پلاسڪو نشانمان داد ما در زمینه آموزش مدیریت بحران موفق نیستیم اما انصافا" مدال طلای سوگواری برازنده مان است.
از صبح واژه "بلاتڪلیف" مدام دارد تڪرار می شود. نه مسئولان آماده اند، نه ماموران و نه حتی رسانه ها. نگوییم «غافلگیر شدیم». بلایای طبیعی به ڪسی زنگ نمی زنند ڪه آماده باشید ما تشریف می آوریم.
.
وقتی #پلاسڪو فرو ریخت ڪام مان تلخ شد اما عبرتی نگرفتیم و یادمان رفت.درست مثل منا، مثل تصادف قطار سمنان، مثل مرگ ڪولبرها، مثل آتش سوزی خیابان جمهوری ڪه دو زن پائین پریدند و مُردند. یادمان می رود، چون ما به زخم خو ڪرده ایم. مرگ ڪسب و ڪار ماست. یڪ اتفاق تازه رخ می دهد و این زلزله را می شورد می برد!
.
مسڪن مهر را نگاه ڪنید. بیمارستان ها را پس از زلزله ببینید. تقریباً ویران شده اند. چه ڪسی آنها را ساخته است؟ #ترامپ؟ #نتانیاهو؟ آل سعود؟نه! خودمان ساخته ایم. با بی مسئولیتی. با بی فڪری. با «حاجی سخت نگیر بابا!»، با « آقا امضا ڪن بره،انشالله اتفاقی نمی افته»، با مصالح درجه چندم، با طمع، با سودجویی!
.
ما گرفتار بحران مدیریت در این ڪشوریم.تا دلتان بخواهد حجت السلام دڪتر خلبان ملوان داریم اما مدیر چطور؟چرا مثل مربی فوتبال، مدیر وارد نمی ڪنیم؟ چند نفرمان ڪُشته بشود تا قبول ڪنند «مدیریت بحران» نمی دانیم؟ یڪ باران، یڪ سیل ڪوچڪ، یڪ آتش سوزی در این ڪشور جنازه تولید می ڪند.
.
برای درآوردن اشڪ هم، با شعر سوزناڪ و ڪلیپ جگرخراش مسابقه ندهیم، اسم این ڪار را نگذاریم همدردی! لزوماً هر ڪس بیشتر اشڪ در بیاورد انسان بهتری نیست.
.
تنها بیمارستان #سرپل_ذهاب با اولین زلزله تخریب شد،انشالله بیمارستانی ڪه در #اوگاندا ساختید در مقابل زلزله مقاوم باشد!
.
دست همه آنها ڪه بی مزد و منت دارند ڪار می ڪنند را می بوسم. دست های بدون دستڪش و تاول زده و ناخن هایی ڪه خون زیرشان مُرده.درود به غیرت ڪسانی ڪه رفتند خون دادند،آنها ڪه دارند ڪمڪ جمع می ڪنند.
.
چندنفر از ما ڪه فحش و تز می دهیم بلدیم با ڪپسول آتش نشانی ڪار ڪنیم؟تنفس مصنوعی بلدیم؟بلدیم بچه مان پاڪ ڪن قورت داد نجاتش بدهیم؟برای فاجعه بعدی آماده شویم. آموزش ببینیم. لطفاً به ما آموزش بدهید. به بچه های ما در مدارس همانقدر ڪه مهندسی راه و آسمان یاد می دهید، روش های زنده ماندن را هم یاد بدهید.خدا مدیر بحران ما نیست.
.
ڪسی از نزدیڪان من در این #زلزله ڪشته نشد اما هر ڪس ڪه جان باخت یا صدمه دید هموطن من است،ڪَس من است.
ایرانم تسلیت.ڪرمانشاهانم تسلیت .تسلیت...
از صبح واژه "بلاتڪلیف" مدام دارد تڪرار می شود. نه مسئولان آماده اند، نه ماموران و نه حتی رسانه ها. نگوییم «غافلگیر شدیم». بلایای طبیعی به ڪسی زنگ نمی زنند ڪه آماده باشید ما تشریف می آوریم.
.
وقتی #پلاسڪو فرو ریخت ڪام مان تلخ شد اما عبرتی نگرفتیم و یادمان رفت.درست مثل منا، مثل تصادف قطار سمنان، مثل مرگ ڪولبرها، مثل آتش سوزی خیابان جمهوری ڪه دو زن پائین پریدند و مُردند. یادمان می رود، چون ما به زخم خو ڪرده ایم. مرگ ڪسب و ڪار ماست. یڪ اتفاق تازه رخ می دهد و این زلزله را می شورد می برد!
.
مسڪن مهر را نگاه ڪنید. بیمارستان ها را پس از زلزله ببینید. تقریباً ویران شده اند. چه ڪسی آنها را ساخته است؟ #ترامپ؟ #نتانیاهو؟ آل سعود؟نه! خودمان ساخته ایم. با بی مسئولیتی. با بی فڪری. با «حاجی سخت نگیر بابا!»، با « آقا امضا ڪن بره،انشالله اتفاقی نمی افته»، با مصالح درجه چندم، با طمع، با سودجویی!
.
ما گرفتار بحران مدیریت در این ڪشوریم.تا دلتان بخواهد حجت السلام دڪتر خلبان ملوان داریم اما مدیر چطور؟چرا مثل مربی فوتبال، مدیر وارد نمی ڪنیم؟ چند نفرمان ڪُشته بشود تا قبول ڪنند «مدیریت بحران» نمی دانیم؟ یڪ باران، یڪ سیل ڪوچڪ، یڪ آتش سوزی در این ڪشور جنازه تولید می ڪند.
.
برای درآوردن اشڪ هم، با شعر سوزناڪ و ڪلیپ جگرخراش مسابقه ندهیم، اسم این ڪار را نگذاریم همدردی! لزوماً هر ڪس بیشتر اشڪ در بیاورد انسان بهتری نیست.
.
تنها بیمارستان #سرپل_ذهاب با اولین زلزله تخریب شد،انشالله بیمارستانی ڪه در #اوگاندا ساختید در مقابل زلزله مقاوم باشد!
.
دست همه آنها ڪه بی مزد و منت دارند ڪار می ڪنند را می بوسم. دست های بدون دستڪش و تاول زده و ناخن هایی ڪه خون زیرشان مُرده.درود به غیرت ڪسانی ڪه رفتند خون دادند،آنها ڪه دارند ڪمڪ جمع می ڪنند.
.
چندنفر از ما ڪه فحش و تز می دهیم بلدیم با ڪپسول آتش نشانی ڪار ڪنیم؟تنفس مصنوعی بلدیم؟بلدیم بچه مان پاڪ ڪن قورت داد نجاتش بدهیم؟برای فاجعه بعدی آماده شویم. آموزش ببینیم. لطفاً به ما آموزش بدهید. به بچه های ما در مدارس همانقدر ڪه مهندسی راه و آسمان یاد می دهید، روش های زنده ماندن را هم یاد بدهید.خدا مدیر بحران ما نیست.
.
ڪسی از نزدیڪان من در این #زلزله ڪشته نشد اما هر ڪس ڪه جان باخت یا صدمه دید هموطن من است،ڪَس من است.
ایرانم تسلیت.ڪرمانشاهانم تسلیت .تسلیت...