کمیته بین‌المللی علیه اعدام
1.03K subscribers
8.01K photos
8.58K videos
71 files
3.4K links
#کمیته_بین_المللی_علیه_اعدام برای لغو مجازات اعدام، و متوقف کردن احکام اعدام تلاش می‌کند.

راه‌های ارتباطی:

تلفن تماس: +46737896505
توییتر: twitter.com/icae14
فیسبوک: facebook.com/icaeiran
اینستاگرام: instagram.com/no_to_the_death_penalty
Download Telegram
ده سال تمام گذشت از خون به دل شدنم۔پس چرا قلبم ارام نمیگیرد؟ده سال است که خاک سرد ،بدن ریحان را پوشانده۔پس چرا داغش سرد نمیشود؟هزار تجربه و تغییر در زندگیم پیدا شد،اما سیاه تر از ان روز تلخ ندیده ام۔ وقتی برای اولین بار مادری دادخواه را دیدم که بعد از چندین دهه که از اعدام فرزندانش گذشته بود،همچنان از خاکستر وجودش دود برمیخاست،به خودم گفتم شاید این درد هرگز تمام نشود۔اری درست فهمیده بودم۔دردی که روح و جسم را مبتلامیکند۔مثل باد در بدنت میچرخد.یکروز دستت درد میگیرد یکروز پایت.یکروز قلبت تیر میکشد یک روز چشمت۔یک روز خسته ای بدون اینکه کاری کرده باشی،یک روز از دنیا بدت میاید۔یکروز نفست تنگ میشود۔دکتر میگویدهمه این دردها از مغزت میاید۔و تو میدانی که خاطره ها و تصاویر یکی پس از دیگری میایند و میروند۔یکبار تولدش را بیاد میاوری،یکبار راه رفتنش را۔یکبار از شیر گرفتنش جلوی چشمت میاید و یکبار حرف زدنش۔اه از رشد و بلند قامت شدن و درس و مدرسه اش۔از مونس جان شدنش۔
همین خاطره ها تو را دیوانه میکند۔شیدا و مجنون میکند۔ به دنبال لیلای خفته در گور میگردی بی انکه لحظه ای از یاد ببری چه کس یا کسانی او را کشتند۔ همه تنت گر میگیرد از خشم و نفرت۔ دلت میخواهد زمین و زمان را از هم بدری۔ اما،۔۔ اما چه کنم که او چندین بار گفته و در وصیتنامه اش نوشته "تلاش کن تا فراموش کنی روزهای تلخ را"۔ چه کنم که حتی بعد از ده سال، هنوز تلخی و رنج و اندوه هست۔هنوز وقتی کلمه نحس اعدام را میخوانم یا میشنوم رعشه میگیرم۔چه کنم که علیرغم تلاشهایم برای براوردن خواسته ریحانه ام مبنی بر بخشش شکنجه گر و ناقاضی و قاتلش،هنوز از انها نفرت دارم و نبخشیده ام۔ چه کنم که هنوز هر از گاهی نفرینهایی بر زبانم جاری میشود که گوشهای خودم از شنیدنشان داغ میشود۔ و خواب دستها و انگشتهای قطع شده خونالود میبینم و وحشت میکنم۔
من از کودکی کینه توز نبودم وخیلی زود ادمها را میبخشیدم۔اما چرا ده سال است میگویم نه میبخشم،نه فراموش میکنم؟چرا هر کس اعدام میشود بخشی از جان من دوباره اتش میگیرد؟در این ده سال انقدر مادرقاب بدست دیده ام که دیگر روا نمیدانم،فقط از ریحانه ام بگویم۔انگار همه اعدامیها بچه منند وبند ناف همه شان به قلب من منتهی میشوند۔فرق ندارد اسمش رضا باشد یا محسن۔صالح باشد یا سعید۔زینب باشد یا ندا۔همه شان مادری دارند که مثل خودم یک شب دراز و تاریک را پشت دیوارهای زندان صبح کرده اند و رد کبودی بر گردن محبوب خود دیده اند۔
ده سال از پروانگی ریحان گذشت و من هنوز عاشقش هستم۔بند بند وجودم اکنده از عطر اوست۔اشک امانم نمیدهد۔ده سال گذشت۔

✍️شعله پاکراوان مادر دادخواه ریحانه جباری

#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_اعدام 
#دادخواهی_ادامه_دارد