.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
دو رابطه بسیار پیچیده در نظام بینالمللی وجود دارد ، یکی رابطۀ آمریکا با روسیه و دیگری رابطۀ آمریکا با چین ، #چینیها ٢٠ سال پیش تصمیم گرفتند به دلیل نیازشان به بازار و صنعت آمریکا ، اختلافات سیاسی خود با این کشور را مدیریت کنند تا با آمریکا وارد اصطحکاک سیاسی نشوند و در این کار هم بسیار هنرمندانه عمل کردند تا جایی که امروز به عنوان اصلیترین رقیب آمریکا در صحنۀ اقتصاد بین الملل به حساب میآیند
ویژگی مهمی که در فرهنگ چین وجود دارد این است که چینیها هرمی فکر میکنند یعمی درست برخلاف ما که از نفی دیگران لذت میبریم و همکاری با هم برایمان بسیار سخت است آنها به خوبی با یکدیگر مشارکت میکنند ، اکثر مردم چین به دولت خود اعتماد دارند و در مقابل دولت هم به دنبال کار مفید برای مردم است ، علاقه مردم به وطن خود مهمترین عامل موفقیت چینیهاست
⭕ سیاست فی نفسه ارزش ندارد ، جایی اهمیت دارد که بتواند افزایش دهندۀ ثروت ملی باشد و آنگاه که ثروت ملی افزایش پیدا کرد دولتها هم میتوانند به توسعه فرهنگ خود بپردازند و احترام بینالمللی کسب کنند ، با افزایش ثروت ملی و کسب قدرت اقتصادیست که میتوان فرهنگ را صادر کرد و مردم سایر کشورها را برای یادگیری زبان و فرهنگ یک کشور قدرتمتد تشویق کرد
اندیشه سیاسی در ایران بر مبنای ضدیت با جهان تعریف شده است و متاسفانه ما هنوز جهان را تهدید قلمداد میکنیم تا فرصت که دلیل آن هم فقدان اعتماد به نفس است چون اگر کسی اعتماد به نفس داشته باشد از تعامل هراسی نخواهد داشت ، ما بایست تکلیف خود را مشخص کنیم که آیا از این تقابل بیهوده لذت میبریم ؟ آیا به خاطر آیندۀ ایران بهتر نیست دست از لجبازی برداریم ، این همان سوالیست که چینیها حدود ٢٠ سال پیش از خودشان پرسیدند و راه تعامل با جهان را برای توسعه کشورشان در پیش گرفتند
#دکتر_محمود_سریعالقلم
دو رابطه بسیار پیچیده در نظام بینالمللی وجود دارد ، یکی رابطۀ آمریکا با روسیه و دیگری رابطۀ آمریکا با چین ، #چینیها ٢٠ سال پیش تصمیم گرفتند به دلیل نیازشان به بازار و صنعت آمریکا ، اختلافات سیاسی خود با این کشور را مدیریت کنند تا با آمریکا وارد اصطحکاک سیاسی نشوند و در این کار هم بسیار هنرمندانه عمل کردند تا جایی که امروز به عنوان اصلیترین رقیب آمریکا در صحنۀ اقتصاد بین الملل به حساب میآیند
ویژگی مهمی که در فرهنگ چین وجود دارد این است که چینیها هرمی فکر میکنند یعمی درست برخلاف ما که از نفی دیگران لذت میبریم و همکاری با هم برایمان بسیار سخت است آنها به خوبی با یکدیگر مشارکت میکنند ، اکثر مردم چین به دولت خود اعتماد دارند و در مقابل دولت هم به دنبال کار مفید برای مردم است ، علاقه مردم به وطن خود مهمترین عامل موفقیت چینیهاست
⭕ سیاست فی نفسه ارزش ندارد ، جایی اهمیت دارد که بتواند افزایش دهندۀ ثروت ملی باشد و آنگاه که ثروت ملی افزایش پیدا کرد دولتها هم میتوانند به توسعه فرهنگ خود بپردازند و احترام بینالمللی کسب کنند ، با افزایش ثروت ملی و کسب قدرت اقتصادیست که میتوان فرهنگ را صادر کرد و مردم سایر کشورها را برای یادگیری زبان و فرهنگ یک کشور قدرتمتد تشویق کرد
اندیشه سیاسی در ایران بر مبنای ضدیت با جهان تعریف شده است و متاسفانه ما هنوز جهان را تهدید قلمداد میکنیم تا فرصت که دلیل آن هم فقدان اعتماد به نفس است چون اگر کسی اعتماد به نفس داشته باشد از تعامل هراسی نخواهد داشت ، ما بایست تکلیف خود را مشخص کنیم که آیا از این تقابل بیهوده لذت میبریم ؟ آیا به خاطر آیندۀ ایران بهتر نیست دست از لجبازی برداریم ، این همان سوالیست که چینیها حدود ٢٠ سال پیش از خودشان پرسیدند و راه تعامل با جهان را برای توسعه کشورشان در پیش گرفتند
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
#ایران و #ژاپن دو کشور غیرغربی بودند که هم زمان در سال 1860 میلادی به توسعه و مدرنیته علاقهمند شدند و تنها دو کشوری هم بودند که در آنزمان خارج از آمریکای شمالی و اروپا به سوی مدرنیته رفتند .
🏷 ژاپنیها چه کردند ؟
اولین کاری که ژاپنیها انجام دادند این بود که سراغ اروپا رفتند و لیستی از نهادهای آنها را شناسایی کردند ، به آمریکاییها گفتند شما در دبستان چه درس میدهید ؟ به انگلیسیها گفتند شما نیروی دریاییتان را چگونه اداره میکنید ؟ از فرانسویها دانشگاه را گرفتند ، از بلژیکیها نظام بانکی را گرفتند و از آلمانها نظام صنعتی را ... بعد همان نهادها را آوردند ، از تجارب آنها بهره بردند ، رویهها را آموختند بعد با تحقیق و مطالعه آن را به گونهای با فرهنگ بومیشان تلفیق کردند که با وجود رسیدن به قلههای توسعه همچنان نام ژاپن کلماتی مانند #سامورایی یا #اژدها را در ذهن ما تداعی میکند
🏷 ما چه کردیم ؟؟
گفتیم برای رسیدن به مدرنیته آزادی میخواهیم و حکومت مشروطه را مطرح کردیم ... ایران در آن زمان حدود ۱۰میلیون نفر جمعیت داشت که در خوشبینانه ترین حالت ۱۰هزار نفرشان سواد داشتند ، وقتی شما با نه میلیون و نهصد هزاز نفر بیسواد و ده هزار نفر باسواد به دنبال آزادی بروید طبیعیست که آن آزادیخواهی به هرجومرج منتهی خواهد شد اما چون ذهن ما ایرانیها تدریجی و فرآیندی نیست و همیشه دنبال پرش هستیم بجای تعریف نهاد حکمرانی خواستیم با آزادی ره صدساله را یک شبه طی کنیم ، حکمرانی در نهاد تعریف میشود و اصلاح نهادهاست که پایداری میآورد پس ما اگر دنبال ثبات و توسعه هستیم باید نهاد ایجاد کنیم یعنی همان مسیری که ژاپن رفت
‼️ اگر ما توسعه میخواستیم از جهانی شدن فرار نمیکردیم چون اگر ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم آنگاه مجبوریم که شفاف عمل کنیم ، اگر نظام بانکی ما با دنیا کار کند مجبور است شفاف عمل کند که این به صورت خودکار جلوی تمام فسادها را میگیرد , فساد با تشکیل همایش و سخنرانی درمان نمیشود
‼️ باز تاکید میکنم که بزرگترین چالش ما رسیدن به یک #قرارداد_اجتماعی ست ، قرارداد اجتماعی یعنی مجموعۀ نخبگان ، روشنفکران ، نویسندگان ، خبرنگاران و جریانهای سیاسی مسلط در کشور به یک جمعبندی برسند که چه کنیم تا کشور خوب اداره شود ، ثروت ایجاد گردد و مردم خوب زندگی کنند نه اینکه هر هشتسال مسیر کشور را عوض کنیم و یک جهانبینی جدید را مبنای عملمان قرار دهیم تا نظام بینالملل اصلا تکلیف خودش را با ما نداند
‼️ نگرانی و آگاهی نسل بین ۲۵ تا ۴۵ سال امروز ما نسبت به ایران و آیندۀ آن از نسلهای قبلشان بسیار بیشتر است و این نسل با تشکل پیدا کردن میتواند آغازگر جریان فکری توسعه باشد و روند دموکراتیک شدن کشور زودتر محقق گردد البته اگر مسئولان بالای ٨٠ سال فعلی مملکت به آنها میدان دهند
@sedayeslahat
#دکتر_محمود_سریعالقلم
#ایران و #ژاپن دو کشور غیرغربی بودند که هم زمان در سال 1860 میلادی به توسعه و مدرنیته علاقهمند شدند و تنها دو کشوری هم بودند که در آنزمان خارج از آمریکای شمالی و اروپا به سوی مدرنیته رفتند .
🏷 ژاپنیها چه کردند ؟
اولین کاری که ژاپنیها انجام دادند این بود که سراغ اروپا رفتند و لیستی از نهادهای آنها را شناسایی کردند ، به آمریکاییها گفتند شما در دبستان چه درس میدهید ؟ به انگلیسیها گفتند شما نیروی دریاییتان را چگونه اداره میکنید ؟ از فرانسویها دانشگاه را گرفتند ، از بلژیکیها نظام بانکی را گرفتند و از آلمانها نظام صنعتی را ... بعد همان نهادها را آوردند ، از تجارب آنها بهره بردند ، رویهها را آموختند بعد با تحقیق و مطالعه آن را به گونهای با فرهنگ بومیشان تلفیق کردند که با وجود رسیدن به قلههای توسعه همچنان نام ژاپن کلماتی مانند #سامورایی یا #اژدها را در ذهن ما تداعی میکند
🏷 ما چه کردیم ؟؟
گفتیم برای رسیدن به مدرنیته آزادی میخواهیم و حکومت مشروطه را مطرح کردیم ... ایران در آن زمان حدود ۱۰میلیون نفر جمعیت داشت که در خوشبینانه ترین حالت ۱۰هزار نفرشان سواد داشتند ، وقتی شما با نه میلیون و نهصد هزاز نفر بیسواد و ده هزار نفر باسواد به دنبال آزادی بروید طبیعیست که آن آزادیخواهی به هرجومرج منتهی خواهد شد اما چون ذهن ما ایرانیها تدریجی و فرآیندی نیست و همیشه دنبال پرش هستیم بجای تعریف نهاد حکمرانی خواستیم با آزادی ره صدساله را یک شبه طی کنیم ، حکمرانی در نهاد تعریف میشود و اصلاح نهادهاست که پایداری میآورد پس ما اگر دنبال ثبات و توسعه هستیم باید نهاد ایجاد کنیم یعنی همان مسیری که ژاپن رفت
‼️ اگر ما توسعه میخواستیم از جهانی شدن فرار نمیکردیم چون اگر ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم آنگاه مجبوریم که شفاف عمل کنیم ، اگر نظام بانکی ما با دنیا کار کند مجبور است شفاف عمل کند که این به صورت خودکار جلوی تمام فسادها را میگیرد , فساد با تشکیل همایش و سخنرانی درمان نمیشود
‼️ باز تاکید میکنم که بزرگترین چالش ما رسیدن به یک #قرارداد_اجتماعی ست ، قرارداد اجتماعی یعنی مجموعۀ نخبگان ، روشنفکران ، نویسندگان ، خبرنگاران و جریانهای سیاسی مسلط در کشور به یک جمعبندی برسند که چه کنیم تا کشور خوب اداره شود ، ثروت ایجاد گردد و مردم خوب زندگی کنند نه اینکه هر هشتسال مسیر کشور را عوض کنیم و یک جهانبینی جدید را مبنای عملمان قرار دهیم تا نظام بینالملل اصلا تکلیف خودش را با ما نداند
‼️ نگرانی و آگاهی نسل بین ۲۵ تا ۴۵ سال امروز ما نسبت به ایران و آیندۀ آن از نسلهای قبلشان بسیار بیشتر است و این نسل با تشکل پیدا کردن میتواند آغازگر جریان فکری توسعه باشد و روند دموکراتیک شدن کشور زودتر محقق گردد البته اگر مسئولان بالای ٨٠ سال فعلی مملکت به آنها میدان دهند
@sedayeslahat
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم یک استاد ایرانی الاصل آن دانشگاه بازدیدی از دانشگاه را به من پیشنهاد کرد و طی ٣ ساعت بازدید پیاده ، او با اشتیاق بسیار زیادی برای من دربارۀ دانشگاه ، کتابخانه ، اهداف و سایر چیزها توضیح داد . در انتهای بازدید که به ناهار ختم شد از او دلیل این همه اشتیاقش را جویا شدم گفت : راستش محیط و فضای آموزشی این دانشگاه به من آرامش میدهد ، با آنکه ایرانی الاصل هستم اما همه به من احترام می گذارند ، دانشگاه مرا در سه کمیته عضو کرده تا مشارکت کنم ، دانشجو و استاد میخواهند بیاموزند ، نمیخواهم بگویم ایران وطنم نیست اما اینجا خانۀ اصلی من است
محبت میکنم محبت میبینم ، راست میگویم راست میگویند ، بد کسی را نمیخواهم بد مرا نمیخواهند ، وظایفم را انجام میدهم وظایفشان را انجام میدهند ، مشورت میکنم مشورت میکنند ، خیانت نمیکنم خیانت نمیکنند ، منظم هستم منظم هستند ، بدگویی نمیکنم بدگویی نمیکنند ، با حرفم آزارشان نمیدهم با حرفشان آزارم نمیدهند ، همکاری میکنم و همکاری میکنند
✅ تلقی و حسی که از این گفتوگو پیدا کردم این بود که چقدر این انسان نرمال است . فرد نرمال خوبی ببیند خوبی میکند اما اگر همان فرد بکبار #حذف شد دیگر احتیاط میکند ، وقتی به او خیانت شد فاصله میگیرد ، وقتی دروغ گفتند بدبین میشود ، وقتی از او سوء استفاده کردند درمحبت کردن تردید میکند ، اگر شخصی در قبال محبت کردن ، احترام گذاشتن و وظیفه شناس بودن واکنشهای منفی و مخرب ببیند چه روحیهای برای همکاری خواهد داشت ؟ همکاری و یا عدم همکاری معمولا در مقام عکسالعمل به رفتارهای دیگران انجام میپذیرد
تابه حال تجربه کردهاید که وقتی در ترافیک آرام رانندگی میکنید ناگهان اتومبیلی در شانۀ خاکی جاده سعی میکند از دیگران سبقت بگیرد ، معمولا در آن لحظه در ذهن انسان نرمال این اندیشه شکل میگیرد که چرا من باید ساعتها در ترافیک قانون را رعایت کنم اما دیگری این کار را نمیکند ؟ افراد در برابر رفتارهای بدی که انجام میدهند نباید مصونیت داشته باشند ، در چارچوبی که شایسته سالاری نباشد دروغ گفتن بدون مجازات بماند و غرور برتر از مصلحت باشد نرمالها فرار میکنند
✅ بحرانها در جامعه انباشته میشود ، وقتی عدهای نور چشمی از حاشیۀ خاکی حرکت میکنند و بدون ترس از مجازات حقوق سایرین را نادیده میگیرند !!
@sedayeslahat
#دکتر_محمود_سریعالقلم
چند سال پیش وقتی مهمان یک دانشگاه نروژی بودم یک استاد ایرانی الاصل آن دانشگاه بازدیدی از دانشگاه را به من پیشنهاد کرد و طی ٣ ساعت بازدید پیاده ، او با اشتیاق بسیار زیادی برای من دربارۀ دانشگاه ، کتابخانه ، اهداف و سایر چیزها توضیح داد . در انتهای بازدید که به ناهار ختم شد از او دلیل این همه اشتیاقش را جویا شدم گفت : راستش محیط و فضای آموزشی این دانشگاه به من آرامش میدهد ، با آنکه ایرانی الاصل هستم اما همه به من احترام می گذارند ، دانشگاه مرا در سه کمیته عضو کرده تا مشارکت کنم ، دانشجو و استاد میخواهند بیاموزند ، نمیخواهم بگویم ایران وطنم نیست اما اینجا خانۀ اصلی من است
محبت میکنم محبت میبینم ، راست میگویم راست میگویند ، بد کسی را نمیخواهم بد مرا نمیخواهند ، وظایفم را انجام میدهم وظایفشان را انجام میدهند ، مشورت میکنم مشورت میکنند ، خیانت نمیکنم خیانت نمیکنند ، منظم هستم منظم هستند ، بدگویی نمیکنم بدگویی نمیکنند ، با حرفم آزارشان نمیدهم با حرفشان آزارم نمیدهند ، همکاری میکنم و همکاری میکنند
✅ تلقی و حسی که از این گفتوگو پیدا کردم این بود که چقدر این انسان نرمال است . فرد نرمال خوبی ببیند خوبی میکند اما اگر همان فرد بکبار #حذف شد دیگر احتیاط میکند ، وقتی به او خیانت شد فاصله میگیرد ، وقتی دروغ گفتند بدبین میشود ، وقتی از او سوء استفاده کردند درمحبت کردن تردید میکند ، اگر شخصی در قبال محبت کردن ، احترام گذاشتن و وظیفه شناس بودن واکنشهای منفی و مخرب ببیند چه روحیهای برای همکاری خواهد داشت ؟ همکاری و یا عدم همکاری معمولا در مقام عکسالعمل به رفتارهای دیگران انجام میپذیرد
تابه حال تجربه کردهاید که وقتی در ترافیک آرام رانندگی میکنید ناگهان اتومبیلی در شانۀ خاکی جاده سعی میکند از دیگران سبقت بگیرد ، معمولا در آن لحظه در ذهن انسان نرمال این اندیشه شکل میگیرد که چرا من باید ساعتها در ترافیک قانون را رعایت کنم اما دیگری این کار را نمیکند ؟ افراد در برابر رفتارهای بدی که انجام میدهند نباید مصونیت داشته باشند ، در چارچوبی که شایسته سالاری نباشد دروغ گفتن بدون مجازات بماند و غرور برتر از مصلحت باشد نرمالها فرار میکنند
✅ بحرانها در جامعه انباشته میشود ، وقتی عدهای نور چشمی از حاشیۀ خاکی حرکت میکنند و بدون ترس از مجازات حقوق سایرین را نادیده میگیرند !!
@sedayeslahat
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
کشورهایی که از سه عنصر عبور نکنند هرگز نمیتوانند به رشد و توسعه اقتصادی برسند :
#اول عبور از تاریخ است یعنی اتفاقاتی که در تاریخ یک کشور رخ داده نباید مبنایی برای سیاستگذاری آن در آینده باشد مثلا اگر ژاپنیها بخواهند تاریخ را مبنا قرار دهند هرگز نباید با چینیها به خاطر سالها ظلم در حقشان ارتباط برقرار کنند یا اگر تاریخ مبنا بود ویتنام هم نباید امروز با آمریکا ١٧۵ میلیون دلار تجارت میداشت
#دوم عبور از موضوع هویت است یعنی کشورها باید دربارۀ هویت خود اعتماد بنفس داشته باشند ولی نه آنقدر که ارتباطات جهانی با سایر کشورها را مضر برای هویت و فرهنگشان بدانند و همه چیز را بومیسازی و ملیسازی کنند
#سوم حل مساله امنیت است یعنی نباید امنیت خود را در تضاد با ارتباطات جهانی تعریف کرد ، نخستوزیر هند در داووس میگفت (Take-off) اقتصادی هند از زمانی شروع شد که نظم جهانی را پذیرفت اما آیا میتوانیم بگوییم که هندیها هویت خود را از دست دادهاند یا امنیت ملیشان را به بیگانگان سپردهاند ؟ قطعا اینطور نیست
🏷 ولی ما تکلیفمان را با این سه عنصر روشن نکردهایم و از این حیث به روسیه شباهت زیادی داریم یعنی همچنان در تاریخ پرشکوه گذشته جا ماندیم و برای حفظ آن آینده را نابود میکنیم ... بدون ثروت و امکانات مالی ، زبان فارسی و همان فرهنگ ایرانشهری و اسلامی هم که به آن مینازیم دچار مشکل میشود و ایران هر روز ضعیف و ضعیفتر میشود
جامعهای که فقیر باشد چگونه میتواند دنبال حقوق شهروندی برود ؟ جامعهای که از حل مسائل اولیه و اساسی زندگی عبور نکرده چگونه میتواند جامعهای متمدن بسازد ؟ تمدن امکانات میخواهد آیا کرهجنوبی میتوانست در دهه ۶۰ میلادی جامعه مدنی بسازد ؟ من از افزایش ثروت ملی با بهرهبرداری اقتصادی از نظام بینالملل صحبت میکنم ، این که کشور به اندازهای پسانداز داشته باشد که بتواند به مسائلش برسد نه اینکه ٩٠درصد بودجه جاری آن صرف حقوق کارکنان دولت شود
درک سیاستمداران ما از اقتصاد بینالملل محدود است ، مثلا نمیدانیم در دنیای امروز چین چه نقشی دارد یا اینکه عربستان از ۹ موسسه معتبر بینالمللی درخواست کرده تا وضعیت این کشور در ۲۰ سال آینده را مورد مطالعه قرار دهند و بررسی کنند برای حفظ و ارتقای کیفیت زندگی در این کشور و افزایش درآمدهای ملی آن چه باید کرد ، چرا و چطور کرهجنوبی یا برزیل با این سرعت در اقتصاد جهانی نقشآفرین شدند ؟ نمیدانیم اندونزی با بیش از دویست میلیون نفر جمعیت چطور توانست نرخ فقر را در ۱۵سال ریشهکن کند ، چرا نمیدانیم؟ چون اکثریت سیاستگذاران ما متون بینالمللی نمیخوانند و جهان را صرفا از دریچه مسائلامنیتی تحلیل میکنند و نمیاندیشند که اگر بیست سال دیگر با همین سیاستگذاریها حرکت کنیم ایران چه موقعیتی خواهد داشت و مردم ایران چه جایگاهی در دنیا پیدا خواهند کرد.
@sedayeslahat
#دکتر_محمود_سریعالقلم
کشورهایی که از سه عنصر عبور نکنند هرگز نمیتوانند به رشد و توسعه اقتصادی برسند :
#اول عبور از تاریخ است یعنی اتفاقاتی که در تاریخ یک کشور رخ داده نباید مبنایی برای سیاستگذاری آن در آینده باشد مثلا اگر ژاپنیها بخواهند تاریخ را مبنا قرار دهند هرگز نباید با چینیها به خاطر سالها ظلم در حقشان ارتباط برقرار کنند یا اگر تاریخ مبنا بود ویتنام هم نباید امروز با آمریکا ١٧۵ میلیون دلار تجارت میداشت
#دوم عبور از موضوع هویت است یعنی کشورها باید دربارۀ هویت خود اعتماد بنفس داشته باشند ولی نه آنقدر که ارتباطات جهانی با سایر کشورها را مضر برای هویت و فرهنگشان بدانند و همه چیز را بومیسازی و ملیسازی کنند
#سوم حل مساله امنیت است یعنی نباید امنیت خود را در تضاد با ارتباطات جهانی تعریف کرد ، نخستوزیر هند در داووس میگفت (Take-off) اقتصادی هند از زمانی شروع شد که نظم جهانی را پذیرفت اما آیا میتوانیم بگوییم که هندیها هویت خود را از دست دادهاند یا امنیت ملیشان را به بیگانگان سپردهاند ؟ قطعا اینطور نیست
🏷 ولی ما تکلیفمان را با این سه عنصر روشن نکردهایم و از این حیث به روسیه شباهت زیادی داریم یعنی همچنان در تاریخ پرشکوه گذشته جا ماندیم و برای حفظ آن آینده را نابود میکنیم ... بدون ثروت و امکانات مالی ، زبان فارسی و همان فرهنگ ایرانشهری و اسلامی هم که به آن مینازیم دچار مشکل میشود و ایران هر روز ضعیف و ضعیفتر میشود
جامعهای که فقیر باشد چگونه میتواند دنبال حقوق شهروندی برود ؟ جامعهای که از حل مسائل اولیه و اساسی زندگی عبور نکرده چگونه میتواند جامعهای متمدن بسازد ؟ تمدن امکانات میخواهد آیا کرهجنوبی میتوانست در دهه ۶۰ میلادی جامعه مدنی بسازد ؟ من از افزایش ثروت ملی با بهرهبرداری اقتصادی از نظام بینالملل صحبت میکنم ، این که کشور به اندازهای پسانداز داشته باشد که بتواند به مسائلش برسد نه اینکه ٩٠درصد بودجه جاری آن صرف حقوق کارکنان دولت شود
درک سیاستمداران ما از اقتصاد بینالملل محدود است ، مثلا نمیدانیم در دنیای امروز چین چه نقشی دارد یا اینکه عربستان از ۹ موسسه معتبر بینالمللی درخواست کرده تا وضعیت این کشور در ۲۰ سال آینده را مورد مطالعه قرار دهند و بررسی کنند برای حفظ و ارتقای کیفیت زندگی در این کشور و افزایش درآمدهای ملی آن چه باید کرد ، چرا و چطور کرهجنوبی یا برزیل با این سرعت در اقتصاد جهانی نقشآفرین شدند ؟ نمیدانیم اندونزی با بیش از دویست میلیون نفر جمعیت چطور توانست نرخ فقر را در ۱۵سال ریشهکن کند ، چرا نمیدانیم؟ چون اکثریت سیاستگذاران ما متون بینالمللی نمیخوانند و جهان را صرفا از دریچه مسائلامنیتی تحلیل میکنند و نمیاندیشند که اگر بیست سال دیگر با همین سیاستگذاریها حرکت کنیم ایران چه موقعیتی خواهد داشت و مردم ایران چه جایگاهی در دنیا پیدا خواهند کرد.
@sedayeslahat
.
#دکتر_محمود_سریعالقلم
به تاریخ معاصر ایران پیش از جمهوری اسلامی که نگاه میکنیم دونفر را میشناسیم : پدر و پسر ، رضا شاه و محمدرضا شاه ...
با وجود تمام تلاشها و خدماتی که آن دو برای مدرنیته و صنعتی شدن ایران انجام دادند اما آنان هم به خصوص در نیمه دوم حکمرانیشان شخصا تصمیمگیرندۀ همه چیز بودند یعنی از ١٣١۴ در حکومت رضاشاه و از ١٣۴٨ در حکومت محمدرضاشاه تصمیمگیرنده در کشور فقط یکنفر بود و اگر افرادی مانند فروغی ، قوام یا مصدق بودند که مشورتی دهند خیلی زود کنار گذاشته میشدند ولی آیا در حکمرانی مدرن میتوان تصمیمسازی و تصمیمگیری دربارۀ صدها موضوع را به یک نفر یا گروه بسیار کوچک معطوف کرد ؟؟
شاید این داستان را شنیده باشید که به دستور محمدرضاشاه اقتصاددانان کشور در رامسر جمع شده بودند تا دربارۀ آینده اقتصادی ایران صحبت کنند و ابتدا قرار بود ٣روز بحث و مناظره و دیالوگ بین آنها باشد اما شاه در همان ابتدای جلسه به حاضران گفت : من شما را اینجا جمع کردم تا بگویم چکار کنید نه اینکه شما به من بگویید چکار کنم !! در نتیجه به یک ساعت هم نکشید که شاه جمعبندی فرمود و تمام ...
بنابراین ما هرگز نهادهای تصمیمگیرنده نداشتیم و این درحالیست که حکومت یعنی #نهاد ... مگر میشود بدون دهها کمیته ، کمیسیون و سیستم های نظارتی حکمرانی معقول و منطقی را اِعمال کرد ؟! مگر میتوان بدون پارلمانی با دانش و با استقلال فکری به حسن اجرای قوانین و سیاستگزاریها امید بست ؟ مگر میتوان بدون رسانه های آزاد و مستقل که ناظر بر عملکرد مسئولان ، مدیران و تصمیم گیرندگان یک کشورند ، سلامت سیاسی جامعه را نهادینه کرد ؟ مگر میتوان به تصمیمی منطقی رسید درحالی که فرصت طرح دیدگـاههای مختلف نباشد ؟؟
نسخۀ #دردهای_ایران چنان پیچیده نیست که در درمان آنها عاجز ماندهایم ، سرزمین تکگویی تنها نیاز به گفت و گو دارد ... #جامعه_زنده جامعهای است که یک اشتباه دوبار تکرار نشود نه اینکه هزاران متخصص تربیت کنید و مستقیم و غیرمستقیم به آنها بگویید شماها در کشور کارهای نیستید ، يک كشور نمیتواند ١۵٠ سال فکر كند که آيا غرب خوب است يا بد ؟ آیا بايد از آن فاصله گرفت یا نه ؟ آیا بايد با آن اتحاد داشت یا نه زیرا تجربه بشری میگوید اگر نان برای زنده ماندن لازم است , دموکراسی و چرخش قدرت هم برای زندگی ضروری است ...
برای توسعه باید برخلاف سخن و باور #استالین عمل کرد که گفته بود کسانی را بهکار گمارید که هر کاری بکنند ولی هرگز هیچ نظری ندهند.
@sedayeslahat
#دکتر_محمود_سریعالقلم
به تاریخ معاصر ایران پیش از جمهوری اسلامی که نگاه میکنیم دونفر را میشناسیم : پدر و پسر ، رضا شاه و محمدرضا شاه ...
با وجود تمام تلاشها و خدماتی که آن دو برای مدرنیته و صنعتی شدن ایران انجام دادند اما آنان هم به خصوص در نیمه دوم حکمرانیشان شخصا تصمیمگیرندۀ همه چیز بودند یعنی از ١٣١۴ در حکومت رضاشاه و از ١٣۴٨ در حکومت محمدرضاشاه تصمیمگیرنده در کشور فقط یکنفر بود و اگر افرادی مانند فروغی ، قوام یا مصدق بودند که مشورتی دهند خیلی زود کنار گذاشته میشدند ولی آیا در حکمرانی مدرن میتوان تصمیمسازی و تصمیمگیری دربارۀ صدها موضوع را به یک نفر یا گروه بسیار کوچک معطوف کرد ؟؟
شاید این داستان را شنیده باشید که به دستور محمدرضاشاه اقتصاددانان کشور در رامسر جمع شده بودند تا دربارۀ آینده اقتصادی ایران صحبت کنند و ابتدا قرار بود ٣روز بحث و مناظره و دیالوگ بین آنها باشد اما شاه در همان ابتدای جلسه به حاضران گفت : من شما را اینجا جمع کردم تا بگویم چکار کنید نه اینکه شما به من بگویید چکار کنم !! در نتیجه به یک ساعت هم نکشید که شاه جمعبندی فرمود و تمام ...
بنابراین ما هرگز نهادهای تصمیمگیرنده نداشتیم و این درحالیست که حکومت یعنی #نهاد ... مگر میشود بدون دهها کمیته ، کمیسیون و سیستم های نظارتی حکمرانی معقول و منطقی را اِعمال کرد ؟! مگر میتوان بدون پارلمانی با دانش و با استقلال فکری به حسن اجرای قوانین و سیاستگزاریها امید بست ؟ مگر میتوان بدون رسانه های آزاد و مستقل که ناظر بر عملکرد مسئولان ، مدیران و تصمیم گیرندگان یک کشورند ، سلامت سیاسی جامعه را نهادینه کرد ؟ مگر میتوان به تصمیمی منطقی رسید درحالی که فرصت طرح دیدگـاههای مختلف نباشد ؟؟
نسخۀ #دردهای_ایران چنان پیچیده نیست که در درمان آنها عاجز ماندهایم ، سرزمین تکگویی تنها نیاز به گفت و گو دارد ... #جامعه_زنده جامعهای است که یک اشتباه دوبار تکرار نشود نه اینکه هزاران متخصص تربیت کنید و مستقیم و غیرمستقیم به آنها بگویید شماها در کشور کارهای نیستید ، يک كشور نمیتواند ١۵٠ سال فکر كند که آيا غرب خوب است يا بد ؟ آیا بايد از آن فاصله گرفت یا نه ؟ آیا بايد با آن اتحاد داشت یا نه زیرا تجربه بشری میگوید اگر نان برای زنده ماندن لازم است , دموکراسی و چرخش قدرت هم برای زندگی ضروری است ...
برای توسعه باید برخلاف سخن و باور #استالین عمل کرد که گفته بود کسانی را بهکار گمارید که هر کاری بکنند ولی هرگز هیچ نظری ندهند.
@sedayeslahat