"صدای ملّت"
8.6K subscribers
147K photos
72.4K videos
162 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
#حتما_بخوانید

🔴 افشاگری‌های میرقلی‌خان شروع شد: همسر سابقم عامل خرید و واردات تجهیزات ضد شورش در سال ۸۸ بود

🔸شهرزاد میرقلی‌خان در ویدئویی که به تازگی منتشر کرده بخش‌هایی از مطالب کتاب دردست چاپ خود را به گفته خودش تا ۲ ماه آینده منتشر می‌شود فاش کرد. او در این ویدئو از محسن سبحانی‌نیا (محمود سیف) همسر سابق خود به عنوان مهره کلیدی دور زدن تحریم‌ها نام برد و مقامات جمهوری اسلامی را تهدید کرد در صورتی که خواسته‌های ۸ گانه‌اش که به گفته خودش در نامه به مقام رهبری مطرح شده برآورده نشود فرآیند دور زدن تحریم‌ها را افشا خواهد کرد. او همچنین اتهاماتی را علیه برخی چهره‌ها از جمله مجتبا خامنه‌ای فرزند رهبری، محمود احمدی‌نژاد، حسین طائب، محسن رضایی و محمدباقر قالیباف مطرح کرد.

🔸چکیده گفته‌های میرقلی‌خان را بخوانید:

🔸کتاب دومم معضل حیاتی برای حکومت جمهوری اسلامی است. به مجرد اینکه از زندان آمریکا به ایران برگشتم می‌دانستند من شاهدی هستم که در صورتی که زبان به سخن بگشایم مرگ نظام حتمی است!...

🔸در زندان آمریکا خیلی مسائل را که در مورد محمود سیف می‌دانستم نوشته بودم... محمود سیف مغز متفکر دور زدن تحریم‌ها و خرید تسلیحات برای سپاه، نیروی انتظامی و ارگان‌های وابسته به آن‌هاست.

🔸من پس از جلسه اتریش به صورت کاملا ناخواسته در هچل برنامه‌های آقایان افتادم. او همچنین در رساندن این محموله‌ها به پیروان جمهوری اسلامی در لبنان، سوریه، افغانستان و عراق نقش اساسی داشت. اگر چه در زمان دستگیری ما در قضیه دوربین دید در شب، مقامات تمام افکار را منحرف کردند و گفتند ایشان یک دلال ساده بوده...

🔸سال ۸۸ اتفاقات زیادی در ایران افتاد. خرید تمام ماشین‌های ضد شورش، سپرها، دستبندها و باتوم‌های برقی و خیلی چیزهای دیگر را که دیدید، توسط محمود سیف برنامه‌ریزی و انجام شد.

🔸ایشان با ثبت شرکت‌های مختلف در کشورهای مختلف از جمله امارات، اسپانیا، آلمان، ایتالیا و... از طریق ال‌سی‌های یوزانس این خریدها را انجام می‌داد. بدون اینکه نامی از محمود سیف برده شود.

🔸وقتی من می‌گویم شاهدی هستم که برای آقایان قیامت بر پا می‌کنم حقیقت را می‌گویم. (افشاگری) برای من خرجی ندارد. خرج‌اش ۴ تا ایمیل به سفرای کشورهای مختلف است که در آن اسم بانک‌ها و شرکت‌ها را بدهم و مدل ماشین‌های ضد شورش و سپرها را بگویم. کشورها می‌دانند این را به چه کسی فروخته‌اند./ سحام نیوز

👇👇👇

@sedayeslahat
🔴 #حتما_بخوانید

🔸 سخن یک شاگرد فاسد با خسرو حسینیان!

حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی لطفی:
روح الله(خسرو) حسینیان در یک گفتگوی اینترنتی به نقل از یکی از حضاری که در جلسه فرودین 68 با آیت الله خمینی شرکت داشته اند گفته: « امام گفته آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی که تربیت می کند فاسد است»!
به لحاظ سندی؛ چرا نامبرده از نام این ناقل ابا دارد؟ در این جلسه آقایان: خامنه ای، هاشمی، اردبیلی، امینی، موسوی و احمد خمینی شرکت داشتند، کدامیک ناقل این خبرند؟ چرا طی 30 سال گذشته هیچ کدام ادعای حسینیان را ذکر نکردند؟!
به لحاظ درایی و محتوایی؛ فرض کنیم حسینیان با آن سابقه امنیتی – قضایی که خون در میان اندوخته خویش دارد، دروغ نگفته باشد، آیا یک فقیه می تواند فقیه دیگر را تفسیق کند؟ بر اساس چه قانون و قاعده و نرم فقهی و شرعی چنین قضاوتی صادر شده است!؟ اگر به لیست شاگردان مرحوم منتظری نظری افکنیم چه باید بگوئیم؟
بازهم فرض کنیم از آقای خمینی در اوج عصبانیت و خشمی که اطرافیان و دسیسه گران ایجاد کردند چنین قضاوتی صادر شده باشد، ولی این جمله ایشان را، با آخرین جمله خطاب به آیت الله منتظری(6 / 1/ 68) چگونه توجیه کنیم که: « حوزه و نظام از نظرات شما استفاده کنند»!؟ آیا استفاده از یک فقیه فاسد؟! چاه ویل تناقض را چگونه توجیه می کنید؟! مؤسسه نشر آثار امام چرا سکوت می‌کند؟!
جناب حسینیان، شما عادل! و من به یک شاگرد فاسق! شما اگر عنصر نفوذی نباشید که در صدد تخریب آیت الله خمینی باشید، حداقل در خط آنان نیستید؟! شما فکر می کنید با نقلیات و تحلیل های این چنینی، اعتبار چه کسی را خدشه دار می کنید؟ نسلی که امروز به راحتی به اندیشه ها ونظرات آیت الله منتظری دسترسی دارند، آیا با قضاوت شما و هم پالگی های شما همگون می شوند؟ شما فکر می کنید با تخریب آیت الله منتظری که اعتبارش با تعریف و تمجید این و آن به دست نیامده، بر اعتبار دیگران می افزایید؟ نه این چنین است! کمی از لاک خود بیرون آمده و کافی است به اطراف خود نگاه کنید که خواهید دید هیچ کسی را به عنوان الگو و گروه مرجع برای این مردم باقی نگذاشته اید. رشد گرایش به دیگر ادیان و مذاهب که در اظهارات اخیر آقای علوی وزیر اطلاعات نمایان است، آیا دست پخت شما و امثال ملاّیان مدعی عدالت نیست؟!

👇👇👇

@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

انتشار کلیپی در فضای مجازی که در آن دانش آموزان با آهنگ های یکی از خوانندگان مشغول رقص کودکانه اند، باز ولوله ای در دل برخی مسئولان و نیز #علی_مطهری انداخته و بشدت آنها را هراسان و نگران ساخته که چه نشسته اید، با رقص و پایکوبی چند کودک دبستانی #بیضه_اسلام به خطر افتاده است!
این جماعت دل نگران مخالف با هرگونه شادی و نشاط کودکان، اغلب همان هایی هستند که در برابر سوختن چند دانش آموز در اثر آتش بخاری نفتی، چوب حراج به اموال عمومی به ثمن بخس بنام خصوصی سازی، بی ارزش شدن پول ملی، اختلاس های چند هزار میلیاردی، فسادهای سیاسی، مالی و اخلاقی برخی مسئولان و نمایندگان مجلس، گسترش شدید فقر و تضادهای اجتماعی و طبقاتی، سرقت و زورگیری در روز روشن، رشوه و ارتشاء، قاچاق مواد مخدر، اعتیاد خانمان سوز جوانان، ..... و خودفروشی برخی زنان و دختران بخاطر فقر که اکثرا نتیجه برنامه ها و سیاست های غلط به اجرا درآمده می باشد، خم به ابرو هم نمی آورند!
اینجاست که می توان به عمق مفهوم حرفی پی برد که می گوید: «چهار چيز عامل سقوط حکومت‌هاست: رها کردن اصول و چسبيدن به فروع و مقدم داشتن اراذل و موخر داشتن افاضل».

✍️ اکبر اعلمی


@sedayeslahat
🔴🔴 #حتما_بخوانید

محرمانه‌بازی را تمام کنید، لطفا!

✍️ مصطفی داننده:

رئیس دیوان محاسبات کشور می‌گوید: « در اولین گزارشی که به مجلس دادیم، ۱۰۰ هزار مدیر پایه که حقوق و مزایای آنها رسیدگی شد، ۳۹۴ نفر حقوق نامتعارف و غیر قانونی داشتند. پس از آن، گزارش محرمانه‌ای به رئیس مجلس و کمیسیون مجلس شورای اسلامی و سران دو قوه دیگر دادیم و گزارش خیلی محرمانه هم دادیم که دستگاه، موضوع و فرد در آن گزارش آمد.»
عادل آذر در ادامه اشاره می‌کند:« علاوه بر پرداخت حقوق‌های نامتعارف، وام‌های نامتعارف با سودهای صفر درصد و یا یک درصد و مانند آن هم داشتیم. حدود ۷۰ پرونده از دستگاه‌های مختلف بابت حقوق‌های غیر قانونی برای رسیدگی قضائی به دادسرا ارسال کردیم که بر اساس آرای صادره، ۵۷ میلیارد تومان به خزانه بازگشت.»

محرمانه‌بازی را تمام کنید، لطفا!
این که به حقوق‌های نجومی رسیدگی می‌کنند کار بسیار خوبی است. اما مشخص نیست چرا گزارش‌های بعدی دیوان محاسبات به رییس مجلس محرمانه و خیلی محرمانه بوده است؟
مگر اینها اسرار نظامی و امنیتی کشور است که باید محرمانه باشد؟
اصلا مگر می‌شود در مورد کسانی که دستشان را در خزانه کرده‌اند و با چند دست برای خود حقوق بر می‌دارند، محرمانه حرف زد؟ اصلا این همه محرمانه بازی چه دردی از مشکلات کشور دوا کرده است؟
واقعا اگر مدیری در باب گرفتن حقوق تخلف کرده است، باید نامش به همه گفته شود. مردم باید بدانند آقای زید یا عمر به دلیل گرفتن حقوق پیش از آنچه قانون به او اجازه داده بود از کار برکنار و حتی راهی زندان شده است.
در این پرونده‌ها مردم ذی‌نفع هستند و باید از جزییات آنها آگاه شود. این مدیران از حق مردم برداشته‌اند و جیب‌های خود را پر کرده‌اند.
در روزگاری که مردم برای گرفتن یک وام 5 میلیونی، به ضامن، چک و سفته احتیاج دارند، چگونه است که یک فرد می‌تواند وام با سود صفر درصد بگیرد؟ نهادهای نظارتی دقیقا کجا هستند و چه می‌کنند؟ بانک مرکزی چه نظارتی به سیستم وام دهی بانک‌های خود دارد؟
یک جوان تازه ازدواج کرده از بدو رفتن به خانه بخت، به سودی که به بانک باید بدهد فکر می‌کند و یک دو جین آدم به راحتی از بانک‌های کشور وام می‌گیرند تازه برخی از آنها پس هم نمی‌دهند.

آقای آذر در مصاحبه خود گفته است « متأسفانه در برخی موارد، قوانین اجازه پرداخت حقوق‌های نامتعارف را داده است.»
آقایان و خانم‌های نماینده مگر شما از این قوانین خبر ندارید؟ چرا دست به روی دست گذاشته‌اید؟ تقریبا بیش از یک سال است که از انتشار حقوق‌ نجمومی می‌گذرد، در این مدت برای اصلاح قانون حقوق‌ها چه کردید؟
مگر وظیفه شما در پارلمان تصویب قوانینی به نفع مردم نیست؟ پس چرا در این مدت به نفع مردم اقدام نکردید؟ چقدر دیگر از پول این کشور باید در جیب مدیران و آقازاده‌ها برود تا شما به فکر بیفتید تا قوانینی برای جلوگیری از فساد تصویب کنید؟
57 میلیارد تومان به خزانه کشور برگشته است! می‌دانید این پول به جای تولید و صنعت کجا بوده است؟ بله، در جیب مدیران!
محرمانه‌ها را کنار بگذارید تا مدیران بدانند اگر از قانون تخطی کنند هم با مجازات روبرو خواهند شد و هم نامشان در کوی برزن جار زده خواهد شد.

👇👇👇

@sedayeslahat
🔴🔴 #حتما_بخوانید

🔸نفوذی ها با ریش در راهپیمایی و نمازجمعه شرکت می کنند و کروات انگلیسی هم ندارند

🔸روز شنبه ۱۵ تیرماه ۹۸ روزنامه خراسان در یادداشتی عجیب به موضوع نفوذ در مراکز کشور پرداخت و خصوصیات آنها را کسانی دانست که «کاسه داغ تر از آش هستند» و بعضا «نیروهای اصیل انقلاب را از میدان به در کردند»

🔸شاید نگاهی به اظهارات هفته های گذشته بتواند بیشتر از پیش روشن کند که یادداشت روزنامه خراسان در مورد نفوذی ها با چه پیش زمینه ای نوشته شده است. خراسان در این یادداشت می نویسد: نفوذی یعنی کسی که در حساس ترین موقعیت ها در لباس دوست و با ظاهر خودی دارد بی سروصدا ضربه های عمیق را به ریشه می زند، اگر دنبال نفوذی ها می گردید دنبال پرچم آمریکا و کت وشلوار شوروی یا کلاه اسرائیل و کراوات انگلیس نباشید!

🔸هفته گذشته در جلسه سخنگوی قوه قضائیه از او درباره کشف شبکه جاسوسی آمریکایی سئوال شد. او در این باره توضیح داد که « در نیمه دوم سال ۹۷با تلاش سربازان گمنان امام زمان این شبکه پیدا شد. عوامل آن در مراکز حساسی شاغل بودند از جمله مراکز نظامی، انتظامی وزارت دفاع و مراکز هسته ای و زیرساخت های عمومی کشور.» از میان متهمان دستگیر شده دو نفر حبس های طویل المدت گرفتند. اسماعیلی همچنین خبر داده بود که «تعداد دیگری که نظامی بودند، در دادسرای نظامی پرونده آنها بررسی شد و به خاطر نوع فعالیت آنها برایشان درخواست اعدام شده که در نوبت برگزاری دادگاه قراردارند»

🔸خراسان اما در بررسی نفوذی ها با طرح این سئوال که «فرض کنید دور از جانتان خود شما نفوذی باشید و بخواهید به سهم خود برای آسیب رساندن به انقلاب و نظام بکوشید و برای سرنگونی انقلاب تلاش کنید، چه خواهید کرد؟» می نویسد: «قطعا با ظاهر انقلابی و شعارهای انقلابی به میدان می آیید و بیکار هم نخواهید بود!»

🔸اما نکته مهم اینجاست که نویسنده ظاهرا سعی دارد نفوذی ها را سابقه دار و با قدمت طولانی معرفی کند. از همین رو به سراغ ریشه های آن در ابتدای انقلاب رفته و با ترسیم آشفتگی ابتدای انقلاب می نویسد: «در چنین وضعیت ملتهب و آشفته ای نیروهای مخالف و افراد غیر معتقد به آرمان های انقلاب و عناصر تشکیلات فراماسونری و بهایی ها و وابستگان صهیونیست ها و عوامل منافقین و ... به یک باره نابود و محو نشدند! بسیاری از این افراد در کشور باقی ماندند و در آن فضای آشفته خود را همرنگ جماعت کردند و به طور طبیعی نه تنها ریش گذاشتند و در نماز جماعت و راهپیمایی و نماز جمعه حضور یافتند، بلکه در طول این چهار دهه کاسه داغ تر از آش شدند و چه بسا هرجا توانستند نیروهای اصیل انقلاب را هم از میدان به در کردند!»

🔸حالا سئوال این است که این افراد که در ضربه سال گذشته نیروهای امنیتی دستگیر و بعضا برایشان حکم اعدام صادر شده است، از کدام دسته هستند؟ علی القاعده آنها که از ابتدای انقلاب در آن وضعیت رنگ عوض کرده و کاتولیک تر از پاپ شدند، امروز یا بازنشسته هستند یا در مراکزی تا این حد حساس فعال نیستند. با این وجود چرا آنها را بقایی ابتدای انقلاب می خوانند؟

🔸با این همه می توان نشانه های مهمی از تغییر در نگرش ها را در این دست مقالات دید. روزگاری که رضا گلپور به سفارش امنیتی ها علیه اصلاح طلبان پروژه های جاسوسی تولید و منتشر می کرد، برخی حامیانشان را به جایی رساند که متوجه شدند، نفوذ را باید در میان همین طیف جستجو کنند. همان طیفی که با فریاد آی دزد آی دزد سردادن دنبال پنهان کردن دم خروس خود هستند.

🔸کسانی که به تعبیر روزنامه خراسان در حال «مشغول کردن نظام و مردم به مسائل حاشیه‌ای و مقطعی و بی اهمیت هستند و یا مشغول هزینه درست کردن برای رهبری است»

🔸خراسان حتی تعابیر تندتری هم برای آنها به کار برمی نویسد: آنها مشغول «احمق جلوه دادن روحانیت، ایجاد شکاف بین قشرهای مختلف مردم و بستن راه انتقاد و گفتگو هستند.»/ امتداد


👇👇👇

@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

🔴روایت موسوی تبریزی از اعدام های دهه 60/برخورد کلی اشتباه بود اما مسلما حق شان اعدام بود/آیت الله منتظری گفت در آینده برای نظام بد می شود

سیدحسین موسوی تبریزی، دادستان دهه 60 و عضو مجمع مدرسین حوزه علمیه قم درباره اعدام‌های سال ۶۷ و عدم شفاف سازی آن گفت:
در واقع پس از حمله مرصاد که بعد از قطعنامه رخ داد، امام گروهی را تشکیل دادند تا با منافقین زندانی‌ صحبت کنند و بدانند چه کسی توبه کرده و چه کسانی هنوز به سازمان وفادارند. هر کسی ادعای توبه می‌کرد و راضی به مصاحبه می‌شد، یا آزاد می‌شد یا در زندان باقی می‌­ماند و هر کسی توبه نمی‌کرد یا حاضر نبود توبه­‌اش را در مصاحبه اعلام کند، اعدام می‌شد.

برخورد کلی اشتباه بود. اما وقتی آنها به کسانی که در عملیات مرصاد شرکت کرده بودند اعلام وفاداری ‌کردند، مسلماً حق­‌شان اعدام بود. حکم شرعی برای گروهی که به یک کشور مسلمان حمله می‌­کنند و همه آنهایی که حاضرند به حمله‌­وران متعهد بمانند، در زمان امیرالمومنین هم اعدام بود.

می­‌دانم که آقای منتظری گفته بودند این قضیه در آینده برای نظام و انقلاب بد تمام می‌­شود/ اعتماد

👇👇👇

@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

یک جنبۀ ماجرا!

#احمد_زیدآبادی:
میزان نارضایتی مردم از شرایط کنونی کشور افزایش یافته است. این مطلب را وزیر کشور به رغم تأکیدش بر کاهش میزان تجمعات اعتراضی در سال جاری گفته است.
نارضایتی عمومی مهمترین خوراک رقابت‌های سیاسی در هر کشور است. طبعاً هر نیروی سیاسی در هر کشوری می‌کوشد تا از نارضایتی جامعه به سود خود بهره ببرد.
نیروهای سیاسی موسوم به "برانداز" در خارج از کشور، با شروع اعتراض‌های خیابانی در دی ماه سال 96 کوشیدند تا به نوعی رهبری آن اعتراض‌ها را به عهده گیرند. آنها به دلایل زیادی از جمله پراکندگی و درگیری‌های داخلی بین خود، ناآشنایی با وضعیت پیچیدۀ ایران و استفاده از ادبیاتی که اقشار فرهنگی جامعه را سخت بیمناک می‌کند، توفیقی در این جهت عایدشان نشد.
با این حال، گویا نارضایتی عمومی زمینه‌ای برای رقابت بی‌سابقه بین نیروهای رقیب در داخل نظام فراهم کرده است که در تاریخ جمهوری اسلامی تجربه نشده است.
مهمترین بازندۀ نارضایتی عمومی، آشکارا جناح اصلاح‌طلب و میانه‌رو حکومت است که به درست یا نادرست، مسبب وضع موجود کشور تلقی می‌شود و همین موضوع جناح مقابل آنها را به طمع انداخته است تا از نارضایتی مردم به نفع خود در انتخابات اسفند آینده استفاده کند.
جناح مقابل اما یکپارچه نیست. بخشی از آنها نیروهای محتاط و آشنا به دشواری‌های وضعیت کشورند و از این رو علاقمندند تا رقابت با رقیبان خود را از حدود و ثغور رقابت‌های دوره‌های پیشین، چندان فراتر نبرند تا به ثبات نظام سیاسی لطمه‌ای وارد نشود. بخشی از آنها اما در دنیای دیگری سیر می‌کنند. آنها عملکرد دولت حسن روحانی را به همان شدت و قوت نیروهای برانداز، "فاجعه‌بار" می‌دانند با این تفاوت که براندازان فاجعه را به کلیت نظام و آنها به قوۀ مجریه و تا حدی قوۀ مقننه نسبت می‌دهند.
به عبارت دیگر، آنها نیز می‌خواهند بر نارضایتی عمومی برای پیروزی در انتخابات سوار شوند. این اما برای خود الزاماتی دارد.
نارضایتی نسبی و ملایم و کنترل شدۀ عمومی معمولاً زمینه‌ساز بهره‌برداری نیروهای سیاسی معتدل و میانه‌رو است، اما نارضایتی‌های شدید و مهار دررفته، نیروی بسیار تندرو و رادیکالی را برای نمایندگی خود طلب می‌کند.
از این رو، نمایندگی ناراضیان نوعی زبان بسیار تند و تهاجمی و گزنده را ضروری می‌سازد، زبانی که بنا به منطقِ ذاتی خود، بعید است فقط به دو قوۀ از قوای حاکم محدود بماند!
در حقیقت از مدت‌ها پیش نوعی شیفتگی هیستریک نسبت به قدرت، بسیاری از فعالان درون نظام سیاسی را به بیان حرف‌ها و انجام فعالیت‌هایی واداشته است که ترویج "هرج و مرج" صفت مناسبی برای توصیف آن است. این هرج و مرج در درجۀ نخست ذهنی و فکری است اما به تدریج در حال عینیت بخشیدن به خود است و به نظرم می‌رسد که نتایج حاصل از آن، امان تمام نامزدهای انتخاباتی و جناح‌های سیاسی را در انتخابات آینده خواهد برید.
این تازه فقط یک جنبۀ ماجراست!

@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

چه خوب بود در کنار دادگاه های زنجیره‌ای علیه مفسدان اقتصادی، چند دادگاه متخلفان دستگاه قضایی نیز از طرف آن قوه علنی می شد/ مبارزه با فساد را نباید موفقیت قوه قضاییه بدانند

✍️ سيد محمدعلی ابطحی/ چگونه مبارزه با فساد ملی می شود؟

آن چه می خوانید داستان کوتاه نیست. یک آرزوی قشنگ وشدنی است: حداقل تصور کنیداین اتفاق بیفتد.
اگر هر چند روز یکبار وقتی رییس قوه قضاییه می رود پشت میزش بنشیند نامه ای به امضای رییس جمهور ببیند که باقید فوریت روی میزش قرار دارد و تا آن را باز کند ببیند رییس جمهور نوشته است بنا به گزارش واحد های نظارتی دولت، این افراد در حوزه اجرایی کشور در سطوح مختلف در این مدت تخلف کرده اند. موارد تخلف که منجر به فسادهای کلان مالی و دست بردن به جیب بیت المال شده است ونیاز به محاکمه دارد را لیست کرده باشد. رییس قوه قضاییه در هامش نامه به سرعت نامه را برای اجرای عدالت با رعایت کامل قانون به قاضی ذیربط ارسال می کرد.
هنوز مشغول به کار نشده، نامه دیگری دریافت کند. رییس مجلس گزارشهایی از تخلفات و زد وبندهایی که در مجلس و در میان نمایندگان اتفاق افتاده را به رییس قوه می داد و او هم به قاضی ارجاع می کرد.
بعد خود رییس قوه معاون مربوطه اش را صدا می زد و می گفت، در این مدت کدامیک از قضات، مسئولان، کارمندان قوه قضاییه، تخلف کرده اند. رشوه ای، حق حسابی، ظلمی ؟ لیست آنها را می گرفت و به قاضی امین ارجاع می داد.
نامه هایی از دفتر رهبری برای فسادهای افرادی درر سازمانهای وابسته، فرماندهان سپاه ونیروهای نظامی و انتظامی.
این کار ملی اگر انجام شود، فواید فراوانی دارد:
یک: مفسدان نمی توانند خود را در دالانهای جناحی و یا سازمانی مخفی کنند ودفاعی به اسم تضعیف دستگاه ها به کمک مفسدان نمی رود.
بدترین آفت همه دستگاه های کشور این است که گمان کنند مجموعه تحت نظر آنان پاک است و باید از آن دفاع کنند و به خاطر تضعیف نشدن مجموعه بزرگی که در اختیار دارند، باید لاپوشانی کنند ویا حداقل نگذارند با رو شدن مفاسد در حوزه کاری آنها تضعیف شوند.
در حالی که بزرگترین موفقیت برای هر دستگاهی، اعلام مفاسد و مفسدین توسط مدیریت عالی خود آن دستگاه هاست که می تواند اعتماد عمومی را جلب کند و آن مجموعه را تقویت کند نه تضعیف.
آدمهای خوب وبد در همه جا هستند. اعلام مفاسدو مفسدین توسط روسا ومسئولین وحمایت از ارجاع پرونده آنان به سیستم قضایی نشان از تصمیم برای پاک کار کردن است. چه خوب بود مثلا در کنار دادگاه های زنجیره ای قابل تقدیر این روزها علیه مفسدان اقتصادی، چند دادگاه متخلفان دستگاه قضایی نیز ازطرف آن قوه علنی می شد.
دو: وقتی روسای قوا و دستگاه های مختلف کشورر متولی معرفی و شناسایی فساد در حوزه خودشان باشند، می توانند تمهیدی کنند که مشکلات جانبی مدیریتی کمتر شود.
سه: دستگاه قضایی می تواند با خیال راحت وبدون دغدغه فساد ستیزی قانونی وعلنی انجام دهد. برای جلب اعتماد مردم و از آن مهمتر برای مدیریت پاک، قاضی نباید نگران مسایل حاشیه ای باشد. باید با اتقان و با توجه به مر قانون وبدون تاثیر پذیری به نحوی حکم صادر کند.
برای تمهید اینکه همه قوا در امر مبارزه با مفاسد اقتصادی بسیج شوند و این حرکت متوقف نشود، البته مهمترین وظایف بر عهده خود قوه قضاییه است.
آنها باید:
= قضاتی را برای مبارزه با مفاسد دستگاه ها بگمارند که به بی طرفی مشهور و به حقوقدانی واحکام عادلانه پایبند و به نپذیرفتن توصیه شهره باشند تا جوسازی های مفسدان اثر منفی نداشته باشد.
= مبارزه با فساد را نباید موفقیت قوه قضاییه بدانند و باید در تبلیغات و رفتار آن را امر ملی بشمارند تا هیچ دستگاهی خود را در مقابل سیستم قضایی نبیند.
= استمرار در این مبارزه علنی هم راز جلب اعتماد مردم است. آفت بدی است مبارزه های مقطعی.
بریدن غده پیشرفته مفاسد اقتصادی در شرایط فعلی پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است. همه باید خود را در از بین بردن این غده سهیم ببینند.
دعواها و اختلاف نظر ها را به خاطر خدا، مردم، مملکت در این حوزه وارد نکنید.

@sedayeslahat
🔴🔴 #حتما_بخوانید

نظارت استصوابی در حال استحاله جمهوری اسلامی به امارت داعشی است

#سید_مصطفی_تاجزاده:

خدای قانون اساسی خدایی است که باوجود حاکمیت مطلق بر جهان، «انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می‌آید اعمال می‌کند».

نظارت استصوابی با نفی و طرد خدایی که اراده‌اش بر حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش تعلق گرفته، مروج خدایی است که به جماعتی برگزیده، اختیار تعیین سرنوشت جامعه را می‌دهد تا آن حق خداداد را از انسان بگیرد؛ جماعتی ویژه که براساس تفسیری انسدادآور نظارت و حاکمیت بر ملت را حق انحصاری خود می‌خواند، تا حاکمیت و نظارت ملت بر حکومت را منتفی کند.

به ما وعده دادند عصر جمهوری اسلامی مرحله تکامل‌یافته مشروطیت باشد و اصل حاکمیت بلاقیدوشرط ملت بر سرنوشت خود را تثبیت می‌کند. اما اگر چند سطر از بیانیه‌ مراجع ثلاث مشروطه را با بیانیه‌ اخیر شورای نگهبان و عملکرد استصوابی آن مقایسه کنیم، شاهد پس‌رفت تاسف‌باری می‌شویم که در سه دهه اخیر رخ داده است.

از نظر رهبران دینی انقلاب مشروطه در ۱۱۳ سال قبل، "مبعوثان (نمایندگان) ملت امنایی خواهند بود که خود ملت، از راه معاشرت کامل، آنها را به وثاقت و امانت و درایت کامله شناخته، برای مراقبت در امور حکومتی انتخاب نمایند".

اکنون به کجا رسیدیم؟ به آنجا که استصوابیون بر فراز قانون اساسی و بنیادین‌ترین اصل آن، یعنی حق مسلم "حاکمیت انسان بر سرنوشت خود" جا خوش کرده‌اند و می‌کوشند با نفی حق انتخاب آزاد ملت، و البته با دو مرحله‌ای کردن انتخابات، رای‌دادن را بی‌فایده و بی‌معنا و پارلمان را بی‌خاصیت و عقیم کنند.

داعش دموکراسی و انتخابات (سازوکار شناخته‌شده اعمال حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش) را "شرک" و در تضاد با حاکمیت خدا می‌خواند. نظارت استصوابی نیز که بر صغارت ملت ایران بنیان نهاده شده، در حال استحاله جمهوری اسلامی به امارت داعشی است. حد نهایی آن نیز تایید تحلیل کثیری از براندازان است که عصر حاکمیت اسلام را دوره "صغارت ملت" معرفی می‌کنند.


#عضویت_در_کانال
👇👇👇

@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

پرسش از سید محمود علوی

#احمد_زیدآبادی:
گویا سید محمود علوی وزیر اطلاعات در کمیسیون امنیت ملی مجلس گفته است که مازیار ابراهیمی مورد کوچکترین اهانت و شکنجه‌ای قرار نگرفته است.
این در حالی است که مازیار ابراهیمی اصرار دارد که در دوران بازداشت خود تحت شکنجه‌های هولناکی قرار گرفته است.
فرض کنیم ما بخواهیم در این ماجرا مطلقاً بی‌طرف باشیم و تا روشن شدن تمام زوایای حادثه، در بارۀ میزان صحت و سقم این دو ادعا داوری نکنیم.
در این میان اما یک نکتۀ محرز و مورد قبل هر دو طرفِ دعوا وجود دارد و آن اینکه ابراهیمی در دوران بازداشتش، به دروغ به نقش خود در ترور متخصصان هسته‌ای کشور اعتراف کرده است.
حال پرسش این است که چطور ممکن است یک متهم بدون آنکه مورد کوچکترین اهانت یا شکنجه‌ای قرار گیرد، در مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شود و به دروغ به موضوعی اعتراف کند که حکم آن در جمهوری اسلامی بدون برو برگشت اعدام است؟
یعنی می‌توان پذیرفت که یک شهروند پس از بازداشت، بدون کمترین فشاری متقاعد شده است که مثلاً "فی‌سبیل‌الله" جرم و جنایتی را به گردن گیرد که هیچ نقشی در آن نداشته است؟
این پرسشی است که پاسخ آن در وهلۀ نخست به عهدۀ آقای علوی است.

@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

فهمِ یک خودسوزی

عباس عبدی:
در پی طرح خبر خودسوزی یک خانم جلوی دادگاه انقلاب، در یک گروه اجتماعی بر اهمیت فهم و چرایی این رویداد تأکید شد. فرد محترمی این پرسش مهم را مطرح کرد که؛ با وجود مشکلاتی هم چون بیکاری و تاخیر سن ازدواج که مساله مهم جوانان کشور است و طرح روشنی هم برای آن دیده نمی شود پرداختن به موضوع حضور زنان در ورزشگاهها با این حجمی که در رسانه های خارجی و داخلی دیده می شود جای تامل جدی دارد. البته واقعا باید دید چه اتفاقی افتاده که برای چنین موضوعی کسی حاضر به خودسوزی می شود؟

به نظر بنده اگر این موضوع دقیق بررسی شود شاید مسائل مهمی روشن شود. متاسفانه سیاست رسمی در ایران دوست ندارد که اتفاقات اجتماعی به بحث عمومی گذاشته شود. به گمانم اکنون و با فوت این خانم مسأله مهم‌تر هم شده است و باید به آن پرداخت.

ابتدا خوب است نگاهی به خانواده‌ی این دختر بیاندازیم. پدر او جانباز ساکن قم و یک خانواده‌ی متدین است که ۸ فرزند دارد. این‌ها را درگفتگویی با یک خبرگزاری گفته است. پدر معتقد است که دخترش بدون اطلاع خانواده برای دیدن مسابقه به تهران آمده و اگر اطلاع داشتند اجازه این کار را به او نمی‌دادند. وی ۲۹ ساله بوده، دو مدرک کارشناسی زبان و کامپیوتر داشته. پدر وی آنقدر متشرع بوده که مجاز بودن دیدن فوتبال از تلویزیون را برای دختر سؤال کرده و چون گفته‌اند اشکالی ندارد اجازه داده که دخترش فوتبال را از طریق تلویزیون تماشا کند.

با این مقدمات پرسش فوق از اهمیت بیشتری برخوردار است. دختری ۲۹ ساله که مجرد است، دو مدرک کارشناسی دارد (هر دو خوب و کاربردی‌اند)، ساکن شهر قم و از خانواده‌ای پرجمعیت، متدین و جانباز است و بیکار هم بوده است.

به نظر می‌رسد برای اعضای چنین خانواده‌ای حتی فکر کردن به خودکشی نیز غیرقابل تصور است چه رسد به این که درباره‌ی یک مسأله‌ی به ظاهر نه چندان مهم یعنی دیدن یک مسابقه‌ی فوتبال از نزدیک و کشیده شدن به دادگاه، جلوی دادگستری اقدام به خودسوزی کند. در حالی خودسوزی کرده که با صدای بلند و در خیابان فریاد هم می‌زده است. جالب‌تر این که اتهام او را توهین به مأموران انتظامی و جریحه‌دار کردن عفت عمومی اعلام کرده‌اند و اصل تلاش او برای ورود به ورزشگاه را اتهام ندانسته‌اند. شاید به این علت که چنین رفتاری اساساً غیرقانونی نیست.

پس چرا او اقدام به خودسوزی اعتراضی کرده است؟ فهم این اتفاق برای کسانی موجب پرسش می‌شود که قادر نیستند خودشان را جای این دختر و دختران دیگر قرار دهند. انتظارات آنان از رفتارهای دیگران بر اساس پیش‌فرض‌های خودشان شکل می‌گیرد. خودشان چون شغل دارند، زندگی دارند، با هنجارهای رسمی تطابق دارند و آنها را ظالمانه و تبعیض‌آمیز نمی‌دانند، آینده‌ی خود را تیره نمی‌بینند، با سوءرفتار مواجه نمی‌شوند، پس دلیلی نمی‌بینند که دست به اقدامی اعتراضی زده و یا دست به خودسوزی بزنند.

در حالی که باید مسأله را به گونه‌ای دیگر و از زاویه‌ی این دختر و سایر جوانان دید. مسأله‌ی اصلی این نیست که یک مسابقه‌ی فوتبال را بتوان از نزدیک دید یا نه، مسأله‌ی اصلی تبعیضی است که احساس می‌کنند. مسأله این است که می‌پرسند بر اساس کدام قانون چنین محدودیتی را اعمال می‌کنید؟ مسأله این است که اگر در جایی هم قانون دیده شود می‌پرسند که کدام و چه نسبتی از مردم با آن موافق‌اند؟ ایا انان حقی در انتخاب نمایندگان موافق دیدگاه خود برای ورود به نهاد قانونگذاری را دارند؟

مسأله این است که انواع و اقسام فساد و اختلاس و ناکارآمدی را به چشم می‌بینند ولی در عین حال متوجه‌اند که فقط با آنان است که شدید و تند برخورد می‌شود. مسأله این است که حکومت به آنان اعتماد ندارد و آنان هم اعتماد متقابل خود را از دست می‌دهند. در فضای بی‌اعتمادی هر اتفاقی می‌تواند رخ دهد، مسأله این است که می‌بینند مسئولین در برابر فشار فیفا پاسخگو‌یند اما در برابر مردم خود نه. مسأله این است که می‌بینند دادرسی‌ها فرآیند منصفانه‌ای را طی نمی‌کند، پس چگونه می‌توانند مرجع مناسبی برای تحقق عدالت باشند؟

این خانم، هم بیکار بوده و هم سن او برای ازدواج از میانگین سنی دختران در ازدواج اول ۶ سال بیشتر بوده است و هم دو مدرک کارشناسی مفید (به لحاظ بازار کار) داشته و از خانواده جانباز و متدین و ساکن قم بوده ولی فقط به خاطر این مساله و این رفتار خود را آتش زده است. او و امثال او با چه صدایی باید پیام دهند که ما بشنویم؟

متاسفانه هنوز هم بجای ان که خودمان به طرح مسائل بپردازیم نگران سوء استفاده‌های آن طرف آبی‌ها هستیم و از آبی‌های این طرف غفلت می‌کنیم و بجای پاسخگویی داخلی مجبور به پاسخگویی به فیفا می‌شویم.
👇👇👇
@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

وقتی مسؤولان و مدیران کشور، فاجعه وضع اقتصادی را به روی خودشان نمی آورند

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا زائری/ چون وا نمی كنی گرهی، خود گره مباش!

اين روزها وضع اقتصادي زندگی مردم واقعا سخت و طاقت فرساست و شرايط معيشتی افراد عادی جامعه به بدترين وضع ممكن و قابل تصور رسيده است. هرگز طي همه اين سالها اوضاع مالي طبقه متوسط و پايين تر از آن، تا اين اندازه فجيع نبوده است.
تورم شديد و روزافزون، محدوديت هاي ناشي از تحريم، سياست هاي نادرست اقتصادي دولت، خيانت و سوءاستفاده دانه درشت ها و عوامل مختلف ديگر سرنوشتي تلخ را براي عموم شهروندان رقم زده است كه آثار و نشانه هاي آن به خوبي در فضاي عمومي جامعه و در سطح كشور مشاهده مي شود.
اما در كنار همه فشارهاي فراوان و تلخي هاي ناگوار، اين كه كسي از مسؤولان و مديران كشور اين فاجعه را به روي خودش نمي آورد بدتر است!
شايد اگر كسي مي آمد و صادقانه و شفاف به اين شرايط سخت اعتراف مي كرد و به مردم مي گفت: مي فهميم كه شما چه مي كشيد! ما نيز همراه و همدرد شماييم! آن وقت تحمل اين سختي ها براي مردم راحت تر مي شد.
شايد بپرسيد آيا بدتر از بدتر هم وجود دارد؟ خواهم گفت: آري، زيرا نه تنها مردم اين اظهار همدردي را نمي شنوند و نمي بينند بلكه برعكس، شاهد تفاخر و تكاثر بخش هايي از طبقات مرفه و بي درد جامعه هستند!
امير مؤمنان در وظيفه رهبران جامعه اسلامي مي فرمايد: بايد سطح زندگي شان همسطح پايين ترين طبقات جامعه باشد "كيلا يتبيغ بالفقير فقره"
تا فقر و ناكامي مردم را آشفته نسازد و به خشم نياورد و به طغيان نكشاند!
حرمان و فقر حرارت دارد و مي سوزاند، زخم مي زند و درد دارد اما وقتي فراگير باشد باز قابل تحمل است. ولي وقتي فقير ببيند در پيش چشم و كنار گوش او شكم هايي از فرط پرخوري ورم كرده اند، اما او براي درمان همسرش يا ثبت نام مدرسه فرزندش درمانده است ديگر نمي تواند تحمل كند.
وقتي از رهبري جامعه و مرجعيت اجتماعي سخن مي گوييم جايگاه رسانه ملي از همه بالاتر است.
صدا و سيما براي افكار عمومي نقش امامت و مرجعيت دارد و در اين دوران تاريخي سخت و دشوار جامعه متأسفانه شاهد آن هستيم كه آگهي هاي بازرگاني صدا و سيما دارد بر روح و جان مخاطب عمومي تازيانه مي زند و زخم وارد مي سازد.
براي شكنجه زنداني گرسنه بوي كباب را به مشامش مي رسانند و جلوي چشمش مي خورند يا در مقابل زنداني تشنه آب مي نوشند!
اينك آگهي هاي بازرگاني سيما دقيقا دارد همان نقش را براي خانواده هاي عموم شهروندان ايفا مي كند.
تلويزيون اكنون شده است وسيله اي براي كسب درآمد بيشتر صاحبان ثروت كه براي تجارت خود ماليات لازم را هم نمي پردازند و از رسانه ملي براي افزايش ثروت خود بهره مي برند و رسانه ملي هم - كه اكنون تنها وسيله تفريح و اوقات فراغت عمرمي شهروندان است- هر روز و هر ساعت روح و روان آنان و فرزندان شان را به آتش مي كشد و به طغيان و خشم وخروش شان مي كشاند.
پيش چشم گرسنگان خوردني ها و نوشيدني هاي رنگارنگ را با آب و تاب فراوان و اثرگذاري بالا، نمايش مي دهد و - بدون آن كه كمترين نظارت و كنترلي بر پخش محتوا و مفهوم آگهي ها اعمال شود - خانه ها و زندگي هايي را به آنها نشان مي دهد كه حتى در خواب هم نمي توانند ديد!
آيا دردمند آگاه و مسؤول دانايي هست كه هشدارها را بشنود و به كار بندد، تا اگر نمي تواند گره از كار فروبسته وضع اقتصادي مردم بگشايد لااقل خودش گره نباشد و دردي به دردهاي مردم اضافه نكند؟
(يادداشت روزنامه خراسان)

@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

حضور بانوان در ورزشگاه و قربانی شدن فقه و فقاهت!

سید حمید علوی:

1. سالها دین و فقه و فقاهت و فتوا را خرج این مساله کردیم که خدا با حضور بانوان در استادیوم های ورزشی فوتبال آقایان مخالف است و این حکم الله است.
2. البته بودند فقهای تیزبینی که سریع اظهار نظر نکردند و مساله را به موضوع شناسی شورای فرهنگ عمومی کشور موکول کردند و....
3. امروز هم سمبه پرزور فیفا، فتوا و فقه را به حاشیه رانده و ترس از تعلیق فوتبال همه را به نوعی سکوت هوشمندانه و البته قهرمانانه وادار کرد.
4. ای کاش دین و فقه و خدا را خرج این امور که پایش آن قدر محکم نیست نمی کردیم از آن جهت می گویم آن قدر محکم نیست چون اگر محکم بود حکم فیفا که سهل است فیلا هم کاری از پیش نمی برد.
5. برخی امور دیگر هم که بیشتر ذوقیات متفقهین یا ناشی از تمایلات فردی متدین فقه دان است ممکن است روزی با سمبه پرزوری به سرنوشت همین حضور بانوان در ورزشگاه های فوتبال مردانه منجر شود پس چقدر خوب که قبل از این فشارهای پرشور خودمان اذعان کنیم که خیلی هم معلوم نیست نظر خدا این باشد تا لااقل جوانان و مؤمنان نسبت به بقیه احکام الله قطعی یا ظنی معتبر مشکوک نشوند.
6. شاید شاید مسائلی مانند کنسرت نشان دادن یا ندادن ساز موسیقی -کروات- حجاب برای همه حتی غیر مسلمانان کشور _ رییس جمهور شدن زنان _ ساختن یا نساختن فیلم برای شمس و مولانا و حافظ و....و.... از مصادیق مساله بالا باشد البته شاید.
7. آنچه در این مساله حضور بانوان در ورزشگاه فوتبال قربانی شد بی شک فقه و فقاهت و استحکام احکام الله و فتوا بود!

@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

پذیرش وکالت بدون دریافت حق‌الوکاله از معترضان بازداشت شده

#سید_علی_مجتهدزاده، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری در توییتی که با استقبال گسترده کاربران مواجه شد، نوشت:

‏بنده برای پذيرش وکالت بدون دريافت حق الوکاله کسانی که در جريان #اعتراضات دستگير شده‌اند به نوبه خود و در حد توان اعلام آمادگی ميکنم.

🔸 "صدای ملّت": از رسانه‌های مستقل خواهشمندیم این پست را درج نموده تا خانواده معترضان بازداشت شده نیز اطلاع یابند.

👇👇👇
@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

جمع کنید این دکان معامله با آبروی دیگران را

کنایه‌های اسدی زیدآبادی به اصلاح‌طلبانی که در سمت استاد دانشگاه اینک پای ثابت جلسات لایه‌های امنیتی و مدیریتی دولت و حکومت هستند!

حسن اسدی زیدآبادی نوشت:

چند نکته درمورد پچ‌پچ‌هایی که این چند روز در محافل اصلاح‌طلبان در زمینه دعوت به #ثبت_نام در انتخابات مجلس پیش‌رو البته با درک وقاحت موضوع به راه افتاده.

اول از همه متاسفانه این دعوت پیش‌روی جوانان خوشنام و هزینه‌داده گذاشته می‌شود که در اینجا باید گفت آیا در انتخابات‌هایی که زمینه رای‌آوری به واسطه اعتبار وآبروی همین افراد فراهم شده بود هم به این دوستان پیشنهاد می‌دادید یا اینکه مشغول لیست‌بندی کاسبکارانه با ماشین حساب بودید؟

البته افرادی که برای خود شأنی قائلند قطعا وارد این بازی نمی‌شوند و در گام اول می‌پرسند این آش با چند وجب روغن اگر خوب و‌خوشمزه است ابتدا خودتان میل بفرمایید بعد تعارف کنید.

چهره‌های اصلاح‌طلبی که اینک پای ثابت جلسات لایه‌های امنیتی و مدیریتی دولت و حکومت هستند (البته در سمت استاد دانشگاه و ...) مگر باز از نجات ایران سخن نمی‌گویند؛ پس دیگر زمانه حضور خود شما فرا رسیده! بسم‌الله وارد شوید...

هم فرصتی است تا صداقت طرف‌های مذاکراتی‌تان در این‌ سالها روشن شود و معلوم شود معامله‌ بر سر آبرو، حداقل حاصلی به اندازه تایید امربری‌تان داشته یا نه؟ نیز فرصتی است تا معلوم شود آیا گوش‌های متکثر شورای نگهبان در این سالها که در هر کوی و‌ برزن مدح سیستم را کرده‌اید شنوا هست یانه!

بعلاوه فرصت خوبی است ارزیابی کنید خودتان را که آیا حتی بدنه احزابی که در راس آنها قرار گرفته‌اید پای کار شما هستند؟ و برآوردی که در مورد نفوذ خود در جامعه دارید جز در عرصه نظرسنجی‌های آنچنانی، پای صندوق رای (حاصل از نظارت استصوابی) هم محقق می‌شود؟

شخصا به این آقایان لازم می‌دانم یادآوری کنم در زمانه‌ای که صلاحیت افرادی همچون عبدالله مومنی، لیلا ارشد و ... تایید شده بود شما چه کردید؟ غیر از این است که مثلا در مورد مومنی در همدستی شورای عالی‌تان و مجلس امید‌تان با نهادهای امنیتی در اقدامی کاملا غیرقانونی او را حذف کردید؟

حالا که خیار به قسمت تلخش رسیده باز فیلتان یاد هندوستان کرده؟ جمع کنید این دکان معامله با آبروی دیگران را! آیا بازهم روی آن دارید با کاسه چه کنم شب انتخابات در خانه #میرحسین و #کروبی تمنای حمایت کنید؟

👇👇👇
@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

‏نامه سرگشاده به رهبری:
ما وظیفه الهی و انسانی خود می‌دانیم که از سر خیرخواهی این تذکار را به حضرتعالی بدهیم که اگر جمهوری اسلامی دست به اصلاحات اساسی، بنیادین و ساختاری نزند و در سیاست‌های راهبردی فعلی تجدید نظر نکند و ارادۀ جدی برای فهم واقعیتِ دردهای مردم و شنیدن فریادهای نارضایتی آن‌ها و به رسمیت ‌شناختن حق اعتراضشان نداشته باشد، نه تنها این دست اعتراضات هیچگاه تمام نخواهد شد بلکه در ابعاد گسترده‌تری در آینده ادامه خواهد یافت

نامه سرگشاده جمعی از فعالین، اساتید، دانشجویان و دانش آموختگان عرصه عدالتخواهی پیرامون وقایع آبان ۹۸ و آینده ایران خطاب به مقام رهبری

🔹 بخش‌هایی برگرفته از متن نامه:

🔸ما نگارندگان این نامه به روند ناقص و غیرشفاف انتخابات‌ها عموما و انتخابات مجلس شورای اسلامی خصوصا واقف و معترضیم. ما نگران این اتفاق خطرناکیم که مجلس شورای اسلامی عصارۀ فضائل ملت نباشد و نیروهای دلسوز، مردم‌دار، اندیشمند، مستقل و با هویت‌هایِ متنوع سیاسی که دغدغۀ اعتلای کشور را دارند، به روش‌های گوناگون سرخورده و امکانی برای حضور در آن نداشته باشند؛ اما همین مجلس پر اشکال را یکی از معدود راه‌هایِ زنده نگهداشتنِ نقش مردم در اداره حکومت می‌دانیم.

🔹دلهره و پرسش اساسی ما اینجاست که انتقال تصمیم‌گیری‌های اساسی به شورای سران سه‌قوه، که نه فقط محدود به تصمیم دربارۀ بنزین، که حتی کلیات بودجۀ ۹۸ و ۹۹ نیز در آن شورا شکل گرفته است*، آیا بی‌معنا کردن جایگاه مجلس شورای اسلامی نیست؟ جایگاهی که پیش از این با گسترش سلطه و حاکمیت نهادهایی چون شورای عالی امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت نظام (که در یکی‌دو سال اخیر اراده‌ها و اقدامات علنی بسیاری برای ورود به عرصۀ قانون‌گذاری، بر خلاف قانون اساسی، و تبدیل ضمنی آن به مجلس سنا در پی داشته است)، شکننده و بحران‌زده شده بود.

🔸در چنین شرایطی که مجلس دچار آن است، فارغ از نیت و چگونگی ورود نمایندگان مجلس پس از اعمال تصمیم دربارۀ بنزین و تهیۀ طرح دو فوریتی لغو آن، آیا پیام حضرتعالی مبنی بر نهی از ورود به این موضوع و منتفی کردن ارادۀ نمایندگان، شائبۀ تعلیق مجلس را ایجاد نمی‌کند؟ آیا این شکل مواجهه با نمایندگان مردم که پیش از این نیز بعنوان نمونه در تصویب 20 دقیقه‌ای برجام سابقه داشته است، انگیزه‌ها را برای حضور پای صندوق‌های رای سست نمی‌کند؟ آیا این روند باعث نمی‌شود سایر مسئولین و نهادهای حاکمیتی نیز در همین مسیر حرکت کرده و به نام مصلحت و شرایط خاص کشور (که معلوم نیست همواره به حق تشخیص داده شود)، همین اندک اراده مردم در حاکمیت را هم تضعیف کنند و شکاف میان مردم و حاکمیت بیشتر گردد؟

🔹بر اساس مشاهدات میدانی و حتی طبق گفته‌های رسانه‌ای مقامات امنیتی با سایت‌های منتسب به سپاه، گسترۀ اعتراضات آبان ۹۸، این بار بسیار گسترده‌تر از اعتراضات دی ماه ۹۶ و موارد مشابه بوده است. هیچ‌کس منکر سوء استفاده معاندان و دشمنان این مرز و بوم از اعتراضات نیست، اما نکته اساسی اینجاست که زمینه‌ساز این خیزش‌ها و اعتراضات و بعضاََ اعمال خشونت‌ها کجاست؟

🔸جز این است که مردم ایران بدلیل انباشتِ تحقیرها، نادیده گرفته شدنِ حقوق انسانی، بی‌عدالتی، تنگ شدن محدودۀ آزادی‌های اجتماعی و سیاسی، تبعیض و وجود قلیلی دارا و کثیری ندار، لبریز از بغض‌های فروخورده‌ای شده‌اند که در هر بزنگاهی این بغض‌ها سرریز کرده و احیاناً تبدیل به اعمال برخی خشونت‌ها از سوی مردم می‌شود؟ در این بستر، به نظر می‌رسد یکی کردن تمام معترضین با «اشرار» و عنوان «اغتشاش» نهادن بر این اعتراضات مردمی، نادقیق بوده و از سویی باعث بی‌مبالاتی بیشتر نهادهای مسئول امنیت نسبت به حقوق انسانی معترضین و از سوی دیگر موجب اشتعال خشم عمومی می‌گردد.
👇👇👇
@sedayeslahat
جهت مشاهده کامل نامه روی تصویر زیر کلیک کنید👇

https://telegra.ph/نامه-سرگشاده-جمعی-ازفعالین-عرصه-عدالتخواهی-پیرامون-وقایع-آبان-۹۸-و-آینده-ایران-خطاب-به-رهبری-01-01
#حتما_بخوانید

محمود صادقی: رویدادهای چند ماه اخیر موجب فوران خشم و عصبانیت در بین اقشار مختلف مردم شده است

محمود صادقی/ نماینده مجلس:

به نام خدا
سلسله رویدادهای چند ماه اخیر و نحوه‌ی مواجهه و مدیریت آن از طرف نهادهای مسئول و ذی‌ربط به صورت فزاینده‌ای موجب تشدید بدبینی، بی‌اعتمادی، سرخوردگی، نارضایتی، احساس نگرانی از آینده و بعضا فوران خشم و عصبانیت در بین اقشار مختلف مردم شده است.
آنچه بیش از همه نگران‌کننده است این است که در اغلب این حوادث نهادهای ذی‌ربط حاضر به پذیرش مسئولیت نیستند و هریک به نوعی تقصیر را به گردن دیگری می‌‌اندازد.
عامل نگران‌کننده ‌ی دیگر اینکه در هریک از این حوادث، ابعاد مبهم، متناقض، محرمانه و پشت‌پرده‌ای وجود دارد یا ادعا می‌شود وجود دارد، که حتی به نهادهایی، مانند مجلس که در جایگاه نظارتی قرار دارند نیز توضیحی داده نمی‌شود و بعضا کنجکاوی یا تقاضای تحقیق درباره‌ی آنها جنبه‌ی ضد امنیتی پیدا می‌کند.
در ماجرای افزایش قیمت بنزین یک طرف از فتنه‌ی بنزینی صحبت می‌کند و دولت و شخص رییس‌جمهور را متهم به توطئه برای دامن ‌زدن به آشوب و نارضایتی و سوق دادن حاکمیت به سازش می‌کند، دیگری در نقطه مقابل آن را کودتایی علیه دولت و رییس جمهور می‌داند.
در فاجعه‌ی انهدام هواپیمای مسافربری نیز، با اینکه فرمانده‌ی هوافضای سپاه پاسداران صریحا مسئولیت شلیک به هواپیما را متوجه سپاه دانسته، بازار شایعات و اتهام‌زنی داغ است ؛ یکی می‌گوید هیأت دولت به رغم درخواست سپاه، اجازه‌ی لغو پروازها را نداده است. دیگری می‌گوید رییس‌جمهور فرمانده‌ی هوافضا را مجبور به اعلام پذیرش مسئولیت کرده است. دیگری از ایجاد اختلال در سیستم رادار کشور توسط دولت آمریکا سخن می‌گوید. دیگری به‌صورت مبهم از نفوذ حرف می‌زند.
در این میان افکار عمومی سرگردان نظاره‌گر این آشفتگی ها و چندگانگی‌ها و پنهان‌کاری و سیاسی‌کاری‌ها در مجموعه‌ی نظام اطلاع‌رسانی کشور است. به نظر می‌رسد زیان چنین وضعیتی از اصل حوادث برای کشور و منافع ملی کمتر نیست.
از مجموعه‌ی نهادهای ذیربط بویژه دولت
انتظار می‌رود هر یک به تناسب حیطه وظایف و نقش خود در هریک از این حواث صادقانه حقایق را بصورت شفاف و صریح با مردم در میان بگذارند.
👇👇👇
@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

وجدان بیدار انقلاب

سیدعلی میرموسوی:

استبداد ستيزي، دفاع از حقوق مردم و پاسداري از آرمان ها و ارزش هايِ ديني، اصول بنیادین زندگی و انديشه سياسي آيت الله منتظري بود. كارنامهِ وي، نشان مي دهد كه نه تنها از پيگيري این آرمان ها باز نایستاد، بلكه سختی‌ها و ناروايي هاي روزگار را در راه پاسداري از حقيقت و دفاع از حقوق مردم برخود رواداشت. او هيچ گاه حقيقت را قرباني مصلحت نكرد و در ايستادگي در برابر استبداد و ستيز با ستم، استوار و پايدار ماند.
🔹زندگی سیاسی او را به سه دوره می توان تقسیم کرد: نخست دوران مبارزه با رژیم استبدادی که از سال 42 آغاز شد و با پیروزی انقلاب به پایان رسید. با کوشش برای تثبیت مرجعیت آیت الله خمینی"ره"، دوشادوش او به ستیز با استبداد برخاست و سال هایی فراوان به زندان افتاد و یا در تبعید گذراند. پایداری و ایستادگی در زندان و تبعید از او، به عنوان فقیهی مجاهد و مبارزی نستوه، چهره ای به نمایش گذارد، که الگویی الهام بخش برای مبارزان بر ضد رژیم شاه بود.
🔹در مرحله دوم که با پیروزی انقلاب آغاز و با برکناری او از قائم مقامی رهبری در فروردین سال 68 پایان یافت، به عنوان دومین شخصیت انقلاب، انجام نقش های کلیدی را بر دوش گرفت. پیشینه مبارزاتی، منش فروتنانه، ساده زیستی و همدلی و همزبانی با اقشار و طبقات گوناگون جامعه او را چونان پشتیبان محرومین و پناهگاه نیروهایی ساخت که مورد ستم و بی مهری قرار می گرفتند. او در حد فاصل میان حکومت و مردم، همچون زبان گویای مردم، انتظارات و دردهای جامعه را بی پرده بازتاب می داد و حاکمیت را به توجه به نیازهای آنان فرا می خواند.
🔹سومین مقطع با برکناری وی از قائم مقامی آغاز شد و تا درگذشت وی ادامه یافت. دوره بسیار دشوار رویارویی با حکومتی دینی که خود در جریان تاسیس آن بیشترین نقش را داشت. او که می دید رفته رفته آرمان های انقلاب رنگ می بازد، اینک در قامت «وجدان بیدار انقلاب» به انجام وظیفه پرداخت. درست در شرایطی که بسیاری از مبارزان گذشته، جریده می رفتند، زیرا به خوبی دریافته بودند؛ کشاکش مرد خردمند با برآشفتگان غضبناک شایسته نیست. بهای این ایستادگی، افزون بر موج گسترده اتهام ها و بی مهری ها، حبس خانگی 5 ساله بود.
🔹اندیشه سیاسی او در چارچوب گفتمان اسلام سياسي فقاهتي شكل گرفت و در پرتو تجربه عملي حكومت ديني تحول يافت. در این راستا وی کوشید ارزش هاي اسلامي را با حاكميت ملي آشتي دهد. تجربه حکومت دینی و شناخت کاستی ها و آسیب های آن، تعدیل این نظریه و پیشنهاد محدود کردن قلمرو اقتدار فقيهان در حوزه عمومي به نظارت بر امر قانون گذاري را در پی داشت.
🔹او نخست با طرح نظريه ولايت انتخابي فقيه، کوشید آن را با جمهوريت آشتی دهد و مشروعيت نظام را بر رضایت مردم استوار کند. از نظر وی قلمرو اقتدار فقيه در چارچوب خواست مردم تعيين و علاوه بر احكام شريعت به قانون اساسي و پاسداري از حقوق مردم نيز محدود مي شود. زيرا ولايت در اين برداشت، قراردادي دوجانبه است، كه مي توان آن را با شرايطي همچون زمان مند بودن و التزام به قوانين به ويژه قانون اساسي، مقيد كرد. از اين ديدگاه اطاعت از حاكم جاير جايز نيست و مردم از حق اعتراض و ايستادگي در برابر حكومت برخوردارند. بنابر اين فقيهي كه به طور مشروع به قدرت رسيده، اگر از ارزش‌هاي اسلامي انحرافی جدی یابد و استبداد پيشه کند، بايد مورد اعتراض قرار گيرد و با روش هاي اصلاحي در راستاي تغيير رويه او كوشش و حتی از راه اقدام مسلحانه بر كنار شود. با وجود اين، نظريه ولايت انتخابي، به ضرورت حضور فقيه منتخب در راس قواي قانون گذاري، قضايي و اجرايي حكم مي كرد و مشروعيت اين قوا را از او مي دانست.
🔹تجربه عملی نگاه او به قدرت را واقع بینانه کرد و چگونگي حكومت و جلوگیری از استبداد دینی را دغدغه اصلی او ساخت. او با بازنگری در نظریه قبلی خود، ولایت را به نظارت فروکاست و تمرکز زدایی از قدرت و تفکیک قوا را پیشنهاد کرد. از نظر وی دینی بودن حكومت با انطباق قوانین با شریعت تامین می شود. او با توجه به کارآمد تر بودن شورا برای فهم احكام اسلامي، جایگزینی شورايي از فقهای منتخب مردم بر نهاد قانون گذاري را پیشنهاد کرد. این چرخشی به مشروطه خواهی بود که بر پایه آن نظارت شوراي فقهايِ برگزيده شده توسط مردم بر امر قانون گذاري، جاي حاكميت فقيه بر كليت نظام سياسي را می گیرد.
🔹منتظری متاخر با تاكيد بر نفي خشونت و سرکوب در تعريف حكومت ديني معتقد بود، هرگاه حکومت براي تداوم خود به خشونت متوسل شود، از ديني بودن فاصله گرفته و به حكومتي ضد ديني بدل می شود. بر همین اساس در واپسین سال حیات خود در دفاع از حقوق مردم با جنبش سبز همراه شد و در اوج محبوبیت، آزرده خاطر از خشونت نسبت به معترضان، چشم از جهان فروبست.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
#حتما_بخوانید

«آقای خاتمی»؛ کاش این «سوزن» مانع «جوالدوز» زدن شما به دیگران شود!

حجت الاسلام والمسلمین احمد حیدری:

🔹بنا بر آنچ
ه در فضای مجازی انتشار یافته، خاطرات شفاهی حجة الاسلام ابوالقاسم اقبالیان «جانشین اسبق فرمانده سپاه و مسئول اسبق بسیج قم» از دوران انقلاب و جنگ توسط حوزه هنری قم و انتشارات سوره مهر منتشر شده است. آقای «جواد موگویی» که در مراسم رونمایی از این کتاب حضور داشته، فرازی از خاطرات منتشر شده در این کتاب را به شرح زیر بازگو کرده:

🔸«عده‌ای از روحانیون بودند که طاقت یک شب ماندن در منطقه را نداشتند. یکبار دوسه تا از فضلای حوزه علمیه را به جبهه بردم... یکی از آن‌ها که خیلی ترسیده بود، با اصرار و التماس از من خواست او را همان شب برگردانم. گفتم: «بزرگوار، این بچه‌ها شب و روز زیر آتش گلوله و خمپاره، ... یک شب اینجا بمان تا بفهمی چه سختی‌هایی را تحمل می‌کنند. گفت: وظیفه‌ اینان جنگیدن و وظیفه ‌من درس خواندن و مجتهد شدن است».

🔹آقای موگویی ادامه می‌دهد که با توجه به شباهت این خاطره با خاطرات دیگر که در ذهن داشتم، حدس زدم منظور آقای سید احمد خاتمی است و برای اطمینان حدسم را به آقای اقبالیان گفتم و او با تکان دادن سر تأییدم کرد.

🔸نشر این مطلب خاطر جناب خاتمی را به شدّت آزرده و به پاسخگویی طولانی واداشته و با توجه به جایگاهش در شورای نگهبان و مجلس خبرگان، در شبکه‌های مختلف نشر داده است. متأسفانه آقای خاتمی به عادت مألوف خود و بسیاری از همفکرانش، به خود اهمیت فوق العاده داده و تصور کرده که موضع‌گیری‌هایش در دفاع از نظام، ولایت و رهبری خیلی شاقّ بوده و دشمنان نظام[از جمله آقایان اقبالیان و موگویی و حوزه هنری قم و ...] را داغدار کرده و به دروغ و جعل علیه او واداشته است! و در ادامه سابقه جهاد طولانی خود در جبهه‌های جنوب و غرب را یادآوری کرده و گفته: «اولین اعزامم به همراه مرحوم سید حسین سعیدی[فرزند شهید سعیدی و برادر مرحوم امام جمعه فعلی قم) به خط مقدم در زیر آتش دشمن بود»[و بقیه موارد را اگر وجود داشته، یادآوری نکرده است].

🔹این جریان و موضعگیری دفاعی آقای سید احمد خاتمی؛ این حقیر را بر آن داشت تا به عنوان شاگرد سابق ایشان در درس شرح لمعه و اصول مظفر و همکار سابق ایشان در مرکز تحقیقات سپاه[ایشان به عنوان عضو هیئت علمی و بنده به عنوان مسئول گروه علمی] و برادر حقیر و کوچک دینی او، با توجه به جایگاه خطیر و تأثیرگذارش در شورای نگهبان و هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات که از حالا به بعد می‌خواهد یکی از مجریان «نظارت استصوابی» باشد، ایشان را تذکّری بدهم.

🔸جناب آقای خاتمی؛ سابقه شما در جبهه و جنگ هشت ساله که بنا بر دفاعیه خودتان چندان طولانی و درخشان هم نبوده، انکار شده و شما را این قدر ناراحت کرده و به جوابگویی واداشته است! حالا تصور کنید سابقه درخشان ده‌ها هزار انقلابی قبل از پیروزی و مجاهد جبهه‌های دفاع مقدّس توسط همفکران گرامی شما در این دو سه دهه در شورای نگهبان انکار شده و نه به خاطر فساد و دزدی و اختلاس و ...؛ بلکه به خاطر انتقاد دلسوزانه و اعتراض به نابسامانی‌ها با عنوان «غیر ملتزم به اسلام، نظام و ولایت فقیه» ردّ صلاحیت شده‌اند و هیچ جایی هم نداشته‌اند که فریاد اعتراض‌شان را بلند کنند، هیچ گوشی هم شنوای اعتراضشان نبوده است و هیچ نشریه‌ای هم جرأت چاپ اعتراضیه‌شان را نداشته است. نمونه بسیار بی‌اهمیت و کوچکش خود بنده که هم در تظاهرات‌های قبل از انقلاب شرکت داشتم و هم از سال 59 تا زمان بازنشستگی عضو سپاه بودم و بیش از یک سال سابق جبهه داشتم و ...؛ فقط به خاطر نوشته‌های انتقادی‌ام در وبلاگ و مجلات و ...، به عنوان «غیر ملتزم به اسلام، نظام و ولایت فقیه» ردّ صلاحیت شدم و با وجود اعتراض کتبی در تمام مراحل، هیچ کس کوچکترین جوابی به من نداد.

🔹آقای خاتمی؛ اعضای شورای نگهبان تا به امروز حق انتخاب شدن و انتخاب کردن میلیون‌ها نفر را ضایع کرده‌اند و باید در دادگاه قیامت جوابگو باشند و امروز خداوند نوبت را به شما داده تا «فینظر کیف تعملون»(اعراف/129) [ببیند چگونه عمل می‌کنید].

🔸آقای خاتمی شما که درد این سوزن را حس کرده‌اید، سعی کنید در تأیید و ردّ صلاحیت‌های آینده جوالدوز به دیگران نزنید که گذشتگان به حق نصیحت کردند که قبل از زدن جوالدوز به دیگران یک سوزن به خود بزنید که اگر زدید و دردش را چشیدید، دیگر بعید است به دیگران جوالدوز بزنید. «اللَّهُمَّ قَدْ بَلَّغْتُ وَ نَصَحْتُ فَاشْهَدْ»(قرب الإسناد/100) خدایا تو شاهد باش ما آنچه خیر می‌پنداشتیم، دلسوزانه گفتیم.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴#حتما_بخوانید

🔸 آیا استانداری نظامیان تقاضای مردم بود؟
پاسخ یک پاسدار به ادعای وزیر کشور را بخوانید

🔸«سردار» وزیر کشور از کدام «مردم» سخن می‌گویید؟

✍️ حجت‌الاسلام احمد حیدری:

واگذاری پست‌های مهم به «نظامیان پاسدار»، اذهان عمومی را متوجه خود ساخته و ابهاماتی ایجاد نموده به گونه‌ای که سردار وحیدی (وزیر کشور) در مراسم معارفه «استاندار سردار پاسدار» قم، در صدد ابهام‌زدایی برآمده و گفته: «حضور سرداران و رزمندگان در مسند استانداری‌های کشور تقاضای مردم و نمایندگان مجلس بود».

نویسنده که خود پاسدار دوران دفاع مقدس و نزدیک به دو دهه بعد(تا آخر 1382) بوده و بازنشسته فعلی هستم، شاهد محبوبیت کم‌نظیر «سپاه پاسداران و پاسداران سپاه» در دو دهه‌ اول انقلاب بخصوص در دوران دفاع مقدّس بودم و شک ندارم که مردم همیشه نسبت به خادمان خود در هر لباس عشق می‌ورزند ولی جواب مثبت دادن به این سؤال که آیا «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در این سه دهه بعد از دوران دفاع مقدس با عملکرد خود در زمینه‎های مختلف نظامی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ...؛ توانسته از محبوبیت بی‌نظیر دهه اول انقلاب پاسداری کند و آن را حفظ کرده و ارتقاء بخشیده یا در این زمینه ناموفق بوده است؟ به این آسانی که سردار گمان می‌کند، نیست و نشانه‌های معتبری دال بر تداوم این «محبوبیت کم‌نظیر» وجود ندارد!

بنیانگذار جمهوری اسلامی سپاه و بسیج را از دخالت در امور سیاسی مانند دیگر نظامیان به صراحت نهی کرد و راه معقول ورود نظامیان به سیاست هم این است که لباس نظامی را از تن به در کرده و از نهاد سپاه به واقع جدا شوند و مانند دیگر سیاسیون با تکیه بر توانمندی خود و با ایجاد حزب سیاسی، به فعالیت سیاسی بپردازند و برای تصدی مقامات سیاسی، خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند و در صورت انتخاب، وارد گود شوند.

اما نظامیان سپاهی که در این دو دهه اخیر وارد عرصه سیاست شده‌اند، هیچکدام این مسیر طبیعی را طی نکرده‌ و هر گاه هم که خواسته‌اند «به ظاهر و ناقص» از این مسیر طبیعی وارد شوند، نتوانسته‌اند رأی اعتماد مردم را به خود جلب کنند و شاید پیام این رأی ندادن مردم هم این بوده که شما محبوب هستید در صورتی که به همان صحنه نظامی و دفاعی بازگردید و بدان وفادار بمانید یا اگر می‌خواهید وارد صحنه سیاست شوید و مناصب سیاسی را عهده‌دار گردید، از راه طبیعی و به گونه صحیح وارد شوید؛ به واقع از سپاه استعفا دهید و در صحنه سیاست وارد گردید و توانمندی خود را اثبات کنید تا رأی ما به سبد شما ریخته شود.

به عنوان نمونه سردار «محسن رضایی» فرمانده دوران جنگ از پاسدارانی بود که بعد از خرداد 76 به ظاهر لباس سپاه را کنار نهاد و وارد میدان سیاست شد ولی چون به عنوان یک سیاسی نتوانست فعالیت مبرّزی از خود بروز دهد، با این که خود را در معرض انتخاب مردم در انتخابات مجلس ششم، ریاست جمهوری نهم، دهم، یازدهم و سیزدهم قرار داد، هیچ‌گاه نتوانست رأی مردم را کسب کند و مسندی انتخابی را عهده‌دار گردد تا این که اخیرا از طرف آقای رئیسی[که خود در انتخاباتی با شرکت اقلیت واجدان حق رأی به ریاست جمهوری رسیده است] به معاونت اقتصادی ریاست جمهور منصوب شد.

نمونه دیگر سردار شمخانی است. وی که از جانب سید محمد خاتمی به عنوان وزیر دفاع معرفی و رأی آورده بود، در دوره هشتم ریاست جمهوری به عنوان رقیب وارد صحنه شد و موفق به کسب کمتر از 3 درصد آراء گردید.

سردار قالیباف رئیس فعلی مجلس در دوره نهم ریاست جمهوری کاندیدا شد و موفق به کسب حدود 14 درصد آراء گردید. در دوره یازدهم و دوازدهم هم کاندیدا بود که در دوره یازدهم موفق به کسب حدود 17 درصد شد و در دوره دوازدهم هم قبل از رأی‌گیری انصراف داد تا این که در انتخابات مجلس یازدهم با شرکت حدود 43 درصد واجدان شرایط و با کسب حدود یک ملیون و سیصد هزار رأی از تهران که فقط 25 درصد واجدان حق رأی در انتخابات شرکت کرده بودند، به مجلس راه یافت و توسط «نمایندگان اقلیتی» به ریاست انتخاب گردید.

حالا با توجه به این سابقه آن هم از طرف سرداران طراز اول سپاه؛ چگونه سردار وحیدی مدعی شده که انتصاب سرداران سپاهی به استانداری‌ها خواست مردم ایران است؟ ایشان به عنوان وزیر کشور مجاز است هر کسی را که صالح و توانمند می‎داند، برای تصدی استانداری به دولت معرفی کند و هیئت دولت هم حق دارد به او رأی اعتماد بدهد ولی آیا این انتصاب‌ها را خواست مردم شمردن آن هم بدون وجود قرینه محکم، صحیح است؟

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat