💢#فائزه_هاشمی:
🔹امیدها به آقای روحانی زیاد بود، بعد از فوت بابا آقای روحانی دگرگون شد
🔹در صورت ادامه شرایط فعلی گمان نمیکنم حضور در انتخابات توجیهی داشته باشد، وقتی عملا اتفاقی در دولت و یا سایر بخشهایی که در اختیار اصلاح طلبان است، نمیافتد، رأی دادن فقط کاری است در جهت تأیید وضعیت خراب فعلی و متوهم کردن مسئولین و مقامات که به این سیاستها و مسیر غلط ادامه دهند.
🔹نمی گویم از رای به آقای روحانی و شوراهای شهر پشیمانیم، اما یک هزارم آنچه که انتظار میرفت حاصل نشد.
🔹امیدها به آقای روحانی زیاد بود، بابا این امیدها را ایجاد کرد. بعد از فوت بابا آقای روحانی دگرگون شد، بسیار دور از انتظار بود، همه چیز تغییر کرد.
🔹با رفتن بابا امید رفت، خیلیها از جمله برخی احزاب و افراد اصلاح طلب هم عوض شدند، انگار پشتیبان خود را از دست دادهاند و دیگر امیدی به تغییر ندارند.
🔹هم آقای خاتمی، هم احزاب اصلاح طلب و تمام ما که مردم را ترغیب به حضور در انتخابات کردیم باید پاسخگو باشیم.
🔹ما که در درون خودمان نیز به شاخصهای اصلاح طلبی بیاعتنا یا کماعتنا هستیم، چگونه میخواهیم حکومت را اصلاح کنیم.
👇👇👇
@sedayeslahat
🔹امیدها به آقای روحانی زیاد بود، بعد از فوت بابا آقای روحانی دگرگون شد
🔹در صورت ادامه شرایط فعلی گمان نمیکنم حضور در انتخابات توجیهی داشته باشد، وقتی عملا اتفاقی در دولت و یا سایر بخشهایی که در اختیار اصلاح طلبان است، نمیافتد، رأی دادن فقط کاری است در جهت تأیید وضعیت خراب فعلی و متوهم کردن مسئولین و مقامات که به این سیاستها و مسیر غلط ادامه دهند.
🔹نمی گویم از رای به آقای روحانی و شوراهای شهر پشیمانیم، اما یک هزارم آنچه که انتظار میرفت حاصل نشد.
🔹امیدها به آقای روحانی زیاد بود، بابا این امیدها را ایجاد کرد. بعد از فوت بابا آقای روحانی دگرگون شد، بسیار دور از انتظار بود، همه چیز تغییر کرد.
🔹با رفتن بابا امید رفت، خیلیها از جمله برخی احزاب و افراد اصلاح طلب هم عوض شدند، انگار پشتیبان خود را از دست دادهاند و دیگر امیدی به تغییر ندارند.
🔹هم آقای خاتمی، هم احزاب اصلاح طلب و تمام ما که مردم را ترغیب به حضور در انتخابات کردیم باید پاسخگو باشیم.
🔹ما که در درون خودمان نیز به شاخصهای اصلاح طلبی بیاعتنا یا کماعتنا هستیم، چگونه میخواهیم حکومت را اصلاح کنیم.
👇👇👇
@sedayeslahat
⭕️ #فائزه_هاشمی: من بودم سفارت آمریکا را بی مذاکره باز میکردم/۱
#فائزه_هاشمی گفت:
طبیعتا چشمانداز اقتصادی خوبی دیده نمیشود و دلیلش فقط تحریمهای آمریکا نیست؛ نپیوستن به اف.ای.تی.اف که موجب بلوکه شدن پولهای ما در کشورهای دیگر از جمله کره جنوبی شده است نیز یکی دیگر از موانع اقتصادی کشور است. حتی کشورهای مثلا” دوست ما مثل چین و هند و روسیه و ترکیه نیز دربرابر نفت نه ارز به ما میدهند و نه کالاهای مورد نیاز بلکه کالاهای مورد نظرخودشان را به جای پرداخت این پول به ما تحمیل میکنند. پایه این مشکلات سیاستهای خارجی است که بر اساس منافع ملی ما تنظیم نشده است.
امروزه در یک فروپاشی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی قرار داریم، اگر اتفاقی نمیافتد به دلیل عدم تمایل مردم نسبت به براندازیست، چون آزموده را آزمودن خطاست. چون پول در این کشور به دلیل منابع فراوان وجود دارد، هر کسی درست یا نادرست تقریبا یاد گرفته چگونه کسب درآمد کند و امورات کم و زیاد انجام میشود، احتمالا همین روند ادامه مییابد. بنظرم با این وضعیت اگر یک میخ نیز به جای مدیران قرار میگرفت همین روند ادامه می یافت. متاسفانه از دوره آقای احمدی نژاد در مسیر غلطی افتادیم.
یکی از مهم ترین مسائل کشور ما رابطه با آمریکاست که این انحراف با اقدام دانشجویان خط امام شروع شد، عمدتا جریان چپ مانع از سرگیری روابط بود، کشور از این افراد و این تفکر چه از نظر اقتصادی و چه در سیاست در دورانهای مختلف ضربه خورده است. امروز معذرتخواهی کردهاند اما چه فایده؟ حمله به سفارت آمریکا شروع شد، دانشجویان احساساتی عمل کردند، ولی چرا حکومت این کار را ادامه داد و مشکلات را بیشتر کرد تا حالا که بگوییم مرغ یک پا دارد.
در حال حاضرگفتگوی غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در یک مسیر غیرعقلانی افتاده است، هر دو طرف هم به این مسخره بازیها دامن میزنند. اگر من تصمیمگیر بودم باز کردن سفارت آمریکا در تهران و سفارت ایران در واشنگتن را بدون هیچ مذاکرهای دنبال میکردم. سفارتها بر پایهی اصول حقوق بینالملل اداره میشوند، اگر هم برخوردی از طرف آمریکا صورت گرفت اقدام متقابل انجام میدادم. کاری که همه دنیا میکنند. با وجود جنگ سرد و بیشترین تنش بین آمریکا و شوروی، یک روز روابط این دو کشور قطع نشده است و یا روابط چین و آمریکا در حال حاضر، قطع روابط معنا ندارد، اصرار بر این موضوع ضعف و کم آوردن است و یا اهداف دیگری را دنبال میکنند، در هر صورت منافع ملی، حقوق مردم و جامعه است که آسیب دیده است. باید شهامت داشته باشیم اشتباه خودمان را بپذیریم و جبران کنیم.
در دورههایی از جمله زمان ریاست جمهوری بابا تا حدودی جزو دستهبندی نئولیبرال و پیروی از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی قرار قرار گرفتیم، ولی فشارها از چپ و راست مانع از ادامه آن شد. منظورم از چپ هم اصلاح طلبان چپ امروزیست. اصلاح طلبان نیز در دو دستهاند یکی تکنوکراتهایی مانند کارگزاران و دیگری چپهای سیاسی که بیشتر نظریه پردازند تا عملگرا. بنظرم اصولگرایان اجراییتر از چپها هستند
بنظر میرسد که در حال حاضر سیاست و الگوی جدی وجود ندارد، هر چه میشنویم مقاومت است و اقتصاد مقاومتی، مقاومت در برابر چه؟ مقاومت با چه هدفی؟ آیا این اهداف را در کشور خود و برای مردم خود پیاده کردهایم که حالا دنبال اجرای آن در جهان باشیم؟ خوب حرف میزنیم و برعکس عمل میکنیم. در حال حاضر به جز نسخههای غربی چه نسخه توسعهای موفقی در دنیا وجود دارد؟ تاریخ و تجربه کشورهای سوسیالیستی نشان داد که مسیر شرق و چپ به آزادی، به رفاه و به عدالت منتهی نمیشود. مدلهای توسعهای غربی هم متفاوت است از جمله نظام سوسیال دموکرات در کشورهای اسکاندیناوی و برخی دیگر از کشورهای اروپایی که بصورت مطلق هم پیروی لیبرالیسم نیستند، مسائل اجتماعی و خدمات عمومی هم بصورت جدی مورد توجه است. استراتژیهای متعددی در این مدلها وجود دارد که قابلیت بومیسازی نیز دارد.
اگر به تجربه کشورهای توسعه یافته و مسیر توسعه در این کشورها مانند ژاپن نگاه کنیم یا به اروپای بعد از انقلاب صنعتی، استراتژی آنها جایگزینی صادرات بوده، تولید بیشتر،صادرات حداکثری و مصرف انبوه که نتیجه اش افزایش اشتغال، درآمد و رفاه است. در عمل هم الگوی دیگری که قادر به رقابت و یا ناقض این روند باشد تابحال نبوده. فقط با توجه به تولید ملی و بستن درهای کشور، قطع ارتباط با دنیا، مشابه کره شمالی که به فقر مطلق رسیده است نمیتوان به رفاه و توسعه رسید. دنیا جهانی شده، باید بپذیریم که صادرات از مهمترین ارکان پیشرفت و افزایش تولید است، شرط لازم برای صادرات نیز ارتباط با جهان توسعه یافته است که آمریکا در راس آن قرار دارد.
نمیتوانیم بگوییم با دنیا ارتباط داریم اما با آمریکا نه، نتیجه این سیاست را دیدهایم.
@sedayeslahat
#فائزه_هاشمی گفت:
طبیعتا چشمانداز اقتصادی خوبی دیده نمیشود و دلیلش فقط تحریمهای آمریکا نیست؛ نپیوستن به اف.ای.تی.اف که موجب بلوکه شدن پولهای ما در کشورهای دیگر از جمله کره جنوبی شده است نیز یکی دیگر از موانع اقتصادی کشور است. حتی کشورهای مثلا” دوست ما مثل چین و هند و روسیه و ترکیه نیز دربرابر نفت نه ارز به ما میدهند و نه کالاهای مورد نیاز بلکه کالاهای مورد نظرخودشان را به جای پرداخت این پول به ما تحمیل میکنند. پایه این مشکلات سیاستهای خارجی است که بر اساس منافع ملی ما تنظیم نشده است.
امروزه در یک فروپاشی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی قرار داریم، اگر اتفاقی نمیافتد به دلیل عدم تمایل مردم نسبت به براندازیست، چون آزموده را آزمودن خطاست. چون پول در این کشور به دلیل منابع فراوان وجود دارد، هر کسی درست یا نادرست تقریبا یاد گرفته چگونه کسب درآمد کند و امورات کم و زیاد انجام میشود، احتمالا همین روند ادامه مییابد. بنظرم با این وضعیت اگر یک میخ نیز به جای مدیران قرار میگرفت همین روند ادامه می یافت. متاسفانه از دوره آقای احمدی نژاد در مسیر غلطی افتادیم.
یکی از مهم ترین مسائل کشور ما رابطه با آمریکاست که این انحراف با اقدام دانشجویان خط امام شروع شد، عمدتا جریان چپ مانع از سرگیری روابط بود، کشور از این افراد و این تفکر چه از نظر اقتصادی و چه در سیاست در دورانهای مختلف ضربه خورده است. امروز معذرتخواهی کردهاند اما چه فایده؟ حمله به سفارت آمریکا شروع شد، دانشجویان احساساتی عمل کردند، ولی چرا حکومت این کار را ادامه داد و مشکلات را بیشتر کرد تا حالا که بگوییم مرغ یک پا دارد.
در حال حاضرگفتگوی غیرمستقیم میان ایران و آمریکا در یک مسیر غیرعقلانی افتاده است، هر دو طرف هم به این مسخره بازیها دامن میزنند. اگر من تصمیمگیر بودم باز کردن سفارت آمریکا در تهران و سفارت ایران در واشنگتن را بدون هیچ مذاکرهای دنبال میکردم. سفارتها بر پایهی اصول حقوق بینالملل اداره میشوند، اگر هم برخوردی از طرف آمریکا صورت گرفت اقدام متقابل انجام میدادم. کاری که همه دنیا میکنند. با وجود جنگ سرد و بیشترین تنش بین آمریکا و شوروی، یک روز روابط این دو کشور قطع نشده است و یا روابط چین و آمریکا در حال حاضر، قطع روابط معنا ندارد، اصرار بر این موضوع ضعف و کم آوردن است و یا اهداف دیگری را دنبال میکنند، در هر صورت منافع ملی، حقوق مردم و جامعه است که آسیب دیده است. باید شهامت داشته باشیم اشتباه خودمان را بپذیریم و جبران کنیم.
در دورههایی از جمله زمان ریاست جمهوری بابا تا حدودی جزو دستهبندی نئولیبرال و پیروی از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی قرار قرار گرفتیم، ولی فشارها از چپ و راست مانع از ادامه آن شد. منظورم از چپ هم اصلاح طلبان چپ امروزیست. اصلاح طلبان نیز در دو دستهاند یکی تکنوکراتهایی مانند کارگزاران و دیگری چپهای سیاسی که بیشتر نظریه پردازند تا عملگرا. بنظرم اصولگرایان اجراییتر از چپها هستند
بنظر میرسد که در حال حاضر سیاست و الگوی جدی وجود ندارد، هر چه میشنویم مقاومت است و اقتصاد مقاومتی، مقاومت در برابر چه؟ مقاومت با چه هدفی؟ آیا این اهداف را در کشور خود و برای مردم خود پیاده کردهایم که حالا دنبال اجرای آن در جهان باشیم؟ خوب حرف میزنیم و برعکس عمل میکنیم. در حال حاضر به جز نسخههای غربی چه نسخه توسعهای موفقی در دنیا وجود دارد؟ تاریخ و تجربه کشورهای سوسیالیستی نشان داد که مسیر شرق و چپ به آزادی، به رفاه و به عدالت منتهی نمیشود. مدلهای توسعهای غربی هم متفاوت است از جمله نظام سوسیال دموکرات در کشورهای اسکاندیناوی و برخی دیگر از کشورهای اروپایی که بصورت مطلق هم پیروی لیبرالیسم نیستند، مسائل اجتماعی و خدمات عمومی هم بصورت جدی مورد توجه است. استراتژیهای متعددی در این مدلها وجود دارد که قابلیت بومیسازی نیز دارد.
اگر به تجربه کشورهای توسعه یافته و مسیر توسعه در این کشورها مانند ژاپن نگاه کنیم یا به اروپای بعد از انقلاب صنعتی، استراتژی آنها جایگزینی صادرات بوده، تولید بیشتر،صادرات حداکثری و مصرف انبوه که نتیجه اش افزایش اشتغال، درآمد و رفاه است. در عمل هم الگوی دیگری که قادر به رقابت و یا ناقض این روند باشد تابحال نبوده. فقط با توجه به تولید ملی و بستن درهای کشور، قطع ارتباط با دنیا، مشابه کره شمالی که به فقر مطلق رسیده است نمیتوان به رفاه و توسعه رسید. دنیا جهانی شده، باید بپذیریم که صادرات از مهمترین ارکان پیشرفت و افزایش تولید است، شرط لازم برای صادرات نیز ارتباط با جهان توسعه یافته است که آمریکا در راس آن قرار دارد.
نمیتوانیم بگوییم با دنیا ارتباط داریم اما با آمریکا نه، نتیجه این سیاست را دیدهایم.
@sedayeslahat