╭─┅═ঈ♥ঈ═┅─╮
╰─┅═ঈ♥ঈ═┅─╯
شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
« منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش»
به خود گفتم تو هم مجنون یک لیلای زیبایی
که جان داروی عمر توست در لبهای میگونش
بر آر از سینه جان شعر شورانگیز دلخواهی
مگر آن ماه را سازی بدین افسان افسونش!
نوایی تازه از ساز محبت، در جهان سرکن
کزین آوا بیاسایی ز گردشهای گردونش
به مهر آهنگ او روز و شبت را رنگ دیگر زن
که خود آگاهی از نیرنگ دوران و شبیخونش
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش
به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین
همه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونش
غم عشق تو را نازم، چنان در سینه رخت افکند
که غمهای دگر را کرد از این خانه بیرونش!
غرور حسنش از ره میبرد، ای دل صبوری کن!
به خود باز آورد بار دگر شعر فریدونش
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╰─┅═ঈ♥ঈ═┅─╯
شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
« منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش»
به خود گفتم تو هم مجنون یک لیلای زیبایی
که جان داروی عمر توست در لبهای میگونش
بر آر از سینه جان شعر شورانگیز دلخواهی
مگر آن ماه را سازی بدین افسان افسونش!
نوایی تازه از ساز محبت، در جهان سرکن
کزین آوا بیاسایی ز گردشهای گردونش
به مهر آهنگ او روز و شبت را رنگ دیگر زن
که خود آگاهی از نیرنگ دوران و شبیخونش
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش
به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیین
همه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونش
غم عشق تو را نازم، چنان در سینه رخت افکند
که غمهای دگر را کرد از این خانه بیرونش!
غرور حسنش از ره میبرد، ای دل صبوری کن!
به خود باز آورد بار دگر شعر فریدونش
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🍂🍁🌾🍂🌾🍁🍂
🌾
🍂
پشت خرمنهای گندم، لای بازوهای بید
آفتاب زرد، کمکم رو نهفت
بر سر گیسوی گندمزارها
بوسه بدرود تابستان شکفت
از تو بود ای چشمه جوشان تابستان گرم
گر به هرسو، خوشهها جوشید و خرمنها رسید
از تو بود
از گرمی آغوش تو ...
هر گلی خندید و هر برگی دمید...
این همه شهد و شکر از سینه پرشور توست
در دل ذرات هستی نور توست
مستی ما از طلایی خوشه انگور توست...
راستی را، بوسه تو، بوسه بدرود بود ؟
بسته شد آغوش تابستان ؟!
خدایا .. زود بود!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🌾
🍂
پشت خرمنهای گندم، لای بازوهای بید
آفتاب زرد، کمکم رو نهفت
بر سر گیسوی گندمزارها
بوسه بدرود تابستان شکفت
از تو بود ای چشمه جوشان تابستان گرم
گر به هرسو، خوشهها جوشید و خرمنها رسید
از تو بود
از گرمی آغوش تو ...
هر گلی خندید و هر برگی دمید...
این همه شهد و شکر از سینه پرشور توست
در دل ذرات هستی نور توست
مستی ما از طلایی خوشه انگور توست...
راستی را، بوسه تو، بوسه بدرود بود ؟
بسته شد آغوش تابستان ؟!
خدایا .. زود بود!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╭─┅═ঈ🥀ঈ═┅─╮
╰─┅═ঈ🍷ঈ═┅─╯
پرکن پیاله را، کاین آب آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد...
این جام ها که در پیام می شود تهی،
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد...!
من با سمند سرکش و جادویی شراب،
تا بی کران عالم پندار رفته ام،
تا دشت پرستاره اندیشه های ژرف،
تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی،
تا کوچه باغ خاطره های گریزپا،
تا شهر یادها...
دیگر شراب هم،
جز تا کنار بستر خوابم نمی برد...
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╰─┅═ঈ🍷ঈ═┅─╯
پرکن پیاله را، کاین آب آتشین
دیری است ره به حال خرابم نمی برد...
این جام ها که در پیام می شود تهی،
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می رباید و آبم نمی برد...!
من با سمند سرکش و جادویی شراب،
تا بی کران عالم پندار رفته ام،
تا دشت پرستاره اندیشه های ژرف،
تا مرز ناشناخته ی مرگ و زندگی،
تا کوچه باغ خاطره های گریزپا،
تا شهر یادها...
دیگر شراب هم،
جز تا کنار بستر خوابم نمی برد...
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بسوخت جان من این دیدهی جمال پرست
ز دست رفت دل هرزهگرد حال پرست
چگونه زین همه حسرت بود امید نجات
مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست
نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال
چه میگریزی از این شاعر محال پرست
شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست
شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول
که الفتیست تو را با من ملال پرست
بهار من به خموشی کنار سایه گذشت
چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست
#فریدون_مشیری
با یاد سفری با #هوشنگ_ابتهاج
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بسوخت جان من این دیدهی جمال پرست
ز دست رفت دل هرزهگرد حال پرست
چگونه زین همه حسرت بود امید نجات
مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست
نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال
چه میگریزی از این شاعر محال پرست
شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست
شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول
که الفتیست تو را با من ملال پرست
بهار من به خموشی کنار سایه گذشت
چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست
#فریدون_مشیری
با یاد سفری با #هوشنگ_ابتهاج
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╭─┅═ঈ✨ঈ═┅─╮
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران
نیمه شب،
از نالهی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر میزد
ز جا جستم.
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظهای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد.
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظههایی شهر سرشار از صدای نالهی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ میپیچید!
مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچکاری میتوانستم؟
آسمان، هستی، خدا، شب، برگها
چیزی نمیگفتند
آه در هر خانهی این شهر،
مادران با گریه میخفتند،
دانستم!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران
نیمه شب،
از نالهی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر میزد
ز جا جستم.
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظهای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد.
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظههایی شهر سرشار از صدای نالهی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ میپیچید!
مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچکاری میتوانستم؟
آسمان، هستی، خدا، شب، برگها
چیزی نمیگفتند
آه در هر خانهی این شهر،
مادران با گریه میخفتند،
دانستم!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
درگذشت اندوهناک استاد محمدرضا شجریان، هنرمند گرانمایه را به خانواده و دوستداران ایشان تسلیت میگوییم.
-خانوادهی زنده یاد فریدون مشیری
#دیگر_نیست
آه، آن صدای خوش طنین،
شورآفرین، والا
دیروز با ما بود، دیگر نیست.
این آسمان، این ماه، این کوه، این درختان را
با آن نگاه نازنین،
وان خندهی شیرین
گرم تماشا بود، دیگر نیست.
آن چهرهی پر مهر
آن دست گرم
آن قلب پاک
آن عشق
دیروز این جا بود، دیگر نیست.
وقتی سخن می گفت
جان ها پر از آهنگ و آوا بود،
دیگر نیست.
همراه در یک کاروان بودیم و میرفتیم
سیمای او هر گوشه پیدا بود، دیگر نیست.
دنیا، چمن، گل، زندگی، خورشید،
در چشم ما،
-تا بود-
زیبا بود، دیگر نیست.
- #فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
-خانوادهی زنده یاد فریدون مشیری
#دیگر_نیست
آه، آن صدای خوش طنین،
شورآفرین، والا
دیروز با ما بود، دیگر نیست.
این آسمان، این ماه، این کوه، این درختان را
با آن نگاه نازنین،
وان خندهی شیرین
گرم تماشا بود، دیگر نیست.
آن چهرهی پر مهر
آن دست گرم
آن قلب پاک
آن عشق
دیروز این جا بود، دیگر نیست.
وقتی سخن می گفت
جان ها پر از آهنگ و آوا بود،
دیگر نیست.
همراه در یک کاروان بودیم و میرفتیم
سیمای او هر گوشه پیدا بود، دیگر نیست.
دنیا، چمن، گل، زندگی، خورشید،
در چشم ما،
-تا بود-
زیبا بود، دیگر نیست.
- #فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بسوخت جان من این دیدهی جمال پرست
ز دست رفت دل هرزهگرد حال پرست
چگونه زین همه حسرت بود امید نجات
مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست
نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال
چه میگریزی از این شاعر محال پرست
شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست
شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول
که الفتیست تو را با من ملال پرست
بهار من به خموشی کنار سایه گذشت
چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست
#فریدون_مشیری
با یاد سفری با #هوشنگ_ابتهاج
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بسوخت جان من این دیدهی جمال پرست
ز دست رفت دل هرزهگرد حال پرست
چگونه زین همه حسرت بود امید نجات
مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست
نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال
چه میگریزی از این شاعر محال پرست
شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست
شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول
که الفتیست تو را با من ملال پرست
بهار من به خموشی کنار سایه گذشت
چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست
#فریدون_مشیری
با یاد سفری با #هوشنگ_ابتهاج
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🕯✨🕯✨🕯✨
✨
🕯
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت،
همه جا،
من به هر حال که باشم به تو میاندیشم
تو بدان این را ، تنها تو بدان !
تو بیا
تو بمان با من، تنها تو بمان !
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✨
🕯
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت،
همه جا،
من به هر حال که باشم به تو میاندیشم
تو بدان این را ، تنها تو بدان !
تو بیا
تو بمان با من، تنها تو بمان !
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر که گرگش را دراندازد به خاک
رفته رفته میشود انسان پاک
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
رفته رفته میشود انسان پاک
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╭─┅═ঈ💫ঈ═┅─╮
╰─┅═ঈ♥ঈ═┅─╯
بیا که تیر نگاهت هنوز در پر ماست
گواه ما پر خونین و دیده تر ماست
دلی که رام محبت نمی شود دل تست
سری که در ره مهر و وفا رود سر ماست
به پادشاهی عالم نظر نیندازیم
گدای درگه عشقیم و عشق افسر ماست
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╰─┅═ঈ♥ঈ═┅─╯
بیا که تیر نگاهت هنوز در پر ماست
گواه ما پر خونین و دیده تر ماست
دلی که رام محبت نمی شود دل تست
سری که در ره مهر و وفا رود سر ماست
به پادشاهی عالم نظر نیندازیم
گدای درگه عشقیم و عشق افسر ماست
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
کتاب را که باز میکنی
دو بال ِیک پرنده را گشودهای
پرندهای که از زمین
تو را به شهرهای دور
تو را به باغهای نور میبرد.
ز هرکجا که بگذرد
به ارمغانی از خرد
به خانهی تو روشنی میآورد.
گشوده باد بالهای مهر او
که جاودانه بر فراز میپرد...
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
کتاب را که باز میکنی
دو بال ِیک پرنده را گشودهای
پرندهای که از زمین
تو را به شهرهای دور
تو را به باغهای نور میبرد.
ز هرکجا که بگذرد
به ارمغانی از خرد
به خانهی تو روشنی میآورد.
گشوده باد بالهای مهر او
که جاودانه بر فراز میپرد...
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔺 نیما شعر "تو را من چشم در راهم" را برای چه کسی سرود؟
✍ احسان محمدی
📖 این کنجکاوی همیشه وجود دارد که شاعران، عاشقانه ترین شعرهایشان را برای چه کسی سروده اند؟
📖 مخاطب شعر #کوچه چه کسی بوده و آیا #فریدون_مشیری در حسرت کسی از کوچه ای گذشته که سرود: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
📖 شعر مشهور "تو را من چشم در راهم" نیما هم یکی از عاشقانه های ادبیات فارسی به شمار می رود اما نیما یوشیج این شعر را نه برای معشوقه که برای برادرش #لادبُن سروده است.
📖 لادبُن عضو گروه های سیاسی مخالف رضاخان بوده که بعد از تعقیب و گریز به شوروی فرار کرد.
📖 #شراگیم فرزند نیما می گوید: شبی لادبُن میاد اونجا با لباس بدل (لباس چوپانی) و چند روزی را اونجا اقامت داشته و از اون بعد یک شبی را دو برادر بعد از شام میروند کنار رودخانه و لادبُن برادرش را در آغوش میکشه و ناپدید میشه در سیاهی شب. از اون سال دیگه خبری از لادبُن نیست.
📖 #نیما_یوشیج این شعر را در فراق برادر سرود:
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍ احسان محمدی
📖 این کنجکاوی همیشه وجود دارد که شاعران، عاشقانه ترین شعرهایشان را برای چه کسی سروده اند؟
📖 مخاطب شعر #کوچه چه کسی بوده و آیا #فریدون_مشیری در حسرت کسی از کوچه ای گذشته که سرود: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
📖 شعر مشهور "تو را من چشم در راهم" نیما هم یکی از عاشقانه های ادبیات فارسی به شمار می رود اما نیما یوشیج این شعر را نه برای معشوقه که برای برادرش #لادبُن سروده است.
📖 لادبُن عضو گروه های سیاسی مخالف رضاخان بوده که بعد از تعقیب و گریز به شوروی فرار کرد.
📖 #شراگیم فرزند نیما می گوید: شبی لادبُن میاد اونجا با لباس بدل (لباس چوپانی) و چند روزی را اونجا اقامت داشته و از اون بعد یک شبی را دو برادر بعد از شام میروند کنار رودخانه و لادبُن برادرش را در آغوش میکشه و ناپدید میشه در سیاهی شب. از اون سال دیگه خبری از لادبُن نیست.
📖 #نیما_یوشیج این شعر را در فراق برادر سرود:
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔺 نیما شعر "تو را من چشم در راهم" را برای چه کسی سرود؟
✍ احسان محمدی
📖 این کنجکاوی همیشه وجود دارد که شاعران، عاشقانه ترین شعرهایشان را برای چه کسی سروده اند؟
📖 مخاطب شعر #کوچه چه کسی بوده و آیا #فریدون_مشیری در حسرت کسی از کوچه ای گذشته که سرود: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
📖 شعر مشهور "تو را من چشم در راهم" نیما هم یکی از عاشقانه های ادبیات فارسی به شمار می رود اما نیما یوشیج این شعر را نه برای معشوقه که برای برادرش #لادبُن سروده است.
📖 لادبُن عضو گروه های سیاسی مخالف رضاخان بوده که بعد از تعقیب و گریز به شوروی فرار کرد.
📖 #شراگیم فرزند نیما می گوید: شبی لادبُن میاد اونجا با لباس بدل (لباس چوپانی) و چند روزی را اونجا اقامت داشته و از اون بعد یک شبی را دو برادر بعد از شام میروند کنار رودخانه و لادبُن برادرش را در آغوش میکشه و ناپدید میشه در سیاهی شب. از اون سال دیگه خبری از لادبُن نیست.
📖 #نیما_یوشیج این شعر را در فراق برادر سرود:
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
...
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍ احسان محمدی
📖 این کنجکاوی همیشه وجود دارد که شاعران، عاشقانه ترین شعرهایشان را برای چه کسی سروده اند؟
📖 مخاطب شعر #کوچه چه کسی بوده و آیا #فریدون_مشیری در حسرت کسی از کوچه ای گذشته که سرود: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
📖 شعر مشهور "تو را من چشم در راهم" نیما هم یکی از عاشقانه های ادبیات فارسی به شمار می رود اما نیما یوشیج این شعر را نه برای معشوقه که برای برادرش #لادبُن سروده است.
📖 لادبُن عضو گروه های سیاسی مخالف رضاخان بوده که بعد از تعقیب و گریز به شوروی فرار کرد.
📖 #شراگیم فرزند نیما می گوید: شبی لادبُن میاد اونجا با لباس بدل (لباس چوپانی) و چند روزی را اونجا اقامت داشته و از اون بعد یک شبی را دو برادر بعد از شام میروند کنار رودخانه و لادبُن برادرش را در آغوش میکشه و ناپدید میشه در سیاهی شب. از اون سال دیگه خبری از لادبُن نیست.
📖 #نیما_یوشیج این شعر را در فراق برادر سرود:
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
...
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشقِ این خاکِ اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه می خواهم، نمیدانم!
امیدِ روشنایی گر چه در این تیرهگیها نیست
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک
با دستِ تهی
گل بر میافشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه
چون خورشید
سرود فتح میخوانم ...
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
من اینجا عاشقِ این خاکِ اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه می خواهم، نمیدانم!
امیدِ روشنایی گر چه در این تیرهگیها نیست
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک
با دستِ تهی
گل بر میافشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه
چون خورشید
سرود فتح میخوانم ...
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✦••┈❁❀❁┈••✦
✦••┈❁❀❁┈••✦
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در
زنجیر حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله
زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان میکنند
دست خون آلود را
در پیش چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردان با جان انسان میکنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت
مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است !....
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✦••┈❁❀❁┈••✦
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در
زنجیر حتی قاتلی بر دار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله
زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان میکنند
دست خون آلود را
در پیش چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردان با جان انسان میکنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور
صحبت از مرگ محبت
مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است !....
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╭─┅═ঈ✨ঈ═┅─╮
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران
نیمه شب،
از نالهی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر میزد
ز جا جستم.
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظهای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد.
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظههایی شهر سرشار از صدای نالهی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ میپیچید!
مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچکاری میتوانستم؟
آسمان، هستی، خدا، شب، برگها
چیزی نمیگفتند
آه در هر خانهی این شهر،
مادران با گریه میخفتند،
دانستم!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
╰─┅═ঈ🌙ঈ═┅─╯
#مادران
نیمه شب،
از نالهی مرغی که در ژرفای ظلمت
بال و پر میزد
ز جا جستم.
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظهای در بهت بنشستم
ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد.
ماه غمگین
ابر سنگین
خانه در غربت
نالهی آن مرغ زخمی همچنان از دور میآمد
لحظههایی شهر سرشار از صدای نالهی مرغان زخمی شد
اوج این موسیقی غمناک، در افلاک؟ میپیچید!
مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچکاری میتوانستم؟
آسمان، هستی، خدا، شب، برگها
چیزی نمیگفتند
آه در هر خانهی این شهر،
مادران با گریه میخفتند،
دانستم!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#روز_مادر_مبارک♥💫♥
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک و اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمان یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است:::
لذت...
یک لحظه...
مادر
داشتن...
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک و اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمان یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است:::
لذت...
یک لحظه...
مادر
داشتن...
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بسوخت جان من این دیدهی جمال پرست
ز دست رفت دل هرزهگرد حال پرست
چگونه زین همه حسرت بود امید نجات
مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست
نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال
چه میگریزی از این شاعر محال پرست
شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست
شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول
که الفتیست تو را با من ملال پرست
بهار من به خموشی کنار سایه گذشت
چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست
#فریدون_مشیری
با یاد سفری با #هوشنگ_ابتهاج
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بسوخت جان من این دیدهی جمال پرست
ز دست رفت دل هرزهگرد حال پرست
چگونه زین همه حسرت بود امید نجات
مرا که هست همین چشم ِ خط و خال پرست
نوازش نـَـفَـست با من است در همه حال
چه میگریزی از این شاعر محال پرست
شبی خیال تو از دشت خواب من بگذشت
دگر به خواب نرفت این دل خیال پرست
شکوه حزن تو را نازم ای بهار ملول
که الفتیست تو را با من ملال پرست
بهار من به خموشی کنار سایه گذشت
چمن سپرده به مرغان قیل و قال پرست
#فریدون_مشیری
با یاد سفری با #هوشنگ_ابتهاج
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
بر قلّه ایستادم.
آغوش باز کردم.
تن را به باد صبح،
جان را به آفتاب سپردم.
روح ِ یگانگی
با مهر، با سپهر،
با سنگ، با نسیم،
با آب، با گیاه،
در تار و پود من جریان یافت!
موجی لطیف، بافته از جوهر ِ جهان،
تا عمقِ هفت پردهی تن را ز هم شکافت.
«من» را ز تن ربود!
«ما» ماند،
راه یافته در جاودانگی!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
آغوش باز کردم.
تن را به باد صبح،
جان را به آفتاب سپردم.
روح ِ یگانگی
با مهر، با سپهر،
با سنگ، با نسیم،
با آب، با گیاه،
در تار و پود من جریان یافت!
موجی لطیف، بافته از جوهر ِ جهان،
تا عمقِ هفت پردهی تن را ز هم شکافت.
«من» را ز تن ربود!
«ما» ماند،
راه یافته در جاودانگی!
#فریدون_مشیری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚡️ آواز «فریاد» بر قطعهی «ترکمن»
محمدرضا #شجریان 🎤
حسین #علیزاده
کیهان #کلهر
#همایون_شجریان
کنسرت کپنهاگ سال ۲۰۰۲
مشت میکوبم بر در
پنجه میسایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمدهام از همه چیز...
#فریدون_مشیری
💠💠💠
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمدرضا #شجریان 🎤
حسین #علیزاده
کیهان #کلهر
#همایون_شجریان
کنسرت کپنهاگ سال ۲۰۰۲
مشت میکوبم بر در
پنجه میسایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمدهام از همه چیز...
#فریدون_مشیری
💠💠💠
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat