Shahin Najafi
117K subscribers
738 photos
374 videos
61 files
938 links
The Official Telegram Channel of Shahin Najafi
Download Telegram
‎تراانسان سومین کتابِ شاهین نجفی است. پس از ازازیل، مجموعه اشعارش به دو زبان فارسی و فرانسه، تراانسان در ادامه‌ی کتاب قبلی، بیترکس نوشته شده است.
‎«باید پذیرفت که همه‌چیز در جهان امروز و در زندگی روزمره علیه این خواست، یعنی خواست اندیشیدن، است. اما آنها که در پی آرامش و امنیت، تعادل و توازن در روابط اجتماعی، معنادادن به هستی خود و دیگران و، در نهایت، به فکر بالابردن کیفیت زندگی خویش‌اند این کتاب را دوست خواهند داشت. این نوشته‌ی کوتاه خواننده را مدام به اندیشیدن درباره‌ی مفهوم تکنولوژی، آینده و وضع انسان دعوت می‌کند و، در ورای این دعوت به اندیشیدن و پرسیدن، باید در انتظار انسانی مهربان‌تر، نزدیک‌تر به طبیعت و دیگر موجودات، مخالف جزم‌اندیشی، آرام‌تر و سالم‌تر بود. انسانی در پی معنای میهن، او که می‌خواهد خانه‌ای داشته باشد و در آن سکونت کند، او که سکوت را بیش از سروصدا دوست دارد، او که عاشقانه زندگی می‌کند و در پی وارستگی‌ست.»


https://www.naakojaaketab.com/product-page/transhuman
با مقدمه‌ای از هومن عزیزی
ایده‌ی جلد: لیلی بازرگان
عکاسی: علیرضا بدیعی
Forwarded from ‏Dyaloge
هفته ۳۸ از جلسه «انجمن شاعران زنده» در کنار عزیزان و علاقه‌مندان به شعر و ادبیات فارسی.
این جلسه با مقدمه‌ای از هومن عزیزی با موضوع: ساختار و قالب
شما میتوانید برنامه ضبط شده جلسه را در یوتیوب بازپخش کنید. ✍️
مجری: مزدک نظافت

https://youtu.be/DV3FGnqm4IQ

۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
Forwarded from ‏Dyaloge
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۱ در شهر لندن جلسه‌ای با حضور امید شمس، شاهین نجفی و وریا امیری با عنوان «خداناباوری ایرانی» و با حضور جمعی از علاقمندان برگزار شد.
این برنامه‌ در قالب مجزای ۴ فایل ویدئویی در یوتیوب دیالوگ منتشر خواهد شد.
بخش اول: سخنرانی امید شمس
بخش دوم: سخنرانی وریا امیری
بخش سوم: سخنرانی شاهین نجفی
بخش چهارم: گفتگوی سه نفره و پرسش و پاسخ جمعی
چرا باید آن تلخی بزرگ را در کانادا زیست می‌کردم. دیوانه‌ شده بودم و عکس‌ها و بیوگرافی تک‌تک‌شان را نگاه می‌کردم. انگار کسی از آشنایان من در آن هواپیما بود. بعد خودم را در قصه‌ی یکی از آن بازمانده‌ها فرو می‌بردم. زن و بچه‌ام به ایران رفته‌اند و بعد… بعد خودم را می‌دیدیم که از مرز گذشته‌ام، به جایی که نمی‌دانم کجاست در تهران رسیده‌ام و در میدانی که نمی‌شناسمش خودم را منفجر کرده‌ام. این نامش عدالت نیست. عدالتی در کار نیست؛ اما انتقام چرا! عدالت نام تطهیرشده‌ی انتقام است. انتقام یعنی تمام مسؤلان رده بالای نظام را در هواپیمایی سوار و در خلاء رها کنی. هواپیمایی خیالی که منفجر نمی‌شود، اما تا آخرین لحظه‌ی نفس‌کشیدن‌شان آنها را در وحشت مرگ معلق نگه می‌دارد.شاید اینگونه سوختن بی‌گناه‌ترین‌ها را، آن شب بی‌سرانجام را، آن لحظه‌های پایانی را جاودانه کنیم.
آن شیون‌ها و اشک‌ها و نعره‌ها را جاودانه کنیم.
Forwarded from ‏Dyaloge
جلسه هفتم کارگاه شعر و ترانه کومه
با تدریس مزدک نظافت
این برنامه را در یوتیوب ببینید

https://youtu.be/zWcIcpGbvvI
برای جامعه‌ای که تریاک خوره‌ی جانش شده بود، تنها آن «اراده» و آن عزم معطوف به فهم میهن می‌توانست «زن» را از پستوها رها کند.
زور هم بود؟ بله بود. جراحی آن دمل سنتی/ دینی با سلام و صلوات ممکن نمی‌شد.
چشم و خشم «رضا» می‌خواست.
شاعران، نویسندگان، فیلم‌سازان و هر آنکه از شما دستی در هنر دارید ؛ تا زمانی که نظام فاسد اسلامی و کار با آن نظم فرهنگی انسان‌کش را رسما و آشکارا تحریم نکنید، تسلیت‌های‌تان چیزی جز رفع مسؤلیت نیست.