#حرف_حساب
میدانید چرا داستان #چوپان_دروغگو از کتابها حذف شد؟
چون دیگر فقط #چوپانها دروغ نمی گویند، الان صدا و سیما، نمایندگان، دولتمردان و قُضات هم دروغگو شده اند.
میدانید چرا #حسنک_کجایی حذف شد؟
چون حسنک به حیوانات آب و غذا و #نان میداد، اما الان همه نان مردم را بریده و #آجر میکنند.
میدانید چرا #تصمیم_کبرا حذف شد؟
چون الان هر تصمیمی گرفته میشود به ضرر مردم است، حتی اگر پول به جیب مردم واریز کنند بزرگترین ضرر است، چون از آنطرف قبض های حامل های انرژی #هزاربرابر می شود.
میدانید چرا #کودک_فداکار یا داستان #پترس حذف شد؟
چون حتی #مسئولان هم فداکاری نمی کنند، تا به پستی میرسند #اختلاس میکنند.
میدانید چرا قصه #ریزعلی حذف شد؟
چون الان بیمه ها سنگ روی #ریل میریزند تا قطاری از ریل خارج شده و بتوانند #میلیاردها تومان از کنار آن بدزدند.
میدانید چرا ..!!؟
#تفکر
@sedayeslahat
میدانید چرا داستان #چوپان_دروغگو از کتابها حذف شد؟
چون دیگر فقط #چوپانها دروغ نمی گویند، الان صدا و سیما، نمایندگان، دولتمردان و قُضات هم دروغگو شده اند.
میدانید چرا #حسنک_کجایی حذف شد؟
چون حسنک به حیوانات آب و غذا و #نان میداد، اما الان همه نان مردم را بریده و #آجر میکنند.
میدانید چرا #تصمیم_کبرا حذف شد؟
چون الان هر تصمیمی گرفته میشود به ضرر مردم است، حتی اگر پول به جیب مردم واریز کنند بزرگترین ضرر است، چون از آنطرف قبض های حامل های انرژی #هزاربرابر می شود.
میدانید چرا #کودک_فداکار یا داستان #پترس حذف شد؟
چون حتی #مسئولان هم فداکاری نمی کنند، تا به پستی میرسند #اختلاس میکنند.
میدانید چرا قصه #ریزعلی حذف شد؟
چون الان بیمه ها سنگ روی #ریل میریزند تا قطاری از ریل خارج شده و بتوانند #میلیاردها تومان از کنار آن بدزدند.
میدانید چرا ..!!؟
#تفکر
@sedayeslahat
◾️شیرآهنکوهزنا که تو بودی...
✍ احسان محمدی
◾️انصاف نیست که آدم تا زنده است این همه رنج ببیند. #دایا_صاحب دید. روزگار لج میکند با آدمهای صبور. جام بلا بیشترش میدهد.
◾️ هم سوگوار پاپا الیاس شد، هم داغ دخترش خاله نورکه را دید که #خمپاره در آخرین سال جنگ او را از همه ما ربود، هم #مین دامادش علیمراد را از او گرفت، هم #سکته داماد جوانترش جهانگیر را از کف او دزدید و نوهها تنها شدند. کمی که دنیا آرام گرفت، مین ابوذر را هم گرفت و سکته علیمحمد ورزشکار را. دو نوه جوانش را به خاک سپرد. و لابهلای این سوگها، هشت سال جنگ را تحمل کرد و قوم و خویش از دست داد. رنجهای گفتنی، دردهای نگفتنی.
بوی اشک میداد دایا.
◾️خودش آرام گریه میکرد. مثل مادر #حسنک زنی بود سخت جگرآور. هر مصیبی که می دید «جزعی نمیکرد چنان که زنان کنند، بلکه میگریست به درد، چنان که حاضران از درد وی خون گریستند».شمرده حرف میزد. میگفت: روله! کارِ روزگاره. بنده چکار میتونه بکنه جز تحمل؟ آدم که نمیتونه با خدا کُشتی بگیره!
◾️انصاف نیست آدم این همه رنج ببیند اما روزگار این قصهها را نمیفهمد. غارتگر است. مثل گرگ میافتد به جان آدمها. چنگ میزند به خاطرات. حتی به حافظه دایا هم رحم نکرد. انگار آن همه عزیز از او گرفته بود کافیاش نبود. سالهای آخر فراموشی گرفت. چیزهایی یادش میآمد و نمیآمد.
◾️دیشب دایا صاحب آراماش گرفت. زنی که آفریده شده بود که خردمند، صبور، ساکت، شکرگزار و رنجور باشد. در روزگاری که جدال بر سر برتری زن و مرد آتشین است مادربزرگم عاقله زنی بود که مردها هم به حرفش گوش میدادند.
◾️دایا که مدرسه هم نرفته بود، قصهاش را برای ما تعریف کرد. شمرده شمرده. همراه متل و ضربالمثل.
یکییکی غم بچهها و نوهها و نتیجهها را خورد، گاهی هم که روزگار دست از آزار دادنش برمیداشت، لبخند آرامی میزد و بعد مقنعه عربیاش را شرمگین جلوی دهانش میگرفت. انگار میترسید روزگار ببیند که خندیده و مصیبت دیگری برایش بفرستد!
◾️روحت در آرامش دایا. شیرآهنکوه زنا که تو بودی.
هزار افسوس که کرونا کاری کرد که حتی نمیتوانیم برای خاکسپاریات کنار هم باشیم. نصف شب مادرم رفته توی قبر، سنگریزهها را جمع کرده، از جگر فریاد کشیده که «مادرها هر وقت بمیرند زود است».
◾️احتمالاً اگر میپرسیدم چرا روزگار این همه با تو سر جنگ داشت، با همان صدای آرامت میگفتی: روله! کارِ روزگاره. بنده چکار میتونه بکنه جز تحمل؟ آدم که نمیتونه با خدا کُشتی بگیره!
🙏 خدا مراقب شما و عزیزانتان باشد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍ احسان محمدی
◾️انصاف نیست که آدم تا زنده است این همه رنج ببیند. #دایا_صاحب دید. روزگار لج میکند با آدمهای صبور. جام بلا بیشترش میدهد.
◾️ هم سوگوار پاپا الیاس شد، هم داغ دخترش خاله نورکه را دید که #خمپاره در آخرین سال جنگ او را از همه ما ربود، هم #مین دامادش علیمراد را از او گرفت، هم #سکته داماد جوانترش جهانگیر را از کف او دزدید و نوهها تنها شدند. کمی که دنیا آرام گرفت، مین ابوذر را هم گرفت و سکته علیمحمد ورزشکار را. دو نوه جوانش را به خاک سپرد. و لابهلای این سوگها، هشت سال جنگ را تحمل کرد و قوم و خویش از دست داد. رنجهای گفتنی، دردهای نگفتنی.
بوی اشک میداد دایا.
◾️خودش آرام گریه میکرد. مثل مادر #حسنک زنی بود سخت جگرآور. هر مصیبی که می دید «جزعی نمیکرد چنان که زنان کنند، بلکه میگریست به درد، چنان که حاضران از درد وی خون گریستند».شمرده حرف میزد. میگفت: روله! کارِ روزگاره. بنده چکار میتونه بکنه جز تحمل؟ آدم که نمیتونه با خدا کُشتی بگیره!
◾️انصاف نیست آدم این همه رنج ببیند اما روزگار این قصهها را نمیفهمد. غارتگر است. مثل گرگ میافتد به جان آدمها. چنگ میزند به خاطرات. حتی به حافظه دایا هم رحم نکرد. انگار آن همه عزیز از او گرفته بود کافیاش نبود. سالهای آخر فراموشی گرفت. چیزهایی یادش میآمد و نمیآمد.
◾️دیشب دایا صاحب آراماش گرفت. زنی که آفریده شده بود که خردمند، صبور، ساکت، شکرگزار و رنجور باشد. در روزگاری که جدال بر سر برتری زن و مرد آتشین است مادربزرگم عاقله زنی بود که مردها هم به حرفش گوش میدادند.
◾️دایا که مدرسه هم نرفته بود، قصهاش را برای ما تعریف کرد. شمرده شمرده. همراه متل و ضربالمثل.
یکییکی غم بچهها و نوهها و نتیجهها را خورد، گاهی هم که روزگار دست از آزار دادنش برمیداشت، لبخند آرامی میزد و بعد مقنعه عربیاش را شرمگین جلوی دهانش میگرفت. انگار میترسید روزگار ببیند که خندیده و مصیبت دیگری برایش بفرستد!
◾️روحت در آرامش دایا. شیرآهنکوه زنا که تو بودی.
هزار افسوس که کرونا کاری کرد که حتی نمیتوانیم برای خاکسپاریات کنار هم باشیم. نصف شب مادرم رفته توی قبر، سنگریزهها را جمع کرده، از جگر فریاد کشیده که «مادرها هر وقت بمیرند زود است».
◾️احتمالاً اگر میپرسیدم چرا روزگار این همه با تو سر جنگ داشت، با همان صدای آرامت میگفتی: روله! کارِ روزگاره. بنده چکار میتونه بکنه جز تحمل؟ آدم که نمیتونه با خدا کُشتی بگیره!
🙏 خدا مراقب شما و عزیزانتان باشد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat