Azadi | آزادی
308K subscribers
70.6K photos
88.4K videos
876 files
6.83K links
کانالی با هدف استقرار دمکراسی و سکولاریسم در ایران و ایرانی برای همه ایرانیان

کانال دوم تلگرام :
t.me/sepehrazadi6
Download Telegram
#عادت کرده ایم تا خیابان های شهر از #پلاکاردهای و #پوسترهای یک نفر پر نشود،باور نکنیم یک #قهرمان بوده است
#عادت کرده ایم !
تا #رسانه های حکومت #جمهوری_اسلامی کسی را #بزرگ نکند او را #بزرگ نشماریم
#عادت کرده ایم به #دیدن و #شنیدن آنچه آنها به ما نشان میدهند و تعریف میکنند
به #حقیقتی به نام دروغ!
#آبان_۹۸ پر از #قهرمان هایی بود که نه #پلاکاردی و‌نه #پوستری از آنها در خیابان دیدیم و نه #اسمی از آنها در صدا سیمای #جمهوری_اسلامی شنیدیم.
و #فضای_مجازی تنها #رسانه آنها بود
#قهرمانان_واقعی در هیچ کجای #جمهوری_اسلامی جایی ندارند
حکومت،حکومت #مبتذلان و #نالایقان است
ما #رأی_نمیدهیم
کاندید های ما #۱۵۰۰ کشته #آبان هستند
کاندیدهای ما به #پلاکارد و‌ #پوستر نیاز ندارند آنها #قهرمانان واقعی #ایران بودند و‌هستند.
جمله زیبایست
آنجا که #ارزش_ها #عوض میشوند
#عوضی_ها #با_ارزش میشوند
#دوستتان داریم.
#یادتان همیشه #مستدام.
: #آغاز

@SepehrAzadi
📝 داستانک

ه‍مکاری پس از سالها دوری درحالیکه ماسکی به صورت داشت٬ به دیدنم آمد. حدس زدم از ترس #ویروس_کرونا است .
به شیطنت گفتم: ما ۴۰ سال است گرفتار ویروس های خطرناک تری هستیم!
اخم کرد و گفت: فلانی میخواستم ازت خواهش کنم در انتخابات فردا شرکت کنی و نام مرا هم در لیست بگذاری.
گفتم: اولاً باید قانع ام کنی تا در انتخابات شرکت کنم. ثانیاً روی چه حسابی تو کاندید شدی و من باید بهت رأی بدم.
از پاسخ بدون رودربایستی ام جا خورد٬ فکر کرد سربسرش گذاشتم. شروع کرد به آسمان ریسمان بافتن.
از استدلال های آبکی اش قانع نشدم. پیش خود گفتم یا #مأمور_و_مزدور است یا #شارلاتان_و_خودخواه .
برای اینکه دست خالی از نزد من نرود٬ به او گفتم: قبلاً قولش را به کسان دیگه ای دادم.
امیدوار شد به تغییر نظرم٬ اما در عین حال کنجکاوی اش هم تحریک شد. چرا که از یکطرف احتمال می داد چگونه در انتخابات شرکت نمی کنم اما از طرف دیگر لیست انتخاباتی دارم.
سری به علامت ابهام تکان داد٬ گفتم: #۱۴_تن از لیست را از #مرداد_۹۸ برگزیده ام و تنها یک جای خالی دارم.
برق شادی را در چشمانش خواندم از اینکه شاید نظرم برگردد. نامشان را پرسید٬ یک به یک گفتم. نشناخت یا خودش را به آن راه زد٬ نمی دانم. باخوشحالی گفت: پس #من_نفر_پانزدهم_هستم .
گفتم شرمنده ام قول آن را به نمایندگی از هزاران نفر از جانباختگان #آبان_۹۸ به پدر #پویا_بختیاری داده ام.
درپایان با حالتی ملتمسانه گفت: اینها که با ما نسبتی ندارند حتی همشهری ما هم نیستند که کاری برای تو یا شهرشان بکنند؟
گفتم: اگر #مجلس_در_رأس_امور_ است ٬ تو باید نماینده تمام مردم ایران باشی.

بدون آنکه به حرفهایم توجهی کند٬ نگاهی قهرآلود به من انداخت و رفت !

ح-ک

@SepehrAzadi