Forwarded from "صدای ملّت"
✳️ حذف لاريجاني توسط احمدينژاد با سكوت اصولگرايان
✍🏻 روزنامه #اعتماد- داوود حشمتي (5 آذر96)
🔸 در هفتههاي اخير تيم احمدينژاد سروصداي زيادي به راه انداخت، اما عموم اصولگرايان تلاش ميكنند آنها را نبينند. اين بيتوجهي بيعلت نيست و به نوعي استراتژي بلند مدتي است براي مهار لاريجاني و در عين حال اپوزيسيونسازي قابل كنترل از احمدينژاد. به همان نسبت كه احمدينژاد فرياد عدالتخواهي (هرچند بدلي) سر ميدهد، سكوت اصولگرايان به او اين اجازه را ميدهد كه در ميان مردم ديده شود و نمادي از اعتراض تلقي شود. از سوي ديگر حركات اين تيم خانواده لاريجاني را هدف گرفته است. اصولگرايان (به ويژه آنها كه زير چتر جمنا جمع شدند)، به هيچ وجه از اين وضعيت ناخرسند نيستند. سئوال اين است: چرا اصولگرايان كه به محض كوچكترين انتقادي به دستگاه قضايي، از صدر تا به ذيل، و در تمام تريبونها (از نماز جمعه گرفته تا رسانههاي وابسته به سپاه) درباره «فتنه اقتدارشكني» دستگاه قضايي تئوريپردازي ميكردند، امروز ساكت هستند؟ راز اين سكوت در استراتژي بلند مدت آنها نهفته است
🔸نگاه اصلاح طلبان به حركات احمدينژاد دوگونه است. دسته اول سياستمداران اصلاح طلب هستند كه عدالتخواهي او را نيز نوعي ويژهخواهي تلقي ميكنند. رفتارهاي احمدينژاد از سوي اين دسته به هيچ وجه قابل باور نيست و با بيتفاوتي و يا واكنشهاي حداقلي با آن روبهرو مي شوند.
دسته دوم بدنه اصلاحطلب هستند كه گاها فريب ژستهاي عدالتخواهانه آنها را ميخوردند اما به محض آنكه ميبينند فرضا بست نشينيشان با يك تلنگر باد هوا ميشود، عيار و محك دستشان ميآيد. اما درعين حال خوشحال ميشوند كه احمدينژاد و تيمش همچنان به حملاتشان ادامه دهند. احمدينژاد بر روي اين دسته سرمايهگذاري ويژهاي كرده و معتقدند است ميتواند ليدري جريان معترض را در اختيار بگيرد. امري كه به نظر مي رسد اصولگرايان و بخشي از حاكميت هم چندان هم با آن مخالف نيستند.
🔸به عبارت روشنتر اينكه احمدينژاد ليدري معترضان را در اختيار داشته باشد، براي حاكميت مطلوبتر به نظر مي رسد تا اينكه آنها گوش به حرفهاي خاتمي داشته باشند. تكرار خاتمي هر روز نهادهاي انتخابي را از اصولگرايان ميگيرد، اما اگر گوش به حرفهاي احمدينژاد داشته باشند اتفاق خاصي نميافتد. تصور غالب هم اين است كه احمدينژاد قابل كنترل است، پس اگر او اپوزيسيون دروني حاكميت باشد، برايشان بسيار مطلوبتر از ديگران است. به باور آنها مهار احمدينژاد در دستانشان است.
🔸در حوزه اصولگرايان، يك جبهه به سنتيها تعلق دارد كه تلاش ميكنند احمدينژاد را در عين حال كه نميبينند، اما چندان دست به نقد او نزنند. جبهه پايداري بخش ديگري است كه البته جلوتر از بقيه تلاش ميكند هر از گاهي به احمدينژاديهاي در سطوح پايين انتقاد كند. برخي از رسانهاي هاي نزديك به آنها در ميان اصولگرايان از بقيه بيشتر به موضوع اين تيم مي پردازند.
اما مهمترين واكنش به اصولگرايان جمنا مربوط ميشود. آنها رسانههاي زيادي در اختيار دارند. از فارس و تسنيم و مشرق گرفته تا كيهان و صداوسيما در اختيارشان است. اما چرا در مقابل احمدينژاد استراتژي سكوت را در پيش گرفتند؟ آيا نگران «اقتدار» دستگاه قضايي نيستند؟ (آنطور كه قبلا اعلام ميكردند؟)، آيا جوابي براي حرفهاي بقايي و احمدينژاد ندارند و سكوتشان از سر ترس است؟
🔸اگر تصور كنيم آنها از ترسشان سكوت كردند به خطا رفتهايم. همين تيم و رسانههايشان نشان دادند از سال 89 (و بعد از خانه نشيني) تا سال 91 چگونه قادر هستند با افشاگري احمدينژاد را (با همه ادعايش) زمينگير كنند. تنها دو پرونده اختلاس سه هزار ملياردي و جنگيري در دولت احمدينژاد آنها را تا سرحد ويراني برد. لذا تجربه مطلوب در برخورد با احمدينژاد را دارند. مساله اينجاست كه نميخواهند با او وارد درگير شوند و در اقدامي هماهنگ سعي ميكنند احمدينژاد را نبينند. اين كار با يك هدف مشخص انجام مي شود.
🔸اصولگرايان جبهه متحد كه در اين انتخابات زير نام جمنا گردهم آمدند براي آينده نگران حضور علي لاريجاني هستند. كسي كه در انتخابات 94 و 96 در كنار آنها قرار نگرفت و به نظر ميرسد عزمش براي حضور در انتخابات 1400 جدي است. با اين نگاه آنها با سكوتشان به احمدينژاد اجازه ميدهند تا لاريجاني را از دور خارج كند و شرايط براي ارائه كانديداي واحد آنها مهيا شود.
🔸احمدينژاد هم نشان داده كه اين بازي را نشناخته و آگاهانه يا ناآگاهانه مشغول بازي در پازلي است كه سرانجامش به سود او نخواهد بود. اصولگرايان به دنبال حذف لاريجاني به دستان احمدينژاد هستند. همان كاري كه پيشتر نيز با هاشمي و ناطق انجام دادند.
✍🏻 روزنامه #اعتماد- داوود حشمتي (5 آذر96)
🔸 در هفتههاي اخير تيم احمدينژاد سروصداي زيادي به راه انداخت، اما عموم اصولگرايان تلاش ميكنند آنها را نبينند. اين بيتوجهي بيعلت نيست و به نوعي استراتژي بلند مدتي است براي مهار لاريجاني و در عين حال اپوزيسيونسازي قابل كنترل از احمدينژاد. به همان نسبت كه احمدينژاد فرياد عدالتخواهي (هرچند بدلي) سر ميدهد، سكوت اصولگرايان به او اين اجازه را ميدهد كه در ميان مردم ديده شود و نمادي از اعتراض تلقي شود. از سوي ديگر حركات اين تيم خانواده لاريجاني را هدف گرفته است. اصولگرايان (به ويژه آنها كه زير چتر جمنا جمع شدند)، به هيچ وجه از اين وضعيت ناخرسند نيستند. سئوال اين است: چرا اصولگرايان كه به محض كوچكترين انتقادي به دستگاه قضايي، از صدر تا به ذيل، و در تمام تريبونها (از نماز جمعه گرفته تا رسانههاي وابسته به سپاه) درباره «فتنه اقتدارشكني» دستگاه قضايي تئوريپردازي ميكردند، امروز ساكت هستند؟ راز اين سكوت در استراتژي بلند مدت آنها نهفته است
🔸نگاه اصلاح طلبان به حركات احمدينژاد دوگونه است. دسته اول سياستمداران اصلاح طلب هستند كه عدالتخواهي او را نيز نوعي ويژهخواهي تلقي ميكنند. رفتارهاي احمدينژاد از سوي اين دسته به هيچ وجه قابل باور نيست و با بيتفاوتي و يا واكنشهاي حداقلي با آن روبهرو مي شوند.
دسته دوم بدنه اصلاحطلب هستند كه گاها فريب ژستهاي عدالتخواهانه آنها را ميخوردند اما به محض آنكه ميبينند فرضا بست نشينيشان با يك تلنگر باد هوا ميشود، عيار و محك دستشان ميآيد. اما درعين حال خوشحال ميشوند كه احمدينژاد و تيمش همچنان به حملاتشان ادامه دهند. احمدينژاد بر روي اين دسته سرمايهگذاري ويژهاي كرده و معتقدند است ميتواند ليدري جريان معترض را در اختيار بگيرد. امري كه به نظر مي رسد اصولگرايان و بخشي از حاكميت هم چندان هم با آن مخالف نيستند.
🔸به عبارت روشنتر اينكه احمدينژاد ليدري معترضان را در اختيار داشته باشد، براي حاكميت مطلوبتر به نظر مي رسد تا اينكه آنها گوش به حرفهاي خاتمي داشته باشند. تكرار خاتمي هر روز نهادهاي انتخابي را از اصولگرايان ميگيرد، اما اگر گوش به حرفهاي احمدينژاد داشته باشند اتفاق خاصي نميافتد. تصور غالب هم اين است كه احمدينژاد قابل كنترل است، پس اگر او اپوزيسيون دروني حاكميت باشد، برايشان بسيار مطلوبتر از ديگران است. به باور آنها مهار احمدينژاد در دستانشان است.
🔸در حوزه اصولگرايان، يك جبهه به سنتيها تعلق دارد كه تلاش ميكنند احمدينژاد را در عين حال كه نميبينند، اما چندان دست به نقد او نزنند. جبهه پايداري بخش ديگري است كه البته جلوتر از بقيه تلاش ميكند هر از گاهي به احمدينژاديهاي در سطوح پايين انتقاد كند. برخي از رسانهاي هاي نزديك به آنها در ميان اصولگرايان از بقيه بيشتر به موضوع اين تيم مي پردازند.
اما مهمترين واكنش به اصولگرايان جمنا مربوط ميشود. آنها رسانههاي زيادي در اختيار دارند. از فارس و تسنيم و مشرق گرفته تا كيهان و صداوسيما در اختيارشان است. اما چرا در مقابل احمدينژاد استراتژي سكوت را در پيش گرفتند؟ آيا نگران «اقتدار» دستگاه قضايي نيستند؟ (آنطور كه قبلا اعلام ميكردند؟)، آيا جوابي براي حرفهاي بقايي و احمدينژاد ندارند و سكوتشان از سر ترس است؟
🔸اگر تصور كنيم آنها از ترسشان سكوت كردند به خطا رفتهايم. همين تيم و رسانههايشان نشان دادند از سال 89 (و بعد از خانه نشيني) تا سال 91 چگونه قادر هستند با افشاگري احمدينژاد را (با همه ادعايش) زمينگير كنند. تنها دو پرونده اختلاس سه هزار ملياردي و جنگيري در دولت احمدينژاد آنها را تا سرحد ويراني برد. لذا تجربه مطلوب در برخورد با احمدينژاد را دارند. مساله اينجاست كه نميخواهند با او وارد درگير شوند و در اقدامي هماهنگ سعي ميكنند احمدينژاد را نبينند. اين كار با يك هدف مشخص انجام مي شود.
🔸اصولگرايان جبهه متحد كه در اين انتخابات زير نام جمنا گردهم آمدند براي آينده نگران حضور علي لاريجاني هستند. كسي كه در انتخابات 94 و 96 در كنار آنها قرار نگرفت و به نظر ميرسد عزمش براي حضور در انتخابات 1400 جدي است. با اين نگاه آنها با سكوتشان به احمدينژاد اجازه ميدهند تا لاريجاني را از دور خارج كند و شرايط براي ارائه كانديداي واحد آنها مهيا شود.
🔸احمدينژاد هم نشان داده كه اين بازي را نشناخته و آگاهانه يا ناآگاهانه مشغول بازي در پازلي است كه سرانجامش به سود او نخواهد بود. اصولگرايان به دنبال حذف لاريجاني به دستان احمدينژاد هستند. همان كاري كه پيشتر نيز با هاشمي و ناطق انجام دادند.
✳️ حذف لاريجاني توسط احمدينژاد با سكوت اصولگرايان
✍🏻 روزنامه #اعتماد- داوود حشمتي (5 آذر96)
🔸 در هفتههاي اخير تيم احمدينژاد سروصداي زيادي به راه انداخت، اما عموم اصولگرايان تلاش ميكنند آنها را نبينند. اين بيتوجهي بيعلت نيست و به نوعي استراتژي بلند مدتي است براي مهار لاريجاني و در عين حال اپوزيسيونسازي قابل كنترل از احمدينژاد. به همان نسبت كه احمدينژاد فرياد عدالتخواهي (هرچند بدلي) سر ميدهد، سكوت اصولگرايان به او اين اجازه را ميدهد كه در ميان مردم ديده شود و نمادي از اعتراض تلقي شود. از سوي ديگر حركات اين تيم خانواده لاريجاني را هدف گرفته است. اصولگرايان (به ويژه آنها كه زير چتر جمنا جمع شدند)، به هيچ وجه از اين وضعيت ناخرسند نيستند. سئوال اين است: چرا اصولگرايان كه به محض كوچكترين انتقادي به دستگاه قضايي، از صدر تا به ذيل، و در تمام تريبونها (از نماز جمعه گرفته تا رسانههاي وابسته به سپاه) درباره «فتنه اقتدارشكني» دستگاه قضايي تئوريپردازي ميكردند، امروز ساكت هستند؟ راز اين سكوت در استراتژي بلند مدت آنها نهفته است
🔸نگاه اصلاح طلبان به حركات احمدينژاد دوگونه است. دسته اول سياستمداران اصلاح طلب هستند كه عدالتخواهي او را نيز نوعي ويژهخواهي تلقي ميكنند. رفتارهاي احمدينژاد از سوي اين دسته به هيچ وجه قابل باور نيست و با بيتفاوتي و يا واكنشهاي حداقلي با آن روبهرو مي شوند.
دسته دوم بدنه اصلاحطلب هستند كه گاها فريب ژستهاي عدالتخواهانه آنها را ميخوردند اما به محض آنكه ميبينند فرضا بست نشينيشان با يك تلنگر باد هوا ميشود، عيار و محك دستشان ميآيد. اما درعين حال خوشحال ميشوند كه احمدينژاد و تيمش همچنان به حملاتشان ادامه دهند. احمدينژاد بر روي اين دسته سرمايهگذاري ويژهاي كرده و معتقدند است ميتواند ليدري جريان معترض را در اختيار بگيرد. امري كه به نظر مي رسد اصولگرايان و بخشي از حاكميت هم چندان هم با آن مخالف نيستند.
🔸به عبارت روشنتر اينكه احمدينژاد ليدري معترضان را در اختيار داشته باشد، براي حاكميت مطلوبتر به نظر مي رسد تا اينكه آنها گوش به حرفهاي خاتمي داشته باشند. تكرار خاتمي هر روز نهادهاي انتخابي را از اصولگرايان ميگيرد، اما اگر گوش به حرفهاي احمدينژاد داشته باشند اتفاق خاصي نميافتد. تصور غالب هم اين است كه احمدينژاد قابل كنترل است، پس اگر او اپوزيسيون دروني حاكميت باشد، برايشان بسيار مطلوبتر از ديگران است. به باور آنها مهار احمدينژاد در دستانشان است.
🔸در حوزه اصولگرايان، يك جبهه به سنتيها تعلق دارد كه تلاش ميكنند احمدينژاد را در عين حال كه نميبينند، اما چندان دست به نقد او نزنند. جبهه پايداري بخش ديگري است كه البته جلوتر از بقيه تلاش ميكند هر از گاهي به احمدينژاديهاي در سطوح پايين انتقاد كند. برخي از رسانهاي هاي نزديك به آنها در ميان اصولگرايان از بقيه بيشتر به موضوع اين تيم مي پردازند.
اما مهمترين واكنش به اصولگرايان جمنا مربوط ميشود. آنها رسانههاي زيادي در اختيار دارند. از فارس و تسنيم و مشرق گرفته تا كيهان و صداوسيما در اختيارشان است. اما چرا در مقابل احمدينژاد استراتژي سكوت را در پيش گرفتند؟ آيا نگران «اقتدار» دستگاه قضايي نيستند؟ (آنطور كه قبلا اعلام ميكردند؟)، آيا جوابي براي حرفهاي بقايي و احمدينژاد ندارند و سكوتشان از سر ترس است؟
🔸اگر تصور كنيم آنها از ترسشان سكوت كردند به خطا رفتهايم. همين تيم و رسانههايشان نشان دادند از سال 89 (و بعد از خانه نشيني) تا سال 91 چگونه قادر هستند با افشاگري احمدينژاد را (با همه ادعايش) زمينگير كنند. تنها دو پرونده اختلاس سه هزار ملياردي و جنگيري در دولت احمدينژاد آنها را تا سرحد ويراني برد. لذا تجربه مطلوب در برخورد با احمدينژاد را دارند. مساله اينجاست كه نميخواهند با او وارد درگير شوند و در اقدامي هماهنگ سعي ميكنند احمدينژاد را نبينند. اين كار با يك هدف مشخص انجام مي شود.
🔸اصولگرايان جبهه متحد كه در اين انتخابات زير نام جمنا گردهم آمدند براي آينده نگران حضور علي لاريجاني هستند. كسي كه در انتخابات 94 و 96 در كنار آنها قرار نگرفت و به نظر ميرسد عزمش براي حضور در انتخابات 1400 جدي است. با اين نگاه آنها با سكوتشان به احمدينژاد اجازه ميدهند تا لاريجاني را از دور خارج كند و شرايط براي ارائه كانديداي واحد آنها مهيا شود.
🔸احمدينژاد هم نشان داده كه اين بازي را نشناخته و آگاهانه يا ناآگاهانه مشغول بازي در پازلي است كه سرانجامش به سود او نخواهد بود. اصولگرايان به دنبال حذف لاريجاني به دستان احمدينژاد هستند. همان كاري كه پيشتر نيز با هاشمي و ناطق انجام دادند.
✍🏻 روزنامه #اعتماد- داوود حشمتي (5 آذر96)
🔸 در هفتههاي اخير تيم احمدينژاد سروصداي زيادي به راه انداخت، اما عموم اصولگرايان تلاش ميكنند آنها را نبينند. اين بيتوجهي بيعلت نيست و به نوعي استراتژي بلند مدتي است براي مهار لاريجاني و در عين حال اپوزيسيونسازي قابل كنترل از احمدينژاد. به همان نسبت كه احمدينژاد فرياد عدالتخواهي (هرچند بدلي) سر ميدهد، سكوت اصولگرايان به او اين اجازه را ميدهد كه در ميان مردم ديده شود و نمادي از اعتراض تلقي شود. از سوي ديگر حركات اين تيم خانواده لاريجاني را هدف گرفته است. اصولگرايان (به ويژه آنها كه زير چتر جمنا جمع شدند)، به هيچ وجه از اين وضعيت ناخرسند نيستند. سئوال اين است: چرا اصولگرايان كه به محض كوچكترين انتقادي به دستگاه قضايي، از صدر تا به ذيل، و در تمام تريبونها (از نماز جمعه گرفته تا رسانههاي وابسته به سپاه) درباره «فتنه اقتدارشكني» دستگاه قضايي تئوريپردازي ميكردند، امروز ساكت هستند؟ راز اين سكوت در استراتژي بلند مدت آنها نهفته است
🔸نگاه اصلاح طلبان به حركات احمدينژاد دوگونه است. دسته اول سياستمداران اصلاح طلب هستند كه عدالتخواهي او را نيز نوعي ويژهخواهي تلقي ميكنند. رفتارهاي احمدينژاد از سوي اين دسته به هيچ وجه قابل باور نيست و با بيتفاوتي و يا واكنشهاي حداقلي با آن روبهرو مي شوند.
دسته دوم بدنه اصلاحطلب هستند كه گاها فريب ژستهاي عدالتخواهانه آنها را ميخوردند اما به محض آنكه ميبينند فرضا بست نشينيشان با يك تلنگر باد هوا ميشود، عيار و محك دستشان ميآيد. اما درعين حال خوشحال ميشوند كه احمدينژاد و تيمش همچنان به حملاتشان ادامه دهند. احمدينژاد بر روي اين دسته سرمايهگذاري ويژهاي كرده و معتقدند است ميتواند ليدري جريان معترض را در اختيار بگيرد. امري كه به نظر مي رسد اصولگرايان و بخشي از حاكميت هم چندان هم با آن مخالف نيستند.
🔸به عبارت روشنتر اينكه احمدينژاد ليدري معترضان را در اختيار داشته باشد، براي حاكميت مطلوبتر به نظر مي رسد تا اينكه آنها گوش به حرفهاي خاتمي داشته باشند. تكرار خاتمي هر روز نهادهاي انتخابي را از اصولگرايان ميگيرد، اما اگر گوش به حرفهاي احمدينژاد داشته باشند اتفاق خاصي نميافتد. تصور غالب هم اين است كه احمدينژاد قابل كنترل است، پس اگر او اپوزيسيون دروني حاكميت باشد، برايشان بسيار مطلوبتر از ديگران است. به باور آنها مهار احمدينژاد در دستانشان است.
🔸در حوزه اصولگرايان، يك جبهه به سنتيها تعلق دارد كه تلاش ميكنند احمدينژاد را در عين حال كه نميبينند، اما چندان دست به نقد او نزنند. جبهه پايداري بخش ديگري است كه البته جلوتر از بقيه تلاش ميكند هر از گاهي به احمدينژاديهاي در سطوح پايين انتقاد كند. برخي از رسانهاي هاي نزديك به آنها در ميان اصولگرايان از بقيه بيشتر به موضوع اين تيم مي پردازند.
اما مهمترين واكنش به اصولگرايان جمنا مربوط ميشود. آنها رسانههاي زيادي در اختيار دارند. از فارس و تسنيم و مشرق گرفته تا كيهان و صداوسيما در اختيارشان است. اما چرا در مقابل احمدينژاد استراتژي سكوت را در پيش گرفتند؟ آيا نگران «اقتدار» دستگاه قضايي نيستند؟ (آنطور كه قبلا اعلام ميكردند؟)، آيا جوابي براي حرفهاي بقايي و احمدينژاد ندارند و سكوتشان از سر ترس است؟
🔸اگر تصور كنيم آنها از ترسشان سكوت كردند به خطا رفتهايم. همين تيم و رسانههايشان نشان دادند از سال 89 (و بعد از خانه نشيني) تا سال 91 چگونه قادر هستند با افشاگري احمدينژاد را (با همه ادعايش) زمينگير كنند. تنها دو پرونده اختلاس سه هزار ملياردي و جنگيري در دولت احمدينژاد آنها را تا سرحد ويراني برد. لذا تجربه مطلوب در برخورد با احمدينژاد را دارند. مساله اينجاست كه نميخواهند با او وارد درگير شوند و در اقدامي هماهنگ سعي ميكنند احمدينژاد را نبينند. اين كار با يك هدف مشخص انجام مي شود.
🔸اصولگرايان جبهه متحد كه در اين انتخابات زير نام جمنا گردهم آمدند براي آينده نگران حضور علي لاريجاني هستند. كسي كه در انتخابات 94 و 96 در كنار آنها قرار نگرفت و به نظر ميرسد عزمش براي حضور در انتخابات 1400 جدي است. با اين نگاه آنها با سكوتشان به احمدينژاد اجازه ميدهند تا لاريجاني را از دور خارج كند و شرايط براي ارائه كانديداي واحد آنها مهيا شود.
🔸احمدينژاد هم نشان داده كه اين بازي را نشناخته و آگاهانه يا ناآگاهانه مشغول بازي در پازلي است كه سرانجامش به سود او نخواهد بود. اصولگرايان به دنبال حذف لاريجاني به دستان احمدينژاد هستند. همان كاري كه پيشتر نيز با هاشمي و ناطق انجام دادند.