"هر که بداند درست چیست
به نادرست دست نمیزند."
مقصودش این بود که بینش درست به عمل درست میانجامد. اگر دست به عمل نادرست میزنیم، برای آن است که بهتر نمیدانیم.
کسی که میداند درست چیست، نادرست رفتار نخواهد کرد زیرا چرا باید کسی به دست خود، خود را بدبخت کند؟
افراد زیادی را میشناسیم که دروغ میگویند، فریب میدهند و بدخواهی میکنند. آیا اینها نمیدانند که این کارها درست نیست یا بهتر بگویم، روا نیست؟ این آدمها فکر میکنی خوشبختاند؟
سقراط میگفت نیستند.
📘 #دنیای_سوفی
✍🏻 #یوستین_گوردر
♦️@seemorghbook
به نادرست دست نمیزند."
مقصودش این بود که بینش درست به عمل درست میانجامد. اگر دست به عمل نادرست میزنیم، برای آن است که بهتر نمیدانیم.
کسی که میداند درست چیست، نادرست رفتار نخواهد کرد زیرا چرا باید کسی به دست خود، خود را بدبخت کند؟
افراد زیادی را میشناسیم که دروغ میگویند، فریب میدهند و بدخواهی میکنند. آیا اینها نمیدانند که این کارها درست نیست یا بهتر بگویم، روا نیست؟ این آدمها فکر میکنی خوشبختاند؟
سقراط میگفت نیستند.
📘 #دنیای_سوفی
✍🏻 #یوستین_گوردر
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
جهان همیشه محل اضداد است.
اگر هیچ وقت بیمار نمی شدیم نمی توانستیم مفهوم سلامتی را درک کنیم.
اگر هیچ وقت گرسنه نمی شدیم نمی توانستیم از سیر شدن لذت ببریم.
اگر هیچ وقت جنگ نبود ارزش صلح و آرامش را نمی دانستیم
و اگر هیچ وقت زمستان نمی شد نمی توانستیم بهار را درک کنیم.
هراکلیتوس عقیده داشت خیر و شر در نظام هستی ضروری است.
اگر تعامل دائمی اضداد وجود نداشته باشد جهان خیلی زود نابود خواهد شد.
📕 #دنیای_سوفی
✍#یوستین_گوردر
♦️@seemorghbook
جهان همیشه محل اضداد است.
اگر هیچ وقت بیمار نمی شدیم نمی توانستیم مفهوم سلامتی را درک کنیم.
اگر هیچ وقت گرسنه نمی شدیم نمی توانستیم از سیر شدن لذت ببریم.
اگر هیچ وقت جنگ نبود ارزش صلح و آرامش را نمی دانستیم
و اگر هیچ وقت زمستان نمی شد نمی توانستیم بهار را درک کنیم.
هراکلیتوس عقیده داشت خیر و شر در نظام هستی ضروری است.
اگر تعامل دائمی اضداد وجود نداشته باشد جهان خیلی زود نابود خواهد شد.
📕 #دنیای_سوفی
✍#یوستین_گوردر
♦️@seemorghbook
افلاطون معتقد بود دولتی که زنان را تعلیم و تربیت ندهد مانند کسی است که فقط دست راست خود را بپروراند.
📘#دنیای_سوفی
✍ #یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
📘#دنیای_سوفی
✍ #یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
اگر ندانیم که میمیریم طعم زنده بودن را نمیتوانیم بچشیم و بدون دریافت شگفتی شگرف زندگی، تصور مرگ نیز ناممکن است.
روزی که پزشک به مادربزرگش خبر داد که بیماریاش لاعلاج است چیزی بدین مضمون بر زبان آورد: «تا این لحظه نفهمیده بودم زندگی چه زیباست.»
تاثرآور نیست که آدم باید بیمار شود تا بفهمد زنده بودن چه نعمتی است؟
📕#دنیای_سوفی
✍ #یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
اگر ندانیم که میمیریم طعم زنده بودن را نمیتوانیم بچشیم و بدون دریافت شگفتی شگرف زندگی، تصور مرگ نیز ناممکن است.
روزی که پزشک به مادربزرگش خبر داد که بیماریاش لاعلاج است چیزی بدین مضمون بر زبان آورد: «تا این لحظه نفهمیده بودم زندگی چه زیباست.»
تاثرآور نیست که آدم باید بیمار شود تا بفهمد زنده بودن چه نعمتی است؟
📕#دنیای_سوفی
✍ #یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
بشر با مقداری سوالات دشوار روبروست که برای آنها
جواب قانع کنندهای ندارد .
خب، دو کار میتوان کرد: یا میتوانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آن چه را باید بدانیم می دانیم ، یا می توان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست
و از پیشرفت باز ایستاد . بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است .
مردم به طور کلی یا صددرصد مطمئناند یا صددرصد بیتفاوت.
مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی . خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری . ولی ناگهان در این میان جوکری سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک . سقراط در آتن همین جوکر بود . نه مطمئن بود نه بی تفاوت . تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد .
پس فیلسوف شد...!
📕#دنیای_سوفی
✍#یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
بشر با مقداری سوالات دشوار روبروست که برای آنها
جواب قانع کنندهای ندارد .
خب، دو کار میتوان کرد: یا میتوانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آن چه را باید بدانیم می دانیم ، یا می توان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست
و از پیشرفت باز ایستاد . بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است .
مردم به طور کلی یا صددرصد مطمئناند یا صددرصد بیتفاوت.
مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی . خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری . ولی ناگهان در این میان جوکری سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک . سقراط در آتن همین جوکر بود . نه مطمئن بود نه بی تفاوت . تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد .
پس فیلسوف شد...!
📕#دنیای_سوفی
✍#یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
رمز کارآيی و نفوذ در نزد سقراط اين است که او در پی تعليم دادن بهاشخاص نبود، برعکس چنين مینماياند که میخواهد از کسی که با او گفتوگو دارد چيز بياموزد. مثل يک معلم معمولی درس نمیداد. برعکس «بحث» و گفتوگو میکرد. بیترديد، اگر فقط بهگوش دادن سخن ديگران بسنده میکرد هرگز آن حکيم مشهوری که شد، نمیشد؛ و البته که بهمرگ نيز محکومش نمیکردند. در واقع، او در آغاز پرسشهائی مطرح میکرد و بهاين ترتيب چنان مینماياند که خود هيچ نمیداند. آنگاه در جريان گفتوگو، ترتيبی میداد که طرف، رفتهرفته برضعفهای استدلال خود آگاه شود. و در پايان، مخاطب او چنان در تنگنا میماند که ناگزير بود درست را از نادرست و حقيقت را از قلب تشخيص دهد.
📕#دنیای_سوفی
✍#یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
رمز کارآيی و نفوذ در نزد سقراط اين است که او در پی تعليم دادن بهاشخاص نبود، برعکس چنين مینماياند که میخواهد از کسی که با او گفتوگو دارد چيز بياموزد. مثل يک معلم معمولی درس نمیداد. برعکس «بحث» و گفتوگو میکرد. بیترديد، اگر فقط بهگوش دادن سخن ديگران بسنده میکرد هرگز آن حکيم مشهوری که شد، نمیشد؛ و البته که بهمرگ نيز محکومش نمیکردند. در واقع، او در آغاز پرسشهائی مطرح میکرد و بهاين ترتيب چنان مینماياند که خود هيچ نمیداند. آنگاه در جريان گفتوگو، ترتيبی میداد که طرف، رفتهرفته برضعفهای استدلال خود آگاه شود. و در پايان، مخاطب او چنان در تنگنا میماند که ناگزير بود درست را از نادرست و حقيقت را از قلب تشخيص دهد.
📕#دنیای_سوفی
✍#یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند
همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت
یک لاک پشت حسود
او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟
در انتظار پاسخ هستم ، با احترام تمام، لاک پشت
هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد!
سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی و حسادت می تواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود
📕#دنیای_سوفی
✍#یوستین_گاردر
♦️@seemorghbook
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند
همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت
یک لاک پشت حسود
او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟
در انتظار پاسخ هستم ، با احترام تمام، لاک پشت
هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد!
سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی و حسادت می تواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود
📕#دنیای_سوفی
✍#یوستین_گاردر
♦️@seemorghbook
شعور و وجدان را میتوان به عضلات تشبیه کرد؛
هر عضلهای را که به کار نبریم ضعیف و ضعیفتر میشود ...
📘#دنیای_سوفی
✍#یوستین_گردر
♦️@seemorghbook
هر عضلهای را که به کار نبریم ضعیف و ضعیفتر میشود ...
📘#دنیای_سوفی
✍#یوستین_گردر
♦️@seemorghbook