Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌مستند سردار سپه / Sardar Sepah
حتما ببينيد.
و قطعا زيباترين قسمت اين مستند اين جمله از رضاشاه خطاب به شيخخزعل جداييطلب بعد از دستگيري وي بود:
«به هيچ وجه در صدد افناي تو نيستم
اما به يك شرط!
كه من بعد خود را ایراني بداني
و چشمت به طرف تهران باشد،
نه جاي ديگر!
زيرا هركس به خارج تكيه كند ايراني نيست
و کسی که از از نعمت ایران برخوردار است
نمی تواند در باطن دشمن ایران باشد
و زنده بماند»
#سردار_سپه
حتما ببينيد.
و قطعا زيباترين قسمت اين مستند اين جمله از رضاشاه خطاب به شيخخزعل جداييطلب بعد از دستگيري وي بود:
«به هيچ وجه در صدد افناي تو نيستم
اما به يك شرط!
كه من بعد خود را ایراني بداني
و چشمت به طرف تهران باشد،
نه جاي ديگر!
زيرا هركس به خارج تكيه كند ايراني نيست
و کسی که از از نعمت ایران برخوردار است
نمی تواند در باطن دشمن ایران باشد
و زنده بماند»
#سردار_سپه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی بسیار رقتانگیز از زمانی که رضاشاه بزرگ ایران را تحویل گرفت، دقیقا آن ایرانی است که آخوندها می خواهند
کلیپی دیده نشده و تاًثیر گذار از اواخر دوران احمدشاه قاجار و دوران نخست وزیری #رضاخان #سردار_سپه. فیلم از کجا آمده؟ فیلمبردار کیست و با چه دستگاهی برداشته شده است؟ هیچ کس نمی داند! در تصاویر، شاه عبدالعظیم و گنبد مسجد دیده می شود؛ لذا احتمال می رود که محل فیلمبرداری، چهارراه سیروس تهران باشد. توجه داشته باشید که هیچیک از آدمهای حاضر در فیلم - حتی آن کودک در آغوش پدر - هم اینک زنده نیستند.
موسیقی متن:
دختران سیروس (کورش) شعر از زندهیاد ایرجمیرزا
موسیقی متن از زنده یاد استاد مرتضی نی داوود
خواننده زندهیاد ملوک ضرابی
کلیپی دیده نشده و تاًثیر گذار از اواخر دوران احمدشاه قاجار و دوران نخست وزیری #رضاخان #سردار_سپه. فیلم از کجا آمده؟ فیلمبردار کیست و با چه دستگاهی برداشته شده است؟ هیچ کس نمی داند! در تصاویر، شاه عبدالعظیم و گنبد مسجد دیده می شود؛ لذا احتمال می رود که محل فیلمبرداری، چهارراه سیروس تهران باشد. توجه داشته باشید که هیچیک از آدمهای حاضر در فیلم - حتی آن کودک در آغوش پدر - هم اینک زنده نیستند.
موسیقی متن:
دختران سیروس (کورش) شعر از زندهیاد ایرجمیرزا
موسیقی متن از زنده یاد استاد مرتضی نی داوود
خواننده زندهیاد ملوک ضرابی
در سالروز کودتای سوم اسفند هستیم.
بنابر اسناد منتشر شده وزارت خارجه بریتانیا که سیروس غنی در کتاب خود بازنشر کرد،
کیوان پهلوان در کتابش در آن خصوص نوشته، و حتی صادق زیباکلام هم در کتاب رضا شاه اش مجبور شده به آن اعتراف کند، نورمن سفیر بریتانیا "بدون مطلع کردن" لرد کرزن (وزیر امور خارجه) و دولت بریتانیا، تصمیم می گیرد شرایط را برای روی کار آمدن یک عنصر آنگلوفیل به نام سید ضیا مهیا کند.
آیرونساید نماینده نظامی بریتانیا در تلاش بود تا شرایط نظامی این کار را مهیا کند. در تنها نیروی نظامی منسجم ایران (قوای قزاق) که پس از انقلاب اکتبر روسیه فرماندهی اش به دست انگلیس ها افتاده بود، افسران نظامی ایرانی ای وجود داشتند؛ که آیرونساید به نورمن می گوید: "تنها کسی که به لحاظ نظامی لیاقت و قدرت انجام چنین اموری را دارد رضاخان میرپنج است."
زمینه دیدار ایشان با سیدضیا فراهم می شود. نورمن از ایشان متنفر بود و حتی اسناد توهین هایش پشت سر او به چاپ رسیده؛ ولی چاره دیگری نمیدید و به نخست وزیری سید ضیا امید داشت.
ضمنا رضاخان پیشتر نیز خودش به فکر کودتا برای سر و سامان دادن اوضاع وحشتناک ایران بود. حتی در روز کودتا، نورمن برای اینکه بخواهد بعدها به دولت بریتانیا بگوید من در جریان نبودم، به خارج شهر می رود.
کودتا به نتیجه می رسد و تنها و تنها کمتر از صد روز بعد، رضاخان زمینه برکناری عنصر آنگلوفیل حافظ منافع انگلیس ها (سیدضیا) را فراهم می کند و حتی او را از کشور اخراج می کند؛ و بلافاصله در یک اقدام حیرت آور، شجاعانه تمامی فرمانده های نظامی انگلیسی قوای قزاق را برکنار و از ایران اخراج می کند.
لرد کرزن وزیر امور خارجه بریتانیا بعدها از این اقدام اشتباه نورمن - که نتیجه اش به روی کار آمدن یکی از بزرگترین مخالفین استعمار انگلستان ( رضا خان پهلوی ) شد - چنان خشمگین می شود که سفیر را برکنار می کند و برخلاف عرف رایج، هنگام بازگشت نورمن به انگلیس، حتی به او اجازه دیدار با خودش را هم نمی دهد. و آیرونساید هم به چنین وضعی دچار می شود.
#رضا_خان #سردار_سپه (#رضا_شاه کبیر) بعدها در سیاست ضد استعمار انگلیسیاش نه تنها افسران باقی مانده انگلیسی را برکنار میکند، بلکه تمام مهره های سرسپرده بریتانیا (امثال شیخ خزعل که لقب سِر داشت و تحت حمایت مستقیم خاندان سلطنتی بریتانیا بود) را در هم میکوبد؛ و باز در اقدامی شجاعانه، بعدها قرارداد دارسی را نیز به شومینه می اندازد و آتش می زند؛ و کمر همت به آبادانی کشوری می بندد که ویرانه درهم شکسته عقب افتاده ای بیش نبود.
وی چنان نفرتی از سابقه استعماری روسها و انگلیسها در ایران داشت که حتی وقتی نیاز به کارشناسان خارجی برای ساخت ایران پیدا می کند، به آلمانها رجوع می کند.
گرامی باد یاد و خاطره پدر ایران نوین
پرچمدار استقلال و آبادانی ایران زمین
بنابر اسناد منتشر شده وزارت خارجه بریتانیا که سیروس غنی در کتاب خود بازنشر کرد،
کیوان پهلوان در کتابش در آن خصوص نوشته، و حتی صادق زیباکلام هم در کتاب رضا شاه اش مجبور شده به آن اعتراف کند، نورمن سفیر بریتانیا "بدون مطلع کردن" لرد کرزن (وزیر امور خارجه) و دولت بریتانیا، تصمیم می گیرد شرایط را برای روی کار آمدن یک عنصر آنگلوفیل به نام سید ضیا مهیا کند.
آیرونساید نماینده نظامی بریتانیا در تلاش بود تا شرایط نظامی این کار را مهیا کند. در تنها نیروی نظامی منسجم ایران (قوای قزاق) که پس از انقلاب اکتبر روسیه فرماندهی اش به دست انگلیس ها افتاده بود، افسران نظامی ایرانی ای وجود داشتند؛ که آیرونساید به نورمن می گوید: "تنها کسی که به لحاظ نظامی لیاقت و قدرت انجام چنین اموری را دارد رضاخان میرپنج است."
زمینه دیدار ایشان با سیدضیا فراهم می شود. نورمن از ایشان متنفر بود و حتی اسناد توهین هایش پشت سر او به چاپ رسیده؛ ولی چاره دیگری نمیدید و به نخست وزیری سید ضیا امید داشت.
ضمنا رضاخان پیشتر نیز خودش به فکر کودتا برای سر و سامان دادن اوضاع وحشتناک ایران بود. حتی در روز کودتا، نورمن برای اینکه بخواهد بعدها به دولت بریتانیا بگوید من در جریان نبودم، به خارج شهر می رود.
کودتا به نتیجه می رسد و تنها و تنها کمتر از صد روز بعد، رضاخان زمینه برکناری عنصر آنگلوفیل حافظ منافع انگلیس ها (سیدضیا) را فراهم می کند و حتی او را از کشور اخراج می کند؛ و بلافاصله در یک اقدام حیرت آور، شجاعانه تمامی فرمانده های نظامی انگلیسی قوای قزاق را برکنار و از ایران اخراج می کند.
لرد کرزن وزیر امور خارجه بریتانیا بعدها از این اقدام اشتباه نورمن - که نتیجه اش به روی کار آمدن یکی از بزرگترین مخالفین استعمار انگلستان ( رضا خان پهلوی ) شد - چنان خشمگین می شود که سفیر را برکنار می کند و برخلاف عرف رایج، هنگام بازگشت نورمن به انگلیس، حتی به او اجازه دیدار با خودش را هم نمی دهد. و آیرونساید هم به چنین وضعی دچار می شود.
#رضا_خان #سردار_سپه (#رضا_شاه کبیر) بعدها در سیاست ضد استعمار انگلیسیاش نه تنها افسران باقی مانده انگلیسی را برکنار میکند، بلکه تمام مهره های سرسپرده بریتانیا (امثال شیخ خزعل که لقب سِر داشت و تحت حمایت مستقیم خاندان سلطنتی بریتانیا بود) را در هم میکوبد؛ و باز در اقدامی شجاعانه، بعدها قرارداد دارسی را نیز به شومینه می اندازد و آتش می زند؛ و کمر همت به آبادانی کشوری می بندد که ویرانه درهم شکسته عقب افتاده ای بیش نبود.
وی چنان نفرتی از سابقه استعماری روسها و انگلیسها در ایران داشت که حتی وقتی نیاز به کارشناسان خارجی برای ساخت ایران پیدا می کند، به آلمانها رجوع می کند.
گرامی باد یاد و خاطره پدر ایران نوین
پرچمدار استقلال و آبادانی ایران زمین