مقاله روزنامه جمهوری اسلامی
👈فکری برای یافتن کسانی باید کرد
که حرف آخر را در نظام بزنند!
👈روزنامه جمهوری اسلامی در شماره روز گذشته خود در مقاله ای از "شیر در شیر" بودن حکومت و در واقع #ملوک_الطوایفی بودن جمهوری اسلامی انتقاد کرده و نوشت:
اینکه بعضی از اعضاء #مجمع_تشخیص مصلحت نظام با صراحت و تاکید بگویند 👈اگر #CFT را رد کنیم به #ترامپ کمک کردهایم و روز رد کردن آن روز جشن ترامپ و #نتانیاهو و #بن_سلمان است و درست در همان زمان دبیرکل یکی از احزاب اسلامی
(لابد به عنوان موضع آن حزب)
خطاب به #شورای_نگهبان بگوید به خاطر رد کردن تک تک بندهای CFT به شما تبریک میگویم، در نگاه مردم که ناظر این صحنه متضاد هستند به معنای بلاتکلیفی کشور است.
👈اینکه وزیر امور خارجه کشورمان بگوید پولشویان چون تصویب CFT را به ضرر خودشان میدانند تلاش میکنند مانع آن شوند و بلافاصله عدهای از نمایندگان مجلس به او حمله کنند و با لحنی معترضانه خواستار اعلام اسامی پولشویان شوند، مردم را با این سوال مهم مواجه میکند که در این کشور چه خبر است که اینهمه تضاد میان مسئولین وجود دارد؟
این قبیل بگومگوها هر چه بیشتر ادامه پیدا میکند،
این سوال در ذهن مردم برجستهتر میشود که چرا در کشور ما کسانی وجود ندارند و یا جائی وجود ندارد که برای این قبیل موضوعات با یک بررسی همه جانبه تعیین تکلیف کند تا وقت و امکانات و افکار مسئولین و مردم اینهمه صرف اموری نشود که باید بطور روشن تکلیف آنها روشن گردد و براساس آنچه به صلاح کشور است تصمیمگیری شود؟
(ظاهرا مخالفان قدرتمندی که دهها میلیارد دلار در دوران احمدی نژاد به جیب زده اند عملا شورای رهبری کشورند!)
👈فکری برای یافتن کسانی باید کرد
که حرف آخر را در نظام بزنند!
👈روزنامه جمهوری اسلامی در شماره روز گذشته خود در مقاله ای از "شیر در شیر" بودن حکومت و در واقع #ملوک_الطوایفی بودن جمهوری اسلامی انتقاد کرده و نوشت:
اینکه بعضی از اعضاء #مجمع_تشخیص مصلحت نظام با صراحت و تاکید بگویند 👈اگر #CFT را رد کنیم به #ترامپ کمک کردهایم و روز رد کردن آن روز جشن ترامپ و #نتانیاهو و #بن_سلمان است و درست در همان زمان دبیرکل یکی از احزاب اسلامی
(لابد به عنوان موضع آن حزب)
خطاب به #شورای_نگهبان بگوید به خاطر رد کردن تک تک بندهای CFT به شما تبریک میگویم، در نگاه مردم که ناظر این صحنه متضاد هستند به معنای بلاتکلیفی کشور است.
👈اینکه وزیر امور خارجه کشورمان بگوید پولشویان چون تصویب CFT را به ضرر خودشان میدانند تلاش میکنند مانع آن شوند و بلافاصله عدهای از نمایندگان مجلس به او حمله کنند و با لحنی معترضانه خواستار اعلام اسامی پولشویان شوند، مردم را با این سوال مهم مواجه میکند که در این کشور چه خبر است که اینهمه تضاد میان مسئولین وجود دارد؟
این قبیل بگومگوها هر چه بیشتر ادامه پیدا میکند،
این سوال در ذهن مردم برجستهتر میشود که چرا در کشور ما کسانی وجود ندارند و یا جائی وجود ندارد که برای این قبیل موضوعات با یک بررسی همه جانبه تعیین تکلیف کند تا وقت و امکانات و افکار مسئولین و مردم اینهمه صرف اموری نشود که باید بطور روشن تکلیف آنها روشن گردد و براساس آنچه به صلاح کشور است تصمیمگیری شود؟
(ظاهرا مخالفان قدرتمندی که دهها میلیارد دلار در دوران احمدی نژاد به جیب زده اند عملا شورای رهبری کشورند!)
🔴🔴🔴باتلاقی و این همه مشتاق!
#احمد_زیدآبادی:
پاستور یک باتلاق واقعی است! هر کس آنجا رحل اقامت گزیند، رفته رفته در آن فرو میرود!
کسی که آنجا مینشیند مشخص نیست دقیقاً چه اختیاراتی دارد؛ اما مشخص است که از همه طرف تحت فشار است و باید در مقابل طیف بینهایت وسیعی از کانونهای پراکندۀ قدرت و افراد ذینفوذ با منافع کاملاً متعارض پاسخگو و تأمین کنندۀ منافع متضاد هر یک از آنها باشد؛ کاری که تمام دستگاه دولت را فلج میکند!
با چنین وضعی من ماندهام که این جایگاه چرا برای همۀ طیفها اینقدر جاذبه دارد به طوری که برای تصرف آن سر و دست میشکنند و حتی زیر پای رفقای خود را خالی میکنند!
در خارج از کشور و حتی در داخل، عدهای مرتب تحلیل میکنند که ساختار قدرت سیاسی در ایران کاملاً متمرکز و فردمحور است. در واقع تنها چیزی که در این ساختار دیده نمیشود، همانا تمرکز قدرت است. از قضا پراکندگی قدرت از حد ملوکالطوایفی هم گذشته و کارش به نوعی تعارض دائمی بین کانونهای رسمی و نیمهرسمی و پیدا و پنهان صاحب قدرت کشیده است. هر چه هم وضع دشوارتر میشود، گویی حرص قدرت هر یک از آنها نیز فزونی میگیرد. ظاهراً رحمی هم در کار نیست!
اصلاح این وضع در درجۀ نیاز به یک انقلاب فکری و بینشی و تغییر بنیادینِ زاویۀ نگاه مسئولان اصلی کشور به امر زمامداری دارد. اگر این اتفاق رخ ندهد؛ دو سناریوی دیگر قابل پیشبینی است. نخست اینکه یکی از همین کانونهای پیدا یا پنهان قدرت از این وضع بیتصمیمی نگران شود و با بسیج نیروهای وفادار به خود، در صدد حذف کانونهای موازی قدرت و یکپارچهسازی آن برآید. چنین اقدامی اما کاری بینهایت دشوار است و موفقیت آن هم تضمین شده نیست.
دوم آنکه مجموعۀ فشارهای متعارض کانونهای پراکندۀ قدرت، همین وضعیت بیتصمیمی را تداوم بخشد و کشور را در منجلابی از بحران و هرج و مرج غرق سازد.
بنابراین، جامعۀ ما برای رهایی از این وضعیت راههای معجزهآسایی پیش رو ندارد. هر کس وعدهاش را میدهد، اسیر توّهم یا در اندیشۀ فریبکاری است. پس بهتر است همان اصلاح بینشی رخ دهد. این هم به توانِ متقاعدسازی و صبر و حوصله و کمی هم رحم و مروت نیاز دارد؛ چیزهایی که در جامعۀ ما به مثابۀ کیمیا شده است!
عجب گیری افتادیم خدایا!
باتلاقی و این همه مشتاق!
پاستور یک باتلاق واقعی است! هر کس آنجا رحل اقامت گزیند، رفته رفته در آن فرو میرود!
کسی که آنجا مینشیند مشخص نیست دقیقاً چه اختیاراتی دارد؛ اما مشخص است که از همه طرف تحت فشار است و باید در مقابل طیف بینهایت وسیعی از کانونهای پراکندۀ قدرت و افراد ذینفوذ با منافع کاملاً متعارض پاسخگو و تأمین کنندۀ منافع متضاد هر یک از آنها باشد؛ کاری که تمام دستگاه دولت را فلج میکند!
با چنین وضعی من ماندهام که این جایگاه چرا برای همۀ طیفها اینقدر جاذبه دارد به طوری که برای تصرف آن سر و دست میشکنند و حتی زیر پای رفقای خود را خالی میکنند!
در خارج از کشور و حتی در داخل، عدهای مرتب تحلیل میکنند که ساختار قدرت سیاسی در ایران کاملاً متمرکز و فردمحور است. در واقع تنها چیزی که در این ساختار دیده نمیشود، همانا تمرکز قدرت است. از قضا پراکندگی قدرت از حد ملوکالطوایفی هم گذشته و کارش به نوعی تعارض دائمی بین کانونهای رسمی و نیمهرسمی و پیدا و پنهان صاحب قدرت کشیده است. هر چه هم وضع دشوارتر میشود، گویی حرص قدرت هر یک از آنها نیز فزونی میگیرد. ظاهراً رحمی هم در کار نیست!
اصلاح این وضع در درجۀ نیاز به یک انقلاب فکری و بینشی و تغییر بنیادینِ زاویۀ نگاه مسئولان اصلی کشور به امر زمامداری دارد. اگر این اتفاق رخ ندهد؛ دو سناریوی دیگر قابل پیشبینی است. نخست اینکه یکی از همین کانونهای پیدا یا پنهان قدرت از این وضع بیتصمیمی نگران شود و با بسیج نیروهای وفادار به خود، در صدد حذف کانونهای موازی قدرت و یکپارچهسازی آن برآید. چنین اقدامی اما کاری بینهایت دشوار است و موفقیت آن هم تضمین شده نیست.
دوم آنکه مجموعۀ فشارهای متعارض کانونهای پراکندۀ قدرت، همین وضعیت بیتصمیمی را تداوم بخشد و کشور را در منجلابی از بحران و هرج و مرج غرق سازد.
بنابراین، جامعۀ ما برای رهایی از این وضعیت راههای معجزهآسایی پیش رو ندارد. هر کس وعدهاش را میدهد، اسیر توّهم یا در اندیشۀ فریبکاری است. پس بهتر است همان اصلاح بینشی رخ دهد. این هم به توانِ متقاعدسازی و صبر و حوصله و کمی هم رحم و مروت نیاز دارد؛ چیزهایی که در جامعۀ ما به مثابۀ کیمیا شده است!
عجب گیری افتادیم خدایا!
#ساختمان_پاستور
#ساختار_پراکنده
#منازعه_قدرت
#ملوک_الطوایفی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
پاستور یک باتلاق واقعی است! هر کس آنجا رحل اقامت گزیند، رفته رفته در آن فرو میرود!
کسی که آنجا مینشیند مشخص نیست دقیقاً چه اختیاراتی دارد؛ اما مشخص است که از همه طرف تحت فشار است و باید در مقابل طیف بینهایت وسیعی از کانونهای پراکندۀ قدرت و افراد ذینفوذ با منافع کاملاً متعارض پاسخگو و تأمین کنندۀ منافع متضاد هر یک از آنها باشد؛ کاری که تمام دستگاه دولت را فلج میکند!
با چنین وضعی من ماندهام که این جایگاه چرا برای همۀ طیفها اینقدر جاذبه دارد به طوری که برای تصرف آن سر و دست میشکنند و حتی زیر پای رفقای خود را خالی میکنند!
در خارج از کشور و حتی در داخل، عدهای مرتب تحلیل میکنند که ساختار قدرت سیاسی در ایران کاملاً متمرکز و فردمحور است. در واقع تنها چیزی که در این ساختار دیده نمیشود، همانا تمرکز قدرت است. از قضا پراکندگی قدرت از حد ملوکالطوایفی هم گذشته و کارش به نوعی تعارض دائمی بین کانونهای رسمی و نیمهرسمی و پیدا و پنهان صاحب قدرت کشیده است. هر چه هم وضع دشوارتر میشود، گویی حرص قدرت هر یک از آنها نیز فزونی میگیرد. ظاهراً رحمی هم در کار نیست!
اصلاح این وضع در درجۀ نیاز به یک انقلاب فکری و بینشی و تغییر بنیادینِ زاویۀ نگاه مسئولان اصلی کشور به امر زمامداری دارد. اگر این اتفاق رخ ندهد؛ دو سناریوی دیگر قابل پیشبینی است. نخست اینکه یکی از همین کانونهای پیدا یا پنهان قدرت از این وضع بیتصمیمی نگران شود و با بسیج نیروهای وفادار به خود، در صدد حذف کانونهای موازی قدرت و یکپارچهسازی آن برآید. چنین اقدامی اما کاری بینهایت دشوار است و موفقیت آن هم تضمین شده نیست.
دوم آنکه مجموعۀ فشارهای متعارض کانونهای پراکندۀ قدرت، همین وضعیت بیتصمیمی را تداوم بخشد و کشور را در منجلابی از بحران و هرج و مرج غرق سازد.
بنابراین، جامعۀ ما برای رهایی از این وضعیت راههای معجزهآسایی پیش رو ندارد. هر کس وعدهاش را میدهد، اسیر توّهم یا در اندیشۀ فریبکاری است. پس بهتر است همان اصلاح بینشی رخ دهد. این هم به توانِ متقاعدسازی و صبر و حوصله و کمی هم رحم و مروت نیاز دارد؛ چیزهایی که در جامعۀ ما به مثابۀ کیمیا شده است!
عجب گیری افتادیم خدایا!
باتلاقی و این همه مشتاق!
پاستور یک باتلاق واقعی است! هر کس آنجا رحل اقامت گزیند، رفته رفته در آن فرو میرود!
کسی که آنجا مینشیند مشخص نیست دقیقاً چه اختیاراتی دارد؛ اما مشخص است که از همه طرف تحت فشار است و باید در مقابل طیف بینهایت وسیعی از کانونهای پراکندۀ قدرت و افراد ذینفوذ با منافع کاملاً متعارض پاسخگو و تأمین کنندۀ منافع متضاد هر یک از آنها باشد؛ کاری که تمام دستگاه دولت را فلج میکند!
با چنین وضعی من ماندهام که این جایگاه چرا برای همۀ طیفها اینقدر جاذبه دارد به طوری که برای تصرف آن سر و دست میشکنند و حتی زیر پای رفقای خود را خالی میکنند!
در خارج از کشور و حتی در داخل، عدهای مرتب تحلیل میکنند که ساختار قدرت سیاسی در ایران کاملاً متمرکز و فردمحور است. در واقع تنها چیزی که در این ساختار دیده نمیشود، همانا تمرکز قدرت است. از قضا پراکندگی قدرت از حد ملوکالطوایفی هم گذشته و کارش به نوعی تعارض دائمی بین کانونهای رسمی و نیمهرسمی و پیدا و پنهان صاحب قدرت کشیده است. هر چه هم وضع دشوارتر میشود، گویی حرص قدرت هر یک از آنها نیز فزونی میگیرد. ظاهراً رحمی هم در کار نیست!
اصلاح این وضع در درجۀ نیاز به یک انقلاب فکری و بینشی و تغییر بنیادینِ زاویۀ نگاه مسئولان اصلی کشور به امر زمامداری دارد. اگر این اتفاق رخ ندهد؛ دو سناریوی دیگر قابل پیشبینی است. نخست اینکه یکی از همین کانونهای پیدا یا پنهان قدرت از این وضع بیتصمیمی نگران شود و با بسیج نیروهای وفادار به خود، در صدد حذف کانونهای موازی قدرت و یکپارچهسازی آن برآید. چنین اقدامی اما کاری بینهایت دشوار است و موفقیت آن هم تضمین شده نیست.
دوم آنکه مجموعۀ فشارهای متعارض کانونهای پراکندۀ قدرت، همین وضعیت بیتصمیمی را تداوم بخشد و کشور را در منجلابی از بحران و هرج و مرج غرق سازد.
بنابراین، جامعۀ ما برای رهایی از این وضعیت راههای معجزهآسایی پیش رو ندارد. هر کس وعدهاش را میدهد، اسیر توّهم یا در اندیشۀ فریبکاری است. پس بهتر است همان اصلاح بینشی رخ دهد. این هم به توانِ متقاعدسازی و صبر و حوصله و کمی هم رحم و مروت نیاز دارد؛ چیزهایی که در جامعۀ ما به مثابۀ کیمیا شده است!
عجب گیری افتادیم خدایا!
#ساختمان_پاستور
#ساختار_پراکنده
#منازعه_قدرت
#ملوک_الطوایفی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat