🔴🔴🔴مطلبی کاشانی، غسّال #مصباح_یزدی، مالک تک ماکارون و چندین کارخانهی دیگر.
خانوادهی وی ساکن تورنتوهستند؟
وی در سال ۲۰۱۳ دو میلیون دلار برای یک دستگاه سیتی اسکن به یک موسسه خیریه در کانادا نیز اهدا کرد.
چه سعادتی بالاتر از این.
✍سعید کاکاوند
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
خانوادهی وی ساکن تورنتوهستند؟
وی در سال ۲۰۱۳ دو میلیون دلار برای یک دستگاه سیتی اسکن به یک موسسه خیریه در کانادا نیز اهدا کرد.
چه سعادتی بالاتر از این.
✍سعید کاکاوند
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴بازی سیاست و درسی که حامیان مصباح نیاموختهاند!
#احمد_زیدآبادی
کار برد الفاظ بینهایت تند و خلافِ عرف یکی از نیروهای اصطلاحاً ارزشی علیه شیخ محمد تقی مصباح یزدی، خشم طرفداران او بخصوص اعضای چبهۀ پایداری را برانگیخته است.
آنها با یادآوری تحصن و جنجال بزرگی که در سال 78 پس از انتشار طرحی کارتونی از نیکآهنگ کوثر در روزنامۀ آزاد در محافل اصولگرا به پا شد و زمینۀ بازداشت کارتونیست را فراهم کرد، از سکوت همان محافل در برابر "توهین بیسابقۀ" نیروی ارزشی نسبت به مصباح یزدی اظهار خشم و نارضایتی عمیق میکنند.
ظاهراً حامیان مصباح توجه ندارند که آن تحصن و غوغای بزرگ نه به دلیل توهینآمیز بودن کارتون کوثر و یا حمایت از مرشد آنان، بلکه صرفاً بهانهای برای زمینگیر کردن جنبش اصلاحی و فلج کردن دولت برآمده از آن بود! حال که آن جنبش اصلاحی ناپدید و رئیس دولت اصلاحات هم به انزوا رفته است، دیگر از تکرار آن غوغا، آن هم علیه یکی از "خودیها" چه سودی برای آن محافل قابل تصور است؟
اگر هنوز این اندازه از "بازی سیاست" را نیاموختهاید، در همۀ این سالها چه آموختهاید؟
#مصباح_یزدی
#نیک_آهنگ_کوثر
#روزنامه_آزاد
#جبهه_پایداری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
کار برد الفاظ بینهایت تند و خلافِ عرف یکی از نیروهای اصطلاحاً ارزشی علیه شیخ محمد تقی مصباح یزدی، خشم طرفداران او بخصوص اعضای چبهۀ پایداری را برانگیخته است.
آنها با یادآوری تحصن و جنجال بزرگی که در سال 78 پس از انتشار طرحی کارتونی از نیکآهنگ کوثر در روزنامۀ آزاد در محافل اصولگرا به پا شد و زمینۀ بازداشت کارتونیست را فراهم کرد، از سکوت همان محافل در برابر "توهین بیسابقۀ" نیروی ارزشی نسبت به مصباح یزدی اظهار خشم و نارضایتی عمیق میکنند.
ظاهراً حامیان مصباح توجه ندارند که آن تحصن و غوغای بزرگ نه به دلیل توهینآمیز بودن کارتون کوثر و یا حمایت از مرشد آنان، بلکه صرفاً بهانهای برای زمینگیر کردن جنبش اصلاحی و فلج کردن دولت برآمده از آن بود! حال که آن جنبش اصلاحی ناپدید و رئیس دولت اصلاحات هم به انزوا رفته است، دیگر از تکرار آن غوغا، آن هم علیه یکی از "خودیها" چه سودی برای آن محافل قابل تصور است؟
اگر هنوز این اندازه از "بازی سیاست" را نیاموختهاید، در همۀ این سالها چه آموختهاید؟
#مصباح_یزدی
#نیک_آهنگ_کوثر
#روزنامه_آزاد
#جبهه_پایداری
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅سکوت قبرستانی علم الهدی و باند مصباح
🔷آیت الله #صافی_گلپایگانی گفته است نباید با دنیا قهر باشیم.سایت #پایداریچی ها به ایشان توهین کرده. جامعه مدرسین و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم این توهین را محکوم کرده.
🔷اما حتی یک نفر از باند مرحوم #مصباح_یزدی و نیز آقای #علم_الهدی یک کلمه حرف نزده اند.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔷آیت الله #صافی_گلپایگانی گفته است نباید با دنیا قهر باشیم.سایت #پایداریچی ها به ایشان توهین کرده. جامعه مدرسین و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم این توهین را محکوم کرده.
🔷اما حتی یک نفر از باند مرحوم #مصباح_یزدی و نیز آقای #علم_الهدی یک کلمه حرف نزده اند.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴از مطهری تا مصباح
#احمد_زیدآبادی؛
مرحوم شیخ مرتضی مطهری در شمار روحانیونی بود که پایی در روشنفکری هم داشت. منظور از روشنفکری، اصالت دادن به عقل در فهم و تبیین پدیدهها و همراهی با پارهای دستاوردهای انسانی عصر مدرن است.
در آثارِ آن مرحوم البته میتوان جلوههایی از اصرار بر وجود "قرائتی ناب" از اسلام نیز پیدا کرد؛ قرائتی که تلویحاً شخص خود را نماینده و سخنگوی آن میدانست و برخی دیگر از قرائتها را "التقاطی" معرفی میکرد. این در حالی بود که قرائتِ مورد نظر خودش به دلیل آمیختگی به فلسفه و عرفان و نقد برخی مأثورات دینی، از نظر برخی از متشرعان ظاهرگرا و یا تفکیکگرا "التقاطی" محسوب میشد.
به نظرم آنچه استاد مطهری را به سمت سطحی از جزمیت در قرائت دینی سوق داد، ماجرای تغییر ایدئولوژی برخی سران سازمان مجاهدین خلق در سال 54 بود. آن ماجرا در روند تحولات فکری بخصوص فکر دینی در ایران، از جهاتی اثرات بسیار مخربی در پی داشت و روحانیون را نسبت به روشهای نو در شناخت اسلام بسیار بدبین و حساس کرد.
مقایسهای بین آراء مرحوم مطهری در قبل و بعد از "ضربۀ 54" میزان تأثیرپذیری او را از این حادثه به روشنی نشان میدهد.
با این همه، مرحوم استاد مطهری در تبیین روزآمدتر مفاهیمی چون آزادی، عدالت و دینداری، سدهای فهم قشری و سنتی از اسلام را در هم شکست و در برخی آثار خود تا مرز همراهی با الگوهای سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی هم پیش رفت.
از این رو، اگر تمامیت آثار او مبنای حکومتداری پس از انقلاب قرار میگرفت، جامعۀ ایرانی با تجربهای بسیار معتدلتر و آزادتر و عادلانهتر از یک حکومت دینی روبرو میشد. متأسفانه در سطح رسمی با آثار مرحوم مطهری کاملاً گزینشی برخورد شد به گونهای که آراء روزآمدتر او به کلی نادیده گرفته شد و در عوض برخی آراء سختگیرانۀ وی، مورد تبلیغ و ترویج قرار گرفت.
مطهری که در دهۀ نخست حیات جمهوری اسلامی به عنوان "ایدئولوگ" جمهوری اسلامی معرفی میشد، در دهۀ دوم و پس از آن، آرام آرام به فراموشی سپرده شد و به جای او شیخ محمد تقی مصباح یزدی عنوان فوق را به دست آورد. مصباح یزدی نیز مدافع سرسخت "قرائت ناب" از اسلام بود؛ اما قرائت نابِ مورد نظر او، با "قرائت نابِ" مرحوم مطهری که از آزاداندیشی و روزآمدی بهرهای بزرگ نصیب برده بود، شباهتی نداشت. مصباح بدبختانه تفسیری بنیادگرایانه و جزم از اسلام ارائه کرد که منشأ بسیاری از مشکلات جامعۀ امروز ایران شد.
#مرتضی_مطهری
#مصباح_یزدی
#قرائت_ناب
#ایدئولوگ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
مرحوم شیخ مرتضی مطهری در شمار روحانیونی بود که پایی در روشنفکری هم داشت. منظور از روشنفکری، اصالت دادن به عقل در فهم و تبیین پدیدهها و همراهی با پارهای دستاوردهای انسانی عصر مدرن است.
در آثارِ آن مرحوم البته میتوان جلوههایی از اصرار بر وجود "قرائتی ناب" از اسلام نیز پیدا کرد؛ قرائتی که تلویحاً شخص خود را نماینده و سخنگوی آن میدانست و برخی دیگر از قرائتها را "التقاطی" معرفی میکرد. این در حالی بود که قرائتِ مورد نظر خودش به دلیل آمیختگی به فلسفه و عرفان و نقد برخی مأثورات دینی، از نظر برخی از متشرعان ظاهرگرا و یا تفکیکگرا "التقاطی" محسوب میشد.
به نظرم آنچه استاد مطهری را به سمت سطحی از جزمیت در قرائت دینی سوق داد، ماجرای تغییر ایدئولوژی برخی سران سازمان مجاهدین خلق در سال 54 بود. آن ماجرا در روند تحولات فکری بخصوص فکر دینی در ایران، از جهاتی اثرات بسیار مخربی در پی داشت و روحانیون را نسبت به روشهای نو در شناخت اسلام بسیار بدبین و حساس کرد.
مقایسهای بین آراء مرحوم مطهری در قبل و بعد از "ضربۀ 54" میزان تأثیرپذیری او را از این حادثه به روشنی نشان میدهد.
با این همه، مرحوم استاد مطهری در تبیین روزآمدتر مفاهیمی چون آزادی، عدالت و دینداری، سدهای فهم قشری و سنتی از اسلام را در هم شکست و در برخی آثار خود تا مرز همراهی با الگوهای سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی هم پیش رفت.
از این رو، اگر تمامیت آثار او مبنای حکومتداری پس از انقلاب قرار میگرفت، جامعۀ ایرانی با تجربهای بسیار معتدلتر و آزادتر و عادلانهتر از یک حکومت دینی روبرو میشد. متأسفانه در سطح رسمی با آثار مرحوم مطهری کاملاً گزینشی برخورد شد به گونهای که آراء روزآمدتر او به کلی نادیده گرفته شد و در عوض برخی آراء سختگیرانۀ وی، مورد تبلیغ و ترویج قرار گرفت.
مطهری که در دهۀ نخست حیات جمهوری اسلامی به عنوان "ایدئولوگ" جمهوری اسلامی معرفی میشد، در دهۀ دوم و پس از آن، آرام آرام به فراموشی سپرده شد و به جای او شیخ محمد تقی مصباح یزدی عنوان فوق را به دست آورد. مصباح یزدی نیز مدافع سرسخت "قرائت ناب" از اسلام بود؛ اما قرائت نابِ مورد نظر او، با "قرائت نابِ" مرحوم مطهری که از آزاداندیشی و روزآمدی بهرهای بزرگ نصیب برده بود، شباهتی نداشت. مصباح بدبختانه تفسیری بنیادگرایانه و جزم از اسلام ارائه کرد که منشأ بسیاری از مشکلات جامعۀ امروز ایران شد.
#مرتضی_مطهری
#مصباح_یزدی
#قرائت_ناب
#ایدئولوگ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴این که خشونت نیست، مهربانی است!
#احمد_زیدآبادی:
در دورانِ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از رسانهها و اهل نظر، شیخ محمد تقی مصباح یزدی را به عنوان "تئوریسین خشونت" معرفی میکردند.
این عنوان بر شاگردان و مریدان آقای مصباح گران میآمد و در واقع این نوع اسمگذاری را به نوبۀ خود نوعی "خشونتورزی" میدانستند.
در اینجا قصد بازشکافی آراء و عقاید آقای مصباح در بارۀ خشونت در میان نیست، بلکه صرفاً اشارهای به مواضع و رفتار دستپروردگان فکری او در برابر حوادث جاری در کشور منظور نظر است.
اینکه مریدان آقای مصباح در این روزها مرتب بر آتش التهابات اجتماعی هیزم میریزند و دستگاه حاکم را به اِعمال سختترین روشها و شدیدترین مجازاتها علیه مخالفان فرا میخوانند، چندان نیازی به ارائۀ شاهد و دلیل ندارد، اما یک مورد از آنها "درخشانتر" از بقیه به نظر میرسد!
شیخ حسین جلالی رئیس دفتر آقای مصباح بوده و به عنوان نمایندۀ دو شهر رفسنجان و انار از استانِ کرمان به مجلس راه یافته است. این همولایتی ما، هر از گاه نطقهایی در صحن مجلس میکند که از شدت قهر وغیظ و خشونتِ آنها کُندههای درختان پستۀ رفسنجان مانند شاخههای آویزانِ بید مجنون به لرزه در میآیند!
وی در آخرین نطق خود ظاهراً با اشاره به مولوی عبدالحمید امام جمعۀ اهل سنت زاهدان گفته است: "شورای امنیت ملی، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی! مدارا و مماشات بس است! باید با کسانی که از تربیون مقدس مساجد و نماز جمعه فرمان حمله صادر میکنند و بذر اغتشاش و تفرقهافکنی میپاشند و با تحریک قومیتی موجسواری میکنند برخورد جدی، شدید و قاطع شود!"
آقای جلالی ادامه داده است: "وقتی سرکرده فتنه ۸۸ ابوموسی اشعری به عنوان صلح کل، قیافه حق به جانب به خود میگیرد و بیانیه میدهد و جمهوری اسلامی را به خشونت متهم میکند و از طرف اغتشاشگران از جمهوری اسلامی مظلوم میخواهد که از اقدامات خشونت آمیز اجتناب کند، چرا دبیر شورای امنیت ملی این کد واضح امنیتی را جدی نمیگیرد و روابط عاطفی و رفاقت با شخص ممنوعالتصویر مانع از برخورد جدی با این شخص مفسد و محارب میشود؟ آقای شمخانی حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است. شما نباید رفاقت با خاتمی را بر اصل نظام اسلامی مقدم بدارید!"
وقتی کسی شخصیتی با ویژگیها و مشخصات سید محمد خاتمی را هم در این کشور "مفسد" و "محارب" و لابد مستوجب اعدام میداند، قاعدتاً باید قریب به عموم ایرانیان راهم مفسد و محارب به شمار آورد، چرا که اکثریت قاطع مردم ایران یامواضع سیاسی رادیکالتری نسبت به آقای خاتمی دارند و یا در همان حدود و ثغور میاندیشند!
در واقع آقای جلالی با این نوع بیان خود، وجود هر مخالف و معترض و منتقدِ ایرانی حتی در سطحِ کاملاً مسالمتجویانۀ آقای خاتمی را نیز مخل حفظ نظام میداند و قلع و قمع و انهدام دستهجمعی آنها را طلب میکند!
آیا خشونتآمیزتر از این موضع هم در عالم بشری یافت میشود؟ یا اینکه به زعم حامیان آقای مصباح این عین مهربانی و لطف و گذشت است؟
گویا شیخ صادق خلخالی هم اعدام افراد را لطف و مهربانی نسبت به آنها میدانسته است، زیرا به زعم او، کار از دو حال که خارج نبوده است. یا اعدامی فردی گناهکار بوده که در آن صورت با مرگش کارنامۀ سیاهش در آن دنیا سبکتر شده و از شدت عذابش کاسته است و یا اینکه کلاً بیگناه بوده که در آن صورت، هم امکان ارتکاب گناه در باقی عمرش از او سلب شده و هم به عنوان "شهید" نزد پروردگار به رزق و روزی ابدی رسیده است!
#محمد_خاتمی
#مصباح_یزدی
#حسین_جلالی
#صادق_خلخالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
در دورانِ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از رسانهها و اهل نظر، شیخ محمد تقی مصباح یزدی را به عنوان "تئوریسین خشونت" معرفی میکردند.
این عنوان بر شاگردان و مریدان آقای مصباح گران میآمد و در واقع این نوع اسمگذاری را به نوبۀ خود نوعی "خشونتورزی" میدانستند.
در اینجا قصد بازشکافی آراء و عقاید آقای مصباح در بارۀ خشونت در میان نیست، بلکه صرفاً اشارهای به مواضع و رفتار دستپروردگان فکری او در برابر حوادث جاری در کشور منظور نظر است.
اینکه مریدان آقای مصباح در این روزها مرتب بر آتش التهابات اجتماعی هیزم میریزند و دستگاه حاکم را به اِعمال سختترین روشها و شدیدترین مجازاتها علیه مخالفان فرا میخوانند، چندان نیازی به ارائۀ شاهد و دلیل ندارد، اما یک مورد از آنها "درخشانتر" از بقیه به نظر میرسد!
شیخ حسین جلالی رئیس دفتر آقای مصباح بوده و به عنوان نمایندۀ دو شهر رفسنجان و انار از استانِ کرمان به مجلس راه یافته است. این همولایتی ما، هر از گاه نطقهایی در صحن مجلس میکند که از شدت قهر وغیظ و خشونتِ آنها کُندههای درختان پستۀ رفسنجان مانند شاخههای آویزانِ بید مجنون به لرزه در میآیند!
وی در آخرین نطق خود ظاهراً با اشاره به مولوی عبدالحمید امام جمعۀ اهل سنت زاهدان گفته است: "شورای امنیت ملی، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی! مدارا و مماشات بس است! باید با کسانی که از تربیون مقدس مساجد و نماز جمعه فرمان حمله صادر میکنند و بذر اغتشاش و تفرقهافکنی میپاشند و با تحریک قومیتی موجسواری میکنند برخورد جدی، شدید و قاطع شود!"
آقای جلالی ادامه داده است: "وقتی سرکرده فتنه ۸۸ ابوموسی اشعری به عنوان صلح کل، قیافه حق به جانب به خود میگیرد و بیانیه میدهد و جمهوری اسلامی را به خشونت متهم میکند و از طرف اغتشاشگران از جمهوری اسلامی مظلوم میخواهد که از اقدامات خشونت آمیز اجتناب کند، چرا دبیر شورای امنیت ملی این کد واضح امنیتی را جدی نمیگیرد و روابط عاطفی و رفاقت با شخص ممنوعالتصویر مانع از برخورد جدی با این شخص مفسد و محارب میشود؟ آقای شمخانی حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است. شما نباید رفاقت با خاتمی را بر اصل نظام اسلامی مقدم بدارید!"
وقتی کسی شخصیتی با ویژگیها و مشخصات سید محمد خاتمی را هم در این کشور "مفسد" و "محارب" و لابد مستوجب اعدام میداند، قاعدتاً باید قریب به عموم ایرانیان راهم مفسد و محارب به شمار آورد، چرا که اکثریت قاطع مردم ایران یامواضع سیاسی رادیکالتری نسبت به آقای خاتمی دارند و یا در همان حدود و ثغور میاندیشند!
در واقع آقای جلالی با این نوع بیان خود، وجود هر مخالف و معترض و منتقدِ ایرانی حتی در سطحِ کاملاً مسالمتجویانۀ آقای خاتمی را نیز مخل حفظ نظام میداند و قلع و قمع و انهدام دستهجمعی آنها را طلب میکند!
آیا خشونتآمیزتر از این موضع هم در عالم بشری یافت میشود؟ یا اینکه به زعم حامیان آقای مصباح این عین مهربانی و لطف و گذشت است؟
گویا شیخ صادق خلخالی هم اعدام افراد را لطف و مهربانی نسبت به آنها میدانسته است، زیرا به زعم او، کار از دو حال که خارج نبوده است. یا اعدامی فردی گناهکار بوده که در آن صورت با مرگش کارنامۀ سیاهش در آن دنیا سبکتر شده و از شدت عذابش کاسته است و یا اینکه کلاً بیگناه بوده که در آن صورت، هم امکان ارتکاب گناه در باقی عمرش از او سلب شده و هم به عنوان "شهید" نزد پروردگار به رزق و روزی ابدی رسیده است!
#محمد_خاتمی
#مصباح_یزدی
#حسین_جلالی
#صادق_خلخالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴ترجیح فرار بر قرار!
#احمد_زیدآبادی:
در سال 80 یا 81 برای حضور در میزگردی در قم دعوت شدم. مراسم در مسجد برگزار شد. وسط بحث بود که جمعی از طلابِ حامی حلقۀ یارانِ شیخ محمد تقی مصباح یزدی وارد مسجد شدند، ظاهراً به این قصد که مراسم را به هم بزنند و در صورت ضرورت، لنگه کفش یا مهرنمازی نیز به سمتم پرتاب کنند.
چون بحث، نظری و تئوریک بود و با مبانی آن هم ظاهراً آشنا نبودند، بهانهای برای اخلال در مراسم پیدا نکردند، اما پس از لختی تحمل، کاغذنوشتههایی را یکی پس از دیگری برایم فرستادند. همان اولی را که خواندم، نوشته بود: "شهر مقدس قم، جای منافقین نیست!"
خطاب به آنها گفتم، اگر منظورتان من است، مطمئن باشید که نه بنا به علاقۀ خود، بلکه به اصرار میزبانان وارد قم شدهام و کمترین اشتیاقی هم برای ماندن در اینجا ندارم، زیرا نه هوایش دلپذیر است و نه آب گوارایی دارد! از این رو، اگر شما مزاحم نشوید؛ دو پا دارم و دو پای دیگر هم قرض میگیرم و بلافاصله این شهر را ترک میکنم.
میخواستم اضافه کنم که همنشینی و همصحبتی با افراد متعصب و بیتحملی چون آنان نیز افتخاری ندارد که سبب اشتیاقی برای ماندن در آن محیط شود، اما با خود اندیشیدم، من که دارم میروم حالا چرا سالم و سلامت نروم؟
#مصباح_یزدی
#قم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
در سال 80 یا 81 برای حضور در میزگردی در قم دعوت شدم. مراسم در مسجد برگزار شد. وسط بحث بود که جمعی از طلابِ حامی حلقۀ یارانِ شیخ محمد تقی مصباح یزدی وارد مسجد شدند، ظاهراً به این قصد که مراسم را به هم بزنند و در صورت ضرورت، لنگه کفش یا مهرنمازی نیز به سمتم پرتاب کنند.
چون بحث، نظری و تئوریک بود و با مبانی آن هم ظاهراً آشنا نبودند، بهانهای برای اخلال در مراسم پیدا نکردند، اما پس از لختی تحمل، کاغذنوشتههایی را یکی پس از دیگری برایم فرستادند. همان اولی را که خواندم، نوشته بود: "شهر مقدس قم، جای منافقین نیست!"
خطاب به آنها گفتم، اگر منظورتان من است، مطمئن باشید که نه بنا به علاقۀ خود، بلکه به اصرار میزبانان وارد قم شدهام و کمترین اشتیاقی هم برای ماندن در اینجا ندارم، زیرا نه هوایش دلپذیر است و نه آب گوارایی دارد! از این رو، اگر شما مزاحم نشوید؛ دو پا دارم و دو پای دیگر هم قرض میگیرم و بلافاصله این شهر را ترک میکنم.
میخواستم اضافه کنم که همنشینی و همصحبتی با افراد متعصب و بیتحملی چون آنان نیز افتخاری ندارد که سبب اشتیاقی برای ماندن در آن محیط شود، اما با خود اندیشیدم، من که دارم میروم حالا چرا سالم و سلامت نروم؟
#مصباح_یزدی
#قم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴نامگذاری روز فوت مصباح یزدی
#احمد_زیدآبادی؛
گویا شورای فرهنگ عمومی کشور، دوازدهم دی ماه، روز فوت شیخ محمدتقی مصباح یزدی را به عنوان "روز علوم انسانی اسلامی" نامگذاری کرده و مصوبۀ مذکور را برای تأیید نهایی به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال کرده است.
قاعدتاً ما میتوانیم به چیزی تحتِ عنوان "علوم انسانی از نگاه متفکران مسلمان" قائل باشیم، اما این چیز نه جای "علوم انسانی" به معنای عام آن را میگیرد و نه به نظر من، آقای مصباح یزدی کمترین صلاحیتی برای نمایندگی آن دارد.
جعلِ ترکیب "علوم انسانی اسلامی" در کنارِ جنبههای بدفهمی ماهیت علوم انسانی و اسلامی، عمدتاً تلاشی برای سیطرۀ نوعی ایدئولوژی بر علوم انسانی در ایران است و پشت آن نیز علاوه بر تخصیص بودجههای کلان به پروژه های فاقد هر نوع ارزش علمی، ایجاد رانت برای برخی افراد بیاستعداد به منظورِ نشستن آنها بر کرسیهای دانشگاهی است. بنابراین، بیدلیل نیست که روز فوت آقای مصباح یزدی را برای نامگذاری روز "علوم انسانی اسلامی" انتخاب میکنند!
#مصباح_یزدی
#علوم_انسانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
گویا شورای فرهنگ عمومی کشور، دوازدهم دی ماه، روز فوت شیخ محمدتقی مصباح یزدی را به عنوان "روز علوم انسانی اسلامی" نامگذاری کرده و مصوبۀ مذکور را برای تأیید نهایی به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال کرده است.
قاعدتاً ما میتوانیم به چیزی تحتِ عنوان "علوم انسانی از نگاه متفکران مسلمان" قائل باشیم، اما این چیز نه جای "علوم انسانی" به معنای عام آن را میگیرد و نه به نظر من، آقای مصباح یزدی کمترین صلاحیتی برای نمایندگی آن دارد.
جعلِ ترکیب "علوم انسانی اسلامی" در کنارِ جنبههای بدفهمی ماهیت علوم انسانی و اسلامی، عمدتاً تلاشی برای سیطرۀ نوعی ایدئولوژی بر علوم انسانی در ایران است و پشت آن نیز علاوه بر تخصیص بودجههای کلان به پروژه های فاقد هر نوع ارزش علمی، ایجاد رانت برای برخی افراد بیاستعداد به منظورِ نشستن آنها بر کرسیهای دانشگاهی است. بنابراین، بیدلیل نیست که روز فوت آقای مصباح یزدی را برای نامگذاری روز "علوم انسانی اسلامی" انتخاب میکنند!
#مصباح_یزدی
#علوم_انسانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
♦️ #مصباح_یزدی در یکی از صدها سخنرانی خود برای تغییر در دانشگاهها:
🔹استاد دانشگاه باید فکرش عوض شود.تغییر استاد و تغییر کتاب باید توام باشد.حالا چگونه باید استاد را عوض کرد؟ در جواب میگویم:این کار شدنیست و روی این مسئله فکر شده و طرح هم دارد؛ این جهادی است که به عهده ماست.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔹استاد دانشگاه باید فکرش عوض شود.تغییر استاد و تغییر کتاب باید توام باشد.حالا چگونه باید استاد را عوض کرد؟ در جواب میگویم:این کار شدنیست و روی این مسئله فکر شده و طرح هم دارد؛ این جهادی است که به عهده ماست.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑جعل در روز روشن، به روش مقام دولتی!
✍مصطفی فقیهی
میگوید #نواب_صفوی عامل اصلی ملی شدن صنعت نفت بود!
🔹عنقریب خواهند گفت، عامل اصلی انقلاب ۵۷، #مصباح_یزدی بود. و مردم دنبالهروی او بودند.
🔹عامل اصلی پایان جنگ هم سعید قاسمی بود.
🔹عامل اصلی #برجام هم، سعید جلیلی بود.
🔹عامل اصلی ساخت سریالهای موفق طنز هم همان مجری محبوب جلیلیِ مشهور به «اسکل نظام» است!
#جعل_تاریخ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍مصطفی فقیهی
میگوید #نواب_صفوی عامل اصلی ملی شدن صنعت نفت بود!
🔹عنقریب خواهند گفت، عامل اصلی انقلاب ۵۷، #مصباح_یزدی بود. و مردم دنبالهروی او بودند.
🔹عامل اصلی پایان جنگ هم سعید قاسمی بود.
🔹عامل اصلی #برجام هم، سعید جلیلی بود.
🔹عامل اصلی ساخت سریالهای موفق طنز هم همان مجری محبوب جلیلیِ مشهور به «اسکل نظام» است!
#جعل_تاریخ
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴چرا خیلی از اسنادِ فعالیت آقای مصباحیزدی در قبل از انقلاب و دههی ۶۰، گُم شده؟
✍️مصطفی فقیهی
🔶چرا آقای #مصباح_یزدی كه در ۲۵ سال پایانی عمر خود از «گردانهای شهادت» دفاع میکردند، در زمان جنگ، نه گُردانی راه انداختند و نه یک بار در جبهه ديده شدند؟
🔶اصلاً چه شد كه او در سالهای ۴۱، ۴۲ و ۴۳ زمانی در كنار ديگرانی مبارزه کرد، اما در هنگامهی خطر و مظان مشكل، به يكباره مبارزه را رها کرد و بوسید و در طاقچه نهاد؟
🔶چه شد كه حضرت ايشان، درخواست هاشمیرفسنجانی و یکی از آیات دیگر برای ادامه مبارزه را نپذیرفته و حتی ديگران را نيز نهی کردند؟ و میدانید که واکنش آن دو نفر، قهر با جناب مصباح بود تا سالها پس از انقلاب؟
🔶چرا در ميان صدها اعلاميهای كه از سال ۵۰ تا ۵۷ امضا شده، یک اعلاميه با امضای او ديده نمیشود؟
🔶در ماجرای «چراغانی کردن نیمهی شعبان قبل از انقلاب»، وقتي كه «رهبرِ وقتِ انقلاب»، جشن و چراغانی آن سال را تحريم کرد، چرا یکی از همان مجموعههای خاص، چراغانی كرد و جشن گرفت؟
🔶چرا عکسِ شرکتِ آقای مصباح در رفراندوم سال ۵۸ گُم شده؟ در حالیکه دفتری وظیفهی جمعآوری آثار و نظرات و تصاویر و … بوده.
🔶چه شد که یکباره آقای مصباح در دوران حیات، آن اندازه با شداد و غلاظ از «ولايت فقيه» دفاع کردند؟ و چرا تداوم این وظیفه، به #جبهه_پایداری سپرده شد؟ (آقاتهرانی: مردم باید از ولایت فقیه، اطاعت مطلق داشته باشند - ۲۷ آبان ۱۴۰۲)
🔶چطور در دههی ۶۰، یکبار هم از این دست حمايتها نكردند؟ و چرا رویه در آن ایام، کاملاً متفاوت و بل، متناقض بود؟
🔶چه شد كه از سال ۷۸ و خصوصاً از پسا ۸۴، حمايتها و این قبیل افاضات، به شكلی وسيع و گسترده، آن هم در قالب یک نحله طرح شد؟ و سپس با عنوان جبههی پایداری، رسماً سودای قدرت کرد؟ و مملکت به کف بیکفایتِ پایداریون رسید؟
🔶و شد آنچه شد!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️مصطفی فقیهی
🔶چرا آقای #مصباح_یزدی كه در ۲۵ سال پایانی عمر خود از «گردانهای شهادت» دفاع میکردند، در زمان جنگ، نه گُردانی راه انداختند و نه یک بار در جبهه ديده شدند؟
🔶اصلاً چه شد كه او در سالهای ۴۱، ۴۲ و ۴۳ زمانی در كنار ديگرانی مبارزه کرد، اما در هنگامهی خطر و مظان مشكل، به يكباره مبارزه را رها کرد و بوسید و در طاقچه نهاد؟
🔶چه شد كه حضرت ايشان، درخواست هاشمیرفسنجانی و یکی از آیات دیگر برای ادامه مبارزه را نپذیرفته و حتی ديگران را نيز نهی کردند؟ و میدانید که واکنش آن دو نفر، قهر با جناب مصباح بود تا سالها پس از انقلاب؟
🔶چرا در ميان صدها اعلاميهای كه از سال ۵۰ تا ۵۷ امضا شده، یک اعلاميه با امضای او ديده نمیشود؟
🔶در ماجرای «چراغانی کردن نیمهی شعبان قبل از انقلاب»، وقتي كه «رهبرِ وقتِ انقلاب»، جشن و چراغانی آن سال را تحريم کرد، چرا یکی از همان مجموعههای خاص، چراغانی كرد و جشن گرفت؟
🔶چرا عکسِ شرکتِ آقای مصباح در رفراندوم سال ۵۸ گُم شده؟ در حالیکه دفتری وظیفهی جمعآوری آثار و نظرات و تصاویر و … بوده.
🔶چه شد که یکباره آقای مصباح در دوران حیات، آن اندازه با شداد و غلاظ از «ولايت فقيه» دفاع کردند؟ و چرا تداوم این وظیفه، به #جبهه_پایداری سپرده شد؟ (آقاتهرانی: مردم باید از ولایت فقیه، اطاعت مطلق داشته باشند - ۲۷ آبان ۱۴۰۲)
🔶چطور در دههی ۶۰، یکبار هم از این دست حمايتها نكردند؟ و چرا رویه در آن ایام، کاملاً متفاوت و بل، متناقض بود؟
🔶چه شد كه از سال ۷۸ و خصوصاً از پسا ۸۴، حمايتها و این قبیل افاضات، به شكلی وسيع و گسترده، آن هم در قالب یک نحله طرح شد؟ و سپس با عنوان جبههی پایداری، رسماً سودای قدرت کرد؟ و مملکت به کف بیکفایتِ پایداریون رسید؟
🔶و شد آنچه شد!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat