نقش پیروان!
بسیاری ایرانیان شیخ صادق خلخالی را به عنوان مردی سنگدل و بیرحم و خشونتورز میشناسند و از او اظهار تنفر میکنند؛ اما اگر به اوایل انقلاب بازگردیم؛ مردمی که گرد او حلقهزده و حامی و مشوقاش بودند؛ تصویر کاملاً متفاوتی از او داشتند.
به یاد دارم جماعتی بزرگ از طیفهای مختلف سیاسی و عقیدتی که صحنهگردان اصلی رویدادهای اوایل انقلاب بودند؛ برای کشاندن خلخالی به شهرهای خود به منظور نشستن بر جایگاه حاکم شرع و صدورِ حکم قتلِ برخی دستاندرکاران رژیم قبل، به چه تلاشها و کوششها که دست نمیزدند!
آن جماعت با شنیدن هر حکم قتلی، به شادی و سرور میپرداختند و با ستایش از قاطعیت و صلابت خلخالی، دیگر حُکّام شرع را نیز به تبعیت از او فرا میخواندند.
در واقع خلخالی به پشتوانۀ هورای آن جمعیت، به صدور حکم قتل، ترغیب و تشویق میشد و خود را نمایندۀ خشم و کین انقلابی مردم حامی خود میدانست.
جمعیت حامی خلخالی هر کدام دلیل خود را برای ترغیب او به خشونت داشتند. جمعی از ساواک زخم خورده بودند؛ تعدادی از طرف پاسبان یا ژاندارمی تحقیر شده بودند. برخی از محرومیت و ناکامیِ خود خشم به دل داشتند و بسیاری نیز فقط برای خودنمایی و اظهار وجود، آزارگری را راه مناسبی برای همرنگ شدن با جماعت و از قافله عقب نماندن یافته بودند.
اینک از آن جمعیتها اثری نیست. نه نامشان جایی ثبت شده، نه کسی آنها را به یاد میآورد. خودشان هم در این مورد نه فقط مسئولیتی نمیپذیرند بلکه مدعیاند که از همان گام نخست با خلخالی و خشونتهایش مخالف بوده و حتی سر ستیز داشتهاند! نام خلخالی اما بر سر زبانهاست و شاید برای همیشه محکوم به بدنامی باشد.
غرض از این یادآوریها، گوشزد کردن نقش مؤثرِ نیروی عادیِ حامی و پشتیبان، در اعمال خشونت رهبران سیاسی است. معمولاً چنین تصور میشود که این چهرههای سیاسیاند که حامیان خود را رهبری و به سمت و سوی خاصی هدایت میکنند؛ در حالی که ماجرا تقریباً معکوس است! به واقع این چهرههای سیاسیاند که نقش پیروی از امیال حامیان خود را میپذیرند و توسط آنها رهبری میشوند!
فردی که برای جلب حامی، سوار بر هر موج مخالفِ سیاسی یا اجتماعی میشود؛ به گروگان امیال و مقاصد آنها در میآید و به دلیل احتیاج روزافزوناش به حمایت آنان، هرگز نمیتواند با خواست آنها برای هر اقدام نامشروعی مخالفت کند. راز سقوط بسیاری از رهبران سیاسی همین است.
بنابراین، کسانی که در سودای رهبری گروه یا جماعتی، هر خواست منطقی یا غیرمنطقی، مشروع یا نامشروع، شدنی یا ناشدنی را نمایندگی میکنند و با دلخوشی از تشویق و احسنت حامیان، چشم بر خطاها و بدرفتاریهای آنها میبندند؛ همگی با خطر خلخالی شدن روبرویند!
#صادق_خلخالی
@sedayeslahat
بسیاری ایرانیان شیخ صادق خلخالی را به عنوان مردی سنگدل و بیرحم و خشونتورز میشناسند و از او اظهار تنفر میکنند؛ اما اگر به اوایل انقلاب بازگردیم؛ مردمی که گرد او حلقهزده و حامی و مشوقاش بودند؛ تصویر کاملاً متفاوتی از او داشتند.
به یاد دارم جماعتی بزرگ از طیفهای مختلف سیاسی و عقیدتی که صحنهگردان اصلی رویدادهای اوایل انقلاب بودند؛ برای کشاندن خلخالی به شهرهای خود به منظور نشستن بر جایگاه حاکم شرع و صدورِ حکم قتلِ برخی دستاندرکاران رژیم قبل، به چه تلاشها و کوششها که دست نمیزدند!
آن جماعت با شنیدن هر حکم قتلی، به شادی و سرور میپرداختند و با ستایش از قاطعیت و صلابت خلخالی، دیگر حُکّام شرع را نیز به تبعیت از او فرا میخواندند.
در واقع خلخالی به پشتوانۀ هورای آن جمعیت، به صدور حکم قتل، ترغیب و تشویق میشد و خود را نمایندۀ خشم و کین انقلابی مردم حامی خود میدانست.
جمعیت حامی خلخالی هر کدام دلیل خود را برای ترغیب او به خشونت داشتند. جمعی از ساواک زخم خورده بودند؛ تعدادی از طرف پاسبان یا ژاندارمی تحقیر شده بودند. برخی از محرومیت و ناکامیِ خود خشم به دل داشتند و بسیاری نیز فقط برای خودنمایی و اظهار وجود، آزارگری را راه مناسبی برای همرنگ شدن با جماعت و از قافله عقب نماندن یافته بودند.
اینک از آن جمعیتها اثری نیست. نه نامشان جایی ثبت شده، نه کسی آنها را به یاد میآورد. خودشان هم در این مورد نه فقط مسئولیتی نمیپذیرند بلکه مدعیاند که از همان گام نخست با خلخالی و خشونتهایش مخالف بوده و حتی سر ستیز داشتهاند! نام خلخالی اما بر سر زبانهاست و شاید برای همیشه محکوم به بدنامی باشد.
غرض از این یادآوریها، گوشزد کردن نقش مؤثرِ نیروی عادیِ حامی و پشتیبان، در اعمال خشونت رهبران سیاسی است. معمولاً چنین تصور میشود که این چهرههای سیاسیاند که حامیان خود را رهبری و به سمت و سوی خاصی هدایت میکنند؛ در حالی که ماجرا تقریباً معکوس است! به واقع این چهرههای سیاسیاند که نقش پیروی از امیال حامیان خود را میپذیرند و توسط آنها رهبری میشوند!
فردی که برای جلب حامی، سوار بر هر موج مخالفِ سیاسی یا اجتماعی میشود؛ به گروگان امیال و مقاصد آنها در میآید و به دلیل احتیاج روزافزوناش به حمایت آنان، هرگز نمیتواند با خواست آنها برای هر اقدام نامشروعی مخالفت کند. راز سقوط بسیاری از رهبران سیاسی همین است.
بنابراین، کسانی که در سودای رهبری گروه یا جماعتی، هر خواست منطقی یا غیرمنطقی، مشروع یا نامشروع، شدنی یا ناشدنی را نمایندگی میکنند و با دلخوشی از تشویق و احسنت حامیان، چشم بر خطاها و بدرفتاریهای آنها میبندند؛ همگی با خطر خلخالی شدن روبرویند!
#صادق_خلخالی
@sedayeslahat
✅ سید علی مجتهدزاده(حقوقدان و وکیل دادگستری):
اگر تعارفات و معاذير موجود در سخنان آقايان #احمد_توکلی و #ميرسليم را کنار بزنيم متوجه ميشويم همين آقايان هم بر ستمگر بودن آقای #صادق_خلخالی حاکم شرع وقت گواهی ميدهند. حالا خونهای به ناحق ريخته شده توسط اين موجود در قيامت دامن چهکسانی را خواهد گرفت الله اعلم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
اگر تعارفات و معاذير موجود در سخنان آقايان #احمد_توکلی و #ميرسليم را کنار بزنيم متوجه ميشويم همين آقايان هم بر ستمگر بودن آقای #صادق_خلخالی حاکم شرع وقت گواهی ميدهند. حالا خونهای به ناحق ريخته شده توسط اين موجود در قيامت دامن چهکسانی را خواهد گرفت الله اعلم
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴اقتضای سیاست!
#احمد_زیدآبادی؛
گویا در سالهای نخستِ پس از انقلاب، شیخ صادق خلخالی به طور خصوصی به یکی از نمایندگان مجلس اول به دلیل نطقهای تأثیرگذارش در نقد شرایط آن روز میگوید: فلانی! ما میدانیم که تو آدم خوبی هستی. سابقهات درخشان است. نقطۀ سیاهی هم در زندگیات نداری. ولی این نطقهایت برای ما دردسرساز شده است. روی جوانان تأثیر میگذارد. صادقانه بگویم؛ ما از پسِ سواد و قدرت استدلال و شیوایی سخن تو بر نمیآییم. بنابراین، خرابت میکنیم، لکهدارت میکنیم، به اینجا و آنجا وصلت میکنیم تا از چشم جوانان بیفتی. تا از تأثیرگذاری بیفتی. وقتی افتادی، دست از سرت برمیداریم. حالا خود دانی!
آن نماینده به خلخالی می گوید: پس این وسط دین و اخلاق چه میشود؟ خلحالی در پاسخ می گوید: این اقتضای سیاست است!
بدبختانه این "اقتضای سیاست" مختص خلخالی و دوستانش نبوده است. اصلاً سنت منازعۀ سیاسی در ایران عمدتاً همین بوده و همین است و همین هم خواهد بود!
#مجلس_اول
#صادق_خلخالی
#اقتضای_سیاست
#منازعۀ_سیاسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
گویا در سالهای نخستِ پس از انقلاب، شیخ صادق خلخالی به طور خصوصی به یکی از نمایندگان مجلس اول به دلیل نطقهای تأثیرگذارش در نقد شرایط آن روز میگوید: فلانی! ما میدانیم که تو آدم خوبی هستی. سابقهات درخشان است. نقطۀ سیاهی هم در زندگیات نداری. ولی این نطقهایت برای ما دردسرساز شده است. روی جوانان تأثیر میگذارد. صادقانه بگویم؛ ما از پسِ سواد و قدرت استدلال و شیوایی سخن تو بر نمیآییم. بنابراین، خرابت میکنیم، لکهدارت میکنیم، به اینجا و آنجا وصلت میکنیم تا از چشم جوانان بیفتی. تا از تأثیرگذاری بیفتی. وقتی افتادی، دست از سرت برمیداریم. حالا خود دانی!
آن نماینده به خلخالی می گوید: پس این وسط دین و اخلاق چه میشود؟ خلحالی در پاسخ می گوید: این اقتضای سیاست است!
بدبختانه این "اقتضای سیاست" مختص خلخالی و دوستانش نبوده است. اصلاً سنت منازعۀ سیاسی در ایران عمدتاً همین بوده و همین است و همین هم خواهد بود!
#مجلس_اول
#صادق_خلخالی
#اقتضای_سیاست
#منازعۀ_سیاسی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴این که خشونت نیست، مهربانی است!
#احمد_زیدآبادی:
در دورانِ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از رسانهها و اهل نظر، شیخ محمد تقی مصباح یزدی را به عنوان "تئوریسین خشونت" معرفی میکردند.
این عنوان بر شاگردان و مریدان آقای مصباح گران میآمد و در واقع این نوع اسمگذاری را به نوبۀ خود نوعی "خشونتورزی" میدانستند.
در اینجا قصد بازشکافی آراء و عقاید آقای مصباح در بارۀ خشونت در میان نیست، بلکه صرفاً اشارهای به مواضع و رفتار دستپروردگان فکری او در برابر حوادث جاری در کشور منظور نظر است.
اینکه مریدان آقای مصباح در این روزها مرتب بر آتش التهابات اجتماعی هیزم میریزند و دستگاه حاکم را به اِعمال سختترین روشها و شدیدترین مجازاتها علیه مخالفان فرا میخوانند، چندان نیازی به ارائۀ شاهد و دلیل ندارد، اما یک مورد از آنها "درخشانتر" از بقیه به نظر میرسد!
شیخ حسین جلالی رئیس دفتر آقای مصباح بوده و به عنوان نمایندۀ دو شهر رفسنجان و انار از استانِ کرمان به مجلس راه یافته است. این همولایتی ما، هر از گاه نطقهایی در صحن مجلس میکند که از شدت قهر وغیظ و خشونتِ آنها کُندههای درختان پستۀ رفسنجان مانند شاخههای آویزانِ بید مجنون به لرزه در میآیند!
وی در آخرین نطق خود ظاهراً با اشاره به مولوی عبدالحمید امام جمعۀ اهل سنت زاهدان گفته است: "شورای امنیت ملی، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی! مدارا و مماشات بس است! باید با کسانی که از تربیون مقدس مساجد و نماز جمعه فرمان حمله صادر میکنند و بذر اغتشاش و تفرقهافکنی میپاشند و با تحریک قومیتی موجسواری میکنند برخورد جدی، شدید و قاطع شود!"
آقای جلالی ادامه داده است: "وقتی سرکرده فتنه ۸۸ ابوموسی اشعری به عنوان صلح کل، قیافه حق به جانب به خود میگیرد و بیانیه میدهد و جمهوری اسلامی را به خشونت متهم میکند و از طرف اغتشاشگران از جمهوری اسلامی مظلوم میخواهد که از اقدامات خشونت آمیز اجتناب کند، چرا دبیر شورای امنیت ملی این کد واضح امنیتی را جدی نمیگیرد و روابط عاطفی و رفاقت با شخص ممنوعالتصویر مانع از برخورد جدی با این شخص مفسد و محارب میشود؟ آقای شمخانی حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است. شما نباید رفاقت با خاتمی را بر اصل نظام اسلامی مقدم بدارید!"
وقتی کسی شخصیتی با ویژگیها و مشخصات سید محمد خاتمی را هم در این کشور "مفسد" و "محارب" و لابد مستوجب اعدام میداند، قاعدتاً باید قریب به عموم ایرانیان راهم مفسد و محارب به شمار آورد، چرا که اکثریت قاطع مردم ایران یامواضع سیاسی رادیکالتری نسبت به آقای خاتمی دارند و یا در همان حدود و ثغور میاندیشند!
در واقع آقای جلالی با این نوع بیان خود، وجود هر مخالف و معترض و منتقدِ ایرانی حتی در سطحِ کاملاً مسالمتجویانۀ آقای خاتمی را نیز مخل حفظ نظام میداند و قلع و قمع و انهدام دستهجمعی آنها را طلب میکند!
آیا خشونتآمیزتر از این موضع هم در عالم بشری یافت میشود؟ یا اینکه به زعم حامیان آقای مصباح این عین مهربانی و لطف و گذشت است؟
گویا شیخ صادق خلخالی هم اعدام افراد را لطف و مهربانی نسبت به آنها میدانسته است، زیرا به زعم او، کار از دو حال که خارج نبوده است. یا اعدامی فردی گناهکار بوده که در آن صورت با مرگش کارنامۀ سیاهش در آن دنیا سبکتر شده و از شدت عذابش کاسته است و یا اینکه کلاً بیگناه بوده که در آن صورت، هم امکان ارتکاب گناه در باقی عمرش از او سلب شده و هم به عنوان "شهید" نزد پروردگار به رزق و روزی ابدی رسیده است!
#محمد_خاتمی
#مصباح_یزدی
#حسین_جلالی
#صادق_خلخالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
در دورانِ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی بسیاری از رسانهها و اهل نظر، شیخ محمد تقی مصباح یزدی را به عنوان "تئوریسین خشونت" معرفی میکردند.
این عنوان بر شاگردان و مریدان آقای مصباح گران میآمد و در واقع این نوع اسمگذاری را به نوبۀ خود نوعی "خشونتورزی" میدانستند.
در اینجا قصد بازشکافی آراء و عقاید آقای مصباح در بارۀ خشونت در میان نیست، بلکه صرفاً اشارهای به مواضع و رفتار دستپروردگان فکری او در برابر حوادث جاری در کشور منظور نظر است.
اینکه مریدان آقای مصباح در این روزها مرتب بر آتش التهابات اجتماعی هیزم میریزند و دستگاه حاکم را به اِعمال سختترین روشها و شدیدترین مجازاتها علیه مخالفان فرا میخوانند، چندان نیازی به ارائۀ شاهد و دلیل ندارد، اما یک مورد از آنها "درخشانتر" از بقیه به نظر میرسد!
شیخ حسین جلالی رئیس دفتر آقای مصباح بوده و به عنوان نمایندۀ دو شهر رفسنجان و انار از استانِ کرمان به مجلس راه یافته است. این همولایتی ما، هر از گاه نطقهایی در صحن مجلس میکند که از شدت قهر وغیظ و خشونتِ آنها کُندههای درختان پستۀ رفسنجان مانند شاخههای آویزانِ بید مجنون به لرزه در میآیند!
وی در آخرین نطق خود ظاهراً با اشاره به مولوی عبدالحمید امام جمعۀ اهل سنت زاهدان گفته است: "شورای امنیت ملی، دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و نظارتی! مدارا و مماشات بس است! باید با کسانی که از تربیون مقدس مساجد و نماز جمعه فرمان حمله صادر میکنند و بذر اغتشاش و تفرقهافکنی میپاشند و با تحریک قومیتی موجسواری میکنند برخورد جدی، شدید و قاطع شود!"
آقای جلالی ادامه داده است: "وقتی سرکرده فتنه ۸۸ ابوموسی اشعری به عنوان صلح کل، قیافه حق به جانب به خود میگیرد و بیانیه میدهد و جمهوری اسلامی را به خشونت متهم میکند و از طرف اغتشاشگران از جمهوری اسلامی مظلوم میخواهد که از اقدامات خشونت آمیز اجتناب کند، چرا دبیر شورای امنیت ملی این کد واضح امنیتی را جدی نمیگیرد و روابط عاطفی و رفاقت با شخص ممنوعالتصویر مانع از برخورد جدی با این شخص مفسد و محارب میشود؟ آقای شمخانی حفظ نظام از اوجب واجبات است حتی از حفظ جان امام زمان هم مقدمتر است. شما نباید رفاقت با خاتمی را بر اصل نظام اسلامی مقدم بدارید!"
وقتی کسی شخصیتی با ویژگیها و مشخصات سید محمد خاتمی را هم در این کشور "مفسد" و "محارب" و لابد مستوجب اعدام میداند، قاعدتاً باید قریب به عموم ایرانیان راهم مفسد و محارب به شمار آورد، چرا که اکثریت قاطع مردم ایران یامواضع سیاسی رادیکالتری نسبت به آقای خاتمی دارند و یا در همان حدود و ثغور میاندیشند!
در واقع آقای جلالی با این نوع بیان خود، وجود هر مخالف و معترض و منتقدِ ایرانی حتی در سطحِ کاملاً مسالمتجویانۀ آقای خاتمی را نیز مخل حفظ نظام میداند و قلع و قمع و انهدام دستهجمعی آنها را طلب میکند!
آیا خشونتآمیزتر از این موضع هم در عالم بشری یافت میشود؟ یا اینکه به زعم حامیان آقای مصباح این عین مهربانی و لطف و گذشت است؟
گویا شیخ صادق خلخالی هم اعدام افراد را لطف و مهربانی نسبت به آنها میدانسته است، زیرا به زعم او، کار از دو حال که خارج نبوده است. یا اعدامی فردی گناهکار بوده که در آن صورت با مرگش کارنامۀ سیاهش در آن دنیا سبکتر شده و از شدت عذابش کاسته است و یا اینکه کلاً بیگناه بوده که در آن صورت، هم امکان ارتکاب گناه در باقی عمرش از او سلب شده و هم به عنوان "شهید" نزد پروردگار به رزق و روزی ابدی رسیده است!
#محمد_خاتمی
#مصباح_یزدی
#حسین_جلالی
#صادق_خلخالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat