Forwarded from ادبسار
💫
عمر به پایان رسید در هوس روی دوست
برگ صبوری کهراست بی رخ نیکوی دوست
گر همه عالم شوند منکر ما، گو شوید
دور نخواهیم شد ما ز سر کوی دوست
قبلهی اسلامیان کعبه بود در جهان
قبلهی عشاق نیست جز خم ابروی دوست
ای نفس صبحدم، گر نهی آنجا قدم
خستهدلم را بجو در شکن موی دوست
جان بفشانم ز شوق در ره باد صبا
گر برساند به ما صبحدمی بوی دوست
روز قیامت که خلق روی به هر سو کنند
خسرو مسکین نکرد میل به جز سوی دوست
#امیرخسرو_دهلوی
@AdabSar
عمر به پایان رسید در هوس روی دوست
برگ صبوری کهراست بی رخ نیکوی دوست
گر همه عالم شوند منکر ما، گو شوید
دور نخواهیم شد ما ز سر کوی دوست
قبلهی اسلامیان کعبه بود در جهان
قبلهی عشاق نیست جز خم ابروی دوست
ای نفس صبحدم، گر نهی آنجا قدم
خستهدلم را بجو در شکن موی دوست
جان بفشانم ز شوق در ره باد صبا
گر برساند به ما صبحدمی بوی دوست
روز قیامت که خلق روی به هر سو کنند
خسرو مسکین نکرد میل به جز سوی دوست
#امیرخسرو_دهلوی
@AdabSar
@AdabSar
خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد
سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد
به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم
پس از آن که من نمانم به چه کار خواهی آمد
غم و قصهی فراقت بکشد چنان که دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی، ره تو درون این دل
مرو ایمن اندر این ره که فگار خواهی آمد
همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد
کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی به مزار خواهی آمد
به یک آمدن ربودی دل و دین و جان خسرو
چه شود اگر بدینسان دو سه بار خواهی آمد
#امیرخسرو_دهلوی
@AdabSar
خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد
سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد
به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم
پس از آن که من نمانم به چه کار خواهی آمد
غم و قصهی فراقت بکشد چنان که دانم
اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی، ره تو درون این دل
مرو ایمن اندر این ره که فگار خواهی آمد
همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد
کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان
به جنازه گر نیایی به مزار خواهی آمد
به یک آمدن ربودی دل و دین و جان خسرو
چه شود اگر بدینسان دو سه بار خواهی آمد
#امیرخسرو_دهلوی
@AdabSar