صدای بلند گوها را می توانم بشنوم که با صدای بلند فریاد می زدند: "نیروهای مسلح پرافتخار ما، یک هزار نفر را به اسارت گرفته اند." در یک اتاق زیرشیروانی پسربچه ای را می بینم که برای یک تکه نان گریه می کند و فریاد می زند.
📘#هواى_تازه
✍#جورج_اورول
♦️@seemorghbook
📘#هواى_تازه
✍#جورج_اورول
♦️@seemorghbook