🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
مشکل ناو آمریکایی و لهجۀ قُتِلویی!!
مهدی طائب رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار گفته است که مسئولان ناوهای آمریکایی برای عبور از حوالی جزیرۀ ابوموسی باید به زبان فارسی از نیروهای ایرانی اجازه بگیرند. او اضافه کرده است که طرحی هم بوده که نیروهای آمریکایی باید با لهجۀ خاصِ هر مأمور ایرانی پاسخ دهند، اما چون قابل اجرا نبوده رها شده است.
من اما اخیراً گوشام خبر دار شد که این طرح دوباره احیاء و به طرف آمریکایی نیز ابلاغ شده است.
از آنجا که طبق ویکیپدیای فارسی 133 زبان و لهجۀ محلی در ایران رایج است، نیروی دریایی آمریکا مجبور شده است برای هر کشتی و ناو کوچک و بزرگ خود 133 نفر را که به آن زبانها و لهجهها مسلط هستند، استخدام کند. با این همه، مشکل ناوگان آمریکایی در خلیج فارس حل نشده است چرا که موردی مانند ماجرای زیر پیش آمده است:
فرمانده ناو آمریکا: اجازه می دید ما از اینجا رد بشیم؟
سرباز ایرانی - به نام اصغر -: تِی گا دیگه کدونانشون بیدی؟
فرمانده آمریکایی: من متوجه منظور شما نشدم می شه دوباره تکرار کنید؟
اصغر: مگه تِ زبون آدمیزاد سِرِت نمیشه؟ گفتم تِی گا دیگه کدوناشون بیدی؟
[فرمانده آمریکایی منگ و مستأصل صدای اصغر را از بلندگوی ناو پخش میکند و از 133 فرد استخدام شده برای ادامۀ گفتگو استمداد میطلبد! اما همۀ آنها از شناسایی لهجۀ اصغر در میمانند تا اینکه یک پسر کرمانی به نام ماشالله که به دلیل تسلطاش به لهجۀ فریزندی - دهی در پنج فرسخی نطنز - به استخدام ناو آمریکایی در آمده است پا وسط میگذارد و میگوید: جناب! این به نظرم مال در و دهات کرمونِ ما باشه! بعد با گلایۀ شدید از فرمانده ناو که چرا اصولاً لهجۀ کرمانی و انواع و اقسام آن در سراسر استان را به عنوان لهجه به رسمیت نشناخته تا تعدادی از آنها را استخدام کند، برای گفتگو با طرف اعلام آمادگی میکند.]
ماشالله: برّهمه بشم! اجازه میدی ما از اینجو رد شیم بریم پی بدبختمیون؟
اصغر: مَ خود تِه حرف نمیزنم! خود اون مردکۀ اشکم کُو بگو بیاد!
ماشالله: یه کم جوونتر حرف بزن تا ببینیم چی میگی! این فرماندۀ ناو که اشکم کُو نیست!
اصغر: نِفَه اِودالیسکه!
ماشالله: منظورت همو چغوتوا لنگ درازوی لاغر مردنیه؟
اصغر: ها! نِفَه چی؟
ماشالله: نه به خدا اودالیسک نیس! تَرّاشۀ خوش تراشیه!
اصغر: مَ این حرفا سرم نمیشه! تا خودش نیا حرف نمیزنم!
ماشالله: یه خودش که اومد! ولی متوجۀ لهجت نِشد!
اصغر: مگه مَ لهجه دارم؟ مَ که لهجه ندرم! این مردکۀ دبنگ گفت من لهجه دارم؟
ماشالله: حالا یه ایقذرو که داری!
اصغر: یه انذراتویم ندرم! کرمونیا لهجه دارن ولی ما ندریم!
ماشالله: تو بچ کجی؟
اصغر: مال قُتِلو!
ماشالله: قتلو کجه حالا؟
اصغر: ای دِ دسیّا تو سرت! تو هنو راه نمیبری قتلو کجاس؟
ماشالله: نه والله. رو این نقشۀ جلوِمَم نیس!
اصغر: ته کفه! نزیک حافظِوا!
ماشالله: یه کم دیگه راهنمایی بفرمایین!
اصغر: نزیک زردو!
ماشالله: اِ زردو! همو که یی... تو کتاب سرد و گرم...ها حالا فهمیدم کجاس!
[ بعد دو طرف کلی با هم صمیمی میشن و چند ساعتی در بارۀ گذشته و حال و آینده و کار و بار و حقوق و وضع اقتصادیشان حرف میزنن...]
اصغر: میگم تو نمیتونی این ناخداورِ یه جوری فلافرنهش کنی؟
ماشالله: یعنی میگی چکارش کنم؟
اصغر: چه میدونم! یه جوری بِکُتارونش! یا بگردونش دور سرت چغلش بده تو اِو! یا اِودِلوزونش کن ور تیر کشتی! یا یه چَفته وردار بیفت ور جونش گُرده کنش کن! یا یک اشکنگ بزن تو نزلۀ سرش! یا یه چِکوتی پیدا کن بکن تو چشما هُلّش!یا....
ماشالله: از این حرفا نزن! اگه بفهمن چی داری میگی، برا مَ بد میشه! حالا بگو اجازه میدی از اینجو رد شیم بریم دنبال کارمون؟
اصغر: یه جوری دِکِن تونه بکِنین دیگه!
#طنز
#ناوگان_آمریکا
#مهدی_طائب
#لهجه
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مشکل ناو آمریکایی و لهجۀ قُتِلویی!!
مهدی طائب رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار گفته است که مسئولان ناوهای آمریکایی برای عبور از حوالی جزیرۀ ابوموسی باید به زبان فارسی از نیروهای ایرانی اجازه بگیرند. او اضافه کرده است که طرحی هم بوده که نیروهای آمریکایی باید با لهجۀ خاصِ هر مأمور ایرانی پاسخ دهند، اما چون قابل اجرا نبوده رها شده است.
من اما اخیراً گوشام خبر دار شد که این طرح دوباره احیاء و به طرف آمریکایی نیز ابلاغ شده است.
از آنجا که طبق ویکیپدیای فارسی 133 زبان و لهجۀ محلی در ایران رایج است، نیروی دریایی آمریکا مجبور شده است برای هر کشتی و ناو کوچک و بزرگ خود 133 نفر را که به آن زبانها و لهجهها مسلط هستند، استخدام کند. با این همه، مشکل ناوگان آمریکایی در خلیج فارس حل نشده است چرا که موردی مانند ماجرای زیر پیش آمده است:
فرمانده ناو آمریکا: اجازه می دید ما از اینجا رد بشیم؟
سرباز ایرانی - به نام اصغر -: تِی گا دیگه کدونانشون بیدی؟
فرمانده آمریکایی: من متوجه منظور شما نشدم می شه دوباره تکرار کنید؟
اصغر: مگه تِ زبون آدمیزاد سِرِت نمیشه؟ گفتم تِی گا دیگه کدوناشون بیدی؟
[فرمانده آمریکایی منگ و مستأصل صدای اصغر را از بلندگوی ناو پخش میکند و از 133 فرد استخدام شده برای ادامۀ گفتگو استمداد میطلبد! اما همۀ آنها از شناسایی لهجۀ اصغر در میمانند تا اینکه یک پسر کرمانی به نام ماشالله که به دلیل تسلطاش به لهجۀ فریزندی - دهی در پنج فرسخی نطنز - به استخدام ناو آمریکایی در آمده است پا وسط میگذارد و میگوید: جناب! این به نظرم مال در و دهات کرمونِ ما باشه! بعد با گلایۀ شدید از فرمانده ناو که چرا اصولاً لهجۀ کرمانی و انواع و اقسام آن در سراسر استان را به عنوان لهجه به رسمیت نشناخته تا تعدادی از آنها را استخدام کند، برای گفتگو با طرف اعلام آمادگی میکند.]
ماشالله: برّهمه بشم! اجازه میدی ما از اینجو رد شیم بریم پی بدبختمیون؟
اصغر: مَ خود تِه حرف نمیزنم! خود اون مردکۀ اشکم کُو بگو بیاد!
ماشالله: یه کم جوونتر حرف بزن تا ببینیم چی میگی! این فرماندۀ ناو که اشکم کُو نیست!
اصغر: نِفَه اِودالیسکه!
ماشالله: منظورت همو چغوتوا لنگ درازوی لاغر مردنیه؟
اصغر: ها! نِفَه چی؟
ماشالله: نه به خدا اودالیسک نیس! تَرّاشۀ خوش تراشیه!
اصغر: مَ این حرفا سرم نمیشه! تا خودش نیا حرف نمیزنم!
ماشالله: یه خودش که اومد! ولی متوجۀ لهجت نِشد!
اصغر: مگه مَ لهجه دارم؟ مَ که لهجه ندرم! این مردکۀ دبنگ گفت من لهجه دارم؟
ماشالله: حالا یه ایقذرو که داری!
اصغر: یه انذراتویم ندرم! کرمونیا لهجه دارن ولی ما ندریم!
ماشالله: تو بچ کجی؟
اصغر: مال قُتِلو!
ماشالله: قتلو کجه حالا؟
اصغر: ای دِ دسیّا تو سرت! تو هنو راه نمیبری قتلو کجاس؟
ماشالله: نه والله. رو این نقشۀ جلوِمَم نیس!
اصغر: ته کفه! نزیک حافظِوا!
ماشالله: یه کم دیگه راهنمایی بفرمایین!
اصغر: نزیک زردو!
ماشالله: اِ زردو! همو که یی... تو کتاب سرد و گرم...ها حالا فهمیدم کجاس!
[ بعد دو طرف کلی با هم صمیمی میشن و چند ساعتی در بارۀ گذشته و حال و آینده و کار و بار و حقوق و وضع اقتصادیشان حرف میزنن...]
اصغر: میگم تو نمیتونی این ناخداورِ یه جوری فلافرنهش کنی؟
ماشالله: یعنی میگی چکارش کنم؟
اصغر: چه میدونم! یه جوری بِکُتارونش! یا بگردونش دور سرت چغلش بده تو اِو! یا اِودِلوزونش کن ور تیر کشتی! یا یه چَفته وردار بیفت ور جونش گُرده کنش کن! یا یک اشکنگ بزن تو نزلۀ سرش! یا یه چِکوتی پیدا کن بکن تو چشما هُلّش!یا....
ماشالله: از این حرفا نزن! اگه بفهمن چی داری میگی، برا مَ بد میشه! حالا بگو اجازه میدی از اینجو رد شیم بریم دنبال کارمون؟
اصغر: یه جوری دِکِن تونه بکِنین دیگه!
#طنز
#ناوگان_آمریکا
#مهدی_طائب
#لهجه
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat