🔴🔴🔴رضا شاه و دیکتاتوری
#احمد_زیدآبادی؛
برخی رسانهها از سر دادنِ شعار "مرگ بر دیکتاتور" و "رضا شاه روحت شاد" در برخی تجمعات اخیر اعتراضی در شهرهای ایران خبر دادهاند.
این رسانهها روشن نکردهاند که آیا بخشی از جمعیت شعار نخست و بخشی دیگر شعار دوم را دادهاند یا اینکه جمعیت واحدی هر دو شعار را توأمان مطرح کردهاند.
اگر این شعار توأمان مطرح شده باشد، اشکال روشنی در آن دیده میشود.
چه موافق و چه مخالف رضا شاه باشیم و چه سیاست او را مفید یا مضر به حال ایران بدانیم، یک نکته در مورد او کاملاً مورد اجماع است. در واقع، دوست و دشمنِ رضا شاه اذعان دارند که او نمونۀ اعلای یک رهبر دیکتاتور در تاریخ معاصر ایران بوده است. البته هوادارانش این دیکتاتوری را در آن مقطع تاریخی، امری گریزناپذیر و مفید برای جامعۀ ایران ارزیابی می کنند حال آنکه مخالفانش دیکتاتوری او را سبب نابودی دستاوردهای مدنی انقلاب مشروطیت و رواج فرهنگ زورگویی و قلدرمآبی در کشور میدانند که خود موانعِ اجتماعی عمیقی در راه تفاهم و گفتگو و شکلگیری سطحی از هر نوع دمکراسی پایدار در کشور پدید آورده است.
بنابراین دو شعار مرگ بر دیکتاتور و رضاه شاه روحت شاد از هر جهت مغایر و متضاد یکدیگرند و با هم هیچ نوع سازگاری ندارند.
اگر این دو شعار واقعاً توأمان سر داده شده باشند، بیشتر از به جان آمدنِ مردم از شرایط سخت و طاقتفرسای فعلی حکایت دارد.
#رضا_شاه
#انقلاب_مشروطه
#اعتراض_اجتماعی
#دمکراسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
برخی رسانهها از سر دادنِ شعار "مرگ بر دیکتاتور" و "رضا شاه روحت شاد" در برخی تجمعات اخیر اعتراضی در شهرهای ایران خبر دادهاند.
این رسانهها روشن نکردهاند که آیا بخشی از جمعیت شعار نخست و بخشی دیگر شعار دوم را دادهاند یا اینکه جمعیت واحدی هر دو شعار را توأمان مطرح کردهاند.
اگر این شعار توأمان مطرح شده باشد، اشکال روشنی در آن دیده میشود.
چه موافق و چه مخالف رضا شاه باشیم و چه سیاست او را مفید یا مضر به حال ایران بدانیم، یک نکته در مورد او کاملاً مورد اجماع است. در واقع، دوست و دشمنِ رضا شاه اذعان دارند که او نمونۀ اعلای یک رهبر دیکتاتور در تاریخ معاصر ایران بوده است. البته هوادارانش این دیکتاتوری را در آن مقطع تاریخی، امری گریزناپذیر و مفید برای جامعۀ ایران ارزیابی می کنند حال آنکه مخالفانش دیکتاتوری او را سبب نابودی دستاوردهای مدنی انقلاب مشروطیت و رواج فرهنگ زورگویی و قلدرمآبی در کشور میدانند که خود موانعِ اجتماعی عمیقی در راه تفاهم و گفتگو و شکلگیری سطحی از هر نوع دمکراسی پایدار در کشور پدید آورده است.
بنابراین دو شعار مرگ بر دیکتاتور و رضاه شاه روحت شاد از هر جهت مغایر و متضاد یکدیگرند و با هم هیچ نوع سازگاری ندارند.
اگر این دو شعار واقعاً توأمان سر داده شده باشند، بیشتر از به جان آمدنِ مردم از شرایط سخت و طاقتفرسای فعلی حکایت دارد.
#رضا_شاه
#انقلاب_مشروطه
#اعتراض_اجتماعی
#دمکراسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رضا_کیانیان
سال هاست روی #منبر_ها از حضرت #علی (ع)صحبت می شود...
بعد از هر انقلاب باید بیاییم و درست کنیم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
سال هاست روی #منبر_ها از حضرت #علی (ع)صحبت می شود...
بعد از هر انقلاب باید بیاییم و درست کنیم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴انتصابات فامیلی به وزارت نفت رسید
🔸 حمیدرضا شکوهی،روزنامه نگار نوشت: انتصابات_فامیلی به #نفت هم رسیده.#جلیل_سالاری مدیرعامل شرکت #پالایش_و_پخش فرآوردههای نفتی، #رضا_کاظمنژاد #باجناق خود را مدیر پژوهش و فناوری شرکت کرده و #جعفر_سالارینسب برادر همسرش را هم مدیر تامین و توزیع #شرکت_پخش فرآوردههاي نفتی کرده است! آقای وزیر خبر دارید؟!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸 حمیدرضا شکوهی،روزنامه نگار نوشت: انتصابات_فامیلی به #نفت هم رسیده.#جلیل_سالاری مدیرعامل شرکت #پالایش_و_پخش فرآوردههای نفتی، #رضا_کاظمنژاد #باجناق خود را مدیر پژوهش و فناوری شرکت کرده و #جعفر_سالارینسب برادر همسرش را هم مدیر تامین و توزیع #شرکت_پخش فرآوردههاي نفتی کرده است! آقای وزیر خبر دارید؟!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📝📝فاجعه پیش از این رخ داده است! (2)
✍ #احمد_زیدآبادی
♈️با بازگشایی دانشگاهها در سال 62 با آنکه برخی استادان اصطلاحاً "پاکسازی" شده بودند، اما هنوز اوضاع چندان بد نبود. کادر علمی دانشگاهها در آن زمان همچنان بسیاری از استادان برجسته را شامل میشد. نگاهی به فهرست اعضای هیئت علمی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در هر دو رشتۀ مذکور خود در این زمینه به اندازۀ کافی گویاست.
♈️ برجستهترین استادان رشتههای مختلف حقوق همچنان به تربیت دانشجو مشغول بودند و در رشتۀ علوم سیاسی نیز اساتیدی مانند دکتر جواد شیخالاسلامی، دکتر هوشنگ مقتدر، دکتر عباس میلانی، دکتر حسین بشیریه، دکتر محمد رضوی، دکتر جواد طباطبایی، دکتر احمد ساعی، دکتر رضا رئیس طوسی، دکتر قاسم افتخاری، دکتر ابوالفضل قاضی و امثال آنان فضای گرمی از درس و بحث به پا میداشتند هرچند که گاه به گاه برخی از آنان با مزاحمتهایی از داخل و خارج دانشگاه هم روبرو میشدند.
♈️حضور این اساتید در دانشگاه اما گویی حکم "اضطرار" داشت زیرا برای جایگزینی آنها دانشگاه تربیت مدرس تأسیس شد تا جوانان اصطلاحاً مکتبی را برای تدریس در دانشگاهها آماده کند. گرچه برخی از فارغالتحصیلان دانشگاه تربیت مدرس نیز در سلک اساتید پیشین درآمدند اما به تدریج سیاستِ نوعی حوزهسازی سیاسی در دانشگاه شکل گرفت که سبب اخراج و متواری شدن بسیاری از استادان برجسته در دانشگاه شد.
♈️این سیاست در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد منجر به گشودنِ بی حساب و کتابِ درِ دانشگاهها و هیئتهای علمی به روی افرادی با انگیزههای زشت سیاسی و ایدوئولوژیک بدون برخورداری از حداقل شرایط استادی و بضاعت علمی از سوی آنان شد و چنان ضربتی بر حیثیت و بنیۀ دانشگاهها وارد کرد که به این سادگی قابل جبران نیست.
♈️در شرایط کنونی علاوه بر تغییر ترکیب هیئتهای علمی دانشگاهها، بحث اسلامی کردن علوم انسانی هم بر وخامت ماجرا افزوده و چنان بساطی از طرح بحثهای بیپایه و مایه و سطحی و بیارزشی در دانشگاهها به راه افتاده است که هر فرد آشنای به اخلاق و روش آکادمیک، لحظهای تحمل شنیدن آنها را ندارد و فرار را بر قرار در چنین دانشگاهی ترجیح میدهد.
♈️بر این اساس، محروم کردن دکتر فاضلی از ادامۀ تدریس، چندان فاجعهای به شمار نمیرود چرا که فاجعه پیش از این در ابعاد مختلف و در ژرفترین وجه خود در دانشگاههای کشور رخ داده است!
#جواد_شیخ_الاسلام
#رضا_رئیس_طوسی
#حسین_بشیریه
#عباس_میلانی
#محمد_رضوی
#احمد_ساعی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍ #احمد_زیدآبادی
♈️با بازگشایی دانشگاهها در سال 62 با آنکه برخی استادان اصطلاحاً "پاکسازی" شده بودند، اما هنوز اوضاع چندان بد نبود. کادر علمی دانشگاهها در آن زمان همچنان بسیاری از استادان برجسته را شامل میشد. نگاهی به فهرست اعضای هیئت علمی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در هر دو رشتۀ مذکور خود در این زمینه به اندازۀ کافی گویاست.
♈️ برجستهترین استادان رشتههای مختلف حقوق همچنان به تربیت دانشجو مشغول بودند و در رشتۀ علوم سیاسی نیز اساتیدی مانند دکتر جواد شیخالاسلامی، دکتر هوشنگ مقتدر، دکتر عباس میلانی، دکتر حسین بشیریه، دکتر محمد رضوی، دکتر جواد طباطبایی، دکتر احمد ساعی، دکتر رضا رئیس طوسی، دکتر قاسم افتخاری، دکتر ابوالفضل قاضی و امثال آنان فضای گرمی از درس و بحث به پا میداشتند هرچند که گاه به گاه برخی از آنان با مزاحمتهایی از داخل و خارج دانشگاه هم روبرو میشدند.
♈️حضور این اساتید در دانشگاه اما گویی حکم "اضطرار" داشت زیرا برای جایگزینی آنها دانشگاه تربیت مدرس تأسیس شد تا جوانان اصطلاحاً مکتبی را برای تدریس در دانشگاهها آماده کند. گرچه برخی از فارغالتحصیلان دانشگاه تربیت مدرس نیز در سلک اساتید پیشین درآمدند اما به تدریج سیاستِ نوعی حوزهسازی سیاسی در دانشگاه شکل گرفت که سبب اخراج و متواری شدن بسیاری از استادان برجسته در دانشگاه شد.
♈️این سیاست در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد منجر به گشودنِ بی حساب و کتابِ درِ دانشگاهها و هیئتهای علمی به روی افرادی با انگیزههای زشت سیاسی و ایدوئولوژیک بدون برخورداری از حداقل شرایط استادی و بضاعت علمی از سوی آنان شد و چنان ضربتی بر حیثیت و بنیۀ دانشگاهها وارد کرد که به این سادگی قابل جبران نیست.
♈️در شرایط کنونی علاوه بر تغییر ترکیب هیئتهای علمی دانشگاهها، بحث اسلامی کردن علوم انسانی هم بر وخامت ماجرا افزوده و چنان بساطی از طرح بحثهای بیپایه و مایه و سطحی و بیارزشی در دانشگاهها به راه افتاده است که هر فرد آشنای به اخلاق و روش آکادمیک، لحظهای تحمل شنیدن آنها را ندارد و فرار را بر قرار در چنین دانشگاهی ترجیح میدهد.
♈️بر این اساس، محروم کردن دکتر فاضلی از ادامۀ تدریس، چندان فاجعهای به شمار نمیرود چرا که فاجعه پیش از این در ابعاد مختلف و در ژرفترین وجه خود در دانشگاههای کشور رخ داده است!
#جواد_شیخ_الاسلام
#رضا_رئیس_طوسی
#حسین_بشیریه
#عباس_میلانی
#محمد_رضوی
#احمد_ساعی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📝📝روسیه و وفای به پیمان
✍ #یدالله_کریمی_پور
♈️اگر گزاره جا افتاده دنیا وفا ندارد به روسیه وفا نمی شناسد تغییر داده شود ، بس درست و همپوش با واقعیت های تاریخی است.
♈️خواهشمندم به فکت های زیر که مرتبط با تاریخ معاصر ایران است بنگرید:
🔰۱- میرزا کوچک
♈️روس ها طی ۱۹۲۰ با ورود به بندر انزلی و سپس رشت، از طریق دست نشاندگان خود مانند حیدر عمواغلو و احسان الله خان ، میرزا کوچک خان را به الغای سلطنت قاجار و برپایی جمهوری شوروی سوسیالیستی گیلان ترغیب کردند. ولی پس از بستن پیمان ۱۹۲۱، درست پنج روز پس از کودتای رضاخان میرپنج، به کلی دست از پشتیبانی جنگل برداشتند.ناوهای خود را به باکو برگردانده و میرزا را تنها گذاشتند. میرزا زین پس نمی توانست با رضاخان بجنگد ، نه قدرت دفاع داشت و نه روس ها پذیرایش بودند. تک و تنها در سرمای سوزان در کوههای تالش مرد و سر بریده اش را خالوقربانبه تهران نزد سردار سپه برد که به مذاق او خوش نیامد؛
🔰۲- پیشه وری
♈️خیانت استالین به سر سپرده و مطیع و منقاد مسلمی همچون سید جعفر پیشه وری که بیشتر ایام عمرش را دربست به باقراف و استالین و شوروی تقدیم کرد، بس بازتر از خیانت کرملین به میرزا بود. چنان که استالین با وجود وعد و وعیدهای مکرر و موکد ، پس از توافق مسکو- تهران(قرارداد قوام) به رغم عجز و التماس پیشه وری، حتی یک روز نیز حاضر به دفاع از او و حزب و حکومتش نشد؛
🔰۳- نقض ۱۹۲۱
♈️اتحاد شوروی به رغم پیشدستی برای بستن پیمان۱۹۲۱ ، به محض تغییر شرایط و آشکار شدن ضعف در جامعه و دولت، به کلی مفاداین پیمان را که به نفع ایران بود ، نادیده می گرفتند.
♈️به هر روی سراسر تاریخ ایران، سرشار از بی وفایی روسیه نسبت به عهد وپیمانشان با دولت ها و قیامها و بلکه مردمبوده است. بنگرید بهمناسبات خیانت آلودشان به مصدق. به قول جمال عبدالناصر، روس ها تا دستی را قطع نکنند ، پالتویی به کسی نمی دهند.
#میرزا_کوچک
#پیشه_وری
#حیدر_عمواغلو
#احسان_الله_خان
#رضا_خان
#استالین
#جمهوریت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍ #یدالله_کریمی_پور
♈️اگر گزاره جا افتاده دنیا وفا ندارد به روسیه وفا نمی شناسد تغییر داده شود ، بس درست و همپوش با واقعیت های تاریخی است.
♈️خواهشمندم به فکت های زیر که مرتبط با تاریخ معاصر ایران است بنگرید:
🔰۱- میرزا کوچک
♈️روس ها طی ۱۹۲۰ با ورود به بندر انزلی و سپس رشت، از طریق دست نشاندگان خود مانند حیدر عمواغلو و احسان الله خان ، میرزا کوچک خان را به الغای سلطنت قاجار و برپایی جمهوری شوروی سوسیالیستی گیلان ترغیب کردند. ولی پس از بستن پیمان ۱۹۲۱، درست پنج روز پس از کودتای رضاخان میرپنج، به کلی دست از پشتیبانی جنگل برداشتند.ناوهای خود را به باکو برگردانده و میرزا را تنها گذاشتند. میرزا زین پس نمی توانست با رضاخان بجنگد ، نه قدرت دفاع داشت و نه روس ها پذیرایش بودند. تک و تنها در سرمای سوزان در کوههای تالش مرد و سر بریده اش را خالوقربانبه تهران نزد سردار سپه برد که به مذاق او خوش نیامد؛
🔰۲- پیشه وری
♈️خیانت استالین به سر سپرده و مطیع و منقاد مسلمی همچون سید جعفر پیشه وری که بیشتر ایام عمرش را دربست به باقراف و استالین و شوروی تقدیم کرد، بس بازتر از خیانت کرملین به میرزا بود. چنان که استالین با وجود وعد و وعیدهای مکرر و موکد ، پس از توافق مسکو- تهران(قرارداد قوام) به رغم عجز و التماس پیشه وری، حتی یک روز نیز حاضر به دفاع از او و حزب و حکومتش نشد؛
🔰۳- نقض ۱۹۲۱
♈️اتحاد شوروی به رغم پیشدستی برای بستن پیمان۱۹۲۱ ، به محض تغییر شرایط و آشکار شدن ضعف در جامعه و دولت، به کلی مفاداین پیمان را که به نفع ایران بود ، نادیده می گرفتند.
♈️به هر روی سراسر تاریخ ایران، سرشار از بی وفایی روسیه نسبت به عهد وپیمانشان با دولت ها و قیامها و بلکه مردمبوده است. بنگرید بهمناسبات خیانت آلودشان به مصدق. به قول جمال عبدالناصر، روس ها تا دستی را قطع نکنند ، پالتویی به کسی نمی دهند.
#میرزا_کوچک
#پیشه_وری
#حیدر_عمواغلو
#احسان_الله_خان
#رضا_خان
#استالین
#جمهوریت
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴آب یا سراب؟
#احمد_زیدآبادی؛
چند گروه سیاسی با عنوان کلی "جمهوریخواهان" نسبت به "رهبرتراشی" برخی رسانهها و شبکههای تلویزیونی خارج از کشور از رضا پهلوی هشدار دادهاند.
از نظر این گروهها چنین اقدامی به بازتولید استبداد در آیندۀ کشور منجر خواهد شد.
ظاهراً این گروهها فایده و ضرورت و امکان انقلاب در ایران را قطعی فرض کرده و از همین جهت نسبت به انحراف احتمالی آن نگران شدهاند.
واقعیت اما این است که تا این لحظه انقلاب در ایران نه مفید، نه ضروری و نه حتی ممکن است. جمهوری اسلامی به رغم همۀ بحرانها و گرفتاریهای خود، هنوز ابزارها و امکانات و فرصتهای قابل توجهی برای گذر از شرایط موجود دارد. فقط کافی است برجام را احیاء کند، راهِ سرمایهگذاری خارجی در اقتصاد کشور را بگشاید، برای حل معضلات منطقهای وارد گفتگوهای چندجانبه شود، "سوپرانقلابیها" را از نقاط مرکزی قدرت به حاشیه براند، پایگاه اجتماعی خود را به سمت نیروهای میانهروتر جامعه گسترش دهد و از فشارهای اجتماعی و فرهنگی علیه مردم عادی دست بردارد.
نظام سیاسی طبعاً برای انجام این امور موانعی جدی پیش رو دارد اما غلبه بر این موانع برایش غیرممکن نیست. بنابراین اگر نظام همین امروز ابتکاری را برای ورود به این مرحله در دستور کار خود قرار دهد، انقلاب عملاً منتفی و تمام نیروهای سرنگونیطلب به یکباره بیربط و منزوی میشوند.
با این حال، به دلیل ترکیب پیچیده و مبهم و تو در تویِ نیروهای صاحب نفوذ در حاکمیت جمهوری اسلامی، نمیتوان به انجام این امور مطمئن بود. بنابراین مادامی که جهت سیاست در داخل ایران تغییری معنادار پیدا نکند، بازار تبلیغاتی سرنگونیطلبان همچنان داغ خواهد ماند.
بر این مبنا، اگر به دلیل پارهای رفتارهای واکنشی و عصبی و غیرعادی حکومت به تحولات داخلی و پیرامونی، شرایط ایران به بنبست برسد و از نظر طیف بزرگی از جامعه، نوعی انقلاب گریزناپذیر تصور شود، به احتمال بسیار، نیرویی مانند همین افراد نزدیک به رضا پهلوی از شانس بیشتری برای سردمداری آن برخوردار خواهند بود.
انقلاب اصولاً پدیدهای عقلایی نیست و عمدتاً بر هیجان و عواطف و احساسات و تخیلات و وعدههای انتزاعی و پا در هوا استوار است. بدین دلیل معمولاً کسانی میتوانند به انقلاب دامن زنند و سردمدار آن شوند که سنخیتی عمیق با این پدیدهها به علاوۀ نوعی روحیۀ تهاجمی و قاطع و خشمگین داشته باشند.
از این رو، افراد اصطلاحاً عاقل که اهل محاسبه و سنجش و احتیاط هستند، اگر هم به دلایلی از جمله کنترل تندرویهای بیرویه و یا شراکت در قدرت و یا کمک به تکثر سیاسی، نقشی در انقلاب و بسیج تودهای به عهده گیرند، نقش آنها کاملاً حاشیهای و نهایتاً در خدمت همان تندروها خواهد بود. این دسته از افراد به محض آنکه زبان به انتقاد از تندروها بگشایند، به عنوان موانع انقلاب و اهل مماشات و سازشکاری حذف و در بهترین حالت خانهنشین خواهند شد.
در موردِ شرایط خاص ایران اما انقلاب فقط در صورتی شانسی برای ظهور پیدا میکند که سازمانِ آن از حمایت برخی قدرتهای مؤثر خارجی برخوردار باشد. منظور در اینجا حمایتِ دولت آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای ثروتمند عرب در کنار بیتفاوتی و عدم مخالفت اروپا با این مسئله است. بدین جهت، فقط نیرویی میتواند مورد حمایت مالی و تبلیغاتی و رسانهای این کشورها قرار گیرد که از همکاری با آنها شرمگین نباشد. بنابراین، نیروهای سردمدار انقلاب عمدتاً کسانی خواهند بود که این روزها بیپرده، حمایت این کشورها از دگرگونی سیاسی در ایران را ضروری میشمرند.
با همۀ این احوال، به گمان من کوشش برای انقلاب در ایران به احتمال بیشتر، به بینظمی و بیثباتی و هرج و مرج و چه بسا جنگ خونین داخلی طولانی مدت میانجامد تا سرنگونی حکومت. اما به فرض آنکه انقلابی صورت گیرد و به پیروزی هم برسد، نتیجۀ آن به احتمال بسیار زیاد، حکومتی اقتدارگرا با نظمی آهنین خواهد بود و با دمکراسی و تکثر سیاسی برای سالیان دراز سر آشتی نخواهد داشت.
این موضوع نه بدان علت است که عدهای از سرنگونیطلبان خواهان استقرار نظام پادشاهی مطلقه در ایران هستند، بلکه بدان دلیل که استقرار نظم بعد از فروپاشی احتمالی، جز از طریق به کارگیری مشت آهنین امکانپذیر نخواهد بود.
واقعیت این است که بسیاری از کسانی که رهبری انقلابها را به دست میگیرند، پیشاپیش لزوماً قصد اعمالِ دیکتاتوری ندارند، بلکه تا اندازۀ زیادی شرایط بیانضباطی و بیدولتی پس از انقلاب، آن را بر آنان تحمیل میکند. اینکه با چه مکانیسمی این اتفاق رخ میدهد، روز بعد به آن خواهم پرداخت.
#جمهوری_خواهان
#رضا_پهلوی
#سرنگونی_طلبان
#دمکراسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
چند گروه سیاسی با عنوان کلی "جمهوریخواهان" نسبت به "رهبرتراشی" برخی رسانهها و شبکههای تلویزیونی خارج از کشور از رضا پهلوی هشدار دادهاند.
از نظر این گروهها چنین اقدامی به بازتولید استبداد در آیندۀ کشور منجر خواهد شد.
ظاهراً این گروهها فایده و ضرورت و امکان انقلاب در ایران را قطعی فرض کرده و از همین جهت نسبت به انحراف احتمالی آن نگران شدهاند.
واقعیت اما این است که تا این لحظه انقلاب در ایران نه مفید، نه ضروری و نه حتی ممکن است. جمهوری اسلامی به رغم همۀ بحرانها و گرفتاریهای خود، هنوز ابزارها و امکانات و فرصتهای قابل توجهی برای گذر از شرایط موجود دارد. فقط کافی است برجام را احیاء کند، راهِ سرمایهگذاری خارجی در اقتصاد کشور را بگشاید، برای حل معضلات منطقهای وارد گفتگوهای چندجانبه شود، "سوپرانقلابیها" را از نقاط مرکزی قدرت به حاشیه براند، پایگاه اجتماعی خود را به سمت نیروهای میانهروتر جامعه گسترش دهد و از فشارهای اجتماعی و فرهنگی علیه مردم عادی دست بردارد.
نظام سیاسی طبعاً برای انجام این امور موانعی جدی پیش رو دارد اما غلبه بر این موانع برایش غیرممکن نیست. بنابراین اگر نظام همین امروز ابتکاری را برای ورود به این مرحله در دستور کار خود قرار دهد، انقلاب عملاً منتفی و تمام نیروهای سرنگونیطلب به یکباره بیربط و منزوی میشوند.
با این حال، به دلیل ترکیب پیچیده و مبهم و تو در تویِ نیروهای صاحب نفوذ در حاکمیت جمهوری اسلامی، نمیتوان به انجام این امور مطمئن بود. بنابراین مادامی که جهت سیاست در داخل ایران تغییری معنادار پیدا نکند، بازار تبلیغاتی سرنگونیطلبان همچنان داغ خواهد ماند.
بر این مبنا، اگر به دلیل پارهای رفتارهای واکنشی و عصبی و غیرعادی حکومت به تحولات داخلی و پیرامونی، شرایط ایران به بنبست برسد و از نظر طیف بزرگی از جامعه، نوعی انقلاب گریزناپذیر تصور شود، به احتمال بسیار، نیرویی مانند همین افراد نزدیک به رضا پهلوی از شانس بیشتری برای سردمداری آن برخوردار خواهند بود.
انقلاب اصولاً پدیدهای عقلایی نیست و عمدتاً بر هیجان و عواطف و احساسات و تخیلات و وعدههای انتزاعی و پا در هوا استوار است. بدین دلیل معمولاً کسانی میتوانند به انقلاب دامن زنند و سردمدار آن شوند که سنخیتی عمیق با این پدیدهها به علاوۀ نوعی روحیۀ تهاجمی و قاطع و خشمگین داشته باشند.
از این رو، افراد اصطلاحاً عاقل که اهل محاسبه و سنجش و احتیاط هستند، اگر هم به دلایلی از جمله کنترل تندرویهای بیرویه و یا شراکت در قدرت و یا کمک به تکثر سیاسی، نقشی در انقلاب و بسیج تودهای به عهده گیرند، نقش آنها کاملاً حاشیهای و نهایتاً در خدمت همان تندروها خواهد بود. این دسته از افراد به محض آنکه زبان به انتقاد از تندروها بگشایند، به عنوان موانع انقلاب و اهل مماشات و سازشکاری حذف و در بهترین حالت خانهنشین خواهند شد.
در موردِ شرایط خاص ایران اما انقلاب فقط در صورتی شانسی برای ظهور پیدا میکند که سازمانِ آن از حمایت برخی قدرتهای مؤثر خارجی برخوردار باشد. منظور در اینجا حمایتِ دولت آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای ثروتمند عرب در کنار بیتفاوتی و عدم مخالفت اروپا با این مسئله است. بدین جهت، فقط نیرویی میتواند مورد حمایت مالی و تبلیغاتی و رسانهای این کشورها قرار گیرد که از همکاری با آنها شرمگین نباشد. بنابراین، نیروهای سردمدار انقلاب عمدتاً کسانی خواهند بود که این روزها بیپرده، حمایت این کشورها از دگرگونی سیاسی در ایران را ضروری میشمرند.
با همۀ این احوال، به گمان من کوشش برای انقلاب در ایران به احتمال بیشتر، به بینظمی و بیثباتی و هرج و مرج و چه بسا جنگ خونین داخلی طولانی مدت میانجامد تا سرنگونی حکومت. اما به فرض آنکه انقلابی صورت گیرد و به پیروزی هم برسد، نتیجۀ آن به احتمال بسیار زیاد، حکومتی اقتدارگرا با نظمی آهنین خواهد بود و با دمکراسی و تکثر سیاسی برای سالیان دراز سر آشتی نخواهد داشت.
این موضوع نه بدان علت است که عدهای از سرنگونیطلبان خواهان استقرار نظام پادشاهی مطلقه در ایران هستند، بلکه بدان دلیل که استقرار نظم بعد از فروپاشی احتمالی، جز از طریق به کارگیری مشت آهنین امکانپذیر نخواهد بود.
واقعیت این است که بسیاری از کسانی که رهبری انقلابها را به دست میگیرند، پیشاپیش لزوماً قصد اعمالِ دیکتاتوری ندارند، بلکه تا اندازۀ زیادی شرایط بیانضباطی و بیدولتی پس از انقلاب، آن را بر آنان تحمیل میکند. اینکه با چه مکانیسمی این اتفاق رخ میدهد، روز بعد به آن خواهم پرداخت.
#جمهوری_خواهان
#رضا_پهلوی
#سرنگونی_طلبان
#دمکراسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴انقلاب فرضی و نیروی فائقه!
#احمد_زیدآبادی؛
پیش از آنکه از فضای سیاسی رو به دو قطبی شدن "اعلام قهر" کنم، نوشتهای در بارۀ "مکانیسم تحولِ شرایط هرج و مرج گونۀ پس از انقلابات به ظهور دولتی متمرکز و اقتدارگرا" را وعده داده بودم.
همانطور که قبلاً هم توضیح دادم منظور از آن اعلام قهر، نوعی تغییر مخاطب بود و از این پس تا اطلاع ثانوی تنها از مردم دردمند و خطاب به آنها خواهم نوشت.
طبعاً ایجاد خط تمایزی روشن بین گروههای مخاطب، کار آسانی نیست و به دلیل عادت گذشته، خلف وعدههایی محتمل است، اما تمام توانم را به کار میگیرم تا از چارچوبِ اعلام شدۀ جدیدم، تجاوز نکنم.
باری، انقلابات به مفهوم کلاسیک آنها با آنکه احزاب و گروههای متکثری درگیرِ عملیاتی کردنشان میشوند، اما نیروی توفندۀ پیش برندۀ آنها جنبشهای تودهای فراگیر است. در هنگامۀ فراگیر شدن حرکتهای تودهوار و غلبۀ آنها بر نیروی حاکم، معمولاً آن گروه یا حزبی شانس تبدیل شدن به قدرت فائقه را پیدا میکند که از شیفتگان چشم و گوش بستۀ بیشتری برخوردار باشد.
منظور از شیفتگان چشم و گوش بسته، افرادی است که فردیت رشد یافتهای ندارند و چشم و گوش خود را به یک سازمان یا رهبر سپردهاند تا به جای آنها بیاندیشد و تصمیم بگیرد. این افراد که معنی زندگی و قدرت خود را در هویتهای جمعی و سازمانی جستجو میکنند و در واقع میلِ به مستحیل و ذوب شدن در این هویتهای جمعی دارند، به افراط خود را مشتاقِ پیروی و اطاعت بی چون و چرا از رهبرانشان نشان میدهند و بیش از آن، تشنۀ قدرتنمایی در منازعۀ سیاسی با اغیارند. طبعاً هر چه فضای سیاسی تندتر و خشنتر شود، گویی این افراد انرژی و روحیۀ بیشتری پیدا میکنند تا جایی که به گونهای نامحسوس، رهبران خود را به سمتِ تندروی و آشتیناپذیری تشویق و سپس هدایت میکنند.
طبیعی است که در منازعات روزمرۀ یک وضعیتِ بیدولتی و کنترلناپذیر، این نیروها به دلیل انسجام سازمانی و بیباکی در استفاده از ابزارهای غیرمدنی دست بالا را پیدا میکنند.
در مقابل، گروههای اصطلاحاً روشنفکری و اهل میانهروی و اعتدال که به زعم خود قدرت سیاسی ناشی از انقلاب را در خدمت دمکراسی و مدنیت و عدالت میخواهند، در چنین وضعیتهایی کلاهشان پسِ معرکه است. آنها گرچه با انواع فداکاریهای خود، شرایط ذهنی انقلاب را فراهم میکنند، اما پس از پیروزی انقلاب عملاً در حاشیه قرار میگیرند و سپس به سرعت حذف میشوند. این گروهها بخصوص فاقدِ انبوهِ شیفتگانِ سرسپردهاند و هواداران آنها معمولاً دستۀ کوچکی از افراد تحصیل کرده و عموماً مدعیاند که گوش شنوایی از رهبران خود ندارند و برای تصمیمگیری در بارۀ کوچکترین مسائل، ساعت ها و روزها، جّر و بحث به راه میاندازند. در واقع تا این قبیل گروهها بخواهند به حرف و موضعی مشترکی در جمع محدود خود برسند و طی بیانیهای آن را با طمطراق اعلام کنند، گربه آمده و دنبه را ربوده است!
حال در یک شرایط کاملاً فرضی، تصور کنیم که در ایران دوباره انقلاب شده و هیچکدام از فجایعی که وقوع هر یک از آنها کاملاً متحمل است نیز به وقوع نپیوسته است. در آن شرایط کدامیک از نیروهای مدعی دست بالا را پیدا خواهند کرد؟
در ابتدا به نظر میرسد که سازمان مجاهدین خلق به دلیل تشکیلات آهنین و اطاعت بی چون چرای هوادارانش، دست بالا را پیدا میکند. سازمان مجاهدین اما به رغم اطاعتِ محضِ نیروهایش، فاقد هرگونه جاذبۀ تودهای و حرف مردمپسند در شرایط امروز ایران است و حتی در بین مردم عادی عمدتاً انزجار تولید میکند تا هر نوع دلبستگی. گرچه این سازمان در یک شرایط بیدولتی خواهد کوشید که قدرت را قبضه کند، اما به دلیل عدم اقبالِ عمومی بعید است به توفیقی دست یابد. از این رو به احتمال زیاد، آیندۀ این سازمان پس از یک انقلاب فرضی و خیالی، بهتر از گذشتهاش نخواهد بود و اگر هم دوباره امکان بقایی پیدا کند، برای انتقام از "کهکشانِ" قربانیان جدیدش به دست رژیم جدید، باید از تبعیدگاه تازه، به باقیماندۀ حامیانش تدارک انقلابی دیگر را وعده دهد!
گروههای رادیکال مارکسیستی و اتنیکی هم سرنوشت بهتری پیدا نخواهند کرد. آنها اساساً در شرایط پس از انقلاب عامل هرج و مرج به حساب میآیند و نقششان در تحرکات انقلابی ایران، دامن زد به تشنجات و توهمات و نهایتاً قربانی شدن در پای آن است.
در آن معرکۀ فرضی، به نظر من نیرویی که استعداد بیشتری برای استفاده از فضای تودهوار دارد، همان نیروهای نزدیک به رضا پهلوی است که به فرض غلبه، به ناچار نوعی رژیم اقتداگرا و متمرکز از نوع رضاشاهی را اعاده خواهند کرد. (ادامه دارد)
#حرکت_توده_وار
#گروه_روشنفکری
#سازمان_مجاهدین
#رضا_پهلوی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
پیش از آنکه از فضای سیاسی رو به دو قطبی شدن "اعلام قهر" کنم، نوشتهای در بارۀ "مکانیسم تحولِ شرایط هرج و مرج گونۀ پس از انقلابات به ظهور دولتی متمرکز و اقتدارگرا" را وعده داده بودم.
همانطور که قبلاً هم توضیح دادم منظور از آن اعلام قهر، نوعی تغییر مخاطب بود و از این پس تا اطلاع ثانوی تنها از مردم دردمند و خطاب به آنها خواهم نوشت.
طبعاً ایجاد خط تمایزی روشن بین گروههای مخاطب، کار آسانی نیست و به دلیل عادت گذشته، خلف وعدههایی محتمل است، اما تمام توانم را به کار میگیرم تا از چارچوبِ اعلام شدۀ جدیدم، تجاوز نکنم.
باری، انقلابات به مفهوم کلاسیک آنها با آنکه احزاب و گروههای متکثری درگیرِ عملیاتی کردنشان میشوند، اما نیروی توفندۀ پیش برندۀ آنها جنبشهای تودهای فراگیر است. در هنگامۀ فراگیر شدن حرکتهای تودهوار و غلبۀ آنها بر نیروی حاکم، معمولاً آن گروه یا حزبی شانس تبدیل شدن به قدرت فائقه را پیدا میکند که از شیفتگان چشم و گوش بستۀ بیشتری برخوردار باشد.
منظور از شیفتگان چشم و گوش بسته، افرادی است که فردیت رشد یافتهای ندارند و چشم و گوش خود را به یک سازمان یا رهبر سپردهاند تا به جای آنها بیاندیشد و تصمیم بگیرد. این افراد که معنی زندگی و قدرت خود را در هویتهای جمعی و سازمانی جستجو میکنند و در واقع میلِ به مستحیل و ذوب شدن در این هویتهای جمعی دارند، به افراط خود را مشتاقِ پیروی و اطاعت بی چون و چرا از رهبرانشان نشان میدهند و بیش از آن، تشنۀ قدرتنمایی در منازعۀ سیاسی با اغیارند. طبعاً هر چه فضای سیاسی تندتر و خشنتر شود، گویی این افراد انرژی و روحیۀ بیشتری پیدا میکنند تا جایی که به گونهای نامحسوس، رهبران خود را به سمتِ تندروی و آشتیناپذیری تشویق و سپس هدایت میکنند.
طبیعی است که در منازعات روزمرۀ یک وضعیتِ بیدولتی و کنترلناپذیر، این نیروها به دلیل انسجام سازمانی و بیباکی در استفاده از ابزارهای غیرمدنی دست بالا را پیدا میکنند.
در مقابل، گروههای اصطلاحاً روشنفکری و اهل میانهروی و اعتدال که به زعم خود قدرت سیاسی ناشی از انقلاب را در خدمت دمکراسی و مدنیت و عدالت میخواهند، در چنین وضعیتهایی کلاهشان پسِ معرکه است. آنها گرچه با انواع فداکاریهای خود، شرایط ذهنی انقلاب را فراهم میکنند، اما پس از پیروزی انقلاب عملاً در حاشیه قرار میگیرند و سپس به سرعت حذف میشوند. این گروهها بخصوص فاقدِ انبوهِ شیفتگانِ سرسپردهاند و هواداران آنها معمولاً دستۀ کوچکی از افراد تحصیل کرده و عموماً مدعیاند که گوش شنوایی از رهبران خود ندارند و برای تصمیمگیری در بارۀ کوچکترین مسائل، ساعت ها و روزها، جّر و بحث به راه میاندازند. در واقع تا این قبیل گروهها بخواهند به حرف و موضعی مشترکی در جمع محدود خود برسند و طی بیانیهای آن را با طمطراق اعلام کنند، گربه آمده و دنبه را ربوده است!
حال در یک شرایط کاملاً فرضی، تصور کنیم که در ایران دوباره انقلاب شده و هیچکدام از فجایعی که وقوع هر یک از آنها کاملاً متحمل است نیز به وقوع نپیوسته است. در آن شرایط کدامیک از نیروهای مدعی دست بالا را پیدا خواهند کرد؟
در ابتدا به نظر میرسد که سازمان مجاهدین خلق به دلیل تشکیلات آهنین و اطاعت بی چون چرای هوادارانش، دست بالا را پیدا میکند. سازمان مجاهدین اما به رغم اطاعتِ محضِ نیروهایش، فاقد هرگونه جاذبۀ تودهای و حرف مردمپسند در شرایط امروز ایران است و حتی در بین مردم عادی عمدتاً انزجار تولید میکند تا هر نوع دلبستگی. گرچه این سازمان در یک شرایط بیدولتی خواهد کوشید که قدرت را قبضه کند، اما به دلیل عدم اقبالِ عمومی بعید است به توفیقی دست یابد. از این رو به احتمال زیاد، آیندۀ این سازمان پس از یک انقلاب فرضی و خیالی، بهتر از گذشتهاش نخواهد بود و اگر هم دوباره امکان بقایی پیدا کند، برای انتقام از "کهکشانِ" قربانیان جدیدش به دست رژیم جدید، باید از تبعیدگاه تازه، به باقیماندۀ حامیانش تدارک انقلابی دیگر را وعده دهد!
گروههای رادیکال مارکسیستی و اتنیکی هم سرنوشت بهتری پیدا نخواهند کرد. آنها اساساً در شرایط پس از انقلاب عامل هرج و مرج به حساب میآیند و نقششان در تحرکات انقلابی ایران، دامن زد به تشنجات و توهمات و نهایتاً قربانی شدن در پای آن است.
در آن معرکۀ فرضی، به نظر من نیرویی که استعداد بیشتری برای استفاده از فضای تودهوار دارد، همان نیروهای نزدیک به رضا پهلوی است که به فرض غلبه، به ناچار نوعی رژیم اقتداگرا و متمرکز از نوع رضاشاهی را اعاده خواهند کرد. (ادامه دارد)
#حرکت_توده_وار
#گروه_روشنفکری
#سازمان_مجاهدین
#رضا_پهلوی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴از دکتر فرجی دانا تا فاطمی امین
🔸️شاید جوانترها یادشان نباشه، وزیر علوم باسواد و آدم حسابی داشتیم به اسم #رضا_فرجی_دانا که توسط مجلس اصولگرای نهم و فرقه پایداری تحمل نشد و سریع استیضاح شد. روز استیضاح گفت: من میتونستم به نماینده ها باج بدم و وزیر باقی بمونم، ولی حاضر به چنین کاری نیستم.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸️شاید جوانترها یادشان نباشه، وزیر علوم باسواد و آدم حسابی داشتیم به اسم #رضا_فرجی_دانا که توسط مجلس اصولگرای نهم و فرقه پایداری تحمل نشد و سریع استیضاح شد. روز استیضاح گفت: من میتونستم به نماینده ها باج بدم و وزیر باقی بمونم، ولی حاضر به چنین کاری نیستم.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat