📃 #شعر
عمر را پايان رسيد و يارم از در درنیامد
قصّهام آخر شد و اين غصّه را آخر نيامد
جام مرگ آمد به دستم، جام مى هرگز نديدم
سالها بر من گذشت و لطفى از دلبر نيامد
مرغ جان در اين قفس بى بال و پر افتاد و هرگز
آنكه بايد اين قفس را بشكند از در نيامد
عاشقانِ روى جانان، جمله بى نام و نشانند
نامداران را هواى او، دمى بر سر نيامد
كاروانِ عشق رويش، صف به صف در انتظارند
با كه گويم: آخر آن معشوق جانپرور نيامد
مردگان را روح بخشد، عاشقان را جان ستاند
جاهلان را اينچنين عاشق كشى باور نيامد...
🌺 امام خمینی (س)
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
عمر را پايان رسيد و يارم از در درنیامد
قصّهام آخر شد و اين غصّه را آخر نيامد
جام مرگ آمد به دستم، جام مى هرگز نديدم
سالها بر من گذشت و لطفى از دلبر نيامد
مرغ جان در اين قفس بى بال و پر افتاد و هرگز
آنكه بايد اين قفس را بشكند از در نيامد
عاشقانِ روى جانان، جمله بى نام و نشانند
نامداران را هواى او، دمى بر سر نيامد
كاروانِ عشق رويش، صف به صف در انتظارند
با كه گويم: آخر آن معشوق جانپرور نيامد
مردگان را روح بخشد، عاشقان را جان ستاند
جاهلان را اينچنين عاشق كشى باور نيامد...
🌺 امام خمینی (س)
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
#مطالعات_زنان
📙 #کتاب
#دیوان_اشعار_پروین_اعتصامی
#فارسی
#شعر
#پروین_اعتصامی
رخشندهٔ اعتصامی معروف به پروین اعتصامی زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران شاعر ایرانی بود که از وی به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد شده است. اعتصامی از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی تحت نظر پدرش و استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار سرودن شعر را آغاز کرد.
تنها اثر چاپ و منتشر شده از پروین، دیوان اشعار اوست؛ که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالبهای مثنوی، قطعه و قصیده میشود. پروین بیشتر به دلیل به کار بردن سبک شعر مناظره در شعرهایش، معروف است.
#فارسی
#شعر
#پروين_اعتصامى
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
📙 #کتاب
#دیوان_اشعار_پروین_اعتصامی
#فارسی
#شعر
#پروین_اعتصامی
رخشندهٔ اعتصامی معروف به پروین اعتصامی زاده ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در تبریز – درگذشته ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ در تهران شاعر ایرانی بود که از وی به عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد شده است. اعتصامی از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی تحت نظر پدرش و استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار سرودن شعر را آغاز کرد.
تنها اثر چاپ و منتشر شده از پروین، دیوان اشعار اوست؛ که دارای ۶۰۶ شعر شامل اشعاری در قالبهای مثنوی، قطعه و قصیده میشود. پروین بیشتر به دلیل به کار بردن سبک شعر مناظره در شعرهایش، معروف است.
#فارسی
#شعر
#پروين_اعتصامى
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
📃 #شعر
اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است
هر که را می نگرم غمزده و محزون است
زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب
کز غم اصغر بی شیر، دلش پرخون است
یا که لیلی به سر قبر پسر آمده است
کاشکش از دیده روان همچو شط جیحون است
مادر قاسم ناکام که مینالد زار
بهر آن طلعت زیبا و قد موزون است
در ره کوفه و در شام و سرا ظلم یزید
کس نپرسید ز سجّاد که حالت چون است
دختر شیر خدا ناطقه ی آل رسول
کز نهیب سخنش کفر و ستم موهون است
کرد ایراد چنان خطبه و ثابت بنمود
که یزید شقی از دین خدا بیرون است
زنده دین مانده ز تصمیم و ز ایثار حسین
حق و حرّیت و اسلام به او مدیون است
هان بیایید و ببینید که در راه خدا
صحنه ی رزم ز خون شهدا گلگون است
آه و افسوس که کشتند لب تشنه امام
زخم بر پیکر پاکش ز عدد افزون است
قصّه ی کرب و بلا قصه ی صبر است و قیام
به فداکاری و جانبازی و دین مشحون است
تا ابد نام حسین بن علی در تاریخ
با ثبات قدم و نصرت حق، مقرون است
جاودان عزت حزب الله و انصار خدا است
خیمه ی باطل و احزاب دگر وارون است
هر که در حصن ولایت رود از روی خلوص
ز آتش دوزخ و آن هول و خطر، مأمون است
«لطفی» از عاقبت کار مکن قطع امید
که به الطاف حسین بن علی میمون است
🖌 آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است
هر که را می نگرم غمزده و محزون است
زینب از شام بلا آمده یا آنکه رباب
کز غم اصغر بی شیر، دلش پرخون است
یا که لیلی به سر قبر پسر آمده است
کاشکش از دیده روان همچو شط جیحون است
مادر قاسم ناکام که مینالد زار
بهر آن طلعت زیبا و قد موزون است
در ره کوفه و در شام و سرا ظلم یزید
کس نپرسید ز سجّاد که حالت چون است
دختر شیر خدا ناطقه ی آل رسول
کز نهیب سخنش کفر و ستم موهون است
کرد ایراد چنان خطبه و ثابت بنمود
که یزید شقی از دین خدا بیرون است
زنده دین مانده ز تصمیم و ز ایثار حسین
حق و حرّیت و اسلام به او مدیون است
هان بیایید و ببینید که در راه خدا
صحنه ی رزم ز خون شهدا گلگون است
آه و افسوس که کشتند لب تشنه امام
زخم بر پیکر پاکش ز عدد افزون است
قصّه ی کرب و بلا قصه ی صبر است و قیام
به فداکاری و جانبازی و دین مشحون است
تا ابد نام حسین بن علی در تاریخ
با ثبات قدم و نصرت حق، مقرون است
جاودان عزت حزب الله و انصار خدا است
خیمه ی باطل و احزاب دگر وارون است
هر که در حصن ولایت رود از روی خلوص
ز آتش دوزخ و آن هول و خطر، مأمون است
«لطفی» از عاقبت کار مکن قطع امید
که به الطاف حسین بن علی میمون است
🖌 آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
به "صدای اصلاحات"بپیوندید👇👇👇
@sedayeslahat
📖 #شعر_شب
دل را ز شرار عشق سوزاند علی
یک عمر غریب شهر خود ماند علی
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز میخواند علی
◾️ با عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت مولای متقیان امام علی (ع)
در مناجات شبهای قدر ما را فراموش نکنید🙏
دل را ز شرار عشق سوزاند علی
یک عمر غریب شهر خود ماند علی
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز میخواند علی
◾️ با عرض تسلیت به مناسبت ایام شهادت مولای متقیان امام علی (ع)
در مناجات شبهای قدر ما را فراموش نکنید🙏
ای عشق مرا به شط خون خواهی بُرد
چون قیس به وادی جنون خواهی بُرد
فرهاد صفت در آرزویی شیرین
دنبال خودت به بیستون خواهی بُرد
#شعر
#عارف_قزوینی
@sedayeslahat
چون قیس به وادی جنون خواهی بُرد
فرهاد صفت در آرزویی شیرین
دنبال خودت به بیستون خواهی بُرد
#شعر
#عارف_قزوینی
@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 امروز درگذشت #محمدحسین_شهریار و روز #شعر و #ادب_فارسی است. اما در این ویدئو به رابطه شهریار با موسیقی پرداختهایم.
👇👇👇
@sedayeslahat
👇👇👇
@sedayeslahat
در هوایت بیقرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
#مولانا
#شعر_شب
👇👇👇
@sedayeslahat
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
#مولانا
#شعر_شب
👇👇👇
@sedayeslahat
■ هر بدی را به دشمن نرسان
که ممکن است روزی دوستت گردد
و هر رازی را با دوستت در میان مگذار
که ممکن است روزی دشمنت گردد
👤 #سعدی
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
که ممکن است روزی دوستت گردد
و هر رازی را با دوستت در میان مگذار
که ممکن است روزی دشمنت گردد
👤 #سعدی
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
گیرم که هزار مصحف از بر داری
با آن چه کنی که نفس کافر داری
سر را به زمین چه می نهی بهر نماز
آنرا به زمین بنه که بر سر داری
👤 #ابوسعید_ابوالخیر
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
با آن چه کنی که نفس کافر داری
سر را به زمین چه می نهی بهر نماز
آنرا به زمین بنه که بر سر داری
👤 #ابوسعید_ابوالخیر
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💢شيخی به زنی فاحشه گفتا: مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا: شيخا، هر آنچه گویی هستم
آيا تو چنان که می نمایی هستی
👤 #خیام
📚 #رباعیات
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا: شيخا، هر آنچه گویی هستم
آيا تو چنان که می نمایی هستی
👤 #خیام
📚 #رباعیات
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
دشمن چو از هر حیله ای در ماند
سلسله ی دوستی بجنباند...
پس کارها بکند به دوستی
که هیچ دشمن نکند به دشمنی...!
👤 #سعدی
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
سلسله ی دوستی بجنباند...
پس کارها بکند به دوستی
که هیچ دشمن نکند به دشمنی...!
👤 #سعدی
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
آهن و فولاد هر دو از یک کوره می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است
ناکسی گر بر کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا خس نشیند قعر دریا گوهر است...
👤 #صائب_تبریزی
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است
ناکسی گر بر کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا خس نشیند قعر دریا گوهر است...
👤 #صائب_تبریزی
■ #شعر
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
رثای غزاله
لا
حالی که به نخجیر آیی از کشمیر
شالی از دریا آیی با
حالی که به آن گودی بی ما آیی
و سیاه آیی خوابایی از مخفیدر
حالی که ندانی که نمیدانی نه، دانی میدانی
با آن لب بالا برگشته بالا
لالا لالا تو غزاله لا
حالی که تو بازوها را خالی کردی از خیل سودا
برگشتی به زبانِ پیش از بودنِ خود لا
با سینهی مغروری مفرد سرشاری از خود بی شیرازه لا لالا لا
«گِریم تا او نکشاند خود را
ما را بکشد خود را نکشاند»
این را یک زنکودکِ عاشق پیش از خود مرگیدنِ او میگفت
حالی که بجنباند به بیابان سر را گورآهو
که ببوساند خود را به فضای پوشان
که بیندازد دنیا را شرقی در مخفیدر
نه، دانی میدانی تو غزاله لا
خوابی و بخوابی خوابی و بخوانی دربردر
اویانم دنیا را تا زیبا شد
بِتوام خود را تا حدِ نمنیدن
لالایم تا مرز خود ــ مرگیدن
که شوم کفنش
و زنیدن را طلبم
بتِ چینی خفته در پرده
که خراسانِ ابروهایش آمودریا را دربردر
حالی که مویم نیمهی آن مینیاتور بی عاشقه را مویم لا
خشک آید آن جنگل که تو را از خود ناویزدها
خشک آید! نیمهی آن بی عاشقه را لا حالا مویم
معشوقه در گودی آن شانهی خوابآور و خرابآباد
طاوسی روی آور
محزونهی ذیلِ ناهیدِ باران
بالا بالا
بارانِ بالا
و بلایی مشتق از شقهی شاعر و کفن در وا
به نخفتن گفته آری و جهان را اما خفته آنجا در مخفیدر
حالا به مصاف آید با مور آنجا آن میلاوِ رودکیی ریگِ آمودریا
و زبانش میلاویه از او و سه بوس از آن سبزه با لبهای بی چشمِ شاعر
لالا
تو غزاله لا
لالا
مویم لا بی صاحبِ «شبهای تهران» را
و نگفتن را گویم گفتن را که نگفتن را گفتن لا
و زنیدن را طلبم
اویانم دنیا را تا زیباشد
نمنم از از
از از نمنم ای «راحله»ی «گردوشکنان»، گویم با باتو بی از
و جلوتر نروم
طاهر شدنت را نتوانم دیدن زیرزمینی شدنت را نتوانم
و بیایم این زیرزمین
که هستهی خرما را برمیگیریم
و مغز گردو را در خرما میکاریم
طاووسی روی آور در مغز گردو در خرما لا لا
گیسو از روی پیشانی با انگشتی خونین به کنار
و طراوت غوغا تو غزاله
لا لا لا
#شعر #صوتی
#رضا_براهنی
#غزاله_علیزاده
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
لا
حالی که به نخجیر آیی از کشمیر
شالی از دریا آیی با
حالی که به آن گودی بی ما آیی
و سیاه آیی خوابایی از مخفیدر
حالی که ندانی که نمیدانی نه، دانی میدانی
با آن لب بالا برگشته بالا
لالا لالا تو غزاله لا
حالی که تو بازوها را خالی کردی از خیل سودا
برگشتی به زبانِ پیش از بودنِ خود لا
با سینهی مغروری مفرد سرشاری از خود بی شیرازه لا لالا لا
«گِریم تا او نکشاند خود را
ما را بکشد خود را نکشاند»
این را یک زنکودکِ عاشق پیش از خود مرگیدنِ او میگفت
حالی که بجنباند به بیابان سر را گورآهو
که ببوساند خود را به فضای پوشان
که بیندازد دنیا را شرقی در مخفیدر
نه، دانی میدانی تو غزاله لا
خوابی و بخوابی خوابی و بخوانی دربردر
اویانم دنیا را تا زیبا شد
بِتوام خود را تا حدِ نمنیدن
لالایم تا مرز خود ــ مرگیدن
که شوم کفنش
و زنیدن را طلبم
بتِ چینی خفته در پرده
که خراسانِ ابروهایش آمودریا را دربردر
حالی که مویم نیمهی آن مینیاتور بی عاشقه را مویم لا
خشک آید آن جنگل که تو را از خود ناویزدها
خشک آید! نیمهی آن بی عاشقه را لا حالا مویم
معشوقه در گودی آن شانهی خوابآور و خرابآباد
طاوسی روی آور
محزونهی ذیلِ ناهیدِ باران
بالا بالا
بارانِ بالا
و بلایی مشتق از شقهی شاعر و کفن در وا
به نخفتن گفته آری و جهان را اما خفته آنجا در مخفیدر
حالا به مصاف آید با مور آنجا آن میلاوِ رودکیی ریگِ آمودریا
و زبانش میلاویه از او و سه بوس از آن سبزه با لبهای بی چشمِ شاعر
لالا
تو غزاله لا
لالا
مویم لا بی صاحبِ «شبهای تهران» را
و نگفتن را گویم گفتن را که نگفتن را گفتن لا
و زنیدن را طلبم
اویانم دنیا را تا زیباشد
نمنم از از
از از نمنم ای «راحله»ی «گردوشکنان»، گویم با باتو بی از
و جلوتر نروم
طاهر شدنت را نتوانم دیدن زیرزمینی شدنت را نتوانم
و بیایم این زیرزمین
که هستهی خرما را برمیگیریم
و مغز گردو را در خرما میکاریم
طاووسی روی آور در مغز گردو در خرما لا لا
گیسو از روی پیشانی با انگشتی خونین به کنار
و طراوت غوغا تو غزاله
لا لا لا
#شعر #صوتی
#رضا_براهنی
#غزاله_علیزاده
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Telegram
مرگ یک مرد
چه یادگار سیاهی نهاد بر درگاه
کسی که نعرهی خود را به آفتاب رساند
و هیچ رحم نکرد
به چشم خویش، به آن آفتاب خرمایی
که هیچ رحم نکرد
و مثل آب رها کرد بازوانش را
که بر سواحل تابان شانههای بلند
حمایلی ز افقهای روشنایی بود
غروب گونهی نابش، هزار مردمک دیده را پریشان کرد
و در حواشی آیینههای پیر و کدر
کسی که سایهی خود را به آفتاب رساند
به خویش خیره شد و در هراس باقی ماند
و پشت کرد
به این رذالت گسترده بر بساط زمان
و خلق، خلق شهید از کرانه نالیدند:
«به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید»
که مردهایم به داغ بلند بالایی
چه یادگار سیاهی نهاد بر درگاه
کسی که رحم نکرد
کسی که ماتم خود را به آفتاب رساند
#غمهای_بزرگ_ما -
در رثای غلامرضا تختی
#شعر
#رضا_براهنی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
چه یادگار سیاهی نهاد بر درگاه
کسی که نعرهی خود را به آفتاب رساند
و هیچ رحم نکرد
به چشم خویش، به آن آفتاب خرمایی
که هیچ رحم نکرد
و مثل آب رها کرد بازوانش را
که بر سواحل تابان شانههای بلند
حمایلی ز افقهای روشنایی بود
غروب گونهی نابش، هزار مردمک دیده را پریشان کرد
و در حواشی آیینههای پیر و کدر
کسی که سایهی خود را به آفتاب رساند
به خویش خیره شد و در هراس باقی ماند
و پشت کرد
به این رذالت گسترده بر بساط زمان
و خلق، خلق شهید از کرانه نالیدند:
«به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید»
که مردهایم به داغ بلند بالایی
چه یادگار سیاهی نهاد بر درگاه
کسی که رحم نکرد
کسی که ماتم خود را به آفتاب رساند
#غمهای_بزرگ_ما -
در رثای غلامرضا تختی
#شعر
#رضا_براهنی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شعر_شرف
حسین گفتن و دلباختن به خوی یزید
بدا به غیرت ما کوفیان عصر جدید!
چه سود در کنفِ رنگ و ریب فرسودن
مدام بردهی تزویر و زور و زر بودن
چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال
حسین گفتن و آتشزدن به بیتالمال!
حسین کوفی پیمانشکن نمیخواهد
حسین سینهزن راهزن نمیخواهد
حسین را ز مرامش شناختن هنر است
حسین دیگری از نو نساختن هنر است
بزرگ فلسفهی قتل شاه دین این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
#سعید_بیابانکی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
حسین گفتن و دلباختن به خوی یزید
بدا به غیرت ما کوفیان عصر جدید!
چه سود در کنفِ رنگ و ریب فرسودن
مدام بردهی تزویر و زور و زر بودن
چه سود دل به غمت دادن و زبانم لال
حسین گفتن و آتشزدن به بیتالمال!
حسین کوفی پیمانشکن نمیخواهد
حسین سینهزن راهزن نمیخواهد
حسین را ز مرامش شناختن هنر است
حسین دیگری از نو نساختن هنر است
بزرگ فلسفهی قتل شاه دین این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
#سعید_بیابانکی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
دادِ خود از کس نیابم جز مگر
زآنکه او از من به من نزدیکتر
کین منی از وی رسد دم دم مرا
پس ورا بینم چو این شد کم مرا
#مولانا
#شعر_شب
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
زآنکه او از من به من نزدیکتر
کین منی از وی رسد دم دم مرا
پس ورا بینم چو این شد کم مرا
#مولانا
#شعر_شب
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#شعر: سپیدهٔ_عشق
آسمان همچو صفحهٔ دل من
روشن از جلوه های مهتابست
امشب از خواب خوش گریزانم
که خیال تو خوشتر از خوابست
خیره بر سایه های وحشی بید
می خزم در سکوت بستر خویش
باز دنبال نغمه ای دلخواه
می نهم سر به روی دفتر خویش
تن صدها ترانه می رقصد
در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رویا رنگ
می دود همچو خون به رگهایم
آه ... گویی ز دخمهٔ دل من
روح شبگرد مه گذر کرده
یا نسیمی در این ره متروک
دامن از عطر یاس تر کرده
بر لبم شعله های بوسهٔ تو
می شکوفد چو لاله گرم نیاز
در خیالم ستاره ای پر نور
می درخشد میان هالهٔ راز
ناشناسی درون سینهٔ من
پنجه بر چنگ و رود می ساید
همره نغمه های موزونش
گوییا بوی عود می آید
آه ... باور نمی کنم که مرا
با تو پیوستنی چنین باشد
نگه آن دو چشم شور افکن
سوی من گرم و دلنشین باشد
بی گمان زان جهان رویایی
زهره بر من فکنده دیدهٔ عشق
می نویسم به روی دفتر خویش
( جاودان باشی ای سپیدهٔ عشق )
#فروغ_فرخزاد
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
آسمان همچو صفحهٔ دل من
روشن از جلوه های مهتابست
امشب از خواب خوش گریزانم
که خیال تو خوشتر از خوابست
خیره بر سایه های وحشی بید
می خزم در سکوت بستر خویش
باز دنبال نغمه ای دلخواه
می نهم سر به روی دفتر خویش
تن صدها ترانه می رقصد
در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رویا رنگ
می دود همچو خون به رگهایم
آه ... گویی ز دخمهٔ دل من
روح شبگرد مه گذر کرده
یا نسیمی در این ره متروک
دامن از عطر یاس تر کرده
بر لبم شعله های بوسهٔ تو
می شکوفد چو لاله گرم نیاز
در خیالم ستاره ای پر نور
می درخشد میان هالهٔ راز
ناشناسی درون سینهٔ من
پنجه بر چنگ و رود می ساید
همره نغمه های موزونش
گوییا بوی عود می آید
آه ... باور نمی کنم که مرا
با تو پیوستنی چنین باشد
نگه آن دو چشم شور افکن
سوی من گرم و دلنشین باشد
بی گمان زان جهان رویایی
زهره بر من فکنده دیدهٔ عشق
می نویسم به روی دفتر خویش
( جاودان باشی ای سپیدهٔ عشق )
#فروغ_فرخزاد
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه راز و نیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
#شعر_شب
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه راز و نیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
#شعر_شب
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 امروز سیوسومین سالگرد درگذشت #محمدحسین_شهریار و روز #شعر و #ادب_فارسی است. اما در این ویدئو به رابطه شهریار با موسیقی پرداختهایم.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat