🔺قالیباف: مذاکره با آمریکا مطلقاً ممنوع است
دزد بزرگ و رئیس خودخوانده مجلس:
▫️کشورهای غربی به ویژه آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی یکبار دیگر ماهیت غیرقابل اعتماد و خصمانه خود را به ملت ایران نشان دادند.
▫️به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی اجازه تخطی به آژانس از چارچوبهای قانونی داده نخواهد شد.
▫️ما معتقدیم که هر نوع مذاکره باید از موضع قدرت باشد و همچنین مذاکره با آمریکا مطلقاً ممنوع است؛ از سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه نیز میخواهیم اقدام لازم را در این راستا انجام دهند و گزارش خود را به مجلس ارائه دهند.
⬅️ رژیم فکر می کند اگر بتواند مانند کره شمالی یک ازمایش اتمی انجام دهد و یک موشک قاره پیما تست کند، انوقت می تواند از موضع قدرت وارد معامله شود، در صورتیکه مردم کره شمالی با بمب اتم و موشک قاره پیما از گرسنگی به علف خوردن رو اورده اند و هیچ کس دیگر به تهدید های انها گوش نمی کند.
⬅️ با این وضع اقتصادی و دلار ج اسلامی دیگر نخواهد توانست مخارج نیروهایش در یمن، سوریه، لبنان و عراق تامین کند و چند ماه دیگر درمانده تر از همیشه باید مانند کره شمالی بدنبال امریکا برای مذاکره بدود و امروز می بینیم که ترامپ دیگر توجهی به کره شمالی ندارد و انها از گرسنگی همچنان به علف خوردن ادامه میدهند
@SepehrAzadi
دزد بزرگ و رئیس خودخوانده مجلس:
▫️کشورهای غربی به ویژه آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی یکبار دیگر ماهیت غیرقابل اعتماد و خصمانه خود را به ملت ایران نشان دادند.
▫️به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی اجازه تخطی به آژانس از چارچوبهای قانونی داده نخواهد شد.
▫️ما معتقدیم که هر نوع مذاکره باید از موضع قدرت باشد و همچنین مذاکره با آمریکا مطلقاً ممنوع است؛ از سازمان انرژی اتمی و وزارت خارجه نیز میخواهیم اقدام لازم را در این راستا انجام دهند و گزارش خود را به مجلس ارائه دهند.
⬅️ رژیم فکر می کند اگر بتواند مانند کره شمالی یک ازمایش اتمی انجام دهد و یک موشک قاره پیما تست کند، انوقت می تواند از موضع قدرت وارد معامله شود، در صورتیکه مردم کره شمالی با بمب اتم و موشک قاره پیما از گرسنگی به علف خوردن رو اورده اند و هیچ کس دیگر به تهدید های انها گوش نمی کند.
⬅️ با این وضع اقتصادی و دلار ج اسلامی دیگر نخواهد توانست مخارج نیروهایش در یمن، سوریه، لبنان و عراق تامین کند و چند ماه دیگر درمانده تر از همیشه باید مانند کره شمالی بدنبال امریکا برای مذاکره بدود و امروز می بینیم که ترامپ دیگر توجهی به کره شمالی ندارد و انها از گرسنگی همچنان به علف خوردن ادامه میدهند
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 اجرای ترانه معروف یار دبستانی توسط نوازندگان خارجی با زیرنویس آلمانی
بیش از ده سال پیش سی خرداد روزی بود که پس از خطبهی خون خامنهای، بسیاری از جوانان بی گناه و آزادیخواه ایران با دستور ضحاک زمانه در خون غلطیدند
این ترانه را تقدیم میکنیم به نداها، سهرابها، اشکانها و شبنم ها و دهها هزار ایرانی که از دهه شصت تا همین امروز جان در راه آزادی و عدالت برای کشور دادند.
چهل سال است که مردم همه جور فرصت اصلاح به حکومت فقها دادند اما ثابت شد که اصلاح حکومت جنایتکاران و مافیای هزار سر ولایت فقیه خیالی خام بیش نیست.
امروز میدانیم سکوت کردن، خیانت مسلم به جانهای شیفتهی آنها و کشوری است که سخاوتمندانه تمام منابع و زیباییهایش را به ما بخشیده است.
سکوت کردن خیانت مسلم به جانهای پاک و به سرزمین اهورایی ماست. نسلهای آینده ما را نخواهند بخشید اگر امروز در انتظار معجزه نظارهگر ویرانی محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران باشیم.
@SepehrAzadi
بیش از ده سال پیش سی خرداد روزی بود که پس از خطبهی خون خامنهای، بسیاری از جوانان بی گناه و آزادیخواه ایران با دستور ضحاک زمانه در خون غلطیدند
این ترانه را تقدیم میکنیم به نداها، سهرابها، اشکانها و شبنم ها و دهها هزار ایرانی که از دهه شصت تا همین امروز جان در راه آزادی و عدالت برای کشور دادند.
چهل سال است که مردم همه جور فرصت اصلاح به حکومت فقها دادند اما ثابت شد که اصلاح حکومت جنایتکاران و مافیای هزار سر ولایت فقیه خیالی خام بیش نیست.
امروز میدانیم سکوت کردن، خیانت مسلم به جانهای شیفتهی آنها و کشوری است که سخاوتمندانه تمام منابع و زیباییهایش را به ما بخشیده است.
سکوت کردن خیانت مسلم به جانهای پاک و به سرزمین اهورایی ماست. نسلهای آینده ما را نخواهند بخشید اگر امروز در انتظار معجزه نظارهگر ویرانی محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران باشیم.
@SepehrAzadi
🔴✅🔵 برای اینکه درک بهتری از تورم داشته باشیم و اتفاقاتی که در حال رخ دادن هستند
🔺 ۳۰ آبان ۹۸
دلار: ۱۱۸۵۰ تومان
سکه جدید: ۴ میلیون تومان
🔺 ۳۱ خرداد ۹۹
دلار: بیش از ۱۹۵۰۰ تومان
سکه جدید: ۸ میلیون و ۵۰ هزار تومان
⏪ و این روند با همین سرعت ادامه دارد، مگر اینکه بانک مرکزی دلار به بازار تزریق کند که بانک مرکزی هم در شرایط کنونی علاقه ای به چنین کاری ندارد
@SepehrAzadi
🔺 ۳۰ آبان ۹۸
دلار: ۱۱۸۵۰ تومان
سکه جدید: ۴ میلیون تومان
🔺 ۳۱ خرداد ۹۹
دلار: بیش از ۱۹۵۰۰ تومان
سکه جدید: ۸ میلیون و ۵۰ هزار تومان
⏪ و این روند با همین سرعت ادامه دارد، مگر اینکه بانک مرکزی دلار به بازار تزریق کند که بانک مرکزی هم در شرایط کنونی علاقه ای به چنین کاری ندارد
@SepehrAzadi
در کشور کانادا اگر میهمان که منزل شما را ترک می کند به خاطر نوشیدن یک گیلاس بیش از حد مجاز الکل مجاز به رانندگی نباشد و شما به پلیس اطلاع ندهید شریک جرم محسوب می شوید.
در کشور ما عالیترین مقام قضایی پس از ۱۰ سال مسئولیت می گوید سینه اش " خزانهالاسرار " انواع فسادها و غارت های اموال عمومی توسط تعدادی زیادی از نزدیکان حکومت و آقازادهها آنهاست!
و تازه میخواهد این کتمان فجایع را به عنوان یک فضیلت به مردم بفروشد!!
@SepehrAzadi
در کشور ما عالیترین مقام قضایی پس از ۱۰ سال مسئولیت می گوید سینه اش " خزانهالاسرار " انواع فسادها و غارت های اموال عمومی توسط تعدادی زیادی از نزدیکان حکومت و آقازادهها آنهاست!
و تازه میخواهد این کتمان فجایع را به عنوان یک فضیلت به مردم بفروشد!!
@SepehrAzadi
🔴 بمناسبت ۲۰ژوئن مصادف با ۳۰ خرداد روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی و یازدهمین سالگرد ندا آقا سلطان و کشته شدگان راه آزادی همچون پویا بختیاری،و....کشته شدن دخترانی بدست پدرانشان همچون رومینا ریحانه و......(استکهلم، سوئد)
@SepehrAzadi
@SepehrAzadi
سمانه نوروز مرادی که در زندان به سرطان سینه مبتلا شده، طی هفته گذشته به بیمارستان منتقل گشته و به گفته پزشکان به دلیل پیشرفت بیماری و عدم رسیدگی، سینه های وی باید تخلیه گردد.
با این حال، تا این لحظه هیچ اقدامی برای درمان و رسیدگی به این زندانی سیاسی مشروطه خواه صورت نگرفته است.
@SepehrAzadi
با این حال، تا این لحظه هیچ اقدامی برای درمان و رسیدگی به این زندانی سیاسی مشروطه خواه صورت نگرفته است.
@SepehrAzadi
🔴 منصوری زمان کوتاهی قبل از مرگ آماده ترک هتل شده بود
🔹 جزییات جدید از قتل قاضی منصوری نشان میدهد که منصوری لحظاتی قبل از مرگ همه هزینههای هتل محل اقامتش را پرداخت کرده بود و با مسئول پذیرش هم خوش وبش کرده است.
🔹احمد صمدی، خبرنگار اعزامی ایران اینترنشنال به بخارست که از محل حادثه گزارش تهیه کرده میگوید به گزارش نشریه لیبرتاته یک مقام قضایی گفته که منصوری با آسانسور به طبقه ای که در آن سکونت داشته می رود اما وارد اتاق نمی شود و لحظاتی بعد از بالا به پایین پرتاب شده و پیکرش در چند متری پذیرش هتل متلاشی می شود. علت مرگ او «شکستگی ، پارگی اندام و خونریزی داخلی» اعلام شده است.
@SepehrAzadi
🔹 جزییات جدید از قتل قاضی منصوری نشان میدهد که منصوری لحظاتی قبل از مرگ همه هزینههای هتل محل اقامتش را پرداخت کرده بود و با مسئول پذیرش هم خوش وبش کرده است.
🔹احمد صمدی، خبرنگار اعزامی ایران اینترنشنال به بخارست که از محل حادثه گزارش تهیه کرده میگوید به گزارش نشریه لیبرتاته یک مقام قضایی گفته که منصوری با آسانسور به طبقه ای که در آن سکونت داشته می رود اما وارد اتاق نمی شود و لحظاتی بعد از بالا به پایین پرتاب شده و پیکرش در چند متری پذیرش هتل متلاشی می شود. علت مرگ او «شکستگی ، پارگی اندام و خونریزی داخلی» اعلام شده است.
@SepehrAzadi
🔴 🔴 قیمت سکه از ۸ میلیون تومان عبور کرد
نایب رئیس اتحادیه طلا:هیچ تقاضای اضافی در بازار ایجاد نشده است و معاملاتی هم به صورت گسترده انجام نمی شود.
قیمت ها براساس اونس جهانی و قیمت ارز در بازار داخلی نوسان داشته است.
این چهره وحید مظلومین است معروف به سلطان سکه که به جرم اختفای ۲ تن طلا به عنوان «سلطان سکه» و بر اساس یک قانون نانوشته اعدام شد با وجودیکه در ایران خرید سکه و یا سرمایه گذاری روی طلا ممنوع نیست و اینکه فردی را بجرم خرید سکه اعدام می کنند، قربانی کردن یک انسان بر اساس قانون نانوشته ای است که ماهیت ضدبشری نظام را نشان میدهد.
وحید مظلومین در تیرماه ۹۷ بازداشت شد که نرخ سکه ۳ میلیون تومان بود و سپس با نوسانات ارزی به ۵ میلیون هم رسید. اعدام این «سلطان» گرهی از قیمت سکه نگشود و امروز شاهدیم که قیمت سکه به بالای ۸ میلیون تومان رسیده است. در نظامی که از رهبر تا عمله و اکره هایش همه «سلطان» و برخی ها مثل رئیس فعلی مجلس اساسا شاه دزدند، با اعدام یکی دو سلطان و حتی راه اندازی «قطعه سلاطین» مشکلی حل نمی شود، خانه از پای بست ویران است.
@SepehrAzadi
نایب رئیس اتحادیه طلا:هیچ تقاضای اضافی در بازار ایجاد نشده است و معاملاتی هم به صورت گسترده انجام نمی شود.
قیمت ها براساس اونس جهانی و قیمت ارز در بازار داخلی نوسان داشته است.
این چهره وحید مظلومین است معروف به سلطان سکه که به جرم اختفای ۲ تن طلا به عنوان «سلطان سکه» و بر اساس یک قانون نانوشته اعدام شد با وجودیکه در ایران خرید سکه و یا سرمایه گذاری روی طلا ممنوع نیست و اینکه فردی را بجرم خرید سکه اعدام می کنند، قربانی کردن یک انسان بر اساس قانون نانوشته ای است که ماهیت ضدبشری نظام را نشان میدهد.
وحید مظلومین در تیرماه ۹۷ بازداشت شد که نرخ سکه ۳ میلیون تومان بود و سپس با نوسانات ارزی به ۵ میلیون هم رسید. اعدام این «سلطان» گرهی از قیمت سکه نگشود و امروز شاهدیم که قیمت سکه به بالای ۸ میلیون تومان رسیده است. در نظامی که از رهبر تا عمله و اکره هایش همه «سلطان» و برخی ها مثل رئیس فعلی مجلس اساسا شاه دزدند، با اعدام یکی دو سلطان و حتی راه اندازی «قطعه سلاطین» مشکلی حل نمی شود، خانه از پای بست ویران است.
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 ترامپ در سخنرانی خود در تالسا
ما تروریست شماره یک جهان، قاتل وحشی و رهبر داعش البغدادی را کشتیم.
⏪ و همینطور تروریست شماره یک در همه نقاط دنیا یعنی قاسم سلیمانی را هم کشتیم.
@SepehrAzadi
ما تروریست شماره یک جهان، قاتل وحشی و رهبر داعش البغدادی را کشتیم.
⏪ و همینطور تروریست شماره یک در همه نقاط دنیا یعنی قاسم سلیمانی را هم کشتیم.
@SepehrAzadi
🔴 دختر خیابان انقلاب، چگونه قاضی منصوری زندگی مرا ویران کرد
آنچه میخوانید، روایت خانم جنگروی از مواجهه او با قاضی منصوری در دادگاه است که برای انتشار در اختیار رادیو فردا گذاشته است.
اعظم جنگروی: همه رسانهها نوشتهاند که قاضی غلامرضا منصوری روز جمعه ۳۰ خرداد در رومانی مرده است ولی او برای من، یکی از دختران خیابان انقلاب و یکی از بیشمار کسانی که قربانی خشم و شکنجهاش بودند، همیشه زنده است.
اولین روزی که قاضی منصوری را دیدم، یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ بود. او آن زمان معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای ارشاد بود و قدرت زیادی داشت.
من روز پنجشنبه ۲۶ بهمن بازداشت شده بودم. جرمم این بود که در تقاطع خیابان وصال روی سکویی رفته بودم که چند روز پیش از آن، ویدا موحد و نرگس حسینی، دیگر دختران خیابان انقلاب ایستاده بودند. من هم مثل آنها شالی را به نشانه اعتراض بلند کردم و بدون روسری روی سکو ایستادم.
اندکی بعد بازداشت شدم و چهار روز در انفرادی در بازداشتگاه وزرا بودم. معمولاً باید دو روز متهمان را نگه دارند، ولی من را چهار روز نگه داشتند.
قبل از اینکه در ساختمان دادسرای ارشاد به دیدن منصوری بروم، بازپرس پرونده با من صحبت کرد. گفت تو جاسوسی، عامل اسرائیل و آمریکاییی، بیا و بنویس که پشیمانم.
به او گفتم کار من اعتراض به قانون ظالمانه حجاب اجباری بوده و این چه ربطی به جاسوسی دارد!؟ گفت بنویس پشیمانم، وگرنه میروی زندان. قبول نکردم. بازپرس به مأمور زن گفت دستبند را دوباره به دستم بزند و من را ببرد پیش منصوری.
بازپرس جوان، قبل از رفتن، بهنظرم از روی دلسوزی گفت پیش منصوری چیزی نگو. در راه که از پلهها بالا میرفتیم، زنِ همراه من هم نصیحتم کرد که چیزی نگو، منصوری میتواند راحت تو را بفرستد زندان.
زن جوان همراه من داخل اتاق نیامد. تنها وارد اتاق شدم. کسی در اتاق نبود. رفتم روی صندلی کنار میز بزرگ اداری نشستم.
چند دقیقه بعد یک روحانی تنومند با عجله وارد اتاق شد. همین که وارد شد، داد زد مگر اینجا خانه خاله است که روی صندلی نشستی، بلند شو بایست!
ایستادم و به حرفهایش گوش دادم. در چشمم نگاه کرد و گفت: «ج..ه خانم، زنیکه خراب، دنبال شوهر بودی که رفتی روی سکو؟ روانی بودی که روسری از سرت برداشتی؟ زندگی تو را میگیرم، همهچیز تو را میگیرم.»
ترسیده بودم و بغض داشتم. پروندهام را ورق زد. گفت «رانندگی میکنی، گواهینامه داری؟ دیگر تمام شد، نمیتوانی رانندگی کنی.» حرفش را عملی کرد. بعد از آن روز، سه ماه ماشینم را توقیف کردند.
منصوری دوباره داد زد: «کار میکنی؟ تو روانی هستی، صلاحیت کار کردن نداری، دیگر نباید کار کنی.» حرفش را عملی کرد. دو روز بعد خبردار شدم که اکرم مصوریمنش، رئيس من در مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، را احضار کردهاند و گفتهاند که اعظم جنگروی نباید کار کند. من اخراج شدم و حتی حقوق ماه آخرم را هم نگرفتم.
منصوری گفت: «درس میخوانی؟ دیگر نباید بخوانی، تو صلاحیت درس خواندن نداری.» حرفش را عملی کرد. دو ماه بعد وقتی پیگیر ارائه تزم در دانشگاه غیرانتفاعی ایوانکی در مقطع فوق لیسانس «هوش مصنوعی و رباتیک» بودم، گفتند نمیتوانی دفاع کنی. و بدین ترتیب درس من هم نیمهکاره رها شد.
در میانه تهدیدهای شکنجهوار منصوری، یک نفر وارد اتاق شد. منصوری ناگهان لحن عوض کرد و مهربان به من گفت دخترم، برو گوشه اتاق بایست تا من کار ایشان را انجام بدهم.
متعجب شده بودم، ولی تعجبم چند دقیقه بیشتر طول نکشید. مراجعهکننده که خارج شد، تهدید اصلی منصوری عیان شد.
داد زد: «تو روانی هستی، تو حق نداری و نمیتوانی از بچهات مراقبت کنی. دخترت را از تو میگیرم و میدهم بهزیستی.»
من طلاق غیابی گرفته بودم و حق حضانت دخترم را داشتم، ولی حالا او میخواست که این حق را از من بگیرد. فقط اشک میریختم و دیگر نمیفهمیدم چه میگوید.
اندکی بعد زنگ زد به بازپرس و گفت که چرا این دختر اینجاست، چرا تا الان نفرستادیاش زندان قرچک؟ میدانست که زندان قرچک وضعیت بهداشتی و امنیتی بدی دارد، ولی داشت همچنان تهدیدم میکرد.
قبل از خروج از اتاق به مأمور زن گفت فعلاً ببریدش بازداشتگاه. در طبقه پایین دادسرا یک اتاقک زشت بود که گویا محل بازداشت موقت بود. دو ساعت من را آنجا نگه داشتند و بعد فرستادند زندان اوین. دستور منصوری بود؛ تخفیف داده بودند که نمیفرستادند قرچک.
منصوری حرف آخرش درباره دخترم را هم عملی کرد و برای من دو دادگاه تشکیل داد. یک دادگاه برای اعتراض به حجاب اجباری که منجر به صدور سه سال حکم زندان شد و یک دادگاه درباره حضانت فرزندم.
من میدانستم که طلاقم قانونی بوده و متوجه بودم دادگاهی که تشکیل شده اصلاً صلاحیت بررسی این موضوع را ندارد، ولی حرف منصوری باید اجرا میشد.
ادامه در صفحه بعدی
@SepehrAzadi
آنچه میخوانید، روایت خانم جنگروی از مواجهه او با قاضی منصوری در دادگاه است که برای انتشار در اختیار رادیو فردا گذاشته است.
اعظم جنگروی: همه رسانهها نوشتهاند که قاضی غلامرضا منصوری روز جمعه ۳۰ خرداد در رومانی مرده است ولی او برای من، یکی از دختران خیابان انقلاب و یکی از بیشمار کسانی که قربانی خشم و شکنجهاش بودند، همیشه زنده است.
اولین روزی که قاضی منصوری را دیدم، یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ بود. او آن زمان معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای ارشاد بود و قدرت زیادی داشت.
من روز پنجشنبه ۲۶ بهمن بازداشت شده بودم. جرمم این بود که در تقاطع خیابان وصال روی سکویی رفته بودم که چند روز پیش از آن، ویدا موحد و نرگس حسینی، دیگر دختران خیابان انقلاب ایستاده بودند. من هم مثل آنها شالی را به نشانه اعتراض بلند کردم و بدون روسری روی سکو ایستادم.
اندکی بعد بازداشت شدم و چهار روز در انفرادی در بازداشتگاه وزرا بودم. معمولاً باید دو روز متهمان را نگه دارند، ولی من را چهار روز نگه داشتند.
قبل از اینکه در ساختمان دادسرای ارشاد به دیدن منصوری بروم، بازپرس پرونده با من صحبت کرد. گفت تو جاسوسی، عامل اسرائیل و آمریکاییی، بیا و بنویس که پشیمانم.
به او گفتم کار من اعتراض به قانون ظالمانه حجاب اجباری بوده و این چه ربطی به جاسوسی دارد!؟ گفت بنویس پشیمانم، وگرنه میروی زندان. قبول نکردم. بازپرس به مأمور زن گفت دستبند را دوباره به دستم بزند و من را ببرد پیش منصوری.
بازپرس جوان، قبل از رفتن، بهنظرم از روی دلسوزی گفت پیش منصوری چیزی نگو. در راه که از پلهها بالا میرفتیم، زنِ همراه من هم نصیحتم کرد که چیزی نگو، منصوری میتواند راحت تو را بفرستد زندان.
زن جوان همراه من داخل اتاق نیامد. تنها وارد اتاق شدم. کسی در اتاق نبود. رفتم روی صندلی کنار میز بزرگ اداری نشستم.
چند دقیقه بعد یک روحانی تنومند با عجله وارد اتاق شد. همین که وارد شد، داد زد مگر اینجا خانه خاله است که روی صندلی نشستی، بلند شو بایست!
ایستادم و به حرفهایش گوش دادم. در چشمم نگاه کرد و گفت: «ج..ه خانم، زنیکه خراب، دنبال شوهر بودی که رفتی روی سکو؟ روانی بودی که روسری از سرت برداشتی؟ زندگی تو را میگیرم، همهچیز تو را میگیرم.»
ترسیده بودم و بغض داشتم. پروندهام را ورق زد. گفت «رانندگی میکنی، گواهینامه داری؟ دیگر تمام شد، نمیتوانی رانندگی کنی.» حرفش را عملی کرد. بعد از آن روز، سه ماه ماشینم را توقیف کردند.
منصوری دوباره داد زد: «کار میکنی؟ تو روانی هستی، صلاحیت کار کردن نداری، دیگر نباید کار کنی.» حرفش را عملی کرد. دو روز بعد خبردار شدم که اکرم مصوریمنش، رئيس من در مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، را احضار کردهاند و گفتهاند که اعظم جنگروی نباید کار کند. من اخراج شدم و حتی حقوق ماه آخرم را هم نگرفتم.
منصوری گفت: «درس میخوانی؟ دیگر نباید بخوانی، تو صلاحیت درس خواندن نداری.» حرفش را عملی کرد. دو ماه بعد وقتی پیگیر ارائه تزم در دانشگاه غیرانتفاعی ایوانکی در مقطع فوق لیسانس «هوش مصنوعی و رباتیک» بودم، گفتند نمیتوانی دفاع کنی. و بدین ترتیب درس من هم نیمهکاره رها شد.
در میانه تهدیدهای شکنجهوار منصوری، یک نفر وارد اتاق شد. منصوری ناگهان لحن عوض کرد و مهربان به من گفت دخترم، برو گوشه اتاق بایست تا من کار ایشان را انجام بدهم.
متعجب شده بودم، ولی تعجبم چند دقیقه بیشتر طول نکشید. مراجعهکننده که خارج شد، تهدید اصلی منصوری عیان شد.
داد زد: «تو روانی هستی، تو حق نداری و نمیتوانی از بچهات مراقبت کنی. دخترت را از تو میگیرم و میدهم بهزیستی.»
من طلاق غیابی گرفته بودم و حق حضانت دخترم را داشتم، ولی حالا او میخواست که این حق را از من بگیرد. فقط اشک میریختم و دیگر نمیفهمیدم چه میگوید.
اندکی بعد زنگ زد به بازپرس و گفت که چرا این دختر اینجاست، چرا تا الان نفرستادیاش زندان قرچک؟ میدانست که زندان قرچک وضعیت بهداشتی و امنیتی بدی دارد، ولی داشت همچنان تهدیدم میکرد.
قبل از خروج از اتاق به مأمور زن گفت فعلاً ببریدش بازداشتگاه. در طبقه پایین دادسرا یک اتاقک زشت بود که گویا محل بازداشت موقت بود. دو ساعت من را آنجا نگه داشتند و بعد فرستادند زندان اوین. دستور منصوری بود؛ تخفیف داده بودند که نمیفرستادند قرچک.
منصوری حرف آخرش درباره دخترم را هم عملی کرد و برای من دو دادگاه تشکیل داد. یک دادگاه برای اعتراض به حجاب اجباری که منجر به صدور سه سال حکم زندان شد و یک دادگاه درباره حضانت فرزندم.
من میدانستم که طلاقم قانونی بوده و متوجه بودم دادگاهی که تشکیل شده اصلاً صلاحیت بررسی این موضوع را ندارد، ولی حرف منصوری باید اجرا میشد.
ادامه در صفحه بعدی
@SepehrAzadi
Telegram
Azadi | آزادی
🔴 اعتراض به حجاب اجباری؛ فردای بهتر برای ویانا
اعظم جنگروی یکی از زنانی است که به اتهام اعتراض به حجاب اجباری در ایران محاکمه شد. او میگوید:«معاون دادستان مردی بود به نام «منصوری»، تهدیدم کرد که نمیگذاریم کارکنی، خانهنشینات میکنیم، حتی اجازه رانندگی…
اعظم جنگروی یکی از زنانی است که به اتهام اعتراض به حجاب اجباری در ایران محاکمه شد. او میگوید:«معاون دادستان مردی بود به نام «منصوری»، تهدیدم کرد که نمیگذاریم کارکنی، خانهنشینات میکنیم، حتی اجازه رانندگی…
🔺دختر خیابان انقلاب، چگونه قاضی منصوری زندگی مرا ویران کرد
ادامه از صفحه قبل
در دادگاه دوم که یک ساعت بعد از دادگاه اولم تشکیل شد، گفتند مدارک تو برای طلاق ناقص است، طلاق بر میگردد و حضانت دخترت را به پدرش میدهیم.
من و خانوادهام یک ماه دنبال یافتن مدارک طلاق قبلی در دادگاه بودیم، ولی مسئولان دادگاه میگفتند گم شده است. گفتیم ما حکم اجرایی داریم، ولی میگفتند چنین حکمی در سیستم ما ثبت نشده است.
همه این کارها برای این بود که سرپرستی دخترم را از من بگیرند، همانطور که قاضی منصوری گفته بود.
اوایل مرداد ۹۷ بود که پروژهشان را به نتیجه رساندند و احضاریه فرستادند خانه ما. گفتند ده روز وقت دارید مراجعه کنید و دختر را تحویل پدرش بدهید؛ پدری که پنج سال نیامده بود دخترش را ببیند.
روزهای بسیار سختی بود. یک روز مانده به پایان وقت احضاریه، همراه دخترم به صورت غیرقانونی از مرز ایران خارج شدم و به ترکیه رفتم. میخواستم کماکان دخترم در کنار من زندگی کند. نمیخواستم اجازه بدهم منصوری به همه اهدافش برسد.
من و دخترم ماههای سختی را در ترکیه گذراندیم و تمام مدت با این نگرانی که قاضی منصوری در تعقیب ماست.
من در این سالها، نه تنها در قامت یک دختر خیابان انقلاب که معترض حجاب اجباری بود و هست بلکه در قامت یک مادر که هر روز نگران بود دیگر دخترش را نبیند، ترس و هراس آدمهای مثل منصوری را تحمل کردم.
من و دخترم اکنون هزاران کیلومتر دور از ایران در کنار هم زندگی میکنیم، با شادی و آزادی. و غلامرضا منصوری نیز هزاران کیلومتر دورتر از ایران مرده است، با فلاکت و تحقیر.
نمیخواهم بگویم که از این موضوع خوشحالم. دوست داشتم او در دادگاهی عادلانه و شفاف محاکمه شود.
فقط من قربانی او نبودم. دهها نفر و شاید صدها نفر دیگر هم قربانی شدهاند و در ایراناند و همچنان نمیتوانند چیزی بگویند، اما همه خواهان عدالتاند.
مرگ او برای ما خوشحالکننده نیست، خوشحالی ما اجرای عدالت است. غلامرضا منصوری از بین رفت، ولی هنوز آدمهای زیادی مثل منصوری هستند که باید عدالت دربارهشان اجرا شود. من چنین روزی را انتظار میکشم.
@SepehrAzadi
ادامه از صفحه قبل
در دادگاه دوم که یک ساعت بعد از دادگاه اولم تشکیل شد، گفتند مدارک تو برای طلاق ناقص است، طلاق بر میگردد و حضانت دخترت را به پدرش میدهیم.
من و خانوادهام یک ماه دنبال یافتن مدارک طلاق قبلی در دادگاه بودیم، ولی مسئولان دادگاه میگفتند گم شده است. گفتیم ما حکم اجرایی داریم، ولی میگفتند چنین حکمی در سیستم ما ثبت نشده است.
همه این کارها برای این بود که سرپرستی دخترم را از من بگیرند، همانطور که قاضی منصوری گفته بود.
اوایل مرداد ۹۷ بود که پروژهشان را به نتیجه رساندند و احضاریه فرستادند خانه ما. گفتند ده روز وقت دارید مراجعه کنید و دختر را تحویل پدرش بدهید؛ پدری که پنج سال نیامده بود دخترش را ببیند.
روزهای بسیار سختی بود. یک روز مانده به پایان وقت احضاریه، همراه دخترم به صورت غیرقانونی از مرز ایران خارج شدم و به ترکیه رفتم. میخواستم کماکان دخترم در کنار من زندگی کند. نمیخواستم اجازه بدهم منصوری به همه اهدافش برسد.
من و دخترم ماههای سختی را در ترکیه گذراندیم و تمام مدت با این نگرانی که قاضی منصوری در تعقیب ماست.
من در این سالها، نه تنها در قامت یک دختر خیابان انقلاب که معترض حجاب اجباری بود و هست بلکه در قامت یک مادر که هر روز نگران بود دیگر دخترش را نبیند، ترس و هراس آدمهای مثل منصوری را تحمل کردم.
من و دخترم اکنون هزاران کیلومتر دور از ایران در کنار هم زندگی میکنیم، با شادی و آزادی. و غلامرضا منصوری نیز هزاران کیلومتر دورتر از ایران مرده است، با فلاکت و تحقیر.
نمیخواهم بگویم که از این موضوع خوشحالم. دوست داشتم او در دادگاهی عادلانه و شفاف محاکمه شود.
فقط من قربانی او نبودم. دهها نفر و شاید صدها نفر دیگر هم قربانی شدهاند و در ایراناند و همچنان نمیتوانند چیزی بگویند، اما همه خواهان عدالتاند.
مرگ او برای ما خوشحالکننده نیست، خوشحالی ما اجرای عدالت است. غلامرضا منصوری از بین رفت، ولی هنوز آدمهای زیادی مثل منصوری هستند که باید عدالت دربارهشان اجرا شود. من چنین روزی را انتظار میکشم.
@SepehrAzadi
Telegram
Azadi | آزادی
🔴 دختر امروز خیابان انقلاب اعظم جنگروی (ازی) نام دارد. او که شجاعانه ایستاد و در میان خیل بیتفاوتها دستگیر شد.
https://t.me/sepehrazadi/23789
@SepehrAzadi
https://t.me/sepehrazadi/23789
@SepehrAzadi
سفیر ایران در ونزوئلا:
🔹 ششمین کشتی ایرانی حامل مواد غذایی است
نفت و مواد غذایی مجانی برای دیکتاتور ونزوئلا، فقر و بدبختی برای مردم ایران
@SepehrAzadi
🔹 ششمین کشتی ایرانی حامل مواد غذایی است
نفت و مواد غذایی مجانی برای دیکتاتور ونزوئلا، فقر و بدبختی برای مردم ایران
@SepehrAzadi