⭕️پایان مجلس دهم و چند نکته ...
✍️محمّدآزاد جلالی زاده
الف " امروز صدای زنگ پایان مجلس دهم نواخته شد ' مجلسی که در ابتدایش با هیاهوی عجیب تَکرار می کنم ها شوری چونان #انقلاب_مشروطیت به راه انداخت و امیدها را باز زنده کرد امّا در انتها سقوطی چونان اعدام دکتر فاطمی را در یادها زنده ساخت ' مجلسی فشل ، بی کارکرد ، هیاهویی ، باری به هر جهت و ناکارآمد که بسیاری را برآشفت امّا از یک جهت به نظر نگارنده مجلسی مظلوم که در بند بعد چرایی آن را بیان می کنم.
ب " اساساً مجلس دهم در ایران و به طور کل مجلس های اخیر در پهنه ی سیاست ایران مظلوم بوده و خواهند بود . چرا که جایگاه ' پایگاه و فلسفه ی وجودی مجلس در زمان و مکان کنونیِ نظم مستقر سیاسی به راستی مشخص نیست ' اساساً دقیقاً مشخص نیست که با وجود نظارت استصوابی همه جانبه و شدید شورای نگهبانی که کاملاً به سمت و سوی محافظه کاری رادیکال کشیده شده بر ساز و کار مجلس از ابتدای شروع ثبت نام کاندیداها تا نقطه ی پایانی کارشان ' مجلس بایست چکار کند و بلاتکلیفی اساساً منجر به " اسکیزوفرنی سیاسی" می شود . از سوی دیگر بقیه ی نهادهای موثر قدرت به مجلس تنها نگاهی رانتی برای پیشبرد اهداف خاص خودشان و مجموعه هایشان را دارند و مجلس اساساً به کارتل اقتصادی عده ای بدل شده است.
ج " در شرایط کنونی فردی که می خواهد نماینده ی مجلس شود از روز اول ثبت نام بایست پاسخگوی دولتمردان ' امنیتی ها ' شبه امنیتی ها ' شورای نگهبانی ها ' لابی گرها و صدها افراد روی پرده و بویژه پشت پرده ی سیاست باشد و در این پروسه #حریتش و همه هویت سیاسی اش ستانده می شود و از آنجاست که وقتی با کمینه ترین مشارکت مردمی وارد ساختار قدرت و مجلس می شود آنگاه است که حتی اگر #مهندس_بازرگان هم باشد تنها و تنها چیزی که برایش باقی می ماند پر کردن جیب هایی است که از بس' به این و آن برای قانع کردن رشوه داده است خالی خالی ست و کنون زمان پر کردن آنهاست .
د " بر خلاف بسیاری که هنوز اندک کورسوی امیدی دارند متاسفانه معتقدم در جمهوری اسلامی ' بایست زنگ پایان عملی و عملیاتی مجلس به صدا در آید و شاید بایست خیلی وقت ها پیش این زنگ به صدا در می آمد . مجلس نه تنها در راس امور نیست که اساسا در امور جایگاهی ندارد و بزنگاهی برای زد و بندهای مالی و حزبی پر بازده و پرسود شده است و بازیهای پوشالی نمایندگی و نماینده شدن و خدمت به مردم و مواردی از این دست تنها برای نوشتن مقالات بی فایده چونان این نوشته !؟ به کار می آید .
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️محمّدآزاد جلالی زاده
الف " امروز صدای زنگ پایان مجلس دهم نواخته شد ' مجلسی که در ابتدایش با هیاهوی عجیب تَکرار می کنم ها شوری چونان #انقلاب_مشروطیت به راه انداخت و امیدها را باز زنده کرد امّا در انتها سقوطی چونان اعدام دکتر فاطمی را در یادها زنده ساخت ' مجلسی فشل ، بی کارکرد ، هیاهویی ، باری به هر جهت و ناکارآمد که بسیاری را برآشفت امّا از یک جهت به نظر نگارنده مجلسی مظلوم که در بند بعد چرایی آن را بیان می کنم.
ب " اساساً مجلس دهم در ایران و به طور کل مجلس های اخیر در پهنه ی سیاست ایران مظلوم بوده و خواهند بود . چرا که جایگاه ' پایگاه و فلسفه ی وجودی مجلس در زمان و مکان کنونیِ نظم مستقر سیاسی به راستی مشخص نیست ' اساساً دقیقاً مشخص نیست که با وجود نظارت استصوابی همه جانبه و شدید شورای نگهبانی که کاملاً به سمت و سوی محافظه کاری رادیکال کشیده شده بر ساز و کار مجلس از ابتدای شروع ثبت نام کاندیداها تا نقطه ی پایانی کارشان ' مجلس بایست چکار کند و بلاتکلیفی اساساً منجر به " اسکیزوفرنی سیاسی" می شود . از سوی دیگر بقیه ی نهادهای موثر قدرت به مجلس تنها نگاهی رانتی برای پیشبرد اهداف خاص خودشان و مجموعه هایشان را دارند و مجلس اساساً به کارتل اقتصادی عده ای بدل شده است.
ج " در شرایط کنونی فردی که می خواهد نماینده ی مجلس شود از روز اول ثبت نام بایست پاسخگوی دولتمردان ' امنیتی ها ' شبه امنیتی ها ' شورای نگهبانی ها ' لابی گرها و صدها افراد روی پرده و بویژه پشت پرده ی سیاست باشد و در این پروسه #حریتش و همه هویت سیاسی اش ستانده می شود و از آنجاست که وقتی با کمینه ترین مشارکت مردمی وارد ساختار قدرت و مجلس می شود آنگاه است که حتی اگر #مهندس_بازرگان هم باشد تنها و تنها چیزی که برایش باقی می ماند پر کردن جیب هایی است که از بس' به این و آن برای قانع کردن رشوه داده است خالی خالی ست و کنون زمان پر کردن آنهاست .
د " بر خلاف بسیاری که هنوز اندک کورسوی امیدی دارند متاسفانه معتقدم در جمهوری اسلامی ' بایست زنگ پایان عملی و عملیاتی مجلس به صدا در آید و شاید بایست خیلی وقت ها پیش این زنگ به صدا در می آمد . مجلس نه تنها در راس امور نیست که اساسا در امور جایگاهی ندارد و بزنگاهی برای زد و بندهای مالی و حزبی پر بازده و پرسود شده است و بازیهای پوشالی نمایندگی و نماینده شدن و خدمت به مردم و مواردی از این دست تنها برای نوشتن مقالات بی فایده چونان این نوشته !؟ به کار می آید .
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📝📝انقلاب مشروطیت و استبداد دینی
✍✍ #احمد_زیدآبادی
♈️در آستانۀ انقلاب مشروطیت که از یک سو، دخالت دو همسایۀ قدرتمند شمالی و جنوبی در امور داخلی ایران به حد رسوا و تحقیرآمیزی رسیده بود و از سوی دیگر استبداد سلطنتی و فساد دیوانی امکان هر گونه اصلاح را از کشور سلب کرده بود؛ جامعۀ ایران برای تداوم حیات خود نیاز به تغییر و تحولی عمیق احساس میکرد. اینکه این تغییر و تحول در چه زمینهای و با چه رویکردی انجام شود؛ به نظر میرسد برای نیروهای تأثیرگذار در صحنۀ سیاسی کشور چندان روشن نبود.
♈️در واقع، از مجموع نوشتهها و گفتههای نیروهای دخیل در انقلاب مشروطیت ایران چنین بر میآید که نیازِ عینی جامعۀ ایرانی به ظهور یک دولتِ ملی با تمام مختصات و ویژگیهای آن، به مثابۀ نیروی نامرئی و نیمه خودآگاهی عمل کرده و مشروطهخواهان را به پیش رانده است.
♈️به عبارت دیگر، مشروطهخواهان نیاز عینی به تأسیس حقوق ناشی از تابعیت را به طور شهودی یا غریزی حس میکردند؛ اما نمیخواستند این حقوق با مبانی اسلام و به ویژه تشیع در تعارض و یا تضاد قرار گیرد. با توجه به روند تأسیس ملت - دولتها در اروپا ظاهراً چارۀ کارِ آنان تغییر جایگاه مذهب از عرصۀ دولت و شئون سیاسی جامعه به سطح اجتماع و وجدان فردی بوده است؛ بدین معنا که مذهب از جایگاه یک عقیدۀ سیاسی کاملاً فراگیر به یک نهاد اجتماعی یا رفتار مدنی و یا اخلاق و معنویات فردی تغییر مکان یابد. در آن شرایط تاریخی به نظر میرسد ظهور چنین نگرشی به مذهب، دور از افق دید متفکران و در عین حال پر مخاطره بوده است؛ از همین رو، مشروطهخواهان در پی تعریفی از نظام مشروطه بر آمدند که از هر جهت با تشیع سازگار افتد.
♈️مهمترین کوشش در این زمینه از سوی میرزا محمد حسین غروی نائینی صورت گرفت که خود مقیم نجف بود و در حوزۀ حاکمیت عثمانی میزیست. نائینی بدون آنکه هیچکدام از مفروضات و اصول موضوعۀ آیین تشیع را تضعیف و یا از آنها عدول کند، با روشی کلامی ثابت کرد که در دوران غیبت، یک حکومت مشروطه یا مقیده، به مبانی اسلام و شیعه بسیار نزدیکتر است تا یک پادشاهی مطلقۀ استبدادی. در حقیقت، میرزای نائینی در صدد چارهجویی برای جامعۀ شیعیانی برآمد که به علت فساد و ناکارآمدی استبداد حاکم رو به انقراض میرفت.
♈️از این رو، نائینی هدف و مقصد خود را تبیین یک حکومت ملی در چارچوب مرزهای سیاسی ایران و تعیین نسبت آن با تعالیم شیعه قرار نداد؛ بلکه در صدد بر آمد تا با روزآمد کردن پارهای از مفاهیم مندرج در سنت دینی، جامعۀ شیعی را با بخشی از نیازهای روز آشتی دهد. از همین رو، وی در توضیح مفاهیمی همچون "حریت" ، "مساوات" و "قانونگذاری" که فقیهان مشروعهخواه آنها را سبب نابودی دین میدانستند؛ به محتوای مدرن این مفاهیم نپرداخت، بلکه آنان را در چارچوب مورد قبول دوران درخشان تمدن اسلامی تفسیر کرد.
♈️از منظر حقوق ناشی از ملت - دولت، حریت یا آزادی بیشتر به معنای آزادی هر نوع عقیده و بیان، مساوات یا برابری به معنای برابری حقوق همۀ اتباع قطع نظر از نوع دین و مسلکشان و قانونگذاری به معنای حق نمایندگان ملت برای تصویب هر قانونی که اکثریت آنها به آن رأی دهند، تفسیر میشد؛ حال آنکه میرزای نائینی آزادی را به معنای حقِ نهی حاکمان از ظلم و ستم و یا هر نوع منکر شرعی و عرفی، مساوات را برابری در مقابل قانون، بدون برابر بودن حقوق مسلمانان با غیرمسلمانان و قانونگذاری را تنها در حوزۀ مصالح امور مسلمین در چارچوب قواعد شرع تعریف میکرد.
♈️با این همه، علمای مشروعهخواه به رغم استحکام استدلالهای فقهی و کلامی میرزای نائینی در رد استبداد سلطنت مطلقه، از مخالفت با مشروطه دست بر نداشتند. شاید برخی از آنها به طور شهودی دریافته بودند که حریت و مساواتِ مورد نظر مشروطهخواهان در چارچوبهای مورد اشارۀ میرزای نائینی محصور نمیماند و در غایت خود به چیزی جز آزادی عقیده و برابری همۀ اتباع در برابر قانون ختم نمیشود. شاید هم برخی از آنان به علت جمود فکری ناشی از تعصب و انزوای فکری، از نیازهای روز جامعه آگاه نبودند و از بیم تضعیف و از دست دادن جایگاه اجتماعی خود، هر نوع روزآمد کردن آموزههای دینی را هم بدعت به شمار میآوردند.
♈️احتمالاً از همین روست که میرزای نائینی در رسالۀ خود، با لحنی صریح و بیسابقه نوک حملۀ خود را از استبداد سیاسی به سمت استبداد دینی نشانه میرود و مبارزه با حافظان استبداد دینی را بسی سختتر از مبارزه با استبداد سیاسی بر میشمرد....
(برگرفته از کتاب الزامات سیاست در عصر ملت-دولت تألیف نگارنده)
#انقلاب_مشروطیت
#میرزای_نائینی
#استبداد_دینی
#مشروعه_خواهان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍✍ #احمد_زیدآبادی
♈️در آستانۀ انقلاب مشروطیت که از یک سو، دخالت دو همسایۀ قدرتمند شمالی و جنوبی در امور داخلی ایران به حد رسوا و تحقیرآمیزی رسیده بود و از سوی دیگر استبداد سلطنتی و فساد دیوانی امکان هر گونه اصلاح را از کشور سلب کرده بود؛ جامعۀ ایران برای تداوم حیات خود نیاز به تغییر و تحولی عمیق احساس میکرد. اینکه این تغییر و تحول در چه زمینهای و با چه رویکردی انجام شود؛ به نظر میرسد برای نیروهای تأثیرگذار در صحنۀ سیاسی کشور چندان روشن نبود.
♈️در واقع، از مجموع نوشتهها و گفتههای نیروهای دخیل در انقلاب مشروطیت ایران چنین بر میآید که نیازِ عینی جامعۀ ایرانی به ظهور یک دولتِ ملی با تمام مختصات و ویژگیهای آن، به مثابۀ نیروی نامرئی و نیمه خودآگاهی عمل کرده و مشروطهخواهان را به پیش رانده است.
♈️به عبارت دیگر، مشروطهخواهان نیاز عینی به تأسیس حقوق ناشی از تابعیت را به طور شهودی یا غریزی حس میکردند؛ اما نمیخواستند این حقوق با مبانی اسلام و به ویژه تشیع در تعارض و یا تضاد قرار گیرد. با توجه به روند تأسیس ملت - دولتها در اروپا ظاهراً چارۀ کارِ آنان تغییر جایگاه مذهب از عرصۀ دولت و شئون سیاسی جامعه به سطح اجتماع و وجدان فردی بوده است؛ بدین معنا که مذهب از جایگاه یک عقیدۀ سیاسی کاملاً فراگیر به یک نهاد اجتماعی یا رفتار مدنی و یا اخلاق و معنویات فردی تغییر مکان یابد. در آن شرایط تاریخی به نظر میرسد ظهور چنین نگرشی به مذهب، دور از افق دید متفکران و در عین حال پر مخاطره بوده است؛ از همین رو، مشروطهخواهان در پی تعریفی از نظام مشروطه بر آمدند که از هر جهت با تشیع سازگار افتد.
♈️مهمترین کوشش در این زمینه از سوی میرزا محمد حسین غروی نائینی صورت گرفت که خود مقیم نجف بود و در حوزۀ حاکمیت عثمانی میزیست. نائینی بدون آنکه هیچکدام از مفروضات و اصول موضوعۀ آیین تشیع را تضعیف و یا از آنها عدول کند، با روشی کلامی ثابت کرد که در دوران غیبت، یک حکومت مشروطه یا مقیده، به مبانی اسلام و شیعه بسیار نزدیکتر است تا یک پادشاهی مطلقۀ استبدادی. در حقیقت، میرزای نائینی در صدد چارهجویی برای جامعۀ شیعیانی برآمد که به علت فساد و ناکارآمدی استبداد حاکم رو به انقراض میرفت.
♈️از این رو، نائینی هدف و مقصد خود را تبیین یک حکومت ملی در چارچوب مرزهای سیاسی ایران و تعیین نسبت آن با تعالیم شیعه قرار نداد؛ بلکه در صدد بر آمد تا با روزآمد کردن پارهای از مفاهیم مندرج در سنت دینی، جامعۀ شیعی را با بخشی از نیازهای روز آشتی دهد. از همین رو، وی در توضیح مفاهیمی همچون "حریت" ، "مساوات" و "قانونگذاری" که فقیهان مشروعهخواه آنها را سبب نابودی دین میدانستند؛ به محتوای مدرن این مفاهیم نپرداخت، بلکه آنان را در چارچوب مورد قبول دوران درخشان تمدن اسلامی تفسیر کرد.
♈️از منظر حقوق ناشی از ملت - دولت، حریت یا آزادی بیشتر به معنای آزادی هر نوع عقیده و بیان، مساوات یا برابری به معنای برابری حقوق همۀ اتباع قطع نظر از نوع دین و مسلکشان و قانونگذاری به معنای حق نمایندگان ملت برای تصویب هر قانونی که اکثریت آنها به آن رأی دهند، تفسیر میشد؛ حال آنکه میرزای نائینی آزادی را به معنای حقِ نهی حاکمان از ظلم و ستم و یا هر نوع منکر شرعی و عرفی، مساوات را برابری در مقابل قانون، بدون برابر بودن حقوق مسلمانان با غیرمسلمانان و قانونگذاری را تنها در حوزۀ مصالح امور مسلمین در چارچوب قواعد شرع تعریف میکرد.
♈️با این همه، علمای مشروعهخواه به رغم استحکام استدلالهای فقهی و کلامی میرزای نائینی در رد استبداد سلطنت مطلقه، از مخالفت با مشروطه دست بر نداشتند. شاید برخی از آنها به طور شهودی دریافته بودند که حریت و مساواتِ مورد نظر مشروطهخواهان در چارچوبهای مورد اشارۀ میرزای نائینی محصور نمیماند و در غایت خود به چیزی جز آزادی عقیده و برابری همۀ اتباع در برابر قانون ختم نمیشود. شاید هم برخی از آنان به علت جمود فکری ناشی از تعصب و انزوای فکری، از نیازهای روز جامعه آگاه نبودند و از بیم تضعیف و از دست دادن جایگاه اجتماعی خود، هر نوع روزآمد کردن آموزههای دینی را هم بدعت به شمار میآوردند.
♈️احتمالاً از همین روست که میرزای نائینی در رسالۀ خود، با لحنی صریح و بیسابقه نوک حملۀ خود را از استبداد سیاسی به سمت استبداد دینی نشانه میرود و مبارزه با حافظان استبداد دینی را بسی سختتر از مبارزه با استبداد سیاسی بر میشمرد....
(برگرفته از کتاب الزامات سیاست در عصر ملت-دولت تألیف نگارنده)
#انقلاب_مشروطیت
#میرزای_نائینی
#استبداد_دینی
#مشروعه_خواهان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴بر اساس کدام نص؟
#احمد_زیدآبادی؛
چرا در دنیای اسلام از میانِ عارفان، متکلمان، فیلسوفان، مورخان، محدثان، مفسران و فقیهان، این فقط فقیهانند که خود را سخنگوی رسمی و انحصاری دیانت اسلام میدانند و حق تکفیر و تفسیق و ارتداد مسلمین را برای خود قائلند؟
آنها این قدرتِ منحصر به فرد را از کجا به دست آوردهاند؟ کدام نص متقن این موقعیت ویژه را برای آنان تعیین کرده است؟
تا پیش از پیدایش علوم نوین، فقیهان در واقع حقوقدانان عصر خود بودهاند. کاربرد حقوق نیز عمدتاً در سیاست و حکومت بوده است؛ حال آنکه عرفان و کلام و فلسفه و تاریخ و حدیث و تفسیر ربط چندانی به حکومتداری نداشتهاند. با این حساب، آیا قدرت فقیهان از نقش آنها به عنوان بازوی حقوقی حکومتها در طول قرنها نبوده که به رغم منقضی شدنِ نسبی این نقش پس از انقلاب مشروطیت، همچنان تداوم پیدا کرده است؟
من البته به خلاف برخی نواندیشان دینی، نه فقه را به ذات خود ناپسند میدانم و نه غالب فقیهان را مشتاق انحصارطلبی. اما این دانش و حاملان آن به روزگار ما دچار چالشهای عمیقی شدهاند که اگر بنا به اقتضائات زمان متحول نشوند، سودمندی تاریخی خود را از دست خواهند داد و آنگاه برای حفظ موقعیت خود، چه بسا به گونهای بیسابقه به ابزار تکفیر و ارتداد توسل خواهند جست.
#انقلاب_مشروطیت
#قدرت_فقیهان
#تکفیر_و_ارتداد
#دانش_حقوق
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
چرا در دنیای اسلام از میانِ عارفان، متکلمان، فیلسوفان، مورخان، محدثان، مفسران و فقیهان، این فقط فقیهانند که خود را سخنگوی رسمی و انحصاری دیانت اسلام میدانند و حق تکفیر و تفسیق و ارتداد مسلمین را برای خود قائلند؟
آنها این قدرتِ منحصر به فرد را از کجا به دست آوردهاند؟ کدام نص متقن این موقعیت ویژه را برای آنان تعیین کرده است؟
تا پیش از پیدایش علوم نوین، فقیهان در واقع حقوقدانان عصر خود بودهاند. کاربرد حقوق نیز عمدتاً در سیاست و حکومت بوده است؛ حال آنکه عرفان و کلام و فلسفه و تاریخ و حدیث و تفسیر ربط چندانی به حکومتداری نداشتهاند. با این حساب، آیا قدرت فقیهان از نقش آنها به عنوان بازوی حقوقی حکومتها در طول قرنها نبوده که به رغم منقضی شدنِ نسبی این نقش پس از انقلاب مشروطیت، همچنان تداوم پیدا کرده است؟
من البته به خلاف برخی نواندیشان دینی، نه فقه را به ذات خود ناپسند میدانم و نه غالب فقیهان را مشتاق انحصارطلبی. اما این دانش و حاملان آن به روزگار ما دچار چالشهای عمیقی شدهاند که اگر بنا به اقتضائات زمان متحول نشوند، سودمندی تاریخی خود را از دست خواهند داد و آنگاه برای حفظ موقعیت خود، چه بسا به گونهای بیسابقه به ابزار تکفیر و ارتداد توسل خواهند جست.
#انقلاب_مشروطیت
#قدرت_فقیهان
#تکفیر_و_ارتداد
#دانش_حقوق
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat