Forwarded from نشر اسم
باز گمش کردم. دلم میخواست برایش درد دل کنم و بپرسم چرا فقط من باید این وسط مریض شوم و به
آن حال بیفتم. شما که دکترید، راهنماییم کنید. و بگویم دکتر جان من فکر میکنم از شدت ضعف دچار مالیخولیا شده ام و به قول شما پزشکها گرفتار سندرم حاج ناصر شده ام و ویروسی در ذهن من به
فحش فعال شده است که هرچه پیشتر میروم، سلولهای بیشتری را از من در بر میگیرد. بفرما.
سروکلهاش پیدا شد و این بار مشتی بادام ریخت توی مشتم و رفت. هیچ سؤالی نکرد. نپرسید »خوبی؟«، نگفت »تصمیمت چیست؟«، عین فرفره رفت. چهارده تا بادام بود. دستش را خواندم. حتما به نیت چهارده معصوم. میخورم. بسیار خوب. فحشت هم نمیدهم. چون اینجا نجف است و علی
هست و آه...
برشی از کتاب #احضاریه
🖋نوشته #علی_مؤذنی
🖌طراح جلد و مدیر هنری: #مجید_کاشانی
📚 #نشر_اسم
🍀 @esmpub
آن حال بیفتم. شما که دکترید، راهنماییم کنید. و بگویم دکتر جان من فکر میکنم از شدت ضعف دچار مالیخولیا شده ام و به قول شما پزشکها گرفتار سندرم حاج ناصر شده ام و ویروسی در ذهن من به
فحش فعال شده است که هرچه پیشتر میروم، سلولهای بیشتری را از من در بر میگیرد. بفرما.
سروکلهاش پیدا شد و این بار مشتی بادام ریخت توی مشتم و رفت. هیچ سؤالی نکرد. نپرسید »خوبی؟«، نگفت »تصمیمت چیست؟«، عین فرفره رفت. چهارده تا بادام بود. دستش را خواندم. حتما به نیت چهارده معصوم. میخورم. بسیار خوب. فحشت هم نمیدهم. چون اینجا نجف است و علی
هست و آه...
برشی از کتاب #احضاریه
🖋نوشته #علی_مؤذنی
🖌طراح جلد و مدیر هنری: #مجید_کاشانی
📚 #نشر_اسم
🍀 @esmpub