تهدیدها علیه ایران جدیتر و با روندی سریعتر در حال افزایش است و ابزارهای مقابله ایران دیگر نه تنها از بازدارندگی سابق برخوردار نیستند بلکه بهکارگیری آنها یک خودزنی خطرناک خواهد بود.
نهایت کمک روسیه گرفتار در باتلاق اوکراین و چین دچار اقتصاد در مرز رکود و نگران آمدن ترامپ هم، دادن رأی منفی به #قطعنامه است.
در چنبره اقتصادی کمجان و جامعهای ناخرسند، مردم نه توان و نه پذیرش فشارهای بیشتر بینالمللی را دارند، و نه امیدی به کارگشایی دیپلماسی دستبسته کشور.
دولت #پزشکیان با تمام تلاشی که در راستای، به زعم خود، «وفاق ملی» کرده است، به جز تبدیل قدرت یکپارچه خود به جزایر تحت نفوذ رقبایش، حمایت و پشتیبانی مشهودی به دست نیاورده است، به نحوی که حتی پیشپاافتادهترین وعدهها هم از مساعدت دیگر گروههای سیاسی برخوردار نشده. در چنین شرایطی طبعاً امید به همگرایی و همکاری برای تصمیماتی بزرگتر، در اندازه حل مسائل با دنیا، بسیار اندک است.
نشانه آشکاری از احساس خطیر بودنِ بیسابقه شرایط و ضرورت تحرکی بسیار سریعتر و تصمیمی بسیار بزرگتر از هر زمان دیگری در ۲۰ سال گذشته در هیچیک از ارکان اصلی حاکمیت دیده نمیشود.
به باور من وضعیت امروز ایران مانند وضعیت ژاپن پس از دو انفجار هستهای هیروشیما و ناکازاکی است، با این تفاوت که آن دو انفجار در چند روز چنان دمای تنش را برای ژاپن بالا برد که قورباغه از آب بیرون جهید، اما ایران در طی ۲۰ سال در آب تنشها آرام آرام به دمای جوش رسیده و قدرت احساس تفاوت در شرایط را از دست داده.
در ژاپن دو شهر با بمباران خارجی نابود شد، اما در ایران اقتصاد و جامعه از قبل فشارهای مزمن خارجی و اشتباهات متعدد داخلی به مرز تلاشی رسیده است.
شاید برخی این تشبیه را بزرگنمایی قلمداد کنند، اما حقیقت این است که اصحاب کنونی تصمیم در کشور اگر به این اندازه احساس خطر نکنند، به ساعت شنی سیاست نگاه نمیکنند و متوجه باقی ماندن دانههای آخر فرصت نمیشوند.
_پدرام سلطانی_
@tartori
نهایت کمک روسیه گرفتار در باتلاق اوکراین و چین دچار اقتصاد در مرز رکود و نگران آمدن ترامپ هم، دادن رأی منفی به #قطعنامه است.
در چنبره اقتصادی کمجان و جامعهای ناخرسند، مردم نه توان و نه پذیرش فشارهای بیشتر بینالمللی را دارند، و نه امیدی به کارگشایی دیپلماسی دستبسته کشور.
دولت #پزشکیان با تمام تلاشی که در راستای، به زعم خود، «وفاق ملی» کرده است، به جز تبدیل قدرت یکپارچه خود به جزایر تحت نفوذ رقبایش، حمایت و پشتیبانی مشهودی به دست نیاورده است، به نحوی که حتی پیشپاافتادهترین وعدهها هم از مساعدت دیگر گروههای سیاسی برخوردار نشده. در چنین شرایطی طبعاً امید به همگرایی و همکاری برای تصمیماتی بزرگتر، در اندازه حل مسائل با دنیا، بسیار اندک است.
نشانه آشکاری از احساس خطیر بودنِ بیسابقه شرایط و ضرورت تحرکی بسیار سریعتر و تصمیمی بسیار بزرگتر از هر زمان دیگری در ۲۰ سال گذشته در هیچیک از ارکان اصلی حاکمیت دیده نمیشود.
به باور من وضعیت امروز ایران مانند وضعیت ژاپن پس از دو انفجار هستهای هیروشیما و ناکازاکی است، با این تفاوت که آن دو انفجار در چند روز چنان دمای تنش را برای ژاپن بالا برد که قورباغه از آب بیرون جهید، اما ایران در طی ۲۰ سال در آب تنشها آرام آرام به دمای جوش رسیده و قدرت احساس تفاوت در شرایط را از دست داده.
در ژاپن دو شهر با بمباران خارجی نابود شد، اما در ایران اقتصاد و جامعه از قبل فشارهای مزمن خارجی و اشتباهات متعدد داخلی به مرز تلاشی رسیده است.
شاید برخی این تشبیه را بزرگنمایی قلمداد کنند، اما حقیقت این است که اصحاب کنونی تصمیم در کشور اگر به این اندازه احساس خطر نکنند، به ساعت شنی سیاست نگاه نمیکنند و متوجه باقی ماندن دانههای آخر فرصت نمیشوند.
_پدرام سلطانی_
@tartori