دناتونیوم یا «بیتْرِکْسْ» تلخترین ترکیب شیمیایی است.
لندن شنبه ۲۷ آپریل ساعت ۱۶:۳۰
معرفی و خوانش کتاب جدید شاهین نجفی «بیترکس» با حضور شاهین نجفی در نمایشگاه کتاب لندن انتشارات ناکجا
موسیقی و قدرت
تخیل امر جاودانه
بازبینی تاریخ موسیقی معاصر ایران
گفتگو با چند موسیقیدان معاصر
Lift youth hub islington
White lion street 45
N1 9PW
لندن شنبه ۲۷ آپریل ساعت ۱۶:۳۰
معرفی و خوانش کتاب جدید شاهین نجفی «بیترکس» با حضور شاهین نجفی در نمایشگاه کتاب لندن انتشارات ناکجا
موسیقی و قدرت
تخیل امر جاودانه
بازبینی تاریخ موسیقی معاصر ایران
گفتگو با چند موسیقیدان معاصر
Lift youth hub islington
White lion street 45
N1 9PW
مردم پذیرندهاند
و مردم ستمکشیده و محروم ،پذیرندهتر؛
چراکه بخشی از محرومیت، محرومیت از آموزش و ناتوانی در تشخیص است و آنکه قدرت تشخیص ندارد، توان فهمیدن و نقد را نیز نخواهد داشت.
و مردم ستمکشیده و محروم ،پذیرندهتر؛
چراکه بخشی از محرومیت، محرومیت از آموزش و ناتوانی در تشخیص است و آنکه قدرت تشخیص ندارد، توان فهمیدن و نقد را نیز نخواهد داشت.
منطق ارباب مسیخ میگوید: مردم راه را نمیشناسند، با قدرتِ بالا(خدا/ارباب/سرمایهدار/بانکدار/زمیندار، خیریهدار و صاحبان جهان مجازی ) ارتباط مستقیم ندارند، پس باید واسطهای ساخته شود و به واسطهی حضور او به نجات امیدوار شوند.
- ماموریت ارتباط!
- ماموریت ارتباط!
مگر نهاینکه خطرناکترین دشمن کارگران، «کارگران همدست»اند و همچنان «تباهی ناشی از یک زن برای زنان دردناکتر است».
گرسنگان وقتی به اولین خوراک آلوده برسند دست از اعتراض میکشند. مسیخ آن خوراک آلوده را با خود دارد.
قدرت توهم!
گرسنگان وقتی به اولین خوراک آلوده برسند دست از اعتراض میکشند. مسیخ آن خوراک آلوده را با خود دارد.
قدرت توهم!
مسیخ تکلیفش را با نهاد قدرت مشخص کرده است:
-جنگ ما با گوشتها نیست،سهم پادشاه را بده!
خود را با قدرت مسلط هماهنگ کن؛ پیروز میشوی.
خدا با ماست!
اما اگر ملکوت آسمان نباشد، جبروت زمینداران که هست!
«تلاش کن، پشتکار داشته باش»!
بودجه و جایزهی آسمانی خودش میرسد!
-جنگ ما با گوشتها نیست،سهم پادشاه را بده!
خود را با قدرت مسلط هماهنگ کن؛ پیروز میشوی.
خدا با ماست!
اما اگر ملکوت آسمان نباشد، جبروت زمینداران که هست!
«تلاش کن، پشتکار داشته باش»!
بودجه و جایزهی آسمانی خودش میرسد!
او با «قدرت مسلط» جنگ ندارد، نیامده تا قوانین را باطل کند، او میخواهد قوانین را به روز کند(اصلاح کند).
جنگ میان ایمان و بیایمانی نیست؛ جنگ میان ایمانهاست!
خدای پیشین او را طرد میکند؟ هیچ مشکلی نیست، او بندهی خدایی مقتدرتر میشود!
جنگ میان ایمان و بیایمانی نیست؛ جنگ میان ایمانهاست!
خدای پیشین او را طرد میکند؟ هیچ مشکلی نیست، او بندهی خدایی مقتدرتر میشود!
مسئلهی «مسیخ» قدرت سیاسی است و دقیقا به همین دلیل کمتر از سیاست میگوید.
او نتیجهی طبیعی نارضایتی قوم است، پس پوست میاندازد چراکه دیگر معبد پاسخگوی آن خواست دیرین یعنی شادی داوودی و رهایی در عیشِ زندگی و سرگرمی نیست.
مسیخ به موقع دلقک هم میشود و با شکلک از ملکوت میگوید.
او نتیجهی طبیعی نارضایتی قوم است، پس پوست میاندازد چراکه دیگر معبد پاسخگوی آن خواست دیرین یعنی شادی داوودی و رهایی در عیشِ زندگی و سرگرمی نیست.
مسیخ به موقع دلقک هم میشود و با شکلک از ملکوت میگوید.
مسیخِ کاسب!
مسیخ مسؤل نجات نیست
او تنها یک مامور است؛ ماموری معذور!
مسیخ-مامور-آیشمن-ارباب/خدا/پیشوا
او اهل معامله است؛ چراکه مسئلهی ارباب را میشناسد:
معامله/ بازار/ کالا/ مصرف/کمیت/سود
تلویزیون معیار نهایی است.
عدد و کمییت قدرت!
مسیخ مسؤل نجات نیست
او تنها یک مامور است؛ ماموری معذور!
مسیخ-مامور-آیشمن-ارباب/خدا/پیشوا
او اهل معامله است؛ چراکه مسئلهی ارباب را میشناسد:
معامله/ بازار/ کالا/ مصرف/کمیت/سود
تلویزیون معیار نهایی است.
عدد و کمییت قدرت!
معامله، درگیر آگاهی و خودآگاهی نیست و جهان مصرفزده با «فراموشی» و «حال» و «ناآگاهی» تعریف میشود.
پس پاسخ از پرسش مهمتر است و مسیخ پاسخیست جعلی برای التیام زخمهای جهانِ مصرف بردگان و بندگان ؛ مُسَکِنّی برای جانهای در سقوط و مَسْکَنی برای کاسبان دو عالم.
آزادی در مصرف!
پس پاسخ از پرسش مهمتر است و مسیخ پاسخیست جعلی برای التیام زخمهای جهانِ مصرف بردگان و بندگان ؛ مُسَکِنّی برای جانهای در سقوط و مَسْکَنی برای کاسبان دو عالم.
آزادی در مصرف!
مصرفِ آزادی در مسجد، کلیسا، کاخ یا وزارتخانهها!
چه کسی مخالف است؟
برقصید!
او شلاقاش را در زمان مناسب بیرون خواهد کشید چراکه طعم شلاق را میشناسد.
شلاق تحقیر دردآورترین شلاقهاست و تحقیر در درون بدترین آنها!
چه کسی مخالف است؟
برقصید!
او شلاقاش را در زمان مناسب بیرون خواهد کشید چراکه طعم شلاق را میشناسد.
شلاق تحقیر دردآورترین شلاقهاست و تحقیر در درون بدترین آنها!
مسیخ میداند که پدر/ارباب/امپراطور او را بر صلیب رها نمیکند، او عروج(رشد)میکند و به نام پروردگارِ«فروش» به ملکوت بازار خواهد رسید و خود دروازهای خواهد بود تا «گوسفندان خدا» با او نجات یابند.
میخرم و میفروشم، پس هستم!
میخرم و میفروشم، پس هستم!
مسیخ کاسب است، دلال محبت است و هیچ چیز رایگان نیست، حتی محبت.
او مریم مجدلیهایست شوهر کرده که میفروشد و به فروش میرسد.
میگوید من جانم را میدهم تا تو به نام پدر/ارباب نجات پیدا کنی.
حالا تو در ازای این «محبت» چه خواهی کرد؟
چه کنیم؟ چه کنیم مسیخِ رایگان؟
تبلیغ! تبلیغ! تبلیغ!
او مریم مجدلیهایست شوهر کرده که میفروشد و به فروش میرسد.
میگوید من جانم را میدهم تا تو به نام پدر/ارباب نجات پیدا کنی.
حالا تو در ازای این «محبت» چه خواهی کرد؟
چه کنیم؟ چه کنیم مسیخِ رایگان؟
تبلیغ! تبلیغ! تبلیغ!
بشارت بده این پیامِ نجات را!
تبلیغ و بشارت تو اسلحهی توست!
تبلیغ کن تا نجات یابی!
روحت را به پدر/ارباب/دولت بفروش!
هر کدام از شما که بر صلیب شود، راه فروش هموارتر خواهد شد.
ما باید بیشمار باشیم!
پرسش نکن، تبلیغ کن!
مشتری شو!
تبلیغ و بشارت تو اسلحهی توست!
تبلیغ کن تا نجات یابی!
روحت را به پدر/ارباب/دولت بفروش!
هر کدام از شما که بر صلیب شود، راه فروش هموارتر خواهد شد.
ما باید بیشمار باشیم!
پرسش نکن، تبلیغ کن!
مشتری شو!
مسیخِ کاذب!
روزی دروغین برای خوشحالی همه
وعدهی «خوشبختی همگانی» مسیخِ خلاصه در سطح!
با خندهها و گریههای بلند و توانایی در برانگیختن احساسات در ابتذال و مصرف!
شعوری رومانتیک و رقیق!
شعری ضدزن با مضمونی در دفاع از زنانگی مریم.
عفونتِ حضور!
کدام مریم؟
روزی دروغین برای خوشحالی همه
وعدهی «خوشبختی همگانی» مسیخِ خلاصه در سطح!
با خندهها و گریههای بلند و توانایی در برانگیختن احساسات در ابتذال و مصرف!
شعوری رومانتیک و رقیق!
شعری ضدزن با مضمونی در دفاع از زنانگی مریم.
عفونتِ حضور!
کدام مریم؟
قدرت فروش در مجدلیهوارگیست، عصر «بکارت روح» درگذشته است.
مازوخیسم تربیتشده!
گریه کن!
او میگوید:
به من بگو فاحشه تا ارضا شوم.
به من بگو هرزه تا بیشتر بفروشم.
هر فحش تو ارگاسم کسب من است.
خواهش میکنم فحش بده!
ادا و ادعا و امید!
مازوخیسم تربیتشده!
گریه کن!
او میگوید:
به من بگو فاحشه تا ارضا شوم.
به من بگو هرزه تا بیشتر بفروشم.
هر فحش تو ارگاسم کسب من است.
خواهش میکنم فحش بده!
ادا و ادعا و امید!
بوی بد کتابهای زرد؛ دقیقا همان چیزی که از قلبش فاشیسم برآمد.
نه نه فاشیسم مقولهی روشنتریست.مسیخ خطرناکتر است چراکه «ابتذال خطر» است.
مسیخ اتاق گاز ندارد؛ او آنقدر بدبوست که فضا را مسموم و تو را خفه میکند.
او خود را حقیقی میداند، پس دروغ است.
نه نه فاشیسم مقولهی روشنتریست.مسیخ خطرناکتر است چراکه «ابتذال خطر» است.
مسیخ اتاق گاز ندارد؛ او آنقدر بدبوست که فضا را مسموم و تو را خفه میکند.
او خود را حقیقی میداند، پس دروغ است.