https://www.youtube.com/watch?v=YgJ731xb-BI&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*سراب اصلاح نظام بانكى*
به نظر مي رسد صحبت هاي رئيس جمهور حسن روحاني، در نشست با معاونان و مديران وزارت اقتصاد را بايد اعلام رسمي شروع دور جديدي از سياست و تفكر اقتصادي در دولت ايشان دانست. در اين نشست رئيس جمهور به صراحت از آنچه در مراجع علمي، علم اقتصاد ناميده مي شود دوري جست و خواستار توجه بيشتر به آنچه ايشان از آن به عنوان اقتصاد تجربي ياد كردند، شدند.
يكي از فرازهاي سخنان ايشان در اين نشست به «سالم سازي نظام بانكي» اختصاص داشت كه البته در ادامه «سالم سازي» را نيز «كمك به دولت» تعبير كردند! ايشان با انتقاد از عملكرد بانك ها و بالاخص بانك هاي خصوصي در بنگاه داري، تعداد شعب، رقابت و خلق پول، گناه افزايش نقدينگي را نيز بر دوش آنها انداختند و خواستار كنترل بيشتر بانك مركزي براي «هدايت نقدينگي به سمت توليد» شدند. شايد اولين نمود از اين رهنمود رئيس جمهور را بتوان در دعوت وزير اقتصاد از مديران عامل بانك ها به ارائه برنامه براي اصلاح نظام بانكي دانست كه احتمالا مستند به توصيه رئيس جمهور است كه از تجربه كساني استفاده شود كه «مغازه هاي كوچك را به تجارتخانه هاي بزرگ تبديل كرده اند»؛ غافل از اينكه بسياري از اين مديران نه بانكدار بوده و نه تجربه و نه تحصيلات مرتبط دارند كه حتي اگر هم مي داشتند از زاويه نگاه كسب وكارنگر آنها آبي براي تهيه برنامه جامع اصلاح نظام بانكي گرم نمي شود؛ هرچند شايد «سالم سازي» دور از انتظار نباشد! تاكيد وزير اقتصاد بر انضباط بانك هاي دولتي نسبت به بانك هاي خصوصي نيز بيش از آنكه مستند به عملكرد باشد، برگرفته از نگرش جديد به اداره اقتصاد كشور است. چه همه مي دانيم تعداد بانك هاي به واقع خصوصي كشور كمتر از تعداد انگشتان يك دست است و وزن آنها در بازار اعتبارات و سپرده ها ناچيز!
اگرچه آمار معوقات و اضافه برداشت بانك ها به تفكيك در اختيار محققان قرار نمي گيرد؛ اما نبايد بر مسوولان پوشيده باشد. خصوصي ناميدن بانك هايي كه همچنان اداره آنها در اختيار دولت يا نهادهاي حكومتي است نيز جز مغلطه اي آگاهانه و هدفمند نيست. رئيس جمهور همچنين از پرداخت هزينه 30 هزار ميليارد توماني دولت (بخوانيد جيب مردم) براي بازپرداخت بدهي هاي موسسات مالي غير مجاز ياد كردند؛ درحالي كه اين گونه تصميم هاي سياسي در حمايت از بدهي هاي بانك ها (چه غيرمجازها و چه مجازهايي كه در راه هستند) بزرگ ترين عامل تزريق ناپايداري به نظام بانكي است. اين حمايت به سپرده گذاران اين پيام غلط را مخابره مي كند كه نگران ريسك بانك نباشيد، نيازي به نظارت شما نيست، دولت در انتها همه بدهي ها را مي پردازد و به مديران بانك نيز علامت مي دهد كه ريسك بيشتر بپذير، اگر سود بردي افتخارش متعلق به تو است و اگر زيان ديدي دولت جبران مي كند. واقعا دولت هيچ گاه از خود نپرسيده است كه چرا هنوز بعد از اين همه توصيه و نصيحت، مردم همچنان سپرده هاي خود را براي 2 درصد سود بيشتر در بانك هاي پرريسك (اصطلاحا خصوصي) سپرده گذاري مي كنند يا حتي بانك هاي استفاده كننده از منابع بانك مركزي به رغم نرخ جريمه بالا حريص تر نيز مي شوند؟
تاريخ بحران هاي مالي سده گذشته نشان مي دهد كه به همان اندازه كه اقتصاددانان مالي براي ممانعت بانك ها از پذيرش ريسك بيشتر به طراحي «ضوابط احتياطي جايگزين بخشي از نظم بازار» همت گمارده اند، دولت ها و ناظران نظام بانكي در وضع قوانين و اجراي آنها ناموفق عمل كرده اند. در نظام بانكي كشور نيز اين عدم موفقيت را به طور مشخص مي توان در ناتواني ناظر پولي در اندازه گيري دقيق ريسك بانك ها و تعيين حداقل سرمايه لازم براي پوشش آن ديد. ناظر پولي حتي در اعمال حداقل سرمايه اي كه خود درست يا غلط تعيين كرده ناكام است؛ چراكه نمي تواند زيان هاي بانك ها را محاسبه كند و به بانك ها اجازه مي دهد كه نرخ كفايت سرمايه خود را بيش از آنچه هست، گزارش كنند. ناظر پولي حتي برنامه اي مدون براي نظارت بر بانك ها و مداخله هنگام ممانعت از سياست هاي تضعيف كننده بانك و به خطر انداختن سپرده مردم و جلوگيري از بزرگ شدن بانك به حدي كه شكست آن با هزينه هاي اجتماعي اقتصادي فراواني همراه نباشد، ندارد. اين كاستي ها نه جديد هستند و نه ناشناخته، تنها گشايش بانك هاي خصوصي در ابتداي دهه هشتاد بود كه به تدريج اثر فقدان آنها را بر عملكرد نظام بانكي و اقتصاد كشور نمايان كرد. در مواجهه با اين مشكلات سياست گذار به جاي اينكه بر كاستي و ناتواني خود متمركز شود و اصلاح را در خود بجويد، مشكل را در وجود بانك هاي خصوصي مي بيند و سعي در پاك كردن صورت مساله دارد؛ خصوصا اينكه يك نظام بانكي دولتي اين اختيار را به وي مي دهد كه با تخصيص اعتبارات بانكي به صنايع و افراد منتخب به زعم خود به «هدايت نقدينگي به سمت توليد» نيز بپردازد.
ناتواني در اصلاح نظام
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*سراب اصلاح نظام بانكى*
به نظر مي رسد صحبت هاي رئيس جمهور حسن روحاني، در نشست با معاونان و مديران وزارت اقتصاد را بايد اعلام رسمي شروع دور جديدي از سياست و تفكر اقتصادي در دولت ايشان دانست. در اين نشست رئيس جمهور به صراحت از آنچه در مراجع علمي، علم اقتصاد ناميده مي شود دوري جست و خواستار توجه بيشتر به آنچه ايشان از آن به عنوان اقتصاد تجربي ياد كردند، شدند.
يكي از فرازهاي سخنان ايشان در اين نشست به «سالم سازي نظام بانكي» اختصاص داشت كه البته در ادامه «سالم سازي» را نيز «كمك به دولت» تعبير كردند! ايشان با انتقاد از عملكرد بانك ها و بالاخص بانك هاي خصوصي در بنگاه داري، تعداد شعب، رقابت و خلق پول، گناه افزايش نقدينگي را نيز بر دوش آنها انداختند و خواستار كنترل بيشتر بانك مركزي براي «هدايت نقدينگي به سمت توليد» شدند. شايد اولين نمود از اين رهنمود رئيس جمهور را بتوان در دعوت وزير اقتصاد از مديران عامل بانك ها به ارائه برنامه براي اصلاح نظام بانكي دانست كه احتمالا مستند به توصيه رئيس جمهور است كه از تجربه كساني استفاده شود كه «مغازه هاي كوچك را به تجارتخانه هاي بزرگ تبديل كرده اند»؛ غافل از اينكه بسياري از اين مديران نه بانكدار بوده و نه تجربه و نه تحصيلات مرتبط دارند كه حتي اگر هم مي داشتند از زاويه نگاه كسب وكارنگر آنها آبي براي تهيه برنامه جامع اصلاح نظام بانكي گرم نمي شود؛ هرچند شايد «سالم سازي» دور از انتظار نباشد! تاكيد وزير اقتصاد بر انضباط بانك هاي دولتي نسبت به بانك هاي خصوصي نيز بيش از آنكه مستند به عملكرد باشد، برگرفته از نگرش جديد به اداره اقتصاد كشور است. چه همه مي دانيم تعداد بانك هاي به واقع خصوصي كشور كمتر از تعداد انگشتان يك دست است و وزن آنها در بازار اعتبارات و سپرده ها ناچيز!
اگرچه آمار معوقات و اضافه برداشت بانك ها به تفكيك در اختيار محققان قرار نمي گيرد؛ اما نبايد بر مسوولان پوشيده باشد. خصوصي ناميدن بانك هايي كه همچنان اداره آنها در اختيار دولت يا نهادهاي حكومتي است نيز جز مغلطه اي آگاهانه و هدفمند نيست. رئيس جمهور همچنين از پرداخت هزينه 30 هزار ميليارد توماني دولت (بخوانيد جيب مردم) براي بازپرداخت بدهي هاي موسسات مالي غير مجاز ياد كردند؛ درحالي كه اين گونه تصميم هاي سياسي در حمايت از بدهي هاي بانك ها (چه غيرمجازها و چه مجازهايي كه در راه هستند) بزرگ ترين عامل تزريق ناپايداري به نظام بانكي است. اين حمايت به سپرده گذاران اين پيام غلط را مخابره مي كند كه نگران ريسك بانك نباشيد، نيازي به نظارت شما نيست، دولت در انتها همه بدهي ها را مي پردازد و به مديران بانك نيز علامت مي دهد كه ريسك بيشتر بپذير، اگر سود بردي افتخارش متعلق به تو است و اگر زيان ديدي دولت جبران مي كند. واقعا دولت هيچ گاه از خود نپرسيده است كه چرا هنوز بعد از اين همه توصيه و نصيحت، مردم همچنان سپرده هاي خود را براي 2 درصد سود بيشتر در بانك هاي پرريسك (اصطلاحا خصوصي) سپرده گذاري مي كنند يا حتي بانك هاي استفاده كننده از منابع بانك مركزي به رغم نرخ جريمه بالا حريص تر نيز مي شوند؟
تاريخ بحران هاي مالي سده گذشته نشان مي دهد كه به همان اندازه كه اقتصاددانان مالي براي ممانعت بانك ها از پذيرش ريسك بيشتر به طراحي «ضوابط احتياطي جايگزين بخشي از نظم بازار» همت گمارده اند، دولت ها و ناظران نظام بانكي در وضع قوانين و اجراي آنها ناموفق عمل كرده اند. در نظام بانكي كشور نيز اين عدم موفقيت را به طور مشخص مي توان در ناتواني ناظر پولي در اندازه گيري دقيق ريسك بانك ها و تعيين حداقل سرمايه لازم براي پوشش آن ديد. ناظر پولي حتي در اعمال حداقل سرمايه اي كه خود درست يا غلط تعيين كرده ناكام است؛ چراكه نمي تواند زيان هاي بانك ها را محاسبه كند و به بانك ها اجازه مي دهد كه نرخ كفايت سرمايه خود را بيش از آنچه هست، گزارش كنند. ناظر پولي حتي برنامه اي مدون براي نظارت بر بانك ها و مداخله هنگام ممانعت از سياست هاي تضعيف كننده بانك و به خطر انداختن سپرده مردم و جلوگيري از بزرگ شدن بانك به حدي كه شكست آن با هزينه هاي اجتماعي اقتصادي فراواني همراه نباشد، ندارد. اين كاستي ها نه جديد هستند و نه ناشناخته، تنها گشايش بانك هاي خصوصي در ابتداي دهه هشتاد بود كه به تدريج اثر فقدان آنها را بر عملكرد نظام بانكي و اقتصاد كشور نمايان كرد. در مواجهه با اين مشكلات سياست گذار به جاي اينكه بر كاستي و ناتواني خود متمركز شود و اصلاح را در خود بجويد، مشكل را در وجود بانك هاي خصوصي مي بيند و سعي در پاك كردن صورت مساله دارد؛ خصوصا اينكه يك نظام بانكي دولتي اين اختيار را به وي مي دهد كه با تخصيص اعتبارات بانكي به صنايع و افراد منتخب به زعم خود به «هدايت نقدينگي به سمت توليد» نيز بپردازد.
ناتواني در اصلاح نظام
YouTube
آن سوی خبر - سراب اصلاح نظام بانكى– ۱۰ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۱– شبکه آزادی
https://www.youtube.com/watch?v=5VsGEMB8_zU&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*یک قرن و نیم سانسورستیزی- پیام کانون نویسندگان ایران در آستانه ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور*
صدای مخالفت با سانسور، به ویژه در دو سه سال اخیر، آشکارتر و بلندتر شده و این صدا حتی از لایههای محافظهکارتر نویسندگان و هنرمندان شنیده میشود. صدا در صدا میافتد و زمزمهها هیاهو میشود.
کانون نویسندگان ایران ۱۰ سال پیش روز ۱۳ آذر را به عنوان روز مبارزه با سانسور نامگذاری کرد
۱۰ سال پیش در چنین روزهایی کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه، سیزدهم آذر هر سال را “روز مبارزه با سانسور” اعلام کرد. هدف از اعلام آن تمرکز و توجه جامعه بر شناخت و مخالفت با پدیدهی سانسور بوده است؛ پدیدهای که دهههاست فرهنگ و آزادی را در چنگ خود گرفتار کرده است. اگر راهاندازی اولین ادارهی سانسور را که به پیشنهاد اعتمادالسلطنه و دستور ناصرالدین شاه انجام گرفت مبنای تاریخ سانسور رسمی و دولتی در ایران قرار دهیم اکنون بیش از ۱۳۰ سال از عمر پر ادبار آن میگذرد. در این -تقریبا- یکونیم قرن، عمر دو رژیم به پایان رسید؛ اما سانسور از حکومتی به حکومت دیگر سپرده شد: از قاجار به پهلوی و از پهلوی به جمهوری اسلامی و در هر دستبهدست شدن ابعاد گستردهتر و شکلهای نوتر و پیچیدهتری یافت.
به موازات گسترش کار چاپ و روزنامهنگاری در عصر قاجار سانسور دولتی نیز سر برآورد و در مقابله با این یک، دفاع از آزادی بیان و مخالفت با سانسور. به یک معنا سانسور همزاد دشمنخوی آزادی بیان است و این دو همواره و همجوار در نبردی پنهان و آشکار قرار داشتهاند. در این سالها، جز دورههای کوتاه و گذرا در تاریخ، پیروز میدان، سانسور بوده است؛ اما این سلطهگر با وجود تبهکاریهای بسیار و تحمیل هزینههای گزاف بر مردم نتوانسته است مانع از مخالفتها و مبارزه برای آزادی بیان شود. تعیین روز ۱۳ آذر به عنوان روز مبارزه با سانسور در این کشمکش و مبارزه است که معنی میشود، جایگاهش اینجاست: تقویت جبههی آزادی بیان.
اکنون ۱۰ سال از اعلام این روز میگذرد. در این ۱۰ سال دولتهای مختلف بساط سانسور را بیش از پیش گستردهاند؛ مجلات و روزنامهها را گاه دسته دسته لغو امتیاز کردهاند؛ فیلمها را حتی در مرحلهی اکران توقیف کردهاند؛ کنسرتها را بسا در زمان اجرا ممنوع کردهاند. اینترنت را فیلتر و شبکههای اجتماعی و سایتها را مسدود کردهاند؛ بارها و بارها به خانههای مردم یورش بردهاند تا وسایل ماهواره را ضبط کنند یا با فرستادن امواج پارازیت کوشیدهاند استفاده از برنامههای ماهوارهای را برای آنها ناممکن کنند؛ ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی را در انحصار کامل خود داشتهاند، و نیز چاپ و پخش کتاب را با حربهی “مجوز پیش از چاپ” و “خمیر کردن پس از چاپ”.
این فهرست البته بسیار طولانیتر از معدودی است که برشمرده شد. اینک به این مجموعه بیفزاییم لیستهای سیاه و بگیر و ببند و پروندهسازی و زندان و شلاق و گاه اعدام را تا گستره و عمق سانسور در ایران بیشتر آشکار شود. این گونه است که در ارزیابیهای جهانی رتبهی حاکمیت در “آزادی رسانهها” هر سال کمتر و در “اعمال سانسور” هر سال بیشتر شده است.
یکی از پیامدهای مخرب این همه تهدید و ممنوعیت و نظارت و بازبینی و “صدور مجوز”، درونی شدن سانسور، خودسانسوری، است. سانسور از هر نوع، رسمی و غیررسمی، بر روان، ذهن، زبان، روابط فرهنگی و اجتماعی انسان تاثیراتی منفی و مخرب میگذارد.
در مقابل اما جبههی آزادی بیان هیچگاه از کوشش بازنایستاده است. چه در عهد ناصری که با چاپ نشریه در خارج از ایران و توزیعش در داخل سد سانسور را میشکست و چه در عصر پهلوی که به روشهای گوناگون از جمله با تشکیل کانون نویسندگان به مقابله با آن برخاسته بود.
در چهار دههی اخیر که سانسور در عرصههای بیشتری حضور داشته مخالفت با آن و دفاع از آزادی بیان نیز شدت و وسعت بیشتری یافته است. این عامل همراه با رشد تکنولوژی ارتباطات موجب جلوگیری از یکهتازی دم و دستگاه سانسور و در مواردی عقبنشینی آن شده است؛ صدای مخالفت با سانسور، به ویژه در دو سه سال اخیر، آشکارتر و بلندتر شده و این صدا حتی از لایههای محافظهکارتر نویسندگان و هنرمندان شنیده میشود. صدا در صدا میافتد و زمزمهها هیاهو میشود. این نشان پیشروی جبههی سانسورستیزی است؛ اما فقط گوشهای کوچک از اتفاقی بزرگ است که باید جامعه را در بر بگیرد.
سانسور رسمی و غیر رسمی و هرگونه تحدید آزادی بیان باید عملا از جامعه جارو و آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا قانون جاری شود. اینگونه است که میتوان آزادی بیان را از اتفاقی در دورهی کوتاهی از تاریخ به پدیدهای پردوام بدل کرد.
اعلام روز ۱۳ آذر که یادآور دو جانباختهی راه آزادی بیان محمد مختاری و جعفر پوینده نیز هست، میتواند به ش
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*یک قرن و نیم سانسورستیزی- پیام کانون نویسندگان ایران در آستانه ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور*
صدای مخالفت با سانسور، به ویژه در دو سه سال اخیر، آشکارتر و بلندتر شده و این صدا حتی از لایههای محافظهکارتر نویسندگان و هنرمندان شنیده میشود. صدا در صدا میافتد و زمزمهها هیاهو میشود.
کانون نویسندگان ایران ۱۰ سال پیش روز ۱۳ آذر را به عنوان روز مبارزه با سانسور نامگذاری کرد
۱۰ سال پیش در چنین روزهایی کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه، سیزدهم آذر هر سال را “روز مبارزه با سانسور” اعلام کرد. هدف از اعلام آن تمرکز و توجه جامعه بر شناخت و مخالفت با پدیدهی سانسور بوده است؛ پدیدهای که دهههاست فرهنگ و آزادی را در چنگ خود گرفتار کرده است. اگر راهاندازی اولین ادارهی سانسور را که به پیشنهاد اعتمادالسلطنه و دستور ناصرالدین شاه انجام گرفت مبنای تاریخ سانسور رسمی و دولتی در ایران قرار دهیم اکنون بیش از ۱۳۰ سال از عمر پر ادبار آن میگذرد. در این -تقریبا- یکونیم قرن، عمر دو رژیم به پایان رسید؛ اما سانسور از حکومتی به حکومت دیگر سپرده شد: از قاجار به پهلوی و از پهلوی به جمهوری اسلامی و در هر دستبهدست شدن ابعاد گستردهتر و شکلهای نوتر و پیچیدهتری یافت.
به موازات گسترش کار چاپ و روزنامهنگاری در عصر قاجار سانسور دولتی نیز سر برآورد و در مقابله با این یک، دفاع از آزادی بیان و مخالفت با سانسور. به یک معنا سانسور همزاد دشمنخوی آزادی بیان است و این دو همواره و همجوار در نبردی پنهان و آشکار قرار داشتهاند. در این سالها، جز دورههای کوتاه و گذرا در تاریخ، پیروز میدان، سانسور بوده است؛ اما این سلطهگر با وجود تبهکاریهای بسیار و تحمیل هزینههای گزاف بر مردم نتوانسته است مانع از مخالفتها و مبارزه برای آزادی بیان شود. تعیین روز ۱۳ آذر به عنوان روز مبارزه با سانسور در این کشمکش و مبارزه است که معنی میشود، جایگاهش اینجاست: تقویت جبههی آزادی بیان.
اکنون ۱۰ سال از اعلام این روز میگذرد. در این ۱۰ سال دولتهای مختلف بساط سانسور را بیش از پیش گستردهاند؛ مجلات و روزنامهها را گاه دسته دسته لغو امتیاز کردهاند؛ فیلمها را حتی در مرحلهی اکران توقیف کردهاند؛ کنسرتها را بسا در زمان اجرا ممنوع کردهاند. اینترنت را فیلتر و شبکههای اجتماعی و سایتها را مسدود کردهاند؛ بارها و بارها به خانههای مردم یورش بردهاند تا وسایل ماهواره را ضبط کنند یا با فرستادن امواج پارازیت کوشیدهاند استفاده از برنامههای ماهوارهای را برای آنها ناممکن کنند؛ ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی را در انحصار کامل خود داشتهاند، و نیز چاپ و پخش کتاب را با حربهی “مجوز پیش از چاپ” و “خمیر کردن پس از چاپ”.
این فهرست البته بسیار طولانیتر از معدودی است که برشمرده شد. اینک به این مجموعه بیفزاییم لیستهای سیاه و بگیر و ببند و پروندهسازی و زندان و شلاق و گاه اعدام را تا گستره و عمق سانسور در ایران بیشتر آشکار شود. این گونه است که در ارزیابیهای جهانی رتبهی حاکمیت در “آزادی رسانهها” هر سال کمتر و در “اعمال سانسور” هر سال بیشتر شده است.
یکی از پیامدهای مخرب این همه تهدید و ممنوعیت و نظارت و بازبینی و “صدور مجوز”، درونی شدن سانسور، خودسانسوری، است. سانسور از هر نوع، رسمی و غیررسمی، بر روان، ذهن، زبان، روابط فرهنگی و اجتماعی انسان تاثیراتی منفی و مخرب میگذارد.
در مقابل اما جبههی آزادی بیان هیچگاه از کوشش بازنایستاده است. چه در عهد ناصری که با چاپ نشریه در خارج از ایران و توزیعش در داخل سد سانسور را میشکست و چه در عصر پهلوی که به روشهای گوناگون از جمله با تشکیل کانون نویسندگان به مقابله با آن برخاسته بود.
در چهار دههی اخیر که سانسور در عرصههای بیشتری حضور داشته مخالفت با آن و دفاع از آزادی بیان نیز شدت و وسعت بیشتری یافته است. این عامل همراه با رشد تکنولوژی ارتباطات موجب جلوگیری از یکهتازی دم و دستگاه سانسور و در مواردی عقبنشینی آن شده است؛ صدای مخالفت با سانسور، به ویژه در دو سه سال اخیر، آشکارتر و بلندتر شده و این صدا حتی از لایههای محافظهکارتر نویسندگان و هنرمندان شنیده میشود. صدا در صدا میافتد و زمزمهها هیاهو میشود. این نشان پیشروی جبههی سانسورستیزی است؛ اما فقط گوشهای کوچک از اتفاقی بزرگ است که باید جامعه را در بر بگیرد.
سانسور رسمی و غیر رسمی و هرگونه تحدید آزادی بیان باید عملا از جامعه جارو و آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا قانون جاری شود. اینگونه است که میتوان آزادی بیان را از اتفاقی در دورهی کوتاهی از تاریخ به پدیدهای پردوام بدل کرد.
اعلام روز ۱۳ آذر که یادآور دو جانباختهی راه آزادی بیان محمد مختاری و جعفر پوینده نیز هست، میتواند به ش
YouTube
آن سوی خبر - سانسور – ۱۱ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۲– شبکه آزادی
یک قرن و نیم سانسورستیزی- پیام کانون نویسندگان ایران در آستانه ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور
https://www.youtube.com/watch?v=iqJf77wptTo&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*پولشویی قاچاقچیان مواد مخدر: سالانه ۸۰ هزار میلیارد تومان*
در حالیکه محمدجواد ظریف به دلیل تائید پولشویی در ایران در آستانه استیضاح قرار دارد، یک کارشناس عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی حجم پولشویی مواد مخدر در ایران را ۸۰ هزار میلیارد تومان برآورد کرد.
سعید صفاتیان، رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران یکشنبه ۱۱ آذر اقتصاد مواد مخدر را ستون اصلی پولشویی در ایران برشمرد و گفت که سالانه حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان پولشویی مواد مخدر در ایران رخ میدهد.
این اظهارات در شرایطی بیان میشود که محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به دلیل تائید وجود پولشویی در ایران در آستانه استیضاح قرار دارد.
او روز گذشته (۱۱ آذر) برای گفتوگو با نمایندگان به کمیسیون امنیت ملی مجلس رفت. ابوالفضل حسنبیگی گفته است که پس از این جلسه ۱۴ تن از استیضاحکنندگان امضاء خود را پس گرفتند.
به گفته حسنبیگی، ظریف در این جلسه مدعی شد که پاسخش به سوال خبرنگاران در باره پولشویی به درستی منعکس نشده است. با این حال وزیر خارجه ایران در جلسه با نمایندگان مجلس بار دیگر وجود پولشویی در ایران را تائید کرده و گفته که «افرادی با کارت و دسته چک دیگران کار قاچاق مواد مخدر انجام می دهند».
اما علی نجفی خوشرودی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی روایت دیگری از این جلسه ارائه کرد. به گفته او نمایندگان از پاسخ ظریف درباره وجود پولشویی قانع نشدند و نتیجه استیضاح تا دو هفته آینده مشخص خواهد شد.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی آبان امسال پولشویی در ایران را «یک واقعیت» دانسته بود که عدهای از آن منفعت میبرند.
شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و رئیس قوه قضائیه ایران سخنان ظریف را خلاف منافع ملی دانستند.
ورود پولشویان به بازار سکه و ارز
در حالی که حامیان دولت در تلاشند تا استیضاح وزیر خارجه را از دستور کار مجلس خارج کنند، صفاتیان، کارشناس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم وجود پولشویی شبکهای در ایران را تائید کرده است.
او قاچاقچیان عمده مواد مخدر را «راس هرم پولشویی» در ایران عنوان کرد و گفت: مواد مخدر سالانه ۲۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه به اقتصاد ایران تحمیل میکند و حدود ۴۰ درصد این رقم (معادل ۸۰ هزار میلیارد تومان) از سوی مصرفکنندگان به قاچاقچیان پرداخت میشود.
صفاتیان در باره فرایند پولشویی قاچاقچیان مواد مخدر هم گفت که آنها پولهای خود را به نام اشخاص مختلف در بانک قرار میدهند یا به صورت نقدی و چمدانی در مبادلات به کار میگیرند. این افراد در حجم بالا وسایل میخرند یا به ملک تبدیل میکنند.
او بازار سکه و ارز را یکی دیگر از ابزارهای قاچاقچیان مواد مخدر برای پولشویی دانست و گفت: «این افراد میتوانند در بازار ارز، سکه و سرمایهگذاری ورود پیدا کنند. حتی حاضرند در جایی اجناس را گرانتر بخرند و ارزانتر بفروشند تا به پول برسند».
پولشویی و پولهای کثیف در ایران مسئله تازهای نیست، سالها پیش مهدی کروبی نهادهای نظامی را به پولشویی متهم کرد و چهار سال پیش (اسفند ۱۳۹۳) عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور جمهوری اسلامی از ورود پولهای کثیف به ستاد تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی پرده برداشت.
رحمانی فضلی چندی بعد به دنبال فشار نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اظهارات خود را پس گرفت اما اسفند یکسال قبل همزمان با اوج گرفتن بحران ارزی روزنامه «گسترش صنعت» وابسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت از «خرید و فروش ارز با پول ناشی از قاچاق مواد مخدر» پرده برداشت و فاش کرد: «نقدینگی حاصل از درآمدهای نامشروع ازجمله قاچاق مواد مخدر با پوشش مراکزی که گردش مالی سریع روزانه دارند، به شبکه بانکی نفوذ میکند. یکی از این مراکز فروشگاههای بزرگ است. نقدینگی کلان بهتدریج به شکل واریزیهای خرد وارد شبکه بانکی شده و تطهیر میشود».
این گزارش سپردهگذاری در موسسههای مالی، خرید سهام و اوراق قرضه و طلا را از دیگر شیوههای آسان برای پولشویی در ایران برشمرد و در ادامه نوشت: «بازار ارز در ایران بهدلیل نبود شبکه نظارتی در بازار پول به بهترین مرکز پولشویی تبدیل شده است. پول کثیف با ایجاد بحران در این بازار افکار بخشهایی از جامعه را به این سمت هدایت میکند تا در پوشش آن بتواند عملیات گسترده خود را انجام دهد».
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*پولشویی قاچاقچیان مواد مخدر: سالانه ۸۰ هزار میلیارد تومان*
در حالیکه محمدجواد ظریف به دلیل تائید پولشویی در ایران در آستانه استیضاح قرار دارد، یک کارشناس عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی حجم پولشویی مواد مخدر در ایران را ۸۰ هزار میلیارد تومان برآورد کرد.
سعید صفاتیان، رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران یکشنبه ۱۱ آذر اقتصاد مواد مخدر را ستون اصلی پولشویی در ایران برشمرد و گفت که سالانه حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان پولشویی مواد مخدر در ایران رخ میدهد.
این اظهارات در شرایطی بیان میشود که محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به دلیل تائید وجود پولشویی در ایران در آستانه استیضاح قرار دارد.
او روز گذشته (۱۱ آذر) برای گفتوگو با نمایندگان به کمیسیون امنیت ملی مجلس رفت. ابوالفضل حسنبیگی گفته است که پس از این جلسه ۱۴ تن از استیضاحکنندگان امضاء خود را پس گرفتند.
به گفته حسنبیگی، ظریف در این جلسه مدعی شد که پاسخش به سوال خبرنگاران در باره پولشویی به درستی منعکس نشده است. با این حال وزیر خارجه ایران در جلسه با نمایندگان مجلس بار دیگر وجود پولشویی در ایران را تائید کرده و گفته که «افرادی با کارت و دسته چک دیگران کار قاچاق مواد مخدر انجام می دهند».
اما علی نجفی خوشرودی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی روایت دیگری از این جلسه ارائه کرد. به گفته او نمایندگان از پاسخ ظریف درباره وجود پولشویی قانع نشدند و نتیجه استیضاح تا دو هفته آینده مشخص خواهد شد.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی آبان امسال پولشویی در ایران را «یک واقعیت» دانسته بود که عدهای از آن منفعت میبرند.
شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و رئیس قوه قضائیه ایران سخنان ظریف را خلاف منافع ملی دانستند.
ورود پولشویان به بازار سکه و ارز
در حالی که حامیان دولت در تلاشند تا استیضاح وزیر خارجه را از دستور کار مجلس خارج کنند، صفاتیان، کارشناس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم وجود پولشویی شبکهای در ایران را تائید کرده است.
او قاچاقچیان عمده مواد مخدر را «راس هرم پولشویی» در ایران عنوان کرد و گفت: مواد مخدر سالانه ۲۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه به اقتصاد ایران تحمیل میکند و حدود ۴۰ درصد این رقم (معادل ۸۰ هزار میلیارد تومان) از سوی مصرفکنندگان به قاچاقچیان پرداخت میشود.
صفاتیان در باره فرایند پولشویی قاچاقچیان مواد مخدر هم گفت که آنها پولهای خود را به نام اشخاص مختلف در بانک قرار میدهند یا به صورت نقدی و چمدانی در مبادلات به کار میگیرند. این افراد در حجم بالا وسایل میخرند یا به ملک تبدیل میکنند.
او بازار سکه و ارز را یکی دیگر از ابزارهای قاچاقچیان مواد مخدر برای پولشویی دانست و گفت: «این افراد میتوانند در بازار ارز، سکه و سرمایهگذاری ورود پیدا کنند. حتی حاضرند در جایی اجناس را گرانتر بخرند و ارزانتر بفروشند تا به پول برسند».
پولشویی و پولهای کثیف در ایران مسئله تازهای نیست، سالها پیش مهدی کروبی نهادهای نظامی را به پولشویی متهم کرد و چهار سال پیش (اسفند ۱۳۹۳) عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور جمهوری اسلامی از ورود پولهای کثیف به ستاد تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی پرده برداشت.
رحمانی فضلی چندی بعد به دنبال فشار نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اظهارات خود را پس گرفت اما اسفند یکسال قبل همزمان با اوج گرفتن بحران ارزی روزنامه «گسترش صنعت» وابسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت از «خرید و فروش ارز با پول ناشی از قاچاق مواد مخدر» پرده برداشت و فاش کرد: «نقدینگی حاصل از درآمدهای نامشروع ازجمله قاچاق مواد مخدر با پوشش مراکزی که گردش مالی سریع روزانه دارند، به شبکه بانکی نفوذ میکند. یکی از این مراکز فروشگاههای بزرگ است. نقدینگی کلان بهتدریج به شکل واریزیهای خرد وارد شبکه بانکی شده و تطهیر میشود».
این گزارش سپردهگذاری در موسسههای مالی، خرید سهام و اوراق قرضه و طلا را از دیگر شیوههای آسان برای پولشویی در ایران برشمرد و در ادامه نوشت: «بازار ارز در ایران بهدلیل نبود شبکه نظارتی در بازار پول به بهترین مرکز پولشویی تبدیل شده است. پول کثیف با ایجاد بحران در این بازار افکار بخشهایی از جامعه را به این سمت هدایت میکند تا در پوشش آن بتواند عملیات گسترده خود را انجام دهد».
YouTube
آن سوی خبر - پولشویی در ایران – ۱۳ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۴– شبکه آزادی
پولشویی قاچاقچیان مواد مخدر: سالانه ۸۰ هزار میلیارد تومان
https://www.youtube.com/watch?v=bUpe3IX-R9w&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
تعیین کننده نهایی نرخ ارز کیست؟ بانک مرکزی یا بازار؟
عبدالناصر همتی رییس بانک مرکزی امروز اعلام کرد مردم باید مراقب بازی سفته بازان باشند و در دام آنها نیفتند. وی که دخالت در بازار ارز را بخشی از مدیریت بازار معرفی کرد، پاسخی به صحبت های اخیر خود در خصوص مشخص شدن نرخ ارز توسط بازار و تناقض عملکرد او با روند فعلی نداد.ماه گذشته و پیش از آغاز فشار بر نرخ ارز در جهت کاهش قیمت، وقتی از عبدالناصر همتی پرسیده شد آینده دلار را چگونه پیش بینی می کند، وی اظهار تجاهل کرد و گفت بازار باید نرخ را مشخص کرد و هرچه بازار می گوید همان است.با این وجود پس از انتشار خبر دستور خامنه ای به بانک مرکزی در جهت تقویت ارزش ریال ایران، بانک مرکزی و در راس آن رییس آن، شخصا وارد بازار شد و نرخ ها یکسان شدند. اگرچه بر اساس برابری نرخ ارزها، دلار به هیچ عنوان چنین قیمتی ندارد، اما بانک مرکزی تلاش کرد تا به نوعی این همسان سازی را نیز به شکل دستوری در بازار انجام دهد. پس از برکناری ولی الله سیف و روی کار آمدن عبدالناصر همتی، سیاست شوک درمانی بیش از پیش خود را هویدا ساخت.سیاست تمرین و خطای بانک مرکزی البته به صورت کاملا ناقص در حال اجرا است چراکه وضعیت حتی پس از وارد شدن دلارهای خانگی به بازار در خصوص سایر ارزها مشخص نیست. لازم به ذکر است دولت در حالی که در اخبار به شکل همه جانبه از سرمایه دار و تاجر تا افراد عادی که اقدام به خرید دلار کرده اند را هدف قرار داده، تلاش می کند جهت گیری های لازم در همه بخش های خبری داشته باشد. به عنوان مثال برای افراد عادی که اقدام به خرید دلار جهت حفظ سرمایه های خود کرده اند، دائما قیمت این کالا بر خلاف گذشته که اعلام نمی شد، به شکل لحظه ای در رسانه ها مطرح می شود. کافیست به شکل دستوری قیمت هر یک دلار آمریکا، ۱۰۰ تومان پایین بیاید تا این خبر تیتر یک بخش های اقتصادی و حتی صفحه اول شود. در همین حال اخبار جهت دار در خصوص حذف دلار از مبادلات تجاری بین کشور ایران و برخی کشورهای منطقه و همچنین انتشار اخباری مبنی بر حذف دلار به عنوان واسط در قراردادهایی میان کشورهای امارات و هند و سایر اخبار مشابه، نشانگر این امر است که تمام سرمایه های نقدی و اعتباری می بایست مستقیما به حساب دولت واریز شود. خاطر نشان می سازد تا پیش از این، مرجع اصلی خرید و فروش جهت دسترسی آسان تر، دلالان و در حالت رسمی تر، صرافان بودند اما هم اکنون بانک ها خصوصا بانک ملی اقدام به ایجاد باجه های مشخص برای خرید دلارهای خانگی کرده است. باجه هایی که به گفته خبرگزاری تسنیم، صف های طولانی پشت آنها بسته شده است. این در حالیست که به گفته برخی روزنامه نگاران، اگر صحت این خبر قرار بود تایید شود، رسانه های وابسته به سپاه و سایر نهادها همچون صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اقدام به فیلمبرداری و نمایش صفوف فروشندگان می کردند.
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
تعیین کننده نهایی نرخ ارز کیست؟ بانک مرکزی یا بازار؟
عبدالناصر همتی رییس بانک مرکزی امروز اعلام کرد مردم باید مراقب بازی سفته بازان باشند و در دام آنها نیفتند. وی که دخالت در بازار ارز را بخشی از مدیریت بازار معرفی کرد، پاسخی به صحبت های اخیر خود در خصوص مشخص شدن نرخ ارز توسط بازار و تناقض عملکرد او با روند فعلی نداد.ماه گذشته و پیش از آغاز فشار بر نرخ ارز در جهت کاهش قیمت، وقتی از عبدالناصر همتی پرسیده شد آینده دلار را چگونه پیش بینی می کند، وی اظهار تجاهل کرد و گفت بازار باید نرخ را مشخص کرد و هرچه بازار می گوید همان است.با این وجود پس از انتشار خبر دستور خامنه ای به بانک مرکزی در جهت تقویت ارزش ریال ایران، بانک مرکزی و در راس آن رییس آن، شخصا وارد بازار شد و نرخ ها یکسان شدند. اگرچه بر اساس برابری نرخ ارزها، دلار به هیچ عنوان چنین قیمتی ندارد، اما بانک مرکزی تلاش کرد تا به نوعی این همسان سازی را نیز به شکل دستوری در بازار انجام دهد. پس از برکناری ولی الله سیف و روی کار آمدن عبدالناصر همتی، سیاست شوک درمانی بیش از پیش خود را هویدا ساخت.سیاست تمرین و خطای بانک مرکزی البته به صورت کاملا ناقص در حال اجرا است چراکه وضعیت حتی پس از وارد شدن دلارهای خانگی به بازار در خصوص سایر ارزها مشخص نیست. لازم به ذکر است دولت در حالی که در اخبار به شکل همه جانبه از سرمایه دار و تاجر تا افراد عادی که اقدام به خرید دلار کرده اند را هدف قرار داده، تلاش می کند جهت گیری های لازم در همه بخش های خبری داشته باشد. به عنوان مثال برای افراد عادی که اقدام به خرید دلار جهت حفظ سرمایه های خود کرده اند، دائما قیمت این کالا بر خلاف گذشته که اعلام نمی شد، به شکل لحظه ای در رسانه ها مطرح می شود. کافیست به شکل دستوری قیمت هر یک دلار آمریکا، ۱۰۰ تومان پایین بیاید تا این خبر تیتر یک بخش های اقتصادی و حتی صفحه اول شود. در همین حال اخبار جهت دار در خصوص حذف دلار از مبادلات تجاری بین کشور ایران و برخی کشورهای منطقه و همچنین انتشار اخباری مبنی بر حذف دلار به عنوان واسط در قراردادهایی میان کشورهای امارات و هند و سایر اخبار مشابه، نشانگر این امر است که تمام سرمایه های نقدی و اعتباری می بایست مستقیما به حساب دولت واریز شود. خاطر نشان می سازد تا پیش از این، مرجع اصلی خرید و فروش جهت دسترسی آسان تر، دلالان و در حالت رسمی تر، صرافان بودند اما هم اکنون بانک ها خصوصا بانک ملی اقدام به ایجاد باجه های مشخص برای خرید دلارهای خانگی کرده است. باجه هایی که به گفته خبرگزاری تسنیم، صف های طولانی پشت آنها بسته شده است. این در حالیست که به گفته برخی روزنامه نگاران، اگر صحت این خبر قرار بود تایید شود، رسانه های وابسته به سپاه و سایر نهادها همچون صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اقدام به فیلمبرداری و نمایش صفوف فروشندگان می کردند.
YouTube
آن سوی خبر - تعیین کننده نرخ ارز کیست ؟ – ۲۳ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۱۴– شبکه آزادی
تعیین کننده نهایی نرخ ارز کیست؟ بانک مرکزی یا بازار؟
https://www.youtube.com/watch?v=kfjZnrB6iYA&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
چرا خامنهای نگران سال ۹۸ است؟
فراز مهمی از سخنان خامنهای در دیدار با جمعی از خانوادههای کشته شدگان جنگ و دخالت های نظامی در سوریه به هشدار در خصوص توطئه آمریکا در سال ۹۸ اختصاص یافت. او با دعوت مسئولان به تلاش بیشتر اظهار داشت:
«نقشه دولت آمریکا لو رفته است و قرار بوده به وسیله تحریمها و اقدامات ضد امنیتی در کشور دودستگی، اختلاف و جنگ گروهها به وجود آورند و عدهای را به خیابانها بکشانند و نام آن را هم "تابستان داغ" گذاشته بودند. اما به کوری چشم دشمنان، تابستان امسال یکی از بهترین تابستانها بود. اگرچه نقشه دشمن لو رفته است، اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند، زیرا آمریکا، دشمن خبیث و حیلهگر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷ جنجال کند، اما مثلاً برای سال ۹۸ نقشهای بکشد.»
او در چارچوب نگاه ضدآمریکایی و نظریه توطئه به مانند گذشته کوشید تا اعتراضات صنفی و معیشتی گروهها و شئون مختلف اجتماعی و حرفهای در ایران را به پروژه سیاسی آمریکا نسبت دهد که از آن به «تابستان داغ» نام برد. او در حالی مدعی برنامه مقامات آمریکایی در جلوگیری از ۴۰ سالگی جمهوری اسلامی شد که اشاره نکرد کدامیک از مسئولان ارشد دولت آمریکا و یا نهادهای اطلاعاتی آن چنین ادعایی کرده بودند.
ترامپ و وزیران خارجه و دفاع آمریکا دستکم در ظاهر اعلام کردهاند که خواهان تغییر رفتار نظام هستند و تحریمهای آنها هدف بازگرداندن جمهوری اسلامی به میز مذاکره برای توافق جدید است که برنامه توسعه موشکی جمهوری اسلامی متوقف شده و امکان غنیسازی اورانیوم به شکل مطلق از ایران سلب شود.
البته نشانههایی نیز دیده میشود که دولت ترامپ در عمل مشغول اقداماتی به نفع دگرگونی در ساختار قدرت ایران است اما هنوز مستندات موجود برای نتیجهگیری قطعی در خصوص وجود برنامهای برای براندازی جمهوری اسلامی کافی نیستند. موضعگیریهای ترامپ در چارچوب جنگ روانی.
احتمالاً اشاره خامنهای به سخنان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکاست که قبل از به دست آوردن این مقام در نشست سازمان مجاهدین خلق گفته بود نباید جمهوری اسلامی ۴۰ ساله شود. در چارچوب برخورد تحریفگرانه و تقلیلآمیز بخش مسلط قدرت و دستگاه امنیتی که در طول چهار دهه گذشته هیچ اعتراضی را به رسمیت نشناخته و منشأ آنها را به بیرون از مرزها نسبت داده است، پروژه «تابستان داغ» نیز در همین قالب میگنجد و اعتباری ندارد. در واقع صورتبندی یادشده سناریوی امنیتی نظام برای سرکوب اعتراضات و مشروعیتزدایی از آنها است که با نگرانی از خروج آمریکا از برجام و شروع دوباره تحریمهای یکجانبه آمریکا تلفیق شده است.
بنابراین هشدار خامنهاى در خصوص «توطئههاى دولت آمريكا در سال ٩٨» را میتوان بازتاب نگرانىهاى او دانست که به صورت وارونه بیان شده است. از قرار معلوم سالى كه در آن سی سالگی رهبرىاش تمام شده وارد دهه چهارم میشود، آنقدر حساس است كه مستقيماً در تدوين بودجه سال آينده دخالت كرده و دولت نيز با پذيرش اعمال نظرات وى، ارسال بودجه به مجلس را عقب انداخته است.
به نظر میرسد برنامه نظام در عبور از چالش کنونی، ایستادگی تا پایان ریاست جمهوری دونالد ترامپ است و تا زمانی که او در کاح سفید حضور داشته باشد، هزینههای مذاکره و توافق احتمالی آنقدر سنگین ارزیابی میشود که توان پرداخت آن بدون تغییرات خارج از محدوه تحمل در سیاست خارجی و تبعات آن در سیاست داخلی وجود ندارد.
از این رو در این چارچوب تحلیلی و راهبردی، سال ۹۸ اهمیت کلیدی دارد که باید جامعه و نیروهای نظام مجاب و وادار به تحمل سختیها بشوند. این وضعیت در سال ۹۹ که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود، به طور نسبی راحتتر است. بنابراین خامنهای در اضطراب به سر میبرد که تجمیع فزاینده تأثیرات تحریمها در کنار ناکارآمدی دولت در تنظیم امور اقتصادی اجازه ندهد انتظاراتش در پذیرش سیاستهای ریاضتی تحقق یابد. گسترش مداخلههای او در قوه مجریه که برای نخستین بار به شکل علنی بودجه کشور با نظرات رهبری قرار است نهایی شده و به مجلس ارائه شود، بازتابدهنده آسیبپذیری نظام نسبت به وضعیت فلاکتبار اقتصادی کنونی است.
منتهی انتظارات او زمانی عملی میشود که بخش مهمی از نیروهای نظام و مردم الزامات و پیامدهای سیاست تقابلی و امتناع از مذاکره را قبول کنند و چشم برگرفتاریها و مرارتها بسته و محاسبات رهبری در خصوص تغییر شرایط در آینده را پذیرا شوند. چه بسا نادیده گرفتن ضعفهای روحانی در سایه همراهیهای او و عقبنشینیهای پیاپیاش در این چارچوب قابل درک باشد.
ولی تشدید وخامت اوضاع اقتصادی و تمام شدن کاسه صبر بخش مهمی از اقشار اجتماعی که توان تحمل مشکلات را از دست دادهاند، مانع بزرگی برای تحقق انتظارات خامنهای است. جمهوری اسلامی در 👇
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
چرا خامنهای نگران سال ۹۸ است؟
فراز مهمی از سخنان خامنهای در دیدار با جمعی از خانوادههای کشته شدگان جنگ و دخالت های نظامی در سوریه به هشدار در خصوص توطئه آمریکا در سال ۹۸ اختصاص یافت. او با دعوت مسئولان به تلاش بیشتر اظهار داشت:
«نقشه دولت آمریکا لو رفته است و قرار بوده به وسیله تحریمها و اقدامات ضد امنیتی در کشور دودستگی، اختلاف و جنگ گروهها به وجود آورند و عدهای را به خیابانها بکشانند و نام آن را هم "تابستان داغ" گذاشته بودند. اما به کوری چشم دشمنان، تابستان امسال یکی از بهترین تابستانها بود. اگرچه نقشه دشمن لو رفته است، اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند، زیرا آمریکا، دشمن خبیث و حیلهگر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷ جنجال کند، اما مثلاً برای سال ۹۸ نقشهای بکشد.»
او در چارچوب نگاه ضدآمریکایی و نظریه توطئه به مانند گذشته کوشید تا اعتراضات صنفی و معیشتی گروهها و شئون مختلف اجتماعی و حرفهای در ایران را به پروژه سیاسی آمریکا نسبت دهد که از آن به «تابستان داغ» نام برد. او در حالی مدعی برنامه مقامات آمریکایی در جلوگیری از ۴۰ سالگی جمهوری اسلامی شد که اشاره نکرد کدامیک از مسئولان ارشد دولت آمریکا و یا نهادهای اطلاعاتی آن چنین ادعایی کرده بودند.
ترامپ و وزیران خارجه و دفاع آمریکا دستکم در ظاهر اعلام کردهاند که خواهان تغییر رفتار نظام هستند و تحریمهای آنها هدف بازگرداندن جمهوری اسلامی به میز مذاکره برای توافق جدید است که برنامه توسعه موشکی جمهوری اسلامی متوقف شده و امکان غنیسازی اورانیوم به شکل مطلق از ایران سلب شود.
البته نشانههایی نیز دیده میشود که دولت ترامپ در عمل مشغول اقداماتی به نفع دگرگونی در ساختار قدرت ایران است اما هنوز مستندات موجود برای نتیجهگیری قطعی در خصوص وجود برنامهای برای براندازی جمهوری اسلامی کافی نیستند. موضعگیریهای ترامپ در چارچوب جنگ روانی.
احتمالاً اشاره خامنهای به سخنان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکاست که قبل از به دست آوردن این مقام در نشست سازمان مجاهدین خلق گفته بود نباید جمهوری اسلامی ۴۰ ساله شود. در چارچوب برخورد تحریفگرانه و تقلیلآمیز بخش مسلط قدرت و دستگاه امنیتی که در طول چهار دهه گذشته هیچ اعتراضی را به رسمیت نشناخته و منشأ آنها را به بیرون از مرزها نسبت داده است، پروژه «تابستان داغ» نیز در همین قالب میگنجد و اعتباری ندارد. در واقع صورتبندی یادشده سناریوی امنیتی نظام برای سرکوب اعتراضات و مشروعیتزدایی از آنها است که با نگرانی از خروج آمریکا از برجام و شروع دوباره تحریمهای یکجانبه آمریکا تلفیق شده است.
بنابراین هشدار خامنهاى در خصوص «توطئههاى دولت آمريكا در سال ٩٨» را میتوان بازتاب نگرانىهاى او دانست که به صورت وارونه بیان شده است. از قرار معلوم سالى كه در آن سی سالگی رهبرىاش تمام شده وارد دهه چهارم میشود، آنقدر حساس است كه مستقيماً در تدوين بودجه سال آينده دخالت كرده و دولت نيز با پذيرش اعمال نظرات وى، ارسال بودجه به مجلس را عقب انداخته است.
به نظر میرسد برنامه نظام در عبور از چالش کنونی، ایستادگی تا پایان ریاست جمهوری دونالد ترامپ است و تا زمانی که او در کاح سفید حضور داشته باشد، هزینههای مذاکره و توافق احتمالی آنقدر سنگین ارزیابی میشود که توان پرداخت آن بدون تغییرات خارج از محدوه تحمل در سیاست خارجی و تبعات آن در سیاست داخلی وجود ندارد.
از این رو در این چارچوب تحلیلی و راهبردی، سال ۹۸ اهمیت کلیدی دارد که باید جامعه و نیروهای نظام مجاب و وادار به تحمل سختیها بشوند. این وضعیت در سال ۹۹ که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود، به طور نسبی راحتتر است. بنابراین خامنهای در اضطراب به سر میبرد که تجمیع فزاینده تأثیرات تحریمها در کنار ناکارآمدی دولت در تنظیم امور اقتصادی اجازه ندهد انتظاراتش در پذیرش سیاستهای ریاضتی تحقق یابد. گسترش مداخلههای او در قوه مجریه که برای نخستین بار به شکل علنی بودجه کشور با نظرات رهبری قرار است نهایی شده و به مجلس ارائه شود، بازتابدهنده آسیبپذیری نظام نسبت به وضعیت فلاکتبار اقتصادی کنونی است.
منتهی انتظارات او زمانی عملی میشود که بخش مهمی از نیروهای نظام و مردم الزامات و پیامدهای سیاست تقابلی و امتناع از مذاکره را قبول کنند و چشم برگرفتاریها و مرارتها بسته و محاسبات رهبری در خصوص تغییر شرایط در آینده را پذیرا شوند. چه بسا نادیده گرفتن ضعفهای روحانی در سایه همراهیهای او و عقبنشینیهای پیاپیاش در این چارچوب قابل درک باشد.
ولی تشدید وخامت اوضاع اقتصادی و تمام شدن کاسه صبر بخش مهمی از اقشار اجتماعی که توان تحمل مشکلات را از دست دادهاند، مانع بزرگی برای تحقق انتظارات خامنهای است. جمهوری اسلامی در 👇
YouTube
آن سوی خبر - چرا خامنهای نگران سال ۹۸ است؟– ۲۵ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۱۶– شبکه آزادی
https://www.youtube.com/watch?v=xF2lxiaH4IQ&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*خودداری برخی کشورها از ارائه سوخت به هواپیماهای ایران*
مسئولان حمل و نقل ایران از مشکلات کنونی سامانه هوایی کشور سخن گفتند. بهگفته معاون وزیر راه و شهرسازی، اکثر کشورهای اروپایی و همچنین ترکیه و لبنان از ارائه سوخت به هواپیماهای ایران خودداری میکنند. مدیرعامل «فرودگاه امام» تهران اعلام کرد که هفت شرکت هواپیمایی خارجی پروازهای خود به تهران را قطع میکنند. مدیرعامل ایران ایر هم از اتحادیه اروپا خواست تا در کسب مجوز وزارت خزانهداری آمریکا برای فروش هواپیماهای ایرباس به ایران، به جمهوری اسلامی کمک کند.
علی عابدزاده، معاون وزیر راه و شهرسازی و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری دوشنبه ۲۶ آذر در نشست خبری سومین نمایشگاه حمل و نقل و صنایع وابسته ضمن بیان اینکه «مسیرهای عبوری از آسمان ایران برای همه کشورها به جز اسرائیل باز است»، ایجاد محدودیت عبوری از آسمان ایران برای کشورها را به صلاح ندانست.
عابدزاده درباره عدم سوخترسانی به هواپیماهای ایرانی در فروگاههای ترکیه، لبنان و کشورهای اروپایی گفت: «متأسفانه اکثر کشورهای اروپایی از ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی امتناع میکنند و این، مشکلاتی را برای ما ایجاد میکند که برنامههایی برای عبور از این شرایط داریم.»
او این اقدام را در پیوند با تحریمهای آمریکا دانست و گفت: «هدف آمریکا این است که پروازهای خارجی شرکتهای هواپیمایی ایرانی قطع شود.»
در آبان سال جاری شرکتهای ترکیهای و لبنانی به فاصله چند روز اعلام کردند که سوخترسانی به هواپیماهای ایران در فرودگاههای این کشورها را متوقف میکنند. پروازهای ایران به لبنان کم است اما هفتگی ۲۰۰ پرواز برنامهای میان ایران و ترکیه وجود دارد و سالانه ۲،۵ میلیون مسافر ایرانی برای سفر وارد شهرهای مختلف ترکیه میشوند.
در دوران تحریمهای جهانی علیه ایران قبل از توافق هستهای نیز مشکلات مشابهی برای هواپیماهای ایرانی وجود داشت و بسیاری از فرودگاههای اروپایی از ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی خودداری میکردند. تنها یک فرودگاه در یونان و یک فرودگاه کوچک در صربستان به هواپیماهای ایرانی بنزین تحویل میدادند و هواپیماهای ایران میبایست در بازگشت از شهرهای اروپایی، در یکی از این دو فرودگاه فرود داشته داسته باشند تا دوباره به سمت تهران حرکت کنند.
علی رستمی، مدیرعامل شرکت «شهر فرودگاهی امام» نیز در نشست خبری درباره خروج برخی از شرکتهای خارجی از «فرودگاه امام« گفت: «تاکنون هفت شرکت هواپیمایی اعلام کردند که پروازهای خود در فروگاه امام را قطع میکنند.» بهگفته او از ابتدای سال جاری تاکنون بهدلیل نوسانات نرخ ارز ۱۹ درصد نشست و برخاست پروازها در این فرودگاه کاهش پیدا کرده است.
در همین حال فرزانه شرفبافی، مدیرعامل شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی (ایرانایر)، از اتحادیه اروپا خواست تا در کسب مجوز وزارت خزانهداری آمریکا برای فروش هواپیماهای ایرباس به ایران، به جمهوری اسلامی کمک کند.
شرفبافی گفت پیش از این خرید ۵ هواپیمای «ایتیآر» با مجوز آمریکا امکانپذیر شده بود. او گفت: «از اتحادیه اروپا انتظار داریم مانند “ایتیآر”ها تمدید مجوز اوفک هواپیماهای ایرباس را از آمریکا بگیرد.»
بهگفته مدیرعامل ایرانایر از ۱۰۰ قرارداد هواپیما با ایرباس، تنها ۳ فروند تحویل ایران شده است.
براساس قانون تحریمهای آمریکا، هواپیماهای تجاری که بیش از ۱۰درصد قطعات آنها را شرکتهای آمریکایی تولید کنند برای فروش به ایران نیاز به مجوز وزارت خزانهداری دارند.
پس از اجرایی شدن توافق هستهای، ایران پس از مدتها به بازار هواپیماهای دست اول راه پیدا کرد و قراردادهایی با شرکتهای بزرگ هواپیماسازی مانند بوینگ و ایرباس بست. قرار بود ایرانایر ۲۰۰ هواپیما و شرکت هواپیمایی آسمان ۶۰ هواپیمای جدید بخرند و دیگر شرکتها هم قراردادهایی برای خرید هواپیمای جدید امضا کردند.
با وجود امید به نهایی شدن این توافقها، خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریمهای جدید، امکان اجرایی شدن این طرحها را از بین برد. بانکهایی که امکان فاینانس کردن بخشی از قراردادهای فروش هواپیما به ایرانایر را داشتند، با طولانی کردن مسیر اجرا راه فروش را بستند و در نهایت ایران با پرداخت نقدی تنها توانست سه فروند ایرباس و بخشی از قرارداد هواپیمای «ایتیآر» خود را اجرا کند.
شرفبافی در اینباره گفت: «متأسفانه آمریکا تمام هواپیماهای ایرانایر را در لیست تحریم قرار داده است حتی هواپیماهایی که زمینگیر هستند، حتی هواپیماهایی که متلاشی شدهاند و حتی هواپیماهایی را که در سالهای گذشته آنها را به فروش رساندهایم.»
او افزود: «معتقدم این اقدام آمریکا در راستای عدم توسعه شرکت هواپیمایی ایرانایر است و میخواهد همکاری تمام بخشهای داخلی و خارجی با هما قطع شود.»
چند
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*خودداری برخی کشورها از ارائه سوخت به هواپیماهای ایران*
مسئولان حمل و نقل ایران از مشکلات کنونی سامانه هوایی کشور سخن گفتند. بهگفته معاون وزیر راه و شهرسازی، اکثر کشورهای اروپایی و همچنین ترکیه و لبنان از ارائه سوخت به هواپیماهای ایران خودداری میکنند. مدیرعامل «فرودگاه امام» تهران اعلام کرد که هفت شرکت هواپیمایی خارجی پروازهای خود به تهران را قطع میکنند. مدیرعامل ایران ایر هم از اتحادیه اروپا خواست تا در کسب مجوز وزارت خزانهداری آمریکا برای فروش هواپیماهای ایرباس به ایران، به جمهوری اسلامی کمک کند.
علی عابدزاده، معاون وزیر راه و شهرسازی و رئیس سازمان هواپیمایی کشوری دوشنبه ۲۶ آذر در نشست خبری سومین نمایشگاه حمل و نقل و صنایع وابسته ضمن بیان اینکه «مسیرهای عبوری از آسمان ایران برای همه کشورها به جز اسرائیل باز است»، ایجاد محدودیت عبوری از آسمان ایران برای کشورها را به صلاح ندانست.
عابدزاده درباره عدم سوخترسانی به هواپیماهای ایرانی در فروگاههای ترکیه، لبنان و کشورهای اروپایی گفت: «متأسفانه اکثر کشورهای اروپایی از ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی امتناع میکنند و این، مشکلاتی را برای ما ایجاد میکند که برنامههایی برای عبور از این شرایط داریم.»
او این اقدام را در پیوند با تحریمهای آمریکا دانست و گفت: «هدف آمریکا این است که پروازهای خارجی شرکتهای هواپیمایی ایرانی قطع شود.»
در آبان سال جاری شرکتهای ترکیهای و لبنانی به فاصله چند روز اعلام کردند که سوخترسانی به هواپیماهای ایران در فرودگاههای این کشورها را متوقف میکنند. پروازهای ایران به لبنان کم است اما هفتگی ۲۰۰ پرواز برنامهای میان ایران و ترکیه وجود دارد و سالانه ۲،۵ میلیون مسافر ایرانی برای سفر وارد شهرهای مختلف ترکیه میشوند.
در دوران تحریمهای جهانی علیه ایران قبل از توافق هستهای نیز مشکلات مشابهی برای هواپیماهای ایرانی وجود داشت و بسیاری از فرودگاههای اروپایی از ارائه سوخت به هواپیماهای ایرانی خودداری میکردند. تنها یک فرودگاه در یونان و یک فرودگاه کوچک در صربستان به هواپیماهای ایرانی بنزین تحویل میدادند و هواپیماهای ایران میبایست در بازگشت از شهرهای اروپایی، در یکی از این دو فرودگاه فرود داشته داسته باشند تا دوباره به سمت تهران حرکت کنند.
علی رستمی، مدیرعامل شرکت «شهر فرودگاهی امام» نیز در نشست خبری درباره خروج برخی از شرکتهای خارجی از «فرودگاه امام« گفت: «تاکنون هفت شرکت هواپیمایی اعلام کردند که پروازهای خود در فروگاه امام را قطع میکنند.» بهگفته او از ابتدای سال جاری تاکنون بهدلیل نوسانات نرخ ارز ۱۹ درصد نشست و برخاست پروازها در این فرودگاه کاهش پیدا کرده است.
در همین حال فرزانه شرفبافی، مدیرعامل شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی (ایرانایر)، از اتحادیه اروپا خواست تا در کسب مجوز وزارت خزانهداری آمریکا برای فروش هواپیماهای ایرباس به ایران، به جمهوری اسلامی کمک کند.
شرفبافی گفت پیش از این خرید ۵ هواپیمای «ایتیآر» با مجوز آمریکا امکانپذیر شده بود. او گفت: «از اتحادیه اروپا انتظار داریم مانند “ایتیآر”ها تمدید مجوز اوفک هواپیماهای ایرباس را از آمریکا بگیرد.»
بهگفته مدیرعامل ایرانایر از ۱۰۰ قرارداد هواپیما با ایرباس، تنها ۳ فروند تحویل ایران شده است.
براساس قانون تحریمهای آمریکا، هواپیماهای تجاری که بیش از ۱۰درصد قطعات آنها را شرکتهای آمریکایی تولید کنند برای فروش به ایران نیاز به مجوز وزارت خزانهداری دارند.
پس از اجرایی شدن توافق هستهای، ایران پس از مدتها به بازار هواپیماهای دست اول راه پیدا کرد و قراردادهایی با شرکتهای بزرگ هواپیماسازی مانند بوینگ و ایرباس بست. قرار بود ایرانایر ۲۰۰ هواپیما و شرکت هواپیمایی آسمان ۶۰ هواپیمای جدید بخرند و دیگر شرکتها هم قراردادهایی برای خرید هواپیمای جدید امضا کردند.
با وجود امید به نهایی شدن این توافقها، خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریمهای جدید، امکان اجرایی شدن این طرحها را از بین برد. بانکهایی که امکان فاینانس کردن بخشی از قراردادهای فروش هواپیما به ایرانایر را داشتند، با طولانی کردن مسیر اجرا راه فروش را بستند و در نهایت ایران با پرداخت نقدی تنها توانست سه فروند ایرباس و بخشی از قرارداد هواپیمای «ایتیآر» خود را اجرا کند.
شرفبافی در اینباره گفت: «متأسفانه آمریکا تمام هواپیماهای ایرانایر را در لیست تحریم قرار داده است حتی هواپیماهایی که زمینگیر هستند، حتی هواپیماهایی که متلاشی شدهاند و حتی هواپیماهایی را که در سالهای گذشته آنها را به فروش رساندهایم.»
او افزود: «معتقدم این اقدام آمریکا در راستای عدم توسعه شرکت هواپیمایی ایرانایر است و میخواهد همکاری تمام بخشهای داخلی و خارجی با هما قطع شود.»
چند
YouTube
آن سوی خبر - مشکل سوخت هواپیماهای ایران - ۲۷ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۱۸– شبکه آزادی
خودداری برخی کشورها از ارائه سوخت به هواپیماهای ایران
https://www.youtube.com/watch?v=WOI-3ucZcGQ&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
کنکور مبهم امسال؟
چرا کنکور حذف شدنی نیست؟
سال هاست حرف از حذفِ کنکور زده می شود. سال به سال اما این آزمونِ سرنوشت ساز در سطحی وسیع تر برگزار می شود. حالا دیگر کنکور بخش جدایی ناپذیری از زندگی خانواده های ایرانی و فرزاندانشان است که تصور دیگر و مسیر دیگری برای پیش بُردِ خواسته هایشان ندارند. در واقع نه تنها کنکور هیچ جوره حذف نمی شود بلکه بر افسانه های پیرامون آن هر سال افزوده می شود و جنبه ی اسطوره ای و گریزناپذیر آن تقویت می گردد.
در این راستا اما باید تیزتر دید و پیشتر، افسون زدایی کرد. یافتنِ جایگزینی برای این شکل از برگزاری کنکور کار چندان دشواری نیست. کنکور هم پیشانی نوشتِ ملتی نیست. چنان که در اکثر کشورهای دنیا چنین چیزی در کار نیست. بنابر این حتما مساله ای دیگر در کار است که از دامن زدن به اضطراب و وسعت بخشیدن به دامنه ی کنکور سودهای کلانی می برد.
مثل خیلی چیزهای دیگر در این کشور، برای حذف کنکور نیز، چند سالی است از ممانعتِ دست پنهانی می گویند که نمی گذازد کنکور حذف شود. دستی که سایه ی قدرتِ خود را بر بخش بزرگی از جامعه ایرانی سوار کرده است. اما واقعا دست پنهانی در کار است؟ با چنین قدرت وسیعی؟ اگر همین مسیر را ادامه بدهیم، اگر نخواهیم چیزهایی را لاپوشانی کنیم، اگر به واقعیات برگردیم، حداقلش این است که مساله فقط یک دستِ نیست بلکه دست هایی در کار اند که چندان پنهان هم نیستند بلکه صرفا لاپوشانی و سلبِ مسئولیت می کنند. شبکه از روابط در جریان است. سیستمی که بر مافیای کنکور رسمیتِ اداری و تکنوکراتیک بخشیده است. صدا و سیما، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و موسسات کنکور و ناشران کتاب های کمک درسی بازیگرهای این بازی کثیف اند. نه هیچ کدام به تنهایی که همه در یک سلسله روابط. صداهای مخالف در زیرمجموعه ی هر کدام یا ژست هایی توخالی اند و یا اگر خوش بین باشیم صداهایی تک که به جایی نمی رسند. آنچه بر این روابط مسلط است نیز چیزی نیست مگر بازار. مگر پول. صدا و سیما با ۱۳ برنامه آموزشی و مشاوره برای کنکور و پخش هر روز آنها به مدت پخش میانگین یک ساعت، بخش زیادی از مافیای کنکور را با درآمد ماهیانه بیش از ۶۰۰ میلیارد در دست دارد. چنان که تخمین می زنند گردش مالی موسسات کنکور از ۸ هزار میلیارد تومان در سال نیز عبور کرده است. رقم وحشتناکی که کابوس کنکور را رقم زده است. گفته میشود در سال گذشته یک مؤسسه آموزشی برای پخش آگهیهای بازرگانی رقم ۳۰۰ میلیارد تومان پرداخت کرده است تا تبلیغ کلاسهای کنکور این آموزشگاه از تلویزیون پخش شود. مدیر مسئول انتشارات گاج صراحتا در مصاحبه ای گفته است که مجوز خود را از آموزش و پرورش می گیرند و در عین حال بخشی از در آمد خود را به آن ها می دهند و جلسات ماهانه و هفتگی دارند. در همان مصاحبه ایشان ذکر کرده اند که رشد روزافزون موسسات کنکور و کلاس های خصوصی و کتاب های کمک درسی ناشی از ضعف کتاب ها و نظام آموزش پرورش است. وزیر آموزش و پرورش نیز می گوید: بعضی موسسات کنکور به برگزیدگان کنکور سراسری گفتهاند این پول را بگیر و جلوی دوربین بگو کتابهای ما را خواندی و در آزمونهای ما شرکت کردهای. این ماجرا و رسوایی های آن سری دراز تر از این دارد...
فساد تا بنِ استخوانِ آموزشی که تبدیل به کالایی سر تقاطع ها شده است نفوذ کرده است. تازگی بیلبوردی بر سر چهارراهی نصب کرده اند به این عنوان: کنکور مبهم امسال؟ چه حجمی از وقاحت چنین وضعی را تشدید می کند. اما رسوایی نیز دیگر از مد افتاده است. جز زدودن از این ابهامِ دروغین و شکافتنِ بستری که در آن ادعاها تنها بر بحران اضافه می کنند چاره ی دیگری نمانده است. کنکور به سادگی حذف شدنی است. آنچه حذف شدنی نیست سلسله روابط پیچیده ای است، سوار بر گردش هزاران هزار میلیارد تومن، میان نهادهایی که اصرار بر پنهان کاری دارند. کنکور به راحتی حذف می شود اگر این ساختمانِ فساد حذف شود.
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
کنکور مبهم امسال؟
چرا کنکور حذف شدنی نیست؟
سال هاست حرف از حذفِ کنکور زده می شود. سال به سال اما این آزمونِ سرنوشت ساز در سطحی وسیع تر برگزار می شود. حالا دیگر کنکور بخش جدایی ناپذیری از زندگی خانواده های ایرانی و فرزاندانشان است که تصور دیگر و مسیر دیگری برای پیش بُردِ خواسته هایشان ندارند. در واقع نه تنها کنکور هیچ جوره حذف نمی شود بلکه بر افسانه های پیرامون آن هر سال افزوده می شود و جنبه ی اسطوره ای و گریزناپذیر آن تقویت می گردد.
در این راستا اما باید تیزتر دید و پیشتر، افسون زدایی کرد. یافتنِ جایگزینی برای این شکل از برگزاری کنکور کار چندان دشواری نیست. کنکور هم پیشانی نوشتِ ملتی نیست. چنان که در اکثر کشورهای دنیا چنین چیزی در کار نیست. بنابر این حتما مساله ای دیگر در کار است که از دامن زدن به اضطراب و وسعت بخشیدن به دامنه ی کنکور سودهای کلانی می برد.
مثل خیلی چیزهای دیگر در این کشور، برای حذف کنکور نیز، چند سالی است از ممانعتِ دست پنهانی می گویند که نمی گذازد کنکور حذف شود. دستی که سایه ی قدرتِ خود را بر بخش بزرگی از جامعه ایرانی سوار کرده است. اما واقعا دست پنهانی در کار است؟ با چنین قدرت وسیعی؟ اگر همین مسیر را ادامه بدهیم، اگر نخواهیم چیزهایی را لاپوشانی کنیم، اگر به واقعیات برگردیم، حداقلش این است که مساله فقط یک دستِ نیست بلکه دست هایی در کار اند که چندان پنهان هم نیستند بلکه صرفا لاپوشانی و سلبِ مسئولیت می کنند. شبکه از روابط در جریان است. سیستمی که بر مافیای کنکور رسمیتِ اداری و تکنوکراتیک بخشیده است. صدا و سیما، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و موسسات کنکور و ناشران کتاب های کمک درسی بازیگرهای این بازی کثیف اند. نه هیچ کدام به تنهایی که همه در یک سلسله روابط. صداهای مخالف در زیرمجموعه ی هر کدام یا ژست هایی توخالی اند و یا اگر خوش بین باشیم صداهایی تک که به جایی نمی رسند. آنچه بر این روابط مسلط است نیز چیزی نیست مگر بازار. مگر پول. صدا و سیما با ۱۳ برنامه آموزشی و مشاوره برای کنکور و پخش هر روز آنها به مدت پخش میانگین یک ساعت، بخش زیادی از مافیای کنکور را با درآمد ماهیانه بیش از ۶۰۰ میلیارد در دست دارد. چنان که تخمین می زنند گردش مالی موسسات کنکور از ۸ هزار میلیارد تومان در سال نیز عبور کرده است. رقم وحشتناکی که کابوس کنکور را رقم زده است. گفته میشود در سال گذشته یک مؤسسه آموزشی برای پخش آگهیهای بازرگانی رقم ۳۰۰ میلیارد تومان پرداخت کرده است تا تبلیغ کلاسهای کنکور این آموزشگاه از تلویزیون پخش شود. مدیر مسئول انتشارات گاج صراحتا در مصاحبه ای گفته است که مجوز خود را از آموزش و پرورش می گیرند و در عین حال بخشی از در آمد خود را به آن ها می دهند و جلسات ماهانه و هفتگی دارند. در همان مصاحبه ایشان ذکر کرده اند که رشد روزافزون موسسات کنکور و کلاس های خصوصی و کتاب های کمک درسی ناشی از ضعف کتاب ها و نظام آموزش پرورش است. وزیر آموزش و پرورش نیز می گوید: بعضی موسسات کنکور به برگزیدگان کنکور سراسری گفتهاند این پول را بگیر و جلوی دوربین بگو کتابهای ما را خواندی و در آزمونهای ما شرکت کردهای. این ماجرا و رسوایی های آن سری دراز تر از این دارد...
فساد تا بنِ استخوانِ آموزشی که تبدیل به کالایی سر تقاطع ها شده است نفوذ کرده است. تازگی بیلبوردی بر سر چهارراهی نصب کرده اند به این عنوان: کنکور مبهم امسال؟ چه حجمی از وقاحت چنین وضعی را تشدید می کند. اما رسوایی نیز دیگر از مد افتاده است. جز زدودن از این ابهامِ دروغین و شکافتنِ بستری که در آن ادعاها تنها بر بحران اضافه می کنند چاره ی دیگری نمانده است. کنکور به سادگی حذف شدنی است. آنچه حذف شدنی نیست سلسله روابط پیچیده ای است، سوار بر گردش هزاران هزار میلیارد تومن، میان نهادهایی که اصرار بر پنهان کاری دارند. کنکور به راحتی حذف می شود اگر این ساختمانِ فساد حذف شود.
YouTube
آن سوی خبر - چرا کنکور حذف شدنی نیست؟– ۲۸ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۱۹– شبکه آزادی
https://www.youtube.com/watch?v=SZRRf-2oY8Q&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*٧٥درصد حجم سدهای خراسان جنوبی خالی است*
مدیرعامل شرکت آب منطقه ای خراسان جنوبی گفت: سدهای مخزنی با حجم آب قابل تنظیم حدود ۸۰ میلیون متر مکعب در استان وجود دارد که ۷۵ درصد از حجم این سدها خالی است.
حسین امامی گفت: استان خراسان جنوبی دارای هشت سد مخزنی است که با هدف کنترل و ذخیره سازی سیلاب به منظور استفاده بهینه از آب جهت مصارف شرب و کشاورزی در فصول غیر بارندگی احداث شده است.
وی افزود: سد فرخی قاین، سد مخزنی رزه شهرستان درمیان، سد مخزنی نهرین طبس، سد مخزنی دره بید طبس، سد مخزنی حاجی آباد قاین، سد مخزنی شهید پارسا سرایان، سد محزنی برون فردوس، سد مخزنی کریت طبس و سد سیاهو سربیشه سدهای استان است.
مدیرعامل شرکت آب منطقه ای خراسان جنوبی بیان کرد: سدهای مخزنی با حجم آب قابل تنظیم حدود ۸۰ میلیون متر مکعب در استان وجود دارد که ۷۵ درصد از حجم این سدها خالی است.
امامی یادآور شد: با وجود بارندگی های مناسبی که در ابتدای سال جاری داشتیم اما حجم قابل توجهی از ظرفیت سدهای استان خالی است و این نشان دهنده آن است که بسیاری از آمارهای مربوط به هدر رفت روان آبها که ارائه می شود، از صحت و سقم بالایی برخوردار نیست.
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*٧٥درصد حجم سدهای خراسان جنوبی خالی است*
مدیرعامل شرکت آب منطقه ای خراسان جنوبی گفت: سدهای مخزنی با حجم آب قابل تنظیم حدود ۸۰ میلیون متر مکعب در استان وجود دارد که ۷۵ درصد از حجم این سدها خالی است.
حسین امامی گفت: استان خراسان جنوبی دارای هشت سد مخزنی است که با هدف کنترل و ذخیره سازی سیلاب به منظور استفاده بهینه از آب جهت مصارف شرب و کشاورزی در فصول غیر بارندگی احداث شده است.
وی افزود: سد فرخی قاین، سد مخزنی رزه شهرستان درمیان، سد مخزنی نهرین طبس، سد مخزنی دره بید طبس، سد مخزنی حاجی آباد قاین، سد مخزنی شهید پارسا سرایان، سد محزنی برون فردوس، سد مخزنی کریت طبس و سد سیاهو سربیشه سدهای استان است.
مدیرعامل شرکت آب منطقه ای خراسان جنوبی بیان کرد: سدهای مخزنی با حجم آب قابل تنظیم حدود ۸۰ میلیون متر مکعب در استان وجود دارد که ۷۵ درصد از حجم این سدها خالی است.
امامی یادآور شد: با وجود بارندگی های مناسبی که در ابتدای سال جاری داشتیم اما حجم قابل توجهی از ظرفیت سدهای استان خالی است و این نشان دهنده آن است که بسیاری از آمارهای مربوط به هدر رفت روان آبها که ارائه می شود، از صحت و سقم بالایی برخوردار نیست.
YouTube
آن سوی خبر–٧٥درصد حجم سدهای خراسان جنوبی خالی است - ۳ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۲۴– شبکه آزادی
https://www.youtube.com/watch?v=Pb4IrOcLZeE&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
افزایش دین ستیزی در جامعه ی ایران؟
حاکمیتی که خود دست به ویرانی خود زده است!
حالا دیگر همه متفق القول اند که جامعه ی ایرانی هرگز تا بدین حد سکولار و حتی دین ستیز نبوده است. آنچه باید بررسی شود روندی است که طی شده است. حاکمیتی تمامیت خواه که چهار دهه خواسته به هر نحوی ایدئولوژی خودش را بر مناسبات شخصی و عمومی تحمیل کند و جامعه ای که نسل به نسل از آرمان های حاکمیت دورتر و دورتر شده است. سوالِ حیاتی امروز این است: چگونه و چرا چنین چیزی ممکن می شود؟
چندی پیش بودجه های نهادها و سازمان های مذهبی خبر ساز بود. سازمان هایی که اگر سری به ساز و کار و اهداف شان بزنیم وقاحتِ شکستشان آشکارتر می شود و همچنان میلیاردها میلیارد بودجه می گیرند و خرجِ آرمان های تهی و اهدافِ شکست خورده شان می کنند. در برابر انبوه این سازمان های رسمی و غیر رسمی، در برابر تمام آرمان های ایدئولوژیک و تمامیت خواهی های گروهِ حاکمه، طرزِ زندگی بسیاری از ایرانیان گواهِ زنده ای بر شکستِ انقلابیون است. به واقع در سال های بعد از انقلاب در مقابله با نظام قبلی و ارزش های غربی، بخش عظیمی از سرمایه های مادی و معنوی کشور صرفِ دینی کردن نهادهای مختلف در جامعه و ظاهر و باطنِ جوانان شد. از مدارس و دانشگاه ها تا رسانه ها و ادارات. امروزه بنا بر آمارهای موجود درباره ی دینداری جوانان شکست این پروژه معلوم گردیده است. چنان که متفکری گفته است: در هیچ دوره ای از تاریخ ما ایرانیان رشد سکولاریسم و نیهیلیسم و متزلزل شدن متافیزیک و مبانی اخلاق به اندازه ای نبوده است که در این چند دهه ی اخیر شاهد آن بوده ایم.
در واقع خود حاکمیت خواسته ناخواسته دست به چنین کاری زده است. با تبدیل دین و مذهب به اهرمِ ایدئولوژیک در راستای اهداف سیاسی و هر بار تنگ تر شدن دایره ی خودی ها دین در معرض اتهام قرار گرفته و سکولاریزه شده است. اشتباهاتِ ناگزیرِ سیاسی هر بار خودِ دین و حقیقیت آن را زیر سوال می برد. چرا که ایدئولوژی زاییده ی دنیای مدرن و مفهمومی سکولار است. حال شاید بهتر بشود فهمید که چرا چنین بلایی بر سر شیعه و روحانیت آمده است. بلایی که دیگر از کسی پنهان نیست و گاه خود مسئولان و سردمداران نیز بر آن واقف و معترفند. حال شاید بهتر بشود فهمید که چرا مردم، حتی آن بخشِ سنتی ترِ مردم که خاستگاهِ انقلاب بوده اند در برابر انبوهِ بی عدالتی ها و بی کفایتی ها دین و ایمان و اعتقاد خودشان را از دست داده اند. جمهوری اسلامی خود دست به تخریب خود زده است. صدای سقوط ستون های ارزشیِ آن حال آنقدر مهیب به گوش می رسد که حتی مخالفانِ جمهوری اسلامی نیز وحشت زده گاه از آن درک آن عاجز اند. در واقع جامعه ی ایرانی امروزه غرق در آشفتگی و پریشانی و بی هویتی و بحرانِ معرفت است.
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
افزایش دین ستیزی در جامعه ی ایران؟
حاکمیتی که خود دست به ویرانی خود زده است!
حالا دیگر همه متفق القول اند که جامعه ی ایرانی هرگز تا بدین حد سکولار و حتی دین ستیز نبوده است. آنچه باید بررسی شود روندی است که طی شده است. حاکمیتی تمامیت خواه که چهار دهه خواسته به هر نحوی ایدئولوژی خودش را بر مناسبات شخصی و عمومی تحمیل کند و جامعه ای که نسل به نسل از آرمان های حاکمیت دورتر و دورتر شده است. سوالِ حیاتی امروز این است: چگونه و چرا چنین چیزی ممکن می شود؟
چندی پیش بودجه های نهادها و سازمان های مذهبی خبر ساز بود. سازمان هایی که اگر سری به ساز و کار و اهداف شان بزنیم وقاحتِ شکستشان آشکارتر می شود و همچنان میلیاردها میلیارد بودجه می گیرند و خرجِ آرمان های تهی و اهدافِ شکست خورده شان می کنند. در برابر انبوه این سازمان های رسمی و غیر رسمی، در برابر تمام آرمان های ایدئولوژیک و تمامیت خواهی های گروهِ حاکمه، طرزِ زندگی بسیاری از ایرانیان گواهِ زنده ای بر شکستِ انقلابیون است. به واقع در سال های بعد از انقلاب در مقابله با نظام قبلی و ارزش های غربی، بخش عظیمی از سرمایه های مادی و معنوی کشور صرفِ دینی کردن نهادهای مختلف در جامعه و ظاهر و باطنِ جوانان شد. از مدارس و دانشگاه ها تا رسانه ها و ادارات. امروزه بنا بر آمارهای موجود درباره ی دینداری جوانان شکست این پروژه معلوم گردیده است. چنان که متفکری گفته است: در هیچ دوره ای از تاریخ ما ایرانیان رشد سکولاریسم و نیهیلیسم و متزلزل شدن متافیزیک و مبانی اخلاق به اندازه ای نبوده است که در این چند دهه ی اخیر شاهد آن بوده ایم.
در واقع خود حاکمیت خواسته ناخواسته دست به چنین کاری زده است. با تبدیل دین و مذهب به اهرمِ ایدئولوژیک در راستای اهداف سیاسی و هر بار تنگ تر شدن دایره ی خودی ها دین در معرض اتهام قرار گرفته و سکولاریزه شده است. اشتباهاتِ ناگزیرِ سیاسی هر بار خودِ دین و حقیقیت آن را زیر سوال می برد. چرا که ایدئولوژی زاییده ی دنیای مدرن و مفهمومی سکولار است. حال شاید بهتر بشود فهمید که چرا چنین بلایی بر سر شیعه و روحانیت آمده است. بلایی که دیگر از کسی پنهان نیست و گاه خود مسئولان و سردمداران نیز بر آن واقف و معترفند. حال شاید بهتر بشود فهمید که چرا مردم، حتی آن بخشِ سنتی ترِ مردم که خاستگاهِ انقلاب بوده اند در برابر انبوهِ بی عدالتی ها و بی کفایتی ها دین و ایمان و اعتقاد خودشان را از دست داده اند. جمهوری اسلامی خود دست به تخریب خود زده است. صدای سقوط ستون های ارزشیِ آن حال آنقدر مهیب به گوش می رسد که حتی مخالفانِ جمهوری اسلامی نیز وحشت زده گاه از آن درک آن عاجز اند. در واقع جامعه ی ایرانی امروزه غرق در آشفتگی و پریشانی و بی هویتی و بحرانِ معرفت است.
YouTube
آن سوی خبر - افزایش دین ستیزی در ایران – ۵ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱۲/۲۶– شبکه آزادی
چراییِ گسترشِ دین ستیزی در جامعه ی ایران؟
https://www.youtube.com/watch?v=jOBwKZufLoY&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*چرا خامنه ای هدف نفرت عمومی مردم ایران است؟*
خامنهای گذاشت تا عواملش اعتراضات خیابانی را سرکوب کنند و عده کثیری از فعالان را به زندان افکنند، تا در انظار ظاهر شود و “دشمن-دشمن” کند و ژست پیروز بگیرد.
همین مرام او، همین شیوه پرنخوت نطق او، باعث نفرت عمومی از اوست.
صرف نظر از کارکرد مردمستیزانه کل نظام، خود رهبر هم ویژگیهایی دارد که او را سزاوار نفرت عمومی میکند. او چشم دیدن و گوش شنیدن ندارد، متکبر است، ذهنی عقبمانده دارد و بر جهل خود واقف نیست. عملکردش فساد را گسترش میدهد.
در اعتراضات خیابانی اخیر در ایران، مانند تمام موارد مشابه سالهای گذشته، ضدیت با رهبر، پای ثابت شعارهای معترضین بوده است. دلایل متعددی برای این نفرت وجود دارد، دلایلی که در بسیاری از شئون زندگی مردم ایران تأثیر مستقیم داشته و امکانات و فرصتهای بی شماری را برای رسیدن به زندگی آرام و بی تنش از مردم گرفته است. عملکرد پر خطای او که زندگی چند نسل از مردم ایران را سوزانده و حسرتهایی که بر دل جوانان ایران نهاده است در کنار تکبر و نگاه آمرانه اش، فشار شدیدی را بر روان خستهی مردم ایران وارد کرده است. ناتوانی در مشاهدهی واقع بینانه و روشمند و مبتنی بر دادههای بی طرفانه از نقاط ضعف رهبر ایران است. نمونههای این ناتوانی در مشاهده را در توصیهها و سخنرانیهای این فرد به وفور میتوان دید. وقتی او سیل عظیم معترضان موسوم به جنبش سبز را که تقلب در انتخابات، فقط بهانهای برای آنها بود تا اعتراضات خود را در سطح خیابان مطرح کنند، فتنه گر و بی بصیرت خواند و نتوانست مسائل عمیقتری را که در لایههای زیرین این اعتراضات بود درک کند، نشان داد تا چه حد از مشاهدهی واقعیت امور ناتوان است. این نوع ناتوانی را در توصیههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی خامنهای به وفور میتوان دید. ناتوانی در مشاهده، ناتوانی در درک و فهم شرایط پیرامونی، آن گونه که هست و نه آن گونه که در پندار اوست را باعث میشود و همین امر باعث واکنشهای اشتباه از جانب شخص میشود که نقطهی اوج این اشتباهات را در حمایت تمام قد از محمود احمدی نژاد میتوان دید. اگر از اصطلاح خود او بخواهیم استفاده کنیم، میتوانیم او را نماد بیبصیرتی نظام بدانیم.
اين سواد خطابی، نوعی توهم دانایی و اشراف بر همهی حیطههای فرهنگی و اجتماعی را به ایشان داده است. رهبر ایران در تمام این سالها در بطن بسیاری از تصمیمگیری ها، برنامه ریزیها و مشکلات ایران بوده و همین امر باعث شده که وی خود را واجد نگاهی مسلط به مسائل بداند.
از طرف دیگر نوعی مقدس سازی از سوی ذی نفعان، برای او تعدادی مرید و هواخواه دو آتشه تربیت کرده است. همین رفتار تملق آمیز اطرافیان و هواداران متعصب و از همه مهمتر اتکا به دستگاه سرکوب، نوعی اعتماد به نفس کاذب به و عوامل دیگر، از همه مهمتر اتکا به دستگاه سرکوب، نوعی اعتماد به نفس کاذب به وی داده است. البته چنین اعتماد به نفسی در بزنگاهی تاریخی به سرعت فرو میریزد و نمونهی آن را در سران اقتدارگرای دیگر کشورها بسیار دیده ایم. اما مهم این است که خود بزرگ بینی راه را بر تفکر منطقی میبندد و این برای زمامدار کشوری مثل ایران که در موقعیت پر ریسک خاور میانه قرار دارد و بخش عمدهای از تصمیم گیریها به فرد ایشان منتهی میشود، بسیار خطرناک است.
از دیگر مشکلات رهبر ایران این است که دستاوردهای علم و تفکرجهانی را به شکلی انتخابی و بر پایهی ایدهی فردی خود تحلیل میکند و در شکستن چهارچوبهای ذهنی از پیش شکل گرفته اش ناتوان است و همین امر او را به سمت درکی تحریفآمیز از جهان معاصر میبرد و این درک ناکارآمد به گزینش انتخابی و دلبخواهی از روندهای منتهی به پیشرفت و توسعه میانجامد.
مخالفت او با علوم انسانی به پندار از ذاتا “غربی” و تصویر کژ و گنگی که از بومی سازی این علوم دارد به خوبی نشان میدهد که به لحاظ وسعت ذهنی تا چه حد منظر دیدش محدود و متعصابانه است. این نگاه معیوب به امر توسعه، از ذهنی توسعه نیافته ناشی میشود که آسیبهای آن را در تمام مواردی که منتج به ایجاد سیستمهای کار آمد و شفاف مدیریتی میشود به خوبی دیده ایم
ولایت فقیه، اندیشهای ناکارآمد، غیر روشمند و ناشفاف است که پتانسیل زیادی برای رسیدن به روشهای فرد محور و تبدیل شدن به حکومت دیکتاتوری را دارد. پایههای قدرت ولی فقیه بر امر قدسی قرار دارد که هیچ قانون مدون و شفافی برای نظارت بر آن نمیتوان نوشت. مجلس خبرگان رهبری نیز که قرار است بر کار رهبر نظارت کند شبیه طنزی تلخ است، چرا که نه مکانیزم کارآمدی برای گزینش این افراد از طرف مردم وجود دارد و نه خود این افراد ملاکهای منسجم مدون و مشخص برای ارزیابی عملکرد رهبر دارند. بنابراین نهاد ولایت فقیه که کانون نظام آخ
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*چرا خامنه ای هدف نفرت عمومی مردم ایران است؟*
خامنهای گذاشت تا عواملش اعتراضات خیابانی را سرکوب کنند و عده کثیری از فعالان را به زندان افکنند، تا در انظار ظاهر شود و “دشمن-دشمن” کند و ژست پیروز بگیرد.
همین مرام او، همین شیوه پرنخوت نطق او، باعث نفرت عمومی از اوست.
صرف نظر از کارکرد مردمستیزانه کل نظام، خود رهبر هم ویژگیهایی دارد که او را سزاوار نفرت عمومی میکند. او چشم دیدن و گوش شنیدن ندارد، متکبر است، ذهنی عقبمانده دارد و بر جهل خود واقف نیست. عملکردش فساد را گسترش میدهد.
در اعتراضات خیابانی اخیر در ایران، مانند تمام موارد مشابه سالهای گذشته، ضدیت با رهبر، پای ثابت شعارهای معترضین بوده است. دلایل متعددی برای این نفرت وجود دارد، دلایلی که در بسیاری از شئون زندگی مردم ایران تأثیر مستقیم داشته و امکانات و فرصتهای بی شماری را برای رسیدن به زندگی آرام و بی تنش از مردم گرفته است. عملکرد پر خطای او که زندگی چند نسل از مردم ایران را سوزانده و حسرتهایی که بر دل جوانان ایران نهاده است در کنار تکبر و نگاه آمرانه اش، فشار شدیدی را بر روان خستهی مردم ایران وارد کرده است. ناتوانی در مشاهدهی واقع بینانه و روشمند و مبتنی بر دادههای بی طرفانه از نقاط ضعف رهبر ایران است. نمونههای این ناتوانی در مشاهده را در توصیهها و سخنرانیهای این فرد به وفور میتوان دید. وقتی او سیل عظیم معترضان موسوم به جنبش سبز را که تقلب در انتخابات، فقط بهانهای برای آنها بود تا اعتراضات خود را در سطح خیابان مطرح کنند، فتنه گر و بی بصیرت خواند و نتوانست مسائل عمیقتری را که در لایههای زیرین این اعتراضات بود درک کند، نشان داد تا چه حد از مشاهدهی واقعیت امور ناتوان است. این نوع ناتوانی را در توصیههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی خامنهای به وفور میتوان دید. ناتوانی در مشاهده، ناتوانی در درک و فهم شرایط پیرامونی، آن گونه که هست و نه آن گونه که در پندار اوست را باعث میشود و همین امر باعث واکنشهای اشتباه از جانب شخص میشود که نقطهی اوج این اشتباهات را در حمایت تمام قد از محمود احمدی نژاد میتوان دید. اگر از اصطلاح خود او بخواهیم استفاده کنیم، میتوانیم او را نماد بیبصیرتی نظام بدانیم.
اين سواد خطابی، نوعی توهم دانایی و اشراف بر همهی حیطههای فرهنگی و اجتماعی را به ایشان داده است. رهبر ایران در تمام این سالها در بطن بسیاری از تصمیمگیری ها، برنامه ریزیها و مشکلات ایران بوده و همین امر باعث شده که وی خود را واجد نگاهی مسلط به مسائل بداند.
از طرف دیگر نوعی مقدس سازی از سوی ذی نفعان، برای او تعدادی مرید و هواخواه دو آتشه تربیت کرده است. همین رفتار تملق آمیز اطرافیان و هواداران متعصب و از همه مهمتر اتکا به دستگاه سرکوب، نوعی اعتماد به نفس کاذب به و عوامل دیگر، از همه مهمتر اتکا به دستگاه سرکوب، نوعی اعتماد به نفس کاذب به وی داده است. البته چنین اعتماد به نفسی در بزنگاهی تاریخی به سرعت فرو میریزد و نمونهی آن را در سران اقتدارگرای دیگر کشورها بسیار دیده ایم. اما مهم این است که خود بزرگ بینی راه را بر تفکر منطقی میبندد و این برای زمامدار کشوری مثل ایران که در موقعیت پر ریسک خاور میانه قرار دارد و بخش عمدهای از تصمیم گیریها به فرد ایشان منتهی میشود، بسیار خطرناک است.
از دیگر مشکلات رهبر ایران این است که دستاوردهای علم و تفکرجهانی را به شکلی انتخابی و بر پایهی ایدهی فردی خود تحلیل میکند و در شکستن چهارچوبهای ذهنی از پیش شکل گرفته اش ناتوان است و همین امر او را به سمت درکی تحریفآمیز از جهان معاصر میبرد و این درک ناکارآمد به گزینش انتخابی و دلبخواهی از روندهای منتهی به پیشرفت و توسعه میانجامد.
مخالفت او با علوم انسانی به پندار از ذاتا “غربی” و تصویر کژ و گنگی که از بومی سازی این علوم دارد به خوبی نشان میدهد که به لحاظ وسعت ذهنی تا چه حد منظر دیدش محدود و متعصابانه است. این نگاه معیوب به امر توسعه، از ذهنی توسعه نیافته ناشی میشود که آسیبهای آن را در تمام مواردی که منتج به ایجاد سیستمهای کار آمد و شفاف مدیریتی میشود به خوبی دیده ایم
ولایت فقیه، اندیشهای ناکارآمد، غیر روشمند و ناشفاف است که پتانسیل زیادی برای رسیدن به روشهای فرد محور و تبدیل شدن به حکومت دیکتاتوری را دارد. پایههای قدرت ولی فقیه بر امر قدسی قرار دارد که هیچ قانون مدون و شفافی برای نظارت بر آن نمیتوان نوشت. مجلس خبرگان رهبری نیز که قرار است بر کار رهبر نظارت کند شبیه طنزی تلخ است، چرا که نه مکانیزم کارآمدی برای گزینش این افراد از طرف مردم وجود دارد و نه خود این افراد ملاکهای منسجم مدون و مشخص برای ارزیابی عملکرد رهبر دارند. بنابراین نهاد ولایت فقیه که کانون نظام آخ
YouTube
آن سوی خبر - چرایی نفرت از خامنه ای – ۱۱ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۸/۱/۱– شبکه آزادی
چرا خامنه ای هدف نفرت عمومی مردم ایران است؟
https://www.youtube.com/watch?v=X3HpD4Bjf4Y&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
تحریمها صادرات ایران را از پا درآورد
تازهترین آمارهای گمرک جمهوری اسلامی نشان میدهند، صادرات غیرنفتی ایران در آذرماه امسال کاهش یافته و ترازی تجاری این کشور به منفی یک میلیارد و 204 میلیون دلار رسیده است.
به گزارش «شبکه آزادی» با نمایان شدن تدریجی آثار تحریمهای فلجکننده آمریکا، شاخصهای اقتصادی جمهوری اسلامی در حال افول هستند. اکنون نوبت به شاخص تراز تجارت خارجی ایران رسیده است؛ بهگونهای که آمارهای رسمی گمرک ایران نشان میدهند میزان صادرات ایران در آذرماه نسبت به آبان امسال 56 درصد کاهش یافته است.
ارزش صادرات ایران در آبان امسال چهار میلیارد و 262 میلیون دلار بود؛ اما در آذرماه صادرات این کشور با افت قابلتوجهی مواجه شده و به یک میلیارد و 867 میلیون دلار رسیده است. حجم واردات نیز در آذرماه با 175 میلیون دلار کاهش نسبت ماه قبل از آن، به سه میلیارد و 71 میلیون دلار کاهش یافته است.
کاهش 56 درصدی صادرات ایران و کسری تجاری این کشور پس از آن رخ داده است که ایالاتمتحده آمریکا از توافق هستهای خارج شد و تحریمهای اقتصادی علیه رژیم ایران را در دو مرحله به اجرا گذاشت. پیشازاین بسیاری از تحلیلگران اقتصادی نسبت به افت شاخصهای اقتصادی ایران از جمله منفی شدن تراز تجارت خارجی این کشور هشدار داده بودند.
از زمان آغاز تحریمهای آمریکا، تقریباً همه شرکتهای بزرگ و کوچک خارجی از بیم تنبیههای دولت ترامپ، ایران را ترک کردهاند. بنگاههای اقتصادی نیز که پس از توافق هستهای وارد تجارت و دادوستد با ایران شده بودند، اکنون به دلیل تحریمهای هوشمندانه وزارت خزانهداری آمریکا حاضر به روابط اقتصادی با اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی نیستند.
کاهش صادرات ایران را در چارچوب مسائل بانکی نیز میتوان تحلیل کرد. علاوه بر اینکه طرفهای خارجی دیگر تمایلی چندانی به ادامه روابط تجاری با ایران ندارند، بانکهای خارجی نیز تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند ریسک تراکنشهای مالی برای واردکنندگان و صادرکنندگان ایرانی را بپذیرند. این مشکل زمانی پیچیدهتر شد که سوئیفت با فشار آمریکا، دسترسی ایران را به این سیستم پیامرسان بینبانکی قطع کرد.
اگرچه عامل اصلی نزول صادرات ایران در آذرماه امسال عوارض ناشی از تحریمها است؛ اما نباید از سیاستگذاریهای اشتباه رژیم در حوزه اقتصادی و تصمیمهای غلط دولت در حوزه صادرات به سادگی عبور کرد. برای مثال بخشنامه پیمانسپاری ارزی از سوی بانک مرکزی که آبان امسال صادر شد، از جمله عوامل تاثیرگذار بر روند صادرات محسوب میشود. بر اساس این بخشنامه، صادرکنندگان موظفاند ارز حاصل از صادرات خود را به کشور بازگردانند و در سامانه نیما توزیع کنند. در این بخشنامه تصریح شده است که ارز حاصل از صادرات بالای یک میلیون دلار باید به کشور بازگردانده شود و در غیر این صورت، متخلفان قاچاق کننده ارز شناخته خواهند شد.
بسیاری از صادرکنندگان از بخشنامه پیمانسپاری ارزی انتقاد کرده و هشدار داده بودند که این مسئله موجب کاهش صادرات ایران خواهد شد. کارشناسان اقتصادی نیز با تأکید بر اینکه صادرکنندگان به دلیل شرایط حساس کنونی نقش مهمی در ارز آوری برای کشور دارند، پیمانسپاری ارزی را برای آنها به مثابه یک «تنبیه» برشمردهاند.
سیاستهای تنبیهی جمهوری اسلامی علیه فعالان اقتصادی، صادرکنندگان و تولیدکنندگان در حالی است که اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به افزایش تولید و صادرات دارد. افت صادرات ایران صرفاً به پایین آمدن چند عدد و رقم محدود نمیشود، بلکه در پس این اعداد و ارقام جوانانی هستند که شغلشان را از دست میدهند و بنگاههای وجود دارند که به تعطیلی کشیده میشوند.
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
تحریمها صادرات ایران را از پا درآورد
تازهترین آمارهای گمرک جمهوری اسلامی نشان میدهند، صادرات غیرنفتی ایران در آذرماه امسال کاهش یافته و ترازی تجاری این کشور به منفی یک میلیارد و 204 میلیون دلار رسیده است.
به گزارش «شبکه آزادی» با نمایان شدن تدریجی آثار تحریمهای فلجکننده آمریکا، شاخصهای اقتصادی جمهوری اسلامی در حال افول هستند. اکنون نوبت به شاخص تراز تجارت خارجی ایران رسیده است؛ بهگونهای که آمارهای رسمی گمرک ایران نشان میدهند میزان صادرات ایران در آذرماه نسبت به آبان امسال 56 درصد کاهش یافته است.
ارزش صادرات ایران در آبان امسال چهار میلیارد و 262 میلیون دلار بود؛ اما در آذرماه صادرات این کشور با افت قابلتوجهی مواجه شده و به یک میلیارد و 867 میلیون دلار رسیده است. حجم واردات نیز در آذرماه با 175 میلیون دلار کاهش نسبت ماه قبل از آن، به سه میلیارد و 71 میلیون دلار کاهش یافته است.
کاهش 56 درصدی صادرات ایران و کسری تجاری این کشور پس از آن رخ داده است که ایالاتمتحده آمریکا از توافق هستهای خارج شد و تحریمهای اقتصادی علیه رژیم ایران را در دو مرحله به اجرا گذاشت. پیشازاین بسیاری از تحلیلگران اقتصادی نسبت به افت شاخصهای اقتصادی ایران از جمله منفی شدن تراز تجارت خارجی این کشور هشدار داده بودند.
از زمان آغاز تحریمهای آمریکا، تقریباً همه شرکتهای بزرگ و کوچک خارجی از بیم تنبیههای دولت ترامپ، ایران را ترک کردهاند. بنگاههای اقتصادی نیز که پس از توافق هستهای وارد تجارت و دادوستد با ایران شده بودند، اکنون به دلیل تحریمهای هوشمندانه وزارت خزانهداری آمریکا حاضر به روابط اقتصادی با اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی نیستند.
کاهش صادرات ایران را در چارچوب مسائل بانکی نیز میتوان تحلیل کرد. علاوه بر اینکه طرفهای خارجی دیگر تمایلی چندانی به ادامه روابط تجاری با ایران ندارند، بانکهای خارجی نیز تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند ریسک تراکنشهای مالی برای واردکنندگان و صادرکنندگان ایرانی را بپذیرند. این مشکل زمانی پیچیدهتر شد که سوئیفت با فشار آمریکا، دسترسی ایران را به این سیستم پیامرسان بینبانکی قطع کرد.
اگرچه عامل اصلی نزول صادرات ایران در آذرماه امسال عوارض ناشی از تحریمها است؛ اما نباید از سیاستگذاریهای اشتباه رژیم در حوزه اقتصادی و تصمیمهای غلط دولت در حوزه صادرات به سادگی عبور کرد. برای مثال بخشنامه پیمانسپاری ارزی از سوی بانک مرکزی که آبان امسال صادر شد، از جمله عوامل تاثیرگذار بر روند صادرات محسوب میشود. بر اساس این بخشنامه، صادرکنندگان موظفاند ارز حاصل از صادرات خود را به کشور بازگردانند و در سامانه نیما توزیع کنند. در این بخشنامه تصریح شده است که ارز حاصل از صادرات بالای یک میلیون دلار باید به کشور بازگردانده شود و در غیر این صورت، متخلفان قاچاق کننده ارز شناخته خواهند شد.
بسیاری از صادرکنندگان از بخشنامه پیمانسپاری ارزی انتقاد کرده و هشدار داده بودند که این مسئله موجب کاهش صادرات ایران خواهد شد. کارشناسان اقتصادی نیز با تأکید بر اینکه صادرکنندگان به دلیل شرایط حساس کنونی نقش مهمی در ارز آوری برای کشور دارند، پیمانسپاری ارزی را برای آنها به مثابه یک «تنبیه» برشمردهاند.
سیاستهای تنبیهی جمهوری اسلامی علیه فعالان اقتصادی، صادرکنندگان و تولیدکنندگان در حالی است که اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به افزایش تولید و صادرات دارد. افت صادرات ایران صرفاً به پایین آمدن چند عدد و رقم محدود نمیشود، بلکه در پس این اعداد و ارقام جوانانی هستند که شغلشان را از دست میدهند و بنگاههای وجود دارند که به تعطیلی کشیده میشوند.
YouTube
آن سوی خبر - تحریمها صادرات ایران را از پا درآورد– ۱۶ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۱/۶– شبکه آزادی
https://www.youtube.com/watch?v=yA5SAJgVoHM&feature=youtu.be
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*کلنگی که برای کم درآمدها زده نمی شود*
قیمت مسکن در دولت روحانی در بسیاری از موارد از یک سال تا سال بعد تا ۱۰۰% افزایش پیدا کرده است. این افزایش قیمت در برخی مناطق به بیش از این مقدار رسیده است.در زمان تصدی عباس آخوندی در پست وزارت راه، وی تنها به انتقادات تند از مسکن مهر پرداخت و آن را موجب از بین رفتن سرمایه های مردم خوانده بود.آخوندی دولت احمدی نژاد را متهم می کرد که با سیب گندیده (مسکن مهر) موجب شده است تا پولهای مردم به بیابان برود و دور ریخته شود.با این حال وزارتخانه متبوع وی در همان دوران، هیچ اقدام سازنده ای در راستای سازندگی در حوزه مسکن انجام نداد؛ اقداماتی که به نظر می رسید اگر به موقع انجام می شد موجب رکود در بازار نمی شد.در حوزه مسکن معمولا در صورتی که قیمتها متعادل باشند، تقاضا هم به وجود خواهد آمد. مسلم است که سازندگان، خانه ها را تنها برای سرمایه گذاری در مدت زمان نامعلوم نمی سازند و اگر امکان نقدشوندگی وجود داشته داشته باشد، سریعا این سقف های ساخته شده در نقاط مختلف کشور خصوصا شهرهای بزرگ، تبدیل به احسنت می شوند.آنچه که رکود جدی در بازار مسکن را به همراه داشت، نوسانات ارز و تحریم های بین المللی بود که سبب افزایش ناگهانی قیمت مصالح شده بود.
شوک های روانی پیش از شوک های حقیقی اقتصادی به بازار مسکن در ایران آسیب زد.همین امر سبب اختلاف بیشتر طبقاتی در میان اقشار مختلف مردم شد. گرانی مسکن باعث بی خانه شدن بسیاری شد و تعداد زیادی از اجاره نشینان را از شهر خارج و به سوی حومه شهر هدایت کرد.اختلاف طبقاتی از آنجایی شدت گرفت که در پی بی تدبیری دولت روحانی، قیمت ساختمان های مسکونی در مناطق ۱ تا ۵ تهران افزایش چند میلیونی به ازای هر متر پیدا کرد حال آنکه در مناطقی که طبقات متوسط در آن ساکن بودند، این افزایش قیمت به شکل پلکانی و آرام جلو رفت.در نهایت در برخی مناطق معاملات به شکل پایاپای انجام شد و ملک با دلار، اتومبیل یا ملک دیگری معاوضه می شد.با اینهمه کلنگ ادامه کار مسکن مهر در برخی نقاط خارج از شهر توسط معاون وزیر راه همین دولت روحانی زده شد.اکنون نیز وزیر جدید راه و شهرسازی، محمد اسلامی در پی سرعت بخشیدن به ساخت و سازهای بیشتر است تا به گفته او کم درآمدها و اقشار متوسط بتوانند صاحب خانه بشوند.البته اعلام نشد که این واحدهای نیمه تمام دقیقا کدام واحدها هستند اما به نظر می رسد با توجه به آنکه قبلا گفته شده باید پروژه مسکن مهر به سرعت به پایان برسد، کلنگ آخر وزیر جدید نیز قرار است کار همین واحدها را به هر شکلی که هست بزند و پایان کار بگیرد.
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
*کلنگی که برای کم درآمدها زده نمی شود*
قیمت مسکن در دولت روحانی در بسیاری از موارد از یک سال تا سال بعد تا ۱۰۰% افزایش پیدا کرده است. این افزایش قیمت در برخی مناطق به بیش از این مقدار رسیده است.در زمان تصدی عباس آخوندی در پست وزارت راه، وی تنها به انتقادات تند از مسکن مهر پرداخت و آن را موجب از بین رفتن سرمایه های مردم خوانده بود.آخوندی دولت احمدی نژاد را متهم می کرد که با سیب گندیده (مسکن مهر) موجب شده است تا پولهای مردم به بیابان برود و دور ریخته شود.با این حال وزارتخانه متبوع وی در همان دوران، هیچ اقدام سازنده ای در راستای سازندگی در حوزه مسکن انجام نداد؛ اقداماتی که به نظر می رسید اگر به موقع انجام می شد موجب رکود در بازار نمی شد.در حوزه مسکن معمولا در صورتی که قیمتها متعادل باشند، تقاضا هم به وجود خواهد آمد. مسلم است که سازندگان، خانه ها را تنها برای سرمایه گذاری در مدت زمان نامعلوم نمی سازند و اگر امکان نقدشوندگی وجود داشته داشته باشد، سریعا این سقف های ساخته شده در نقاط مختلف کشور خصوصا شهرهای بزرگ، تبدیل به احسنت می شوند.آنچه که رکود جدی در بازار مسکن را به همراه داشت، نوسانات ارز و تحریم های بین المللی بود که سبب افزایش ناگهانی قیمت مصالح شده بود.
شوک های روانی پیش از شوک های حقیقی اقتصادی به بازار مسکن در ایران آسیب زد.همین امر سبب اختلاف بیشتر طبقاتی در میان اقشار مختلف مردم شد. گرانی مسکن باعث بی خانه شدن بسیاری شد و تعداد زیادی از اجاره نشینان را از شهر خارج و به سوی حومه شهر هدایت کرد.اختلاف طبقاتی از آنجایی شدت گرفت که در پی بی تدبیری دولت روحانی، قیمت ساختمان های مسکونی در مناطق ۱ تا ۵ تهران افزایش چند میلیونی به ازای هر متر پیدا کرد حال آنکه در مناطقی که طبقات متوسط در آن ساکن بودند، این افزایش قیمت به شکل پلکانی و آرام جلو رفت.در نهایت در برخی مناطق معاملات به شکل پایاپای انجام شد و ملک با دلار، اتومبیل یا ملک دیگری معاوضه می شد.با اینهمه کلنگ ادامه کار مسکن مهر در برخی نقاط خارج از شهر توسط معاون وزیر راه همین دولت روحانی زده شد.اکنون نیز وزیر جدید راه و شهرسازی، محمد اسلامی در پی سرعت بخشیدن به ساخت و سازهای بیشتر است تا به گفته او کم درآمدها و اقشار متوسط بتوانند صاحب خانه بشوند.البته اعلام نشد که این واحدهای نیمه تمام دقیقا کدام واحدها هستند اما به نظر می رسد با توجه به آنکه قبلا گفته شده باید پروژه مسکن مهر به سرعت به پایان برسد، کلنگ آخر وزیر جدید نیز قرار است کار همین واحدها را به هر شکلی که هست بزند و پایان کار بگیرد.
YouTube
آن سوی خبر - کلنگی که برای کم درآمدها زده نمی شود - ۲۰ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۱/۱۰– شبکه آزادی
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
عدم تمدید معافیت نفتی رژیم ایران را از پا درمیآورد
در ادامه کارزار «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی، آمریکا قصد دارد یک نشست بینالمللی با هدف ارتقای صلح، ثبات و امنیت در خاورمیانه با محوریت بررسی تهدیدهای ایران برگزار کند. از سوی دیگر رئیس گروه اقدام ایران نیز اعلام کرده است که معافیت تحریمهای نفتی ایران دیگر تمدید نخواهد شد.
به گزارش «شبکه آزادی» ایالاتمتحده آمریکا سال جدید میلادی را با افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه رژیم ایران آغاز کرده و قصد دارد جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره بر سر 12 شرط معروف خود کند. برای تحقق این هدف، آمریکاییها اعلام کردهاند که معافیت 6 ماههای را که برای هشت کشور خریدار نفت ایران صادر کرده بودند، دیگر تمدید نخواهد شد.
پس از برقراری دور دوم تحریمها در اواسط آبان، وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده بود که هشت کشور شامل هند، چین، کره جنوبی، ژاپن، ایتالیا، ترکیه، تایوان و یونان مجازند به مدت 6 ماه تا سقف مشخصی از ایران نفت بخرند. در حالی که برخی تحلیلگران سیاسی پیشبینی کرده بودند که این معافیت بار دیگر تمدید خواهد شد، روز شنبه 22 دیماه برایان هوک، رئیس گروه اقدام ایران آب پاکی را روی دست رژیم ایران ریخت و اعلام کرده که دیگر خبری از معافیت تحریمی نخواهد بود.
جمهوری اسلامی در بودجه 1398 پیشبینی کرده است که روزانه 1.5 میلیون بشکه نفت صادر کند؛ اما با شرایط پیش رو بعید به نظر میرسد ایران بتواند بیشتر از 200 تا 300 هزار بشکه در روز آنهم به طور قاچاقی نفت صادر کند. با توجه به اینکه حدود 40 درصد از بودجه سال آینده به صادرات نفت متکی است، تحلیلگران اقتصادی پیشبینی کردهاند که اگر جمهوری اسلامی وارد مذاکره با آمریکا نشود، بخش بزرگی از بودجه جاری و عمرانی کشور محقق نخواهد شد.
رئیس گروه اقدام ایران درباره انسداد گلوگاههای ارزی کشور گفته است، «رژیم ایران حامی شماره یک تروریسم در جهان است و برای فعالیتهای خود به پول نیاز دارد؛ اما ما قصد داریم این رژیم را از منابع مالی محروم کنیم.»
سایت «اقتصاد نیوز» درباره نیازهای مالی کشور در سال 1398 نوشته است «محاسبات نشان میدهد اگر دولت تصمیم به حفظ نرخ تسعیر ۵۷۰۰ تومانی برای بودجه سال آتی داشته باشد، نیاز به 38 میلیارد دلار درآمد نفتی دارد. این سناریو در حالی محقق خواهد شد که دولت قادر به صادرات 1.9 میلیون بشکه نفت با قیمت متوسط 54 دلار در روز باشد.»
صادرات نفت ایران در حالی رو به صفر شدن میرود که تأمین حتی بخشی از هزینهها از طریق مالیاتها نیز مورد تردید قرار دارد. رژیم ایران میزان مالیاتهای سال آینده را 6 هزار میلیارد تومان افزایش داده و به 126 هزار میلیارد تومان رسانده است؛ اما کاهش سطح تقاضا به دلیل افت قدرت خرید مردم و همچنین رکود عمیق در بخشهای صنعت و خدمات، تحقق این میزان مالیات را شبیه یک آرزوی دستنیافتنی برای رژیم کرده است.
مجموع شرایط، این نتیجه را به دست میدهد که سال 1398 بحرانیترین سال در تاریخ حیات جمهوری اسلامی خواهد بود؛ چراکه این بار آمریکا همه توان خود را بر جبهه اقتصادی متمرکز کرده و جمهوری اسلامی را با آتش توپخانه مورد حملات شدیدی قرار داده است. به نظر میرسد تا آمدن نمایندگان این رژیم پای میز مذاکره، این آتشبازی پایانی نخواهد داشت.
https://www.youtube.com/watch?v=ds9FwXjoVtU&feature=youtu.be
عدم تمدید معافیت نفتی رژیم ایران را از پا درمیآورد
در ادامه کارزار «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی، آمریکا قصد دارد یک نشست بینالمللی با هدف ارتقای صلح، ثبات و امنیت در خاورمیانه با محوریت بررسی تهدیدهای ایران برگزار کند. از سوی دیگر رئیس گروه اقدام ایران نیز اعلام کرده است که معافیت تحریمهای نفتی ایران دیگر تمدید نخواهد شد.
به گزارش «شبکه آزادی» ایالاتمتحده آمریکا سال جدید میلادی را با افزایش فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه رژیم ایران آغاز کرده و قصد دارد جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره بر سر 12 شرط معروف خود کند. برای تحقق این هدف، آمریکاییها اعلام کردهاند که معافیت 6 ماههای را که برای هشت کشور خریدار نفت ایران صادر کرده بودند، دیگر تمدید نخواهد شد.
پس از برقراری دور دوم تحریمها در اواسط آبان، وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده بود که هشت کشور شامل هند، چین، کره جنوبی، ژاپن، ایتالیا، ترکیه، تایوان و یونان مجازند به مدت 6 ماه تا سقف مشخصی از ایران نفت بخرند. در حالی که برخی تحلیلگران سیاسی پیشبینی کرده بودند که این معافیت بار دیگر تمدید خواهد شد، روز شنبه 22 دیماه برایان هوک، رئیس گروه اقدام ایران آب پاکی را روی دست رژیم ایران ریخت و اعلام کرده که دیگر خبری از معافیت تحریمی نخواهد بود.
جمهوری اسلامی در بودجه 1398 پیشبینی کرده است که روزانه 1.5 میلیون بشکه نفت صادر کند؛ اما با شرایط پیش رو بعید به نظر میرسد ایران بتواند بیشتر از 200 تا 300 هزار بشکه در روز آنهم به طور قاچاقی نفت صادر کند. با توجه به اینکه حدود 40 درصد از بودجه سال آینده به صادرات نفت متکی است، تحلیلگران اقتصادی پیشبینی کردهاند که اگر جمهوری اسلامی وارد مذاکره با آمریکا نشود، بخش بزرگی از بودجه جاری و عمرانی کشور محقق نخواهد شد.
رئیس گروه اقدام ایران درباره انسداد گلوگاههای ارزی کشور گفته است، «رژیم ایران حامی شماره یک تروریسم در جهان است و برای فعالیتهای خود به پول نیاز دارد؛ اما ما قصد داریم این رژیم را از منابع مالی محروم کنیم.»
سایت «اقتصاد نیوز» درباره نیازهای مالی کشور در سال 1398 نوشته است «محاسبات نشان میدهد اگر دولت تصمیم به حفظ نرخ تسعیر ۵۷۰۰ تومانی برای بودجه سال آتی داشته باشد، نیاز به 38 میلیارد دلار درآمد نفتی دارد. این سناریو در حالی محقق خواهد شد که دولت قادر به صادرات 1.9 میلیون بشکه نفت با قیمت متوسط 54 دلار در روز باشد.»
صادرات نفت ایران در حالی رو به صفر شدن میرود که تأمین حتی بخشی از هزینهها از طریق مالیاتها نیز مورد تردید قرار دارد. رژیم ایران میزان مالیاتهای سال آینده را 6 هزار میلیارد تومان افزایش داده و به 126 هزار میلیارد تومان رسانده است؛ اما کاهش سطح تقاضا به دلیل افت قدرت خرید مردم و همچنین رکود عمیق در بخشهای صنعت و خدمات، تحقق این میزان مالیات را شبیه یک آرزوی دستنیافتنی برای رژیم کرده است.
مجموع شرایط، این نتیجه را به دست میدهد که سال 1398 بحرانیترین سال در تاریخ حیات جمهوری اسلامی خواهد بود؛ چراکه این بار آمریکا همه توان خود را بر جبهه اقتصادی متمرکز کرده و جمهوری اسلامی را با آتش توپخانه مورد حملات شدیدی قرار داده است. به نظر میرسد تا آمدن نمایندگان این رژیم پای میز مذاکره، این آتشبازی پایانی نخواهد داشت.
https://www.youtube.com/watch?v=ds9FwXjoVtU&feature=youtu.be
YouTube
آن سوی خبر -معافیت نفتی رژیم ایران– ۲۶ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۱/۱۶– شبکه آزادی
عدم تمدید معافیت نفتی رژیم ایران را از پا درمیآورد
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
وقتی آقای رئیسجمهور از نگاه ابر به زمین می گوید/ کار دولت با این حرفها پیش میرود؟
این روزها در فضای سیاسی و رسانهای کشور یک اتفاق قابل تاملی رخ داده و آن چیزی نیست جز بازخورد سریع و آگاهانه افکارعمومی.
ماجرای سخنان «حسن روحانی» درباره نحوه بارش ابر مصداق خوبی درباره این خاصیت جدید فضای ارتباطاتی است.
رئیس جمهور ۱۷ دی ماه در جمع مدیران جهاد کشاورزی بیان کرد: «هرچه درخت و مرتع بیشتر باشد ابر بیشتر میبارد، وقتی شما آنجا را خشک میکنید ابر از آنجا رد میشود، ابر به پایینش نگاه میکند و میبیند خبری نیست و کویر است.»
این مسئله بازتاب طنزی از سوی افکارعمومی داشت و برخی با هشتگ ابرتدبیر با آن شوخی کردند. رئیس جمهور بخصوص درباره برجام نیز از این مصداقها استفاده کرده بود.
در آبانماه سال 1395 حسن روحانی سفری به شهر اراک داشت و در میان مردم استان مرکزی در دفاع از برجام گفت: «ما غاصب را از باغ خود بیرون کردیم و درب باغ به روی مردم باز شده است ولی امروز عدهای کودک به درب باغ آمده و میگویند، سیب و گلابی کجاست که میخواهیم میل کنیم؟ امروز این باغ که نهالهای آن تازه غرس شده آماده باروری است، اما برای به ثمر نشستن صبر لازم است.
بازتاب سخنان روحانی تا جایی است که امروز هم بسیاری برای نتایج و مواهب برجام از مصداق سیب و گلابیهای برجام استفاده می کنند.
حسن روحانی برای اینکه برجام را یک برنامه و توافق کارگشا در میان افکارعمومی معرفی کند تمثیلهای دیگری بکار برد.
همچنین حسن روحانی در قصهپردازی دیگری در مراسم روز ملی فناوری هستهای، مورخ یکشنبه 20 فروردین ماه سال جاری گفت: «برجام یک ابر است. این ابر برای اینکه بخواهد ببارد و سرزمین ما را پرآب کند، این جنگل ها، سروها و مراتع است که این ابر را وادار به باران می کنند. اگر پائین سبزه، گل و درخت نباشد، ابر نخواهد بارید. بارش این ابر با این گل ها بود.»
همانطور که مشاهده می شود رئیس جمهور پیشتر نیز درباره نحوه باراش باران و بارانزا بودن ابرها از این تمثیل و استدلال استفاده کرده بود.
همچنین روحانی درحالی برجام را ابر و باران توصیف کرد که در اسفندماه سال 94 درباره برجام گفت: «برجام یک، مانند آفتاب تابان بود و اگر کسی چشمانش را میبندد و میگوید شب است، باید چشمانش را باز کند تا آفتاب را ببیند.»
داستان سراییهای شیخ اعتدال در زمان ثبت نام کاندیداتوری انتخابات دوازدهم هم ادامه یافت و در حکایتپردازی تازه گفت:« هووهایی که بارها به قصد کشتن نوزاد برجام تصمیم گرفته بودند نمی توانند سرپرست خوبی برای این فرزند باشند.»
عاقبت همه این سخنان درباره برجام مشخص شد اما به نظر می رسد که مردم از حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور چیز دیگری انتظار دارند. شاید اینگونه سخنان رئیس جمهور را بتوان در حوزه حرفدرمانی و ایجاد نگرش مثبت از دولت در میان افکارعمومی جای داد، موضوع طبیعی که هر دولتی سعی می کند حمایت و رضایت افکارعمومی را جلب کند اما به نظر می رسد که پس از 5 سالی که از ریاست جمهوری روحانی می گذرد دیگر جامعه پذیرای چنین سخنانی نیست.
واکنش افکارعمومی ترازوی خوبی برای سنجش وزن برخی سخنان است. خصوصا در زمانی که عملکرد ضعیف دولت سبب نوعی بی اعتمادی نسبت به مسئولان شده و دولت هم به کمک مجلس در زمینه ترمیم ساختاری خود اقدام کرده است، اینگونه سخنان بیشتر از اینکه مشکلات دولت و کشور را حل کند بیشتر سبب سرخوردگی مردم نسبت به دولت می شود.
وضعیت دولت با تمام سخنرانیهایی که رئیس جمهور انجام می دهد و سعی می کند با آن لحن همیشگی در سفرهای استانی رضایت مردم را با تشویقها ببیند به خوبی مشخص است. استعفای برخی از دولتمردان که به قول رئیس جمهور برند دولت وی بودند، بخشی از این ماجراست. با همه این اوصاف فضای کشور تغییر کرده است و با روش گذشته نمی توان انتظار بازخوردهایی مناسب از سوی افکارعمومی داشت
https://www.youtube.com/watch?v=GOuiO9Tm6RA&feature=youtu.be
وقتی آقای رئیسجمهور از نگاه ابر به زمین می گوید/ کار دولت با این حرفها پیش میرود؟
این روزها در فضای سیاسی و رسانهای کشور یک اتفاق قابل تاملی رخ داده و آن چیزی نیست جز بازخورد سریع و آگاهانه افکارعمومی.
ماجرای سخنان «حسن روحانی» درباره نحوه بارش ابر مصداق خوبی درباره این خاصیت جدید فضای ارتباطاتی است.
رئیس جمهور ۱۷ دی ماه در جمع مدیران جهاد کشاورزی بیان کرد: «هرچه درخت و مرتع بیشتر باشد ابر بیشتر میبارد، وقتی شما آنجا را خشک میکنید ابر از آنجا رد میشود، ابر به پایینش نگاه میکند و میبیند خبری نیست و کویر است.»
این مسئله بازتاب طنزی از سوی افکارعمومی داشت و برخی با هشتگ ابرتدبیر با آن شوخی کردند. رئیس جمهور بخصوص درباره برجام نیز از این مصداقها استفاده کرده بود.
در آبانماه سال 1395 حسن روحانی سفری به شهر اراک داشت و در میان مردم استان مرکزی در دفاع از برجام گفت: «ما غاصب را از باغ خود بیرون کردیم و درب باغ به روی مردم باز شده است ولی امروز عدهای کودک به درب باغ آمده و میگویند، سیب و گلابی کجاست که میخواهیم میل کنیم؟ امروز این باغ که نهالهای آن تازه غرس شده آماده باروری است، اما برای به ثمر نشستن صبر لازم است.
بازتاب سخنان روحانی تا جایی است که امروز هم بسیاری برای نتایج و مواهب برجام از مصداق سیب و گلابیهای برجام استفاده می کنند.
حسن روحانی برای اینکه برجام را یک برنامه و توافق کارگشا در میان افکارعمومی معرفی کند تمثیلهای دیگری بکار برد.
همچنین حسن روحانی در قصهپردازی دیگری در مراسم روز ملی فناوری هستهای، مورخ یکشنبه 20 فروردین ماه سال جاری گفت: «برجام یک ابر است. این ابر برای اینکه بخواهد ببارد و سرزمین ما را پرآب کند، این جنگل ها، سروها و مراتع است که این ابر را وادار به باران می کنند. اگر پائین سبزه، گل و درخت نباشد، ابر نخواهد بارید. بارش این ابر با این گل ها بود.»
همانطور که مشاهده می شود رئیس جمهور پیشتر نیز درباره نحوه باراش باران و بارانزا بودن ابرها از این تمثیل و استدلال استفاده کرده بود.
همچنین روحانی درحالی برجام را ابر و باران توصیف کرد که در اسفندماه سال 94 درباره برجام گفت: «برجام یک، مانند آفتاب تابان بود و اگر کسی چشمانش را میبندد و میگوید شب است، باید چشمانش را باز کند تا آفتاب را ببیند.»
داستان سراییهای شیخ اعتدال در زمان ثبت نام کاندیداتوری انتخابات دوازدهم هم ادامه یافت و در حکایتپردازی تازه گفت:« هووهایی که بارها به قصد کشتن نوزاد برجام تصمیم گرفته بودند نمی توانند سرپرست خوبی برای این فرزند باشند.»
عاقبت همه این سخنان درباره برجام مشخص شد اما به نظر می رسد که مردم از حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور چیز دیگری انتظار دارند. شاید اینگونه سخنان رئیس جمهور را بتوان در حوزه حرفدرمانی و ایجاد نگرش مثبت از دولت در میان افکارعمومی جای داد، موضوع طبیعی که هر دولتی سعی می کند حمایت و رضایت افکارعمومی را جلب کند اما به نظر می رسد که پس از 5 سالی که از ریاست جمهوری روحانی می گذرد دیگر جامعه پذیرای چنین سخنانی نیست.
واکنش افکارعمومی ترازوی خوبی برای سنجش وزن برخی سخنان است. خصوصا در زمانی که عملکرد ضعیف دولت سبب نوعی بی اعتمادی نسبت به مسئولان شده و دولت هم به کمک مجلس در زمینه ترمیم ساختاری خود اقدام کرده است، اینگونه سخنان بیشتر از اینکه مشکلات دولت و کشور را حل کند بیشتر سبب سرخوردگی مردم نسبت به دولت می شود.
وضعیت دولت با تمام سخنرانیهایی که رئیس جمهور انجام می دهد و سعی می کند با آن لحن همیشگی در سفرهای استانی رضایت مردم را با تشویقها ببیند به خوبی مشخص است. استعفای برخی از دولتمردان که به قول رئیس جمهور برند دولت وی بودند، بخشی از این ماجراست. با همه این اوصاف فضای کشور تغییر کرده است و با روش گذشته نمی توان انتظار بازخوردهایی مناسب از سوی افکارعمومی داشت
https://www.youtube.com/watch?v=GOuiO9Tm6RA&feature=youtu.be
YouTube
آن سوی خبر - سخنان روحانی – ۲۹ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۱/۱۹– شبکه آزادی
وقتی آقای رئیسجمهور از نگاه ابر به زمین می گوید/ کار دولت با این حرفها پیش میرود؟
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
سونامی بحرانهای اقتصادی در ایران
هرچند مقامات رژیم جمهوری اسلامی ادعا میکنند تحریمهای آمریکا بی تاثیر است؛ ولی کسری تراز تجارت خارجی ایران در آذرماه، افزایش آرامآرام نرخ ارز و صفهای طولانی مردم برای خرید مایحتاج خود، نشان میدهد تحریمها بهخوبی در حال کار کردن هستند.
به گزارش «شبکه آزادی» اقتصاد ایران هر روز تحتفشار بیشتری قرار میگیرد و هرچه این فشار بیشتر میشود، سران جمهوری اسلامی نیز بیشازپیش مشکلات را انکار میکنند. این در حالی است که مرکز پژوهشهای مجلس طی گزارشی پیشبینی کرده است که نرخ رشد اقتصادی ایران در سال 1398 بر اثر تحریمها، منفی 5.5 درصد خواهد شد.
پیشازاین، صندوق بینالمللی پول نیز در آخرین گزارش خود اعلام کرده بود که نرخ رشد اقتصادی ایران در سال 2019 به منفی 3.6 درصد خواهد رسید. این نهاد بینالمللی نرخ تورم ایران را هم 34.1 درصد تخمین زده است.
اوضاع مالی در حالی برای رژیم ایران بحرانیتر میشود که صادرکنندگان نیز به دلیل قوانین جدید ارزی، هیچ علاقهای به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات خود به کشور ندارند. محمدرضا مودودی، سرپرست سازمان توسعه تجارت ایران با اذعان به اینکه 22.5 میلیارد دلار ارز حاصل صادرات به سامانه نیما واریز نشده، میگوید «تا دیماه امسال 33 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتهایم؛ اما از این رقم فقط 10.5 میلیارد دلار به کشور بازگشته است.»
از سوی دیگر به دلیل قطع دسترسی بانکهای داخلی به سیستم پیامرسان بینبانکی سوئیفت، رژیم ایران قادر به دریافت دلارهای نفتی خود نیست و به همین دلیل برخی تحلیلگران اقتصادی هشدار دادهاند که خزانه ارزی بانک مرکزی تحتفشار قرار دارد و بهاحتمال فراوان سال آینده بازار ارز دچار هرجومرج خواهد شد.
چند ماه پیش بر اثر آشفتگی بازار ارز، ریال ایران دچار سقوط شدیدی شد و در پی آن، نرخ تورمِ سرسامآور قدرت خرید مردم را بهشدت کاهش داد. اگرچه هماکنون نرخ ارز بهصورت دستوری کنترل میشود ولی تورم شتاب بیشتری پیدا کرده و کالاهای اساسی هر روز گرانتر میشوند. اخیراً مرکز آمار ایران نرخ تورم نقطهبهنقطه دیماه امسال را 39.6 درصد اعلام کرد؛ یعنی مردم ایران برای خرید کالا و خدمات مورد نیاز خود 39.6 درصد بیشتر از دیماه پارسال هزینه کردهاند. به دلیل سیاستهای پولی اشتباه، قطعاً این نرخ در ماه جاری بیشتر هم شده است.
چشمانداز ناامیدکننده
اتوبوس، تاکسی، سطح شهر و فضای مجازی عرصه انتقادهای تند مردم از سیاستهای ناکارآمد جمهوری اسلامی است. شهروندان ایرانی از اوضاع کنونی بهشدت عصبانی هستند و رژیم را مسئول به وجود آمدن مشکلات اقتصادی میدانند؛ اما برخی اظهارنظرهای مسئولان رژیم، مردم را خشمگینتر هم کرده است؛ برای مثال، کاظم صدیقی امامجمعه تهران خطاب به مردم گفته است «برای حل مشکلات اقتصادی نماز جعفر طیار بخوانید و روزه بگیرید. روزه در این شرایط اقتصادی همان صرفهجویی و کنترل مصرف است.»
این روحانی شیعه در حالی روزه را برای حل مشکلات اقتصادی تجویز کرده است که همین حالا هم درآمد مردم کفاف خرید دو وعده غذایی را هم نمیدهد. هماکنون حدود 14 میلیون کارگر در ایران زندگی میکنند که بین یک میلیون و 200 تا یک میلیون و 500 هزار تومان حقوق دریافت میکنند. این در حالی است که گفته میشود خط فقر بیش از پنج میلیون تومان است. علاوه بر این، بسیاری از کارخانهها و بنگاههای تولیدی به دلیل رکود و کاهش چشمگیر تقاضا، پرداخت حقوق کارگران را به تعویق میاندازند و برخی هم به تعطیلی کشیده میشوند.
اما مهمترین مسئله امروز جامعه ایران ناامیدی از آینده است. در حالی که دولت آمریکا آمادگی خود را برای مذاکرات اعلام کرده، رژیم ایران به لجبازیهای خود ادامه میدهد و برای رفع تحریمها و بهبود اوضاع اقتصادی مردم، حاضر به مذاکره با این کشور نیست. اوضاع پیچیده کنونی موجب ناامیدی مردم از آینده شده و تعداد مهاجرتهای جوانان روزبهروز بیشتر میشود.
حسین عبده تبریزی، اقتصاددان و مشاور وزیر راه و شهرسازی ایران، میگوید «1.5 میلیون ایرانی در صف مهاجرت به کانادا و استرالیا قرار دارند.» این یعنی از هر 100 جوان ایرانی 4 نفر در صف مهاجرت هستند. چشمانداز ناامیدکننده اقتصاد ایران نهتنها سبب موج گسترده مهاجرت شده، بلکه سرمایههای داخلی را هم به سمت گرجستان و ترکیه فراری داده و نرخ جذب سرمایههای خارجی نیز تقریباً به صفر رسیده است. تحلیلگران سیاسی میگویند کشوری که روی موشکهایش شعار «مرگ بر اسرائیل و آمریکا» نوشته میشود، جای امنی برای سرمایههای خارجی نیست؛ چراکه هر لحظه احتمال بروز حوادث پیشبینینشده اقتصادی، سیاسی و نظامی وجود دارد.
https://www.youtube.com/watch?v=ZpksrYNX4BU&feature=youtu.be
سونامی بحرانهای اقتصادی در ایران
هرچند مقامات رژیم جمهوری اسلامی ادعا میکنند تحریمهای آمریکا بی تاثیر است؛ ولی کسری تراز تجارت خارجی ایران در آذرماه، افزایش آرامآرام نرخ ارز و صفهای طولانی مردم برای خرید مایحتاج خود، نشان میدهد تحریمها بهخوبی در حال کار کردن هستند.
به گزارش «شبکه آزادی» اقتصاد ایران هر روز تحتفشار بیشتری قرار میگیرد و هرچه این فشار بیشتر میشود، سران جمهوری اسلامی نیز بیشازپیش مشکلات را انکار میکنند. این در حالی است که مرکز پژوهشهای مجلس طی گزارشی پیشبینی کرده است که نرخ رشد اقتصادی ایران در سال 1398 بر اثر تحریمها، منفی 5.5 درصد خواهد شد.
پیشازاین، صندوق بینالمللی پول نیز در آخرین گزارش خود اعلام کرده بود که نرخ رشد اقتصادی ایران در سال 2019 به منفی 3.6 درصد خواهد رسید. این نهاد بینالمللی نرخ تورم ایران را هم 34.1 درصد تخمین زده است.
اوضاع مالی در حالی برای رژیم ایران بحرانیتر میشود که صادرکنندگان نیز به دلیل قوانین جدید ارزی، هیچ علاقهای به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات خود به کشور ندارند. محمدرضا مودودی، سرپرست سازمان توسعه تجارت ایران با اذعان به اینکه 22.5 میلیارد دلار ارز حاصل صادرات به سامانه نیما واریز نشده، میگوید «تا دیماه امسال 33 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتهایم؛ اما از این رقم فقط 10.5 میلیارد دلار به کشور بازگشته است.»
از سوی دیگر به دلیل قطع دسترسی بانکهای داخلی به سیستم پیامرسان بینبانکی سوئیفت، رژیم ایران قادر به دریافت دلارهای نفتی خود نیست و به همین دلیل برخی تحلیلگران اقتصادی هشدار دادهاند که خزانه ارزی بانک مرکزی تحتفشار قرار دارد و بهاحتمال فراوان سال آینده بازار ارز دچار هرجومرج خواهد شد.
چند ماه پیش بر اثر آشفتگی بازار ارز، ریال ایران دچار سقوط شدیدی شد و در پی آن، نرخ تورمِ سرسامآور قدرت خرید مردم را بهشدت کاهش داد. اگرچه هماکنون نرخ ارز بهصورت دستوری کنترل میشود ولی تورم شتاب بیشتری پیدا کرده و کالاهای اساسی هر روز گرانتر میشوند. اخیراً مرکز آمار ایران نرخ تورم نقطهبهنقطه دیماه امسال را 39.6 درصد اعلام کرد؛ یعنی مردم ایران برای خرید کالا و خدمات مورد نیاز خود 39.6 درصد بیشتر از دیماه پارسال هزینه کردهاند. به دلیل سیاستهای پولی اشتباه، قطعاً این نرخ در ماه جاری بیشتر هم شده است.
چشمانداز ناامیدکننده
اتوبوس، تاکسی، سطح شهر و فضای مجازی عرصه انتقادهای تند مردم از سیاستهای ناکارآمد جمهوری اسلامی است. شهروندان ایرانی از اوضاع کنونی بهشدت عصبانی هستند و رژیم را مسئول به وجود آمدن مشکلات اقتصادی میدانند؛ اما برخی اظهارنظرهای مسئولان رژیم، مردم را خشمگینتر هم کرده است؛ برای مثال، کاظم صدیقی امامجمعه تهران خطاب به مردم گفته است «برای حل مشکلات اقتصادی نماز جعفر طیار بخوانید و روزه بگیرید. روزه در این شرایط اقتصادی همان صرفهجویی و کنترل مصرف است.»
این روحانی شیعه در حالی روزه را برای حل مشکلات اقتصادی تجویز کرده است که همین حالا هم درآمد مردم کفاف خرید دو وعده غذایی را هم نمیدهد. هماکنون حدود 14 میلیون کارگر در ایران زندگی میکنند که بین یک میلیون و 200 تا یک میلیون و 500 هزار تومان حقوق دریافت میکنند. این در حالی است که گفته میشود خط فقر بیش از پنج میلیون تومان است. علاوه بر این، بسیاری از کارخانهها و بنگاههای تولیدی به دلیل رکود و کاهش چشمگیر تقاضا، پرداخت حقوق کارگران را به تعویق میاندازند و برخی هم به تعطیلی کشیده میشوند.
اما مهمترین مسئله امروز جامعه ایران ناامیدی از آینده است. در حالی که دولت آمریکا آمادگی خود را برای مذاکرات اعلام کرده، رژیم ایران به لجبازیهای خود ادامه میدهد و برای رفع تحریمها و بهبود اوضاع اقتصادی مردم، حاضر به مذاکره با این کشور نیست. اوضاع پیچیده کنونی موجب ناامیدی مردم از آینده شده و تعداد مهاجرتهای جوانان روزبهروز بیشتر میشود.
حسین عبده تبریزی، اقتصاددان و مشاور وزیر راه و شهرسازی ایران، میگوید «1.5 میلیون ایرانی در صف مهاجرت به کانادا و استرالیا قرار دارند.» این یعنی از هر 100 جوان ایرانی 4 نفر در صف مهاجرت هستند. چشمانداز ناامیدکننده اقتصاد ایران نهتنها سبب موج گسترده مهاجرت شده، بلکه سرمایههای داخلی را هم به سمت گرجستان و ترکیه فراری داده و نرخ جذب سرمایههای خارجی نیز تقریباً به صفر رسیده است. تحلیلگران سیاسی میگویند کشوری که روی موشکهایش شعار «مرگ بر اسرائیل و آمریکا» نوشته میشود، جای امنی برای سرمایههای خارجی نیست؛ چراکه هر لحظه احتمال بروز حوادث پیشبینینشده اقتصادی، سیاسی و نظامی وجود دارد.
https://www.youtube.com/watch?v=ZpksrYNX4BU&feature=youtu.be
YouTube
آن سوی خبر - سونامی بحرانهای اقتصادی در ایران - ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۲/۶– شبکه آزادی
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
بحران گوشت در چهلسالگی رژیم
صفهای طولانی مردم برای خرید گوشت قرمز انتقادهای تندی را متوجه رژیم ایران کرده و حالا نهادهای حکومتی تصمیم گرفتهاند فروش گوشت یخزده برای «تنظیم بازار» را از طریق اینترنت انجام دهند.
بحران گوشت در ایران از تابستان امسال و همزمان با هرجومرج در بازار ارز آغاز شد. با وجود چندین نهاد ناظر بر بازار نهفقط فروش گوشت، بلکه عرضه همه کالاهای اساسی با مشکل مواجه شده است. به نظر میرسد دولت هم دیگر توانایی مدیریت یا حتی کنترل بازار را ندارد؛ این مسئله را میتوان از صحبتهای وزیر جهاد کشاورزی فهمید. محمود حجتی چند روز پیش در تلویزیون جمهوری اسلامی تلویحاً به این ناتوانی دولت اذعان کرد و درباره مشکلات به وجود آمده در بازار گوشت گفت «اول باید خدا رو شکر کنیم که هست؛ باید بپذیریم در شرایط سختی داریم کشور را اداره میکنیم.»
این اظهارات حجتی نشان میدهد رژیم ایران از نظر مالی در مشکلات عمیقی به سر میبرد و دیگر مانند گذشته ارز چندانی برای اختصاص به واردات دام زنده و گوشت قرمز ندارد.
کمبود گوشت قرمز در ایران، اخیراً وزارت صنعت، معدن و تجارت را بر آن داشت تا گوشت منجمد برزیلی را در بین فروشندگان توزیع کند. این نوع گوشت که کیفیت بسیار پایینی دارد، با ارز 4200 تومانی وارد میشود و به گفته مدیرکل تنظیم بازار وزارت صنعت، معدن و تجارت هر کیلوگرم آن با قیمت 29000 تومان به دست مصرفکنندگان میرسد.
با آغاز توزیع گوشتهای منجمد برزیلی، این روزها قبل از طلوع آفتاب صفهای طولانی مقابل برخی فروشگاههای زنجیرهای در تهران و سایر شهرها شکل میگیرد. توزیع گوشت قرمز صرفاً با کارت ملی و پرداخت الکترونیکی انجام میشود و هر شخصی فقط یک کیلوگرم سهمیه گوشت یخزده دارد.
بااینهمه، نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر و حلوفصل مسائل پیرامون عرضه گوشت، تصمیم گرفته است فروش این محصول را به اینترنت منتقل کند و بر اساس کد ملی و کد پستی، به هر خانوار هرماه سه کیلوگرم گوشت منجمد تحویل دهد.
رضا سالمی، مدیرکل شرکت پشتیبانی امور دام استان تهران به خبرگزاری تسنیم گفته است «در این طرح جدید، دیگر یک خانواده پنجنفره نمیتواند با 5 کد ملی 5 سهمیه گوشت قرمز به نرخ دولتی را خریداری کند و تنها برای هر خانواده یک سهمیه و بر اساس کد پستی اختصاص مییابد.»
بسیاری از فعالان صنف عرضه گوشت قرمز با انتقاد از این اقدام دولت، میگویند ثبتنام برای خرید گوشت در اینترنت و تحویل آن درِ خانه افراد، موجب خسارت به قصابیها و فروشگاهها خواهد شد. بااینحال، نهادهای حکومتی تصمیم گرفتهاند این طرح را از امروز 18 بهمن آغاز کنند تا در چهلمین سالگرد تأسیس رژیم انقلابی، مردم و رسانهها شاهد صفهای خجالتآور خرید گوشت منجمد نباشند.
https://www.youtube.com/watch?v=P_vzgy4xM7E&feature=youtu.be
بحران گوشت در چهلسالگی رژیم
صفهای طولانی مردم برای خرید گوشت قرمز انتقادهای تندی را متوجه رژیم ایران کرده و حالا نهادهای حکومتی تصمیم گرفتهاند فروش گوشت یخزده برای «تنظیم بازار» را از طریق اینترنت انجام دهند.
بحران گوشت در ایران از تابستان امسال و همزمان با هرجومرج در بازار ارز آغاز شد. با وجود چندین نهاد ناظر بر بازار نهفقط فروش گوشت، بلکه عرضه همه کالاهای اساسی با مشکل مواجه شده است. به نظر میرسد دولت هم دیگر توانایی مدیریت یا حتی کنترل بازار را ندارد؛ این مسئله را میتوان از صحبتهای وزیر جهاد کشاورزی فهمید. محمود حجتی چند روز پیش در تلویزیون جمهوری اسلامی تلویحاً به این ناتوانی دولت اذعان کرد و درباره مشکلات به وجود آمده در بازار گوشت گفت «اول باید خدا رو شکر کنیم که هست؛ باید بپذیریم در شرایط سختی داریم کشور را اداره میکنیم.»
این اظهارات حجتی نشان میدهد رژیم ایران از نظر مالی در مشکلات عمیقی به سر میبرد و دیگر مانند گذشته ارز چندانی برای اختصاص به واردات دام زنده و گوشت قرمز ندارد.
کمبود گوشت قرمز در ایران، اخیراً وزارت صنعت، معدن و تجارت را بر آن داشت تا گوشت منجمد برزیلی را در بین فروشندگان توزیع کند. این نوع گوشت که کیفیت بسیار پایینی دارد، با ارز 4200 تومانی وارد میشود و به گفته مدیرکل تنظیم بازار وزارت صنعت، معدن و تجارت هر کیلوگرم آن با قیمت 29000 تومان به دست مصرفکنندگان میرسد.
با آغاز توزیع گوشتهای منجمد برزیلی، این روزها قبل از طلوع آفتاب صفهای طولانی مقابل برخی فروشگاههای زنجیرهای در تهران و سایر شهرها شکل میگیرد. توزیع گوشت قرمز صرفاً با کارت ملی و پرداخت الکترونیکی انجام میشود و هر شخصی فقط یک کیلوگرم سهمیه گوشت یخزده دارد.
بااینهمه، نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر و حلوفصل مسائل پیرامون عرضه گوشت، تصمیم گرفته است فروش این محصول را به اینترنت منتقل کند و بر اساس کد ملی و کد پستی، به هر خانوار هرماه سه کیلوگرم گوشت منجمد تحویل دهد.
رضا سالمی، مدیرکل شرکت پشتیبانی امور دام استان تهران به خبرگزاری تسنیم گفته است «در این طرح جدید، دیگر یک خانواده پنجنفره نمیتواند با 5 کد ملی 5 سهمیه گوشت قرمز به نرخ دولتی را خریداری کند و تنها برای هر خانواده یک سهمیه و بر اساس کد پستی اختصاص مییابد.»
بسیاری از فعالان صنف عرضه گوشت قرمز با انتقاد از این اقدام دولت، میگویند ثبتنام برای خرید گوشت در اینترنت و تحویل آن درِ خانه افراد، موجب خسارت به قصابیها و فروشگاهها خواهد شد. بااینحال، نهادهای حکومتی تصمیم گرفتهاند این طرح را از امروز 18 بهمن آغاز کنند تا در چهلمین سالگرد تأسیس رژیم انقلابی، مردم و رسانهها شاهد صفهای خجالتآور خرید گوشت منجمد نباشند.
https://www.youtube.com/watch?v=P_vzgy4xM7E&feature=youtu.be
YouTube
آن سوی خبر - بحران گوشت– ۱۹ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۲/۸– شبکه آزادی
بحران گوشت در چهلسالگی رژیم
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
دانشجویان غیر ایرانی در ایران با نژادپرستی و افسردگی روبه رو هستند
یکی از مدیران دانشگاهی ایران میگوید با وجود سیاست های کلی وزارت علوم مبنی بر بین المللی شدن دانشگاهها، تحقیقات در زمینه تحصیل دانشجویان خارجی نشان میدهد که آنها با چالشهایی چون افسردگی و مشکلات مالی مواجه هستند. بهگفته او بسیاری از این دانشجویان که ملیت افغانستانی دارند، از افغان ستیزی و بی احترامی شکایت دارند.
پریچهر حناچی، مدیر دفتر همکاریهای علمی بینالمللی دانشگاه الزهرا تهران به تحقیقات انجامشده در تهران اشاره کرده و گفته است: « در سالهای ۹۲ و ۹۳ تحقیقاتی روی دانشجویان بینالملل دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، تربیت مدرس و علوم پزشکی صورت گرفت و مشخص شد از نژاد پرستی، افغان ستیزی و بی احترامی شکایت داشتند».
پیش از این مجتبی شریعتی نیاسر، معاون آموزشی وزیر علوم اعلام کرده بود نیم درصد (۲۱هزار و ۵۰۰ نفر) از جمعیت دانشجویان در ایران «غیر ایرانی» هستند که به گفته او عمدتا به کشورهای «محروم» منطقه مربوط میشوند.
پریچهر حناچی عمده مشکلات دانشجویان غیر ایرانی را مسائلی چون تفاوت فرهنگی و زبانی، استرس ناشی از مسائل مالی، متفاوت بودن نظام آموزشی، نامناسب بودن تدریس استادان برای این دانشجویان، رفتار نامناسب استادان، مشکلات مرتبط با نامناسب بودن کتابهای درسی عنوان کرد. به گفته حناچی این مشکلات منجر به عدم موفقیت آنها در تحصیل در دانشگاههای ایران میشود. او در ادامه گفت که دانشجویان غیر ایرانی در ایران احساس امنیت نمیکنند و بهدلیل بالا بودن حساسیت بر روی آنها در برخی محیطها، با معضلات ریشهایتری چون نژادپرستی و افسردگی ناشی از عدم تطابق با شرایط روبهرو هستند که در مورد دانشجویان افغانستانی به شکل افغانستیزی خود را نشان میدهد.
در حالیکه مسئولان ایران تلاش میکنند تا به دانشگاههای ایران وجه بینالمللی ببخشند، مهاجران افغانستانی در بسیاری از رشتههای دانشگاهی امکان انتخاب ندارند. این مهاجران در رشتههایی که اجازه تحصیل دارند باید شهریههای سنگینی بپردازند.
طبق آمار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری حدود ۱۲ هزار دانشجوی افغانستانی در ایران مشغول به تحصیل هستند که حدود ۱۰ هزار نفر از آنها از طریق کنکور وارد دانشگاه شدند. در واقع این دانشجویان ساکن ایران و در سیستم آموزشی ایران تحصیل کردند و سپس وارد دانشگاه شدند. با اینکه بسیاری از آنها در ایران زندگی میکنند و درآمد ریالی دارند، باید شهریه را به دلار بپردازند و توانایی مالی آنها نیز تحت نوسانات ارزی در ایران قرار دارد. افزون براین، مواجه مهاجرین کشورهای همسایه با معضل نژادپرستی در ایران تنها به دانشگاههای ایران محدود نمیشود. بسیاری از مهاجرین افغان بهرغم تولد یا اقامت طولانی در ایران با تبعیضهای گوناگون در مراحل مختلف تحصیل و کار رو به رو هستند و در برخی شهرها از تحصیل کودکان آنها جلوگیری میشود. اقامت آنها در برخی استانها ممنوع است و بسیاری از آنها اجازه سفر به مناطق مختلف ایران را ندارند.
https://www.youtube.com/watch?v=6rRUnBEp5q8&feature=youtu.be
دانشجویان غیر ایرانی در ایران با نژادپرستی و افسردگی روبه رو هستند
یکی از مدیران دانشگاهی ایران میگوید با وجود سیاست های کلی وزارت علوم مبنی بر بین المللی شدن دانشگاهها، تحقیقات در زمینه تحصیل دانشجویان خارجی نشان میدهد که آنها با چالشهایی چون افسردگی و مشکلات مالی مواجه هستند. بهگفته او بسیاری از این دانشجویان که ملیت افغانستانی دارند، از افغان ستیزی و بی احترامی شکایت دارند.
پریچهر حناچی، مدیر دفتر همکاریهای علمی بینالمللی دانشگاه الزهرا تهران به تحقیقات انجامشده در تهران اشاره کرده و گفته است: « در سالهای ۹۲ و ۹۳ تحقیقاتی روی دانشجویان بینالملل دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، تربیت مدرس و علوم پزشکی صورت گرفت و مشخص شد از نژاد پرستی، افغان ستیزی و بی احترامی شکایت داشتند».
پیش از این مجتبی شریعتی نیاسر، معاون آموزشی وزیر علوم اعلام کرده بود نیم درصد (۲۱هزار و ۵۰۰ نفر) از جمعیت دانشجویان در ایران «غیر ایرانی» هستند که به گفته او عمدتا به کشورهای «محروم» منطقه مربوط میشوند.
پریچهر حناچی عمده مشکلات دانشجویان غیر ایرانی را مسائلی چون تفاوت فرهنگی و زبانی، استرس ناشی از مسائل مالی، متفاوت بودن نظام آموزشی، نامناسب بودن تدریس استادان برای این دانشجویان، رفتار نامناسب استادان، مشکلات مرتبط با نامناسب بودن کتابهای درسی عنوان کرد. به گفته حناچی این مشکلات منجر به عدم موفقیت آنها در تحصیل در دانشگاههای ایران میشود. او در ادامه گفت که دانشجویان غیر ایرانی در ایران احساس امنیت نمیکنند و بهدلیل بالا بودن حساسیت بر روی آنها در برخی محیطها، با معضلات ریشهایتری چون نژادپرستی و افسردگی ناشی از عدم تطابق با شرایط روبهرو هستند که در مورد دانشجویان افغانستانی به شکل افغانستیزی خود را نشان میدهد.
در حالیکه مسئولان ایران تلاش میکنند تا به دانشگاههای ایران وجه بینالمللی ببخشند، مهاجران افغانستانی در بسیاری از رشتههای دانشگاهی امکان انتخاب ندارند. این مهاجران در رشتههایی که اجازه تحصیل دارند باید شهریههای سنگینی بپردازند.
طبق آمار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری حدود ۱۲ هزار دانشجوی افغانستانی در ایران مشغول به تحصیل هستند که حدود ۱۰ هزار نفر از آنها از طریق کنکور وارد دانشگاه شدند. در واقع این دانشجویان ساکن ایران و در سیستم آموزشی ایران تحصیل کردند و سپس وارد دانشگاه شدند. با اینکه بسیاری از آنها در ایران زندگی میکنند و درآمد ریالی دارند، باید شهریه را به دلار بپردازند و توانایی مالی آنها نیز تحت نوسانات ارزی در ایران قرار دارد. افزون براین، مواجه مهاجرین کشورهای همسایه با معضل نژادپرستی در ایران تنها به دانشگاههای ایران محدود نمیشود. بسیاری از مهاجرین افغان بهرغم تولد یا اقامت طولانی در ایران با تبعیضهای گوناگون در مراحل مختلف تحصیل و کار رو به رو هستند و در برخی شهرها از تحصیل کودکان آنها جلوگیری میشود. اقامت آنها در برخی استانها ممنوع است و بسیاری از آنها اجازه سفر به مناطق مختلف ایران را ندارند.
https://www.youtube.com/watch?v=6rRUnBEp5q8&feature=youtu.be
YouTube
آن سوی خبر - وضعیت نامناسب دانشجویان غیر ایرانی– ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۲/۱۹– شبکه آزادی
دانشجویان غیر ایرانی در ایران با نژادپرستی و افسردگی روبه رو هستند
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
دروازه غارِ فراموششده
نام دروازه غار سالهاست که با انواع آسیبهای اجتماعی گره خورده است؛ نامی که تداعیکننده اعتیاد، فقر، محرومیت، کودکان کار، تنفروشی و... است. پس از چهار دهه حکمرانی ملأها بر ایران، تبعیض و محرمیت چهره خشنتر و بیرحمتری پیدا کرده و میلیونها نفر از طبقه کمدرآمد جامعه به فلاکت و تیرهروزی کشیده شدهاند. برای این گزارهها مصداقهای فراوانی وجود دارند. به اذعان خود مقامات حکومت ایران حدود 20 میلیون حاشیهنشین در ایران زندگی میکنند و به همین میزان فقیر وجود دارد که حتی برای تأمین نان شب خود در رنج و سختی هستند. کافی است برای نمونه اوضاع اسفبار اهالی دروازه غار تهران بررسی شود تا فجایع اجتماعی کشور که عیانتر از هر زمان دیگری است به چشم آید. این محله اگرچه نامش شیکتر شده و به «هرندی» تغییر یافته ولی حتی یک درد از صدها درد ساکنان آن کاسته نشده است. نتایج پژوهشهای یک نهاد اجتماعی نشان میدهد 80 درصد کودکان محله دروازه غار به دلیل فقر و محرومیت، دستفروشی میکنند. این پژوهش را «خانه ایرانی» وابسته به جمعیت امام علی انجام داده و مشخص شده است که میانگین سن آغاز به کار کودکان این محله هشت سال است.مدیر خانه ایرانی میگوید اغلب این کودکان به دلیل «فشار خانوادگی» و «شرایط اقتصادی» مشغول به کار شدهاند. ریحانه شیرازی میافزاید دعوا و درگیری، معتادان و پلیس به ترتیب بزرگترین ترسهای کودکان دروازه غار محسوب میشوند؛ کودکانی که به گفته وی نیمی از آنها از مدرسه محروم هستند.دروازه غار که حالا با نام جدیدش هم شرایط به مراتب بدتری از گذشته دارد، به محلهای برای پاتوق معتادان و توزیعکنندگان مواد مخدر تبدیل شده است. شواهد نشان میدهد زمان دسترسی به انواع مواد مخدر در این محله کمتر از سه دقیقه است.از سوی دیگر، تنفروشی، کارتنخوابی و وجود بیماریهای خطرناک در این محله به محدوده هشدار رسیده ولی نهادهای حکومتی هیچ توجهی به این منطقه ندارند. تنها نهادی که هرازگاهی وارد این محله میشود، پلیس است که با خشونت و بیاحترامی معتادان را دستگیر میکند. چندی پیش پلیس تهران اعلام کرد به مناسبت دهه فجر و سالگرد انقلاب اسلامی 3500 نفر از معتادان محله دروازه غار را دستگیر کرده است! تجربه نشان میدهد نهادهایی مانند شهرداری، اداره کل بهزیستی، کمیته امداد و اداره بهداشت هرگز خود را موظف به رسیدگی به مشکلات مردم این محله نمیدانند. سهم این محله فقط سوژه شدن برای پژوهشهای دانشگاهی، مقالات و فیلمهای سینمایی است. گویی همه فراموش کردهاند این محله و ساکنانش دارند میمیرند.
https://www.youtube.com/watch?v=ZBB035VUJLQ&feature=youtu.be
دروازه غارِ فراموششده
نام دروازه غار سالهاست که با انواع آسیبهای اجتماعی گره خورده است؛ نامی که تداعیکننده اعتیاد، فقر، محرومیت، کودکان کار، تنفروشی و... است. پس از چهار دهه حکمرانی ملأها بر ایران، تبعیض و محرمیت چهره خشنتر و بیرحمتری پیدا کرده و میلیونها نفر از طبقه کمدرآمد جامعه به فلاکت و تیرهروزی کشیده شدهاند. برای این گزارهها مصداقهای فراوانی وجود دارند. به اذعان خود مقامات حکومت ایران حدود 20 میلیون حاشیهنشین در ایران زندگی میکنند و به همین میزان فقیر وجود دارد که حتی برای تأمین نان شب خود در رنج و سختی هستند. کافی است برای نمونه اوضاع اسفبار اهالی دروازه غار تهران بررسی شود تا فجایع اجتماعی کشور که عیانتر از هر زمان دیگری است به چشم آید. این محله اگرچه نامش شیکتر شده و به «هرندی» تغییر یافته ولی حتی یک درد از صدها درد ساکنان آن کاسته نشده است. نتایج پژوهشهای یک نهاد اجتماعی نشان میدهد 80 درصد کودکان محله دروازه غار به دلیل فقر و محرومیت، دستفروشی میکنند. این پژوهش را «خانه ایرانی» وابسته به جمعیت امام علی انجام داده و مشخص شده است که میانگین سن آغاز به کار کودکان این محله هشت سال است.مدیر خانه ایرانی میگوید اغلب این کودکان به دلیل «فشار خانوادگی» و «شرایط اقتصادی» مشغول به کار شدهاند. ریحانه شیرازی میافزاید دعوا و درگیری، معتادان و پلیس به ترتیب بزرگترین ترسهای کودکان دروازه غار محسوب میشوند؛ کودکانی که به گفته وی نیمی از آنها از مدرسه محروم هستند.دروازه غار که حالا با نام جدیدش هم شرایط به مراتب بدتری از گذشته دارد، به محلهای برای پاتوق معتادان و توزیعکنندگان مواد مخدر تبدیل شده است. شواهد نشان میدهد زمان دسترسی به انواع مواد مخدر در این محله کمتر از سه دقیقه است.از سوی دیگر، تنفروشی، کارتنخوابی و وجود بیماریهای خطرناک در این محله به محدوده هشدار رسیده ولی نهادهای حکومتی هیچ توجهی به این منطقه ندارند. تنها نهادی که هرازگاهی وارد این محله میشود، پلیس است که با خشونت و بیاحترامی معتادان را دستگیر میکند. چندی پیش پلیس تهران اعلام کرد به مناسبت دهه فجر و سالگرد انقلاب اسلامی 3500 نفر از معتادان محله دروازه غار را دستگیر کرده است! تجربه نشان میدهد نهادهایی مانند شهرداری، اداره کل بهزیستی، کمیته امداد و اداره بهداشت هرگز خود را موظف به رسیدگی به مشکلات مردم این محله نمیدانند. سهم این محله فقط سوژه شدن برای پژوهشهای دانشگاهی، مقالات و فیلمهای سینمایی است. گویی همه فراموش کردهاند این محله و ساکنانش دارند میمیرند.
https://www.youtube.com/watch?v=ZBB035VUJLQ&feature=youtu.be
YouTube
آن سوی خبر - دروازه غارِ فراموششده - ۲ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۲/۲۱– شبکه آزادی
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
با موضوع؛ اقتصاد عفونی ایران
همه کاستیها، ضعفها، مشکلات و سیاستهای اشتباه جمهوری اسلامی دستبهدست هم دادهاند و اقتصاد ایران را وارد بحرانی بیسابقه کردهاند؛ بحرانی که طبقات کمدرآمد و متوسط جامعه را تحتفشار دردناکی قرار داده و هرلحظه امکان دارد شورش و هرجومرج گستردهای در کشور رخ دهد. درجه تب اقتصاد ایران را میتوان به کمک بازارهای ارز، خودرو، مسکن و بهویژه کالاهای اساسی اندازه گرفت. بدنه اقتصاد ایران به دلیل کاستیها و رسوب مشکلات و البته تحریمهای ایالاتمتحده دچار عفونت شده و درجه حرارتش به شدت بالا رفته است. ساختارهای نادرست و ضعیف اقتصادی ایران هرگز برای مقابله با بحرانها آمادگی نداشته و حالا همه مسائل و مشکلات دستبهدست هم دادهاند تا این ساختار ضعیف دچار فروپاشی شود. شرایط به نحوی شده که حتی طبقات ثروتمند هم نگران داراییها و آینده خودشان هستند. آنها از اینکه ایران به یک ونزوئلای دیگر تبدیل شود، هراس به دلشان افتاده و در کشورهای ترکیه و گرجستان در حال خرید ملک هستند تا از این راه ارزش داراییهای خود را حفظ کنند.سران رژیم ایران هم کاملاً آگاه هستند که حال اقتصاد ایران رو به وخامت میرود و فروپاشی نزدیک است. عفونتِ تحریمها و بحرانهای داخلی، بخشهای مختلف را دچار کژ کارکردی ساخته و موجب نارضایتی عمیق فعالان اقتصادی شده است.
اقتصاد ایران دچار رکود عمیق است و درعینحال با تورم فزاینده دستوپنجه نرم میکند؛ پدیدهای که اقتصاددانان آن را رکودتورمی یا Stagtlation میخوانند. کمتر اقتصادی را در دنیا میتوان یافت که با چنین پدیده دلهرهآوری روبرو باشد. اگرچه اقتصاد ایران هنوز ونزوئلایی نشده، بیهیچ تردیدی در همان مسیر حرکت میکند.
حالا همه کاستیها، ضعفها، مشکلات و سیاستهای اشتباه جمهوری اسلامی دستبهدست هم دادهاند و اقتصاد ایران را وارد بحرانی بیسابقه کردهاند؛ بحرانی که طبقات کمدرآمد و متوسط جامعه را تحتفشار دردناکی قرار داده و هرلحظه امکان دارد شورش و هرجومرج گستردهای در کشور رخ دهد.در این شرایط بحرانی که خزانه ارزی بانک مرکزی خالی شده و مردم نان برای خوردن ندارند، رژیم ایران همچنان از مقاومت در برابر فشارها دم میزند. تنها مسئلهای که برای این رژیم ایدئولوژیک و رادیکال مهم نیست، مردمی هستند که بر اثر فشارهای مالی به تنگ آمدهاند و از واژهها و شعارهای تورم، رکود، گرانی، تحریم، مذاکره، توافق، برجام، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و... خسته و کلافه هستند.
https://www.youtube.com/watch?v=Z_kA9GgsXuM&feature=youtu.be
با موضوع؛ اقتصاد عفونی ایران
همه کاستیها، ضعفها، مشکلات و سیاستهای اشتباه جمهوری اسلامی دستبهدست هم دادهاند و اقتصاد ایران را وارد بحرانی بیسابقه کردهاند؛ بحرانی که طبقات کمدرآمد و متوسط جامعه را تحتفشار دردناکی قرار داده و هرلحظه امکان دارد شورش و هرجومرج گستردهای در کشور رخ دهد. درجه تب اقتصاد ایران را میتوان به کمک بازارهای ارز، خودرو، مسکن و بهویژه کالاهای اساسی اندازه گرفت. بدنه اقتصاد ایران به دلیل کاستیها و رسوب مشکلات و البته تحریمهای ایالاتمتحده دچار عفونت شده و درجه حرارتش به شدت بالا رفته است. ساختارهای نادرست و ضعیف اقتصادی ایران هرگز برای مقابله با بحرانها آمادگی نداشته و حالا همه مسائل و مشکلات دستبهدست هم دادهاند تا این ساختار ضعیف دچار فروپاشی شود. شرایط به نحوی شده که حتی طبقات ثروتمند هم نگران داراییها و آینده خودشان هستند. آنها از اینکه ایران به یک ونزوئلای دیگر تبدیل شود، هراس به دلشان افتاده و در کشورهای ترکیه و گرجستان در حال خرید ملک هستند تا از این راه ارزش داراییهای خود را حفظ کنند.سران رژیم ایران هم کاملاً آگاه هستند که حال اقتصاد ایران رو به وخامت میرود و فروپاشی نزدیک است. عفونتِ تحریمها و بحرانهای داخلی، بخشهای مختلف را دچار کژ کارکردی ساخته و موجب نارضایتی عمیق فعالان اقتصادی شده است.
اقتصاد ایران دچار رکود عمیق است و درعینحال با تورم فزاینده دستوپنجه نرم میکند؛ پدیدهای که اقتصاددانان آن را رکودتورمی یا Stagtlation میخوانند. کمتر اقتصادی را در دنیا میتوان یافت که با چنین پدیده دلهرهآوری روبرو باشد. اگرچه اقتصاد ایران هنوز ونزوئلایی نشده، بیهیچ تردیدی در همان مسیر حرکت میکند.
حالا همه کاستیها، ضعفها، مشکلات و سیاستهای اشتباه جمهوری اسلامی دستبهدست هم دادهاند و اقتصاد ایران را وارد بحرانی بیسابقه کردهاند؛ بحرانی که طبقات کمدرآمد و متوسط جامعه را تحتفشار دردناکی قرار داده و هرلحظه امکان دارد شورش و هرجومرج گستردهای در کشور رخ دهد.در این شرایط بحرانی که خزانه ارزی بانک مرکزی خالی شده و مردم نان برای خوردن ندارند، رژیم ایران همچنان از مقاومت در برابر فشارها دم میزند. تنها مسئلهای که برای این رژیم ایدئولوژیک و رادیکال مهم نیست، مردمی هستند که بر اثر فشارهای مالی به تنگ آمدهاند و از واژهها و شعارهای تورم، رکود، گرانی، تحریم، مذاکره، توافق، برجام، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و... خسته و کلافه هستند.
https://www.youtube.com/watch?v=Z_kA9GgsXuM&feature=youtu.be
YouTube
آن سوی خبر ـ اقتصاد عفونی ایران– ۳ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۲/۲۲– شبکه آزادی
#متن_آن_سوی_خبر_شبکه_آزادی
✅ظریف ترجیح داد کارگزارنظام باقی بماند!
ظریف ترجیح می دهد همچنان یک «کارگزار نظام» باشد تا «کارشناس» صاحب نظر و دلسوز کشور. کارشناسی که کشور را دچار «پولشویی های گسترده» می داند و ادعاهای نظامیان در باره توانایی سلاحهای شان را به شدت نقد می کند.
پس گرفتن استعفا بدون نتیجه عملی مشخص و با یک دلجویی، استعفای او را تا سرحد یک عکس العمل آنی و احساسی فرو می کاهد.
سیر افولی تدریجی ظریف از دولت اول روحانی به دولت دوم و تاکنون که می رفت با استعفایش وارونه شود، همچنان ادامه خواهد یافت. او کارگزار توجیه و پیشبرد تصمیماتی خواهد شد که «مرغ نظام یک پا دارد» علیه مصالح مردم ایران در حال تصمیم گیری مستمر و پیشروی عملی برخلاف تمایل و رای اکثریت ملت است.
زور او دیگر نه به صخره سخت درون نظام خواهد رسید و نه آنچنان حفره ای در صخره جریان مقابل(آمریکا و اسرائیل و عربستان) که آن نیز متکی بر سیاستهای بلندپروازانه و یکجانبه ای است مشاهده خواهد کرد که میدانی برای بازی اش باشد.
او که می خواست مرد پیروز و قهرمان بازی های برد- برد باشد مسیری را انتخاب کرد که جز بازی باخت- باخت، هم برای شخص او و هم خط مشی اش، نخواهد بود.
بیت قدرت و نظامی ها می خواستند و می خواهند بالادست وزارت امورخارجه باشند ظریف می خواست حداقل با آنها همطراز باشد. او پذیرفت که همچنان بیت و سپاه قدس سیاستگذار و او کارگزار باشد.
https://www.youtube.com/watch?v=IM8_NzQgG4I&feature=youtu.be
✅ظریف ترجیح داد کارگزارنظام باقی بماند!
ظریف ترجیح می دهد همچنان یک «کارگزار نظام» باشد تا «کارشناس» صاحب نظر و دلسوز کشور. کارشناسی که کشور را دچار «پولشویی های گسترده» می داند و ادعاهای نظامیان در باره توانایی سلاحهای شان را به شدت نقد می کند.
پس گرفتن استعفا بدون نتیجه عملی مشخص و با یک دلجویی، استعفای او را تا سرحد یک عکس العمل آنی و احساسی فرو می کاهد.
سیر افولی تدریجی ظریف از دولت اول روحانی به دولت دوم و تاکنون که می رفت با استعفایش وارونه شود، همچنان ادامه خواهد یافت. او کارگزار توجیه و پیشبرد تصمیماتی خواهد شد که «مرغ نظام یک پا دارد» علیه مصالح مردم ایران در حال تصمیم گیری مستمر و پیشروی عملی برخلاف تمایل و رای اکثریت ملت است.
زور او دیگر نه به صخره سخت درون نظام خواهد رسید و نه آنچنان حفره ای در صخره جریان مقابل(آمریکا و اسرائیل و عربستان) که آن نیز متکی بر سیاستهای بلندپروازانه و یکجانبه ای است مشاهده خواهد کرد که میدانی برای بازی اش باشد.
او که می خواست مرد پیروز و قهرمان بازی های برد- برد باشد مسیری را انتخاب کرد که جز بازی باخت- باخت، هم برای شخص او و هم خط مشی اش، نخواهد بود.
بیت قدرت و نظامی ها می خواستند و می خواهند بالادست وزارت امورخارجه باشند ظریف می خواست حداقل با آنها همطراز باشد. او پذیرفت که همچنان بیت و سپاه قدس سیاستگذار و او کارگزار باشد.
https://www.youtube.com/watch?v=IM8_NzQgG4I&feature=youtu.be
YouTube
آن سوی خبر - ظریف ترجیح داد کارگزارنظام باقی بماند– ۹ اسفند ۱۳۹۷ برابر با ۲۰۱۹/۰۲/۲۸– شبکه آزادی