🔴 صدها هزار نفر خواستار پس گرفتن نوبل صلح از #آنگ_سان_سوچی شدند
⬅️بیش از ۳۶۵ هزار نفر در یک کمپین اینترنتی خواستار پس گرفتن جایزه صلح #نوبل از آنگ سان سوچی رهبر میانمار شدند. آنها سان سوچی را متهم میکنند که هیچ اقدامی علیه آوارگی و کشتار مسلمانان روهینگیا نمیکند.
⬅️وقایع #میانمار خشم بسیاری را در جهان برانگیخته است. کشتار مسلمانان روهینگیا، آتش زدن خانههایشان، وادار کردن آنان به فرار به پاکستان و بنگلادش و موضعگیری آنگ سان سوچی، رهبر میانمار که پاکسازی قومی مسلمانان در این کشور را انکار میکند، به کمپینی گسترده برای فشار بر او تبدیل شده است.
⬅️ به گزارش رادیوی سراسری آلمان، بیش از ۳۶۵ هزار نفر در سراسر جهان در یک کمپین اینترنتی خواستار پس گرفته شدن جایزه صلح نوبل از خانم سان سوچی شدهاند. اما کمیته صلح نوبل گفته است که پس گرفتن این جایزه ممکن نیست و به خاطر تلاشهای سیاسی او در گذشته به وی داده شده است./دویچه وله
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
⬅️بیش از ۳۶۵ هزار نفر در یک کمپین اینترنتی خواستار پس گرفتن جایزه صلح #نوبل از آنگ سان سوچی رهبر میانمار شدند. آنها سان سوچی را متهم میکنند که هیچ اقدامی علیه آوارگی و کشتار مسلمانان روهینگیا نمیکند.
⬅️وقایع #میانمار خشم بسیاری را در جهان برانگیخته است. کشتار مسلمانان روهینگیا، آتش زدن خانههایشان، وادار کردن آنان به فرار به پاکستان و بنگلادش و موضعگیری آنگ سان سوچی، رهبر میانمار که پاکسازی قومی مسلمانان در این کشور را انکار میکند، به کمپینی گسترده برای فشار بر او تبدیل شده است.
⬅️ به گزارش رادیوی سراسری آلمان، بیش از ۳۶۵ هزار نفر در سراسر جهان در یک کمپین اینترنتی خواستار پس گرفته شدن جایزه صلح نوبل از خانم سان سوچی شدهاند. اما کمیته صلح نوبل گفته است که پس گرفتن این جایزه ممکن نیست و به خاطر تلاشهای سیاسی او در گذشته به وی داده شده است./دویچه وله
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
تراژدی اخلاقی زنی به نام آنگ سان سوچی!
مقایسۀ شیرین عبادی برندۀ ایرانی جایزۀ صلح نوبل با آنگ سان سوچی از سوی عباس عبدی، بهانۀ خوبی است تا وضعیت تراژیک برندۀ میانماری جایزۀ صلح نوبل را از زاویه و نگاهی متفاوت نگریست.
با معذرت از آقای عبدی، همین ابتدا تأکید کنم به نظر من، مقایسۀ خانم عبادی با آنگ سان سوچی قیاسی معالفارق است چرا که این دو نفر اولاً از موقعیت و جایگاه سیاسی یکسانی برخوردار نیستند و ثانیاً هر کدام با مشکلات و معضلات متفاوتی دست و پنجه نرم میکنند و ثالثاً رفتارشان نیز در زمینههای مختلف مشابه هم نبوده است.
از این داستان که بگذریم، شاید اکنون که ماجرای کشتار مسلمانان روهنگیا فروکش کرده و زخمهای عاطفی آن کمی التیام یافته است، بهتر بتوان در مورد موضعگیری خانم سوچی در مقابل آن کشتار داوری کرد.
در واقع پرسش این است چرا خانمی که به دلیل مبارزۀ مسالمتجویانه با دولت نظامی حاکم بر میانمار رنج سالها حصر خانگی و دوری از اعضای خانوادهاش را به دوش کشید و به دلیل حمایتش از دمکراسی و حقوق بشر، عالیترین جوایز بینالمللی را نصیب خود کرد، در مقابل نسلکشی مسلمانان روهنگیا توسط ارتش میانمار سکوت را بر اعتراض ترجیح داد و حتی تا اندازهای آن را توجیه کرد؟
این پرسش به خلاف تصور بسیاری، به هیجوجه پاسخ سرراست و آسانی ندارد و جه بسا ژرفکاوی در بارۀ آن بتواند از ماهیت تراژیک رابطۀ اخلاق و سیاست در دنیای ما آدمیان، کمی رمزگشایی کند.
به واقع در زندگی ما انسانها چیزی پیچیدهتر از ربط صحیح اخلاق و سیاست وجود ندارد و به عبارتی خداوند هیچکدام دیگر از امور بشری را تا بدین پایه صعب و بغرنج نیافریده است.
در حقیقت، کشتار غیر انسانی اقلیت روهنگیایی توسط ارتش میانمار پس از آن به وقوع پیوست که خانم آنگ سان سوچی پس از سالها مبارزه و تحمل سختیها و شداید مردم کشورش، موفق شده بود نظامیان حاکم را به تسلیم در مقابل دمکراسی و انتخابات آزاد وادار سازد و حزب تحت رهبریاش عملاً در دولت سهم بزرگی به خود اختصاص دهد.
مسلمانان روهنگیا اما صرفنظر از مناقشه در بارۀ ریشههای ملی و تاریخی آنها، از سوی اکثریت قاطع و شاید قریب به تمام مردم بودایی میانمار، مهاجرانی غیرقانونی تلقی میشوند که با مهاجرت از بنگلادش به ایالت راخین، زمینهساز مشکلاتی برای کشور میزبان شدهاند.
همین نگرش منفی ظاهراً سبب شده است که بودائیان میانمار نه فقط کمترین حس انسانی نسبت به آن مردم بینوا و فاقد تابعیت نداشته باشند، بلکه برای رهایی از دست آنها از اقدامات خشونتآمیز و غیرانسانی ارتش بر ضد آنان حمایت نیز بکنند!
در این میان، سوچی به عنوان یک رهبر سیاسی، احتمالاً بسیار با خود اندیشیده است که در ماجرای قتلعام مسلمانان روهنگیا آیا باید به حمایت از حقوق آنان و موضعگیری آشکار و صریح علیه عملیات ارتش برخیزد و بدینوسیله محبوبیت و اعتبار خود را در میان اکثریت بودایی کشور از دست بدهد و حزب متبوع و دولت اصطلاحاً دمکراتیکش را در معرض سقوط قرار دهد و یا اینکه چشم به روی مظالم علیه اقلیتی نامحبوب و حتی مورد نفرت اکثریت ببندد و با حفظ اعبتار خود در بین بودائیان، مانع افزایش نفوذ نظامیان و در نتیجه، موجب تداوم و تحکیم دولت غیر نظامی و دمکراتیک میانمار شود؟
طبعاً افرادی که به تناقضات بنیادی حیات سیاسی میاندیشند، از فشاری که مخیّر شدن بر سر این نوع دو راهی سرنوشتساز به یک سیاستمدار وارد میشود، ناآگاه نیستند!
قاعدتاً آنگ سان سوچی میدانسته است که اگر نسبت به ظلم و ستم علیه مسلمانان روهنگیا بیتفاوتی نشان دهد، در سطح محافلِ حقوق بشری جهان، توفانی علیه او به پا میشود و همان کشورها و نهادهایی که تا دیروز برای اعطای جوایز خود به او، با یکدیگر مسابقه گذاشته بودند، در پس گرفتن جوایز و نکوهش بیامان او، چیزی کم نمیگذارند!
آنگ سان سوچی اما از اعتبار بینالمللی خود گذشت تا اعتبار داخلی خود بین ارتش و اکثریت مردمش را حفظ کند! این انتخاب برای انسانی مانند او قطعاً بینهایت دشوار و تراژیک بوده است و این نکتهای است که فقط با تعمق در تزاحمهای اخلاقی حوزۀ سیاست میتوان آن را درک کرد!
#شیرین_عبادی
#آنگ_سان_سوچی
#عباس_عبدی
#جایزه_صلح_نوبل
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
تراژدی اخلاقی زنی به نام آنگ سان سوچی!
مقایسۀ شیرین عبادی برندۀ ایرانی جایزۀ صلح نوبل با آنگ سان سوچی از سوی عباس عبدی، بهانۀ خوبی است تا وضعیت تراژیک برندۀ میانماری جایزۀ صلح نوبل را از زاویه و نگاهی متفاوت نگریست.
با معذرت از آقای عبدی، همین ابتدا تأکید کنم به نظر من، مقایسۀ خانم عبادی با آنگ سان سوچی قیاسی معالفارق است چرا که این دو نفر اولاً از موقعیت و جایگاه سیاسی یکسانی برخوردار نیستند و ثانیاً هر کدام با مشکلات و معضلات متفاوتی دست و پنجه نرم میکنند و ثالثاً رفتارشان نیز در زمینههای مختلف مشابه هم نبوده است.
از این داستان که بگذریم، شاید اکنون که ماجرای کشتار مسلمانان روهنگیا فروکش کرده و زخمهای عاطفی آن کمی التیام یافته است، بهتر بتوان در مورد موضعگیری خانم سوچی در مقابل آن کشتار داوری کرد.
در واقع پرسش این است چرا خانمی که به دلیل مبارزۀ مسالمتجویانه با دولت نظامی حاکم بر میانمار رنج سالها حصر خانگی و دوری از اعضای خانوادهاش را به دوش کشید و به دلیل حمایتش از دمکراسی و حقوق بشر، عالیترین جوایز بینالمللی را نصیب خود کرد، در مقابل نسلکشی مسلمانان روهنگیا توسط ارتش میانمار سکوت را بر اعتراض ترجیح داد و حتی تا اندازهای آن را توجیه کرد؟
این پرسش به خلاف تصور بسیاری، به هیجوجه پاسخ سرراست و آسانی ندارد و جه بسا ژرفکاوی در بارۀ آن بتواند از ماهیت تراژیک رابطۀ اخلاق و سیاست در دنیای ما آدمیان، کمی رمزگشایی کند.
به واقع در زندگی ما انسانها چیزی پیچیدهتر از ربط صحیح اخلاق و سیاست وجود ندارد و به عبارتی خداوند هیچکدام دیگر از امور بشری را تا بدین پایه صعب و بغرنج نیافریده است.
در حقیقت، کشتار غیر انسانی اقلیت روهنگیایی توسط ارتش میانمار پس از آن به وقوع پیوست که خانم آنگ سان سوچی پس از سالها مبارزه و تحمل سختیها و شداید مردم کشورش، موفق شده بود نظامیان حاکم را به تسلیم در مقابل دمکراسی و انتخابات آزاد وادار سازد و حزب تحت رهبریاش عملاً در دولت سهم بزرگی به خود اختصاص دهد.
مسلمانان روهنگیا اما صرفنظر از مناقشه در بارۀ ریشههای ملی و تاریخی آنها، از سوی اکثریت قاطع و شاید قریب به تمام مردم بودایی میانمار، مهاجرانی غیرقانونی تلقی میشوند که با مهاجرت از بنگلادش به ایالت راخین، زمینهساز مشکلاتی برای کشور میزبان شدهاند.
همین نگرش منفی ظاهراً سبب شده است که بودائیان میانمار نه فقط کمترین حس انسانی نسبت به آن مردم بینوا و فاقد تابعیت نداشته باشند، بلکه برای رهایی از دست آنها از اقدامات خشونتآمیز و غیرانسانی ارتش بر ضد آنان حمایت نیز بکنند!
در این میان، سوچی به عنوان یک رهبر سیاسی، احتمالاً بسیار با خود اندیشیده است که در ماجرای قتلعام مسلمانان روهنگیا آیا باید به حمایت از حقوق آنان و موضعگیری آشکار و صریح علیه عملیات ارتش برخیزد و بدینوسیله محبوبیت و اعتبار خود را در میان اکثریت بودایی کشور از دست بدهد و حزب متبوع و دولت اصطلاحاً دمکراتیکش را در معرض سقوط قرار دهد و یا اینکه چشم به روی مظالم علیه اقلیتی نامحبوب و حتی مورد نفرت اکثریت ببندد و با حفظ اعبتار خود در بین بودائیان، مانع افزایش نفوذ نظامیان و در نتیجه، موجب تداوم و تحکیم دولت غیر نظامی و دمکراتیک میانمار شود؟
طبعاً افرادی که به تناقضات بنیادی حیات سیاسی میاندیشند، از فشاری که مخیّر شدن بر سر این نوع دو راهی سرنوشتساز به یک سیاستمدار وارد میشود، ناآگاه نیستند!
قاعدتاً آنگ سان سوچی میدانسته است که اگر نسبت به ظلم و ستم علیه مسلمانان روهنگیا بیتفاوتی نشان دهد، در سطح محافلِ حقوق بشری جهان، توفانی علیه او به پا میشود و همان کشورها و نهادهایی که تا دیروز برای اعطای جوایز خود به او، با یکدیگر مسابقه گذاشته بودند، در پس گرفتن جوایز و نکوهش بیامان او، چیزی کم نمیگذارند!
آنگ سان سوچی اما از اعتبار بینالمللی خود گذشت تا اعتبار داخلی خود بین ارتش و اکثریت مردمش را حفظ کند! این انتخاب برای انسانی مانند او قطعاً بینهایت دشوار و تراژیک بوده است و این نکتهای است که فقط با تعمق در تزاحمهای اخلاقی حوزۀ سیاست میتوان آن را درک کرد!
#شیرین_عبادی
#آنگ_سان_سوچی
#عباس_عبدی
#جایزه_صلح_نوبل
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
کودتای میانمار؛ تکرار تجربهای عقیم!
ارتش میانمار با دستگیری رهبران حزب حاکمِ اتحادیۀ ملی دمکراسی از جمله آنگ سان سوچی، بار دیگر قدرت را به دست گرفت.
این داستان چند دهه پیش نیز در میانمار رخ داد، اما بر اثر فشارهای فزایندۀ بینالمللی، دولت نظامی در سال 2010 به برگزاری انتخابات آزاد و واگذاری بخشی از قدرت به حزب اتحادیۀ ملی دمکراسی به رهبری آنگ سان سوچی تن در داد.
روشن است که این قصه باز هم تکرار میشود. از هم اکنون سران بسیاری از کشورهای جهان، موضع بسیار شدیدی علیه کودتای ارتش میانمار در پیش گرفته و تهدید به اقدام کردهاند.
در کشورهای دمکراتیک، ارتش یک سازمان حرفهای برای حفاظت از امنیت مرزهای کشور است و صرفاً وظایف محوله از سوی دولت را انجام میدهد؛ اما در برخی از کشورهای توسعه نیافته، به دلیل ضعف دولت و نبود احزاب سیاسی و نهادهای مدنی قدرتمند، ارتش نقش سیاسی پررنگی پیدا میکند و مدعی ادارۀ کشور در تمام شئون آن میشود.
به خلاف دهههای پس از جنگ جهانی دوم که حضور نظامیان در رأس دولتهای تازه به استقلال رسیده به عنوان عاملی برای جلوگیری از هرج و مرج کامل اجتماعی کم و بیش تحمل میشد، امروزه به دست گرفتن قدرت سیاسی توسط ارتشها، واکنش بینالمللی سختی در پی دارد و نهایتاً به واگذاری قدرت از سوی آنها منجر میشود.
از این رو، به احتمال بسیار بالا، دولت نظامی میانمار این بار هم مجبور به واگذاری قدرت به اتحادیۀ ملی دمکراسی خواهد شد، اما این دفعه به نظرم خبری از تقسیم قدرت هم در میان نخواهد بود و شاید آنها برای همیشه وادار به بازگشت به پادگانهای خود شوند!
#کودتا
#آنگ_سان_سوچی
#توسعه_نیافتگی
#ارتش_میانمار
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
کودتای میانمار؛ تکرار تجربهای عقیم!
ارتش میانمار با دستگیری رهبران حزب حاکمِ اتحادیۀ ملی دمکراسی از جمله آنگ سان سوچی، بار دیگر قدرت را به دست گرفت.
این داستان چند دهه پیش نیز در میانمار رخ داد، اما بر اثر فشارهای فزایندۀ بینالمللی، دولت نظامی در سال 2010 به برگزاری انتخابات آزاد و واگذاری بخشی از قدرت به حزب اتحادیۀ ملی دمکراسی به رهبری آنگ سان سوچی تن در داد.
روشن است که این قصه باز هم تکرار میشود. از هم اکنون سران بسیاری از کشورهای جهان، موضع بسیار شدیدی علیه کودتای ارتش میانمار در پیش گرفته و تهدید به اقدام کردهاند.
در کشورهای دمکراتیک، ارتش یک سازمان حرفهای برای حفاظت از امنیت مرزهای کشور است و صرفاً وظایف محوله از سوی دولت را انجام میدهد؛ اما در برخی از کشورهای توسعه نیافته، به دلیل ضعف دولت و نبود احزاب سیاسی و نهادهای مدنی قدرتمند، ارتش نقش سیاسی پررنگی پیدا میکند و مدعی ادارۀ کشور در تمام شئون آن میشود.
به خلاف دهههای پس از جنگ جهانی دوم که حضور نظامیان در رأس دولتهای تازه به استقلال رسیده به عنوان عاملی برای جلوگیری از هرج و مرج کامل اجتماعی کم و بیش تحمل میشد، امروزه به دست گرفتن قدرت سیاسی توسط ارتشها، واکنش بینالمللی سختی در پی دارد و نهایتاً به واگذاری قدرت از سوی آنها منجر میشود.
از این رو، به احتمال بسیار بالا، دولت نظامی میانمار این بار هم مجبور به واگذاری قدرت به اتحادیۀ ملی دمکراسی خواهد شد، اما این دفعه به نظرم خبری از تقسیم قدرت هم در میان نخواهد بود و شاید آنها برای همیشه وادار به بازگشت به پادگانهای خود شوند!
#کودتا
#آنگ_سان_سوچی
#توسعه_نیافتگی
#ارتش_میانمار
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat