🏷 ( دیکتاتوری که محبوب شد )
پردۀ اول :
ژنرال یاروزلسکی آخرین رهبر کمونیست لهستان بود که در دههٔ هشتاد میلادی رهبری حکومتی را بر عهده داشت که بسیار بدنام و منفور بود ، او در شب ۱۳ دسامبر ۱۹۸۱ حوادث را به نحوی مدیریت کرد که بسیاری یقین داشتند جایگاهی پست و خفیف را برای خود در تاریخ رقم زده است ، در آن شب هنگامی که بسیاری از مردم لهستان در خواب بودند ژنرال اعلام حکومت نظامی کرد و به ارتش دستور داد تا به نام حزب #کمونیست لهستان تمام جنبشهای دموکراسیخواه موسوم به #اتحادیه_همبستگی لهستان را سرکوب کنند ،
در ساعت ۶ صبح یکشنبه درحالی که سربازها به خیابان ریخته بودند ژنرال ملت را خطاب قرار داد که : اراذل و اوباش غربی با مطرح ساختن دروغ #دموکراسی به دنبال نابودی حکومت کمونیستی لهستان هستند ولی من هرگز این اجازه را به آنها نخواهم داد ...تحت حکومت او تمام صداهای مخالف دستگیر شدند ، تجمعات ممنوع و کتابها سانسور شدند ، دانشجویان و اساتید زندانی شدند , مرزهای لهستان بسته شد و ساعت ١٠ در تمام این کشور خاموشی شبانه اعلام شد و ارتش هر از چندگاهی به اعتصابکنندگان کارگری شلیک میکرد و تعدادی را میکشت ...
پردۀ دوم :
در سال 1984 یاروزلسکی در سمینار حزب کمونیست شوروی شرکت کرده بود و پس از پایان جلسه وقتی در حال سوار شدن به هواپیما برای بازگشت بود خبرنگاری از او پرسید : بزرگترین آرزوی شما چیست ؟ در کمال صداقت پاسخ داد : برای اینکه مردم لهستان دوستم داشته باشند یک معجزه لازم است ، امیدوارم شاهد آن باشم !!
پردۀ سوم :
اتحاد جماهیر شوروی از یک خلاء بیسابقه در رهبری حزب رنج میبرد و میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۵ در مسکو به قدرت میرسد و سیاستهای اصلاحطلبانه در پیش میگیرد ، هم وضع بد اقتصادی و هم روی کار آمدن گورباچف یاروزلسکی را با او همراه میکند و خود به تدریج به یکی از مدافعان اصلی دیالوگ با مخالفان در این کشور بدل میشود ، تمام زندانیان سیاسی آزاد شدند ک با وجود اعتراض تندروهای حزب ، یاروزلسکی با ایستادگی در برابر آنان تصمیم میگیرد با رهبران اتحادیه همبستگی که خودش آنها را به زندان انداخته بود مذاکره کند و در نهایت در سال ۱۹۸۹ با تلاشهای او برای نخستین بار انتخاباتی آزاد و دموکراتیک در یک کشور کمونیستی شکل میگیرد و نتیجه آنکه تمام کاندیداهای کمونیست که وارد رقابت شده بودند شکست خوردند و دولتی با اکثریت حزب #همبستگی تشکیل میشود ولی آنان در کمال شگفتگی یاروزلسکی یعنی همان کسی که آنان را زندانی کرده بود برای یک دورۀ ۶ سال به ریاست جمهوری لهستان برگزینند ، ژنرال اما پس از پایان یکسال از دورهٔ شش ساله ناگهان استعفا داد تا راه برای انتخابات ریاست جمهوری جدید در کشور باز شود ، انتخاباتی که در آن رهبر اتحاد همبستگی پیروز شد و زمینۀ گذار آرام به سوی دموکراسی را در لهستان فراهم آورد .
پردۀ چهارم :
همان دیکتاتوری که در یک شب لهستان را درهم کوبیده بود به کمک لهستان شتافت و بدون جنگ و خونریزی شاخهای که مدتها خود بر آن ایستاده بود کاملا قطع کرد و کمونیسم را از این کشور بیرون راند تا امروز همان لهستان ، دومین اقتصاد اروپای مرکزی و البته بزرگترین اقتصاد درمیان کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق باشد
پردۀ آخر :
یاروزلسکی در سال 1994 گفت : من کاملا اطمینان دارم که بهترین اظهارنظرها بعد از مرگ افراد صورت میگیرد و از آنجایی که بیش از هفتاد سال سن دارم در آیندهای نزدیک از من بهتر سخن خواهند گفت همان هنگامی که در قبرستان آرمیدهام .. اما او زنده ماند و معجزهای که آرزوی آن را داشت به چشم خود دید که همان چهرۀ منفور در سال 2012 توسط مردم لهستان به عنوان مهمترین شخصیت سیاسی این کشور در قرن اخیر انتخاب شد و در سال 2015 با وجدانی آسوده در ٩٠ سالگی درگذشت ...
@sedayeslahat
پردۀ اول :
ژنرال یاروزلسکی آخرین رهبر کمونیست لهستان بود که در دههٔ هشتاد میلادی رهبری حکومتی را بر عهده داشت که بسیار بدنام و منفور بود ، او در شب ۱۳ دسامبر ۱۹۸۱ حوادث را به نحوی مدیریت کرد که بسیاری یقین داشتند جایگاهی پست و خفیف را برای خود در تاریخ رقم زده است ، در آن شب هنگامی که بسیاری از مردم لهستان در خواب بودند ژنرال اعلام حکومت نظامی کرد و به ارتش دستور داد تا به نام حزب #کمونیست لهستان تمام جنبشهای دموکراسیخواه موسوم به #اتحادیه_همبستگی لهستان را سرکوب کنند ،
در ساعت ۶ صبح یکشنبه درحالی که سربازها به خیابان ریخته بودند ژنرال ملت را خطاب قرار داد که : اراذل و اوباش غربی با مطرح ساختن دروغ #دموکراسی به دنبال نابودی حکومت کمونیستی لهستان هستند ولی من هرگز این اجازه را به آنها نخواهم داد ...تحت حکومت او تمام صداهای مخالف دستگیر شدند ، تجمعات ممنوع و کتابها سانسور شدند ، دانشجویان و اساتید زندانی شدند , مرزهای لهستان بسته شد و ساعت ١٠ در تمام این کشور خاموشی شبانه اعلام شد و ارتش هر از چندگاهی به اعتصابکنندگان کارگری شلیک میکرد و تعدادی را میکشت ...
پردۀ دوم :
در سال 1984 یاروزلسکی در سمینار حزب کمونیست شوروی شرکت کرده بود و پس از پایان جلسه وقتی در حال سوار شدن به هواپیما برای بازگشت بود خبرنگاری از او پرسید : بزرگترین آرزوی شما چیست ؟ در کمال صداقت پاسخ داد : برای اینکه مردم لهستان دوستم داشته باشند یک معجزه لازم است ، امیدوارم شاهد آن باشم !!
پردۀ سوم :
اتحاد جماهیر شوروی از یک خلاء بیسابقه در رهبری حزب رنج میبرد و میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۵ در مسکو به قدرت میرسد و سیاستهای اصلاحطلبانه در پیش میگیرد ، هم وضع بد اقتصادی و هم روی کار آمدن گورباچف یاروزلسکی را با او همراه میکند و خود به تدریج به یکی از مدافعان اصلی دیالوگ با مخالفان در این کشور بدل میشود ، تمام زندانیان سیاسی آزاد شدند ک با وجود اعتراض تندروهای حزب ، یاروزلسکی با ایستادگی در برابر آنان تصمیم میگیرد با رهبران اتحادیه همبستگی که خودش آنها را به زندان انداخته بود مذاکره کند و در نهایت در سال ۱۹۸۹ با تلاشهای او برای نخستین بار انتخاباتی آزاد و دموکراتیک در یک کشور کمونیستی شکل میگیرد و نتیجه آنکه تمام کاندیداهای کمونیست که وارد رقابت شده بودند شکست خوردند و دولتی با اکثریت حزب #همبستگی تشکیل میشود ولی آنان در کمال شگفتگی یاروزلسکی یعنی همان کسی که آنان را زندانی کرده بود برای یک دورۀ ۶ سال به ریاست جمهوری لهستان برگزینند ، ژنرال اما پس از پایان یکسال از دورهٔ شش ساله ناگهان استعفا داد تا راه برای انتخابات ریاست جمهوری جدید در کشور باز شود ، انتخاباتی که در آن رهبر اتحاد همبستگی پیروز شد و زمینۀ گذار آرام به سوی دموکراسی را در لهستان فراهم آورد .
پردۀ چهارم :
همان دیکتاتوری که در یک شب لهستان را درهم کوبیده بود به کمک لهستان شتافت و بدون جنگ و خونریزی شاخهای که مدتها خود بر آن ایستاده بود کاملا قطع کرد و کمونیسم را از این کشور بیرون راند تا امروز همان لهستان ، دومین اقتصاد اروپای مرکزی و البته بزرگترین اقتصاد درمیان کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق باشد
پردۀ آخر :
یاروزلسکی در سال 1994 گفت : من کاملا اطمینان دارم که بهترین اظهارنظرها بعد از مرگ افراد صورت میگیرد و از آنجایی که بیش از هفتاد سال سن دارم در آیندهای نزدیک از من بهتر سخن خواهند گفت همان هنگامی که در قبرستان آرمیدهام .. اما او زنده ماند و معجزهای که آرزوی آن را داشت به چشم خود دید که همان چهرۀ منفور در سال 2012 توسط مردم لهستان به عنوان مهمترین شخصیت سیاسی این کشور در قرن اخیر انتخاب شد و در سال 2015 با وجدانی آسوده در ٩٠ سالگی درگذشت ...
@sedayeslahat
#اندکی_تفکر
سردار #نقدی: اوضاع امروز نتیجۀ رأی ماست
سردار #جاجیزاده: اگر به وضعیت اعتراض دارید باید در انتخاب خود تجدیدنظر کنید.
سردار #جعفری: انتخاب مردم نباید براساس موفقیت در مناظره باشد.
#صفارهرندی: به ساختاری نیاز داریم که اگر مجلس لازم دید کس دیگری را رأس کار بیاورد.
🚨 قاعدتا ما در #انتخابات شرکت میکنیم تا با روی کار آوردن جناح مورد نظرمان تغییرات مثبتی در وضع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور به وجود آوریم اما تجربۀ انتخابات در ایران نشان میدهد که جناح بازنده چنان چوب لای چرخ جناح برنده (دولت) میگذارد تا رایدهندگان به غلط کردن بیفتند.
🚨 مثلا در همین روزها که مردم زیر بار مشکلات کمرشان خم شده نمایندگان جناح بازنده که همان بخش انتصابی حکومت هستند با کمال وقاحت خطاب به مردمی که آن حماسه را برایشان خلق کردند میگویند: این دولت را خود شما انتخاب کردید پس باید تاوانش را هم پس بدهید ... و عین خیالشان هم نیست که ایجاد اختلال در کار دولت به تمام مردم آسیب میزند. (به صحبتهای دیروز آقای صفار هرندی در تلویزیون توجه کنید).
🏷 معمولا مردم در سایر کشورها با شرکت در انتخابات دست رد بر سینۀ برخی سیاستمداران میزنند و رای به حذف آنها میدهند اما در ایران این چهرهها نه تنها از سپهر سیاسی کشور حذف نمیشوند بلکه پس از انتخابات قدرت بیشتری هم پیدا میکنند و در مناصب حیاتیتری در صحنۀ سیاسی #منصوب میشوند خب پس اگر چنین است و شرکت در انتخابات برای ملت تبدیل به بازی دو سر باخت شده که ایشان دارند به ما تحمیل میکنند پس مردم هم باید آرزوی شرکت در چنین انتخاباتی را به دلشان بگذارند چون اگر شرکت هم کنیم وضعمان بدتر خواهد شد.
🚨 اما خندهدار و شاید هم گریهدار بودن ماجرا آنجاست که این دو جناح اساسا دیگر هیچ فرقی با هم ندارند فقط یکی با زورگویی و زباننفهمی کارش را پیش میبرد آن یکی با لبخند و سخنان نرم ولی هر دو ماهیتا و ذاتا یکی هستند که خودشان را درگیر رقابتی کردند که از اساس نمایشی و غیرواقعی ست و از فرط تکرار باورشان شده که معنای #دموکراسی را میفهمند ... صلاح ملت ایران با هر عقیده و گرایشی کنارهگیری از این میدان بازی مضحک تا اطلاع ثانویست.
@sedayeslahat
سردار #نقدی: اوضاع امروز نتیجۀ رأی ماست
سردار #جاجیزاده: اگر به وضعیت اعتراض دارید باید در انتخاب خود تجدیدنظر کنید.
سردار #جعفری: انتخاب مردم نباید براساس موفقیت در مناظره باشد.
#صفارهرندی: به ساختاری نیاز داریم که اگر مجلس لازم دید کس دیگری را رأس کار بیاورد.
🚨 قاعدتا ما در #انتخابات شرکت میکنیم تا با روی کار آوردن جناح مورد نظرمان تغییرات مثبتی در وضع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور به وجود آوریم اما تجربۀ انتخابات در ایران نشان میدهد که جناح بازنده چنان چوب لای چرخ جناح برنده (دولت) میگذارد تا رایدهندگان به غلط کردن بیفتند.
🚨 مثلا در همین روزها که مردم زیر بار مشکلات کمرشان خم شده نمایندگان جناح بازنده که همان بخش انتصابی حکومت هستند با کمال وقاحت خطاب به مردمی که آن حماسه را برایشان خلق کردند میگویند: این دولت را خود شما انتخاب کردید پس باید تاوانش را هم پس بدهید ... و عین خیالشان هم نیست که ایجاد اختلال در کار دولت به تمام مردم آسیب میزند. (به صحبتهای دیروز آقای صفار هرندی در تلویزیون توجه کنید).
🏷 معمولا مردم در سایر کشورها با شرکت در انتخابات دست رد بر سینۀ برخی سیاستمداران میزنند و رای به حذف آنها میدهند اما در ایران این چهرهها نه تنها از سپهر سیاسی کشور حذف نمیشوند بلکه پس از انتخابات قدرت بیشتری هم پیدا میکنند و در مناصب حیاتیتری در صحنۀ سیاسی #منصوب میشوند خب پس اگر چنین است و شرکت در انتخابات برای ملت تبدیل به بازی دو سر باخت شده که ایشان دارند به ما تحمیل میکنند پس مردم هم باید آرزوی شرکت در چنین انتخاباتی را به دلشان بگذارند چون اگر شرکت هم کنیم وضعمان بدتر خواهد شد.
🚨 اما خندهدار و شاید هم گریهدار بودن ماجرا آنجاست که این دو جناح اساسا دیگر هیچ فرقی با هم ندارند فقط یکی با زورگویی و زباننفهمی کارش را پیش میبرد آن یکی با لبخند و سخنان نرم ولی هر دو ماهیتا و ذاتا یکی هستند که خودشان را درگیر رقابتی کردند که از اساس نمایشی و غیرواقعی ست و از فرط تکرار باورشان شده که معنای #دموکراسی را میفهمند ... صلاح ملت ایران با هر عقیده و گرایشی کنارهگیری از این میدان بازی مضحک تا اطلاع ثانویست.
@sedayeslahat