، از طرفی فرزندان او نیز ، نزد مورخین جایگاه برجسته ای دارند و هیچگاه مورخین سعی نمیکنند حقایق تاریخی را به ضرر آنها و بنفع ابن ملجم مرادی جعل کنند. با اینحال سعی شده است از منابع دست اول تاریخ اسلام مواردی را در این خصوص بیاوریم.
🔹وقتی علی بن ابیطالب توسط ابن ملجم مرادی مورد ضربت شمشیر قرار گرفت اشاره نمود (او اسیر شماست ، او را در جای خوبی قرار دهید و نسبت به او خوش رفتار باشید ، اگر من زنده ماندم خودم مےدانم که عفو یا قصاص کنم ، و اگر مُردم فقط او را در قبال خون من با یک ضربه بکشید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکنندگان از حد را دوست نمےدارد ) ، این مطلب را اکثر مورخین آورده اند و روحانیون نیز این مطلب را بارها تاکید کرده اند. پس مےبینیم در این خصوص مناقشه ای نیست. اما نکته ی بسیار مهم این است که روحانیون و مورخین شیعه سعی کرده اند سرنوشت ابن ملجم را مغفول گذارند یا کتمان کنند ، حال ما به ذکر شواهد این موضوع مےپردازیم تا ببینیم فرزندان علی بن ابیطالب ، که همان امامان معصوم شیعه هستند چگونه رفتار نموده اند.
♦️مسعودی مورخ شیعی کتاب مروج الذهب مےنویسد ( ابن ملجم لعنه الله علیه را بکشتند ، عبدالله بن جعفر ( برادرزاده علی و شوهر زینب دختر علی ) ، گفت ، بگذارید من دل خود خنک کنم ، دست و پاهای او را ببرید و میخی سرخ کرد و به چشم او کشید ،... و در حصیر پیچیدند و نفت مالیدند و آتش در آن زدند و بسوخت ) (ج۱ ، ص۷۷۵)
🔶 دکتر محمد جواد مشکور نیز که در تاریخ فرق شیعه کتابها دارد مےآورد ( اما قاتل او عبدالرحمان بن ملجم را با آنکه علی علیه السلام سفارش کرده بود او را با یک ضربت قصاص کنند ، شیعیان از فرط خشم دست و پای بریدند و جسدش را بسوزانیدند ) ( تاریخ شیعه و فرق اسلامی ، ص۳۰) البته به دکتر مشکور باید حق داد که این کار را به پای شیعیان بگذارد و نامی از فرزندان علی بن ابیطالب که اولیاء دم او بودند نیاورد که مباشرت این امور بعهده آنها بود. ولی بهرحال ایشان هم اشاره نمود که با ابن ملجم چگونه برخورد شد.
🔷 دیگر شاهد تاریخ را از مجمع الانساب مےآوریم . نویسنده مےآورد ( مردمان که در مسجد بودند عبدالرحمان را بگرفتند . علی او را بدست حسن سپرد و گفت ، صبر کن ، چون من بمیرم او را بازکُش ، پس از دو روز علی وفات فرمود و حسن عبدالرحمان بن ملجم را به آتش بسوخت ) (ص، ۳۰۹)
♦️در اینجا برای اینکه ختم کلام را بیاوریم به دو تن از بزرگترین و متقدمین تاریخ اسلام مراجعه میکنیم که گزارش آنها کاملا منطبق با هم است و بشکل مبسوط بدان پرداخته اند. چون هر دو گزارش کاملا منطبق است از کتاب طبقات ابن سعد شرح این واقعه را مےآوریم ( گویند عبدالرحمان بن ملجم مرادی در زندان بود ، چون علی رحلت فرمود که رحمت و رضوان و برکات خداوند بر او باد، و او را دفن کردند ، حسن بن علی فرستاد تا او را از زندان آوردند تا او را بکشند ، در این هنگام مردم جمع شدند و نفت و بوریا آوردند تا جسدش را به آتش کشند ، عبدالله بن جعفر ، حسین بن علی ، محمد حنفیه گفتند رهایش کنید و بگذارید خود ما از او انتقام بگیریم ، عبدالله بن جعفر هر دو دست و پای او را قطع کرد ، ... آنگاه بر چشمان او میل گداخته کشیدند ،... زبانش را بریدند ،... و سپس او را در بوریایی نهادند و آتش زدند. ( طبقات ، جلد ۳،ص۳۲/ انساب الاشراف ، بلاذری ، جلد ۲،ص۵۰۴)
🔺 نکتهٔ شگفت اینکه دستور آتش زدن ابن ملجم ،قبل از مرگ، توسط خود علی داده شده بود و شیخ مفید نیز در ارشاد بدان تصریح نموده است.
◾️پس میبینیم طبق گزارش ابن سعد و بلاذری فرزندان علی حاضر بودند و عبدالله بن جعفر بنمایندگی از آنها دست به جنایت وحشتناکی زد ، رخدادی که روحانیون شیعه از گفتن آن وحشت دارند ، زیرا تجاوز از حدود الهی آمده در قرآن با عصمت این افراد تناسبی ندارد. ما با آوردن گزارش های تاریخی از مورخین بزرگ جهان اسلام و اهل تشیع قضاوت را به خوانندگان گرامی مےسپاریم
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
♦️روحانیون و مورخین شیعه که ید طولایی در تحریف تاریخ یا کتمان حقایق تاریخی دارند ، همواره سعی کرده اند آنچه بنفع مذهبشان است را بزرگ نمایی کرده و آنچه را صلاح ندانسته اند مغفول گذارند. وظیفه ما نیز این است که این اطلاعات را از همان کتب مورخین مسلمان در اختیار علاقمندان قرار دهیم. در این متن بدنبال سرنوشت ابن ملجم خواهیم بود که پس از مرگ علی بن ابیطالب چه بر او گذشت.
◾️نکته ای که نباید فراموش کرد این است که علی بن ابیطالب خلیفه اکثریت مسلمانان و امام اقلیتی از آنان است ، و در واقع مورد حب و دوستی کلیه مسلمانان است ، از طرفی فرزندان او نیز ، نزد مورخین جایگاه برجسته ای دارند و هیچگاه مورخین سعی نمیکنند حقایق تاریخی را به ضرر آنها و بنفع ابن ملجم مرادی جعل کنند. با اینحال سعی شده است از منابع دست اول تاریخ اسلام مواردی را در این خصوص بیاوریم.
🔹وقتی علی بن ابیطالب توسط ابن ملجم مرادی مورد ضربت شمشیر قرار گرفت اشاره نمود (او اسیر شماست ، او را در جای خوبی قرار دهید و نسبت به او خوش رفتار باشید ، اگر من زنده ماندم خودم مےدانم که عفو یا قصاص کنم ، و اگر مُردم فقط او را در قبال خون من با یک ضربه بکشید و از حد تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکنندگان از حد را دوست نمےدارد ) ، این مطلب را اکثر مورخین آورده اند و روحانیون نیز این مطلب را بارها تاکید کرده اند. پس مےبینیم در این خصوص مناقشه ای نیست. اما نکته ی بسیار مهم این است که روحانیون و مورخین شیعه سعی کرده اند سرنوشت ابن ملجم را مغفول گذارند یا کتمان کنند ، حال ما به ذکر شواهد این موضوع مےپردازیم تا ببینیم فرزندان علی بن ابیطالب ، که همان امامان معصوم شیعه هستند چگونه رفتار نموده اند.
♦️مسعودی مورخ شیعی کتاب مروج الذهب مےنویسد ( ابن ملجم لعنه الله علیه را بکشتند ، عبدالله بن جعفر ( برادرزاده علی و شوهر زینب دختر علی ) ، گفت ، بگذارید من دل خود خنک کنم ، دست و پاهای او را ببرید و میخی سرخ کرد و به چشم او کشید ،... و در حصیر پیچیدند و نفت مالیدند و آتش در آن زدند و بسوخت ) (ج۱ ، ص۷۷۵)
🔶 دکتر محمد جواد مشکور نیز که در تاریخ فرق شیعه کتابها دارد مےآورد ( اما قاتل او عبدالرحمان بن ملجم را با آنکه علی علیه السلام سفارش کرده بود او را با یک ضربت قصاص کنند ، شیعیان از فرط خشم دست و پای بریدند و جسدش را بسوزانیدند ) ( تاریخ شیعه و فرق اسلامی ، ص۳۰) البته به دکتر مشکور باید حق داد که این کار را به پای شیعیان بگذارد و نامی از فرزندان علی بن ابیطالب که اولیاء دم او بودند نیاورد که مباشرت این امور بعهده آنها بود. ولی بهرحال ایشان هم اشاره نمود که با ابن ملجم چگونه برخورد شد.
🔷 دیگر شاهد تاریخ را از مجمع الانساب مےآوریم . نویسنده مےآورد ( مردمان که در مسجد بودند عبدالرحمان را بگرفتند . علی او را بدست حسن سپرد و گفت ، صبر کن ، چون من بمیرم او را بازکُش ، پس از دو روز علی وفات فرمود و حسن عبدالرحمان بن ملجم را به آتش بسوخت ) (ص، ۳۰۹)
♦️در اینجا برای اینکه ختم کلام را بیاوریم به دو تن از بزرگترین و متقدمین تاریخ اسلام مراجعه میکنیم که گزارش آنها کاملا منطبق با هم است و بشکل مبسوط بدان پرداخته اند. چون هر دو گزارش کاملا منطبق است از کتاب طبقات ابن سعد شرح این واقعه را مےآوریم ( گویند عبدالرحمان بن ملجم مرادی در زندان بود ، چون علی رحلت فرمود که رحمت و رضوان و برکات خداوند بر او باد، و او را دفن کردند ، حسن بن علی فرستاد تا او را از زندان آوردند تا او را بکشند ، در این هنگام مردم جمع شدند و نفت و بوریا آوردند تا جسدش را به آتش کشند ، عبدالله بن جعفر ، حسین بن علی ، محمد حنفیه گفتند رهایش کنید و بگذارید خود ما از او انتقام بگیریم ، عبدالله بن جعفر هر دو دست و پای او را قطع کرد ، ... آنگاه بر چشمان او میل گداخته کشیدند ،... زبانش را بریدند ،... و سپس او را در بوریایی نهادند و آتش زدند. ( طبقات ، جلد ۳،ص۳۲/ انساب الاشراف ، بلاذری ، جلد ۲،ص۵۰۴)
🔺 نکتهٔ شگفت اینکه دستور آتش زدن ابن ملجم ،قبل از مرگ، توسط خود علی داده شده بود و شیخ مفید نیز در ارشاد بدان تصریح نموده است.
◾️پس میبینیم طبق گزارش ابن سعد و بلاذری فرزندان علی حاضر بودند و عبدالله بن جعفر بنمایندگی از آنها دست به جنایت وحشتناکی زد ، رخدادی که روحانیون شیعه از گفتن آن وحشت دارند ، زیرا تجاوز از حدود الهی آمده در قرآن با عصمت این افراد تناسبی ندارد. ما با آوردن گزارش های تاریخی از مورخین بزرگ جهان اسلام و اهل تشیع قضاوت را به خوانندگان گرامی مےسپاریم
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
Audio
پیامبر اسلام ، واضع تروریسم سیستماتیک
نگاهی به چند ترور صدر اسلام
ارائه شده توسط ایمان سلیمانی امیری در کانال @imansoleymaniamiri
نگاهی به چند ترور صدر اسلام
ارائه شده توسط ایمان سلیمانی امیری در کانال @imansoleymaniamiri
Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ غذایی که چند بار گرم شود ، درجهٔ فساد و مسمومیتش بسیار بالا مےرود؛ باید مراقب بود که عده ای با ادعای «نواندیش دینی» یا « رویاهای رسولانه» یا «قرائت جدید نبوی» ، این خوراکِ فاسد را برایتان گرم نکنند و بخوردتان ندهند.
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ از این که اعتقادات پلاسیده ، کهنه ومضر را کنار بگذارید نگران نباشید؛
🔺 ساعت خراب و فرسوده را نگه نمےدارند ، به امید اینکه دو بار در روز لحظهٔ دقیق را نشان مےدهد.
🔺 بستن این ساعت بر روی مچ دست ، نوعی تحمل بار اضافی است.
🔺ما هر روزه از این بارهای اضافه ، غیرضروری و مضر را حمل مےکنیم؛ ادیان نمونه بارز این بارهای اضافی اند.
به امید وجود چند حکم مفید ، هزاران حکم پوسیده ، کهنه و مضرش را تحمل مےکنیم.
♦این گونه است که سراپای ما را بوی کهنگی گرفته است.
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
🔺 ساعت خراب و فرسوده را نگه نمےدارند ، به امید اینکه دو بار در روز لحظهٔ دقیق را نشان مےدهد.
🔺 بستن این ساعت بر روی مچ دست ، نوعی تحمل بار اضافی است.
🔺ما هر روزه از این بارهای اضافه ، غیرضروری و مضر را حمل مےکنیم؛ ادیان نمونه بارز این بارهای اضافی اند.
به امید وجود چند حکم مفید ، هزاران حکم پوسیده ، کهنه و مضرش را تحمل مےکنیم.
♦این گونه است که سراپای ما را بوی کهنگی گرفته است.
🖊 ایمان سلیمانی امیری @imansoleymaniamiri
Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ سنت نبوی؛ «بدهکاری که تروریست مےشود»
🔹 مطالعهٔ تاریخِ زندگانیِ پیامبرِ اسلام، شگفتی کم ندارد. شاید عجیب باشد که ببینیم ، امروزه نیز کم نیستند جوانانی که بخاطر وضعیتِ نامناسبِ اقتصادی ، توسطِ حاکمان اجیر شده ، دست به اقداماتِ تروریستی مےزنند. این پدیده ، سابقه ای در صدرِ اسلام نیز دارد؛ بنابر این پدیده ای مستحدثِ حاکمانِ مسلمانِ کنونی نیست.
🔸 بنا بر گزارش ابن هشام در کتاب سیره نبوی ، «ابن ابی حدرد أسلمی» با زنی ازدواج مےکند و مهریه ای به مبلغ دویست درهم تعیین مےشود. داماد که توان پرداخت مهریه را نداشته تا عروسش را به خانه بیاورد ، جهت پرداختِ این مبلغ به سراغ پیامبر اسلام مےرود. او نیز با بیان اینکه از توان پرداخت چنین مبلغی بر نمیاید ، داماد را برای مدتی نگه مےدارد؛ سپس به او دستور مےدهد تا برای ترور یکی از دشمنانش بنام «رفاعه بن قیس» از قبیله «بنی جُشَم» حرکت کند.
🔹 «ابن ابی حدرد أسلمی» به همراه دو نفر دیگر ، راه برآوردنِ خواستهٔ محمد را پے میگیرند. ابن هشام از قول دامادِ تبدیل شده به تروریست مےآورد: او مےگفت: سوگند به خداوند که ما در این حال چشم به راه بودیم تا در صورت غفلتِ آن قوم به آنان حمله کنیم، و یا چیزی از آنان غنیمت بگیریم. تا این که شب سایه افکند و نخستین تاریکیِ شب فراگیر شد. آنان چوپانی داشتند که مےباید به آن سرزمین باز مےآمد ، اما دیر کرده بود و آنان نگران شده بودند. آنگاه رئیس آنان ، «رفاعه بن قیس» برخاست و شمشیرش را برداشت و به گردنش آویزان کرد و گفت: سوگند به خداوند که نشانِ این چوپانمان را پی خواهم گرفت. به نظر من بلایی بر سرش آمده است."
و سپس ادامه مےدهد،
"از محل بیرون آمد تا این که مےخواست از کنار من(ابن ابی حدرد) بگذرد ، و من کاملا بر او(رفاعه بن قیس) مسلط شدم؛ تیری به او پرتاب کردم و به قلبش زدم. سوگند به خداوند که سخنی نگفت و من روی او پریدم و سرش را از تن جدا کردم ، و «تکبیرگویان» به سوی آن قوم یورش بردم و همراهان من هم از دیگر سوی «تکبیرگویان» حمله مےکردند."
و سپس با گرفتن غنایمی ، به سوی پیامبر اسلام بر مےگردند.
و در ادامه مےنویسد " و من(ابن ابی حدرد) سَرِ رفاعه بن قیس را هم با خود آوردم. آنگاه رسول خدا از آن شتران ، سیزده شتر به من دادند و من توانستم مهریه زن خود را پرداخت کنم و او را به خانهٔ خویش آورم. (سیره ابن هشام، جلد ۳، ص ۵۹۳تا۵۹۵)
♦ بدین گونه است که در سنت پیامبر اسلام ، یک بدهکار مهریه ، تبدیل به یک تروریست مےشود. بی سبب نیست که حکومتگران امروزی کشورهای اسلامی نیز ، از برخی جوانانِ دارای مشکلاتِ اقتصادی ، یا کسانی که بخاطر پول هر عملی را انجام مےدهند ، در جهت اعمال و رفتارهای تروریستی کمک مےگیرند ؛ و آنان نیز همچو ابن ابی حدرد ، «تکبیرگویان» نقش تروریستی خود را انجام مےدهند.
🖊 ایمان سلیمانی امیری(کانال رسمی)
🔹 مطالعهٔ تاریخِ زندگانیِ پیامبرِ اسلام، شگفتی کم ندارد. شاید عجیب باشد که ببینیم ، امروزه نیز کم نیستند جوانانی که بخاطر وضعیتِ نامناسبِ اقتصادی ، توسطِ حاکمان اجیر شده ، دست به اقداماتِ تروریستی مےزنند. این پدیده ، سابقه ای در صدرِ اسلام نیز دارد؛ بنابر این پدیده ای مستحدثِ حاکمانِ مسلمانِ کنونی نیست.
🔸 بنا بر گزارش ابن هشام در کتاب سیره نبوی ، «ابن ابی حدرد أسلمی» با زنی ازدواج مےکند و مهریه ای به مبلغ دویست درهم تعیین مےشود. داماد که توان پرداخت مهریه را نداشته تا عروسش را به خانه بیاورد ، جهت پرداختِ این مبلغ به سراغ پیامبر اسلام مےرود. او نیز با بیان اینکه از توان پرداخت چنین مبلغی بر نمیاید ، داماد را برای مدتی نگه مےدارد؛ سپس به او دستور مےدهد تا برای ترور یکی از دشمنانش بنام «رفاعه بن قیس» از قبیله «بنی جُشَم» حرکت کند.
🔹 «ابن ابی حدرد أسلمی» به همراه دو نفر دیگر ، راه برآوردنِ خواستهٔ محمد را پے میگیرند. ابن هشام از قول دامادِ تبدیل شده به تروریست مےآورد: او مےگفت: سوگند به خداوند که ما در این حال چشم به راه بودیم تا در صورت غفلتِ آن قوم به آنان حمله کنیم، و یا چیزی از آنان غنیمت بگیریم. تا این که شب سایه افکند و نخستین تاریکیِ شب فراگیر شد. آنان چوپانی داشتند که مےباید به آن سرزمین باز مےآمد ، اما دیر کرده بود و آنان نگران شده بودند. آنگاه رئیس آنان ، «رفاعه بن قیس» برخاست و شمشیرش را برداشت و به گردنش آویزان کرد و گفت: سوگند به خداوند که نشانِ این چوپانمان را پی خواهم گرفت. به نظر من بلایی بر سرش آمده است."
و سپس ادامه مےدهد،
"از محل بیرون آمد تا این که مےخواست از کنار من(ابن ابی حدرد) بگذرد ، و من کاملا بر او(رفاعه بن قیس) مسلط شدم؛ تیری به او پرتاب کردم و به قلبش زدم. سوگند به خداوند که سخنی نگفت و من روی او پریدم و سرش را از تن جدا کردم ، و «تکبیرگویان» به سوی آن قوم یورش بردم و همراهان من هم از دیگر سوی «تکبیرگویان» حمله مےکردند."
و سپس با گرفتن غنایمی ، به سوی پیامبر اسلام بر مےگردند.
و در ادامه مےنویسد " و من(ابن ابی حدرد) سَرِ رفاعه بن قیس را هم با خود آوردم. آنگاه رسول خدا از آن شتران ، سیزده شتر به من دادند و من توانستم مهریه زن خود را پرداخت کنم و او را به خانهٔ خویش آورم. (سیره ابن هشام، جلد ۳، ص ۵۹۳تا۵۹۵)
♦ بدین گونه است که در سنت پیامبر اسلام ، یک بدهکار مهریه ، تبدیل به یک تروریست مےشود. بی سبب نیست که حکومتگران امروزی کشورهای اسلامی نیز ، از برخی جوانانِ دارای مشکلاتِ اقتصادی ، یا کسانی که بخاطر پول هر عملی را انجام مےدهند ، در جهت اعمال و رفتارهای تروریستی کمک مےگیرند ؛ و آنان نیز همچو ابن ابی حدرد ، «تکبیرگویان» نقش تروریستی خود را انجام مےدهند.
🖊 ایمان سلیمانی امیری(کانال رسمی)
Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ سنت نبوی؛ «بدهکاری که تروریست مےشود»
🔹 مطالعهٔ تاریخِ زندگانیِ پیامبرِ اسلام، شگفتی کم ندارد. شاید عجیب باشد که ببینیم ، امروزه نیز کم نیستند جوانانی که بخاطر وضعیتِ نامناسبِ اقتصادی ، توسطِ حاکمان اجیر شده ، دست به اقداماتِ تروریستی مےزنند. این پدیده ، سابقه ای در صدرِ اسلام نیز دارد؛ بنابر این پدیده ای مستحدثِ حاکمانِ مسلمانِ کنونی نیست.
🔸 بنا بر گزارش ابن هشام در کتاب سیره نبوی ، «ابن ابی حدرد أسلمی» با زنی ازدواج مےکند و مهریه ای به مبلغ دویست درهم تعیین مےشود. داماد که توان پرداخت مهریه را نداشته تا عروسش را به خانه بیاورد ، جهت پرداختِ این مبلغ به سراغ پیامبر اسلام مےرود. او نیز با بیان اینکه از توان پرداخت چنین مبلغی بر نمیاید ، داماد را برای مدتی نگه مےدارد؛ سپس به او دستور مےدهد تا برای ترور یکی از دشمنانش بنام «رفاعه بن قیس» از قبیله «بنی جُشَم» حرکت کند.
🔹 «ابن ابی حدرد أسلمی» به همراه دو نفر دیگر ، راه برآوردنِ خواستهٔ محمد را پے میگیرند. ابن هشام از قول دامادِ تبدیل شده به تروریست مےآورد: او مےگفت: سوگند به خداوند که ما در این حال چشم به راه بودیم تا در صورت غفلتِ آن قوم به آنان حمله کنیم، و یا چیزی از آنان غنیمت بگیریم. تا این که شب سایه افکند و نخستین تاریکیِ شب فراگیر شد. آنان چوپانی داشتند که مےباید به آن سرزمین باز مےآمد ، اما دیر کرده بود و آنان نگران شده بودند. آنگاه رئیس آنان ، «رفاعه بن قیس» برخاست و شمشیرش را برداشت و به گردنش آویزان کرد و گفت: سوگند به خداوند که نشانِ این چوپانمان را پی خواهم گرفت. به نظر من بلایی بر سرش آمده است."
و سپس ادامه مےدهد،
"از محل بیرون آمد تا این که مےخواست از کنار من(ابن ابی حدرد) بگذرد ، و من کاملا بر او(رفاعه بن قیس) مسلط شدم؛ تیری به او پرتاب کردم و به قلبش زدم. سوگند به خداوند که سخنی نگفت و من روی او پریدم و سرش را از تن جدا کردم ، و «تکبیرگویان» به سوی آن قوم یورش بردم و همراهان من هم از دیگر سوی «تکبیرگویان» حمله مےکردند."
و سپس با گرفتن غنایمی ، به سوی پیامبر اسلام بر مےگردند.
و در ادامه مےنویسد " و من(ابن ابی حدرد) سَرِ رفاعه بن قیس را هم با خود آوردم. آنگاه رسول خدا از آن شتران ، سیزده شتر به من دادند و من توانستم مهریه زن خود را پرداخت کنم و او را به خانهٔ خویش آورم. (سیره ابن هشام، جلد ۳، ص ۵۹۳تا۵۹۵)
♦ بدین گونه است که در سنت پیامبر اسلام ، یک بدهکار مهریه ، تبدیل به یک تروریست مےشود. بی سبب نیست که حکومتگران امروزی کشورهای اسلامی نیز ، از برخی جوانانِ دارای مشکلاتِ اقتصادی ، یا کسانی که بخاطر پول هر عملی را انجام مےدهند ، در جهت اعمال و رفتارهای تروریستی کمک مےگیرند ؛ و آنان نیز همچو ابن ابی حدرد ، «تکبیرگویان» نقش تروریستی خود را انجام مےدهند.
🖊 ایمان سلیمانی امیری(کانال رسمی) @imansoleymaniamiri
🔹 مطالعهٔ تاریخِ زندگانیِ پیامبرِ اسلام، شگفتی کم ندارد. شاید عجیب باشد که ببینیم ، امروزه نیز کم نیستند جوانانی که بخاطر وضعیتِ نامناسبِ اقتصادی ، توسطِ حاکمان اجیر شده ، دست به اقداماتِ تروریستی مےزنند. این پدیده ، سابقه ای در صدرِ اسلام نیز دارد؛ بنابر این پدیده ای مستحدثِ حاکمانِ مسلمانِ کنونی نیست.
🔸 بنا بر گزارش ابن هشام در کتاب سیره نبوی ، «ابن ابی حدرد أسلمی» با زنی ازدواج مےکند و مهریه ای به مبلغ دویست درهم تعیین مےشود. داماد که توان پرداخت مهریه را نداشته تا عروسش را به خانه بیاورد ، جهت پرداختِ این مبلغ به سراغ پیامبر اسلام مےرود. او نیز با بیان اینکه از توان پرداخت چنین مبلغی بر نمیاید ، داماد را برای مدتی نگه مےدارد؛ سپس به او دستور مےدهد تا برای ترور یکی از دشمنانش بنام «رفاعه بن قیس» از قبیله «بنی جُشَم» حرکت کند.
🔹 «ابن ابی حدرد أسلمی» به همراه دو نفر دیگر ، راه برآوردنِ خواستهٔ محمد را پے میگیرند. ابن هشام از قول دامادِ تبدیل شده به تروریست مےآورد: او مےگفت: سوگند به خداوند که ما در این حال چشم به راه بودیم تا در صورت غفلتِ آن قوم به آنان حمله کنیم، و یا چیزی از آنان غنیمت بگیریم. تا این که شب سایه افکند و نخستین تاریکیِ شب فراگیر شد. آنان چوپانی داشتند که مےباید به آن سرزمین باز مےآمد ، اما دیر کرده بود و آنان نگران شده بودند. آنگاه رئیس آنان ، «رفاعه بن قیس» برخاست و شمشیرش را برداشت و به گردنش آویزان کرد و گفت: سوگند به خداوند که نشانِ این چوپانمان را پی خواهم گرفت. به نظر من بلایی بر سرش آمده است."
و سپس ادامه مےدهد،
"از محل بیرون آمد تا این که مےخواست از کنار من(ابن ابی حدرد) بگذرد ، و من کاملا بر او(رفاعه بن قیس) مسلط شدم؛ تیری به او پرتاب کردم و به قلبش زدم. سوگند به خداوند که سخنی نگفت و من روی او پریدم و سرش را از تن جدا کردم ، و «تکبیرگویان» به سوی آن قوم یورش بردم و همراهان من هم از دیگر سوی «تکبیرگویان» حمله مےکردند."
و سپس با گرفتن غنایمی ، به سوی پیامبر اسلام بر مےگردند.
و در ادامه مےنویسد " و من(ابن ابی حدرد) سَرِ رفاعه بن قیس را هم با خود آوردم. آنگاه رسول خدا از آن شتران ، سیزده شتر به من دادند و من توانستم مهریه زن خود را پرداخت کنم و او را به خانهٔ خویش آورم. (سیره ابن هشام، جلد ۳، ص ۵۹۳تا۵۹۵)
♦ بدین گونه است که در سنت پیامبر اسلام ، یک بدهکار مهریه ، تبدیل به یک تروریست مےشود. بی سبب نیست که حکومتگران امروزی کشورهای اسلامی نیز ، از برخی جوانانِ دارای مشکلاتِ اقتصادی ، یا کسانی که بخاطر پول هر عملی را انجام مےدهند ، در جهت اعمال و رفتارهای تروریستی کمک مےگیرند ؛ و آنان نیز همچو ابن ابی حدرد ، «تکبیرگویان» نقش تروریستی خود را انجام مےدهند.
🖊 ایمان سلیمانی امیری(کانال رسمی) @imansoleymaniamiri
Audio
جلسه اول از نقد فایل سوم جناب حسن یوسفی اشکوری در مورد (یهود بنی قریظه)
ارائه شده توسط ایمان سلیمانی امیری در کانال @imansoleymaniamiri
ارائه شده توسط ایمان سلیمانی امیری در کانال @imansoleymaniamiri
Forwarded from Deleted Account
فلسفه بدون سانسور
انچه که یک #ذهن اندیشمند نیاز دارد
1.. #کتاب
2..کلیپ #فلسفی
3.. #مطالب ناب فلسفی
جهان با نگرش درونت تغییر خواهد کرد
https://t.me/philosophibisansoor
انچه که یک #ذهن اندیشمند نیاز دارد
1.. #کتاب
2..کلیپ #فلسفی
3.. #مطالب ناب فلسفی
جهان با نگرش درونت تغییر خواهد کرد
https://t.me/philosophibisansoor
Telegram
فلسفه بدون سانسور
هر آنچه که یک ذهن اندیشمند نیاز دارد
کتاب
کلیپ فلسفی
مطالب ناب فلسفی و علمی
جهان با نگرش درونت تغییر خواهد کرد
کتاب
کلیپ فلسفی
مطالب ناب فلسفی و علمی
جهان با نگرش درونت تغییر خواهد کرد
Forwarded from ایمان سلیمانی امیری (کانال رسمی)
⚜ داستانِ مهدویت در فقه و کلامِ مذهب شیعه ، خود بحثی مفصل و مشروح مےطلبد. در متنِ حاضر ، بشکل مختصر و مفید ، نگاهی به یکی از این «مهدی» هایِ فِرَق شیعی خواهیم داشت؛ این مهدی کسی نیست ، جز «موسی بن جعفر» ، امام هفتم شیعیان.
🔹یکی از اسبابِ بوجود آمدن مهدی ها ، بخصوص از زمانِ همین امام ، مسئله اموالی بود که توسطِ وکلایِ این امامان جمع آوری مےشد ، و برایِ نگهداشتنِ آن ، و عدمِ پرداختِ آن به امام بعدی ، امام زمانی ساخته و پرداخته مےگردید.
🔸داستان بدین گونه بوده است که از زمانِ جعفر صادق به بعد ، امامان شیعه آرام آرام بدنبالِ جمع آوریِ اموالِ پیروانِ خود به طُرق مختلف بوده اند. طبق روایاتی که در کتاب «علل الشرایع» ، از جعفر صادق ، در گذشته آوردیم ، ایشان دریافتِ پول از شیعیان را به طهارتِ مولد آنان ربط داد و مدعی شد ، این وجوهات را مےگیرد تا آنها را حلال زاده کند. در زمان فرزند او نیز همین داستانِ دریافت وجوهات ، از شیعیانِ ساده لوح با شدّت و حدّت بیشتر جریان داشته است. این امامان ، برای دریافت این وجوهات اشخاصی را تعیین مےنمودند و به مناطق مختلف مےفرستادند. نکته اینکه ، این افراد توسط امامان مورد توثیق و اعتماد شناختگری مےشدند.
🔹 در زمان امامت «موسی بن جعفر» ، بدلیل زندانی بودن او ، وجوهاتِ زیادی در دستانِ وکلاء جمع شده بود؛ زمانی که خبر مرگ او منتشر شد ، فرزند او یعنی «علی بن موسی» به نمایندگان و وکلای او نامه نوشت و بعد از اعلامِ مرگ پدرش ، وجوهات را مطالبه نمود؛ اما این نمایندگان و وکلای امامِ قبل ، از پرداختنِ آن امتناع نموده و مدعی شدند «موسی بن جعفر» زنده است و بازخواهد گشت. لذا آنها فقط این پولها را به او خواهند داد. برخی از وکلای دیگر نیز مدعی شدند ، حتی اگر «موسی بن جعفر» فوت نموده باشد ، اذنی برای پرداختِ وجوهات به «علی بن موسی» بدانان نداده است. بدین ترتیب این جماعت در امامتِ «موسی بن جعفر» ایستادند و «واقفه» نام گرفتند. در واقع اینان مدعی مهدویت برای «موسی بن جعفر» شدند. هر چند داستانِ این فرقه در کتاب های فِرَق شیعی به تفصیل آمده ، اما در اینجا ، از کتاب «علل الشرایع» شیخ صدوق ، از بزرگترین محدثین شیعه گزارشی را مےآوریم.
🔸 شیخ صدوق در باب صد و هفتاد و یکم از جلد اول با موضوعِ «سرّ پدید آمدن مسلک وقف بر حضرت موسی بن جعفر» دو حدیث مےآورد که خلاصه اش از نظر مےگذرد.
🔹 حضرتِ ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام از دنیا رفتند ، در حالی که باقی نماند نزد وکلاء حضرت ، مگر مالِ فراوانی ، و همین سبب وقف و انکار آنها نسبت به موت آن جناب شد؛ چه آن که نزد «زیادِ قندی» هفتاد هزار دینار و نزد «علی بن ابی حمزه» سی هزار دینار بود؛ سپس یونس بن عبدالرحمن مےگوید: وقتی امر را چنین دیده و حق مبیّن گشت و به امر حضرت ابی الحسن الرضا علیه السلام و امامت آن بزرگوار واقف شدم سخنرانی کرده و مردم را به طرف آن جناب خواندم. وقتی این خبر به سمع آن دو رسید ، نزد من فرستاده و به من گفتند: چه داعی بر این کار داری ، اگر مال مےخواهی ، ما تو را از مال بی نیاز مےگردانیم و هر دو برای من ده هزار دینار ضمانت کرده و گفتند: از این کار خودداری کن. [ و در ادامه آمده که او این رشوه را نپذیرفته است]
🔸 و در روایتی دیگر مےگوید: یکی از وکلای حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، «عثمان بن عیسی» بود ؛ وی در مصر سکونت داشت و نزد او مالِ زیادی و شش کنیز بود ، بعد از رحلت امام کاظم ، حضرت رضا علیه السلام نزد او فرستاده و اموال و کنیزها را مطالبه نمودند؛ «عثمان بن عیسی» طی نامه ای که به حضرت نوشت ، در آن مرقوم داشت که پدر شما از دنیا نرفته است. حضرت در جواب نامه اش نوشتند: پدرم از دنیا رفته و ما میراث او را تقسیم کرده ایم. عثمان بن عیسی نامه ای دیگر نوشت و در آن مرقوم داشت: اگر پدرت فوت نکرده ، پس در این اموال و کنیزها حقّی ندارید ، و اگر طبق گفته شما ایشان از دنیا رفته است ، چون به من امر نکرده اند این اموال را به شما سپرده و واگذار نمایم ، لذا از سپردن آنها به شما معذور بوده کنیزها را هم آزاد کرده و به ازدواج داده ام. ( جلد اول ، صفحات۷۵۷ تا ۷۵۹)
♦ کتب تاریخِ فِرَق اسلامی و علی الخصوص شیعیان ، پُر و مملو از این کلاهبرداری ها و اختلاسهاست. مردم ساده لوحی که اموال خود را بدون دلیل موجه و عُقلایی، برای امامانِ شیعه ارسال مےنمودند و در بین راه نیز ، وکلای مورد وثوق همان امامان ، دستی در اموال مردم برده ، با پروژه امام زمان سازی ، از دادن اموال خودداری مےنمودند. جالب اینکه همین پروژه نیز توسط عثمان بن سعید در مورد امام دوازدهمِ شیعیان ، ساخته و پرداخته گردید.
🖊 ایمان سلیمانی امیری(کانال رسمی) @imansoleymaniamiri
🔹یکی از اسبابِ بوجود آمدن مهدی ها ، بخصوص از زمانِ همین امام ، مسئله اموالی بود که توسطِ وکلایِ این امامان جمع آوری مےشد ، و برایِ نگهداشتنِ آن ، و عدمِ پرداختِ آن به امام بعدی ، امام زمانی ساخته و پرداخته مےگردید.
🔸داستان بدین گونه بوده است که از زمانِ جعفر صادق به بعد ، امامان شیعه آرام آرام بدنبالِ جمع آوریِ اموالِ پیروانِ خود به طُرق مختلف بوده اند. طبق روایاتی که در کتاب «علل الشرایع» ، از جعفر صادق ، در گذشته آوردیم ، ایشان دریافتِ پول از شیعیان را به طهارتِ مولد آنان ربط داد و مدعی شد ، این وجوهات را مےگیرد تا آنها را حلال زاده کند. در زمان فرزند او نیز همین داستانِ دریافت وجوهات ، از شیعیانِ ساده لوح با شدّت و حدّت بیشتر جریان داشته است. این امامان ، برای دریافت این وجوهات اشخاصی را تعیین مےنمودند و به مناطق مختلف مےفرستادند. نکته اینکه ، این افراد توسط امامان مورد توثیق و اعتماد شناختگری مےشدند.
🔹 در زمان امامت «موسی بن جعفر» ، بدلیل زندانی بودن او ، وجوهاتِ زیادی در دستانِ وکلاء جمع شده بود؛ زمانی که خبر مرگ او منتشر شد ، فرزند او یعنی «علی بن موسی» به نمایندگان و وکلای او نامه نوشت و بعد از اعلامِ مرگ پدرش ، وجوهات را مطالبه نمود؛ اما این نمایندگان و وکلای امامِ قبل ، از پرداختنِ آن امتناع نموده و مدعی شدند «موسی بن جعفر» زنده است و بازخواهد گشت. لذا آنها فقط این پولها را به او خواهند داد. برخی از وکلای دیگر نیز مدعی شدند ، حتی اگر «موسی بن جعفر» فوت نموده باشد ، اذنی برای پرداختِ وجوهات به «علی بن موسی» بدانان نداده است. بدین ترتیب این جماعت در امامتِ «موسی بن جعفر» ایستادند و «واقفه» نام گرفتند. در واقع اینان مدعی مهدویت برای «موسی بن جعفر» شدند. هر چند داستانِ این فرقه در کتاب های فِرَق شیعی به تفصیل آمده ، اما در اینجا ، از کتاب «علل الشرایع» شیخ صدوق ، از بزرگترین محدثین شیعه گزارشی را مےآوریم.
🔸 شیخ صدوق در باب صد و هفتاد و یکم از جلد اول با موضوعِ «سرّ پدید آمدن مسلک وقف بر حضرت موسی بن جعفر» دو حدیث مےآورد که خلاصه اش از نظر مےگذرد.
🔹 حضرتِ ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام از دنیا رفتند ، در حالی که باقی نماند نزد وکلاء حضرت ، مگر مالِ فراوانی ، و همین سبب وقف و انکار آنها نسبت به موت آن جناب شد؛ چه آن که نزد «زیادِ قندی» هفتاد هزار دینار و نزد «علی بن ابی حمزه» سی هزار دینار بود؛ سپس یونس بن عبدالرحمن مےگوید: وقتی امر را چنین دیده و حق مبیّن گشت و به امر حضرت ابی الحسن الرضا علیه السلام و امامت آن بزرگوار واقف شدم سخنرانی کرده و مردم را به طرف آن جناب خواندم. وقتی این خبر به سمع آن دو رسید ، نزد من فرستاده و به من گفتند: چه داعی بر این کار داری ، اگر مال مےخواهی ، ما تو را از مال بی نیاز مےگردانیم و هر دو برای من ده هزار دینار ضمانت کرده و گفتند: از این کار خودداری کن. [ و در ادامه آمده که او این رشوه را نپذیرفته است]
🔸 و در روایتی دیگر مےگوید: یکی از وکلای حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، «عثمان بن عیسی» بود ؛ وی در مصر سکونت داشت و نزد او مالِ زیادی و شش کنیز بود ، بعد از رحلت امام کاظم ، حضرت رضا علیه السلام نزد او فرستاده و اموال و کنیزها را مطالبه نمودند؛ «عثمان بن عیسی» طی نامه ای که به حضرت نوشت ، در آن مرقوم داشت که پدر شما از دنیا نرفته است. حضرت در جواب نامه اش نوشتند: پدرم از دنیا رفته و ما میراث او را تقسیم کرده ایم. عثمان بن عیسی نامه ای دیگر نوشت و در آن مرقوم داشت: اگر پدرت فوت نکرده ، پس در این اموال و کنیزها حقّی ندارید ، و اگر طبق گفته شما ایشان از دنیا رفته است ، چون به من امر نکرده اند این اموال را به شما سپرده و واگذار نمایم ، لذا از سپردن آنها به شما معذور بوده کنیزها را هم آزاد کرده و به ازدواج داده ام. ( جلد اول ، صفحات۷۵۷ تا ۷۵۹)
♦ کتب تاریخِ فِرَق اسلامی و علی الخصوص شیعیان ، پُر و مملو از این کلاهبرداری ها و اختلاسهاست. مردم ساده لوحی که اموال خود را بدون دلیل موجه و عُقلایی، برای امامانِ شیعه ارسال مےنمودند و در بین راه نیز ، وکلای مورد وثوق همان امامان ، دستی در اموال مردم برده ، با پروژه امام زمان سازی ، از دادن اموال خودداری مےنمودند. جالب اینکه همین پروژه نیز توسط عثمان بن سعید در مورد امام دوازدهمِ شیعیان ، ساخته و پرداخته گردید.
🖊 ایمان سلیمانی امیری(کانال رسمی) @imansoleymaniamiri
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روايت داريم كه آنحضرت فرموده اند كه :
اى مومنان اگر شاشتان گرفت اندكى صبر كنيد تا به جايى مناسب ميرسيد ، اماااااا
اماااااااااا
اماااااااااااااااااااااااااا
اگر نمازتان گرفت 👆🏽 ، هر جا بوديد بخوانيد ، كه لاكن نماز داخل اتوبان تنها راه و سريع ترين راه رسيدن به بهشت است ، اجركم من الله ، برين ديگه بزار باد بياد 👳🏼💨
@mortad_org
اى مومنان اگر شاشتان گرفت اندكى صبر كنيد تا به جايى مناسب ميرسيد ، اماااااا
اماااااااااا
اماااااااااااااااااااااااااا
اگر نمازتان گرفت 👆🏽 ، هر جا بوديد بخوانيد ، كه لاكن نماز داخل اتوبان تنها راه و سريع ترين راه رسيدن به بهشت است ، اجركم من الله ، برين ديگه بزار باد بياد 👳🏼💨
@mortad_org
Audio
🔘نگاهی به اقدامات امامان شیعه در دریافت خمس
🔘نقش وکلا و نزاع آنها در دریافت وجوهات
🔘نقش وکلا در ساختن امام زمان شیعیان
🎤ارائه شده توسط ایمان سلیمانی امیری در کانال
@imansoleymaniamiri
🔘نقش وکلا و نزاع آنها در دریافت وجوهات
🔘نقش وکلا در ساختن امام زمان شیعیان
🎤ارائه شده توسط ایمان سلیمانی امیری در کانال
@imansoleymaniamiri
Audio
⚜ «الله، بدون روتوش» (شماره یازده)
🔘به کار بردن الفاظ و اتهامات ناپسند توسط الله
🎤ارائه از ایمان سلیمانی امیری در کانالِ
@imansoleymaniamiri
🔘به کار بردن الفاظ و اتهامات ناپسند توسط الله
🎤ارائه از ایمان سلیمانی امیری در کانالِ
@imansoleymaniamiri